روانشناسی شخصیت و تأثیر آن بر زندگی ما
«شخصیت» ما چطور زندگی و افکار ما را می سازد
میگنا: شما چه کسی هستید؟ چه چیزی باعث ساخت افکار و عقاید شما شده است؟
قطعا فاکتورهای زیادی در ایجاد یک فرد و رفتارهای او دخیل است. برخی از موارد شامل ژنتیک، نحوه رشد و تربیت فرد و تجربیاتی است که در زندگی به دست میآورد.
بیشتر افراد بر این باورند چیزی که باعث ایجاد یک شخصیت منحصر به فرد می شود الگوهای خاص افکار، احساسات و رفتارهایی است که شخصیت او را تشکیل میدهد. اگرچه تعریف واحدی برای شخصیت وجود ندارد اما اغلب این مورد را به عنوان چیزی میشناسند که در فرد رشد و ظهور میکند و در ادامه زندگی همراه او خواهد بود. به همین خاطر شخصیت را در برگیرنده تمامی افکارها، الگوهای رفتاری و تعاملات اجتماعی میدانند که میتواند بر روی بینش فرد در مورد خودش و اعتقاداتی که در مورد دیگران و دنیای اطراف دارد تاثیر بگذارد. نظریههای مختلف در طول سالها تلاش کرده اند به دقت تشخیص دهند که چه صفاتی میتواند نقش کلیدی در شخصیت انسان بازی کند.
روانشناس گوردون آلپورت یکی از اولین افرادی بود که به توصیف شخصیت از نظر صفات پرداخت. در این چشم انداز هدفمند، او پیشنهاد کرد که صفات شخصیتی متعددی وجود دارد. صفات مشترک همانهایی هستند که توسط بیشتر افراد در یک فرهنگ خاص به اشتراک گذاشته میشوند. در این میان، صفات مرکزی همان صفاتی هستند که شخصیت یک فرد را تشکیل میدهند. صفات کاردینال صفتهایی هستند که بسیار برجستهاند و افراد بر اساس این صفات شناخته میشوند. اگرچه آلپورت پیشنهاد میکند که بیش از ۴۰۰۰ صفت فردی وجود دارد، روانشناس دیگری به نام ریموند کتل به این نتیجه رسیده است که این صفات بیشتر از ۱۶ مورد نیستند. این روانشناس بر این باور بود که صفاتی در این طیف وجود دارد.
بعدها روانشناسی به نام هانس آیزنک این لیست را باریک تر کرد و به این نتیجه رسید که صفات شخصیتی انسانها در سه گروه اصلی جای میگیرد. این سه گروه شامل برون گرایی، روان رنجوری و روان پریشی گرایی است. نظریه پنج صفت مهم، یکی از محبوب ترین نظریههایی است که امروزه مورد قبول بیشتر روانشناسان است. این نظریه بیان میکند که شخصیت انسانها از ۵ بعد شخصیتی گسترده تشکیل شده است. این بعدها شامل برون گرایی، توافق پذیری،وظیفه مداری، روان رنجوری و گشودگی است. هر صفت به عنوان یک طیف گسترده در نظر گرفته میشود و شخصیت هر فردی بر روی این طیف قرار میگیرد. به عنوان مثال شما ممکن است برونگرایی، وظیفه مداری و توافق پذیری زیادی داشته باشید اما برای صفاتی همچون روان رنجوری و گشودگی جایی در اواسط طیف قرار بگیرید.
شخصیت طیف وسیعی دارد که تقریبا همه جوانب زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. روشهای متعددی همچون تمرکز کردن بر روی صفات فردی یا نگاه کردن به مراحل توسعه ای متفاوت برای درک شخصیت وجود دارد. روانشناسان نه تنها در مورد درک صحیح شخصیت طبیعی انسانها علاقه مند و مشتاق هستند بلکه تلاش میکنند اختلالات شخصیتی را تشخیص دهند که ممکن است در تمامی جنبههای زندگی همچون مدرسه، کار، روابط و سایر بخشها تاثیرگذار باشد. روانشاسان با تشخیص چنین مشکلاتی میتوانند به افراد کمک کنند مهارتهایی را برای مقابله و مدیریت شرایط توسعه دهند.
