جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۰ / ۱۵:۳۳
کد مطلب: 4412
۳
۷

قران و درمان افسردگی

قران و درمان افسردگی
به تازگی گرایش جدیدی در میان روان شناسان و روان درمانگران پدید آمده است تا به تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی در شخصیت و نیازهای انسان بیشتر توجه شود. این گرایش طرفدار توجه بیشتر به دین برای سلامت روان و درمان بیماریهای روانی است. آنان بر این باورند که در ایمان به خدا نیروی خارق العاده ای وجود دارد که نوعی قدرت معنوی به انسان دیندار می بخشد و در تحمل سختی های زندگی او را کمک می کند و از نگرانی، اضطراب و در نتیجه پیامدهای زیانباری چون افسردگی و خودکشی باز می دارد.

قرآن به عنوان یک درمانگر و درمان خود را معرفی می کند: و خدا را نیز به عنوان درمان و دارو بیان می دارد که بسیاری از بیماری های روحی و روانی را درمان کرده و شفا می بخشد. با یاد خدا دلها آرامش می یابد. افزون بر این قرآن می کوشد تا با پیشگیری و بیان روشهای مطلوب تعادل شخصیت را در انسان پدید آورد تا دچار پیامدهای زیانبار عدم تعادل شخصیتی نشود. شخصیت و تضادهای درونیبرای شناخت درست محرک های رفتاری و تهدیدهای اضطراب انگیز باید ماهیت انسان و شخصیت او را به دست آورد تا اسباب و عوامل ایجاد بیماریهای روانی و عقلانی دانسته و پیشگیری و یا درمان شود.

معمولا مردم به شخصیت از جهت تاثیری که فرد در دیگران ایجاد می کند و یا مهم ترین تاثیراتی که در دیگران به جا می گذارد، می نگرند؛ از این رو، شخص را پرخاشگر یا مهربان، تندخو یا گرم می دانند. اما روان شناسان به هنگام بررسی «شخصیت»، به آن، به عنوان مرکز ساختمانها و عملیات روانی ثابت می نگرند که سازمان دهنده مهارت های فرد و موجب کنشها و واکنش های او در محیط زندگی است که مایه تمایزش از دیگران است. به سخنی دیگر، شخصیت نوعی سازماندهی میکانیکی دستگاه ها و سیستم های بدنی و روانی فرد است که سرشت و فطرت ویژه او را در سازگاری با محیط، مشخص می سازد.

در قرآن توصیف شخصیت انسان و خصوصیات عمومی آن که باعث تمایز انسان از دیگر آفریده ها می شود، آمده است، چنان که برخی از نمونه های عمومی شخصیت انسان همراه با ویژگی های اساسی آن نیز وصف شده است. این نمونه های عینی چنان عمومی و رایج هستند که امروزه در جامعه ما و به طور کلی همه جوامع بشری دیده می شوند.

در قرآن هم چنین شخصیت بهنجار و نابهنجار و نیز عوامل سازنده بهنجاری و نابهنجاری شخصیت توصیف شده است. برای درک دقیق و درست شخصیت انسان، لازم است عوامل مختلف مشخص کننده شخصیت به دقت مورد مطالعه قرار گیرد. در شناخت عوامل شخصیت ساز باید به عوامل محیطی، وراثتی، اجتماعی و فرهنگی توجه کرد. عوامل مشخص کننده شخصیت را می توان به دو گروه اصلی، عوامل وراثتی (درونی) و عوامل محیطی و بیرونی (فرهنگی، اجتماعی) تقسیم کرد.

در بررسی عوامل درونی نباید تنها به عوامل جسمی و بیولوژیک توجه نمود و از جنبه روانی انسان غافل ماند. شاید علت فراموشی این عامل، روش پژوهشی است که روان شناسان در پیش می گیرند و تنها به روش مشاهده و کاوشهای آزمایشگاهی بسنده می کنند. شاید عذر ایشان تا اندازه ای پذیرفته باشد زیرا روشهای پژوهش های علمی- تجربی نمی تواند به روان انسان دست یابد؛ اما ناتوانی آنان در رسیدن به این جنبه نباید باعث شود که برای درک درست از شخصیت انسان و علل رفتارهای او، این بعد از شخصیت انسان به فراموشی سپرده شود؛ زیرا فراموشی این بعد از شخصیت انسان موجب عدم دستیابی به روش درست روان درمانی می شود.
بدون شناخت ماهیت و حقیقت عوامل تعیین کننده شخصیت اعم از مادی و معنوی، درونی و بیرونی، درک روشن و کامل شخصیت انسان امکان پذیر نیست. اصولا اکتفاکردن به بررسی عوامل جسمی و بیولوژیک و نادیده گرفتن جنبه روانی انسان تصویری مبهم و غیردقیق از شخصیت به دست می دهد. قرآن انسان را ترکیبی از ماده و روح می داند.
خداوند از روح خویش پس از طی مراحلی از تبدیل شدن گل (ماده) در انسان می دمد به همین دلیل ساختار وجودی انسان با سایر آفریدگان تفاوت دارد؛ زیرا انسان در بیشتر خصوصیات جسمانی و انگیزه ها و انفعالات حفظ ذات و بقای نوع و نیز قدرت درک و یادگیری، با حیوان شریک است و تنها خصوصیات روحی او را از جانوران جدا می سازد. خصوصیاتی که موجب گرایش و توجه انسان به شناخت و عبادت خداوند متعال و تشویق او به کسب فضایل و اخلاقیات والایی است که او را به سطوح بالای کمال انسانی می رساند.

باید دانست که روح و ماده در انسان، دو چیز جدا و مستقل از هم نیستند بلکه در یک کل متکامل و هماهنگ به هم آمیخته اند و هویت و شخصیت انسان از این آمیزش متکامل و هماهنگ تشکیل می یابد. نسان از نظر شخصیت دارای دو نوع خصوصیات مادی و معنوی است که گاهی میان آنها تعارض پیش می آید و نیازهای جسمانی و یا اشتیاقات او را به سوی خود جلب می کند به گونه ای که انسان خود نیز این نزاع درونی را میان دو جنبه شخصیتی خود احساس می کند. قرآن به حالت نزاع میان جنبه های جسمانی و روانی انسان در سوره های شمس و نازعات آیات ۷ و ۳۷ اشاره دارد.

