جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۰ / ۱۸:۱۶
کد مطلب: 4774
۲۵
۹۶

روان شناسی دنیای پررمز و راز نوجوانی

روان شناسی دنیای پررمز و راز نوجوانی
● معنای نوجوانی
نوجوانی به چه معنی است؟ واژه لاتین آن از كلمه یونانی" esso " گرفته شده كه به معنی <شدن> است و به دوره‌ای گفته می‌شود كه كودك با آغاز بلوغ، پا به دنیای جوانی می‌گذارد. نوجوانی با ظاهر شدن اندام‌های جنسی ثانویه و نشانه‌های بلوغ آغاز می‌شود و زمان آن از یك فرد به فرد دیگر و از یك جنس به جنس دیگر متفاوت است.
در میان دختران، آغاز بلوغ بین ۹ تا ۱۴ سالگی و به طور میانگین در ۱۲ سالگی رخ می‌دهد در حالی كه در میان پسرها این تغییرات در سن ۱۱ سالگی آغاز می‌شود.

دوست نوجوان خود باشیم

دوران نوجوانی را می توان دوران الگوپذیری و یا به عبارتی دوران شکل گیری شخصیت نام برد. در این حالت شخص نه کودک است و نه جوان.
نوجوان در این سن از اطرافیان و اشخاص مورد علاقه اش الگو می گیرد.در این دوران خانواده یا می تواند حامی و راهنمای او باشد و یا می تواند تنها او را نهی کند و بگوید این کار را بکن ، این کار رانکن.

بعضی از خانواده ها گله می کنند که ما همیشه در کنار او نیستیم و دقیقا نمی دانیم که چه دوستانی دارد، ان ها نیز راست را می گویند،اما چه خوب است که ما هم برای فرزندمان علاوه بر این که مادر،پدر باشیم دوست خوبی هم باشیم. دوستی که او به ان اعتماد کند ، احساساتش را به او بگوید.
برای دوست شدن با او آسان ترین و اولین راه گفتن صادقانه ی جمله ی دوستت دارم است بدون هیچ پسوند، پیشوندی، بدون هیچ کلمه ی دیگری.صادقانه به او بگویید که چقدر وجودش در کنارتان شادی بخش است. نگذارید که فاصله سنی تان مانع صمیمیت تان شود. نوجوان در این سن دوست دارد که به او اعتماد کنند،او را ان طور که هست بپذیرند. یادتان باشد که او ذره ای از وجودتان است با وجود خود دوست باشید.

دنیای پررمز و راز نوجوانی
اغلب والدین از آگاهی و شناخت کافی درباره نحوه رفتار صحیح با فرزندانشان برخوردار نیستند که خود باعث بروز مشکلاتی در خانواده می شود. فرزندان ما در دوران زندگی خود مراحل مختلف را طی می کنند و در هر مرحله نیازهای تربیتی ویژه ای دارند. از اینرو بایستی با مراحل دوران زندگی آشنا شده و از نکات تربیتی ویژه آن دوران استفاده کنیم.
دوره بلوغ مهمترین فصل زندگی هر انسانی است
دوره نوجوانی دوره ای است که در آن دختران و پسران از لحاظ شناخت عاطفی، هیجانی اجتماعی و جهانی از کودکی به سوی بزرگسالی حرکت می کنند بعبارتی این دوره شکوفا شدن توانمندیهاست و دوره سازندگی هر فرد است. دوره بلوغ با تغییرات هورمونی بدن همراه است که گاه موجب بروز اشتباهات و پرخاشگری، رشد سریع بدن و سرپیچی ها می شود.
نوجوان خود را تافته جدا بافته ای دانسته و انجام هر عمل را فقط حق مسلم خود می داند و به نظر دیگران اهمیتی نمی دهد. در این دوران نوجوان احساس ناامنی می کند و بدنبال یک تصویر جدید از خود می گردد بخصوص ایجاد تغییرات بدنی در او این فکر را تشدید می کند، بیشتر نوجوانان بصورت انتزاعی فکر می کنند و درباره تمامی زمینه ها می اندیشند همچون مذهب- اجتماع اخلاقیات صداقت وغیره. بنابراین لازم است تا خانواده در سن بلوغ با فرزندان خود دوست و مهربان باشند و با ملایمت رفتار نمایند.
دشواری ها و پیچیدگی تربیت فرزند در دوره نوجوانی بیش از هر دوره دیگر است و بسیاری از مشکلات اخلاقی و رفتاری نوجوان ریشه در برخوردهای نامناسب پدران و مادران و مربیان دارد از آنجا که شخصیت فرزندان در خانواده شکل می گیرد هر قدر افراد خانواده به فرزندان احترام بگذارند سبب می شود تا آنها نسبت به والدین اطمینان و اعتماد بیشتری پیدا کنند.
یکی از چیزهایی که به فرزندان بخصوص در دوره نوجوانی شخصیت می دهد مشورت کردن با آنان در مسائل خانه است این کار باعث می شود که آنان احساس وجود کنند و در نتیجه با والدین بیشتر احساس دوستی کرده و آنچه در دل دارند با آنان در میان بگذارند.
ایجاد رابطه صمیمانه با نوجوانان باعث می شود که بسیاری از نیازهای فرزند در محیط خانواده برآورده شود و نوجوان دچار کمبود محبت نشود و خانه به پناهگاه عاطفی و امن برای نوجوان تبدیل شود و بدین ترتیب او در این پناهگاه احساس امنیت کرده و آرام می گیرد و بدنبال پناهگاه دیگری نمی گردد.
نبود ارتباط دوستی های خطرناک را به دنبال دارد ؛ بخصوص در دختران که موجب ارتباط با جنس مخالف شده که به علت برخوردار نبودن نوجوان از پختگی لازم به راحتی طعمه حوادث می شود.
استقلال طلبی یکی از ویژگی های بارز نوجوانی است و بدین لحاظ او انتظار دارد که دیگر او را به چشم یک کودک نگاه نکنند و به او شخصیت و بها دهند. هرگونه رفتار والدین ضداستقلال طلبی نوجوان باشد عکس العمل های روانی پنهان یا آشکار را بدنبال خواهد داشت.
بنابراین لازم است برای تربیت نوجوان به آزادیهای مشروع و معقول آنها احترام بگذاریم. اگر بخواهیم بدون چون و چرا مطیع محض ما باشند در واقع زمینه استعداد و شکوفایی را در آنها از بین برده ایم.
یکی از اهداف مهم تربیت، پرورش روحیه آزادی در فرزندان است. آزادی فرزندان با هدایت و نظارت دورادور باید انجام شود نه بصورت علنی.
گاهی مواقع لازم است تحمل مخالفتهای آنان را داشته باشیم و از پند و اندرز دادن جلوگیری و عیوب آنها را در خفا بصورت غیرمستقیم به آنها یادآوری کنیم.
یکی از مسائلی که در تربیت فرزندان بسیار قابل توجه است توانایی هایی است که آنها دارند بنابراین هرگز نباید آنها را با دیگران مقایسه کرد و ناتوانی هایشان را به رخشان کشید.www.migna.irباید به نوجوانان اجازه دهیم تا از خودشان تصویری مثبت بیافرینند و هرگز نباید بیش از تحمل و توانایی هایشان از آنان توقع داشته باشیم. گاهی لازم است مسئولیت کارشان را بدون کمک دیگران بپذیرند تا احساس خودکفایی کنند و گاهی نیز لازم است تا محرومیت ها و رنج های آنها را تحمل کنیم تا مقاومت روحی و مناعت طبع آنها افزایش یابد؛ زیرا چنانچه محرومیت از روی اعتقاد در میل و رغبت باشد عوارض روانی ایجاد نمی کند.
باید آنچه که نوجوانان را غمزده و اندوهگین می کند شناخت و بلعکس از آنچه که او را شاد می سازد آگاه شد، همیشه نباید بر این باور بود که بهتر از فرزندانمان می دانیم گاهی لازم است تا مجری نظرات آنها باشیم. باید سعی کرد توقعات فرزندان را در حد معمول برطرف ساخت؛ زیرا آنها باید با واقعیت ها روبرو شوند و همچنین لازم است احساسات عاطفی خود را به آنها بروز داده تا بدانند دوست داشتنی و قابل احترام هستند.
اوقات فراغت نوجوانان بسیار مهم و قابل توجه است اگر والدین زمینه تفریحات سالم را بوجود آورند مسائلی همچون بزهکاریها کمتر پیش خواهد آمد و از آنجائیکه بسیاری از انحرافات از کمبودهای عاطفی سرچشمه می گیرد از آثار معجزه آسای محبت نباید غافل بود. گرچه حد اعتدال باید برای نظرات و احساسات نوجوان ارزش قائل شد و هیچگاه نباید بی رویه به وسایل شخصی و حریم خصوصی تعرض کرد.برای خطاب کردن نوجوانان خوب است که همیشه با تعبیر شما خطابشان کنید. بدانیم که زیاده روی در تذکر و سرزنش نیز پیامدی بجز گستاخی ندارد.

نوجوانی و پسرها
وقتی كه صحبت از نوجوان می شود بلا‌فاصله به یاد پسران می افتیم چون همیشه آزادی عمل و جنب و جوش بیشتر ی دارند و به همین علت و به علت توجه كمتر به جسم و روان خود، ممكن است در معرض عوامل آسیب زای محیطی قرار گیرند. این موضوع ما را موظف می‌كند كه توجه بیشتری به جنبه های مختلف سلا‌مت نوجوانان پسر داشته باشیم. در این نوشته به برخی از این جنبه ها اشاره می كنیم.
اجتماعی بودن پسرهای نوجوان: در بسیاری از كشورهای جهان، پسرها برخلاف دخترها به گونه‌ای تربیت شده‌اند كه گویی مستقل و آزادند. این طرز تربیت موجب شده كه پسرها توجه‌ای به سلامت جسمی خود نداشته باشند. در بسیاری از موارد، پسرها در مواجهه با مشكلات با كسی مشورت نمی‌كنند و حتی به مراكز مشاوره یا مراكز بهداشتی نیز مراجعه نمی‌كنند.
سلامت جنسی: در برخی از كشورها، روابط جنسی از سنین نوجوانی آغاز می‌شود. ناآگاهی نسبت به خطرهای احتمالی این گونه روابط، گاهی مشكلات فراوانی برای هر دو جنس به وجود می‌آورد. پسرها برخلاف دخترها درباره تغییرات بدنی خود و سلامت جنسی‌شان اهمیتی قایل نیستند و به همین دلیل بیماری‌ها و مشكلات جنسی در میان پسرها نسبت به دخترها رواج بیشتری دارد.
سلامت روانی: پسرها در سنین نوجوانی تقریبا به كسی اعتماد نمی‌كنند. وقتی با مساله حادی رو به رو می‌شوند به طور معمول با كسی در مورد آن صحبت نمی‌كنند و چون نمی‌توانند با آن كنار بیایند در اغلب موارد دست به خودكشی می‌زنند. آمار نشان داده است گرچه دخترهای نوجوان سه برابر پسرها تصمیم به خودكشی می‌گیرند ولی پسرها سه برابر دخترها موفق به اجرای آن می‌شوند.
سلامت جسمی: یكی از بزرگ‌ترین دلایل مرگ و میر در جنس مذكر، جراحات و بیماری‌های ناشی از خشونت فیزیكی است. در تمامی نقاط دنیا، دختران بیشتر در معرض خشونت‌های جنسی و پسرها در معرض خشونت‌های فیزیكی قرار دارند. نوجوانان پسری كه بیشتر وقت خود را خارج از منزل صرف می‌كنند یا جزو خانواده‌های بی‌بضاعت‌اند به‌طور معمول قربانی این نوع خشونت‌ها هستند و اغلب نیز دچار ناراحتی‌های روانی می‌شوند. تحقیقات متعددی نشان داده، پسرهایی كه در سن كودكی یا نوجوانی در معرض خشونت فیزیكی قرار می‌گیرند، در بزرگسالی دچار مشكلاتی در تكلم می‌شوند. بسیاری از همین نوجوانان موجب ظهور درگیری‌های داخل كشوری‌اند و به همین دلیل زندانی یا كشته می‌شوند.
به این علل و بسیاری عوامل دیگر ، ضروری به نظر می‌رسد تا به سلامت و پیشرفت نوجوانان پسر توجه بیشتری مبذول شود. توجه به این گروه نه تنها به معنی زیر سوال رفتن مساوات جنسی نیست بلكه فواید آتی آن نصیب تمامی اقشار و سنین از جمله نوجوانان، زنان، كودكان و مردان تمامی طبقات جامعه خواهد شد.

نوجوانان چگونه به مسائل می‌نگرند «تا زمانی که خودتان را به جای فرزندتان قرار ندهید و از دید او به مسائل نگاه نکنید، نمی‌توانید با او ارتباط برقرار کنید.»  شاید بهترین راهی که به شما کمک می‌کند تا با نحوه ی نگرش یک نوجوان آشنا شوید، این باشد که سعی کنید به دوران نوجوانی خود باز گردید و احساسات، امیدها و ایده‌هایی را که داشتید به یاد آورید.
بسیاری از والدین به طور معمول این دوران از زندگی خود را فراموش می‌کنند و در برخورد با فرزندشان، از آن بهره نمی‌برند. مثال اغراق‌آمیزی که خواهید خواند، ممکن است به شما کمک کند تا بتوانید از دریچه ی چشم یک نوجوان به محیط نگاه کنید.
تصور کنید که شما یکی از تیزهوش‌ترین جوانان جهان هستید؛ اطلاعات عمومی بسیار خوبی دارید و میزان هوش شما برابر با انیشتن و یا کمی ضعیف‌تر از اوست. افزون بر اینها، اطلاعات عمومی بسیار قوی شما موجب شده است تا برخوردی بسیار موثر و کارآمد با مشکلات داشته باشید.
اکنون تصور کنید که شما از سوی دو نفر کودن که مسن‌تر از شما نیز هستند، استخدام شده‌اید. ضریب هوشی این افراد بسیار پایین‌تر از شما بوده و اطلاعات عمومی آنها بسیار محدود است اما همواره به شما دستور می‌دهند که چه کاری را انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید. آنها همچنین به شما پند می‌دهند که چه چیزی مهم و چه چیزی بی‌اهمیت است. از شما می‌خواهند کارهایی راانجام دهید که دلیلی منطقی برای انجام آنها وجود ندارد، و درباره ی مسائلی با شما صحبت می‌کنند که با کار و فعالیت شما کاملاً بی‌ارتباط است.
آنها سعی می‌کنند درباره ی یک زندگانی سعادتمند شما را راهنمایی کنند در حالی که خودشان مفهوم نصایح مذکور را درک نکرده‌اند. با وجود آن‌که شما سعی می‌کنید به آنها بفهمانید گفته‌های آنها بسیار کلی و ذهنی است، آنها به کارشان ادامه می‌دهند و با دستور دادن و نصایح تحمیلی و تقاضا‌های بی‌ارتباط با کار شما، آزارتان می‌دهند.
در چنین وضعیتی چه احساسی خواهید داشت؟
احتمالاً بسیار عصبانی خواهید شد زیرا افرادی که صلاحیت کمتری از شما دارند، به شما می‌گویند چکار کنید. اگر آنها کاری را از شما بخواهند، شاید خلاف آن عمل کنید و یا کاری را که خودتان درست تشخیص می‌دهید انجام دهید و به درخواست آنها توجهی نکنید. امکان دارد ارتباط خودتان را با آنها کم کنید و با دوستانی که درخور شما هستند و درک بهتری دارند رابطه برقرار کنید. اکنون ببینیم در مثال یاد شده، کدام شخصیت به جای نوجوان و کدام شخصیت به جای والدین قرار دارند. دوستان یک نوجوان معمولاً همان کسانی هستند که صلاحیت و هوشمندی آنها از سوی او مورد تأیید است.

