فارغالتحصیلی از دبیرستان و ورود به دانشگاه درست همزمان میشود با خداحافظی کردن از دوران پراسترس نوجوانی و آغاز روزگار خوش جوانی. برای همین، دانشگاه برای خیلی از جوانها میشود سکوی پرواز رویاهایی مانند عشق، ازدواج، شغل، اعتبار، آینده و... که خیلی هم پُر بیراه نیست! آخرسرهم با همه فرازوفرودش برای خیلیها فقط خاطره است. البته گاهی هم زخمی میشود بر پیکره زندگی که بهخاطر یک ندانمکاری کوچک باید یک عمر مرهمش گذاری. برای همین، امروز بهمناسبت بزرگداشت روز دانشجو که بیشتر ما روزگاری آن را تجربه کردهایم میخواهیم درباره برخی مشکلات شایع بین دانشجوها، بهویژه سالاولیها صحبت کنیم
ماجراهای عشق در یک نگاه
میگنا: یکی از اتفاقات خوبی که ممکن است در فضای دانشگاه برای هر دانشجویی رقم بخورد، ازدواج است. ازدواجی که اگر عاقلانه و منطقی باشد و درست هم حمایت شود میتواند به یک فرصت فوقالعاده برای جوان تبدیل شود. رضا زیبایی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی که نظر مثبتی هم درباره ازدواج زودهنگام جوانان دارد، دراینباره به ما میگوید: وقتی صحبت از ازدواج دانشجویی میکنیم، منظور ازدواج در محیط دانشگاه و با همه محدودیتهایی است که یک دانشجو دارد، محدودیتهایی مانند نداشتن شغل، مسکن و... . برای همین نیاز است که خیلی آگاهانهتر و محتاطتر به آن نگاه کنیم.همه ما قبول داریم که هرچه ازدواج در ترمهای بالاتر اتفاق بیفتد، بهویژه برای دانشجویان پسر، آگاهانهتر و با مشکلات کمتری همراه است، اما نمیتوان برای همه نسخه پیچید و گفت: بگذارید چندترم دیگر عاشق شوید و بعد ازدواج کنید. ولی باید پذیرفت که ازدواج در ترمهای پایین که سن دوطرف کم است، بیشتر براساس گرایشهای عاشقانه است و میتواند خیلی زود به جدایی و سردی بینجامد. موضوعی که خود باعث افت تحصیلی و بسیاری از مشکلات دیگر برای جوان دانشجو میشود. ازطرفی یک دختر در سن ٢٠سالگی آمادگی کاملی برای ازداوج دارد، درحالیکه یک پسر دانشجوی ٢٠ساله این شرایط را ندارد؛ یعنی وقتی قرار است که تازه درس بخواند، دیگر از شغل و درآمد و خیلی پیششرطهای دیگر ازدواج که البته، برای خانواده دختر هم مهم است، خبری نیست.
بالاخره ازدواج بکنند یا نکنند؟
هیچکس نمیتواند منکر مزایای ازدواج زودهنگام بهویژه با شرایط کنونی جامعه برای جوانان شود؛ چه جوان ما دانشجو باشد و چه نباشد، اما لازم است که به نکاتی برای دوام این ازدواجها هم توجه کرد. این روانشناس دراینباره هم به ما میگوید: هر ازدواجی حتی از نوع دانشجویی نیازمند شروطی است که باید فراهم باشد. اولین مسئله بحث آمادگی مالی برای تأمین زندگی است که حتما نیازمند راهکاری ازسوی متولیان امر و پشتیبانی خانوادههاست. سطح توقع دانشجویان بهلحاظ مالی هرقدر هم پایین باشد، باز شامل یک منبع درآمد و سرپناه برای زندگی میشود و باید از این نظر تأمین شوند.
مسئله بعدی که از آن بهعنوان یک پسشرط میتوان یاد کرد، حمایتهای مشاورهای از ازدواجهای دانشجویی است که میتواند به دوام و بقای یک ازدواج کمک کند؛ یعنی دستکم باید تا دو سال زندگیهای دانشجویی را حمایت کرد تا نهال زندگیشان شکل بگیرد و از گذرگاه طلاق در سالهای اول زندگی عبور کنند. بنابراین به دانشجویان توصیه میکنیم که باتوجه به شرایط سنی خاصی که دارند و تفاوتهای فرهنگی زیادی که ممکن است بین زوجهای دانشجو وجود داشته باشد، پیشاز ازدواج آگاهیهای خود را در اینباره بالا ببرند. برای دستیابی به این مهم هم، مطالعه کتابهایی مانند «رازهایی درباره زنان و مردان» از باربارا دیآنجلیس یا «جنس دوم» از سیمون دوبوار بهترین راه است. برای افزایش مهارتهای زندگی خود هم حتما به یک مشاور چه در محیط دانشگاه و چه خارج از آن مراجعه کنند.
مسئلهای بهنام سلامت روان
معمولا رفتن به دانشگاه آنقدر برای خود دانشجو و خانوادهاش جذابیت دارد که در بیشتر اوقات مشکلات خردهریزه و به ظاهر سطحی آن نادیده گرفته میشود. مشکلات سادهای که میتواند باعث مشکلات بزرگتر، ناراحتیهای روانی، بهمخاطره افتادن سلامت دانشجو و افت تحصیلی و عملکردی او شود.
دکتر شبانیانی، کارشناس مسئول سلامت روانیاجتماعی دانشگاه علوم پزشکی مشهد توجه به سلامت روان دانشجویان را برای پیشگیری از بروز مشکلات فعلی و بعدی آنان در زندگی بسیار مهم ارزیابی میکند و دراینباره میگوید: وقتی صحبت از سلامت روان میکنیم، منظور توانایی شناختی و عاطفی او برای برخورداری از یک زندگی بارور است تا بتواند بر تنشهای روانی معمول در زندگیاش غلبه کند و بهصورتی کارآمد مثمرثمر باشد.
این موضوع که در بیشتر مواقع از آن غفلت میشود، خود عاملی برای تشدید مشکلات بعدی دانشجویان است. برای همین، همواره به جوانان دانشجو توصیه میکنیم که سلامت روان خود را جدی بگیرند و خیلی سادهانگارانه از کنار آن عبور نکنند. برای این منظور هم باید مهارتهای خودآگاهی را یاد بگیرند و نقاط ضعف خود را با کمک و راهنمایی مشاوران رفع کنند تا در برابر آسیبها کمتر صدمه ببینند. در ادامه به برخی از این مشکلات رایج در محیط دانشگاه که مستقیم سلامت روان آنها را تهدید میکند، اشاره کوتاهی خواهیم داشت.
مشکلاتی از جنس دانشگاه
قطع ناگهانی وابستگی عاطفی به خانواده: معمولا خانوادهها تا ١٨سالگی بهطورکامل فرزندانشان را حمایت میکنند اما با ورود آنها به دانشگاه، اوضاع از این لحاظ کاملا تغییر میکند. بنابراین، جوانان درحالی وارد دانشگاه میشوند که نه مهارتهای زندگی را فراگرفتهاند، نه مهارتهای ارتباطی و نه مسئولیتپذیری را و بهطورناگهانی وابستگیهای عاطفیشان هم با خانواده قطع میشود.
مشروط شدن در ترم اول و یک عالمه مشکل: در دانشگاه برخلاف مدرسه دیگر پیگیریهای معلم، مدیر و پدر و مادر برای درس خواندن وجود ندارد یا خیلی کمتر است و چون دانشجویان برای درس نخواندن بازخواست نمیشوند، معمولا در ترم اول نتایج تحصیلی خوبی نخواهند داشت که باعث میشود احساس بدی نسبت به خودشان پیدا کنند؛ چراکه تا پیشازاین جزو دانشآموزان خوب مدرسه بودهاند.
مسئولیتپذیر نبودن و احساس کمبود محبت: آسیب دیگری که ویژه دانشجوهای شهرستانی است، احساس کمبود محبت است، بهخصوص برای آنهایی که وابستگی بیشتری به خانوادهشان هم دارند. چنین دانشجوهایی تلاش میکنند خودشان را بهلحاظ ارتباطی، میزان مسئولیتپذیری و... سازگارتر کنند که همین موضوع فشار روانی بیشتری را به آنها وارد میکند و نتیجهاش افت تحصیلی، افسردگی، اضطراب شدید، تیکهای عصبی و... میشود.
جدی شدن مشکلات اختلاف طبقاتی در دوران دانشجویی: آسیب دیگری که دانشجویان با آن در دوران دانشجویی مواجه میشوند، مسائل مربوط به اختلافات طبقاتی است که در این مرحله از زندگی خودش را بیشتر نشان میدهد.
بیعلاقگی به رشته و آسیبهای روانی آن: متأسفانه در نظام آموزشی ما فقط دانشآموزان را برای شرکت در کنکور آماده میکنند و بازار شغلی را مهمتر از علاقه جلوه میدهند که همین هم باعث فشار روانی دیگری برروی برخی از دانشجویان میشود.
خانوادهها هم باید آموزش ببینند
بخش زیادی از مشکلاتی که صحبتش را کردیم به خانواده دانشجویان برمیگردد؛ به زمانی پیشاز شروع دوره دانشجویی. برای همین در ادامه صحبتمان با خانوادههاست. آنها باید بدانند که فاصله دوران دانشآموزی و دانشجویی فقط چند ماه است و این مدت باعث رشد ناگهانی و مسئولیتپذیری فرزندشان نخواهد شد که بخواهند به یکباره او را رها کنند، بنابراین خانوادهها باید آموزشهای لازم را ببینند و فرزندانشان را مسئولیتپذیرتر بار بیاورند تا در دوران دانشجویی با مشکلات جدی روبهرو نشوند. درصورتی هم که احساس میکنند خودشان بهتنهایی قادر به حل مشکلات فرزندانشان نیستند حتما از یک مشاور کمک بگیرند.