بنابراین ساختمان وجود انسان به طور فطری هم استعداد انجام کارهای زشت، پیروی از هوای نفس و شهوات جسمانی و لذتها و تمایلات دنیوی را دارد و هم آمادگی ارتقا به اوج فضیلت، تقوا و اخلاقیات عالی انسانی را. به همین دیل طبیعی است که فطرت انسان بالقوه متضمن تضاد میان خیر و شر، فضیلت و رذیلت است. همین تضادها و افراط و تفریط ها موجب می شود که شخصیت از تعادل خارج و دچار بیماری های جسمی و روحی شود.

قرآن برای آن که شخصیت از تعادل برخوردار باشد دستورها و آموزه هایی را بیان داشته است. مناسب ترین راه حل مشکل تضاد میان جنبه های جسمانی و روانی انسان درواقع ایجاد هماهنگی میان آن دو است. به این معنا که انسان در حدود شریعت نیازهای جسمانی خود را ارضا کند و همزمان با آن به ارضای نیازهای روانی نیز بپردازد. اگر انسان در زندگی به میانه روی و اعتدال و دوری از زیاده روی و افراط و ارضای انگیزه های جسمانی و روانی ملتزم باشد، ایجاد و هماهنگی میان نیازهای جسم و روح کاملا امکان پذیر است؛ زیرا در اسلام نه رهبانیتی وجود دارد که با ارضای انگیزه های جسمانی مخالف باشد و در جهت سرکوب آن عمل کند و نه نوعی اباحه مطلق که انگیزه های جسمانی را به طور کامل ارضا کند.

اسلام خواهان هماهنگی انگیزه های جسم و روح است. برای تحقق این تعادل در شخصیت انسان به روشها و شیوه هایی اشاره می کند که با بکارگیری آن می توان به هدف فوق رسید. یکی از شیوه های مورد اشاره آن است که در این آیه بدان توجه می دهد: و در آن چه خدا به تو داده سرای آخرت را جستجو کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن. (۴)
تعادل جسم و روح در شخصیت انسان، نمایانگر توازن موجود در کل هستی است؛ زیرا خداوند هر چیزی را در اندازه و میزان قرار داده است.شخصیت بهنجار، شخصیتی است که جسم و روح در آن متعادل و نیازهای هرکدام ارضا شود. انسانی که دارای شخصیت بهنجار است، به جسم و سلامت و نیرومندی آن اهمیت می دهد و نیازهای آن را در حدودی که شرع مقدس روا می داند برآورده می سازد و همزمان با آن به خدا ایمان می آورد. بنابراین از نظر اسلام فردی که پیرو هوای نفس خویش باشد، فردی نابهنجار است و کسی که خواسته های جسمانی خود را سرکوب و مقهور می کند و با رهبانیتی افراطی و ریاضتی شدید باعث ضعف جسمی خود می شود و تنها به ارضای نیازها و تمایلات معنوی می پردازد، شخص نابهنجار است؛ زیرا این گونه گرایش های افراطی و تفریطی با طبیعت و فطرت انسان مخالف و متضاد است. به همین دلیل هیچ کدام از این دو گرایش به شکل گیری و تحقق ماهیت حقیقی انسان نمی انجامد. چنان که او را به کمال حقیقی شخصیتی نیز نمی رساند.

نگرش توحیدی قرآن به شخصیت
:
قرآن مردم را از لحاظ شخصیتی به انواع سه گانه مومن، کافر و منافق تقسیم کرده است.  هر یک از این انواع سه گانه، خصوصیات اصلی و عمومی ویژه خودرا دارد که از دو نوع دیگر جدایش می سازد. از آنجا که قرآن کتاب عقیده و هدایت است این گونه تقسیم بندی با اهداف آن نیز هماهنگ است. از سوی دیگر، این تقسیم بندی نشان دهنده اهمیت عقیده در ساختار شخصیت انسان و تشخیص خصوصیات متمایزکننده او است و نیز رفتار انسان را به شکل خاص و مشخص که موجب تمایز او از دیگران شود، جهت می دهد.
این تقسیم بندی هم چنین نشان می دهد که عامل اصلی ارزشیابی شخصیت از نظر قرآن عقیده است.قرآن بیان می دارد که عدم تعادل شخصیتی انسان موجب می شود که به گروه منافقان و کافران بپیوندد. کفر و نفاق از منظر قرآن یک بیماری است. به این معنا که شخصیت کافر و منافق، یک شخصیت نامتعادل و بیمار است. این بیماری روحی و روانی است که تاثیر خود را در جسم انسان نیز نشان می دهد. کافران و منافقان دچار بیماری های روحی و روانی هستند و تنها در صورتی درمان می شوند که به نسخه اعتدال بخش قرآن عمل نمایند. اگر گروهی از مومنان نیز دچار بیماری های روحی و روانی هستند، علت و عامل آن را باید در عدم عمل به نسخه قرآنی جستجو کرد. هرکس به نسخه شفابخش قرآن پای بندتر باشد از بیماری های روانی رسته تر است.

بنابراین مومنان باید کوشش نمایند تا با بهره گیری از قرآن به اعتدال و تعادل شخصیتی دست یابند.قرآن از این رو بهترین نسخه برای درمان بیماری های روحی بشر است و نمی توان با دوری از این نسخه درمان قطعی دیگری یافت. علیرغم کوشش های فراوانی که جوامع در زمینه های تعلیم و تربیت جوانان به عمل می آورند تا از آنها انسان های متعادل شخصیتی و مفید بسازند، اما این کوشش ها نتیجه مطلوب را به بار نمی آورد و انحرافات و بیماری های روحی و روانی و در نتیجه اضطراب، افسردگی و خودکشی در جوامع افزایش می یابد. حتی کوشش های روان درمانی با معیارها و روش های غربی نیز نتوانسته است دردی از این مشکل را درمان کند. نقش ایمان در کاهش اضطراب در سال های اخیر کوشش های زیادی در زمینه روان درمانی افرادی که دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است که هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را درباره از میان بردن یا پیشگیری از بیماری های روانی کسب نکرده است.