دوستی ، از نوع نوجوانی
یکی از عوامل مهم در شکل گیری رفتارها، افکار، نگرش ها، احساسات، آرزوها و به طور کلی شخصیت نوجوانان، ارتباط با دوستان و همسن و سالان است.
به طور نسبی می توان گفت که در شش سال اول زندگی، خانواده، در شش سال دوم، معلمان و در شش سال سوم زندگی، همسالان و دوستان بیش ترین نقش را در تربیت و شکل گیری شخصیت هر فرد ایفا می کنند.
بدیهی است که برقراری رابطه با دوستان و هم قطاران در هر دوره ای از زندگی واجد اهمیت است. اما در دوره ی نوجوانی با توجه به ویژگی ها و رفتارهایی که توام با نوجوانی است، به ویژه اینکه آنها خواهان مستقل شدن از خانواده، اثبات وجود و کسب هویت اند، اهمیتی مضاعف پیدا می کند. در این سلسله مقالات به تشریح ابعاد مختلف این موضوع می پردازیم.

● دوست یابی در دوره نوجوانی
نوجوانی سن رفاقت و دوران دوستی هاست. نوجوانان در این سن عاشق دوستی و رفاقت اند. گاهی دوستی های آتشینی در این دوران پدید می آید که باعث مشکلاتی می شود.
دوستی در این سن، بیش تر سطحی و کم تر عمیق است. با این حال، گاهی شدت دوستی و وابستگی به حدی است که نوجوان خانواده خود را رها می کند و حتی حاضر است برای دوست خود جانش را فدا نماید.
هراس از گمنامی و تنهایی، نوجوان را بر می انگیزد تا خود را در ارتباط با گروه همسالان قرار دهد. رنج ناشناخته ماندن ، آنچنان او را تحت تاثیر قرار می دهد که برای احساس تعلق به گروه بیش ترین فعالیت را از خود بروز می دهد. هم بستگی گروهی در این دوره قوی تر از سایر مراحل زندگی است و غالبا به عنوان یک شاخص موفقیت برای اکثر نوجوان ها محسوب می گردد.
نیاز به تعلق به گروه به مفهوم پذیرش و قبول گروه مورد نظر نوجوانان است. هر نوع رویدادی که بر این پذیرش اثر گذارد، نوجوان را دچار تزلزل، بی کفایتی و بی اعتمادی نسبت به خود خواهد کرد. در مواردی، نوجوان سرخورده از گروه به باندها و گروه های ناسالم اجتماعی می پیوندد تا بر تنهایی و عدم تعلق اجتماعی خویش فائق آید.

دوستی های دوران بلوغ، یعنی آغاز نوجوانی، اغلب میان دو نفر به وجود می آیند و گاه موجب مختل شدن رشد اجتماعی شده، پیوستن به گروه را دشوار می سازند. در میان نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله اغلب دیده شده است که به طور مرتب از جانب یک «بهترین دوست» به سوی دیگری می روند و رفیق عوض می کنند (بیابان گرد، ۱۳۷۶).

هر چند این جدایی در ابتدا دردناک است، با یافتن جانشین درمان می پذیرد. نوجوانان، به ویژه نوجوانان دختر، نیاز به دوست داشتن و مورد علاقه بودن را در رویا و تخیل ارضاء می کنند، زیرا در رویا می توانند بدون هیچ گونه واهمه خود را به دست غلیان احساس بسپارند و با نسبت دادن کلیه خوبی ها و زیبایی ها به خود، کمبودهای واقعی را جبران کنند.
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان برای نوجوانان اهمیت فراوان دارد و لذا باید هر گونه انزوا و کناره گیری را در دوره نوجوانی به دقت مورد بررسی قرار داد و علت آن را جویا شد. شاید علت انزوا، نداشتن مهارت اجتماعی باشد یا احساس خطاکاری و اشتباه و احساس بی ارزشی آن را ایجاد کند که در این صورت آموزش مهارت های ارتباطی می تواند به نوجوان کمک کند تا در جمع پذیرفته شود و خود را ابراز دارد.
بر اساس نتایج یک مطالعه (۱۳۷۲) ۶۲ درصد دانش آموزان راهنمایی ناحیه ۳ اصفهان از گروه همسال ، الگو پذیرفته اند.۷۲ درصد در گذران اوقات فراغت و ۷۵ درصد در الگوی درس خواندن از گروه همسالان پیروی کرده، ۴۸ درصد مانند پدر، ۶۰ درصد مانند معلم تربیتی و ۷۳ درصد مانند بهترین معلم خود رفتار می کنند.

مقایسه پسران و دختران نشان داد که پسران بیش از دختران تحت تاثیر گروه همسالان خود بوده اند. این تفاوت را می توان به امکان تعامل بیش تر پسران با گروه همسالان در جامعه ما نسبت داد. دختران بیش از پسران به خاطر همسالان خود دست از خواست های خویش بر می دارند.

راه دشوار نوجوانی
نوجوان امروز اغلب از کلمات و واژه هایی استفاده می کند که برای پدر و مادر و اغلب بزرگترها نامفهوم و گنگ است. این کلمات و واژه ها با آن که باعث سرگرمی او هستند، اما اغلب باعث تعجب و حیرت بزرگترها می شوند. محیط و شرایطی که نوجوان امروز در آن زندگی می کند حتی با محیط و شرایط ۱۰ سال قبل هم قابل مقایسه نیست.
می توان گفت ابداعاتی چون اینترنت، تلفن همراه، بازی های رایانه ای و بسیاری چیزهای دیگر، روی سبک زندگی و خواسته های نوجوان امروز تأثیر مستقیم می گذارد، تأثیری که هیچ پدر و مادری نمی تواند از آن چشم پوشی کند.
حالا اگر به این شرایط، اضطراب و نگرانی های پدر و مادرها را هم اضافه کنیم، ملغمه ای عجیب و غریب به دست می آید. اضطراب هایی چون بیکاری، مشکلات زندگی خانوادگی، پرداخت اقساط ماهیانه و تغییرات شغلی، همه و همه موجب می شوند تا استرس بزرگ کردن یک نوجوان بشدت افزایش یابد.
باید به این نکته توجه داشت تمام مشکلاتی که یک نوجوان با آن دست به گریبان است، مشکلات جدیدی نیست. استرس درباره وضع ظاهری، رفت وآمد با دوستان خاص، یاد نگرفتن بعضی از دروس و فکر کردن به این که سایرین چه حسی نسبت به او دارند، برای نوجوان این دوره به اندازه نوجوان دهه ۵۰ و ۶۰ مشکل ساز است. البته بسیاری از نوجوان ها این مراحل را با موفقیت و سلامت پشت سر می گذارند، اما گاهی نیز مشکلات، گریبان بعضی ها را می گیرد.
روزنامه های امروز صبح را ورق بزنید و صفحه حوادث آن را بخوانید. اینها آیینه هایی هستند که فراروی بخشی از جامعه ما قرار گرفته اند، اما آیا شما به خودتان نمی گویید که «نه! فرزند من هرگز این کار را نمی کند.» تا به حال به چند نوجوان در پارک یا گوشه خیابان برخورده اید که در حال کشیدن سیگار بوده اند احتمالاً کمی دلسوزی کرده و بعد به این نتیجه رسیده اید که «خدا را شکر! فرزند من معتاد نخواهد شد.» آیا هرگز به این فکر نکرده اید که پدر و مادر همان نوجوان معتاد نیز در مورد فرزند خود مثل شما فکر کرده است
حالا بیایید به این مجموعه، کارها و اعمالی را اضافه کنید که والدین حتی نمی خواهند درباره آنها فکر کنند چه رسد به این که بخواهند درباره شان حرف بزنند. نوجوانی که افسرده است و به خود صدمه می زند، نوجوانی است که پدر و مادرش نمی خواهند باور کنند که فرزندشان با مشکل روبه رو است.
مسائل و مشکلات نوجوانان همواره باعث گیج شدن والدین می شوند.
پدر و مادرها گاهی نوجوانی خود را با نوجوانی فرزندشان مقایسه می کنند و با این قیاس، گیج می شوند و می گویند «ما این طور نبودیم.» حرفی که مطمئناً وقتی آنها نیز نوجوان بوده اند، پدر و مادرشان درباره آنها می گفتند.

با این حال نقشی که خانواده در حل مشکلات احساسی و نوجوان ها ایفا می کند، بسیار مهم و ارزشمند است. نوجوان ها بشدت تحت تأثیر خانواده خود هستند. نوجوان ها اغلب سعی می کنند خود را خونسرد و بی احساس نشان دهند، اما واقعاً احساساتی هستند. متأسفانه برخی از والدین، با روشی نامناسب در مکانی نامناسب و زمانی نامناسب (خواسته یا ناخواسته) رفتاری را در پیش می گیرند که موجب کج خلقی و تندخویی نوجوان می شوند.
بسیاری از مشکلات نوجوانان در مدرسه، محله و خانواده ممکن است ناشی از فزون کاری یا کاستی توجه باشد. در این موارد، خانواده می تواند مشکل نوجوان را رفع و به بهبود سریع او کمک کند. خانواده همواره باید مأمنی برای روح ناآرام نوجوان باشد تا او با فراغ بال مشکلاتش را در آن بازگو کند و دل به نامحرمان نسپارد. آرامش خانواده همواره باعث آرامش نوجوان است و این والدین هستند که با مطالعه و مشاوره با اهل فن، می توانند مشکلات آنها را برطرف کنند.
چگونه برای نوجوانان انگیزه ایجاد کنیم؟
دلایل زیادی برای انگیزه نداشتن نوجوانان وجود دارد، البته نوجوانان برای انجام كارهایی كه والدین شان از آنان می خواهند ، انگیزه ندارند اما برای كارهایی كه خودشان دوست دارند (مثل گفت وگوی تلفنی با دوستانشان ، مهمانی دوستانه ، بازی با دوستان) با انگیزه عمل می كنند.
در اینجا به بعضی از دلایل بی رغبتی نوجوانان به پیروی از دستورات والدین اشاره می كنیم :
۱) پدر و مادرها وقتی كاری را از نوجوان خود می خواهند عجول و عصبی رفتار می كنند، در نتیجه فرزند خود را دعوت به مقاومت می كنند.
۲) نوجوانان احساس می كنند عشق والدینشان به آنان عشقی مشروط است (اگر مطابق خواسته های آنان عمل كنم مرا دوست دارند). این حس آسیب زننده است و نوجوان را دچار سرخوردگی و مقاومت بیشتر می كند.
۳) پدر و مادر اجازه نمی دهند فرزندشان چیزهایی را كه به خودش مربوط می شود و برایش اهمیت دارد كشف كند.
۴) والدین به فرزندان خود اجازه نمی دهند از شكست خود درس بگیرند. یكی از راههای آموزش مسؤولیت پذیری به نوجوانان ، بی مسؤولیتی آگاهانه است. به آنان اجازه دهید كاری را شروع كنند ، در آن شكست بخورند ، سپس با آنان همدردی نشان دهید ، به آنان كمك كنید بفهمند چه اتفاقی افتاده ، اشكال كار در كجاست ، چه درسی از آن گرفته اند و در آینده چه باید بكنند كه در چنین موقعیتی موفق شوند.
۵) والدین در اكثر موارد به جای آنكه از فرزند خود بخواهند با منطق و استدلال صحیح ، راه حل مسأله را پیدا كند ، به فرزند خود «می گویند» چه باید بكند. نوجوانان بیشتر دوست دارند برنامه ای را كه در طراحی آن كمك كرده اند دنبال كنند.
۶) والدین انتظار دارند فرزند نوجوانشان فراموش نكند كارها و وظایف شخصی خود را در منزل انجام دهد، گویی این كار نشان دهنده مسؤولیت پذیری اوست. نوجوانان حتی وقتی خودشان در طراحی برنامه ای همكاری كرده اند بازهم فراموش می كنند برنامه را به طور منظم و مستمر دنبال كنند ، چون این كارها در فهرست اولویتهای آنان مقام اول را ندارند. این به معنی بی مسؤولیتی آنان نیست. بلكه به این معناست كه آنان نوجوان هستند. یك یادآوری دوستانه مشكل بزرگی ایجاد نمی كند. از حس شوخ طبعی خود برای این كار استفاده كنید و سعی كنید زیاد بحث نكنید. مثلاً یادداشتی بنویسید. اگر مجبور شدید حرف بزنید می توانید فقط از او بپرسید : «چه قراری باهم داشتیم؟»
۷) لازم است والدین در عین قاطعیت، مهربان باشند. در فضایی به دور از عصبانیت و ایجاد تنش ، همه بهتر و راحت تركار می كنند.
۸) والدین معمولاً «مهارتهای حل مسأله» را به فرزندان خود آموزش نمی دهند. این مهارتها را می توان درحین ملاقاتهای خانوادگی و صحبتهای فردی با نوجوان به وی انتقال داد.
۹) مهارتهای «مدیریت زمان» را با انجام كارها و فعالیتهای روزانه به كودكان و نوجوانان یاد دهید. كلید موفقیت شما در «مشاركت» نهفته است.
۱۰) وظایفی بیش از حد توان به فرزند خود واگذار نكنید. حواستان به تعداد وظایف محوله و سنگینی آنها برای نوجوانتان باشد.
۱۱) اكثر والدین نمی دانند چگونه به فرزند نوجوان خود بگویند : «دوستت دارم. اما با این خواسته ات موافق نیستم.»
۱۲) والدین بیشتر به دنبال نتایج كوتاه مدت و سریع هستند تا نتایج درازمدت و ماندنی. مثلاً ، نوجوان را وادار می كنند در همان لحظه تكالیف خود را حتی با بی دقتی و عجولانه انجام دهد. به جای اینكه به او فرصت دهند پس از استراحتی كوتاه ، با دقت و علاقه بیشتر به انجام كارها یا تكالیف مدرسه خود بپردازد.

چرا بچه ها با والدین خود همكاری نمی كنند؟
اكثر والدین این طور فكر می كنند نوجوانانشان حس همكاری ندارند. اگر این والدین به جای راهنمایی كردن فرزندشان به استفاده مفید از قدرت خود ، الگویی خشن و عصبی برای آنان طراحی كرده اند ، پس حق دارند ، فرزندشان حس همكاری ندارد! «همان كاری را بكن كه من می گم!» این حرف جایی برای همكاری باقی نمی گذارد. برعكس ، نوجوان را دعوت به شورش می كند.
وقتی بچه ها نمی خواهند همكاری كنند به این معنی است كه والدین یا معلمان محیط همكاری برای مشاركت حقیقی آنان در برنامه ریزی ، راهكارها و ایده های خلاق فراهم نكرده اند. بسیاری از نوجوانان به جای استفاده از حس خویشتنداری و همكاری با بزرگترها ، با مقاومت و شورش در برابر كنترل والدین ، انرژی زیادی صرف محافظت از «حس اعتماد به نفس» خود می كنند.
تا وقتی به جای فرزند خود تصمیم می گیرید ، برنامه ریزی
می كنید و مسؤولیت كارهای او را قبول می كنید ، نوجوانتان انگیزه ای برای همكاری و مسؤولیت پذیری ندارد.
شاید پرسش واقعی این باشد : «چگونه می توانیم برای والدین انگیزه استفاده از روشهای ایجاد انگیزه برای نوجوانان ایجاد كنیم؟»
نوجوانی، فصل جوانه زدن مشکلات
چقدر فرزند نوجوان‌تان را می‌شناسید؟
آیا می‌خواهد مستقل شود؟
احساس بزرگی می‌كند؟
وقتی فرزندتان كودكی را به پایان می‌رساند و آماده قدم گذاشتن به دنیای نوجوانی می‌شود، لزوما نباید این تغییر همراه با به وجود آمدن فضای جنگ و دعوا در خانواده باشد.
وقتی كلمه <نوجوان> به گوش‌تان می‌خورد، چه كلمات دیگری در ذهن‌تان تداعی می‌شود؟
سركش، مشكوك، كج خلق، خودمحور و... این تقریبا كلماتی است كه همراه با واژه نوجوان در تمامی كتاب‌هایی كه درباره آنها نوشته شده، آمده است.
اما آیا واقعا نوجوانان این خصوصیات را دارند؟ آیا همیشه در رابطه نوجوان با خانواده مشكلاتی وجود دارد؟

● مشكلات رشد
نوجوانان در سراسر دنیا به طور ذاتی و طبیعی نیاز به كشف هویت خود دارند. همگی آنان تلاش می‌كنند، از وابستگی كودكانه به والدین فاصله بگیرند و از زیر كنترل و قدرت والدین فرار كنند. خواهان مستقل بودن و تلاش برای یافتن هویت خود، از جمله خصوصیات طبیعی و ویژگی‌های اصلی دوران نوجوانی است كه به طور معمول با استرس همراه است.
نوجوان مجبور است، ثبات زندگی خود را از هم گسسته و تصویر جدیدی از خود خلق كند. پرسش‌هایی مانند <من كه هستم؟>، <چه می‌كنم>، <چگونه با دیگران كنار بیایم؟> و... از جمله مسایلی است كه ذهن نوجوان را به شدت درگیر می‌كند.
والدین باید مسوولیت انتخاب را برعهده نوجوان بگذارند ولی در عین حال مواظب نوجوان بوده و او را راهنمایی كنند. حتی اگر نوجوان شكایت كرد كه شما همانند یك كودك با او برخورد می‌كنید، او را كاملا آزاد نگذارید.

