کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ازدواج مهارت مي خواهد!

4 شهريور 1390 ساعت 18:04



زندگي مشترك  افقي است روشن و جلوه گاهي زيبا براي تولدي دوباره؛ مشروط بر آن كه وجوه ضروري اين اشتراك، يعني توانايي ها و مهارت هاي خاص و سازنده، در تفكر، بينش و عملكرد انسان رؤيت و ملاحظه شود. زيرا اين مهارت ها و توانايي هاي انسان است كه در وقت لزوم، به ياري او مي آيد تا مشكلات ، اختلافات و نقاط ضعف و كاستي هاي زندگي مشتركش را برطرف نمايد. حال چنانچه زندگي مشتركي كه براساس پيوندي مقدس از سوي زن و مرد، صورت پذيرفته، با عدم توانايي ها و مهارت هاي هر دو نفر و يا حتي يكي از آنها روبه رو شود، به طور مسلم، ادامه اين زندگي با تلخكامي، ناراحتي و تنش و رنجش همراه خواهد شد. بنابراين بايد در نظر داشته باشيم بقا و تداوم و شيريني يك زندگي مشترك، هميشه در گرو توانايي ها و مهارت هاي خاصي است كه در حقيقت تضمين كننده اي قابل اطمينان براي خوشبختي  زوجين به حساب مي آيند. به همين لحاظ در نوشتاري كه پيش رو داريد سعي شده است تا به صورت اجمال به راهكارهاي مهم و اساسي، پيرامون برخي از توانايي ها و مهارت هاي لازم براي ايجاد و برقراري يك زندگي مشترك ايده آل پرداخته شود.
مهارت در خودآگاهي آگاهي از خود و خصوصيات مختلف خود، به انسان كمك مي كند با توانايي ها و ضعف ها و ساير خصوصيات خود آشنا شود. همچنين در صورت برخورد با طرف مقابل و تشكيل زندگي مشترك  بهتر و عميق تر با مسائل روبه رو شود. اين خودآگاهي به شخص نشان مي دهد كه چگونه مي تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم كنترلشان نمايد تا منجر به هيچگونه ناراحتي نگردد. خودآگاهي، موجب شناخت نياز افراد و يافتن راه مناسب براي مواجهه با آنها مي شود. همچنين اهداف زندگي را مشخص تر و واقع بينانه تر نشان مي دهد و ارزش واقعي افراد و مسائل پيرامونشان را نمايان مي سازد. خودآگاهي فرآيند سالم هويت يابي را براي انسان سهل تر مي نمايد، به زندگي او آرامش مي دهد و احساس رضايت مندي اش را رونق مي بخشد.
«خودآگاهي» تضمين كننده استحكام وجود فرد در هنگام بزرگسالي است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رويارويي با مشكلات و حل مناسب آنها مي شود.
خودآگاهي تضمين كننده استحكام وجود فرد در هنگام بزرگسالي است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رويارويي با مشكلات و حل مناسب آنها مي شود. به جز موارد فوق، «خودآگاهي» شناخت و تنظيم احساسات، اهداف و برنامه زندگي، تفريحات و سرگرمي ها، توانايي ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئوليت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد. كشف و درك و شناخت مهارت ها و توانايي هاي خود، به اين دليل مهم است كه فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفي دارد تا براي ازدواج خود براساس هدف اصلي زندگي اش، برنامه ريزي نمايد. مثلاً فردي كه هدفش رسيدن به درجات عاليه كمال و معنويات است، اگر با کسي ازدواج كند كه هدفش رسيدن به يك زندگي تجملي و سراسر ماديات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشكلات فراواني در زندگي مشترك خواهد شد. امتياز ديگري كه مي توان براي خودآگاهي منظور نمود آن است كه موجبي قدرتمند براي شناخت و تشخيص تفاوت هاي بين خود و ديگران است. در اين ميان بايد گفت شناخت تفاوت هاي ميان زن و مرد، يكي از مهم ترين بخش هاي مربوط به مهارت خودآگاهي است.    شناخت تفاوت هاي ميان زنان و مردان در يك بعد كلي مي توان گفت انسان ها، تفاوت هاي بسياري با يكديگر دارند كه دلايل شان نيز متنوع و متعدد است. اما تفاوت هاي بين زن و مرد ، تفاوت هاي عمده اي است. برخي از اين تفاوت ها، ريشه در عوامل فيزيولوژيكي و زيستي دارند و بعضي، نشأت گرفته از عوامل فرهنگي و اجتماعي هستند.بيشترين اين تفاوت ها را كه معمولاً شديد و قابل تعمق است، مي توان در ازدواج و زندگي مشترك به وضوح احساس كرد، از جمله اين كه: 1 - ديدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسي كاملاً متفاوت است اين تفاوت كه در واقع ريشه زيستي دارد، مهمترين اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسي است. اين رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالي كه ارتباط جنسي در مردها، بيشتر جنبه هاي فيزيولوژيك دارد و بيشتر ارضاي يك غريزه به حساب مي آِيد. ديگر آن كه جنبه هاي عاطفي اين احساس در مردها، بسيار كمتر از آن احساسي است كه در زن ها وجود دارد. اين تفاوت ها و يا عدم آگاهي از آنها، گاهي موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط ميان مرد و همسرش مي شود. 2 - استقلال براي مردان اهميت بسياري دارد استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگي مشترك است. چون آنها مايلند و مي خواهند در مورد مسائل مالي و معاملات و ساير موارد مشابه، مستقل عمل كنند. مخالفت همسر يا عدم توجه وي به اين نكته، مي تواند مشكلات و موانعي در زندگي مشترك ايجاد کند زيرا مرد تصور مي کند كه به احساس استقلالش، لطمه خورده است. 3 - زنان مي خواهند مورد حمايت باشند و به اين حمايت اهميت مي دهند چنانچه زن حس كند از طرف همسرش مورد بي توجهي و بي مسئوليتي قرار گرفته، به شدت آزرده مي شود و واكنش هاي عاطفي شديد نشان مي دهد. زيرا آنچه براي زن ها اهميت دارد، آن است كه حس كنند همسرشان به آنان احترام مي گذارد و به سلامت وعقيده و ... آنان اهميت مي دهد. 4 - مديريت خانه براي مردها بسيار مهم است با مراجعه به فرهنگ هاي مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهيم ديد كه «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است كه البته اين مسئله را بايد جداي از تبعيض هاي جنسي ميان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هايي كه زن بدون نظرخواهي و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگي تصميمي اتخاذ مي نمايد، يا اين كه قدرت اول خانواده است، معمولاً مشكلات گوناگون زيادي مشاهده مي شود كه آسيب ديدگي احساس مرد از خود را مي توان يكي از اين ناراحتي ها دانست. البته اين كه مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نيست كه مرد، در يك نقش ديكتاتوري ظاهر شود بلكه منظور از اين مسئله، مديريتي است كه بايد بر عهده مرد قرار بگيرد. 5 - صحبت كردن و ارتباطات اجتماعي براي زنان مهم است زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت كردن، بسياري از نگراني ها، استرس ها و ناراحتي هاي خود را تعديل وتخليه مي نمايند. تمايل به ارتباطات اجتماعي و حرف زدن در زنان بيشتر از مردان است. به همين دليل چنانچه درك و آگاهي زن و مرد، نسبت به اين خصوصيت ضعيف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدي در زندگي مشترك خواهد نمود.
