کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

برای روزهای نارنجی؛

خشونت یا محافظت؟!

14 آذر 1396 ساعت 8:27

بعضی رفتارها نا آگاهانه بر پیکر جامعه ضربه وارد می‌کند؛ گاهی رفتارهای روزمره و معمولی که افراد دارند، خشونت علیه زنان است؛ یک روانشناس می‌گوید خشونت علیه زنان پدیده‌ای است که در بسیاری موارد از نظر عاملان آن خشونت محسوب نمی‌شود بلکه شیوه‌ای از محافظت و کنترل است


به گزارش ایسنا، گاهی جایگاه معنایی کلمات برای برخی مشخص نیست و کلمات به اشتباه استفاده می‌شوند؛ رفتار ما بر مبنای آن کلمات شکل می‌گیرد و این موضوع در نهایت آگاهانه و یا نا آگاهانه بر پیکر جامعه ضربه‌های مهلکی می‌زند؛ مثلا پدر یا مادری به زعم خود قصد محافظت از فرزندشان را دارند و در این راستا با او رفتاری می‌کنند که در واقع یک خشونت محسوب می‌شود.

در این روزهای نارنجی که بسیاری از کبودی و سیاهی زیر چشم سخن می‌گویند بد نیست از انواع دیگر خشونت، بیشتر صحبت به میان آوریم؛ خشونت‌هایی که در ظاهر شاید خشونت به حساب نیایند؛ خشونت‌هایی که کمتر دیده می‌شوند و اثر آن‌ها بسیار عمیق است. خشونت‌هایی که برخی زنان را به انسان‌هایی وابسته تبدیل می‌کند؛ خشونت‌هایی که گاه از سوی خود زنان بر این جامعه وارد می‌شود.

اما در رابطه با این موضوع با نام‌های مستعار تجربه‌ها و صحبت‌های چند نفر را در این گزارش خواهم آورد؛ زهرا زن جوانی است که از تجربه دوران نوجوانی‌اش می‌گوید: من در یک مسابقه موفق شده بودم رتبه کسب کنم، از کودکی برای بیرون رفتن باید از پدرم و یا برادرم اجازه می‌گرفتم این موضوع برای ما عادی بود؛ وقتی این موفقیت را کسب کردم و برادرم به من اجازه نداد به مراسم تقدیر بروم بسیار ناراحت شدم و من هنوز که هنوز است این خاطره تلخ را فراموش نکرده‌ام. شکوفه می‌گوید: به نظر من این امر کاملا عادی است که مادرها پسران شان را بیشتر از دختران خود تحویل می‌گیرند، شکوفه در حالی که می‌خندد صحبتش را این گونه ادامه می‌دهد: نمی‌دانم شاید خودِ من هم اگر پسری داشته باشم بیشتر از دخترم به او توجه کنم. فاطمه اما فرق گذاشتن بین دختر و پسر را به هیچ عنوان امری طبیعی و عادی نمی‌داند، او معتقد است بسیاری از این نوع مشکلات به دلیل جو مردسالارانه حاکم بر خانواده یا جامعه است؛ که حتی باعث شده خودِ زنان آن را بپذیرند. 

یک مادر و دختر هم سوژه من برای پاسخ به سوالاتم شدند؛ خانم مسن می‌گوید: «من پسر و دخترم را به یک اندازه دوست دارم؛ اصلا برای من چه فرقی می‌کنند؟» از دخترش می‌پرسم آیا به اندازه برادرش حق انتخاب داشته است؛ پاسخ می‌دهد: «نه! ببینید بعضی چیزها وقتی به زبان می‌آید شبیه فیلم‌های هندی می‌شود، غیرباور؛ دور از انتظار و شاید اغراق؛ اما واقعیت این است که دختران دائما کنترل می‌شوند، زیر ذره‌بین هستند؛ درست است پدر و مادرم دختر و پسرشان را به یک اندازه دوست دارند، منکر این موضوع نیستم اما رفتارشان روی من کنترل بیشتری داشته؛ وقتی ساعت 8 شب به خانه می‌آیم حتما از من می‌پرسند کجا بوده‌ام اما برادرم تا هر ساعتی بیرون باشد برایشان مهم نیست؛ رفتار و تصمیمات من در نهایت باید از یک فیلتر بگذرد و منطق آن‌ها این است که من دختر هستم! البته فکر نکنید با خانواده‌ام مشکلی دارم این‌ها بسیار معمول است و در همه خانواده‌ها وجود دارد، در یک خانواده با شدت بیشتر و در یک خانواده شدتش کمتر است؛ ما با هم خوشبخت هستیم اما این موضوعات هم در خانواده‌ام جریان دارد و خودِ من فکر می‌کنم زمان زیادی می‌برد که این رفتارها اصلاح شود.»

