حسین ملکی
کمک داوطلبانه زیباترین جلوه محبت
میگنا: بی تردید، هنگامی که این «دیگران» از نزدیکان و عزیزان دیرآشناست، ایثار زیبا و ارزشمند است، اما آنگاه که "دیگران" آنانی هستند که هیچ آشنایی و مراوده شخصی با کمک دهنده و خدمت گیرنده ندارند، یاری دهی شکوه و معنای دیگری می یابد.
حس و حالم از کمک داوطبانه و انسان دوستانه؛ جوانان داوطلب هلال احمر از یک سو و از وضعیت نامطلوب مصبیت زدگان که دچار قهر طبیعت شده اند صف نشدنی است و از حضور تیم سحر، نظاره گر همراهی و همدلی خالصانه بودم؛ و آموختیم سفر به مناطق زلزله زده یک سفر تفریحی نیست و گروه های مداخله گر باید توجه داشته باشند:
۱- حضور افراد غیرمتخصص نه تنها کمک نیست، بلکه اسکان، بهداشت، امنیت و مسائل دیگرشان باری است مضاعف؛ پیشنهاد می گردد مداخله روانی از روز پنجم به بعد انجام گیرد: شهرهای زلزلهزده معمولاً روزهای اول مملو از داوطلباند و روزهای بعد خالی از غمخوار.
۲- در این روزها روانشناسان و مددکاران بیشترین نقش رو میتوانند ایفا کنند. افراد زلزلهزده به خاطر شدت و سرعت وقوع حادثه شدیداً در شوک هستن و نمیتوانند مراحل سوگواری (انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش) رو طی کنند و در مرحلهی انکار میمونند. همچنین چون درگیر تهیهی مواد اولیهی زندگی میشوند نمیتوانند سوگواری کنند، که این مهم بسیار آسیب زننده و از یاد نرفتنی است!
۳- تسلی الکی، امید و وعدهی الکی ندید. از گفتن عبارات کلیشهای مثل مرگ حقه، همه چیز درست میشه، مثل اولش میشه و… خودداری کنید.
۴- اگر حرف به درد به خوری ندارید، فقط سعی کنید در کنارشون باشید. اشکالی نداره که حتی به مدت طولانی سکوت کنید و گوش شنوا داشته باشید.
۵- سعی کنید بغلشون کنید و دستشون رو بگیرید اگر خودشون رضایت داشتند و اذیت نمیشدند (لمس به آنان تسلی می دهد و موجب شود تا تصور کنند بهتر ایشان را درک می کنید)
۶- دیدن جسد، رفتن به سر مزار، دیدن یادگاریهای عزیز ازدسترفته میتونه به انجام یک سوگواری ذهنی و پذیرش و باور مرگ اونها کمک کنه. تا جایی که ممکن است از گریه کردن ان ها جلوگیری نکنید. سعی کنید براشون مراسم سوم و هفتم، مخصوصا به شکل دستهجمعی بگیرید.
۷- داستانها و خاطرات اونها در مورد عزیزانشان رو حتماً بشنوید و حتی اگر کمی نزدیکتر شدید بخواید که در مورد عزیزانشان با شما حرف بزنند. تعریف داستان، قبول مرگ و مرحلهای از سوگواری است. (خاطرات زمان وقوع زلزله نیز کمک شایانی می کند)
۸- اگر کمک شما رو نمیپذیرند، یا حتی اگه میپذیرند از انها کمکهای کوچک بخواهید و مهمانشان شوید. مردم آسیب دیده در شرایط روحی بد ممکن است کمک کسی رو نخواهند اما اگه کسی ازشون کمک بخواهید و مخصوصا مهمان باشه کمکش میکنند. این باعث میشه که “احساس ادای دین” کمتری به شما کنند و بعدش هم کمکهای بعدی شما رو راحتتر بپذیرند.
۹- همواره و در همه حال یادمان باشد آدمهای زلزلهزده اول آدماند بعد زلزلهزده. بهشون احترام واقعی گذاشته شود و در انها احساس ترحم ایجاد نکنید. یادمان باشد لباس و غذا فقط در حد زنده ماندن برای خیلیها مهمه، احترام شما به انها و حفظ شخصیتشان کمک بیشتری میکند و اثر پوثر و مطوب روی انها میگذارد.
۱۰- اعتقادات این افراد شدیداً ضربه خورده. اما به هیچ وجه وارد بحثهای اعتقادی با اونها نشید. سعی کنید بیشتر شنونده باشید و این حس رو بدید که در هر صورت و با هر اعتقادی در کنارشان هستید.(لذا شناسایی مذهب منطقه و نهادهای حمایتی در اولویت های نخست شناسایی باید باشد).
۱۱- مواظب گروه آسیب از جمله بچهها و سالمندان باید بود و با نگهداری از ان ها از بار ذهنی بزرگترها رو، که شدیداً خستهاند، کم کنید.
۱۲- یادمان باشد کسی که خشمگینتر است یعنی بیشتر به توجه و کمک نیاز دارد خشم یک علامت از ناکامی می باشد، بهش توجه بیشتری شود و از خشمشان ناراحت نشویم.