برخی از تحقیقات نشان می دهد که میانگین درمان از هفتاد درصد تجاوز نمی کند.وانگهی حال عده ای از بیماران پس از درمان های روان درمانگران گاه بدتر هم شده و یا بیماری پس از مدتی عود کرده است. این گونه پژوهش ها نشان می دهد که میانگین درمان ناشی از روان درمانی بر پایه روش های علمی هنوز به میزان رضایت بخشی نرسیده است.

از این رو، گرایش و توجه بیشتر به دین برای سلامت روان و درمان بیماری های روانی درمیان روان شناسان و درمانگران روانی افزایش چشم گیری یافته است. آنان بر این باورند که «ایمان بدون شک مؤثرترین درمان بیماری های روانی به ویژه اضطراب و افسردگی است.»

ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایی می گوید: ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختی های زندگی اعلام می دارد. و در جای دیگر می گوید: همان طور که امواج خروشان اقیانوس نمی تواند آرامش ژرفای آن را برهم زند و امنیت آن را پریشان سازد، شایسته است که دگرگونی های سطحی و موقت زندگی، آرامش درونی انسان را که عمیقاً به خداوند ایمان دارد، برهم نزند، چرا که انسان متدین واقعی، تسلیم اضطراب نمی شود و توازن شخصیت خویش را حفظ می کند و همواره آماده مقابله با مسایل ناخوشایندی است که احتمالاً روزگار برایش پیش می آورد.

کارل یونک روانکاو می گوید: در طول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت های مختلف جهان متمدن، با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام، اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سر می برند- یعنی از سی و پنج سالگی به بعد- حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد.

به جرأت می توانم بگویم که تک تک آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود می دهند فاقد بودند و تک تک آنان تنها وقتی که به دین و دیدگاه های دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند.

بسیاری از روان شناسان متأخر بر نقش مؤثر ایمان به خدا تأکید می ورزند زیرا اعتماد به قدرت او موجب افزایش صبر و شکیبایی و تحمل سختی ها می شود و احساس امنیت و آرامش را در نفس انسانی مستقر می سازد و آسودگی درونی را پدید می آورد. همه مکاتب روان درمانی در این که دلیل اصلی بروز عوارض بیماری های روانی اضطراب است اتفاق نظر دارند.ولی در تعیین عوامل اضطراب برانگیز، اختلاف نظر هایی باهم دارند.

این مکاتب هدف اصلی روان درمانی را رهایی از اضطراب و به وجود آوردن احساس امنیت در نفس انسان می دانند، اما برای تحقق این هدف از روش های مختلفی پیروی می کنند.قرآن نشان می دهد که ایمان به خدا، در درمان این گونه بیماری ها و تحقق احساس امنیت و آرامش و پیشگیری از اضطراب و بیماری های روانی ناشی از آن کاملاً موفق بوده است.

باید توجه داشت که درمان معمولاً پس از ابتلای شخص به بیماری روانی شروع می شود، اما ایمان به خدا اگر از کودکی در نفس انسان استقرار یابد نوعی مصونیت و پیشگیری از آسیب بیماری های روانی به شخص می بخشد. قرآن، امنیت و آرامشی را که ایمان در نفس مؤمن ایجاد می کند چنین توصیف می کند: «تنها آنهایی که ایمان به خدا آورده و آن را به عبادت هیچ معبودی نیامیخته اند سزاوار آرامش، امنیت و طمأنیه هستند.» اصولاً آرامش، استقرار و امنیت نفس برای مؤمن متحقق می شود، زیرا ایمان راستینش به خداوند او را نسبت به کمک و حمایت و نظر و لطف خداوند امیدوار می سازد.
مؤمنی که به خدا ایمان دارد از هیچ چیز در این دنیا نمی هراسد چون می داند تا خدا نخواهد هیچ شر و آزاری به او نمی رسد. و تا خدا نخواهد هیچ انسان و یا قدرتی در دنیا قادر نیست به او ضرری رساند یا چیزی را از او منع کند، به همین دلیل مؤمن انسانی است که امکان ندارد ترس یا اضطراب بر او چیره شود. از مرگ نمی هراسد و به آن با دیدی واقع بینانه می نگرد و آن را دروازه ای برای زندگی جاودانه می بیند. روزی اش را در دست خدا می داند و درباره رزق و روزی اصولاً ترس و ناآرامی را نمی شناسد زیرا خدا را روزی دهنده می داند.

از مصیبت های روزگار و حوادث دهر نمی هراسد زیرا می داند که حوادث خوب یا بدی که برای مردم روی می دهد آزمایش خداوندی است. مؤمن هرگز دچار اضطراب ناشی از گناه نمی شود، احساسی که بسیاری از بیماران روانی از آن رنج می برند این عدم اضطراب مؤمن معلول تربیت صحیح اسلامی اوست به گونه ای که دچار گناه نمی شود و پس از اشتباه و خطا خداوند را آمرزنده و غفار می یابد و توبه می کند.

اعتراف مؤمن به گناه و توبه به درگاه خداوندی او را از کوشش برای دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایی از ناراحتی روانی ناشی از احساس گناه- بازمی دارد. کسانی که ایمان ندارند برای دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به سرکوب ضمیر ناخودآگاه خود می پردازند. این سرکوب فکر گناه باعث نمی شود که آن نیروی انفعالی احساس پستی و حقارتی که همراه فکر گناه وجود داشته است نیز از میان برود. بنابراین نیروی انفعالی مزبور به شکل اضطرابی مبهم و پیچیده در انسان بروز می کند که باعث رنج و ایجاد تشنج روانی در شخص می شود و در نتیجه انسان سعی می کند با پناه بردن به عوارض برخی از بیماری های روانی از شدت آن بکاهد.

اصولا روانکاوان می کوشند تا ضمیر ناخودآگاه را آشکار سازند و بیمار را به یادآوری مجدد آن کارها و مقابله با آ نها وادار می سازند تا به جای این که آنها را انکار کرده و با سرکوبشان از رودررویی با آنها فرار کنند، نوعی داوری و قضاوت عقلانی درباره آنها پیدا کنند، یعنی به صدور حکم درباره آنها بپردازند.

