فرآیند آموزش و ارائه خدمات روانشناختی در کشور آلمان
میگنا: انجمن روانشناسی ایران در اقدامی کمسابقه و مفید، پنجشنبه، ۱۹ مهرماه، نشستی را در خانه اندیشمندان علوم انسانی تدارک دیده بود که طی آن یاسمن سلطانی درباره «فرآیند آموزش و ارائه خدمات روانشناختی در کشور آلمان» صحبت کرد.
آلمان و پذیرش دانشجوی روانشناسی
سلطانی که با سه زبان فارسی، انگلیسی و آلمانی به ارائه خدمات در مرکز درمانی فرانکفورت مشغول به کار است، همچنین خود را مدیر بخش پناهندگان این مرکز نیز معرفی کرد.
سلطانی توضیح داد به این دلیل ساده اما مهم که «زبان» ابزار کار یک رواندرمانگر است، و از آنجا که در شرایط فعلی، کشور آلمان، جامعهای مهاجرپذیر است، نیاز به رواندرمانگرانی که به زبانهای مهاجران مسلط باشند، اهمیت ویژهای دارد.
از این حیث، پذیرش خود به عنوان رواندرمانگر را پس از گذراندن دورههای آموزشی این مرکز، از طرف مرکز درمانی فرانکفورت بدیهی و چهبسا حتمی دانست.
همچنین در کلیت فرهنگ آلمانی، فرد ایرانی کمتر به عنوان نیروی کار یدی شناخته میشود و بیشتر وجههای آکادمیک دارد. این نیز امری است که میتواند در پیشبرد اهداف تحصیلی و کاری برای مهاجرت تحصیلی و کاری به آلمان، به عنوان عاملی تسهیلگر ایفای نقش کند.
سلطانی به این واقعیت نیز اشاره کرد که گرچه مراجعه افراد آلمانی به رواندرمانگری غیرآلمانی (روسی، ایرانی و غیره) کم است؛ با این حال سیستم بیمه برای خدمات درمانی در این کشور طوری است که فردِ برخوردار از مهارتهای لازمِ درمانگری، در آلمان بیکار نمیماند. یا به بیان ساده سلطانی: «برای همه کار هست»!
بیمه رواندرمانی در آلمان چگونه است؟
«بیمه در آلمان هزینه تراپی را میدهد». سلطانی تصویر امنی از سیستم بیمه آلمان ارائه داد که هر سه رویکرد شناختی رفتاری، رفتارگرایی و روانکاوی را شامل میشود.
فرآیند آموزش روانشناسی در آلمان
آنچه سلطانی از فرآیند آموزش تا اشتغال روانشناسی در آلمان توضیح داد، از این قرار بود که یک فرد بلافاصله پس از گذراندن دوره ارشد، نمیتواند مراجعهکننده داشته باشد و به درمان و مشاوره مشغول شود. بلکه هر فرد بایستی در فضای امن ناشی از حمایت علمی و مشاورههای بههنگام برجستگان رشته خود، رواندرمانی را تمرین کند و از این طریق به مهارتورزی بپردازد.
سلطانی این روند را هم به نفع رواندرمانگر و هم مفید برای مُراجع معرفی میکند؛ چراکه فرد درمانگر با این همراهی و حمایت، امکان شناخت بدون نگرانی انواع موقعیتهای کاری را تجربه میکند، بدون اینکه نگران آسیب زدنهای ناشی از فقدان حرفهایگری در ابتدای کار به مراجعین باشد.
آموزش در مراکز رواندرمانی آلمانی شامل ساعات زیر است:
تئوری ۶۰۰ ساعت
۱۸۰۰ تمرین عملی
۱۲۰ ساعت رشد شخصیتی
۶۰۰ ساعت کار با بیمار سرپایی
۱۵۰ ساعت سوپرویژن
پس از این ساعات است که فرد در محیط امنی که گفته شد، به مهارتورزی و افزایش اعتماد به نفس حرفهای میپردازد.
آموزش برای اشتغال عملی و آموزش برای تدریس
یکی از محورهای جالب توجه در سخنرانی سلطانی توضیح درباره این تفکیک مهم در روانشناسیِ آلمان بود: فرآیند آموزش برای ورود به بازار کار و رواندرمانگری، از فرآیند آموزش برای تدریس در این رشته متفاوت است.
به عبارت دیگر سیستم آموزش روانشناسی در آلمان به گونهای طراحی و به فرد ارائه میشود که میتواند تصمیم بگیرد با توجه به هدفی که از آموختن این رشته دارد، کدام دورهها را دنبال کند.