۱۳- افراد بومی موثر مثل بزرگ منطقه، دهیار، امام جماعت و… را شناسایی شود و از طریق ایشان به افراد و خانواده نزدیک شد.
حس و حالم از کمک داوطبانه و انسان دوستانه؛ جوانان داوطلب هلال احمر از یک سو و از وضعیت نامطلوب مصبیت زدگان که دچار قهر طبیعت شده اند صف نشدنی است و از حضور تیم سحر، نظاره گر همراهی و همدلی خالصانه بودم؛ و آموختیم سفر به مناطق زلزله زده یک سفر تفریحی نیست و گروه های مداخله گر باید توجه داشته باشند:
۱- حضور افراد غیرمتخصص نه تنها کمک نیست، بلکه اسکان، بهداشت، امنیت و مسائل دیگرشان باری است مضاعف؛ پیشنهاد می گردد مداخله روانی از روز پنجم به بعد انجام گیرد: شهرهای زلزلهزده معمولاً روزهای اول مملو از داوطلباند و روزهای بعد خالی از غمخوار.
۲- در این روزها روانشناسان و مددکاران بیشترین نقش رو میتوانند ایفا کنند. افراد زلزلهزده به خاطر شدت و سرعت وقوع حادثه شدیداً در شوک هستن و نمیتوانند مراحل سوگواری (انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش) رو طی کنند و در مرحلهی انکار میمونند. همچنین چون درگیر تهیهی مواد اولیهی زندگی میشوند نمیتوانند سوگواری کنند، که این مهم بسیار آسیب زننده و از یاد نرفتنی است!
۳- تسلی الکی، امید و وعدهی الکی ندید. از گفتن عبارات کلیشهای مثل مرگ حقه، همه چیز درست میشه، مثل اولش میشه و… خودداری کنید.
۴- اگر حرف به درد به خوری ندارید، فقط سعی کنید در کنارشون باشید. اشکالی نداره که حتی به مدت طولانی سکوت کنید و گوش شنوا داشته باشید.
۵- سعی کنید بغلشون کنید و دستشون رو بگیرید اگر خودشون رضایت داشتند و اذیت نمیشدند (لمس به آنان تسلی می دهد و موجب شود تا تصور کنند بهتر ایشان را درک می کنید)
۶- دیدن جسد، رفتن به سر مزار، دیدن یادگاریهای عزیز ازدسترفته میتونه به انجام یک سوگواری ذهنی و پذیرش و باور مرگ اونها کمک کنه. تا جایی که ممکن است از گریه کردن ان ها جلوگیری نکنید. سعی کنید براشون مراسم سوم و هفتم، مخصوصا به شکل دستهجمعی بگیرید.
۷- داستانها و خاطرات اونها در مورد عزیزانشان رو حتماً بشنوید و حتی اگر کمی نزدیکتر شدید بخواید که در مورد عزیزانشان با شما حرف بزنند. تعریف داستان، قبول مرگ و مرحلهای از سوگواری است. (خاطرات زمان وقوع زلزله نیز کمک شایانی می کند)
۸- اگر کمک شما رو نمیپذیرند، یا حتی اگه میپذیرند از انها کمکهای کوچک بخواهید و مهمانشان شوید. مردم آسیب دیده در شرایط روحی بد ممکن است کمک کسی رو نخواهند اما اگه کسی ازشون کمک بخواهید و مخصوصا مهمان باشه کمکش میکنند. این باعث میشه که “احساس ادای دین” کمتری به شما کنند و بعدش هم کمکهای بعدی شما رو راحتتر بپذیرند.
۹- همواره و در همه حال یادمان باشد آدمهای زلزلهزده اول آدماند بعد زلزلهزده. بهشون احترام واقعی گذاشته شود و در انها احساس ترحم ایجاد نکنید. یادمان باشد لباس و غذا فقط در حد زنده ماندن برای خیلیها مهمه، احترام شما به انها و حفظ شخصیتشان کمک بیشتری میکند و اثر پوثر و مطوب روی انها میگذارد.
۱۰- اعتقادات این افراد شدیداً ضربه خورده. اما به هیچ وجه وارد بحثهای اعتقادی با اونها نشید. سعی کنید بیشتر شنونده باشید و این حس رو بدید که در هر صورت و با هر اعتقادی در کنارشان هستید.(لذا شناسایی مذهب منطقه و نهادهای حمایتی در اولویت های نخست شناسایی باید باشد).
۱۱- مواظب گروه آسیب از جمله بچهها و سالمندان باید بود و با نگهداری از ان ها از بار ذهنی بزرگترها رو، که شدیداً خستهاند، کم کنید.
۱۲- یادمان باشد کسی که خشمگینتر است یعنی بیشتر به توجه و کمک نیاز دارد خشم یک علامت از ناکامی می باشد، بهش توجه بیشتری شود و از خشمشان ناراحت نشویم.
۱۳- افراد بومی موثر مثل بزرگ منطقه، دهیار، امام جماعت و… را شناسایی شود و از طریق ایشان به افراد و خانواده نزدیک شد.
حسین ملکی- عضو داوطلب تیم سحر جمعیت هلال احمر استان قم