به همین دلیل است که یادآوری گناه توسط مومن و اعتراف به آنها و استغفار و توبه باعث جلوگیری از سرکوب ناخودآگاه احساس گناه می شود، زیرا این گونه سرکوب کردن ایجاد اضطراب و بروز عوارض بیماری های روانی می گردد.www.migna.ir مومن احساس گناه را سرکوب نمی کند بلکه به آن اعتراف می کند و از خدا آمرزش می طلبد، از این رو مومن همواره دارای امنیت خاطر روانی و آرامش قلبی و احساس رضایت و آرامش خاطر است. فقدان ایمان به خدا موجب می شود که انسان دچار سرگردانی و پوچی شود.
قرآن حالت تعارض و اضطراب و سرگردانی انسان فاقد ایمان را به حالت انسانی تشبیه می کند که حس نماید از آسمان فرو افتاده است و پرندگان او را در میان آسمان و زمین می ربایند یا تندبادی به مکانی دور پرتابش می کند.ایمان به خدا تنها راه رهایی از اندوه و اضطراب چنانکه فقدان آن سرانجامی جز اندوه، افسردگی، پوچی و خودکشی ندارد. حتی مومن گاه در حالت خروج از تعادل شخصیتی- به دنبال اعراض از یاد خدا- دچار بحران های این چنینی می شود. از این رو خداوند بیان درمان و نسخه شفابخش خویش ذکر خدا را درمان نهایی هرگونه اضطرابی می داند: کسانی که از یاد خدا اعراض کنند در زندگی دچار سختی و تنگی می گردند.

این تنگنا در ابعاد جسمی، مالی، جانی و روانی خود رانشان می دهد. روش های ایجاد تعادل شخصیت یکی از روش های درمانی بیماری های روحی و روانی را قرآن ارتباط با مومنان برمی شمارد  زیرا احساس وابستگی فرد به گروه و از میان رفتن احساس انزوا و تنهایی و توجه به نقش فعال خود در جامعه، دارای اهمیت زیادی در سلامت روانی انسان است. بسیاری از روان درمانگران به اهمیت روابط انسانی به منظور تامین سلامت روانی توجه کرده اند.

وابستگی فرد به گروه و دوستی گروه نسبت به فرد و ارتباط انسان میان آن ها از عوامل مهمی است که به تشکیل شخصیتی سالم و تحقق امنیت خاطر و آرامش انسان کمکی شایان می کند.قرآن روش های چندی در روان درمانی پیش گرفته است که مهم ترین آنها ایجاد تعدیل یا تغییر در شخصیت و رفتار است. از این رو نخست به تعدیل یا تغییر افکار و گرایش های فکری آنها اقدام می کند، چرا که رفتار انسان به مقدار زیادی تحت تاثیر افکار و گرایش او قرار دارد. به همین دلیل است که هدف اساسی روان درمانی را تغییر نوع تفکرات بیماران روانی درباره خود، هستی، مردم و زندگی، مشکلات و اهداف زندگی دانسته اند. اما بیمار روانی با تغییر افکاری که در اثر درمان حاصل می شود در برابر مشکلات و حل آنها توانا می شود و اضطرابش کاهش می یابد.

قرآن برای پرورش شخصیت مردم و ایجاد تغییر در رفتار آنان، روش کار و ممارست عملی در زمینه افکار و عادات جدید رفتاری را که در نظر دارد در نفوس آنان تحکیم بخشد، به کارگرفته است. به همین منظور عبادات مختلفی چون نماز، روزه، زکات و حج و مانند آنها را واجب کرده است.انجام منظم ومرتب این عبادت در اوقاتی معین مؤمن را به یاد خدا می اندازد و باعث می شود که او همواره در همه جا و در همه کار خدا را در نظر داشته باشد.
حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی ناشی از نماز انسان را از اضطرابی که بیماران روانی همواره از آن رنج می برند، می رهاند؛ چون این حالت ها معمولاً تا مدتی پس از نماز نیز در انسان باقی می ماند و ادامه می یابد.  انسان گاهی در حالت تمدد اعصاب و آرامش روانی پس از نماز با امور یا مواردی اضطراب انگیز رو به رو می شود یا آن ها را به یاد آورد. تکرار حدوث این موارد و یادآوری آنها در حالت تمدد اعصاب و آرامش نفسانی پس از نماز به «خاموش شدن» تدریجی اضطراب در انسان منجر می شود.این تأثیر مهم که نماز در درمان اضطراب دارد، همانند تأثیر روش روان درمانی برخی از درمانگران رفتارگرایی معاصر در درمان اضطراب بیماران روانی است که از طریق درمان از راه آرام سازی یا درمان از راه کاهش حساسیت انفعالی انجام می گیرد.دعا نیز موجب کاهش شدت اضطراب می شود . روشن است که اضطراب از عجز انسان در برابر حل تضادهای روانی وی ناشی می شود و اصولاً بخش بزرگی از نیروی روانی انسان برای حل تضادهای روانی مصروف می شود به همین دلیل است که بیماران روانی نمی توانند به طور صحیح توانایی و امکاناتشان را بروز دهند؛ چون تضادهای روانی آنان نیروی شان را مصرف می کند. اما وقتی همین بیماران درمان می شوند و نیروهای روانی آنان آزاد می گردد اظهار شادابی و نشاط می کنند و نیروی کار و تولیدشان افزایش می یابد .  


روان درمانى افسردگی با قرآن    

در سال هاى اخير كوشش هاى زيادى در زمينه ى روان درمانى افرادى كه دچار اضطراب هاى شخصيتى و بيمارى هاى روانى هستند، انجام شده است. در اين زمينه روش هاى مختلفى براى روان درمانى پديد آمده است؛ امّا هيچ كدام موفقيت مورد انتظار را درباره از ميان بردن و يا پيشگيرى از بيمارى هاى روانى به دست نياورده است.
برخى از پژوهش ها نشان مى دهد ميانگين درمان در مورد بيمارانى كه با روش روان كاوانه معالجه و درمان مى شوند بين 60 تا 64 درصد در نوسان است و اگر توجّه كنيم كه ميانگين بيمارانى كه بدون معالجه به روان درمان گران از عوارض اين گونه بيمارى ها رهايى مى يابند ميان 44 تا 64 درصد در نوسان است، متوجه مى شويم كه ميانگين فوق درصد رضايت بخشى را تشكيل نمى دهد. وانگهى حال گروهى از بيماران پس از معالجات روان درمانگران بدتر هم شده است.