به طور مثال فرآیند آموزشی که در مراکز درمانی ارائه میشود، شامل دورههایی است که در مقابل گذراندن ۶۰۰ ساعت تئوری، ۱۸۰۰ ساعت برای تمرین عملی بایست وقت بگذارند.
این درحالی است که فرآیند آموزش روانشناسی در دانشگاهها و مراکز دانشگاهی شامل شش ترم است که سروکار فرد بیشتر با متون (text) روانشناسی است و مباحثی چون اخلاق در رواندرمانی را شامل میشود.
وضعیت اشتغال روانشناسی در آلمان
آنطور که یاسمن سلطانی، مدیر بخش پناهندگان مرکز رواندرمانی فرانکفورت، توضیح داد آموزش و اشتغال در آلمان به صورتی منظم به هم پیوند خوردهاند. ارتباط آموزش و اشتغال، دارای روندهایی جاری است که تسهیل این ارتباط را رقم زده است. به طور مثال آموزش در مراکزی صورت میگیرد که خود نیاز به رواندرمانگر دارند و فرد از ابتدا با محیط آشنا میشوند.
بعد از گذراندن دورههای آموزشی و قبولی در امتحان پایانی است که مرکز درخواست همکاری به فرد میدهد که با توجه به آنچه در بخش «آلمان و پذیرش دانشجوی روانشناسی» آمده است، پذیرش دانشجوی ایرانی در شرایط فعلی امکانپذیر است.
همچنین سلطانی توضیح داد که کسب مجوز کار با کسب پروانه کار خصوصی در آلمان متفاوت است و دومی نیاز به دورههای پولی دارد که با توجه به رایگان بودن هزینه تحصیل در آلمان، هزینههای بالایی را دریافت میکنند.
این دورههای پولی منجر به کسب اجازه برای فرد میشوند تا بتواند دفتر خصوصی خود را به عنوان رواندرمانگر راهاندازی کند و به پذیرش بیمار مشغول شود. پذیرش بیمار در دفاتر شخصی رواندرمانی نیز شامل بیمه هستند و هر مجوز عددی برابر با ۳۴۰ مراجع را شامل میشود؛ که در مقایسه با کشوری مثل امریکا که تنها سه مراجع در هفته شامل بیمه میشوند، یا در کشوری مثل ایران که بیمه به تراپی تعلق نمیگیرد، رقمی قابل توجه به نظر میرسد.
هزینههایی که سلطانی برای دوره کسب پروانه دفتر شخصی برشمرد، به قرار زیر است:
۱۵ هزار یورو برای ۶ ترم؛
۵ هزار یورو برای تحت نظر سوپرویژن قرار گرفتن؛
که در کل ۲۰ هزار یورو میشود.
تجربههایی از آموزش، اشتغال و تدریس روانشناسی در آلمان
یاسمن سلطانی تجربههای خود از فرآیند آموزش، تدریس و اشتغال در مرکز رواندرمانی را نیز با حضار به اشتراک گذاشت.
سلطانی تجربههای خود را که به عنوان «درس» از آن یاد میکرد، به این صورت بیان کرد:
سایکوتراپی، میتواند اثر مثبت، منفی و خنثی برای فرد مراجع داشته باشد. مراجع باید از عوارض مراجعه خود آگاه شود؛
تو (به عنوان رواندرمانگر) نمیتوانی به همه کمک کنی؛
تو نباید با هر اختلالی کار کنی (با توجه به مختصات شخصیتی و خطوط قرمز و اصولی که برای زندگی شخصی خود تعریف کردهای)؛
تو برای درمانگری اول باید حال خودت خوب باشد؛
سبک خودت را پیدا کن.
نقدهایی به آموزش و اشتغال روانشناسی در آلمان
سلطانی همچنین به نقصهایی که آموزش و اشتغال روانشناسی در آلمان با آن مواجه است، اشاراتی داشت:
رواندرمانگران، خلاف روانپزشکان، در دوره آموزشی و تمرین عملی خود در بیمارستانها و مراکز درمانی، از گرفتن شهریه محروم هستند. این باعث میشود که برای گذران زندگی ناچار به کار کردن در حیطههای غیرتخصصی شوند؛
در دوره کارورزی نیاز به سوپرویژن به میزان زیادی حس میشود که فرد از این امکان محروم است؛
کارورز به عنوان رواندرمانگر به مراجعهکنندگان معرفی میشود؛ که این، امری غیراخلاقی محسوب میشود.