یكی دیگر از مسایل رشد در دوران نوجوانی، كنار آمدن فرد با تغییرات بدنی خود است. نوجوانان به‌طور معمول در این دوران نسبت به اندام و فیزیك خود بسیار حساس‌اند. قد، وزن، پوست و مو همیشه ذهن آنها را به خود مشغول می‌كند. آنها به سرعت عیوب خود را می‌یابند و درباره آنها بسیار اغراق می‌كنند. آكنه از جمله معضلات اصلی دوران نوجوانی است. وقتی نوجوان از والدین فاصله می‌گیرد، در تلاش است تا خود را به دیگران اثبات و محیط اجتماعی خاص خود را خلق كند. گاهی میان نفوذ والدین بر فرزند و نیاز نوجوان برای برقراری ارتباط با دوستان، تضادی به وجود می‌آید. بهترین راه حل این است كه خود والدین این گونه روابط را ایجاد كنند. والدین گاهی گمان می‌كنند دوستان تاثیر منفی بر نوجوان‌شان می‌گذارند در صورتی كه اگر این دوستان آگاهانه انتخاب شوند، تاثیر بسیار مثبتی می‌گذارند.

دعوت كردن دوستان نوجوان به خانه و نشان دادن حس دوستی به مرور، اعتماد نوجوان را جلب می‌كند. وقتی كودكی وارد دوران نوجوانی می‌شود، خواه ناخواه نیازهای جنسی در او بیدار می‌شوند و این در حالی است كه او نمی‌داند با جنس مخالف چگونه باید برخورد كند.
نوجوان نیاز دارد درباره مسایل جنسی اطلاعاتی كسب كند، چیزی كه به‌طور معمول برای والدین سخت و كنار آمدن با آن دشوار است.

● كجای كار می‌لنگد؟
نوجوان به هزاران طریق تلاش می‌كند به والدین بفهماند كه مستقل است و همانند آنان قدرت فكر و عمل دارد. انتخاب مدل موهای عجیب، لباس‌های نامناسب، اتاق به هم ریخته و صدای موزیك بالا از جمله راه‌های متداولی است كه هر نوجوانی آن را برای اثبات هویت فردی خود بر می‌گزیند. فراموش نكنید كه اگر نوجوان سركش می‌شود یعنی یك نیاز روانی مهم دارد.
اگرچه برخی از سلیقه‌ها و اعمال نوجوان ممكن است شما را برنجاند اما بهتر آن است كه چشمان خود را ببندید و به جای بحث و مرافعه و خسته كردن خودتان، كمی با او مدارا كنید. انرژی‌تان را برای اعمال مخرب او نگاه دارید. طبیعی است كه ساعت‌ها جلوی آینه به صورت خود برسد.
این عمل نوعی حفاظت اتوماتیك روانی از خود است و هیچ ارتباطی به افسانه نارسیسیس ندارد. از سوی دیگر، اگر نوجوان كمی سركش و مهاجم می‌شود، تنها به این دلیل است كه گمان می‌كند بهترین راه دفاع از خود، حمله به دیگران است.
پس اگر محكم و بلند حرف می‌زند، دیگران را هل می‌دهد، با سرعت رانندگی می‌كند و در خانه جواب مادر و پدر را با بی‌احترامی می‌دهد، درواقع تلاش می‌كند برای خود هویتی مستقل بسازد. خونسردی بهترین كاری است كه والدین می‌توانند در این باره انجام دهند.
نوجوان عادت دارد والدین را متهم كند كه متعلق به دورانی دیگرند. آنها به‌طور معمول به نوع لباس پوشیدن والدین‌شان به خصوص در مقابل دوستان‌شان حساس‌اند و گاهی از والدین خود انتقاد می‌كنند.

● توصیه‌های هفت‌گانه
▪ تلاش نكنید همیشه نوجوان را محكوم كنید. والدین باید همیشه به ارایه پیشنهاد و نظر و عقیده بپردازند.
▪ ناراحت نشوید اگر نوجوان به شما اطمینان ندارد و با این حال تمامی اسرار زندگی‌اش را تلفنی با دوستانش در میان می‌گذارد. به نیازهای شخصی او احترام بگذارید.
▪ نوجوان آن قدر اعتماد به نفس ندارد كه در مقابل دیگران مورد خنده و تمسخر واقع شود. پس حتی در
▪ همیشه متوجه پیغام‌هایی كه چه با حركات و چه با كلام برای نوجوان‌تان می‌فرستید، باشید. اگر در مقابل اعمال او احساس استرس كنید و این حس را به او القا كنید، او نسبت به شما بدگمان می‌شود. هرگز شخص او را مورد انتقاد قرار ندهید بلكه از رفتارها و موقعیت‌ها صحبت كنید.
▪ نوجوان نمی‌خواهد والدین همواره در اطرافش باشند ولی نیاز دارد كه آنها در دسترس باشند.
▪ انتظارات خود را از نوجوان به وضوح بیان كنید. نوجوان همیشه از قوانین و محدودیت‌هایی كه برایش می‌گذارید، شاكی است. در صورتی كه دلیل انتخاب این قوانین را برایش شرح دهید، بسیاری از ناراحتی‌ها و بحث‌ها خاتمه پیدا می‌كند.
▪ نوجوانی سنی است كه فرد در آن حس می‌كند والدین از او متنفرند. به نوجوان ابراز عشق و علاقه كنید و به او نشان دهید كه همواره برای كمك به او آماده‌اید.‌

نوجوانی؛ دوران ترس‌های نو

بلوغ به معنای رسیدن و کامل شدن است و در اصطلاح به مرحله‌ای از رشد و تکامل در مسیر زندگی هر فرد اطلاق می‌شود که به تغییرات خاص جسمانی و توانایی باروری جنسی منجر می‌شود. سن رسیدن به بلوغ متفاوت است. متخصصان اطفال آمریکا نوعی طبقه‌بندی کلی را مطرح می‌کنند که برای ادامه مباحث ما در رابطه با دوره نوجوانی مفید است.
به این صورت که به سنین۱۰ سالگی تا ۱۴ سالگی در دخترها و به سنین ۱۲ تا ۱۵ سالگی در پسرها اوایل نوجوانی می‌گویند و به دو سال پس از آن اواسط نوجوانی اطلاق می‌کنند و ادامه این سنین تا زمان شروع بزرگسالی را اواخر نوجوانی می‌گویند.
این تفاوت‌ها در سن بلوغ به همان اندازه که مربوط به خود فرد است، به مسایل اجتماعی هم مربوط می‌شود. در این دوران تغییر ظاهر نوجوان موجب بروز نگرانی‌هایی برای او می‌شود که بیشتر ممکن است به علت بروز صفات ثانویه جنسی باشد...درمرحله بعد از بلوغ، صفات ثانویه جنسی کاملا ظاهر شده‌ و اعضای تناسلی و تولید مثل کامل می‌شود. تغییرات ناگهانی و سریعی که هنگام بلوغ اتفاق می‌افتد موجب سراسیمه شدن، دستپاچگی و نگرانی نوجوانان می‌شود و در خیلی از موارد به بروز رفتارهای ناهنجار و غیر مطلوبی در آنان منجر می‌شود.

● بلوغ، دوره منفی‌گرایی
‌نوجوان در اوایل بلوغ دچار منفی بافی می‌شود و نگرش و رفتاری منفی در پیش می‌گیرد. جملاتی همچون «نه! خودم از پسش بر می‌آیم»، «به من نگویید چه کار بکنم و چه کار نکنم»، «کاری به کارم نداشته باشید» در این دوره به وفور شنیده می‌شود. این روش و کوشش جدیدی است تا نوجوان به والدین و اطرافیان خود بگوید و بفهماند که نوجوانان، افکار و رفتاری دارند که مربوط به خودشان است. منفی بافی در واقع وسیله‌ای کلامی برای بیان خشم است چون در مراحل بلوغ (قبل از بلوغ، بلوغ جنسی و بعد از بلوغ) نوجوان با تغییرات و مشکلاتی مواجه می‌شود، باید والدین و یا آنان که به نوجوان نزدیک‌اند به آرامی و با توضیح کافی او را در جریان این تغییرات قرار دهند.

● آغاز نوجوانی، شروع نگرانی‌ها
دوران بلوغ که با اوایل نوجوانی آغاز می‌شود، دوران دگرگونی‌های عظیمی‌‌ است. در این دوران نه تنها تغییرات جسمی‌‌مهمی‌‌در نوجوان پدید می‌آید بلکه دگرگونی‌های برجسته اجتماعی و روانی نیز در او ایجاد می‌شود. بیشتر والدین از آشفتگی دوران بلوغ آگاه‌اند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر می‌آورند. مانند بهترین زمان یا بدترین زمان، سن دانایی یا سن نادانی، بهار امید یا زمستان ناامیدی که این احساسات حاکی از فراز و نشیب‌های رفتاری و روانی یک نوجوان دارد. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، اندوهگین و ساکت است.

● نگرانی تازه
نوجوانان و جوانان به دلیل تشدید انگیزه‌های جنسی و ترس شدید از نتایج فعالیت جنسی، نسبت به امورجنسی حساس هستند. این حساسیت مفرط که با ترشح هورمون‌های جنسی توأم است تمایلات جنسی نوجوان را تشدید می‌کند که باید از طریق مشروع و قانونی با آن برخورد شود.
مهم‌ترین نگرانی‌های دوره اول بلوغ عبارت‌اند از: نگرانی درباره عادی بودن، نگرانی درباره خصایص جنسی، نگرانی درباره قد، نگرانی درباره وزن، نگرانی درباره آلت تناسلی، نگرانی درباره خصایص ثانوی جنسی (مثل رشد سینه در دختران، رشد ریش و سبیل در پسران) که در این زمینه والدین و مربیان با دادن آگاهی‌های مناسب باید منشأ این نگرانی‌ها را از نوجوان بزدایند.
یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های نوجوانان، نگرانی از ظاهر خود است. تغییر در شکل بدن، رویش ناخواسته مو در برخی از نواحی بدن و جوش‌های صورت. هیچ شکی نیست که نوجوانان وقت زیادی را در جلوی آینه می‌گذرانند. اگر نوجوانتان از آنچه در آینه می‌بیند ناراضی است که در واقع عده کمی‌ در این موقعیت راضی هستند، این مساله می‌تواند آسیبی به اعتماد بنفس او باشد.
سعی کنید از تمسخر ظاهر نوجوانتان خودداری کنید حتی اگر قصد بدی نداشته باشید و به‌ صورت غیر جدی و ملایم آن را مطرح کرده باشید. همچنین تمسخر چیزی که موجب نگرانی نوجوانتان است، کاری خطاست حتی اگر آن مساله برایتان چیزی احمقانه و بی‌ارزش باشد. سعی‌کنید به نوجوانتان توضیح دهید که سایر افراد به ندرت متوجه جزییاتی می‌شوند که خودمان متوجه آنها هستیم. هر قدر نوجوانتان در مورد خود احساس مطلوب‌تری داشته باشد، اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت و توانایی بیشتری برای رویارویی با این مشکلات موقتی خواهد یافت.

چگونگی انتقاد از نوجوان

از ویژگی های عمده نوجوانی کسب شخصیت ( تشخص طلبی ) است. به طور کلی شخصیت جنبه بیرونی و اکتسابی دارد، در حالی که منش جنبه ذاتی و درونی دارد.
« نوجوان دوستدار کسب شخصیت است »
برای رسیدن به مرحله کسب شخصیت باید دو اصل حاصل شود:
۱) انجام مهارت ها و دارا بودن توانمندی های خاص در برخورد با دیگران
۲) پذیرفته شدن این مهارت ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان
برخی نوجوانان مرحله اول را طی می کنند ولی اگر خانواده و اطرافیان و مراجع قدرت او را نپذیرفتند، دچار عدم تعادل روانی می شود. اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد.
در جهت کسب شخصیت باید از دو راه به نوجوان کمک کرد:
- روش کسب مهارت ها و توانائی ها را بیاموزد.
- به زبان و رفتار به او بفمهمانیم که او را پذیرفته و درک کرده ایم و شخصیت او قابل پذیرش و احترام است و ما او را به عنوان یک انسان در حال کمال قبول داریم.
در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد.
هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم: تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم. روی هم رفته هر انسان دارای نقاط مثبت و منفی شخصیتی است و برای مطرح کردن انتقاد بهتر است نخست چند نقطه مثبت او را متذکر شویم سپس اشاره به نقطه منفی نمائیم.
اگر ناگهان و بدون مقدمه شروع به انتقاد کنیم و این انتقاد را به تمام شخصیت نوجوان گسترش دهیم انتقادمان ویرانگر و مخرب خواهد بود.
آلپورت می نویسد: انتقاد از دیگران در حکم جراحی شخصیت است.
جراح روانی کسی است که از ویژگی های روانی نوجوانان کاملاً آگاهی دارد و روش صحیح انتقاد را می داند.
تشویق به جا و انتقاد صحیح و درست می تواند انسان را متحول نماید.
برای مرحله دوم یعنی پذیرش شخصیت از طرف پدر و مادر و اطرافیان چه کنیم؟
می توان با زبان این پذیرش را در نزد دوستان و اقوام و خانواده بیان کرد.
می توانیم با عمل به او ثابت کنیم که شخصیت او را پذیرفته ایم، برای رسیدن به این هدف باید او را به عنوان مشاور در خانواده به خودمان نزدیک کنیم.
حضرت پیامبراکرم (ص) فرمودند: پس از ۱۴سالگی با فرزندتان مشورت کنید.
باید در مسائل مختلف نظر نوجوان را پرسید و نباید فکر کرد که در اثر مشورت، نوجوان گستاخ می شود.
نوجوانان ثابت کرده اند که اگر به آنان اعتماد کنیم، برای حفظ اعتماد و تقویت آن دست به هرکاری می زنند که خودشان را شایسته نشان دهند.
حضرت علی (ع) با عبارت زیبایی در این زمینه رابطه تکریم شخصیت و غلبه بر گناهان را بیان فرموده اند: کسی که شخصیتش مورد احترام دیگران قرار گرفت، لغزش ها و شهوت ها در نظرش بی ارزش می شوند.
« دومین ویژگی دوره نوجوانی، استقلال طلبی نوجوانان است »
نوجوانان به دلیل این که خودشان را در آستانه یک انسان کامل شدن می بینند، علاقه به کسب استقلال در زندگی دارند.
در انتقاد از نوجوان دقت کنیم که تمام شخصیت آنها را مورد حمله قرار ندهیم و تنها آن قسمتی را مورد سؤال قرار دهیم که نتوانسته وظیفه اش را درست انجام دهد.
هرگز نباید به نوجوان یا هر شخص دیگر بگوئیم: تو لیاقت نداری و به درد هیچ کاری نمی خوری زیرا با این جمله تمام حیطه وسیع شخصیت او را مورد حمله قرار داده ایم. این استقلال از نظر اقتصادی و مالی مطرح می شود.
نوجوانان می خواهند برای خودشان درآمدی هرچند اندک داشته باشند. این علاقه به تملک و استقلال نسبی با خصوصیات نوجوانان کاملاً هماهنگ است. کسی که ظرف دو و سه سال آینده وارد اجتماع خواهد شد و نقش یک فرد بالغ را ایفاء خواهد کرد باید خودش را برای این جهش آماده کند.
نوجوان می بیند که به زودی از خانواده جدا می شود و بنابراین باید درآمد نسبی برای خودش داشته باشد تا بتواند قطع وابستگی از خانواده کند و در ضمن بتواند لیاقت خود را ثابت کند. این مسائل باعث نگرانی نوجوان در این دوره می شود که آیا من می توانم بدون وابستگی به خانواده زندگی کنم ؟ و…
از این رو استقلال نسبی که نوجوان با تمام علاقه به دنبال آن می رود، شامل عدم دخالت پدر و مادر در کلیه مسائل نوجوان می شود. یعنی نوجوان اگر احساس کند، شما در تمام مسائل او دخالت می کنید در مقابل شما جبهه گیری می کند و عکس العمل منفی نشان می دهد و رنجیده خاطر می گردد. برخورد صحیح با نوجوان این نیست که ما در تمام مسائل او دخالت کنیم.
برخی از مسیرهای زندگی در فردای نوجوان چنان است که اگر به نوجوان کمک نکنیم و او را کنترل ننمائیم، اثرات سقوط بسیار خطرناک و غیرقابل جبران خواهد بود. ولی برخی مسیرهای زندگی هموارتر است که در آن باید به کنترل دورادور نوجوان اکتفا کرد و اجازه داد خودش طی طریق کند. سپس یک حالت متناوب از نظارت و آزادی دادن به نوجوان باید در زندگیش باشد. عـبور از تـنهـایی د‌ر د‌ورهٔ نـوجـوانی
یکی از عوامل مهم د‌ر شکل‌گیری رفتارها، افکار، نگرش‌ها، احساسات، آرزوها و به طور کلی شخصیت نوجوانان، ارتباط با د‌وستان و همسن و سالان است.
به طور نسبی می‌توان گفت که د‌ر شش سال اول زند‌گی، خانواد‌ه، د‌ر شش سال د‌وم، معلمان و د‌ر شش سال سوم زند‌گی، همسالان و د‌وستان بیشترین نقش را د‌ر تربیت و شکل‌گیری شخصیت هر فرد‌ ایفا می‌کنند‌.
بد‌یهی است که برقراری رابطه با د‌وستان و هم قطاران د‌ر هر د‌وره‌ای از زند‌گی واجد‌ اهمیت است اما این موضوع د‌ر د‌وره نوجوانی با توجه به ویژگی‌ها و رفتارهایی که توام با نوجوانی است، به ویژه این که نوجوانان خواهان مستقل شد‌ن از خانواد‌ه، اثبات وجود‌ و کسب هویت‌اند‌، اهمیتی مضاعف پید‌ا می‌کند‌.