در پژوهش ديگرى روشن شده است كه شمار بيماران درمان يافته از يك گروه مورد مطالعه كه تحت مداواى درمانگران قرار نداشتند با تعداد بيمارانى كه از طريق روان درمانى معالج شدند برابر بوده است. اين پژوهش نشان داده است كه حال برخى از بيماران معالجه شده توسط روان درمانگران وخيم تر هم شده است.
اين گونه پژوهش ها نشان مى دهد كه ميانگين درمان ناشى از روان درمانى هنوز به ميزان رضايت بخشى نرسيده است.
هر انسانى در روند زندگى خود با موانعى روبرو مى شود زيرا در مقابل هر نوشى، نيش و در مقابل هر خوشى، ناخوشى وجود دارد. اين موانع و مشكلات براى انسان ايجاد دلهره مى كند. در هنگام گرفتاري ها دچار اضطراب و سپس افسردگى مى شود. البته نوع مشكلات و شخصيت افراد و زمان و مكان در طولانى بودن و يا كوتاه بودن اين اضطراب ها كه اگر درمان نشود به افسردگى منجر مى شود دخالت دارند.
هر چند وجود دلهره واضطراب در حد عادى براى آدمى لازم است؛ زيرا باعث گرفتن حالت تدافعى شده و انسان را به عكس العمل واداشته و سعى در رفع مشكل مى كند؛ اما اگر فردى بى خيال و بى تفاوت بوده و هيچ گونه اضطرابى نداشته باشد بجز ائمه معصومين(ع) و بعضى از اولياء خدا ـ براى ديگران عيب و مريضى حساب شده كه در روانشناسى آن را مرض «پسى كوپاتى» مى نامند.


افزايش افسردگى و اضطراب در جهان امروز
در جهان كنونى بيمارى افسردگى بسيار زياد شده است بطوري كه عده اى از مردم كشورهاى صنعتى با دارو بخواب رفته و با دارو بيدار مى شوند. به طور مثال با هم گزارشى درباره پديده افسردگى و علل و آثار آن در ايالات متحده آمريكا مى خوانيم:
به عقيده روان شناسان، افسردگى بيماريى ناشى از مدرنيسم و فشارهاى جانبى آن است و جوانان به ويژه در آمريكا كه سرعت نوآورى در آن جا بيش از ساير نقاط جهان است در سنين پايين تر در دام اين بيمارى گرفتار مى آيند.
در سال 2002 افسردگى پس از بيمارى هاى قلبى، گسترده ترين بيمارى دامن گير بشر خواهد بود. به نوشته اين مجله: دكتر ارنست برنت و همكارانش از انستيتو تكنولوژى ماساچوست آمريكا برآورد كرده اند كه هزينه هاى مربوط به بيمارى افسردگى در آمريكا سالانه بالغ بر 44ميليارد دلار يعنى تقريبا برابر هزينه هاى بيمارى هاى عروقى است و اين بدان معنا است كه هر آمريكايى سالانه 6 هزاردلار بابت بيمارى افسردگى پرداخت مى كند.
اين مجله مى افزايد: هزينه هاى مربوط به درمان بيمارى افسردگى به 12 ميليارد و400 ميليون دلار بالغ مى شود و خودكشى مبتلايان به افسردگى 7 ميليارد و 500 ميليون دلار به اين رقم مى افزايد كه خسارت ناشى از دست رفتن نيروى انسانى در آن به حساب نيامده است.
اكونوميست مى نويسد: در اين ميان، بازار داروهاى ضد افسردگى بسيار گرم است. طبق برآورد انستيتو تكنولوژى ماساچوست ارزش بازار جهانى اين داروها بالغ بر 7 ميليارد دلار است كه انتظار مى رود در پنج سال آينده 50% رشد داشته باشد!

مشهورترين داروى درمان بيمارى افسردگى كه امروزه به ويژه در آمريكا رواج دارد «پروژاك» است كه شركت سازنده آن «الى ليلى»سالانه 2ميليارد و600 ميليون دلار به جيب سهام داران خود سرازير مى كند.» «الوين تافلر، نويسنده و نظريه پردازِ معروف امريكايى: در سراسر كشورهاى مرفه فرياد عجز و لابه هاى آشنا به گوش مى رسد. ميزان خودكشى نوجوانان رو به افزايش است. الكليسم بيداد مى كند. افسردگى روانى همه گير شده است، بربريت و جنايت مُد روز گرديده است!
در ايالات متحده اتاق هاى اورژانس بيمارستان ها مملوّ از معتادان به مارى جُوانا و ديوانه هاى سرعت و دسته هاى اراذل و اوباش و معتادان به كوكائين و هرويين و بالاخره افرادى كه گرفتار بحران شديد عصبى شده اند.
مددكارى اجتماعى و بهداشت روانى در همه جا به سرعت رو به گسترش گذاشته است، در واشنگتن يك كميسيون بهداشت روانى وابسته به دفتر رياست جمهورى اعلام مى دارد كه به طور كامل شهروندان ايالات متحده از نوعى فشار عصبى رنج مى برند.و روان شناسى از مؤسسه ملى بهداشت روانى ادعا مى كند كه تقريبا هيچ خانواده اى بدون نوعى ناهنجارى روانى وجود ندارد و اعلام مى كند روان پريشى، جامعه آمريكا را كه آشفته و پريشان و متفرق ونگران آينده است، فرا گرفته است!»
تافلر مى افزايد: زندگى روزمره واقعاً به طرز افتضاح آميزى كيفيت خود را از دست داده است و اعصاب همه خورد و داغان است، دست به يقه شدن وتيراندازى در مترو يا صف هاى بنزين نشانگر اين واقعيت است كه كنترل اعصاب از دست افراد خارج شده است و ميليون ها نفر از مردم به آخرين حد از ظرفيتشان رسيده اند.
بى ترديد علت اين افسردگى ها فرو رفتن در ماديات و دورى از مذهب، معنويات و فراموشى خدا مى باشد.
سؤالى كه در اين جا مطرح مى شود اين است كه چگونه اين افسردگى ها واضطرابها را درمان نمائيم؟
علامتهاى افسردگى:
افسردگى داراى نشانه هايى است كه به برخى از آن ها اشاره مى شود:
1-احساس تنهائى و بى پناهى
2-وحشت واضطراب از آينده مجهول
3-دلهره از عدم موفقيت در شؤن مختلف زندگى از جمله در تحصيل، شغل، نحوه كار، انتخاب همسر و زندگى مشترك و نحوه زندگى خانوادگى، وضعيت تحصيل فرزندان و آينده آنان و...
چنان چه بتوان از راه صحيح با اين دلهره ها برخورد نمود، زندگى سعادتمندانه هر انسانى تضمين شده است.