6 - نگاه مردان به مسائل، كلي تر است مردها معمولاً وارد جزئيات و نكات ظريف نمي شوند، در حالي كه زن ها به عمق مسائل و اجزاء ريز در ارتباطات و ديگر موارد، توجه زيادي دارند. معمولاً اين خصوصيات زن و مرد، موجب مي شود زن تصور كند مرد در باره بسياري از مسائل بي دقت و بدون توجه است و مرد نيز همسرش را فردي حساس و ريزبين بداند كه هميشه ذهن خود را براي موارد و مسائل پيش پا افتاده و كم اهميت، درگير و مشغول مي سازد. 7 - جذابيت هاي جسمي و آراستگي براي مردها بسيار اهميت دارد مردها بيش از زن ها تحت تأثير جذابيت هاي جسمي و آراستگي زن قرار مي گيرند كه اين نيز يكي ديگر از تفاوت هاي مهم آنهاست. 8 – زن ها عاطفي تر از مردها هستند يكي ديگر از تفاوت هاي عمده بين زن و مرد، عاطفي تر بودن زنان است و اين انتظاري است كه زن ها، از مردها نيز دارند! مثلاً زني كه همواره تاريخ دقيق روز ازدواج ، تاريخ تولد همسر، مكان آشنايي و ... را به ياد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، براي همسر خود، هديه هايي هم تهيه كند، وقتي با شوهري روبه رو مي شود كه نسبت به اين مسائل بي اعتنا يا فراموشكار است، نخستين احساسش آن است كه همسرش نسبت به او بي علاقه و بي اهميت است. بايد دانست ادامه چنين تفكرات منفي و برخوردهاي احساسي در مدت زماني اندك، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردي از زندگي مشترك مي شود. لذا آگاهي از اين نكات ضمن آن كه از ناراحتي هاي بسياري جلوگيري مي كند، احساس مهارت در زندگي مشترك را در شخص رشد مي دهد و او را به موفقيت مي رساند.
مهارت در همدلي با افراد همدلي با افراد مهارت خاصي مي خواهد. همدلي به برقراري ارتباط عميق و صميمي به انسان ها كمك بسياري مي كند. گاهي اوقات افراد به اشتباه، تصور مي كنند تفاهم به اين معناست كه ما با فرد مقابل، كاملاً همفكر و هم عقيده باشيم، در حالي كه بايد گفت چنين تصوري از پايه و اساس اشتباه است، زيرا هيچ گاه نمي توان دو انسان را يافت كه به طور كامل شبيه يكديگر باشند. اختلاف و تفاوت در ديدگاه ها، سليقه ها، آرزوها، عقايد و علايق، همه و همه، امري طبيعي و كاملاً عادي است. اما آنچه اين اختلاف و تفاوت را مي تواند براي ما، قابل درك و فهم سازد، همان «همدلي» است كه به واسطه آن، مي توانيم بسياري از مشكلات ارتباطي خود با ديگران، خاصه شريك زندگي مان، را برطرف سازيم.
اصول مهارت همدلي 1 – به صحبت هاي ديگران خوب گوش كنيد. هنگامي كه كسي صحبت مي كند، كار ديگري انجام ندهيد. خوب گوش كردن يا به عبارت ديگر، گوش كردن فعال، پايه و اساس هر نوع ارتباط سالمي است. نمي توان هم كتاب خواند و هم به صحبت هاي طرف مقابل گوش داد. چون بين شنيدن و گوش دادن، تفاوت زيادي وجود دارد. همچنين توجه كنيد كه هنگام صحبت كردن طرف مقابل، به صورت او نگاه كنيد تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هايش، هر چند معمولي و عادي، دقت، حرمت و حساسيت لازم را قائليد. حتي گاه با اظهار كلماتي چون بله! عجب! خوب! فهميدم! پس اين طور! به او نشان دهيد كه كاملاً به صحبت هايش و آنچه كه مي گويد، توجه داريد و براي اين توجه تمركز كافي داشته باشيد. 2 - با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شويد. هنگام همدلي، سعي كنيد طرف مقابل خود را درك كنيد. آن هم به طور حقيقي و دور از هرگونه تظاهر و تصنعي رياكارانه يا از روي اجبار! بلكه از روي عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هيچ وقت نمي توان با فردي كه با صدا و حالتي حزن آلود، درباره مسئله يا موضوع ناراحت كننده اي سخن مي گويد، با لحني شاد و سرشار از سرخوشي سخن گفت. البته عكس اين مثال نيز صادق است. 3 - به احساسات و هيجان هاي طرف مقابل تان توجه داشته باشيد. بيشتر اوقات، فردي كه از شرايط و مسايل خود، سخن مي گويد و به شرح مشكلات يا درد دل هايش مي پردازد، قبل از آن كه به دنبال راه چاره يا پند و اندرز و يا راهنمايي باشد، نياز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هيجان او شود و موقعيت هاي احساسي او را درك كند. شما بايد با توجهي كه نسبت به احساس و هيجان او مي كنيد، اين خواسته را براي وي به اثبات برسانيد.  www.migna.ir 4 - خود را به جاي طرف مقابل بگذاريد. تنها در اين صورت است كه مي توانيد از دريچه چشم وي، به مشكلات نگاه كنيد و احساسات و موقعيتش را دريابيد تا بتوانيد همدلي لازم را درباره اش داشته باشيد. 5 - در همدلي با طرف مقابل، از جمله هاي قاطع استفاده نكنيد. معمولاً شدت ناراحتي و هيجان در فرد نيازمند به همدلي، به حدي است كه موجبات آزردگي و آسيب پذيري را در او، مستعد مي سازد. بنابراين بايد مراقب بود تا با چنين فردي، با كلمه ها و جمله هاي قاطع و بُرنده، صحبت نكنيم. چه بسا كه در تشخيص احساس و معاني سخنان وي اشتباه كرده باشيم آن وقت به دليل قطعيت نظر و صحبتي كه داشته ايم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ايم، بلكه به نوعي وي را آزرده خاطر و منزجر نيز كرده ايم.
مهارت حل اختلاف اين مهارت نيز، همانند بقيه مهارت ها، براي  ازدواج و تشكيل زندگي مشترك  و اصولاً برقراري ارتباط درست با ديگران ضروري و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بين افراد، امري كاملاً عادي و طبيعي است. منتها مهمتر و طبيعي تر آن است كه نسبت به حل اين اختلافات، اشراف داشته باشيم و بتوانيم اختلاف يا سوء تفاهمات خود يا ديگران را به گونه اي حل كنيم كه رضايت همه فراهم آيد؛ و اين رضايت حاصل نخواهد شد مگر با كسب مهارت در حل اختلافات.
اصول مهارت حل اختلاف - صحبت كنيد، اما بدون پرخاش و توهين و تندي. حل اختلاف، در زمان عصبانيت، حاصلي جز تخريب بيشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است كه هميشه بعد از آرام شدن محيط و افراد، اقدام شود. - منفي سخن نگوييد. اگر براي وصل كردن، قدم جلو مي گذاريم، بايد دقت كنيم از به كار بردن سخنان نوميد كننده و تحريك كننده و در مجموع منفي، خودداري نمائيم. - در اولين قدم اختلاف، آن را حل كنيد. به محض احساس اختلاف يا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآييد. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبديل به كينه و رنجش مي شود. به خاطر داشته باشيد صحبت و بازگو كردن ناراحتي ها و سوءتفاهمات، كمك مؤثري براي رهايي از غم و اندوه است و حل اختلافات را نيز سهل تر مي نمايد. - از طرف مقابل خود، يا طرفين اختلاف، درخواست كنيد تا خيلي سريع، وقت مناسبي را با هماهنگي يكديگر، براي حل اختلاف، اختصاص دهند. - احساس شرم و گناه و خجالت را براي طرف مقابل به وجود نياوريد. چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشكلي شده ايد يا براي حل اختلاف ديگران، مي خواهيد اقدام نمائيد، هرگز نبايد به گونه اي صحبت كنيد كه ديگري يا ديگران را دچار احساس خجالت، گناه يا شرمندگي كنيد. طعنه و كنايه را نيز بايد از لحن و كلامتان حذف نماييد. - نظر و عقيده خود را بيان كنيد. ناراحتي خود را عنوان كنيد و درباره اش سخن بگوييد بدون آن كه قضاوت يا سرزنش كنيد و حكمي صادر نماييد. - ديگري يا ديگران نيز حق دارند. به طرف مقابل خود يا ديگراني كه با يكديگر دچار اختلاف شده اند، اجازه كافي بدهيد تا از ناراحتي ها و مشكلاتشان صحبت كنند. تخليه رواني، فرد را براي طرح يا پذيرش مسائل متفاوت و سپس حل مشكلات، آماده تر مي نمايد. - عذرخواهي مشكل نيست. در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوري با يك جمله كه حاكي از ندامت و عذرخواهي اوست مسئله را ختم به خير كند. «عذرخواهي» نه تنها فرد را كوچك نمي كند، بلكه ديگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نيز مي سازد. حال چنانچه لزومي به عذرخواهي هيچ كسي مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، كنار آمدن با هم، مسيري تازه براي رفع سوء تفاهمات و برقراري ارتباطات جديد خواهد بود. - هربار، فقط يك موضوع را مطرح كنيد. براي هر مشكل، يك جلسه مشخص را اختصاص دهيد. چرا كه در صورت صحبت و طرح همه ناراحتي ها و مشكلات در يك جلسه، نه تنها راه حلي حاصل نخواهد شد، بلكه به لحاظ يادآوري و تداعي يا درهم پيچيدگي ناراحتي ها، دامنه اختلافات وسعت بيشتري خواهد گرفت. لازم به يادآوري است كه مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگي، خاصه ارتباط ميان زن ها و شوهرها، اهميت بسياري دارد. ضمناً بايد در نظر داشت كه در اين روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همكاري و تعادل، براي همگان امري لازم و واجب است.
مهارت تصميم گيري تصميم گيري نياز به مهارت دارد. انسان ها به صورت هاي مختلفي تصميم گيري مي كنند، خواه اين تصميم درباره معامله اي باشد يا اشتغال به كاري يا انجام عملي يا ازدواجي. انواع تصميم گيري 1 - تصميم گيري احساسي؛ كه تصميم براساس يك احساس خاص ( عشق ، خشم، كينه، حسادت و كمك و...) گرفته مي شود. 2 - تصميم گيري اجتنابي؛ تصميمي كه فرد به دليل ترس و نگراني كه دارد، سعي مي كند تا آنجا كه مي تواند آن را به تعويق اندازد. اين گونه اتخاذ تصميم، امكان آن را به وجود مي آورد كه فرد، فرصت هاي مناسب زندگي خويش را از دست بدهد. 3 - تصميم گيري اخلاقي؛ تصميمي است كه فرد، براي انجام آن به دلايل اخلاقي تكيه مي كند. مثلاً ادامه دادن به يك زندگي مشترك مملو از تنش و پر تشنج، به دليل وجود فرزند. 4 - تصميم گيري تكانشي؛ اين نوع تصميم گيري، بسيار سريع و بدون توجه به عاقبت كار، يا ارزيابي و توجه به موقعيت ها و شرايط صورت مي گيرد. مثلاً فردي، فرد مقابل خود را براي كاري كه در نظر دارد ترغيب به عجله مي كند و قدرت تفكر در مورد يك عمل درست را از او مي گيرد. 5 - تصميم گيري مطيعانه؛ سبك تصميم گيري مطيعانه، مي تواند صدمه زيادي به موضوع تصميم و يا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد كند. در تصميم گيري مطيعانه، ديگران براي يك يا دو نفر يا موضوعي، تصميم مي گيرند بدون آن كه فرد يا افراد يا موضوعي كه تصميم بر روي آن اجرا مي شود، نقشي در اين تصميم گيري داشته باشند. نمونه اين تصميم گيري را مي توان در ازدواج هاي سنتي مشاهده كرد. 6 - تصميم گيري عقلاني؛ سالم ترين تصميم ها، تصميمي است كه براساس تفكر، بررسي و مطالعه، ارزيابي و تحقيق صورت بگيرد. تصميم گيري عقلاني، براساس واقعيات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت ديده مي شود. اصول تصميم گيري عقلاني تصميم گيري عقلاني نيز مانند بقيه مهارت ها، داراي اصول مهارتي است كه به ترتيب ذيل است: - مواجه شدن با يك تصميم: زماني است كه فرد متوجه مي شود بايد تصميم بگيرد. بنابراين روي آن تمركز كرده و ضمن روشن كردن موضوع تصميم، اطلاعات مورد نياز را جمع آوري مي نمايد. - حق انتخاب و بررسي مورد تصميم بر اساس اطلاعات: با راه حل ها و اطلاعاتي كه فرد به دست آورده، اين حق را مي يابد تا تصميمي درست براي انتخاب، ازدواج يا انجام كار مورد نظرش بگيرد. - ارزيابي پيامدهاي پيش بيني شده حق انتخاب: فرد پيامدهاي متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسي و ارزيابي قرار مي دهد تا معقول ترين آنها را انتخاب كند. - تعهد به تصميم: نسبت به تصميمي كه گرفته مي شود بايد پايبند بود و به آن اعتقاد داشت. - برنامه ريزي براي انجام تصميم: حتي تصميم عقلاني نيز نياز به برنامه ريزي دقيق دارد. - اجرا يا انجام تصميم: در اين مرحله، فرد به صورت عملي وارد مراحل برنامه ريزي شده مي شود. مثلاً تصميم به ازدواج كه مراحلي همچون خواستگاري ، نامزدي ، خريد و غيره دارد. - ارزيابي پيامدهاي واقعي اجرا يا انجام تصميم: فرد به بررسي و ارزيابي تصميمي مي پردازد كه يا ناموفق بوده يا آن موفقيت لازمي را كه فكر مي كرده نداشته است. در اينجا فرد مراحلي را كه از سر گذرانده، مورد بررسي قرار مي دهد تا براي برنامه آينده اش، شروع به برنامه ريزي كند.   چرایی و اهداف ازدواج از ديدگاه اسلام، ماهيت ازدواج يك قرارداد و پيمان با شرايطي ويژه است. اين پيمان و قرارداد افزون بر اين‌كه از استحكام خاص برخوردار است، «ميثاقاً غليظاً» (نساء، 21) داراي يك ارزش و منزلت الهي و خدايي ويژه مي‌باشد و در سطح ديگر قراردادهاي اجتماعي قرار نمي‌گيرد تا صرفاً از قواعد عمومي آن قراردادها پيروي كند.  شايد بتوان گفت: قويترين پيمان و مقدس‌ترين قرارداد است كه آدمي با اعتماد به آن، والدين و خواهر و برادر خود را رها كرده و راضي مي‌شود با فردي كه شناخت زيادي از وي ندارد، هم پيمان شود و همه‌ي دارايي خود را با او به مشاركت گذارد. گويا به همين جهت است كه در روايات از اين قرارداد به «قلاده» تعبير شده و هشدار داده شده است كه متوجه باشيد عنان اختيار خود را به دست چه كسي مي‌دهيد.و چه كسي را كنار خود قرار مي‌دهيد و شريك مال و دين و اسرار خويش مي‌سازيد. *علت اساسي تشريع ازدواج علت اساسي تشريع ازدواج، پاسخ به نداي فطرت و نيازهاي (روحي، رواني، جسمي) طبيعي انسان است. تمام قوانين و مقرّرات اسلام، از زير ساخت‌هاي فطري و طبيعي به وديعه نهاده شده در نهاد انسان، سرچشمه مي‌گيرند. اين قوانين و مقرّرات به شكلي برآورنده‌ي نيازها‌ي فطري و طبيعي انسان هستند و در پرتو اين قوانين، سلامت و رشد آدمي تضمين مي‌شود. فلسفه‌ي اساسي و بنياني ازدواج همانند تمام احكام و مقرّرات آن، پاسخ به نداي فطرت خداجوي انسان است. ازدواج از اين روي در اسلام، تشريع و مورد ترغيب قرار گرفته است كه مي‌تواند به نيازهاي فطري آدمي پاسخ شايسته داده و سلامت و تعالي وي را زمينه‌سازي نمايد. لذا افرادي كه از ازدواج روي مي‌گردانند، در واقع به طور ناخودآگاه با فطرت و طبيعت خود به جنگ برخاسته‌اند. در نتيجه، چون برخلاف فطرت و نياز طبيعي حركت مي‌كنند، با دشواري و مشكلات فراوان مواجه مي‌شوند و از مسير اعتدال و جاده‌ي تكامل و رشد خارج مي‌شوند. *علل فرعي تشريع ازدواج - تأمين آرامش روح و روان و سكون دل و جان
از جمله علل ازدواج در ديدگاه اسلام، تأمين آرامش و سكون است. «من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا اليها و...» (روم، 21)، «از نشانه‌هاي خدا اين است كه از جنس خودتان براي شما همسراني را آفريد تا در كنار آن‌ها آرامش بيابيد.» اين آرامش از اين‌جا ناشي مي‌شود كه اين دو جنس مكمل يكديگر و مايه‌ي شكوفايي و نشاط و پرورش يكديگر مي‌باشند. (مكارم شيرازي، 1368: ج16، ص391) - حفظ نوع بشر
از ديگر علل تشريع ازدواج در اسلام همانا حفظ نوع بشر در قالب توالد و تناسل سالم و مشروع مي‌باشد. اين علت تا به آن حد مورد نظر اسلام است كه روايات نقل شده از اولياي دين، فرزندآور بودن را از صفات شايسته زنان براي ازدواج مي‌شمارد (عندليب، 1422ق: ج1، ص140) و فرزند داشتن را مايه بركت مي‌داند. (كليني، 1367: ج5، ص474، ح2) www.migna.ir - حفظ دين
ازدواج نوعي تأثير در تأمين مصونيت از انحراف‌ها، كژي‌ها و لغزش‌ها دارد و همين حالت موجب فراهم شدن جايگاهي متفاوت با قبل براي شخص مزدوج مي‌شود و نوعي، فضيلت، برتري و دوري گزيدن از تخلفات را به همراه دارد و تقيد فرد را به فضايل، آداب ديني و معنوي بيشتر مي‌سازد. گويا از همين روي اولياي دين مي‌فرمايند: «كسي كه ازدواج كند، نيمي از دين خود را حفظ نموده است.» (الحر العاملي، 1403ق: ج14، ص5) يا در سخني نوراني و نغز، پيامبر رحمت(ص) مي‌فرمايند: «مردان مجرد را زن دهيد تا خدا اخلاقشان را نيك و ارزاقشان را وسيع و جوانمرديشان را زياد كند.» (مشكيني، 1366: ص14) - رشد شخصيت و احساس مسئوليت اجتماعي
مسئوليت‌پذيري و بيرون آمدن از حصار خودبيني و طبيعت فردي و متعهد شدن در برابر ديگران و به دنبال آن فراهم شدن زمينه‌ي رشد اجتماعي، از ديگر علل و فلسفه‌هاي تشريع ازدواج است. اين تأثير را در هيچ عمل و رفتار فردي و اجتماعي ديگر نمي‌توان سراغ گرفت. انسان تنها در پرتو ازدواج مي‌تواند به شخصيت اجتماعي خود دست يابد و پختگي شخصيت پيدا كند. (مكارم شيرازي، 1368: ج14، ص465) ازدواج اولين مرحله‌ي خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است. (مطهري، 1362: صص252-251) اگر راهي غير از اين براي رسيدن به اين مطلوب وجود داشت، به طور يقين اسلام آن را معرفي مي‌نمود. اين پختگي جز در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا نمي‌شود.   ازدواج آري، استرس نه
استرس، اختاپوس عصر حاضر است. حتي اگر خيلي قدرتمند و صبور باشي! اما آيا راه نجاتي وجود دارد؟با توجه به زندگي ماشيني و توسعه و پيشرفت ثانيه اي آن در جامعه امروزي، وجود استرس، تبديل به معضلي اجتناب ناپذير گرديده است. يادآوري اين نكته كه فشار بالاي رواني ناشي از اين زندگي ماشيني، همواره روي انسان اثر منفي مي گذارد و عواطف و احساسات او را به صورت جدي جريحه دار كرده و مانعي نامرئي براي كنترل اختيارش به دست خويش مي شود، بحثي است كه به كرات در اغلب رسانه ها بدان پرداخته شده است. به همين جهت هدف اصلي اين مطلب را به بحث پيرامون «استرس مثبت» يا استرس ناشي از رويدادهاي شادي آور نظير ازدواج اختصاص داده، ضمن آن كه به شرح عناويني مشخص از استرس پرداخته و در ادامه، راه هاي مقابله با اين استرس ها را عنوان خواهيم نمود.  
استرس يعني چه؟
استرس حالتي است كه در آن فرد مجبور به كاري مي شود، يعني هنگامي كه فرد نتواند فشار رواني را كه بر او واقع گرديده است تحمل نمايد، دچار استرس يا تنش مي شود.به عبارتي علمي تر، استرس، يعني دوباره سازگار شدن فرد با شرايط و موقعيت هاي جديد. هرجا كه تغييري در زندگي روي دهد، ما با يك استرس رو به رو مي شويم. ترس از عدم توانايي در تحمل شرايط پيش آمده، اضطراب و نگراني را در وجود انسان شعله ور مي سازد.به طور كلي مي توان گفت كه اضطراب و نگراني يك حس و حالت روحي ناخوشايند از نگراني و ترديد است كه براي مدتي تعادل و ثبات رواني فرد را برهم مي زند. استرس يا هيجان و دلهره ، در تمامي حالات زندگي و البته باتوجه به ظرفيت و توان تحمل افراد ممكن است به وجود آيد.  افراد مبتلا به استرس چگونه اند؟
افراد مبتلا به استرس، به نظم بيش از حد، سخت كوشي و جدي بودن، بسيار پايبندند. اگر قراري داشته باشند، زودتر از طرف مقابل، در محل مورد نظر حاضر خواهند شد. اگر قرار باشد كاري انجام دهند، با بي قراري به استقبال آن كار مي روند. غذا را سريع تناول مي كنند. در رانندگي، صحبت كردن، راه رفتن و در مجموع انجام كارهاي روزانه، بسيار عجله دارند. به زباني، افراد مبتلا به استرس، بسيار عجول و بي طاقت و نگران عمل مي كنند.
نقش خانواده در توليد و ريشه استرس تظاهر استرس، يا هيجانات بالا مي تواند مربوط به زماني باشد كه فرد، دوران كودكي اش را طي مي كرده است، چرا كه شكل گيري و قوام شخصيت كودك به طور معمول، در چهار سال اوليه زندگي صورت مي پذيرد . چنانچه در ميان اين چهار سال، كودك را به لحاظ شيطنت هاي كودكانه اي كه دارد، سركوب نماييم و ترس را به او بشناسانيم و يا تنبيه مداومي را درباره اش به كار ببنديم، كودك را در ضمير ناخودآگاهش، دچار استرس ذخيره شده و پايداري كرده ايم. همچنين، مشاجره هاي خانوادگي و اوضاع نابسامان و نامطلوب اقتصادي و تزلزل موجود در خانواده نيز از ديگر عواملي هستند كه كودك را دچار استرس پايدار خواهند نمود. البته هجوم ناراحتي ها، مسئوليت ها و معضلات گوناگون در سنين بالاتر را نيز به عنوان عوامل ديگر استرس زا، نبايد از ياد برد.   انواع استرس :
استرس هاي موجود در زندگي افراد بسيار گوناگون و متنوع اند؛ بدين لحاظ مي توان آنها را در يك طبقه بندي شديد تا خرد (كوچك)، مورد بررسي قرار داد:1- استرس هاي فاجعه آميز يا شديد. شامل: حوادث و فجايعي همچون؛ جنگ، آتش سوزي، زلزله، تصادفات، سيل و اتفاقات و پديده هايي از اين دست كه موجب تغييرات و دگرگوني هاي بسيار شديد در زندگي فرد مي شود. زمان ناراحتي، اين نوع استرس ها مي تواند تا مدتهاي مديد، ادامه داشته باشد.2- استرس هاي عادي زندگي. اين نوع استرس، به طور معمول در زندگي همه افراد، رخ مي دهد، مانند: ازدواج، تولد نوزاد، اشتغال، از دست دادن عزيزان، مشكلات مالي، بيماري، امتحان و كنكور و استخدام و... البته اين دسته از استرس ها، اگرچه عظمت و شدت استرس هاي نوع اول را ندارند، اما بسيار بيشتر و تكراري تر اتفاق مي افتند.3- استرس هاي خرد (كوچك). همان طور كه از عنوان اين نوع استرس مشخص است شدت آنها مي تواند بسيار كم و كوچك باشد، اما بروز و به وقوع پيوستن شان بسيار شايع و دايمي و فراوان است، مانند: دير رسيدن براي انجام كاري، معطلي و انتظار در صف هاي مختلف، تحمل صداهاي مزاحم (آلودگي صوتي)، نبود محيط مناسب براي تمركز فكر يا درس خواندن و انجام تكاليف درسي، سرد و گرم بودن كلاس درس و... اگرچه استرس هاي خرد، استرس هاي معمول و ظاهراً قابل توجهي نيستند، اما از آنجا كه تكرار و تحملشان دايمي مي تواند باشد، قطعاً باعث تخريب روحي و بروز مشكلات زيادي در زندگي افراد خواهند شد.  
تقسيم استرس براساس كيفيت
1- استرس هاي منفي: اين استرس ها، حوادث و رخدادهاي ناخوشايندي هستند كه موجبات ناراحتي افراد را با درجات متفاوت، به وجود مي آورند. مانند: از دست دادن عزيزان يا مشكلات خانوادگي و طلاق و بيماري و... 2- استرس هاي مثبت: اين نوع استرس، در اثر اتفاقات و رويدادهايي رخ مي دهد كه خوشايند و شادي آور و مثبت، تلقي مي گردند. مانند: بچه دار شدن، ازدواج عزيزاني چون فرزند، خواهر، برادر، قبولي در كنكور و استخدام، خريد خانه، ازدواج خود فرد و موارد مشابه.  
استرس در ازدواج
شايد يكي از بهترين تجارب به دست آمده در زندگي انسان، تجربه ازدواج باشد. ازدواج يكي از استرس هاي معمول و قابل تحمل در زندگي است. ازدواج از اين نظر استرس محسوب مي شود كه موجب به وجود آمدن تغيير و تحول در زندگي دخترو پسر، مي شود. به گونه اي ديگر، دختري كه تا قبل از ازدواج، فقط به تحصيل يا اشتغال در خارج يا داخل خانه مشغول بوده است و همه انتظار و توقع بسيار عادي از او مي داشتند، ناگهان بعد از رخدادهايي چون ازدواج، مي بايد وقت خود را به كارهايي به جز هميشه اختصاص دهد؛ يعني يك فعاليت چشمگير اجتماعي.مضافاً بر اين كه به وظايف همسرداري بپردازد و كارهاي دوران تجردش را محدود سازد. همين طور درباره پسري كه تا قبل از ازدواج، تحصيل يا كار مي كرده و درآمدي براي مخارج يك نفر داشته، بعد از ازدواج بايد متحمل هزينه هاي كمرشكن مسكن و مخارج خانه و خانواده و دهها خرج غيرقابل پيش بيني شود و بيشتر اوقاتش را در كنار خانواده بگذراند و از معاشرت ها و دوستي هاي زمان تجرد، فاكتور بگيرد و چه بسا براي تأمين زندگي به شغل دوم روي بياورد. بدين ترتيب بسيار طبيعي است كه تغيير و تحولات موجود، موجب بروز استرس شده و تعادل و ثبات رواني و جسمي فرد را برهم زند. كساني كه تصورشان از ازدواج فقط يك روياي شيرين، يا يك رويداد بدون استرس و ناراحتي است، ممكن است در برابر چنين تنگناهايي، متعجب شده و آنها را دور از ذهن دانسته و فشار ناشي از اين ناراحتي ها را ناشي از وجود و ورود همسرشان به زندگي به ظاهر آرام او، فرض كنند كه بديهي است در صورت چنين تفكري، سوءتفاهمات و اختلافات و ناراحتي هاي قابل توجه و چه بسا غيرقابل جبراني به وقوع خواهند پيوست!  سه مرحله استرس زا در ازدواج
در كشور ما و خاصه مناطقي از آن كه بسيار سنتي به ازدواج و حواشي آن نگريسته مي شود،در سه مرحله، استرس زيادي بر عروس و داماد تحميل مي شود.  1- خواستگاري و گرفتن تصميم ازدواج.
اين مرحله استرس هاي متعددي دارد كه بيشتر مربوط است به پذيرفته شدن از طرف نفر مقابل و خانواده وي، مراسم خواستگاري، آغاز آشنايي، ملاك هاي اين ازدواج، تصميم گيري، امكان اشتباه، صداقت طرفين، شرط و شروط ها، تناسب و هماهنگي ها، فرهنگ طرفين و خانواده هايشان. همچنين قرار گرفتن دختر و پسر مقابل هم براي گفت وگو و تشريح ملاك هايشان. گاهي استرس ناشي از اين موارد، به حدي سنگين است كه يكي از طرفين ممكن است از كل قضيه طفره برود.  
2- جشن ازدواج و مراسم مرتبط با آن.
در صورتي كه مراسم خواستگاري به خير بگذرد و پسر و دختر آمادگي شان را براي تشكيل يك زندگي مشترك اعلام نمايند، نوبت به مراسم بله بُران و موارد مرتبط با عقد و ازدواج، از قبيل مهريه و مخارج عقد و عروسي مي رسد كه اگر نامعقول مطرح شوند، چه بسا موجب منتفي شدن مسأله گردند. استرس اين قسمت از كار نيز بسيار زياد و آزاردهنده مي باشد. حال چنانچه دختر و پسر و خانواده هايشان به توافق دست يافته و عقد صورت گيرد، آن هم با اين قرار كه طرفين فوري وارد زندگي مشترك نشوند نيز، استرس هاي خاص خود را دارد. به عنوان مثال، نحوه ارتباط عروس و داماد، كه ظاهراً نه صورتي از تجرد دارند و نه صورتي از تأهل با توجه به فرهنگ خانواده ها. انتظارات به وجود آمده بين طرفين، همين طور تهيه مسكن، تهيه جهيزيه، تفاوت هاي سليقه اي و فرهنگي طرفين و موارد ناشي از آنها. برگزاري مراسم جشن عروسي نيز استرس هاي زيادي را براي عروس و داماد و خانواده هاي آنان به همراه دارد كه ممكن است در برخي مواقع، منجر به سوءتفاهم و قضاوت هاي غيرمنطقي شده و طرف مقابل را به قصور و كوتاهي در اعمال و برخورد و... متهم كردن، بينجامد. چنانچه تمايل و اشتياقي به زندگي داريم بايد بپذيريم که زندگي، خاصه زندگي مشترك كه مورد بحث ماست، يعني قبول يك سري بايدها و نبايدها. بايدها و نبايدهايي كه فقط با مقداري اميد، علاقه، خوش بيني و گذشت و اراده اي راسخ، تبديل به مواردي مطبوع و قابل تحمل شده، تا جايي كه ورود هرگونه استرس منفي و مثبت كوچك و بزرگي را به زندگي ما ممنوع مي سازند!  3- يك سقف مشترك.
مهمترين و اساسي ترين مرحله استرس آور، همين مرحله است كه معمولاً نسبت به آن توجه چنداني صورت نمي گيرد، چرا كه بسياري بر اين باورند كه آشنايي هاي زمان نامزدي و دوران عقد ، براي شناخت دو طرف كافي بوده است. در حالي كه موضوع كاملاً خلاف اين فكر است، چرا كه تا قبل از شروع زندگي زير يك سقف مشترك، معاشرت ها، حول محور مسائلي تقريباً عادي نظير، گردش و تفريح و گفت وگوهاي نه چندان جدي صورت مي گرفته، در حالي كه با رفتن زير يك سقف مشترك، تفاوت ها و شباهت ها، به واقعي ترين شكل ممكن نشان داده مي شوند. نوع ارتباط زن و شوهر، پس از ازدواج، با خانواده هايشان نيز حائز اهميت است. اين كه مرز و حريم مشخصي وجود داشته باشد كه نه صميميت قبل از ازدواج دختر و پسر با خانواده هايشان را به خطر اندازد و نه آن كه خانواده ها را تشويق به تعيين تكليف و دخالت در زندگي آنها كند.  
مقابله با استرس ها، راه نجات
وقتي صحبت از مقابله با استرس به ميان مي آيد، يعني به كار بستن يك سري تمهيدات، فعاليت ها و اقداماتي كه فرد به واسطه آنها، استرس هايش را ضربه فني كرده و از ميان برشان دارد. يا اين كه اين استرس را تا سرحد ممكن كاهش داده يا با آن، راه سازگاري پيش گرفته و به قول معروف، كنار آيد. مقابله با استرس ها، انواع متفاوتي دارد. انواع مقابله به زباني ساده: مقابله با استرس دو نوع است: 1- مقابله هاي عملي و2- مقابله هاي ذهني. هريك از اين مقابله ها شامل موارد سالم و ناسالم است.  
مقابله هاي سالم عملي
تصميم جدي براي عمل به يك كار مفيد، انجام فعاليتي خاص، راهنمايي گرفتن، مشورت كردن، برنامه ريزي در زندگي، جمع آوري اطلاعات در زمينه هاي مورد نياز، مطالعه كردن، استفاده از روش حل مسئله، فكر كردن، سنجيدن، ارزيابي و نقد موقعيت، درجه بندي مشكلات، زمان بندي فعاليت ها و درخواست كمك از ديگران.  مقابله هاي ناسالم
سرقت، فرار از منزل، توسل به زور و تهديد و استفاده از آنها، خشونت و پرخاش، بزهكاري، استفاده از نيرنگ و حيله براي رسيدن به هدف، بي بندوباري.  هيجان مدار سالم
دعا و نيايش، تخليه احساسات (گريه كردن و بيان خشم)، گفت وگوي دروني مانند دلداري و آوردن استدلال و منطق براي خود، توجه به افكار خوب و خوشايند (مثبت انديشي)، توكل بر خداوند و اعتقاد به حكمت او (آنچه او مي داند و ما نمي دانيم)، صبر و طاقت، درد دل كردن با دوستان و آشنايان.  هيجان مدار ناسالم
اعتياد و پناه بردن به آن، بدگويي، خشونت و پرخاشگري، تخريب اموال ديگران، شكستن و پرتاب اشياء، انجام رفتارهاي ناگهاني و بعد پشيماني، درماندگي و نوميدي، دست كشيدن از تلاش و كوشش، خواب و رويا را انتخاب كردن، پناه بردن به خرافات و فال و فالگيري. در انتها بد نيست بدانيم هنگامي كه صحبت از مقابله با استرس به ميان مي آيد هميشه اين خود ما هستيم كه مي توانيم به بهترين نحو ممكن و با استفاده از موارد مفيدي كه در بخش مربوط به مقابله هاي سالم (عملي و ذهني) عنوان شد، در جهت دور كردن يا از بين بردن استرس ها در زندگي مشتركمان، تلاش كنيم. البته همان طور كه عنوان شد، كمك، راهنمايي و استفاده از وجود ديگران، در توفيق يافتن ما عليه استرس بسيار مؤثر خواهد بود. به خاطر بسپاريم هميشه براي مواجهه يا از بين بردن مشكلات و ناراحتي ها، قدم اول تعلق به خود ما دارد،چرا كه ما براي زندگي خود و فرد مقابلمان است كه عزم را جزم كرده و قدم اول تا قدم آخر را برمي داريم. قدم هايي كه در هر فاصله شان، ممكن است به دهها مشكل ديگر بربخوريم، مشكلاتي كه زمينه ساز انواع و اقسام فشارهاي روحي- رواني اند،فشارهايي كه براي رسيدن به اصل زندگي و شيريني هاي موجود در آن و نيز تكامل و آب ديده شدن افراد، هميشه اجتناب ناپذير بوده و خواهند بود.  ۱۱ ایده‌ اشتباه برای ازدواج
- ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر: وقتی وضعیت در خانه‌ی پدری، شوم و اندوه‌بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می‌شود. تعجبی ندارد که خیلی‌ها این راه گریز را انتخاب می‌کنند؛ اما به‌طور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه می‌اندازد.  یکی دو سال دیگر در خانه‌ی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آن‌وقت ممکن است شریک زندگی‌تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد. 2-  ازدواج به دلیل نگرش یک جانبه‌ی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر: البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما به‌طور واقعی، همسر آینده‌ی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال‌های آینده، زمانی که (بعد از 120 سال ) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد. 3- ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت: اگر شما شیفته‌ی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمی‌کنید، این ملاک مناسبی نمی‌باشد.  ایده‌ی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفه‌ی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، به‌طور یقین، عقلانی نیست و اشتباه می‌باشد. 4- ازدواج به دلیل ترحم و دل‌سوزی به یک فرد: گاهی انگیزه‌ی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکل‌های اقتصادی و اجتماعی و دلیل‌های دیگر است.  برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را می‌پذیرد. چنین انگیزه‌هایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی می‌رود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد. 5- ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی: هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر می‌گیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک می‌شود که دو نفر که با هم ازدواج کرده‌اند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کرده‌اند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود. 6- فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا می‌شود: به‌طور معمول، این‌گونه ازدواج‌ها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایه‌ای برای یک رابطه‌ی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، به‌طور مسلم رابطه‌ی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد. 7- ازدواج، ابزاري براي دست‌يابي به خواسته‌هاي ديگر: گاهي انگيزه‌ي‌ اصلي در تشکيل زندگي مشترک، عشق به فرد مقابل و نياز روان‌شناختي به زيستن با فرد مقابل نيست؛ بلکه او وسيله‌اي براي رسيدن به هدف‌هاي ديگر مي‌شود. براي نمونه، خانمي که دوست دارد در خارج از کشور زندگي کند، ممکن است با پيشنهاد فردي جهت ادامه‌ي زندگي مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولي مسائل فرهنگي، استرس‌هاي متعددي را به دنبال داشته است؛ بنابراين گاهي ازدواج به خاطر ترس از تنهايي، از دست دادن زيبايي، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگي و ... صورت مي‌گيرد. در چنين فضايي، امکان سازگاري با مشکل‌هاي زندگي، ضعيف بوده و در نهايت، ضريب ريسک اين ازدواج‌ها، بالا مي‌باشد. 8- ازدواج به دليل عشق سطحي و زودگذر: گاهي دو نفر، چنان علاقه‌اي به يکديگر پيدا مي‌کنند که گمان مي‌برند به راستي، عاشق هم هستند. وقتي هيجان با سرعت چشمگيري در رابطه‌ها پيش برود، شناخت يکديگر به روال عادي و تدريجي خود، پيش نمي‌رود؛ زيرا وقت کافي براي اين امر وجود نداشته است.
صراحت، صداقت و اعتمادي که لازمه‌ي يک رابطه‌ي محکم است، احتياج به زمان دارد. يک آشنايي سريع، هر چه‌قدر هم که هيجان‌آور باشد، تنها يک صميميت ظاهري به بار مي‌آورد که به آساني با نزديکي و صميميت واقعي، اشتباه مي‌شود. به همين دليل، ازدواج‌هايي که در کوتاه‌مدت اتفاق مي‌افتند، ممکن است خطرهايي را به دنبال خواهند داشت. 9- ازدواج فقط به دليل پدر و مادر شدن: بدون شک، يکي از مهم‌ترين عامل‌هاي تحريک کننده براي ازدواج، اين است که فرد، خود را پدر يا مادر ببيند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندي شود؛ اما آيا به اين موضوع آگاهي داريد که قادر هستيد از لحاظ تربيتي، عاطفي، اخلاقي و مادي، شرايطي را براي هرچه بهتر تربيت شدن فرزندتان فراهم کنيد؟ بي‌شک روزگار سپري مي‌شود؛ بچه‌ها بزرگ مي‌شوند؛ ازدواج مي‌کنند و به دنبال زندگي خويش مي‌روند.  آنگاه است که احساس مي‌کنيد باز شما هستيد و تنهايي. پس فردي را انتخاب کنيد که فقط در فکر اين نباشيد که با او صاحب فرزند شويد؛ بلکه شخصي باشد که در تمام مراحل زندگي، پا به پاي شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعي‌تان باشد. 10- ازدواج فقط به دليل پايان دادن به دوران نامزدي: دوران نامزدي دست‌کم، شرايطي را براي آگاهي زوجين از هم فراهم مي‌آورد. تعدادي از افراد در اين دوران، متوجه تفاوت‌هاي بسياري بين خود و فرد مقابل مي‌شوند يا در اين دوران، متوجه ناراحتي و يا مبتلا بودن فرد به يک اختلال رواني يا وابستگي او به مواد مخدر مي‌شوند؛ اما با وجود آگاهي به اين مسائل، بنا به دليل‌هاي فرهنگي از جمله اينکه به هم خوردن نامزدي را مساوي با بي‌آبرويي و از دست دادن حيثيت خود، قلمداد مي‌کنند، تن به ازدواج مي‌دهند.  چنين تجربه‌هايي در زندگي مشترک، بسيار بحران‌زا بوده و احتمال جدايي آنان قابل پيش‌بيني است. 11- ازدواج فقط به دليل زيبايي ظاهري: اهميت جذابيت جسماني، به عنوان يک عامل مهم در دوستي‌ها و مناسب‌هاي اجتماعي، غيرقابل انکار است. به نظر مي‌رسد افرادي که جذابيت ظاهري دارند، رفتارهاي پسنديده‌تر و ويژگي‌هاي شخصيتي زيباتري هم داشته باشند. به خاطر چنين تصوري، تعداد زيادي از دختران و پسران، مجذوب جذابيت جسماني هم مي‌شوند، زماني که اهميت اين عامل در معيارهاي افراد براي تشکيل زندگي مشترک، بدون توجه به عامل‌هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و شخصيتي افراد لحاظ مي‌شود، ضريب خطر‌پذيري چنين ازدواج‌هايي نيز به طور طبيعي، بالا خواهد رفت.www.migna.ir   با چه زنان و مردانی نمی توان ازدواج كرد ؟
ازدواج  نهادی مدنی در حقوق ایران است كه علاوه بر این كه واجد آثار حقوقی و مدنی زیادی می باشد از نظر دینی هم امری بسیار پسندیده بوده و دارای آثار معنوی و اخروی نیز هست . لذا مجرد ماندن و ترك این شیوه ی حسنه مذمت ( سرزنش ) شده است و چنانچه فردی به خاطرازدواج نكردن مرتكب گناه شود تجرد وی ، حرام خواهد بود . به همین دلیل آشنا بودن با قواعد حاكم بر این نهاد، امری لازم است . یكی از این قاعده ها موضوع ممنوعیت نكاح با بعضی افراد است . لذا باید با كسی ازدواج كرد كه از نظر شرعی و قانونی برای آن مانعی وجود نداشته باشد. در این بحث ذیلاً به بررسی موضوع ممنوع بودن ازدواج با گروهی از زنان و مردان می پردازیم كه درقانون مدنی ایران آن را جزء " موانع نكاح " شمرده اند. از دیدگاه مقررات ایران مانع نكاح در پنج دسته جای می گیرد :
1- ناشی ازخویشاوندی نسبی 2- ناشی از خویشاوندی سببی 3- ناشی از خویشاوندی رضاعی 4- موارد متفرقه 5- رعایت مصالح كشور الف – موانع ناشی از خویشاوندی نسبی ( خونی):
1- ازدواج با پدر و اجداد پدری و با مادر و جده ها ی مادری. 2- ازدواج با فرزندان و نوه ها و نتیجه ها ، هرچه قدر كه پایین تر برود. 3- ازدواج با برادرو خواهر و اولا د و نوه ها و نتیجه های آنان. 4- ازدواج با عمه ، خاله ، عمه و دایی هایی خود و عمه و خاله و عموها و دایی ها ی پدر و مادر و اجداد . ب – موانع ناشی از خویشاوندی سببی :
1- مرد نمی تواند با مادر و نیز جده های زن خود و نیز مادر و جده های رضاعی زن خود ازدواج كند و این حرمت، ابدی است . یعنی اگر مردی فقط برا ی چند دقیقه با زنی حتی ازدواج موقت نماید و حتی آنها همدیگر را هم نبینند این محرمیت حاصل شده و آن مرد با مادر و جده های نسبی یا رضاعی همسر فعلی یا سابق خود برای همیشه محرم است . 2- زن نیز نمی تواند با پدر و اجداد نسبی یا رضاعی شوهر خود ازدواج كند و تفصیل آن نیز مانند مورد بالا درباره زن نیز صادق خواهد بود. 3- زن پدر یا اجداد نسبی یا رضاعی انسان برای همیشه بر وی حرامند . لذا اگرزنی ولو چند دقیقه نیز به عقد مردی درآید و بعد هم جدا شود برای همیشه به پسر و نوه و نتیجه های آن مرد حرام خواهد بود. 4- عروس نیز برای همیشه به پدر شوهر و اجداد شوهرش حرام است. تذكر : محرمیت حاصله از ازدواج های یاد شده هم خاص ازدواج دائم است و هم شامل ازدواج موقت می شود . وجود رابطه زناشویی لازم نیست و صرف جاری شدن صیغه نكاح ، كافی برای این محرمیت خواهد بود. 5- اگر مردی با زنی ازدواج كند وآن زن ، دختر یا دخترانی از شوهر قبلی اش داشته باشد ، تا زمانی كه این زن در عقد مرد است این دختران نیز با پدر خوانده شان محرم هستند واگربین زن وشوهر مزبور، رابطه زناشویی واقع نشده باشد پس از جدا شدن ، مجدداً این دختر بر پدرخوانده سابقش نامحرم خواهد بود و می تواند با وی ازدواج كند اما اگر بین زن و شوهر مزبور رابطه زناشویی رخ داده باشد دختر زن به پدر خوانده یا همان شوهر مادرش برای همیشه محرم است و جدایی مادر نیز نقشی دراین میان نخواهد داشت. 6- كسی نمی تواند همزمان با دو یا چند خواهر ازدواج كند. لذا اگر مردی با زنی ازدواج نماید ، تا زمانی كه از وی جدا نشده نمی تواند با خواهرش ازدواج كند كه البته دراین مورد خواهر زن ، محرم شرعی كه ملزم به رعایت حجاب نیست نخواهد بود بلكه از این جهت نامحرم است. تذكر : اگر مردی زنش را طلاق رجعی ( طلاقی كه مرد می تواند باز زن را به ازدواج خود در آورد ) دهد، چون در این نوع طلاق در عِدّه  قانونی ( مدتی كه زن پس از طلاق یا فوت شوهر نباید ازدواج كند ) ، زن همانند زوجه مرد فرض می شود ، تا پایان عده ، حق ازدواج با خواهر زن وجود ندارد ولی در سایرطلاق ها یا عدّه ی عقد موقت، می توان در ایام عِدّه با خواهر زن ازدواج نمود. 7- ازدواج با برادرزاده یا خواهرزاده زوجه، بدون اذن وی ممنوع است . لذا اگر مردی بدون كسب اجازه همسرش با برادرزاده یا خواهرزاده او ازدواج كند این عقد جایز و صحیح نخواهد بود ولی اگربعداً بتواند رضایت همسرش را كسب كند ازدواج قبلی نافذ می گردد و نیاز به عقد مجدد نمی باشد. اما اگرهمسرش از موضوع عقد با خبر شود و آن را تنفیذ ( تأیید ) نكندعقد باطل می شود. تذكر : اگر مردی با زنی ازدواج كند می تواند بعداً با خاله یا عمه وی ازدواج نماید و نیازی به اعلام موضوع به زن خود ندارد. 8- اگر مردی سه بار متوالی همسر خود را طلاق دهد ، پس از وقوع طلاق سوم ( سه طلاقه ) این زوجه مطلقه ، بر مرد حرام می شود خواه با وی رابطه ی زناشویی داشته یا نداشته باشد . اگر مرد بخواهد دوباره با وی ازدواج كند باید این زن با مرد دیگری ازدواج دائم نموده و با وی رابطه زناشویی نیز داشته باشد و سپس ازوی جدا شود و زن پس از تمام شدن ایام عده می تواند به عقد شوهراول درآید . اصطلاحاً به شوهر دوم مُحلّل ( حلال گرداننده ) گفته می شود زیرا باعث از بین رفتن حرمت ازدواج بین شوهر اول و همسرش می گردد. تذكر : موضوع یاد شده خاص طلاق و ازدواج دائم است. لذا اگر مردی پس از عقد موقت از همسرش جدا شود یا بر اثر فسخ بین زوجین ، جدایی واقع گردد مشمول قاعده مزبور نخواهد بود. 1- اگر مردی همسرش را نـُه بار طلاق دهد به صورتی كه شش بار آن طلاق رجعی باشد این زن برای همیشه براین مرد حرام می شود كه اصطلاحاً به وی ( نه طلاقه ) گفته می شود و محلل نیز در این مورد كارسازنخواهد بود.  