این جلسه دو ساعته که به صورت دیالوگ بین سخنران و حضار برگزار شد؛ با یک تمرین عملی/کارگاهی برای آموزش تکنیکهای مواجهه با مورد (کیس) دارای سابقه/افکار خودکشی نیز همراه بود.
سلطانی که با سه زبان فارسی، انگلیسی و آلمانی به ارائه خدمات در مرکز درمانی فرانکفورت مشغول به کار است، همچنین خود را مدیر بخش پناهندگان این مرکز نیز معرفی کرد.
سلطانی توضیح داد به این دلیل ساده اما مهم که «زبان» ابزار کار یک رواندرمانگر است، و از آنجا که در شرایط فعلی، کشور آلمان، جامعهای مهاجرپذیر است، نیاز به رواندرمانگرانی که به زبانهای مهاجران مسلط باشند، اهمیت ویژهای دارد.
از این حیث، پذیرش خود به عنوان رواندرمانگر را پس از گذراندن دورههای آموزشی این مرکز، از طرف مرکز درمانی فرانکفورت بدیهی و چهبسا حتمی دانست.
همچنین در کلیت فرهنگ آلمانی، فرد ایرانی کمتر به عنوان نیروی کار یدی شناخته میشود و بیشتر وجههای آکادمیک دارد. این نیز امری است که میتواند در پیشبرد اهداف تحصیلی و کاری برای مهاجرت تحصیلی و کاری به آلمان، به عنوان عاملی تسهیلگر ایفای نقش کند.
سلطانی به این واقعیت نیز اشاره کرد که گرچه مراجعه افراد آلمانی به رواندرمانگری غیرآلمانی (روسی، ایرانی و غیره) کم است؛ با این حال سیستم بیمه برای خدمات درمانی در این کشور طوری است که فردِ برخوردار از مهارتهای لازمِ درمانگری، در آلمان بیکار نمیماند. یا به بیان ساده سلطانی: «برای همه کار هست»!
بیمه رواندرمانی در آلمان چگونه است؟
«بیمه در آلمان هزینه تراپی را میدهد». سلطانی تصویر امنی از سیستم بیمه آلمان ارائه داد که هر سه رویکرد شناختی رفتاری، رفتارگرایی و روانکاوی را شامل میشود.
فرآیند آموزش روانشناسی در آلمان
آنچه سلطانی از فرآیند آموزش تا اشتغال روانشناسی در آلمان توضیح داد، از این قرار بود که یک فرد بلافاصله پس از گذراندن دوره ارشد، نمیتواند مراجعهکننده داشته باشد و به درمان و مشاوره مشغول شود. بلکه هر فرد بایستی در فضای امن ناشی از حمایت علمی و مشاورههای بههنگام برجستگان رشته خود، رواندرمانی را تمرین کند و از این طریق به مهارتورزی بپردازد.
سلطانی این روند را هم به نفع رواندرمانگر و هم مفید برای مُراجع معرفی میکند؛ چراکه فرد درمانگر با این همراهی و حمایت، امکان شناخت بدون نگرانی انواع موقعیتهای کاری را تجربه میکند، بدون اینکه نگران آسیب زدنهای ناشی از فقدان حرفهایگری در ابتدای کار به مراجعین باشد.
آموزش در مراکز رواندرمانی آلمانی شامل ساعات زیر است:
تئوری ۶۰۰ ساعت
۱۸۰۰ تمرین عملی
۱۲۰ ساعت رشد شخصیتی
۶۰۰ ساعت کار با بیمار سرپایی
۱۵۰ ساعت سوپرویژن
پس از این ساعات است که فرد در محیط امنی که گفته شد، به مهارتورزی و افزایش اعتماد به نفس حرفهای میپردازد.
آموزش برای اشتغال عملی و آموزش برای تدریس
یکی از محورهای جالب توجه در سخنرانی سلطانی توضیح درباره این تفکیک مهم در روانشناسیِ آلمان بود: فرآیند آموزش برای ورود به بازار کار و رواندرمانگری، از فرآیند آموزش برای تدریس در این رشته متفاوت است.
به عبارت دیگر سیستم آموزش روانشناسی در آلمان به گونهای طراحی و به فرد ارائه میشود که میتواند تصمیم بگیرد با توجه به هدفی که از آموختن این رشته دارد، کدام دورهها را دنبال کند.
به طور مثال فرآیند آموزشی که در مراکز درمانی ارائه میشود، شامل دورههایی است که در مقابل گذراندن ۶۰۰ ساعت تئوری، ۱۸۰۰ ساعت برای تمرین عملی بایست وقت بگذارند.