راههاى درمان افسردگى
1. ايمان و توكل: اولين راهى كه اسلام براى مسئله اضطراب و دلهره ها پيشنهاد مى كند، ايمان و توكل به خداست. تكيه بر خالقى كه قادر است. از همه چيز خبر دارد و بندگانش را دوست دارد. تكيه گاهى هميشگى كه همه مى ميرند ولى او باقى است. همه دچار مشكل مى شوند ولى او هميشه قهار و مسلط و حاكم بر همه چيز است.
على(ع)فرمود: كسي كه توكل كند، سختى ها بر او آسان و اسباب آسانى برايش فراهم مى شود.
پرفسور كارل يونگ مى گويد: بى مذهبى باعث پوچى و بى معنا بودن زندگى مى شود و داشتن مذهب به زندگى مفهوم و معنا مى بخشد.

دكتر پول ارنست متخصص دانشگاه پنسيلوانيا درباره نقش ايمان مى نويسد: مهم ترين عامل شفاى مريض، ويتامين ها، داروها، معدنيت و جراحى و..نيست. بلكه اميد و ايمان است. من به اين نكته پى برده ام كه از اين پس بايد جسم مريض را با بكاربردن وسايل طبى و جراحى و روح وى را با تقويت ايمانش نسبت به خدا معالجه كرد.
در روايات آمده كه مؤمن مانند كوه استوار است و سختى ها او را تكان نمى دهد. مانند حضرت ايوب كه در مقابل بدترين مصيبت ها ايستاد و مقاومت كرد و عاقبت به رستگارى دو جهان رسيد.

2. ياد خدا: دومين راهى كه قرآن كريم با يك جمله به ما نشان مى دهد ياد خدا است. آرى ياد خداست كه ترس از مرگ را به آرامش تبديل مى نمايد و ترس از هجوم مشكلات وگرفتاري ها را از بين مى برد. ياد خدا دلهره ها و ترسهاى ناشى از بى اعتمادى به آينده را كاهش مى دهد.
خداوند در قرآن درباره تأثير ياد خدا در آرامش و رهايى از اضطراب و افسردگى مى فرمايد: «الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم الا بذكر الله تطمئن القلوب؛ آنان كه ايمان آورده و دل هايشان به ياد خدا آرام است. آگاه باشيد با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد.»
اهميت ياد خدا: ذكر خدا يعنى پذيرش حضور دائم و نزديك بودن آن وجود مطلق در همه جا و در همه زمان ها؛ چون كه خدا به رگ هاى گردن شما نزديك تر و حايل ميان انسان و جان و قلب اوست. اين نزديكى و حضور دائمى كه برخاسته از ارتباط و فقر ذاتى همه آفريده هاست مى تواند اين زمينه را فراهم آورد كه هيچ چيزى بيرون از دایره علم، قدرت و حكمت او نيست. بنابراين اطمينان مى يابد كه همواره خدا با اوست و در همه حال رفيق و همراهش است. براى ذكر در مقامات اخلاقى ـ عرفانى مراتبى گفته اند از جمله ذكر لفظى وذكر قلبى است. كه بالاترين ذكر، نماز است. اگرچه خداوند از تسبيح و تحميد مخلوقاتش مخصوصاً انسان بى نياز است ولى اين ذكرها مايه معرفت وتكامل انسان شده و او را در رسيدن به معرفت الهى يارى مى كند.
در عرف عرفا و اولياء خدا انسان هاى عاقل و فهيم كسانى هستند كه هميشه به ياد خدا بوده و هيچ چيز حتى اشتغالات روزمره آن هارا از اين امر باز نمى دارد.

خداوند در آياتى چند به اين مسأله اشاره دارد از آن جمله:
«انسان هاى مؤمن كسانى هستند كه تجارت و خريد وفروش آن هارا از ياد خدا مشغول نمى كند.»؛  «آنان كه در حالت ايستاده و نشسته و خوابيده به ذكر خدا مشغول بوده و در خلقت آسمان ها وزمين تفكر كرده و مى گويند: اى خداى ما! اين هارا باطل و بيهوده نيافريده اى. تو از هر نقصى منزّهى. پس ما را از جهنم دور نگه دار.»؛ «اى مؤمنين! مبادا مال و منال شما را از ياد خدا غافل كند كه در اين صورت زيان كرده است؛ «خدا را بسيار ياد كنيد شايد رستگار شويد»
ياد كردن خدايى كه از همه زيباتر، از همه عظيم تر، از همه مهربان تر، از همه بخشنده تر، به اسرار آشناتر، از همه نزديك تر است؛ براى انسان صاحب معرفت از همه چيز لذت بخش تر است. به همين جهت پيامبران و امامان و اولياء خدا، شبانه روز به ذكر خدا و به ويژه به نماز مشغول مى شدند. رسول خدا (ص) آن قدر شب ها را به نماز گذراند كه خدا به او فرمود: «اى پيامبر! ما قرآن را نازل نكرديم تا تو به زحمت بيفتى.»
على (ع) شبى هزار ركعت نماز مى خواند. امامان و اولياء الهى نيز بسيارى از اوقات عمر خود را به نماز و ذكر الهى مى گذراندند. و شاعر چه زيبا سروده است:
خوشا آنان كه الله يارشان بى *** بحمد وقل هو الله كارشان بى  
«باباطاهر» از سيره عبادى انسان هاى برگزيده چنين به دست مى آيد كه در ذكر و نماز، بايد منافع و اثرات بسيار مهمى باشد كه آن گونه به آن اهميت داده مى شود. به عكس، از اهميت ندادن انسان هاى فاسد به نماز و ذكر الهى به اين نتيجه مى رسيم كه يكى از عوامل سقوط اين افراد فراموش كردن خالق خود مى باشد. كسى كه مربّى اصلى و تربيت كننده و بزرگ كننده خود را فراموش كند، غافل ترين انسان است.