ناهید مهروش روانشناس و فعال حقوق زنان در رابطه با موضوعات مطرح شده در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا عنوان می‌کند:‌ خشونت علیه زنان پدیده‌ای است که در بسیاری موارد از نظر عاملان آن خشونت محسوب نمی‌شود بلکه شیوه‌ای از محافظت و کنترل است. با این که محافظت‌های نادرست توانایی‌های ذاتی و طبیعی دختران و زنان را تحت تاثیر قرار داده و در بهترین حالت به آن‌ها "هویت زودرس" یا فرمایشی می‌بخشد و زنانی را رشد می‌دهد که از جنسیت خود و در نتیجه از زندگی خود ناراضی هستند.
وی اظهار می‌کند: تصویری که یک دختر یا پسر از خود می‌سازد و در شکل‌دهی هویت بسیار موثر است به شدت تحت تاثیر نقش‌های جنسیتی است، نقش‌های جنسیتی، معیارهایی است که خانواده و اجتماع برای تبدیل شدن فرزند خود به زن یا مرد مورد پسند جامعه به آنان می‌آموزند و یا تحمیل می‌کنند. خودپنداره دختران تحت تاثیر خانواده و جامعه معمولا شامل تصاویری از ناتوانی و وابستگی است که به رشد هویت مستقل فردی در آنان لطمه می‌زند، از این رو زنان را از جهات متعدد وابسته به مرد و گاها سربار جامعه می‌سازد، بسیار می‌شنویم که «یک زن تنها نمی‌تواند....»
مهروش ادامه می‌دهد: ضمن این‌که تفاوت‌های زیستی و طبیعی زنان و مردان به دلیل آرایش کروموزمی آنان اجتناب ناپذیر است و پذیرش آن به منزله احترام به موجودیت هر یک از دو جنس است و با احترام می‌پذیریم که هر انسان، استعداد و توانایی منحصر به فردی دارد و جامعه موظف است فضای رشد و شکوفایی را برای تک تک اعضای خود فراهم سازد. اما آموزه‌های نادرست اجتماعی می‌گوید بهترین‌ها را در مردان بجویید! بنابراین با این مسئله نیز مواجه شده‌ایم که خود زنان نیز هنگام مراجعه به پزشک، وکیل، استاد، نماینده و ... مردان را ترجیح می‌دهند زیرا این خودباوری در آنان ایجاد نشده است که زنان هم می‌توانند به اندازه مردان، قوی، مستقل و قابل اعتماد باشند. این خشونت غیر ملموس از سمت زنان به زنان با هیچ انگاری و حذف یکدیگر، کم و بیش رایج است.
این فعال حقوق زنان می‌گوید: از همین دست خشونت، نماینده‌ زنی است که در مقام قانون‌گذار به تصویب قوانینی علیه زنان رای می‌دهد. در یک جامعه با تفکر مردسالار، اگر چند زن در بالای هرم قدرت قرار گیرند ممکن است تسلیم تفکر غالب شده، تصمیماتی را اتخاذ کنند که نگاه جنسیتی را قوت بخشد.
وی می‌افزاید: هم‌چنین مادری که بین دختر و پسر خود تبعیض می‌گذارد و پسر را در اولویت قرار می‌دهد، مادری که دختر را از دنبال کردن رویاها و اهداف مثبت به خاطر دختر بودن منع می‌کند، مادری که مانع پیشرفت نیست ولی دخترش را برای نیل به موفقیت‌های مورد علاقه‌اش همیشه و همه جا همراهی می‌کند، مادری که شرط ورود دختر به دانشگاه را ازدواج قرار می‌دهد، مادری که به پسرش اجازه می‌دهد، زندگی دختر را مدیریت کند؛ معلمی که دختران را از شکوفایی باز می‌دارد و تنها هدف زندگی یک زن را تشکیل خانواده و تربیت فرزند می‌داند، همه و همه دست اندرکار خشونت علیه زنان هستند چه بدانند و چه نا آگاهانه به آن عمل کنند. 

همان گونه که این روانشناس در گفت‌وگو با ایسنا مطرح کرده است، « خشونت علیه زنان در بسیاری موارد، از نظر عاملان آن خشونت محسوب نمی‌شود بلکه شیوه‌ای از محافظت و کنترل است» محافظت، مراقبت و کنترل نادرستی که بسیاری از خانواده‌ها آن را وظیفه خود می‌دانند و با شیوه نادرست شان تفکر وابستگی را غالب می‌کنند؛ حتی بسیاری از زنان اسیر این تفکر غالب شده و خودباوری را از دست می‌دهند و در این خشونتِ علیه خودشان سهیم می‌شوند.
 


کد مطلب: 42623

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/42623/خشونت-یا-محافظت

میگنا
  https://www.migna.ir