قطعا فاکتورهای زیادی در ایجاد یک فرد و رفتارهای او دخیل است. برخی از موارد شامل ژنتیک، نحوه رشد و تربیت فرد و تجربیاتی است که در زندگی به دست میآورد.
بیشتر افراد بر این باورند چیزی که باعث ایجاد یک شخصیت منحصر به فرد می شود الگوهای خاص افکار، احساسات و رفتارهایی است که شخصیت او را تشکیل میدهد. اگرچه تعریف واحدی برای شخصیت وجود ندارد اما اغلب این مورد را به عنوان چیزی میشناسند که در فرد رشد و ظهور میکند و در ادامه زندگی همراه او خواهد بود. به همین خاطر شخصیت را در برگیرنده تمامی افکارها، الگوهای رفتاری و تعاملات اجتماعی میدانند که میتواند بر روی بینش فرد در مورد خودش و اعتقاداتی که در مورد دیگران و دنیای اطراف دارد تاثیر بگذارد. نظریههای مختلف در طول سالها تلاش کرده اند به دقت تشخیص دهند که چه صفاتی میتواند نقش کلیدی در شخصیت انسان بازی کند.
روانشناس گوردون آلپورت یکی از اولین افرادی بود که به توصیف شخصیت از نظر صفات پرداخت. در این چشم انداز هدفمند، او پیشنهاد کرد که صفات شخصیتی متعددی وجود دارد. صفات مشترک همانهایی هستند که توسط بیشتر افراد در یک فرهنگ خاص به اشتراک گذاشته میشوند. در این میان، صفات مرکزی همان صفاتی هستند که شخصیت یک فرد را تشکیل میدهند. صفات کاردینال صفتهایی هستند که بسیار برجستهاند و افراد بر اساس این صفات شناخته میشوند. اگرچه آلپورت پیشنهاد میکند که بیش از ۴۰۰۰ صفت فردی وجود دارد، روانشناس دیگری به نام ریموند کتل به این نتیجه رسیده است که این صفات بیشتر از ۱۶ مورد نیستند. این روانشناس بر این باور بود که صفاتی در این طیف وجود دارد.
بعدها روانشناسی به نام هانس آیزنک این لیست را باریک تر کرد و به این نتیجه رسید که صفات شخصیتی انسانها در سه گروه اصلی جای میگیرد. این سه گروه شامل برون گرایی، روان رنجوری و روان پریشی گرایی است. نظریه پنج صفت مهم، یکی از محبوب ترین نظریههایی است که امروزه مورد قبول بیشتر روانشناسان است. این نظریه بیان میکند که شخصیت انسانها از ۵ بعد شخصیتی گسترده تشکیل شده است. این بعدها شامل برون گرایی، توافق پذیری،وظیفه مداری، روان رنجوری و گشودگی است. هر صفت به عنوان یک طیف گسترده در نظر گرفته میشود و شخصیت هر فردی بر روی این طیف قرار میگیرد. به عنوان مثال شما ممکن است برونگرایی، وظیفه مداری و توافق پذیری زیادی داشته باشید اما برای صفاتی همچون روان رنجوری و گشودگی جایی در اواسط طیف قرار بگیرید.
شخصیت طیف وسیعی دارد که تقریبا همه جوانب زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. روشهای متعددی همچون تمرکز کردن بر روی صفات فردی یا نگاه کردن به مراحل توسعه ای متفاوت برای درک شخصیت وجود دارد. روانشناسان نه تنها در مورد درک صحیح شخصیت طبیعی انسانها علاقه مند و مشتاق هستند بلکه تلاش میکنند اختلالات شخصیتی را تشخیص دهند که ممکن است در تمامی جنبههای زندگی همچون مدرسه، کار، روابط و سایر بخشها تاثیرگذار باشد. روانشاسان با تشخیص چنین مشکلاتی میتوانند به افراد کمک کنند مهارتهایی را برای مقابله و مدیریت شرایط توسعه دهند.
مرجع : به اندیشان