▪ د‌وست یابی د‌ر د‌وره نوجوانی
نوجوانی سن رفاقت و د‌وران د‌وستی‌هاست. نوحوانان د‌ر این سن عاشق د‌وستی و رفاقت‌اند‌. گاهی د‌وستی‌های آتشینی د‌ر این د‌وران پد‌ید‌ می‌آید‌ که باعث مشکلاتی می‌شود‌.
د‌وستی د‌ر این سن، بیشتر سطحی و کمتر عمیق است. با این حال، گاهی شد‌ت د‌وستی و وابستگی به حد‌ی است که نوجوان خانواد‌ه خود‌ را رها می‌کند‌ و حتی حاضر است برای د‌وست جانش را فد‌ا کند‌.
هراس از گمنامی و تنهایی، نوجوان را برمی‌انگیزد‌ تا خود‌ را د‌ر ارتباط با گروه همسالان قرار د‌هد‌. رنج ناشناخته ماند‌ن، آنچنان او را تحت تأثیر قرار می‌د‌هد‌ که براحساس تعلق به گروه، بیشترین فعالیت را از خود‌ بروز می‌د‌هد‌.
همبستگی گروهی د‌ر این د‌وره قوی‌تر از سایر مراحل زند‌گی است و غالباً به عنوان یک شاخص موفقیت برای بیشتر نوجوان‌ها محسوب می‌شود‌.
نیاز به تعلق به گروه به مفهوم پذیرش و قبول گروه مورد‌ نظر نوجوانان است. هر نوع روید‌اد‌ی که براین پذیرش اثر گذارد‌، نوجوان را د‌چار تزلزل، بی‌کفایتی و بی‌‌اعتماد‌ی نسبت به خود‌ خواهد‌ کرد‌. د‌ر موارد‌ی، نوجوان سرخورد‌ه از گروه، به باند‌ها و گروه‌های ناسالم اجتماعی می‌پیوند‌د‌ تا بر تنهایی گوشه گیری اجتماعی خویش فائق آید‌.
د‌وستی‌های د‌وران بلوغ، یعنی آغاز نوجوانی، اغلب میان د‌و نفر به وجود‌ می‌آیند‌ و گاه موجب مختل شد‌ن رشد‌ اجتماعی شد‌ه، پیوستن به گروه را د‌چار مشکل می‌کنند‌.
د‌ر میان نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله اغلب د‌ید‌ه شد‌ه است که به طور مرتب از جانب «بهترین د‌وست» به سوی د‌یگری می‌روند‌ و رفیق عوض می‌کنند‌. هر چند‌ این جد‌ایی د‌ر ابتد‌ا د‌رد‌ناک است، با یافتن جانشین د‌رمان می‌پذیرد‌.
نوجوانان، به ویژه نوجوانان د‌ختر، نیاز به د‌وست د‌اشتن و مورد‌ علاقه بود‌ن خود‌ را د‌ر رویا و تخیل ارضاء می‌کنند‌، زیرا د‌ر رویا می‌توانند‌ بد‌ون هیچ‌گونه واهمه، خود‌ را به د‌ست غلیان احساس بسپارند‌ و با نسبت د‌اد‌ن همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها خود‌، کمبود‌های واقعی را جبران کنند‌.
جذب گروهی و پذیرفته شد‌ن د‌ر جمع د‌وستان برای نوجوانان اهمیت د‌ارد‌.
باید‌ هر گونه انزوا و کناره‌گیری را د‌ر د‌وره نوجوانی به د‌قت مورد‌ بررسی قرار د‌اد‌ و علت آن را جویا شد‌.
شاید‌ علت انزوا، ند‌اشتن مهارت اجتماعی باشد‌ یا احساس خطاکاری، اشتباه و بی‌ارزشی او را رفع کند‌ که د‌ر این صورت آموزش مهارت‌های ارتباطی می‌تواند‌ به نوجوان کمک کند‌ تا د‌ر جمع پذیرفته شود‌ و خود‌ را ابراز د‌ارد‌.
براساس نتایج یک مطالعه د‌ر سال ۱۳۷۲ ، ۶۲ د‌رصد‌ د‌انش آموزان راهنمایی ناحیه ۳ اصفهان از گروه همسال، الگو پذیرفته‌اند‌.
۷۲د‌رصد‌ د‌ر گذران اوقات فراغت و ۷۵ د‌رصد‌ د‌ر الگوی د‌رس خواند‌ن از گروه هم سالان پیروی کرد‌ه، ۴۸ د‌رصد‌ مانند‌ پد‌ر و ۶۰د‌رصد‌ مانند‌ معلم تربیتی خود‌ رفتار می‌کنند‌.
مقایسه پسران و د‌ختران نشان د‌اد‌ که پسران بیش از د‌ختران تحت تاثیر گروه هم سالان خود‌ بود‌ه‌اند‌. این تفاوت را می‌توان به امکان تعامل بیشتر پسران با گروه هم سالان د‌ر جامعه ما نسبت د‌اد‌.
د‌ختران بیش از پسران به خاطر هم سالان خود‌ د‌ست از خواست‌های خویش برمی‌د‌ارند‌.

نوجوان و نظم
نوجوان علاقه دارد ساعاتی را با خود خلوت کند. اگر منزل پررفت‌وآمد و کوچکی دارید و این مکان برای نوجوان در طی روز کمتر مهیا شود او برای برآوردن این نیاز دیرتر از بقیه افراد به رختخواب می‌رود تا لحظاتی را در تنهائی بگذراند، البته بین تنها ماندن به‌علت کمبود رفیق، و نیاز درونی به انزوا به جهت ارضاء خواسته‌های شخصی، تفاوت بسیاری است.
گاهی نوجوان دیرتر از خواب بیدار می‌شود، زیرا می‌خواهد خودی نشان دهد و با این کار ثابت کند که بزرگ شده است و این امر در دوران نوجوانی، کاملاً طبیعی است و لذا شما نباید به عدم تمایل نوجوان به بیدار شدن از خواب، پیش از حد خرده‌گیری کنید زیرا این کار به‌ معنای ایجاد عادت ناپسند نیست.
اگر بازدهی درسی فرزند شما، کمتر از توان او به‌نظر می‌آید. بررسی کنید آیا در مدرسه مشکل خاصی برایش به‌وجود آمده؟
آیا نمی‌تواند در جمع شاگردان جایی برای خود باز کند؟
آیا از وضع خانوادگی خود ناراضی است؟ آیا از نظر جسمی سالم است؟
آیا مشغله‌ٔ دیگری غیر از درس خواندن مثل ورزش، مطالعه متفرقه، رفیق بازی یا فعالیت خارج از خانه، پیدا کرده؟
شما باید برنامه‌ی انضباطی و مقرراتی برای او وضع کنیدک تا چه ساعتی از شب می‌تواند بیرون بماند، ساعت مطالعه، زمان خواب و ... را تعیین کنید. اما اجراء این قوانین باید پس از توافق بین شما و فرزندتان صورت بگیرد.

علایق نوجوان را بسنجید و به او بیاموزید. چه‌طور از وقت خود به بهترین شکل بهره‌مند شود. مسلماً بی‌اعتمادی به توانائی نوجوان، و تلاش نسنجیده شما در برقراری ارتباط، موجب سرکشی وی می‌شود. طوری با نوجوان صحبت کنید که حس مقاومت (در مقابل شما) در او برانگیخته نشود به‌عنوان مثال این دو جمله را با یکدیگر مقایسه کنید:
۱)حواست را جمع کن دیر نیایی؟
۲) فکر می‌کنی چه وقت کارت تمام می‌شود؟
جمله‌ٔ اول حس مقاومت را در فرزند شما ایجاد می‌کند، در حالی‌که جمله دوم به او احساس مسئولیت را القاء می‌کند. در نظر بگیرید که هر چقدر او را بیشتر محدود کنید. برای اثبات جرأت و جسارتش واکنش شدیدتری نشان می‌دهد.
پسران و دخترانی که اعمال وحشیانه یا احمقانه‌ای از آنها سر می‌زند یا یکباره تغییر رفتار می‌دهند، در واقع پیشاپیش اعلام خطر کرده‌اند و در واقع شما در درک نیازهای واقعی آنها کوشا نبوده‌اید و هماهنگ عمل نکرده‌اید.
به‌عنوان مثال دانش‌آموزی که می‌خواهد از لحاظ درسی برجسته باشد، اگر برای انجام امور و مسئولیت‌هائی که شما بر عهدهٔ او می‌گذارید وقت زیادی را از دست بدهد، نباید انتظار داشته باشیم که او محصل برجسته‌ای بین همکلاسی‌هایش باشد زیرا درس خواندن، نیاز به وقت، تلاش و اراده دارد.
شما والدین عزیز می‌توانید الگوی مناسبی برای فرزندانتان باشید زیرا رفتار خوب و آگاهانه شما بیشتر از هر تربیت و تعلیمی مؤثر و آموزنده خواهد بود. نوجوان ،دوست دارد زیبا باشد

● همسالان به عنوان معلمان
همسالان می توانند معلمان کارایی برای تدریس موضوعات درسی باشند. در برخی کشورها تقریبا همه کودکان و نوجوانان موظفند به افراد کوچک تر از خود آموزش دهند. این کار صرفا برای آموزش کودکان خردسال تر نیست، بلکه وسیله ای است برای این که به کودکان مسئولیت اجتماعی، نوع دوستی و فداکاری آموخته شود. گروه همسالان به او اجازه می دهد که با معلم روابط برابری را بچشد، در صورتی که در ارتباط با بزرگ سالان، همیشه باید مطیع و فرمانبر باشد.

● دوستان ناباب
از جمله مشکلات دوران نوجوانی، عدم دقت در انتخاب دوست است. نوجوانان در این دوره بسیار آسان پذیر و زودپسند هستند و این حالت در آنها ، سبب می شود اغلب دوستانی انتخاب کنند که نه تنها برای آنها مفید نیستند، بلکه گاه ثمرات بسیار تلخی نیز از این دوستی ها برایشان به بار می آید.
انتخاب یک دوست ناباب می تواند باعث سقوط و انحطاط اخلاقی نوجوان گردد.

● افراط و تفریط در دوستی:
نوجوانان در دوستی پیرو عواطف و احساسات اند و به این موضوع که ممکن است فردا این دوستی گسسته شود، نمی اندیشند. به همین علت، اغلب در دوستی افراط می کنند. این علاقه ممکن است نسبت به یک هم کلاسی یا دانش آموزی در کلاس بالاتر، حتی یک معلم مدرسه، یک هنرپیشه یا یک قهرمان ایجاد شود.
دل بستگی به یک فرد بیگانه نشانه نیاز نوجوان به ارضای عواطف یا به تعبیری دوست داشتن و دوست داشته شدن است.

● مدل لباس:
اهمیت دادن به مدل لباس و پوشاک ویژگی مهم نوجوانان، به ویژه دختران است. یکی از علل این امر آن است که از این طریق نوجوانان تجربه می کنند چه کسی هستند و می خواهند چگونه دیده شوند. البته پوشاک و مدل لباس برای هر فرد نقش نوعی علامت هویتی را ایفا می کند. با وجود این، از آن جا که نوجوانان در فرایند رشد و تحول قرار دارند، در درجه اول طرز لباس پوشیدن آنهاست که تصور آنان از خودشان را نشان می دهد. لذا نوع پوشاک و لباس اهمیت بیش تری برای آنها پیدا می کند.
علاوه بر این، نوجوانان می آموزند که طرز لباس پوشیدن نقش مهمی در روابط اجتماعی و چگونگی ارزیابی دیگران از آنها دارد. از این رو، طرز و مدل لباس هم برای همسالان و هم برای بزرگ سالان نشانه مهمی به شمار می آید. شواهد نشان می دهد که لباس های مد در دبیرستان، حاکی از پایگاه و شان بالای اجتماعی است و برعکس لباس هایی که کم تر مطابق مدند، دارای پایگاه و شان پایین اجتماعی می باشند (بیانانگرد، ۱۳۷۶).

● اهمیت دادن به جذابیت فیزیکی
نوجوانان به جذابیت فیزیکی خود اهمیت زیادی می دهند. خودمحوری نوجوان عامل مهمی در اهمیت دادن به جذابیت فیزیکی است. نوجوان فکر می کند که همه به او نگاه می کنند و معمولا بیش تر به صفات غیرقابل پذیرش خود توجه دارد.
نوجوانان، به ویژه ممکن است به علت ناکامی و ناامنی در مورد ظاهر فیزیکی خود مانند بلوغ زودرس یا دیررس، وزن خیلی بالا یا پایین، جوش در آوردن و بینی خیلی بزرگ یا کوچک دچار مشکل و آشفتگی شوند. دختران بیش تر از پسران (به علت انتظارات نقش جنسی) در مورد ظاهر فیزیکی خود دچار نگرانی می شوند.

● زبان
زبانی که نوجوانان برای توصیف تجربیات و عقاید خود استفاده می کنند تحت تاثیر پایگاه اجتماعی اقتصادی، منطقه جغرافیایی و هنجارهای گروه همسالان است. استفاده از کلمات خاص راهی است برای اینکه به خود و دیگران نشان دهند که به گروه خاصی تعلق دارند. هم چنین راهی است برای ممانعت از ورود افرادی که عضو آن گروه نیستند.