این درحالی است که فرآیند آموزش روانشناسی در دانشگاهها و مراکز دانشگاهی شامل شش ترم است که سروکار فرد بیشتر با متون (text) روانشناسی است و مباحثی چون اخلاق در رواندرمانی را شامل میشود.
وضعیت اشتغال روانشناسی در آلمان
آنطور که یاسمن سلطانی، مدیر بخش پناهندگان مرکز رواندرمانی فرانکفورت، توضیح داد آموزش و اشتغال در آلمان به صورتی منظم به هم پیوند خوردهاند. ارتباط آموزش و اشتغال، دارای روندهایی جاری است که تسهیل این ارتباط را رقم زده است. به طور مثال آموزش در مراکزی صورت میگیرد که خود نیاز به رواندرمانگر دارند و فرد از ابتدا با محیط آشنا میشوند.
بعد از گذراندن دورههای آموزشی و قبولی در امتحان پایانی است که مرکز درخواست همکاری به فرد میدهد که با توجه به آنچه در بخش «آلمان و پذیرش دانشجوی روانشناسی» آمده است، پذیرش دانشجوی ایرانی در شرایط فعلی امکانپذیر است.
همچنین سلطانی توضیح داد که کسب مجوز کار با کسب پروانه کار خصوصی در آلمان متفاوت است و دومی نیاز به دورههای پولی دارد که با توجه به رایگان بودن هزینه تحصیل در آلمان، هزینههای بالایی را دریافت میکنند.
این دورههای پولی منجر به کسب اجازه برای فرد میشوند تا بتواند دفتر خصوصی خود را به عنوان رواندرمانگر راهاندازی کند و به پذیرش بیمار مشغول شود. پذیرش بیمار در دفاتر شخصی رواندرمانی نیز شامل بیمه هستند و هر مجوز عددی برابر با ۳۴۰ مراجع را شامل میشود؛ که در مقایسه با کشوری مثل امریکا که تنها سه مراجع در هفته شامل بیمه میشوند، یا در کشوری مثل ایران که بیمه به تراپی تعلق نمیگیرد، رقمی قابل توجه به نظر میرسد.
هزینههایی که سلطانی برای دوره کسب پروانه دفتر شخصی برشمرد، به قرار زیر است:
۱۵ هزار یورو برای ۶ ترم؛
۵ هزار یورو برای تحت نظر سوپرویژن قرار گرفتن؛
که در کل ۲۰ هزار یورو میشود.
تجربههایی از آموزش، اشتغال و تدریس روانشناسی در آلمان
یاسمن سلطانی تجربههای خود از فرآیند آموزش، تدریس و اشتغال در مرکز رواندرمانی را نیز با حضار به اشتراک گذاشت.
سلطانی تجربههای خود را که به عنوان «درس» از آن یاد میکرد، به این صورت بیان کرد:
سایکوتراپی، میتواند اثر مثبت، منفی و خنثی برای فرد مراجع داشته باشد. مراجع باید از عوارض مراجعه خود آگاه شود؛
تو (به عنوان رواندرمانگر) نمیتوانی به همه کمک کنی؛
تو نباید با هر اختلالی کار کنی (با توجه به مختصات شخصیتی و خطوط قرمز و اصولی که برای زندگی شخصی خود تعریف کردهای)؛
تو برای درمانگری اول باید حال خودت خوب باشد؛
سبک خودت را پیدا کن.
نقدهایی به آموزش و اشتغال روانشناسی در آلمان
سلطانی همچنین به نقصهایی که آموزش و اشتغال روانشناسی در آلمان با آن مواجه است، اشاراتی داشت:
رواندرمانگران، خلاف روانپزشکان، در دوره آموزشی و تمرین عملی خود در بیمارستانها و مراکز درمانی، از گرفتن شهریه محروم هستند. این باعث میشود که برای گذران زندگی ناچار به کار کردن در حیطههای غیرتخصصی شوند؛
در دوره کارورزی نیاز به سوپرویژن به میزان زیادی حس میشود که فرد از این امکان محروم است؛
کارورز به عنوان رواندرمانگر به مراجعهکنندگان معرفی میشود؛ که این، امری غیراخلاقی محسوب میشود.
این جلسه دو ساعته که به صورت دیالوگ بین سخنران و حضار برگزار شد؛ با یک تمرین عملی/کارگاهی برای آموزش تکنیکهای مواجهه با مورد (کیس) دارای سابقه/افکار خودکشی نیز همراه بود.
مرجع : سایت بردار