ياد خدا در همه جا فضيلت دارد. به ويژه در موارد زير:
هنگام جهاد با دشمنان، برخورد با گناه، مشاهده جلوه هاى دنيا اعم از كاخها، قصرها، ثروتمندان، دنياطلبان، زن هاى زيبا، باغ ها، آسمان خراش ها، زرق و برق هاى ظاهرى و...
آثار دورى از ياد خدا: كسانى كه از ذكر و ياد خدا غافل باشند، دچار ضررهاى مختلف دنيوى و اُخروى مى شوند از جمله:
الف. سختى در زندگى و نابينايى در محشر: «هركس از ذكر من دورى كند، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مى كنيم! مى گويد: «پروردگارا! چرا نابينا محشورم كردى؟ من كه بينا بودم!» مى فرمايد: «آن گونه كه آيات ما براى تو آمد، و تو آن ها را فراموش كردى» امروز نيز تو فراموش خواهى شد!».»
ب. همنشينى شيطان:«كسي كه از ذكر خداى رحمن دورى كند، شيطان را همراه او مى كنيم.»
 ج. قساوت قلب: «خدا به موسى گفت: اى موسى! مرا در هيچ حالى فراموش نكن كه فراموشى من دل ها را قسى مى كند.»
د. خود فراموشى: «مانند كساني كه خدا را فراموش كردند نباشيد، كه خدا هم يادِ خودشان را از خودشان بُرد.»
3. صبر و تحمل: افراد صبور ماندنى تر و موفق تر مى باشند.
«اصمعى وزير خليفه عباسى در بيابان به خيمه اى رسيد. زنى جوان و صاحب جمال در خيمه بود. اصمعى از او آب طلبيد. زن گفت: شوهرم نيست و اجازه ندارم به شما آب بدهم. ولى اجازه شير اين بز به دست خودم است. زن از شير به اصمعى داد. در اين موقع يك سياهى از دور پيدا شد. زن گفت: شوهرم است كه از صحرا بر مى گردد. وقتى شتر سوار رسيد، زن به استقبال او رفت و بر او سلام كرد، پاهاى او را شست و... ولى هر چه زن محبّت مى كرد، مرد كه قيافه زشتى داشت و يك پايش لنگ بود، با بداخلاقى به او جواب مى داد. تا اين كه مرد وارد خيمه شد و نگاه غضبناكى به اصمعى نمود و به آخر خيمه رفت. اصمعى به زن گفت: حيف نيست شما با اين امتيازات، با همچو مردى زندگى مى كنى؟ زن گفت: من از شما كه وزير خليفه هستى تعجب مى كنم كه مى خواهى بين من و شوهرم جدائى بيافكنى! اگر من با اين مرد زندگى مى كنم براى اين است كه مى خواهم به روايت پيامبر (ص) عمل كرده باشم كه فرمود: ايمان دو نيمه است. نيمه اى شُكر و يك نيمه اش صبر است. من خدا را بر نعمت هايش شكر گفته و بر سختى هاى زندگى صبر مى نمايم. و اميد به پاداش هاى آخرت دارم.»

4. معالجات فردى:
 از قبيل:
1. بازگو كردن عقده ها با محرم اسرار مانند والدين، حضور در زيارتگاه ها و مناجات هاى سحرگاهى؛
2. توبه و طلب آمرزش: بر خلاف مسيحيت كه مى گويد يكشنبه ها به كليسا برويد! اسلام هر زمان و هر مكانى را براى ارتباط با خداوند و توبه كردن و طلب آمرزش مناسب مى داند؛
3. جستجوى راه هاى موفقيت: علاوه بر همت بلند و تلاش، در بسيارى از موارد كليد حل مشكل به دست ما است. مثلا شخصى كه در خانه نشسته و از خدا روزى مى خواهد، دعايش مستجاب نمى شود! يا كسي كه از دست همسرش به تنگ آمده و از خدا فرج و گشايش مى خواهد دعايش مستجاب نمى شود زيرا باز كردن گره به دست خودش است و آن طلاق است. (اگر راه ديگرى نمانده است.) و...
4. اقتصاد در معاش، چنان كه حضرت على (ع) فرمود: هركه مراعات اقتصاد كند من ضمانت مى كنم كه فقير نگردد.
5. اهميت ندادن به عشق هاى كذائى
6. راضى بودن به رضاى الهى.
7. سرگرمي هاى سالم همانند سفر، پيامبر(ص) مى فرمايد: «به سفر برويد تا سالم وتندرست بمانيد.»؛ 
8. توجه به نعمت هايى خداى متعال در اختيار ما قرار داده است. و در مسائل مادى به پايين تر از خود نگاه كنيم نه بالاتر.؛
9. مأيوس نشدن از رحمت الهى، خداوند در قرآن مى فرمايد: «لاتيأسوا من روح الله انّه لاييأس من روح الله الاّالقوم الكافرون»؛
10. رعايت اعتدال در تمام امور حتى در گوش كردن نوارهاى روضه وعزادارى. متأسفانه عده اى خيال مى كنند علامت حزب اللهى بودن آن است كه ساعت ها نوار مداحان مشهور را گوش دهند كه البته زياده روى در اين امر موجب افسردگى مى گردد. /   محمدتقى صرفى