● میهمانی و جشن تولد
دوستی های دوران نوجوانی به مدرسه ختم نمی شود، بلکه آنان بسیار علاقه مندند که با یکدیگر در خارج از مدرسه نیز معاشرت داشته باشند، به خصوص دختران علاقه بیش تری برای رفتن به خانه یکدیگر از خود نشان می دهند. این امر شاید به این علت باشد که محدودیت بیشتری برای خارج شدن از خانه دارند.
به طور کلی، خانواده ها در مورد شرکت نوجوانان خود در جشن ها و میهمانی ها سه گونه عمل می کنند:
- گروهی بر خلاف میلشان اجازه می دهند،
- عده ای گاهی اجازه می دهند و گاهی مخالفت می کنند
- عده کمی نیز اصولا مخالف اند.
در صورتی که از نظر والدین رفتن به برخی میهمانی ها اشکالی نداشته باشد، بهتر است قبل از آنکه اجازه دهند، در مورد محل میهمانی و میزبان و افرادی که در آن میهمانی شرکت دارند اطلاعاتی کسب کنند.
می توان با والدین نوجوان میزبان ارتباط برقرار کرد یا از طریق مدرسه درباره آنها اطلاعات بیش تری به دست آورد. البته نباید معاشرت نوجوان را به حد افراط کنترل کرد، زیرا این امر موجب نگرانی و ناراحتی او می شود.
همچنین نوجوان دوست ندارد که والدین، دوستانش را به باد انتقاد بگیرند. عدم پذیرش دوستان فرزند، سبب بدگمانی و بی اعتمادی نوجوان نسبت به والدین می شود.
بعضی از پدران و مادران به این علت که مبادا فرزندشان لوس شود، محبت خود را به فرزند بروز نمی دهند، یا این که به آنها فرصت نمی دهند احساسات و عواطفشان را نسبت به پدر و مادر بروز دهند و این کاستی در مرحله بلوغ ، آنان را دچار مشکل می سازد. زیرا عدم ارضای این نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در خانواده و کمبود محبت اطرافیان نزدیک، عامل مهمی در به وجود آمدن دوستی های افراطی و علاقه مندی های بی فرجام به افراد بیگانه می شود.

واکنش والدین نسبت به دنیای نوجوانی
این یک سؤال اساسی است که همه والدین می پرسند، وقتی می بینیم نوجوان ما کاری را انجام می دهد که مغایر با اصول ارزشی و هنجارهای خانوادگی ماست، چگونه با او برخورد کنیم؟
قبول دارم که گاه واکنشهای ما به عنوان والدین بسیار دشوار می شود و نمی دانیم چه باید بکنیم. البته این یک امر طبیعی است و بیشتر والدین با آن روبه رو هستند. بگذارید ابتدا مثالی از تغییرات فیزیکی نوجوان بزنم.
همه ما این تغییرات را تجربه کرده ایم و نیازی به توضیح ندارد، اما هرگز شده یکی از شما در مقابل تغییرات فیزیکی نوجوانتان بپرسید که چرا قد تو دارد بلند می شود؟! یا چرا صدای تو تغییر کرده؟! و... چون آنها را طبیعی می دانیم و خودمان هم آنها را تجربه کرده ایم.
والدین عزیز، پس اگر اینها تغییر هستند و قابل درک، پس تغییرات شناختی، روانی و اجتماعی نیز تغییر هستند. اگر در مقابل تغییرات فیزیکی جبهه نمی گیریم، در مقابل تغییرات روانی و عاطفی نیز نباید جبهه گیری کنیم که تو چرا این کار را کردی؟ چرا این لباس را پوشیده ای؟ چرا با آن دوستت راه می روی و به قول خود بچه ها مدام به آنها گیر بدهیم.
شاید بپرسید پس ما کلاً بی تفاوت باشیم تا او هر چه دلش می خواهد انجام دهد؟ چون واقعاً برخی رفتارها و عملکردش اصلاً برای ما و خانواده مان قابل تحمل نیست؟ پس این جا چه باید کرد؟

اگر ما به تعالیم دینی خودمان دقت بیشتری بکنیم، بهتر به اهمیت برخورد با این مسایل پی خواهیم برد. همه ما داستان زیبای برخورد تربیتی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را با پیرمردی که اشتباه وضو می گرفت، شنیده و خوانده ایم.
آیا این دو امام بزرگ نمی دانستند که او اشتباه وضو می گیرد؟ پس چرا مستقیماً به او تذکر ندادند؟ چرا امر و نهی یا نصیحت و یا خدای نکرده، تحقیر و سرزنش نکردند؟ در عوض بهترین واکنش تربیتی آنها برخورد مستقیم بود، یعنی اینکه ما وضو می گیریم و شما بگویید کجای کار ما اشتباه است.
یا زمانی که حضرت ابراهیم(ع) خواست مردم را به خداپرستی دعوت کند آنها گفتند ما داریم ماه را می پرستیم و نیازی به خدای تو نداریم.
آیا حضرت ابراهیم نمی توانست سریعاً مخالفت کند و جبهه بگیرد؟ کاری که ما متأسفانه در مقابل رفتارهای غلط فرزندانمان انجام می دهیم، اما آن حضرت گفت که من هم با شما ماه را می پرستم و وقتی ماه افول کرد فرمود: خب آیا ماهی که افول کند برای پرستش خوب است؟ و آنها پرستش خورشید را بهانه کردند و ابراهیم مجدد با آنها همراه شد (اصل مهم پذیرش و همدلی) و خورشید را پرستید و صبر کرد تا خورشید غروب کند و حالا بهترین فرصتی بود که او می توانست نظرش را به صورت قاطع و محترمانه بدهد: آیا ماهی که افول می کند و خورشیدی که غروب می کند قابل پرستش است؟ پس بیایید و خدای یگانه را بپرستید.
اگر مجدد کار حضرت ابراهیم را مرور کنیم، می فهمیم که اولاً مستقیماً و در همان ابتدا با آنها مخالفت نکرد و ثانیاً با آنها همراه شد و در انتها نظرش را ابلاغ کرد.
دقیقاً در برخورد با مشکلات ایجاد شده در فرزندان به ویژه نوجوانان، این گونه شیوه های تربیتی مؤثر واقع می شوند و می توانند بدون اینکه باعث رنجش او شده یا باعث جدایی ما از هم گردد، تغییر رفتاری را نیز باعث شوند.
به یک مثال دقت فرمایید: نوجوان شما دوستانی دارد که به نظر شما مطلوب نیستند و او نباید با آنها ارتباط داشته باشد.
شیوه نادرست تربیتی این است که نصیحت کنید و گیر دهید که با آنها راه نرو، آنها دوستان خوبی نیستند، چند دفعه باید بگویم، دیگر تو را با آنها نبینم و... که در نهایت نتیجه ای جز دوری شما از او و شروع رفتارهای زیرزمینی و رابطه پنهانی با آنها نخواهد داشت. اما گرچه تحمل این شرایط خیلی سخت است و نمی توان به راحتی از کنارش گذشت و قطعاً عصبانیت و برانگیخته شدن ما را به دنبال خواهد داشت، اما نیک می دانیم که هرگونه واکنش پرخاشگرانه عواقب بدتری بدنبال خواهد داشت.
پس کنترل احساسات به ویژه خشم و افزایش آستانه تحمل ضروری است و راهکار اساسی این جاست که در همان ابتدا و با دیدن شرایط فوق می توان در آن جا با خودش و دوستانش احوالپرسی کرد، ارتباطی گرم برقرار کرد و بعد در غیاب دوستانش، این گونه شروع کرد که دوستان جالب و شادی داری، مثل اینکه از با هم بودن خیلی لذت می برید.
حالا کجا رفتید، چه خوردید و... (بدون هیچ گونه نصیحت یا انتقاد) بعد از دو سه روز مجدداً بحث را خارج از محیط خانه و در یک محیط دوستانه مثلاً یک پارک، کافی شاپ و... شروع کنید: دوستان تو نکات جالبی دارند و من با قطعیت نمی توانم درباره آنها اظهار نظر بکنم، اما فکر می کنم اگر مقداری درباره آنها بیشتر تحقیق کنی، بهتر است چون من آنها را در جاها و موقعیتهای نامناسبی نیز دیده ام.
مطمئن باشید اگر شما ابتدا یک رابطه عاطفی خارج از خانه با فرزندتان برقرار کنید و هر هفته حداقل دو ساعت را با او بیرون از خانه بگذرانید و بعد به صورت: به نظر من، من فکر می کنم، من ناراحت می شوم وقتی... اظهارنظر کنید او به صحبتهای شما گوش کرده و اگر اظهار نظری داشته باشد ارائه خواهد داد.

● سخنی با نوجوانان:
اگرچه در این مقاله بیشترین تلاش از جهت معرفی ویژگیهای شما به والدین بود، اما لازم است شما عزیزان نیز ویژگیهای روانشناختی والدین را بدانید تا بهتر بتوانید با آنها ارتباط برقرار کرده و در جهت کاهش تنشهای احتمالی اقدام نمایید. قطعاً می دانید که هیچ پدر یا مادری نیست که آگاهانه عملی در جهت تخریب شخصیت فرزندش انجام دهد.
مطمئن باشید اگر والدین، شما را نصیحت می کنند، تذکر می دهند یا به قول خودتان، گیرهای الکی می دهند، فقط و فقط موفقیت و بهروزی شما را آرزو دارند و واقعاً نگران شما هستند که خدای ناکرده اتفاق ناگواری برایتان نیفتد، اما برخی از آنها روش درست را نمی دانند، اطلاع ندارند که چگونه پیام بدهند و با چه شیوه ای عمل کنند پس بیایید به جای فعل «آنها نمی خواهند»، فعل «آنها نمی دانند یا نمی توانند» را جایگزین کنید.
از طرفی با این دنیای پر از مشکل و استرس، والدین سخت تلاش می کنند تا بتوانند امکانات اولیه رفاهی را برای شما فراهم نمایند. پس خسته اند، انرژی لازم را ندارند و باید آنها را درک کرد و فهمید. گاهی بد نیست خودتان را جای آنها بگذارید و به خودتان بگویید اگر چنین فرزندی می داشتید چگونه با او رفتار می کردید.
پس اگر خدای ناکرده زمانی با والدینتان بحث می کنید بهتر است سر به سر آنها نگذارید، عصبانی نشوید و محیط را ترک کنید. همیشه لازم نیست آنها سراغ شما بیایند، گاهی شما هم می توانید با دادن یک هدیه کوچک و حتی یک نامه سراغ آنها بروید و خستگی و نگرانی را از تن آنها بدر کنید.
اگر قول می دهید که فلان ساعت خانه خواهید بود به قولتان عمل کنید و... .

● رعایت نکات تربیتی زیر به والدین عزیز توصیه می شود:
۱) هیچگاه نوجوان خود را در جمع، مورد نصیحت، تحقیر، امر و نهی و مقایسه قرار ندهید.
۲) سعی نکنید نوجوانتان را آن گونه تربیت کنید که خودتان تربیت شده اید، بلکه او را متناسب با شرایط زمانش تربیت کنید.
۳) به رفتارها یا عملکرد غلط آنها به صورت مستقیم حمله نکنید، بلکه رفتار غلطشان را از شخصیتشان جدا کنید، مثلاً اگر نظم را رعایت نمی کند، نگویید: شلخته، بی نظم... بلکه بگویید در کارهای تو نظم وجود ندارد یا دوست دارم کارهایت را با نظم بیشتری انجام دهی.
۴) در خصوص مسایل بلوغ و شرایط و ویژگیهای آن به صورت مستقیم، شفاف و راحت با آنها صحبت کنیم، البته بهتر است این موضوع برای پسران توسط پدر و برای دختران توسط مادر صورت پذیرد.
۵) نگران فراز و نشیبهای تحصیلی، مذهبی و اخلاقی آنها نباشید. اگر درست برخورد کنید مطمئن باشید آنها به تعادل لازم در هر مورد خواهند رسید.
۶) از گذاشتن برچسب، اسم و... بر روی نوجوان خودداری کنید.
۷) خود شما الگوی مناسبی از نظر اخلاقی، اجتماعی، مذهبی و عاطفی برای او باشید.
۸) افت تحصیلی، عدم تمرکز، حواس پرتی و عدم انگیزه تحصیلی در نوجوانان اول راهنمایی و اول متوسطه تقریباً شایع است و این یک امر طبیعی ناشی از بلوغ است. نگران نباشید.
۹) هیچگاه سعی نکنید ایده- نظر و خواسته های خود را به نوجوان تحمیل کنید.
۱۰) در صورت بروز هرگونه مشکلی مثل افسردگی، اضطراب، پرخاشگری زیاد، افت تحصیلی شدید و... در نوجوان، به یک روانشناس یا مشاور متخصص مراجعه نمایید.
۱۱) با مشاهده یک رفتار نادرست در نوجوان، از اعمال روشهای تنبیهی مثل اخراج از خانه- تنبیه بدنی و... خودداری کنید.

روش های سلطه جویی نوجوانان بر والدین
● گریستن: نوجوان هنگامی که چیزی می خواهد و از سویی به دنبال آن است که هرچه زودتر به خواسته اش برسد، به گریستن و ناله کردن متوسل می شود تا بتواند سلطه اش را حفظ و خواسته اش را عملی کند.
● تهدید کردن: نوجوان می گوید اگر به فلان خواسته ام توجه نکنید به زودی می روم خدمت نظام وظیفه، ترک تحصیل می کنم، زن می گیرم، شوهر می کنم و...
اینها و موارد مشابه جلوه های مختلف تهدید از سوی نوجوانان است. سومین روش سلطه جویی نوجوانان بر والدین: «منو دوست ندارین وگرنه فلان کار را برایم می کردید»، «منو به دنیا آوردین انداختین توی دردسر».
اینجا هم کاملاً مشهود است که در واقع تأیید بر عنصر دوست داشتن به صورت ابزاری برای رسیدن به خواسته است.
● مقایسه کردن: مقایسه بین همسالان ازجمله مهم ترین روش های سلطه جویی در بین نوجوانان است: هیچ کس موهاشو کوتاه نمی کنه حالا چرا من باید موهامو کوتاه کنم، پدر احمد براش یه موتور جدید خریده، همه می روند کوه، همه می روند کافی شاپ و...
● باج گیری: باج گرفتن کار ظریفی است که نوجوانان به شکل یک عادت از آن برای سلطه بر پدر و مادرها استفاده می کنند: به بابام می گم صورتحساب رو ازش مخفی کردی ها... به مامانم می گم اون جا با دوستات می رفتی بیرون... ممکنه مریض بشم ...
● انداختن یکی از والدین به جان دیگری: این روش سلطه جویی که از سوی نوجوانان به کار گرفته می شود، شبیه به باج گیری است. اما نوجوان درواقع می خواهد یکی از والدین را علیه دیگری برآشوبد: بابا اجازه می ده ماشین رو بردارم شما اجازه نمی دی، مامان می گه می تونم برم شما نمی ذارین و...
● دروغ گفتن: مثلاً می گوید «من دارم می رم کتابخونه» در حالی که اضافه نمی کند پنج دقیقه بعدش می خواهد به مهمانی برود... یا: من در این کار دخالتی نداشتم، من می دانم چه کسی آن را برداشته اما نمی گویم برای این که بی معرفتی است!
● خود را به موش مردگی زدن: تمام روش های سلطه جویی را می توان به دو روش مجزا تقسیم کرد؛ فعالانه و منفعلانه. روش «خود را به موش مردگی زدن» که بسیار هم در بین نوجوانان شایع است از روش های منفعلانه سلطه جویی نوجوانان بر والدین است. نوجوان خودش را به بیماری می زند و تمارض می کند تا به خواسته اش برسد.
دکتر صداقت می گوید: انتخاب روش های مختلف سلطه جویی از سوی نوجوانان به صورت کاملاً عادی، ناهوشیار و گاهی اوقات هم هوشیارانه انجام می شود تا آنها بتوانند طغیان خود را در آن کانال ها بیندازند. از طرفی در تمامی جوامع تمام شیوه های سلطه جویی که اشاره شد مشهود است و شاید تنها در برخی جوامع تأکید بر روی چند روش خاص باشد.

نوجوانان و پدران
با تأکید بسیار زیاد بر اهمیت جایگاه مادر خوب در طی دهه های اخیر، شاید پدرها احساس کنند نقش آنها چندان اهمیتی ندارد. هیچ چیز نمی تواند بیشتر از این حقیقت نداشته باشد! کارشناسان در حال حاضر به این قضیه پی برده اند که پدرها نسبت به آنچه قبلا" تصور می شد،الگوهای شخصیتی بسیار قوی ای برای بچه ها محسوب می شوند.
طرز برخورد دختران با مردان و پسران با زنان بیشتر از طریق مشاهده طرز برخورد پدر با مادر شکل می گیرد. توقعات یک دختر مبنی بر چگونگی رفتار مردان با او بیشتر بستگی به این دارد که او در خانه چه چیز را شاهد بوده است. پسران نیز مانند دختران در مورد چگونگی رفتار با زنان از پدرشان الگو می گیرند. آنها با زنانی که در زندگیشان نقش اصلی را بازی می کنند با روشی شبیه به رفتار پدر خود با مادرشان، رفتار می کنند. حتی اگر پسری از بدرفتاری فیزیکی و عاطفی پدر خود با مادرش بیزار باشد، به احتمال زیاد همین الگو را با بدرفتاری با همسر خود، تکرار خواهد کرد. با چنین عملکردی او لذتِ رضایت از یک ارتباط عاشقانه را از دست می دهد.
از این بدتر اینکه، ممکن است پدر با انتقال سوء رفتار به پسران خود، این سیکل خشونت و بدرفتاری را همیشگی کند.
نوجوانان امروزی ممکن است بیش از حد مادی گرا به نظر برسند، اما بر خلاف آنچه اکثر افراد تصور می کنند، آنها به اندازه پدرشان به مبلغ چک ماهیانه حقوق او اهمیت نمی دهند.
تحقیقی نشان می دهد، رضایت کلی نوجوانان از زندگی به کیفیت روابط آنها با پدرشان و موقعیت اقتصادی خانوادگی بستگی دارد. نوجوانانی که روابط گرم و صمیمانه ای با پدر خود دارند مثبت گرا و معتمد به نفس تر بوده و می توانند در اتفاقاتی که برایشان می افتد، مؤثرتر عمل کنند. آن دسته از نوجوانانی که در مورد رابطه شان با پدر خود احساس خوبی ندارند، بدبین تر بوده و قادر به پذیرش مسؤولیت زندگی خود نیستند.

● نکته اساسی:
با فرزند نوجوان خود در مورد اهمیت احترام به همسرتان صحبت کنید اما این به تنهایی کافی نیست. نکته بسیار مهم و قابل توجه این است که نوجوانان به عملکرد پدرشان بیشتر از گفته های او توجه کرده و شبیه به آن عمل می کنند. اگر می خواهید فرزندان شما به همسرتان احترام بگذارند، باید ابتدا خود شما با طرز برخورد و عملکردتان این رفتار را به آنها آموزش دهید. با وجود این حقیقت که پدران نقش بسیار مهمی در زندگی نوجوانان بازی می کنند، متأسفانه حضور چشمگیری در زندگی آنها نداشته و اکثر اوقات غایب هستند.
در کتاب "تشنه پدر" نوشته "مارگو مین" اشاره شده است: در آمریکا، ۲۰ درصد از نوجوانان در پایان هر هفته پدر خود را می بینند. ۵۰ درصد از نوجوانان هیچ تماسی با پدر خود ندارند و ۳۰ درصد هر چند
وقت یکبار با او تماس دارند. در حقیقت بیش از ۱۲ میلیون از نوجوانان در طول روز هیچ ارتباطی با پدر خود ندارند.

● دختران و پدران
دغدغه دختران نوجوان این است که علاوه بر جسمشان، افکار و احساسات آنها نیز مورد تحسین قرار گیرد. پدران در این مرحله نقش مهم و منحصر به فردی را بازی می کنند. اکثر مردان وقتی به طور ناگهانی متوجه می شوند دختر کوچکشان به زنی زیبا و جوان بدل شده است، در ابتدا یکه می خورند. تحسین جذابیت دختران توسط پدر بسیار مهم است چرا که به دید مناسب دختران نسبت به خود کمک می کند.
بعضی از مردان اعتقاد دارند، آگاهی از وضعیت جنسی دخترشان به نوعی نابهنجار یا اشتباه است اما در حقیقت این قضیه امری صحیح و عادی است. وقتی پدری همزمان با لذت بردن از شخصیت دخترش، جنسیت او را نیز تصدیق کند، می تواند به او کمک کند تا به خودش افتخار نماید.
بعضی از والدین در مورد رفتار دختران نوجوان با پدرشان و اینکه در بعضی از اوقات ممکن است عشوه گر، محرک و یا حتی بسیار دلفریب به نظر رسند، نگران هستند.
تفاوت در نوع نگاهی است که بیننده دارد. مثلا" وقتی دختر کوچکی روی زانوی پدرش می نشیند، او را در آغوش گرفته و شروع به قلقلک دادن او می کند، همه تصور می کنند که او دختری بازیگوش و مهربان است. اما اگر همان دختر کوچک که به دختر جوانی تبدیل شده است، این کار را انجام دهد، ممکن است این عمل از دید دیگران حرکتی جنسی به حساب آید. او به هیچ وجه چنین منظوری ندارد! در ذهنش او هنوز همان دختر کوچولوی پدرش است. اگر با او به گونه ای رفتار کنید که در حال انجام کاری شرم آور یا اشتباه است، تنها او را گیج، سردرگم و ناراحت خواهید کرد.
با توجه به نوع مدی که در بین جوانان وجود دارد، اگر دختری نوجوان در خانه یا مهمانی لباس نیمه عریان و نامناسب بپوشد و یا در طی گردش های خانوادگی با عشوه راه برود، پدر و مادر او آشفته و ناراحت می شوند.
ایجاد محدودیت در این زمینه نه تنها برای راحتی خود دختران نوجوان اهمیت دارد بلکه به دختران کمک می کند تا درک درستی از خودشان پیدا کرده و به این قضیه که دیگر بزرگ شده اند توجه کنند. علاوه براین، از آنجاییکه سایر مردان به آنها به دید یک بزرگسال می نگرند، آگاهی دختران از تأثیری که بر روی دیگران دارند، بسیار مهم است. این موضوع به طور بالقوه موضوعی خجالت آور برای نوجوانان و والدینشان است.
اگر به دخترتان با لحنی تنفرآور و عصبانی بگویید باید لباس مناسب تری بپوشد یا رفتارش را با پدرش تغییر دهد، ممکن است او احساس کند به خاطر جنسیتش باید خجالت بکشد. بزرگ شدن دخترتان نباید به این معنی باشد که او آغوش پدر یا مهربانی و توجه او را از دست بدهد. با او آرام و مهربان برخورد کنید!
پدران در جدا کردن دختران از مادرانشان در حین دعوا، نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. دختران در حین دعواها و اختلاف هایی که مادرشان دارند، برای اینکه از پشتیبانی پدرشان بهره مند شوند، به سوی او گرایش پیدا می کنند. پدران می توانند با همدلی و بدون اینکه طرف هیچکدام از آنها را بگیرند به از بین رفتن تنشها کمک کنند تا دوباره ارتباط مناسبی بین دختر و مادر برقرار شود.
اشکالاتی که در روابط دختر و پدر وجود دارد معمولا" باعث ایجاد اختلالاتی مانند اختلال در غذا خوردن دختران می شود. نویسنده کتاب" تشنه پدر" می گوید: توجه پدران به غذا خوردن دختران باعث می شود اعتماد به نفس آنها بالا رود.
پدران باید دختران خود را به روشی متعادل مورد مهر و محبت خود قرار دهند. این قضیه به دخترها کمک می کند تا تغییرات جسمی خود را پذیرفته و در مواجهه با پسران اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند.
اگر دختران از سوی پدر که مهمترین مرد در زندگی آنهاست- مورد تأیید قرار نگرفته و پذیرفته نشوند، به خود شک کرده، به سرزنش خود پرداخته و حتی افسرده می شوند. از سوی دیگر ممکن است از روابط اجتماعی سر باز زده، گوشه گیر شده، بی بند و بار رفتار کرده و یا اینکه در غذا خوردن آنها اختلال ایجاد شود.

● پسران و پدران
اگر بگوییم یک پسر به پدر و مادرش هم برای ابراز محبت آنها و هم پذیرش صحیح او -همانطور که هست- نیاز دارد، بیراهه نگفته ایم. پذیرش پسر همانطور که او می خواهد ممکن است برای پدرش سخت باشد. بخصوص اگر از هنگام تولد او برای آینده اش نقشه هایی ریخته باشد.
این واقعیت است که معمولا" پدران در رؤیای داشتن پسری هستند که با رفتن به همان دانشکده ای که آنها رفته اند،عضویت در انجمن مشابه، وارد شدن به شغل مشابه یا به عهده گرفتن شغل خانوادگی، راه پدرشان را ادامه دهد.
بسیاری از پدران خود قربانی آرزوهای خانواده هایشان شده اند. زحمت و رنجی که خانواده هایشان به آنها تحمیل کرده اند تا راهی را بروند که خود شخصا" نتوانسته اند آن را دنبال کنند.
پدران با کشف اینکه پسرشان برای آینده خود نقشه ای متفاوت با نظر آنها دارند، ضربه روحی می خورند. بسیاری از پدران از طریق مخالفت با خواسته پسرشان می خواهند او را به سمتی که خود تمایل دارند،
هدایت کنند. متأسفانه این واقعیت که پسران علاوه بر نپذیرفتن خواسته پدرشان، ممکن است هرگز توجهی جدی نیز به نظرات او نداشته باشند، قدری بی رحمانه است. پسرها می خواهند کاملا" مستقل عمل کنند. به ندرت فرزند جگرگوشه ای پیدا می شود که بخواهد با پیگیری رؤیاهای پدرش، زندگی خود را وقف کرده و نهایتا" خود را قربانی کند.
جبران خلیل جبران (نویسنده و شاعر) در مورد فرزندان چنین می گوید:
شما می توانید به آنها عشق بورزید اما نباید افکارتان را به آنها منتقل کنید. آنها باید افکار خود را داشته باشند. شما می توانید جسم آنها را سکنی دهید اما روح آنها را نه! آنها باید روحشان را در خانه فرداها سکنی دهند، جایی که شما نمی توانید آن را ببینید. حتی نمی توانید آن را در رؤیایتان تصور کنید!  

منابع:
روانشناسی بلوغ در تربیت جنسی کودکان و نوجوانان: دکتر چان.ل.میشل - ترجمه فضل‌الله شاهسون‌پور - پروین قائمی
پروین نوری علوی / کارشناس روان‌شناسی بالینی 
ماهنامه طمطراق
کلیدهای رفتار با نوجوان - نویسنده: دکتر دن فونتنل
سمیه صیادی فر / ارتباط موفق
حسین سلیمان پور مقدم / روزنامه قدس
محمدرضا علیزاده   / روزنامه سلامت
دکتر مهدی تیموری  / روزنامه سلامت
تبیان
روزنامه اطلاعات
زهرا رضائی  / روزنامه ایران
فاطمه کریمی  / روزنامه کیهان
نوشته: جین نلسون / ترجمه: فرح شیلاندری 
میگنا     www.migna.ir
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

سلام با تشكر از مطلبتونمن 12 سال و نيمه ام....... به بلوغ رسيدم و همه خصوصيات نوجوون هارو هم دارم پدر و مادر من اصلا به حرفم گوش نميدن مدرسمو بدون نظر پرسيدن ازم كردن اونم درحالي كه فقط يك سال ميتونم اونجا(تو مدرسه جديدم)بمونم!هرچه قدر گريه و زاري كردم و دليل اوردم گوش ندادن خيلي اذيت شدم سر اين موضوع چون از دوستامم جدا شدم......اصلا به نظراتم توجه نميكنن مثلا ميخوايم بريم ديدن كسي من خواهش ميكنم به جاي بعدازظهر شب بريم ولي اصلا گوش نميكنن يعني حتي بهش فكر هم نميكنن فقط كار خودشونو ميكنن انگار نه انگار كه من نظر دادم!همش ميخوان بهم دستور بدن من دوست دارم مستقل باشم چرا بايد با من مثل موقعي كه 6 ساله بودم رفتار كنن؟واقعا بچشگياشونو يادشون ميره ادما.....نميگم با همه حرفام موافقت كنن ولي دست كم گوش بدن و بهشون فكر كنن!كه من بدونم نظرام مهمن!من رو هم مقايسه مي كنند با بقيه مثلا با دخترعموم چون من ادم مرتبي نيستم حقيقتش ولي ميگن پرسيا(دخترعموم)دست كم هميشه به مامانش كمك ميكنه انگار من نميكنم ولي من خيلي خصوصيات مثبت ديگه دارم نسبت به اون...جواب بدين لطفا......
یک دوست
Iran, Islamic Republic of
ببین این خصوصیت پدر مادر هاست تو هم وقتی بزرگ میشی ناخوداگاه این ویژگی توی تو هم به وجود میاد و میخوای به بچه ی خودت همدستور بدی مامان بابا ها هرچقر هم که به ما دستور بدن باز هم بدی مارا نمی خوان شاید روزی برسه که دیگه اون ها را نداشته باشیم ودلمون برای دستور هاشون تنگ بشه پس چه خوبه که از الان قدرشونو بدونیم با همه یخصوصیت هاشون کنار بیایم ولی اگریکی از رفتار هاشون باب میل ما نبود سعی کنیم این رغتار را برای بچه های خودمون انجام ندیم
الهه
Iran, Islamic Republic of
اصلا دلایلتون منطقی نبود ... درسته اونا برای همیشه نیستند ولی دلیل نمیشه که هر کار که خواستند انجام بدن ...چرا اصلا اون نیمه ی دیگه ی لیوان رو نبینید...چون برای همیشه نیستند پس باید جوری رفتار کنن که ما هم اسیب نبینیم چرا باید مارو با بقیه مقایسه کنن ما رو خودشون تربیت کردن پس هر چی هستیم از تربیت اوناس
نرگس
Iran, Islamic Republic of
مساله این نیست من اصلا بادستور مخالفتی ندارم ولی برام سخته که مقایسه بشم ویا اینکه اشکال رویش بقیه فاش کنن
سمیرا
Iran, Islamic Republic of
پدر و مادر منم مثل تو هستند ولی من 14 سالمه با تو هم دردم
نرگس
Iran, Islamic Republic of
سلام درسته منم 14 سالمه ولی این مشکل ندارم تک فرزندین؟ شاید ریزی داشته باشه به تعداد فرزند
بهار
سلام مطالب شماواقعاموردقبولبود
توپ بود
مجيد
Afghanistan
Wonderful thank you
مجيد
Afghanistan
عالى بود خيلى بيكار ام آمد ممنون مادر ام خيلى با من مخالف است در انجام كار هاىم
کمیل
Iran, Islamic Republic of
سلام من یک پسر سیزده ساله ام که تمام نشانه عای بلوغ رو دارم.دوستای من بعضی شبها باهم میرن بازی میکنن یا میرن بیرون ولی پدرمادر من این اجازه رو به من نمیدن که باهاشون برم وقتی هم دوستامومیگن بیا بریم من باید یه بهونه پیداکنم راستش دیگه خسته شدم فقط با پدرمادرم میتونم بیرون برم فکرمیکنم پدرمادرم اصلا درکم نمیکنن چکار کنم تا بزارن بادوستام برم؟ بیرون درضمن پدرمادرم اصلا دوستامو نمیشناسن و میگن نمیخواد بری.اگه بهم کمک کنید ممنون میشم
بهار
Iran, Islamic Republic of
واس تو که خیل خوبن من 15 ساله دارم میرم تو 16 نمیزارن تنهایی تا سر کوچه برم چه برسه به اینکه با دوستام برم
اغلب هم میپیچونمشون واس خودم میرم میگردم
Germany
دقیقا واسه من برعکسه من بهم پدرو مادرم میگن برو بیرون بادوستات ولی همیشه میگم حوصله ندارم دلم میخواد توخونه بمونم
Iran, Islamic Republic of
خب توديونه اي ديگه همه تمام نارحتيشون ازاينكه آزادي ندارن انوقت توآزاادي باگل وشيريني اومده پابوست توقبولش نميكني
والااااا خب كيابامن موافقن؟؟؟؟
Mahdiyar
Romania
منم مثل تو مامان بابام میگن برو بیرون ولی من تنهایی خودم رو بیشتر دوست دارم.
علی
Iran, Islamic Republic of
دوستان خب این یک مشکل مشخص هست ... من خودم پسری ۱۵ ساله هستم ... رفاقت عاطفی و وابسته ای با یکی از دوستانم دارم ... سختی های زیادی کشیدم ... از طرف خانواده ام ممنوع بودم برای رفاقت با اون دوستم اما به حرفشون گوش نکردم ... کم کم با مشاوره مدرسمون حرف زدم ... با استاد مشاوره مدرسمون ارتباط برقرار کردم ... کتب روانشناسی زیادی خوندم ... راه حل های زیادی پیدا کردم ... رفاقتم رو با دوستم افزایش دادم اما کنترل کردم ... مواظب رابطه خودم و خانواده ام هستم ... بلدم تو شرایط سخت چه کار کنم ... بلدم چجوری با پدر و مادر و دوست و رفیق حرف بزنم ... گاهی اوقات اخم کردن لازمه ... به شما پیشنهاد میدم تو رویا زندگی کنین ... آیندتون رو از الان بسازید و به فکرش از رخت خواب بیاید بیرون ... دختر و پسرا اگر هدف نداشته باشید همیشه افکار باطل و منفی سراغتون میاد ... اگر خانواده شمارو محدود کردن ... شما خودتون رو محدود نکنید ... دوستان دیگری مثل کتاب پیدا کنید ... تو زندگی کم نیارید هیچ وقت ... افسردگی و شکست عشقی برا تو فیلماس ... رابطه بین دختر و پسر در حد سلام و علیک برای جامعه پذیری عالیه ولی باید مراقبت بشه ... برای خودتون ارزش قائل باشید ... از مسحره شدن نترسید ... اگر طرز فکرتون با بقیه فرق میکنه به خودتون افتخار کنید ... فکر کنید و تصمیم بگیرید ... به خدا توکل کنید ... ما نوجوان ها تو دوران نوجوانی یک دوست می خوایم با این مشخصات:
۱. همیشه در دسترس باشد
۲. همیشه با او حرف بزنیم
۳. هوای مارو داشته باشه
۴. تنهامون نزاره
خب حالا کی بهتر از خدا ؟
هر وقت دلتون خواست باهاش حرف بزنین باهاش بگین بخندین گریه کنین
وضو بگیرید نماز بخونید تو سجده با خدا درد و دل کن یه کم گریه کن قول میدم آرامشی داشته باشید که تا حالا نداشتید ... برای زندگی هدف داشته باشید و خواندن کتاب های روانشناسی فراموش نشه. دوستون دارم. یا علی مدد
ghazale
Romania
من اصلا برام مهم نیس مامان بابام چه زندکی دارن دوست پسرم از نظر من اگه یه دختر یا پسر نداشه باشه ممکنه اون بلاهارو خاستگاراشسرش بیارن من هر کیو دیدم شوهر کرده بعد بدبخت شده بخاطره این بوده رگ خواب جنس مخالفشو بلد نبود حالا من پونزده سالمه از خانوادم اصلا خوشم نمیاد میدونم برام زحمت کشیدن ولی اصن زنده مردشون برام اهمیت نداره فقط خواهر کوچیکمو دوس دارم اصن هم خوشم نمیاد تو زندگی مامان بابام دخالت کنم اصن به من چه فقط میخام چیزایی ک مربوط به خودمه مربوط به خودم باشه نممزارن با دوستام برم بیرونو بهترینسالای زندگیم داره حروم میشه و این رو هم بشون گفتم که دوسال دیگ که دانشگاهرفتم دیگ هیچ وخت منو نمبینید بخاطر زجرایی که بم تحمیل کردید و منو ازبودن با بعضی ار رفیقام فقط به خاطر بدحجابیشون منع کردید ولی این یادتون باشه که خانواده حق انتخاب زندگی رو برای یک انسان نداره حق محدود کردنو نداره نگرانه که رفتار بچش تغییر کنه؟به راه های بدکشیده بشه؟مگ قرار همهیجور زندگی کنن شایدیکی بخاد بد باشه یکی هم بخاد زیاد خوب باشه ازیه سنیبه بعد این انسانه که تصمیم میگیره چجور زندگی کنه نه مامان باباش حالا ب من چه ک خانوادم فک میکنن اختیارمو دارن و مذهبین به من چه فقط میخام تحملشون کنم تا دوسال دیگ و فرار نکنم اما واقعا سخته شش ساله فقط دارم همین کارو میکنم اصلا هم ازشون خوشم نمیاد که بخوام باشون دوس باشم
نرگس
Iran, Islamic Republic of
آخرخط خدایا نگویید که باهات هم دردم خواهرم اصلا پدرم دراومده
..........
Iran, Islamic Republic of
ببین بهار شاید تو الا چون توسن بلوغی به نظرت این کار که پدر و مادرتو رو به قول خودت میپیچونی خیلی خوبه و از این کار خوش حالی میدونی من تو دوران بلوغ هیچ محدودیتی نداشتم و بدون اینکه خانوادم بفهمن میتونستم خیلی از کارا انجام بدم اما این کارو نکردم چرا ؟ چون من قبل از اینکه بخوام بدونم جذابیت این کار ها چیه رفتم عوارض این کار هارو خوندم میدونی تو بعضی وقت ها که تنها میشی با خودت فکر میکنی اگه انقدر پست شدی که از اعتماد پدر و مادرت سوء استفاده می کنی تقصیر پدر و مادرت اما من دوستی داشتم و دارم که خانوادش هرچی که می خواست در اختیارش گذاشته بودن امااون با استفاده از گوشی از گروه های مختلف دختر و پسری سر در اورد و با یه پسر 23 ساله دوست شد در حالی که خودش 12 سالش بود میدونی انقدر خودشو مغرور میدونست که حاضر نبود بره پیش یه مشاور ولی من رفتم با یه مشاور حرف زدم راجب کار اون اتفاقا سال اخری بود که من توی اون شهر بودم و فقط 6 ماه برای درست کردن دختری وقت داشتم که 1 سال بود معتاد شده بود اما من تونستم درستش کنم میدونی تو میگی پدر و مادرتو میپیچوندی تو الا که من این کلمات رو تایپ میکنم 16 سالته خیلی دوست دارم بدونم هنوزم نظرت اینه که پدرو مادرت توی این قضیه که تو داری بد میشی مقصرند ؟
Arshin
Iran, Islamic Republic of
سلام من یک دختر 16 ساله هستم مشکلاتی دارم که یکیش این است که والدین من این اجازه رو به من نمی دهند که خودم تنها به مدرسه بروم و خب این برای من کمی سنگین است لطفا کمکم کنید که چه کنم
نرگس
Iran, Islamic Republic of
دوست عزیزم خیلی راحت میتوانی این مشکل حل کنی اگه به پدرت بگی یاکسی که پدرت بهش احترام مزارع و دوسش داره شک نکن اگر خدا بخواد حل میشه
Iran, Islamic Republic of
خیلی عالی بود
Iran, Islamic Republic of
من یه دختر 13 ساله ام . و تنها وقتی که بهترین دوستم رو میبینم تو راه کلاس زبانه که اون هم خیلی کمه هر وقت هم آروم از کلاس زبان می یایم تا بیشتر باهم باشیم مامانامون میگن چرا دیر کردین. مادر اون هیچ وقت اجازه نمی ده که اون حتی برا درس خوندن بیاد خونه ی ما مادر من هم میگه چون اون نمیاد تو حق نداری بری خونه شون با اینکه فاصله ی خونه مون فقط دو کوچه ست وقتی کتاب می خونم و میبینم نقش اصلی داستان بیشتر اوقاتش فراقتی رو با دوستاش می گذرونه خیلی حسودیم میگیره . دارم کلافه می شم.
حدیثه
Iran, Islamic Republic of
تو یک پسر هستی درست می گم؟ آخه این زندگیه که برای خودت ساختی؟؟؟؟؟
!!!!!!!!
Iran, Islamic Republic of
سلام من یه دخترم . احساساتم را اصلا بروز نمی دهم. وقتی کسی اشکامو ببینه( اونم چی بشه و نتونم کنترل کنم) احساس شرم می کنم و نمی دونم چرا؟ اگر اشک کسی را ببینم اون کس تا آخر عمر پیش من کوچیک می شه حالا هر کی می تونه باشه! با خانواده ام مشکل دارم . دوست پسر ندارم ولی پسرا در نظرم جذابیت خاصی دارند. با اینکه عاشق آهنگای غمگین هستم ولی نمی دونم چرا از احساساتی بودن خودم بدم می یاد. میشه جواب بدید؟
ترانه
Iran, Islamic Republic of
سلام دوستان من یه دختر هجده ساله ام که پدر ومادرم اجازه ی اینکه بادوستام تا سر کوچه هم برم رو نمیدن شما حداقل سنتون کمه میتونید امیدوار باشید ولی من ساله دیگه دانشجو هستم وهنوز این وضع ادامه داره از روانشناس ها خواهش میکنم راهنمایی کنن
حقیقت تلخ
Russian Federation
سلام می خوام راجب موقعیت اجتماعی تمام پسرها که به نظر میرسه جنسیت برتر هستند نظر بدم و حتما می خوام جواب شما رو بشنوم چون میدونم هرگز دلیل قانع کننده ای برای رد کردن حرف های من ندارید.هم اکنون تمام مردم دنیا فکر میکنند که مرد جنسیت برتره اما دقیقا برعکسه از همه نظر.وقتی که یک پسر در خیابون راه میره دخترها از اون فاصله میگیرند ومثل یک مجرم با اون رفتار میکنند اما پسرهایی که پرروهستند موفق به دوستی با اون ها میشن این صدمه ی بزرگی به جنس مذکره وهمین طور پسران در معرض تهدیدات فیلم های غیر اخلاقی هستند که این صدمه ی زیادی به مغز اون ها وارد میکنه وسبب میشه با نگاه کردن مداوم این فیلم ها در روبرویی واقعی با همسر خود در اینده به ارگاسم نرسند و دچار اعتیاد مرضی به این فیلم ها بشوند همه میدونن که جنسیت مذکر تحریک پذیری سریعی داره پس بنابر این صدمه ای جدی برای پسران به شمار میره در حالی که دختران تمایل زیادی به ان ندارند دختران خیلی راحت تر برای خود دوست از جنس مخالف پیدا میکنند اما بعضی از پسرهای خجالتی هرگز این کار رو نمیتونن انجام بدن ودخترها اون ها رو مسخره میکنند من خودم تجربه داشتم واون روز تو خونه از شدت ناراحتی دست وپاهام میلرزیدن وگریه میکردم خیلی سخته که پسران دیگه با دختران دیگه همیشه باهم بیرون باشن ودوست صمیمی همدیگه اما من تنها باشم.با این حال شما فکر میکنید صورت من با صورت کسی که تو صورتش اسید پاشیدن چه فرقی میکنه.این اسیب ها تحقیر وتبعیض به شمار نمیره؟من در سوم راهنمایی به خاطر دوست داشتن بیش از حد دخترها دچار بیماری جنون شدم هرروز ۱۴ تا قرص میخوردم بعدش هم به من قرص روانپزشکی خاصی دادن که این احساس رو در من کم کرد وبا من مثل یک ماشین رفتار کردن کار اونها به این دلیله که نمیتونن نیاز من رو بر طرف کنند پس میگن اون یه خرس وحشی یا سگ هاره بزارید یه امپول بیهوشی بهش بزنیم تا خفش کنیم در صورتی که حتی یک حیوان هم وقتی که به بلوغ میرسه جفت خودشو رو پیدا میکنه و نسل رو ادامه میده پس سگ هار وخرس وحشی روانپزشک هایی هستند که بجای براورده کردن نیاز افراد قرص به اونا میدن.به امید کشف واکسن حاری.
فاطمه
Iran, Islamic Republic of
عااااااشق مطلباتون شدم . همشونو واسه مامان و بابام خوندم و روشون تاثير داشت . واقعا خدا اجرشو بهتون بده زندگيم عالي شده اصلا
ملیکا
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
😌😌😢
Iran, Islamic Republic of
من اصلا نمی تونم برای پدرومادرم بخونم
سمیرا
Iran, Islamic Republic of
مطلباتون خیلی عالین با اینکه پدر مادر من برعکس اینا همه رفتار میکنن من 14 سالمه اونا خیلی به من سخت میگیرن نه برام موبایل میگیرن نه اجازه میدن که من حتی برای درس هم خونه دوستم برم با اینکه دوستام همه یکی چهار یا پنج بار اومدن خونمون بابای من میگه تو خودت رو هم بکشی نمیزارم بری خونه دوستت حتی اجازه نمیدن از طرف مدرسه جایی برم تازه بعضی وقتا به مامانم میگم دوستم با مامانش میاد خیابون توهم با من بیا بریم خیابون بازم میگه نه تو رو خدا یه راه حلی برام پیدا کنید بعضی وقتا میخوام دست به خود کشی بزنم
یه دختر!!!!
Iran, Islamic Republic of