ج- موانع رضاعی ( شیری )
یكی از اقسام خویشاوندی ، قرابت ناشی از شیرخوارگی ( رضاع) است. بدین ترتیب كه اگر زنی با شرایط ذیل به كودكی شیر دهد بین آن كودك و زن نسبت مادر و فرزندی رضاعی پیش می آید و فرزندان آن زن نیز با شیرخواره ، خواهر و برادر رضاعی می شوند و شوهر آن زن هم ، پدر رضاعی می شود و شوهر آن زن هم ، پدر رضاعی وی محسوب می شود و خلاصه برادر و خواهر آن زن هم دایی و خاله او به شمار می روند و همین طور الی آخر. شرایطی كه سبب قرابت ناشی از شیرخوارگی می شود :
1- شیر زن ناشی از حمل مشروع باشد. 2- شیر، مستقیماً مكیده شود. لذا اگر شیر در قاشق یا سرشیشه ریخته شود و به كودك داده شود فایده ای ندارد. 3- كودك لااقل 15 دفعه متوالی و یا در یك شبانه روز از شیربخورد. ضمناً نباید دربین دفعات شیر خوردن ، از غذا یا شیر زن دیگری مصرف كند. 4- شیرخوردن كودك ، قبل از تمام شدن دو سالگی او باشد. 5- مقدار شیری كه خورده از یك زن و شوهر حاصل شده باشد. بدین ترتیب خویشاوندی رضاعی ازحیث محرمیت و ماهیت نكاح همانند قرابت نسبی است . لذا همان گونه كه خواهر و برادر یا مادر و مادربزرگ نسبی محرم است ، رضاعی آن نیز محرم می باشد ولی رابطه توارث بین آنان ایجاد نمی شود. تذكر: اگر مادر بزرگی به نوه دختری خودش با شرایط مزبور شیر دهد، مادر آن كودك بر شوهرش حرام می گردد زیرا این مادر بزرگ با این كارش ، دخترش را به خواهر رضاعی نوه اش تبدیل نموده و چون ازدواج با خواهر فرزند جایز نیست این زن بر شوهرش حرام می شود. د- موانع متفرقه
1- گر مردی با علم به این كه زنی شوهر دارد یا درعِدّه طلاق یا وفات به سر می برد وی را به عقد خود درآورد ، هم عقد باطل است و هم آن زن برای ابد به او حرام می شود. اما اگر مرد به موارد  مزبور جاهل با شد یعنی نداند زن ، شوهر دارد یا عِدّه اش تمام نشده و زن را به عقد خود در آورد عقد باطل است ؛ اما می تواند پس از اتمام عِدّه ، زن را به عقد خود در آورد ولی اگربین آنها رابطه زناشویی نیز برقرار شده  باشد، زن بر وی حرام همیشگی خواهد شد. 2- اگر مردی همسر دائمی اش را كه مسلمان و عفیفه است لِعان كند یعنی به وی نسبت زنا دهد یا فرزندش را از خود نفی كند و این كار را با شرایطی نزد قاضی انجام دهد بین این زوجین برای همیشه جدایی واقع می شود و بر هم حرام ابدی می شوند. 3- اگر مرد یا زنی در حال احرام ( حج) با فردی ازدواج كند و به حرمت این كار هم آگاه باشد بین آن دو حرمت ابدی حاصل می شود. 4- اگر مردی با زن شوهر دار یا زنی كه در عِدّه طلاق رجعی است زنا كند آن زن برای همیشه به وی حرام می شود. تذكر: بعضی از فقها این كار را موجب حرمت ابدی نمی دانند. 5- اگر مرد بالغ با پسری لواط كند مادرو خواهر و دختر آن پسر بروی حرام ابدی می شوند ؛ ولی مفعول می تواند با مادر وخواهر ودختر آن مرد ازدواج نماید. 6- ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان باطل و حرام است و با علم به حرمت ، زنا محسوب می شود ولی مرد مسلمان می تواند با زنان كافر اهل كتاب ( مسیحی، یهودی و زرتشتی) ازدواج موقت نماید و بعضی از فقها، ازدواج دائم را هم جایز می دانند ولی ازدواج با زنان غیر اهل كتاب ، جایز نیست . تذكر: بعضی از فقها گفته اند چنانچه مرد مسلمانی دارای زن مسلمان باشد بدون اذن همسر مزبور حق ندارد زن اهل كتاب را به ازدواج خود در آورد. 7- ازدواج بین پیروان مذاهب اسلامی مثل شیعه و سنی اشكالی ندارد ولی جهت رعایت كفویت ، بهتر است هر دو از یك فرقه باشند. هـ - رعایت مصالح كشور
1- ازدواج مرد ایرانی با زن غیر ایرانی بلا مانع است ولی اگر زن ایرانی بخواهد با مسلمان غیر ایرانی ازدواج  كند شرعاً اشكالی ندارد ولی برای ثبت آن و رسمیت داشتن باید از دولت كسب مجوز كند  و گرنه از نظر دولت این ازدواج رسمیت نخواهد داشت. 2- ازدواج ایرانیان عضو وزارت امور خارجه یا نیروهای مسلح با غیر ایرانی ها ممنوع است و باید قبلاً  مجوز آن از دولت اخذ شود و گرنه هم موجب تعقیب اداری و هم عدم به رسمیت شناختن آن خواهد شد ؛ اگر چه شرعاً صحیح است. تذكر : مطالبی كه گفته شد بیشتر در مورد ایرانیان شیعه حاكم است و چون موضوع ازدواج از احوال شخصی محسوب می شود در مورد اهل سنت ونیز اهل كتاب ، احكام شرعی مذهب خودشان رعایت خواهد شد ، مگر این كه آنان شخصاً رضایت خود را بر اِعمال قوانین مدنی ایران بر روابط  شخصی شان اعلام نمایند.   شصت نكته شیرین درباره ی ازدواج
درباره ازدواج بسیار گفته  و شنیده ایم. اما مطالبی كه در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد. از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب كرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حكم كلید راهنما را داشته باشد. 1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی) 2- مردی كه به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی ) 3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی ) 4- زنی سعادتمند است كه مطیع " شوهر"  باشد. ( ضرب المثل یونانی ) 5- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی ) 6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی ) 7- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی )  8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی ) 9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی) 10-داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی ) 11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی ) 12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن . ( ضرب المثل آذربایجانی ) 13- برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی ) 14- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی ) 15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی) 16- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركی ) 17- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر) 18- ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی ) 19- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی ) 20- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )  21- ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. ( بورنز ) 22- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند ) 23- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون ) 24- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازی) 25- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم . ( خانم پرل باك ) 26- با زنی ازدواج كنید كه اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون) 27- با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت) 28- برای یك زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " كر " باشد و  زن " لال " . ( سروانتس ) 29- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( كریستین ) 30- تا یك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز ) 31- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانكلین ) 32- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاك ) 33- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد) 34- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی ) 35- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن ) 36- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس) 37- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاك ) 38- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر) 39- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. ( بن بیكر) 40- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش . ( سینكالویس) 41- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور ) 42- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یك همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)  43- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن . ( یكی از دانشمندان لهستانی ) 44- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( كارول بیكر) 45- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا كریستی) 46- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها كمتر خواهد شد. ( ولتر) 47- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون ) 48- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست ، تحمل كند. ( كینهابارد) 49- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پیدا می كنند. ( شاو) 50- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه كنی ، مهمان هایت را یك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی ) 51 – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. ( ضرب المثل اسكاتلندی) 52 – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن . ( ضرب المثل آلمانی ) 53 – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی . ( شارل بودلر ) 54 – دوام ازدواج یك قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسكاتلندی ) 55 –  ازدواج پدیده ای است برای تكامل مرد. ( مثل سانسكریت ) 56 – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می كند . (ضرب المثل آلمانی ) 57 – ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارك تواین ) 58 – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر ) 60 – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. ( شارل بودلر )        www.migna.ir منابع : زن روز مطلبی از فاطمه مشهدي رستم همشهري  11 ایده اشتباه در ازدواج- نویسنده : محمدرضا دژکام -روان‌شناس، مشاور ازدواج و خانواده -عضو انجمن روان‌شناسی ایران تبیان


کد مطلب: 4649

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/4649/ازدواج-مهارت-مي-خواهد

میگنا
  https://www.migna.ir