 
11 نكته روانشناسي در قرآن
 1- از ديدگاه قرآن، سه نوع شخصيت اساسي وجود دارد: مؤمن، كافر و منافق ; ( آيات 2 تا 20 سوره بقره )
2- شخصيت‏هاي مؤمن، خود داراي سه درجه شخصيتي مي‏باشند ; آنان كه به خود ظلم مي‏كنند، آنان كه ميانه رو هستند و آنان كه پيشتازانند; ( فاطر/ 32 )
3- مشخصه بارز شخصيت كافر آن است كه دل و انديشه‏اش را قفل كرده است و راهي براي نفوذ هيچ حرف تازه و انديشه متفاوتي نگذاشته است و به همين دليل، از درك حقايق عاجز است.
4- خصوصيت‏ بارز شخصيت منافق از ديدگاه قرآن، دوگانگي ريشه‏اي در ظاهر و باطن است; به همين دليل، مبتلا به شك و ترديد و عدم قدرت تصميم‏گيري و ناتواني در قضاوت مي‏شود; ( بقره و  8 تا 20 منافقون )
5- در قرآن كريم، در آيات فراواني از اندوه، علل ايجاد كننده آن و راه‏هاي برطرف ساختن آن سخن رفته است . گاهي اندوه فراق را با ديدار و گاهي اندوه فقر را با بشارت و گاهي اندوه رسول خدا (ص) را به دلداري حضرت حق، درمان نموده است.
6- در ديدگاه قرآن، ترس دو نوع است ; ترس پسنديده و ترس ناپسند ; ترس پسنديده، همان ترس از خداوند و عدالت اوست كه منجر به اصلاح رفتار مي‏شود; (انفال/2) و ترس ناپسند، اضطرابي شديد با علت مشخصي است كه تسلط بر نفس را از بين مي‏برد و بايد با آن مبارزه شود; ( احزاب/10 و 11 )
7- از نظر قرآن دو نوع خشم وجود دارد; خشم مفيد و متعادل و خشم مخرب و نابهنجار ; خشم متعادل، راهي براي رسيدن به هدف در مواقع لزوم است و خشم مخرب را بايد درمان كرد . قرآن كريم با توصيه به صبر و پاسخ گويي با عمل نيك و با وعده بهشت و پاداش اخروي، به وسيله سفارش به بخشش و عفو، يادآوري قدرت و خشم خداوند و ... به درمان بيماري سلامتي سوز خشم و عصبانيت پرداخته است.
كه به ترتيب در سوره شوري  آيه43، فصلت آيه‏34، آل عمران  آيات 133 و 143، شوري  آيات 36 و 37 ، و نور  آيه 22 بيان شده است .
8- در قرآن به سه نوع از مكانيسم‏هاي دفاعي - رواني اشاره شده است كه عبارتند از: فرافكني ( منافقون/4 )، دليل تراشي ( بقره/11 و 12 ) و واكنش سازي ( بقره/204 و 205 و منافقون/4 )
9- در فرهنگ قرآن يكي از راه‏هاي مؤثر و اساسي روان درماني، استفاده از مواعظ و اندرزهاي قرآني است( يونس/57 )
10- در روش روان درماني قرآني، ايمان، توليد امنيت دروني و آرامش مي‏نمايد; ( انعام/82 و رعد/28 )
11- ياد خدا، آرام بخش دلهاست ; ( رعد/28 )  


 پانوشت ها:
1. ريچارد. ام. شاين، روان شناسى بيمارى هاى روحى و عقلى، ص 864، به نقل از قرآن و روان شناسى، دكتر محمد عثمان نجاتى، ترجمه عباس عرب، ص 364.
2. برخى مسائل زندگى ساز عصرما(مؤسسه در راه حق)ص8
3. مجله اكونوميست، ژانويه 1999، شماره اول.
4 . عصر امام خمينى (مير احمد رضا حاجتى)ص158
5. خوبيها وبديها
6. برخى مسائل زندگى ساز عصرما ش4ص10
7. اثبات وجودخدا ص249
8. رعد/ 28.
9. نور/ 37.
10. آل عمران/ 191.
11. منافقون/ 9.
12. جمعه/ 10.
13. طه/ 1.
14. طه/ 124.
15. زخرف/ 36.
16. حديث قدسى.
17. حشر/ 19.
18. خوبيها وبديها
19. وسائل ج12ص42
20. مستدرك ج2ص22
21. يوسف 87 www.migna.ir
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
با سلام مطالب بسیار عالی بودایا اجازه می دهید برخی مطالب را در وبلاگم قراربدهم .اگر امکانش هست لیست کتابهای جدید روانشناسی را به ایمیل من بفرستید.باتشکر از زحمات شما---------------------سلام ... شما می توانید مطالب میگنا را با ذکر منبع یعنی migna.ir در وبلاگ خود قرار دهید .
اين مقاله از لحاظ علمى ، مقاله اى بى ارزش ميباشد و داراى فاكتهاى معتبر علمى نيست و به لحاظ كاربردى هم با پژوهشهاى آزاد و بدون موانع ايدئولوژيكى در جهان سازگارى ندارد .متاسفانه اين مقاله يه چيزى در حد كتب درون امامزاده ها و مساجد است مثل كتابهاى بدون اعتبار و خزعبلاتى مثل .... كه حاصل نادانى نسبى جوامع پيشين و مخصوصا جوامع بياباني است .
علي
Iran, Islamic Republic of
نه از نظر شما دوست عزيز ماديگرا، هرچي غربي هاي فاسد بي خانواده بگن درسته . شما به معنا درماني فرانكل اعتقاد دارين استاد
Iran, Islamic Republic of
تو برو دنبال همون غربی ها و اروپای ها انشاالله خدا شفات بده
سلام ممنون.من هم نماز می خونم هم حجاب خوبی دارم .ولی مدتی مشکل بزرگی دارم که افسردگی گرفتم با خوندن مطالب سایت شما فهمیدم که توکل واقعی ندارم .ممنون الهه
hasan
United States
سلام من دانشجوی کارشناسی در رشته روان شناسی هستم خواستم از شما تشکر کنم مطالب شما هم از نظر علمی معتبرهست هم از نظر عقیدتی من خودم یک قرآن درمانگر هستم وخدارو شکر تا الان با کمک خدا و قرآن به مشکلی برنخوردم با تشکر اگه میشه مطالبی که دراینجا قرار می دهید به من ایمیل بزنید
بیات
Iran, Islamic Republic of
عالی بود
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی، ولی می توانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی...