سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۷ / ۲۱:۱۱
کد مطلب: 46597
۳
۱
نقدهایی بر طرح موضوع ۲۷ بار درخواست طلاق در تلویزیون

اسکیزوفرنیای رسانه‌ای!

اسکیزوفرنیای رسانه‌ای!
میگنا: چند روز پیش شبکه یک سیما در برنامه "فرمول یک " در اقدامی عجیب و غریب داستان زندگی مردی را به تصویر کشید که در نهایت افتخار از ضرب و شتم همسرش صحبت می‌کرد و با لبخند می‌گفت که 27 بار به دادگاه رفته تا به درخواست طلاق همسرش پاسخ دهد اما هر بار تأخیر در برگزاری جلسه دادگاه یا پادرمیانی بستگان و نزدیکان آنها را از جدایی منصرف کرده است.

روزنامه ایران نوشت: مرد درحالی از بازگشت به کانون خانواده سخن می‌گفت که یک اشتباه را حداقل 27 بار تکرار کرده بود و همسرش نه نقش ایثارگر و کانون مهر بلکه نقش قربانی را ایفا می‌کرد که حاضر شده دوباره به خانه‌ای برگردد که در آن خشونت را بارها و بارها تجربه کرده است.

تشویق به تحمل‌کردن و تلاش برای ترمیم رابطه از طرف صداوسیما در قالب گفت‌وگو با این زوج، در حالی است که شدت جراحات به حدی بوده که زن هر بار برگه پزشکی قانونی داشته است. خشونتی که در گفت‌وگو با این مرد کاملا عادی‌ جلوه داده می‌شود و با استفاده از جملاتی با بار عاطفی و احساسی، دائما تکرار می‌کند که من عاشق زنم هستم و او را دوست دارم ولی او نمی‌فهمد.

خلاصه‌ای از ماجرای این دو زوج و گفت‌وگویشان با علی ضیا در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد و صدای خیلی‌ها را درآورد؛ ماجرای مردی که دائما همسرش را کتک می‌زده و زن هربار تقاضای طلاق می‌داده ولی بلافاصله با هم آشتی می‌کرده‌اند. ۲۷ بار تقاضای طلاق می‌دهند و بار ۲۸‌ام به‌صورت توافقی جدا می‌شوند.

همان زمان مرد به مشاور مراجعه می‌کند و مشاور می‌گوید باید زندگی‌ات را عوض کنی و ازدواج دوباره داشته باشی اما مرد تصمیم می‌گیرد دوباره با همسرش ازدواج کند. حدود ۶۰ روز بعد مرد با زن و دو فرزندش قرار می‌گذارد و قول می‌دهد که دیگر همسرش را کتک نزند و کاملا تغییر کند. پس از آن هم دوباره بچه‌دار می‌شوند و معتقدند که آن بچه زندگی‌شان را کاملا تغییر داده و هدیه خداوند به آنها بوده است و همه‌چیز خوب و عالی می‌شود.

به هرحال صدا‌و‌سیما بازهم در اقدامی نسنجیده پرچم سفید را برای مردانی بالا برده است که باید مورد توبیخ و حتی درمان قرار بگیرند؛ اقدامی نسنجیده که شاید برای بقا و دوام خانواده‌ها صورت گرفته اما به اعتقاد کارشناسان در جهت تعویق تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان قدم برداشته است.  


رفتار ناشیانه صداو سیما قابل تحلیل است
مریم یوسفی جامعه شناس در این باره به «ایران» می‌گوید: رفتار ناشیانه صدا و سیما را باید با مکثی بلند مدت تجزیه و تحلیل کرد. چرا که ما در قرنی زندگی می‌کنیم که اخلاقیات و انسانیت حرف اول را می‌زند. این برنامه انسان عاقل را به فکر فرو می‌برد که یک زن چگونه می‌تواند 27 بار خشونت کلامی و حتی جسمی را تحمل کند اما در فاصله بین دو جلسه دادگاه همه چیز را فراموش کند و دوباره آشتی کند. شاید این خانم به دلایل مختلفی مانند مشکلات اقتصادی یا حضور فرزند از حق قطعی خود گذشته باشد اما صدا و سیما با به تصویر کشیدن موضوعاتی از این دست به نوعی به ترویج و تشویق فرهنگ پذیرش خشونت کلامی و فیزیکی از سوی همسر در میان زنان می‌پردازد به این معنا که خانم‌ها اگر مورد خشونت قرار می‌گیرید هم این خانم را الگوی خود قرار دهید و به زندگی خود ادامه دهید. وی تأکید می‌کند: اگرچه ممکن است هدف صدا و سیما از پخش این برنامه تشویق برای کاهش طلاق و به‌دنبال آن کاهش تعداد کودکان طلاق و فرزندان بدسرپرست است اما نوع نگاه به این موضوع بسیار نادرست است. درست است که تعداد زیادی از افراد جامعه با یک بار خشونت با تصور اینکه این رفتار ممکن است دوباره تکرار شود از زندگی خارج می‌شوند و فرزندان را در معرض مشکلات بسیار قرار می‌دهند اما باید بدانیم که تحمل خشونت در چنین سطحی زندگی فرزند یا فرزندان را با مخاطرات بسیار مواجه می‌کند چراکه تأثیری ناخوشایند بر شخصیت آنها خواهد گذاشت.
 
نمایش زنان کتک خورده به نفع جامعه نیست
لیلا ارشد، مددکار اجتماعی نیز در این باره به «ایران» می‌گوید: هنگامی که فرزندان جامعه ما هنوز به‌صورت تخصصی و حرفه‌ای با مهارت پیشگیری و مقابله با خشونت آشنا نشده‌اند و آن را نیاموخته‌اند نشان دادن چنین برنامه‌هایی از رسانه ملی نه تنها کمک نمی‌کند، بلکه به ترویج خشونت در جامعه هم می‌افزاید. وی در ادامه می‌گوید: زندگی همراه خشونت و تحقیر نه تنها کمکی به حفظ زندگی فرزندان نمی‌کند بلکه تهدیدی برای زندگی و آینده آنها خواهد بود. شاید این خانم و زنانی از این دست تصمیم بگیرند در زندگی مشترک که بارها و بارها برای خاتمه آن مصمم شده‌اند باقی بمانند اما به تصویر کشیدن آن نه تنها به نفع جوانان و خانواده‌ها در جامعه نیست بلکه می‌تواند به عاملی بازدارنده در جهت اصول اخلاقی جامعه هم تبدیل شود. این فعال حوزه زنان تأکید می‌کند: من به هیچ وجه موضوع طلاق را ترویج نمی‌کنم و زوجین را به جدایی از یکدیگر تشویق نمی‌کنم اما طلاق راهی قانونی برای حفاظت از انسان‌ها در شرایط سخت و خشونت‌آمیز یک زندگی است.
 
کودکانی که شاهد خشونت خانگی بوده‌اند
نکته دیگر این موضوع، کودکانی هستند که مهمان این برنامه بودند. دو کودکی که کنار پدر و مادر خود نشسته بودند و پدر از کتک‌کاری‌ها با همسرش در حضور فرزندانش تعریف می‌کرد. از طلاق، جدایی و آن‌طور که می‌گفت حتی بچه‌ها را در جریان راضی‌کردن همسرش پس از طلاق هم قرار داده است. آسیبی که این بچه‌ها دیده‌اند جبران می‌شود؟ تصمیم به بچه‌دار شدن و به‌دنیا آوردن فرزند سوم به‌عنوان راه‌حلی برای تمام شدن مشکلات چقدر منطقی است؟ آینده این بچه‌ها تا چه اندازه متاثر از خشونت‌هایی خواهد بود که جلوی چشمشان به مادرشان شده است؟ چرا بچه‌ها باید در جریان تمام اختلافات پدر و مادرشان باشند؟ به فرض که تمام مشکلات این دو زوج برطرف شده و همه‌چیز در ایده‌آل‌ترین حالت است، آیا به سلامت روان بچه‌ها هم توجه شده است؟  
 
آمار زنانی که از اول زندگی یک‌بار مورد خشونت قرار گرفته‌اند؛ ۶۶ درصد!
در یک دهه اخیر پژوهش‌های زیادی در مورد خشونت خانگی انجام شده است. یکی از این این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ۶۶ درصد زنان در ایران از اول زندگی مشترک‌شان تاکنون، یک‌بار مورد خشونت قرار گرفته‌اند. با این حال میزان و انواع خشونت در استان‌های کشور تفاوت‌های معناداری دارند. در این پژوهش ۲۵ مورد خشونت خانگی طبقه‌بندی شده که در این طبقه‌بندی خشونت روانی و کلامی رتبه نخست و خشونت جنسی رتبه آخر را به خود اختصاص داده است. البته آمار پایین خشونت جنسی، مربوط به هنجارهای عرفی و حتی شرعی درباره اظهار خشونت‌های جنسی در جامعه و فرهنگ ایرانی است.

عدم حمایت از قربانیان و عدم مجازات عاملان خشونت جنسی، زنان را به خودسانسوری وا می‌دارد و آمار درستی از میزان واقعی آن در دسترس نیست. علاوه بر این قوانین حمایتی وضع شده در مورد زنان در ایران بسیار معدود است و بسیاری از موارد قانونی نیز اجرا نمی‌شود. به عنوان مثال در صورت بروز خشونت خانگی از سوی مرد علیه همسرش درصورتی که ادله کافی برای آن وجود داشته باشد زن می‌تواند از شوهر خود شکایت کند اما این مساله حق طلاق را برای او ایجاد نمی‌کند. تنها در صورتی که این مساله مکررا تکرار شود زوجه با درخواست عسر و حرج می‌تواند تقاضای طلاق کند. از آنجایی که تشخیص عسر و حرج بر عهده قاضی است اثبات آن چندان آسان نیست و با اعمال نظرات شخصی قاضی همراه خواهد بود. در واقع خلاهای قانونی بسیاری در این مورد وجود دارد که یا زنان را از پیگیری روند قانونی منصرف می‌کند یا تحت تاثیر نگاه قالب به زن، سکوت می‌کند.
 
 
اما خبرنگار ایسنا در این ارتباط گفت‌وگویی با امیرعبدالرضا سپنجی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و متخصص ارتباطات داشته است.
این کارشناس رسانه درباره برنامه «فرمول یک» که با موضوع درخواست مکرر طلاق از سوی یک زن و در نهایت تصمیم وی به ادامه زندگی با همسرش، به روی آنتن رفته است، گف ت: قطعاً خطای رسانه‌ای در این برنامه صورت گرفته است.

او توضیح داد: در بحث برنامه‌های تلویزیون یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه متأسفانه افراد متخصص هر حوزه را به تلویزیون نمی‌آورند؛ این افراد یا دفع شده‌اند، یا صداوسیما با آنها قهر است یا آنها با صداوسیما قهرند. این مساله یک ضعف جدی است و نشان می‌دهد این رسانه برخلاف آن چیزی که ادعا می‌کند، ملی نیست؛ چراکه اگر ملی بود باید همه ملت خودشان را در این پنجره می‌دیدند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: همه طیف‌های مختلف که نظم در چارچوب واحد را قبول دارند، در مجموعه جمهوری اسلامی ایران همکاری می‌کنند و می‌خواهند که در قاب تلویزیون و صدا و سیما حضور داشته باشند، اما این اتفاق نیفتاده و نمی‌افتد. بعد می‌بینیم که آدم‌های درجه دو، سه و حتی غیرمرتبط را در حوزه‌هایی می‌آورند و به آنها فضا می‌دهند.

سپنجی با اشاره به گفت‌وگوی مجری فرمول یک با مهمانان اخیر این برنامه که از سوی متخصصان و مخاطبان با واکنش روبه‌رو شده است، یادآور شد: من علی ضیا را از سال ۸۸ می‌شناسم؛ از اولین برنامه‌ای که سال ۸۸ به صورت تولیدی اجرا می‌کرد که در زمان انتخابات بود و خود من کارشناس برنامه بودم. او یک مجری فعال و پرانرژی است اما طبیعتاً متخصص، روانشناس و کارشناس نیست. به همین منظور مهمانانی که دعوت می‌کند باید با حضور کارشناس باشد که متأسفانه در ارتباط با این قسمت از برنامه «فرمول یک» چنین اتفاقی نیفتاده است.

این کارشناس رسانه سپس با پرداختن به ارتباط انسانی زن و شوهری که در برنامه فرمول یک حضور داشتند، اظهار کرد: این خانم و آقا قطعاً نیاز به مشاوره، روان درمانی و دارو درمانی دارند. عواطف و هیجانات این افراد باید کنترل شود؛ چراکه به مرور اگر چنین افرادی ایزوله نشوند و تحت درمان قرار نگیرند، هم خانواده‌هایشان و هم جامعه را دچار آسیب می‌کنند؛ بنابراین آوردن اینگونه افراد در رسانه خود یک مسئله جدی و کارشناسی ویژه می‌طلبد. معرفی کردن این افراد نیاز به بازنگری دارد. همه اینها باید دومینووار بالا برود؛ چرا اجازه داده شده است خانواده‌ای با این آسیب روحی و روانی را در قاب تلویزیون نمایش بدهند. از همه جنبه‌ها قطعاً این اتفاق مورد نقد است و باید آسیب‌شناسی شود.

سپنجی سپس با بیان اینکه چنین موضوعاتی باید در برنامه‌ای تخصصی مطرح شوند، توضیح داد: یک برنامه عمومی یا عامه‌پسند که راجع به همه چیز می‌خواهد صحبت کند، در ارتباط با آسیب‌ها و موارد خاص نباید وارد شود؛ قطعاً اگر هم این اتفاق می‌افتد باید در کنار دستشان یک کارشناس متخصص این عرصه حضور داشته باشد که متأسفانه صدا و سیما از محضر خیلی از آنها محروم است.

این کارشناس رسانه با اشاره به اینکه تلویزیون اگر صرفاً به دنبال ارزش خبری شگفتی باشد، آسیب‌زا خواهد بود، بیان کرد: اینکه فقط آنتن را پر کنیم و یک مورد خاص را بیاوریم و از ارزش خبری شگفتی بهره ببریم به شدت آسیب‌زا است و مخاطب را دچار مسئله می‌کند. از طرفی خود سازمان صدا و سیما که تفکری پشت برنامه نداشته است و به راحتی هر نکته را مطرح می‌کند زیر سوال می‌رود.

این کارشناس ارتباطات در بخش پایانی گفت‌وگوی خود با بیان اینکه فرمول یک قطعاً به خاطر این خطای رسانه‌ای باید از مخاطبان عذرخواهی کند، گفت: پس از عذرخواهی، این برنامه باید با حضور یک کارشناس درباره موضوع سندروم روحی روانی خانواده گفتگو کند تا مردم آگاه شوند که خطایی اتفاق افتاده است. باید آسیب‌های این مساله را بررسی کنند که به عنوان مثال چرا این خانم چنین ظلمی را پذیرفته و به دنبال آن به زندگی ادامه داده و حتی فرزندانی هم متولد شده که یک نسل دچار مسئله شود.


واکنش خودجوش یک متخصص راهبرد زندگی

دکتر علیرضا شیری، طرح‌واره درمانگر و متخصص راهبرد زندگی از دانشگاه کمبریج نیز نسبت به برنامه‌ی فرمول یک واکنش نشان داده و انتقاد کرده است.

وی در یادداشت خود در صفحه شخصی‌اش آورده است:


«اسکیزوفرنیای رسانه‌ای!

رابطه نا امن، فرزندانی که ناامنی را می‌آموزند، کتک را می‌بینند، دخترانی که هویت زنانه خویش را با تحقیر انفعال و ناامنی دریافت می‌کنند؛ بی ارزشی و رهاشدگی و ایثار مخرب سرنوشت کودکان این خانه‌هاست؛ پدری که توان مدیریت هیجان‌های منفی خویش را ندارد و وابستگی بیمارگونه زنی که به هر قیمت می‌خواهد اثبات کند لیاقت زندگی بهتر را ندارد، جهنمی را می‌سازند تا هم خویش و هم دختران بی‌گناه خویش را در آن گریل روانی کنند.

این دخترک می‌خواهد فردا عروس بشود، عروس آتش! من می‌توانم ساعت‌ها درباره فاجعه هم وابستگی بیمارگونه این زوج مناظره کنم با هر کسی که معتقد است این نوع زوج‌ها را باید رسانه نشان دهد جهت ترویج سازگاری، خیر سازگاری باید سالم باشد نه بیمار گونه.
این بیست‌و هفت بار دادخواست طلاق یعنی باید مددکاری دادگستری بچه‌ها را از دست این والدین خارج کند.

علی جان ضیا! من بارها از شما دفاع کرده‌ام ولی انتظارم از شما این بود یک کارشناس با آنها گفت‌وگو می‌کرد که کمکشان کند نه تعجب.

نگاه این دختر بچه‌های نازنین سینه‌ام را می‌درد و غصه می‌خورم بر سرزمین که از فاطمه (س) فقط چادر را می فهمد نه عزت و عظمت را و نمی‌تواند عزت زنانه‌اش را حفظ کند … چه می‌گویم خیر سرم؟ با این تصاویر تحقیرشان نکند، عزتشان پیشکش.

علیرضا شیری طبیب، طرح‌واره درمان‌گر و متخصص راهبرد زندگی از دانشگاه کمبریج»
مرجع : خبرآنلاین
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
این برنامه ازفرمول یک خیلی مشمئزکننده و ناراحت کننده بود
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
سلامتي هميشه با دارو بدست نمياد بيشتر اوقات از آرامش خيال آرامش قلب و روح مياد سلامتي با خنده و عشق مياد