تو دیگه چه صبری داری اگه من بودم الان مرده بودم
مهدیه
Iran, Islamic Republic of
خیلی ممنون عالی بود
Iran, Islamic Republic of
سلام.دختری دارم 12 ساله اصلا به ظاهر و لباس بوشیدنش اهمیت نمی ده لطفا بگید چکار کنم
هلیا
Romania
سلام من یه نوجوانم ، به نظرم نوجوانی دوره واقعا سختیه پدر و مادرها نمیتونند با ما کنار بیان
من واقعا احساس سردرگمی و ناراحتی و اضطراب دارم
پوریا
Iran, Islamic Republic of
من که بابا پدر مادرم حال میکنم تا ساعت 12 توی کوچه پلاس هستم
12 سالمه
Iran, Islamic Republic of
بابا و مامان من هم هستن
یه رفیق
Iran, Islamic Republic of
واقعا کمکم کرد
یه دختر
Germany
خوب بود
آزاده قربانی
Iran, Islamic Republic of
سلام دختر ۱۴ساله من دوست پسر داره با هزار ترفند از مدرسه فرار میکنه نمیدونم باهاش چیه جوری برخورد کنم شرایط طوری شد که مجبور شدم به روش بیارم همه کاراشو اما حتی توضیح هم نمیده اگه میشه راهنمایی کنین ممنون
عرفان
Iran, Islamic Republic of
برادر عزیز من هم پسری 14 ساله بیش نیستم فقط تنها راه حلی که میتونم بهت یاد بدم آینه که به خدا ایمان بیاری و نماز بخونی به همون بالاسری ابرو دار قسم میخوره جواب میده دختر پاک میشه و دنبال هیچ پسری نمی ره تا موقعی که موقع ازدواجش برسه
آهو
Iran, Islamic Republic of
يعني واقا همشو تونستين بخونين.
آهو
Iran, Islamic Republic of
سلام من خودم نوجوانم مطلبي دارين واسه تحقيقم درمورد نوجواني.
A.s
Iran, Islamic Republic of
سلام من نوجوانی 14 ساله هستم.راستش مدیر مدرسه ی ما میگوید که همیشه با پدر و مادر هایتان درباره ی علایق حتی دوست داشتن یک پسر صحبت کنید اما والدین من فوق العاده روی موضوع دوست پسر حساس هستند خانواده ی مذهبی هم نیستیم بنظر شما من باید چکار کنم لطفا کمکم کنید
هلیا
Iran, Islamic Republic of
فوق‌العاده مفید و عالی
حسین
Iran, Islamic Republic of
سلام، جوانی ۲۷ ساله هستم ، تو زمان کودکی ، جوانی ، و حتی حالا ، تقریبا خانواده ام علیرغم تمام خوبیشون ، ناخواسته ، حس اعتماد به نفس من رو از بین برده اند ، خواهر و برادر بزرگی دارم ، اکثرا مشغول اونها بوده اند ، الآنم با نوه ها و سرگرمی ها ، من حافظه و ذهن خوبی دارم ، تو درس ، تو غالب مواردی که رفتم ، حافظ کل قرآنم ، توانایی تدریس برخی دروس دانشگاهی رو دارم، اما بدلیل عدم اعتماد به نفس ، واقعا نمیتونم هیچ کاری بکنم ، از حضور در جمع ، پشت میکروفن ، جمع غریبه ، جای شلوغ ، فراری ام ، شاید باورتون نشه ، مغازه ای که شلوغه ، حتی جسارت پرسیدن یه قیمت رو ندارم ، روم نمیشه یه آدرس بپرسم ، با اینکه سطح علمیم بالاست ، همیشه از مناظره و بحث و حتی ابراز نظرم محرومم ، تو برخی زمینه ها چندین برابر سایرین توانایی دارم، اما هیچوقت فرصت ارائه ندارم ، چون اصلا خودمم خودم رو قبول ندارم ، هنوز که هنوزه ، والدینم ، با دقت نمیتونن به حرفم گوش بدن ، یا دستشون موبایله ، یا سرشون پایینه ، یا میگن کار داریم و.... خلاصه منم و حسی که بالای ۲۰ ساله ریشه دار شده و مثل یه بند ، دست و پام رو بسته برای حضور در جامعه و انجام وظائفم رو مختل کرده ، از صدای خودم خجالت میکشم ، نمیدونم ، امیدی هم به بهبود ندارم ، فقط کاش خانواده در وقتی که موقعش بود ، کمی بهدفکر بودن ، ایمیل من ثبت شده ، اگر نکته ای دارید ، بفرستید مطالعه میکنم ، حتی یک بار هم نشده بشینن و ازم بپرسن برنامم واسه آینده زندگیم جیه
یک روانشناس
Iran, Islamic Republic of
با سلام . اسم مشکل شما فوییای اجتماعی یعنی ترس از اجتماع و یا جمع هراسی است . حسین آقا پیشنهاد میکنم برای افزایش اعتماد به نفس، در یک باشگاه ورزشی و ترجیحا در رشته ورزشی انفرادی مانند ورزش های رزمی ثبت نام کنید تا بعد از مدتی خود به خود بعد از اموختن تکنیک های فنی احساس قدرت و مفید بودن نمایید و همین که در آن محیط اهسته آهسته با دوستان جدید اشنا میشوید .و اگر هراس دارید که تنهایی باشگاه بروید می توانید یکی از صمیمی ترین دوستانتان را انتخاب کنید و با او به باشگاه بروید. ضمنا سعی کنید از شبکه های مجازی موبایلی هم خیلی کم استفاده کنید و بچای آن در اجتماعی واقعی حضور داشته باشید
مهدی
Iran, Islamic Republic of
با سلام.من یه پسر ۱۶ساله هستم و همه اخلاق و رفتارم مثل حسین اقاست..مشکل اینجاست دوست صمیمی ندارم یعنی اعتماد به نفس دوست شدن با کسی رو ندارم همش فکر میکنم برای دیگران مزاحمم و سعی میکنم از دیگران دوری کنم که مبادا باعث ناراحتیشون بشم
Canada
منم همين طورم
تنها
Romania
من مدت چند سال است که خیلی تخیل پردازی می کنم ، خیلی احساس تنهایی می کنم خیلی زود دلباخته ی دیگران می شوم و مدت یک سال است که به یگکی از معلمان خود علاقه مند شدم از نظر من او شخصیت کاملی دارد اما این عشق فقط در غالب تخیل است ، ۱۶ ساله هستم و با این که می دانم این تخیلات هیچ وقت واقعی نمی شود. زیرا او دو برابر من سن دارد باز هم نمی توانم ان ها را ترک کنم ، فکر می کنم سر چشمه ی همه ی این وهم وخیالات کمبود محبت و عاطفه از سوی والدینم است ،فکر کنم آن ها فرا موش کرده اند من در چه سنی قرار دارم و دچار افت تحصیلی شده ام . هیچ دوستی هم ندارم. خوا هش می کنم کمکم کنید.
هانیه
Iran, Islamic Republic of
باسلام من دختری 13ساله هستم.
من چند مشکل دارم من دیروز رفته بودم بیرون خیلی خسته بودم من با مادرم و بستگانم بیرون بودیم بیرون برگشتنی من کاملا گیج میزدم اومدم که به مامانم جا بدم که پیش مادربزرگم بشینه خوردم از مامانم مامانمم منو زد خیلی ناراحت شدم از اونورم مادربزرگم زدتم نتونستم گریه کنم من خجالت می‌کشم پیش کسی گریه کنم ریختم تو
بعد حالا برگشتنی خونه توپ جلو دستم بود زدم به رود سرجاش خورد از گل نشکستا ولی مامانم منو زد محکم از تو سرم داشتم میمردم پیش خواهر و برادرم خواستم گریه کنم نشد. من حس میکنم مامانم منو دوس نداره اصلا انگار من نا خواسته بودم. همه از من بدشون میاد بین منو خواهرم همیشه تبعیضه اونوقت می گن اخلاق تو بده همه بهم سر کوفت می زنن آخه مگه من آدم نیستم که تو محله جلو مردم منو میزنن. میخام خودکشی کنم لطفا پاسخ گو باشید به نظر شما من خودمو بکشم یا نه لطفا مشاورهم بدید یکیم دیروز یه اتفاق افتاد که مامانم از مادربزرگمو خواهرم نظر گرفت بعد انگار من اینجا هویج پاره ام هرچی گفتم گفت الکی باشه باشه یعنی خفه!
مشاور میگنا
Romania
هانیه جان نگران نباش . متاسفانه ما پدرها و مادرها بلد نیستیم با فرزند خوب و دخترگلی مثل شما چجوری برخورد کنیم . ماها اینقدر گرفتاریهای اقتصادی داریم فراموش می کنیم که بچه مون بزرگ شده ولی نمدونیم که احساساتش خیلی حساسه نباید غرور بچه مونو با رفتارهای نسنجیده بشکنیم و مطمئن باشید مامانت اینا دوستتون دارن ولی حرف زدن محبت آمیز رو بلد نیستن . شما کمی تحملتونو ببرین بالاتر. هر موقع هم خیلی دلت گرفت برو تو اتاقت کمی گریه کن وقتی سبک شدی بشین یک صفحه قرآن بخون و بگو خدایا کمکم کن تا محبوب و موفق بشم و پیشرفت کنم .تا بزرگترها پی به رفتار اشتباه خودشون ببرن. فکر خودکشی مال احمق هاست . خدا میگه من از روح خودم در وجود انسانها دمیدم . جان دست خداست و خداش هر موقع صلاح بدونه و وقتش باشه جان ما رو که به امانت به ما داده تا در این دنیا با عمل صالح ازش مواظبت کنیم می گیره ما نباید با خودکشی مغضوب خدا بشیم و به صف جهنمی ها بپیوندیم . و تو کار خدا دخالت کنیم. ناراحت نشو انشالله خودت بعد دانشگاه یه روزی ازدواج می کنی و مادر میشی . و میفهمی که مادرشما چقدر زحمت کشیده تا بزرگ شی. قدر پدر و مادرتو بمون و به اونا احترام بذار.واسه خودتون برنامه ریزی کنین مثلا کتاب بخون مطالعه کن . کمتر تو تلگرام و اینستا بچرخ . ورزش کن باشگاه برو . موسیقی خوب گوش کن . همه اینها باعث میشه از این فکرای بد فاصله بگیری. به نظزم با مشاور مدرسه هم صحبت کن دخترم . خدا نگهدارت باشه
همراه
Iran, Islamic Republic of
سلام
همچین تجربه ای رو منم بیست سال پیش داشتم فریب خوردم و رفتم دنبال عشق کاذبم.اون بی وجدان از احساسات من سو استفاده کرد و به لذتش رسید اما من برای همیشه ایندم خراب شد.خواهش میکنم فقط به پدر و مادرت بچسب و خدا.
یه نفر
Iran, Islamic Republic of
سلام. من هم مثل شما یک نوجوانم. واقعا گاهی اوقات بله همین طوره که پدر و مادر ها به دلیل تفاوت سنی شرایط نوجوانشان را درک نمی کنند. و شاید آن ها دوران نوجوانی خودشون رو مطابق با نوجوانی ما می بینند در صورتی که باید شرایط امروز رو هم در نظر گرفت . اما باور بکنید که بی ادبی و گستاخی در برابر این گونه رفتارها هم اصلا مناسب نیست . گاهی هم باید حق بدیم مثلا خطاب به اون دوست عزیز که درباره رفت و آمد گفته بودن باید بگم تو این دوره و زمانه اجازه ندادن پدر مادران برای رفتن به خونه ی دوستتون که هیچ شناختی ازش ندان خیلی هم بیراه نیست.
اما امیدوارم پدر و مادر ها هم بیشتر درک کنم.
Iran, Islamic Republic of
بسیار جامع و خوب بود/کاش نام نویسنده اش را می گذاشتید
kimiya
Romania
مامان من که واقعا اعصابمو خورد میکنه هروقت بحثی چیزی پیش می آد فوری دست میزاره رو نقطه ضعف هام ......به من میگه سنگ و بی احساس با این که من احساس دارم ولی فقط بروزش نمیدم...همش به هم میگه مسئولیت پذیر نیستی دلسوز نیستی....همش منو با دخترایی که از خودم بدترن مقایسه می کنه...همش میگه ما همسن تو بودیم این کارا رو میکردیم اون کارا رو میکردیم بهش هم میگم اون برا زمان شماست میگه نه خیر تو داری بهونه میاری جوابشو هم میدم که شروع میکنه احترام به بزرگتر بلد نیستیو... دیگههههههههه خسته شدم احساس میکنم افسرده شدم....
هلن
Germany
من قدم نسبت به وزنم متناسبه دکتر هم رفتم گفته نسبت به وزینت خوبه مامانم همیشه میگه تو قدت کوتاهه بابا خب منم دل دارم منم می‌نشینم گریه میکنم اعتماد بنفس اصلا ندارم فقط هم بخاطر مادرمه
علی
Iran, Islamic Republic of
من پدر مادرم برام سنگ تموم گذاشتن ولی بزرگ ترین ترسم از خانوادم اینه که خودم باشم دوس دارم کوسه باشم ابروهام تمیز باشن هیکلم ورزیده باشه یا اینکه از رشته ریاضی و تجربی خوشم نمیادو عاشق روانشنایم ولی به خاطر اونا رفتم ریاضی
زهرا
Iran, Islamic Republic of
سلام
من۱۶سالمه ،پدرم بچگی خوبی نداشته و الآن هم خیلی احساس تنهایی میکنه احساس میکنم خانواده اش باکم توجهی هاشون روانیش کردن حقوقش خوبه ولی خیلی غیرمعقول ازش استفاده میکنه و ب نظر من سبک زندگی درست این نیست تو یه سایتی خوندم نوجوانان باید بتونن ب عنوان وزیر ومشاور در همه امور توانایی صحبت داشته باشن ولی پدرم حتی۹۰درصد اوقات ب مادرم ک همیشه نظرات درستی داره هم میگه دخالت نکن چ برسه ب این ک من یا خواهربزرگترم بخوایم ابراز نظر کنیم!دلم برای پدرم میسوزه وای از خودرأیی هاش خیلی خسته شدم حتی گاهی اوقات یه نکته علمی کوچیک رو هم ک میگم سریع نغزش میکنه همیشه یه ترسی درونم هست ک مبادا ب چیزی گیر بده اگر مشاوری هست ک اینت رو میخونه لطفا پاسخ بدید
باتشکر
asma
Iran, Islamic Republic of
سلام من یه دختر 16 ساله هستم و پدر مادرم اصلااا به من اعتماد ندارن نمیزارن تنها یا با دوستانم حتی با دختر عموم که 4سال از من بزرگ تره برم بیرون همیشه وقتی میخوان برن بیرون درو قفل میکنن میدن بهم شک دارن لطفا کمک کنید خواهش میکنم
ریحانه
Iran, Islamic Republic of
راست میگی با منم مادر پدرم همین رفتارا دارند اصلا بهم اعتماد ندارند و میگن تو هنوز خامی
زهرا
Iran, Islamic Republic of
سلام من 14 سالمه خیلی به کمک نیاز دارم من متاسفانه با این که بدم میومد و دوستام رو نصیحت میکردم اما متاسفانه وابسته شدم به جنس مخالف عادت کردم بارها دست به خودکشی زدم الان هم اون پسره به من بدجوری وابسته شده تو زندگیش سختی های زیادی کشیده ما هیچوقت همدیگمونو تنها نزاشتیم من که همیشه نماز خوندمو حجابمو رعایت کردمو روزهامو گرفتم نمیدونم چرا اینجوری شد 15 روز دیگه قراره بره سربازی سنم کمه ولی صبرمیکنیم مشکل خونواده هامونن کلا درگیرم همش استرسو فشار دارم ......ناگفته زیاده چی کارکنم
امیر
Afghanistan
بیشتر همه ی ما با این مشکل روبرو هستیم اما تو حتما کاری و یا عملی انجام دادی که اعتماد شون ازت کم شده و یا گاهی اوقات این اعتماد ازبین میره یک حرف بهت میگم که اعتماد زودی ازبین میره اما اعتماد گرفتن خیلی سخته تو کوشش کن دوباره اعتماد شون را جلب کنی .
می یانگ
Iran, Islamic Republic of
سلام . من دختری هستم که به تازگی ۱۴ساله شدم . مامانم من برعکس همه هر چیزی که میخوام برام میخره ولی اصلا به حرفم گوش نمیده هیچ درکی ازم نداره و گاهی سر موضوع کوچیکی باهاش دعوام میشه . گاهی اوقات میرم پارکینگ خونمون که اونجا تاب بازی کنم و موزیک گوش بدم تا بتونم ازش دور بمونم . من خیلی روی ظاهرم حساسم چون ارثی بدی هایی در ظاهرم هست مثل گودی زیر چشم و ... من فکر مشغولی دارم حتی وقتی لباس میپوشم با شالی نقاطی از بدم رو میپوشونم حتی وقتی تو خونه تنها هستم , چون همش فکر میکنم کسی داره نگام میکنه. اینطور که از مطالب شما فهمیدم همش به خاطر سنمه . امیدوارم زود این دغدغه ها تموم بشه .
یه سوال , من که۱۴ سالمه تو چه سنی ظاهرم خوب میشه مثلا گونه های برجشته پیدا میکنم؟
ریحانه
Iran, Islamic Republic of
سلام دختری 14ساله هستم مادر پدرم خیلی روی من حساسیت نشون میدن همش همجا منو زیر نظر دارن خیلی وقتا به مامانم که مثل یه دوست کنارم بشینه و درد دلامو بهش بگم نیاز دارم اما اون همیشه وقتش پر است همیشه سر هر موضوعی فکر میکنه من بچه هستم و توان کارو ندارم و میگه تو هنوز بچه ای خامی
هر وقتم می خوام برم خونه دوستام میگه نباید خونه غریبه بری و اصلا هم ب حرف من گوش نمیکنه خواشا راه کار بدهید
Iran, Islamic Republic of
آره دقيقامثل خانواده ي من
امیرحسین
Iran, Islamic Republic of
با عرض سلام من یه پسر۱۴ساله هستم که وقتی اینترنت بدستم میوفته نمی تونم خودم رو کنترل کنم وازش استفاده ی نادرست می کنم می رم سایت های زشت رو میبینم بابا هم فهمیده و چند بار باهام برخورد کرده ولی باز نمی تونم این عادت بد رو ترک کنم لطفا راهنماییم کنید مرسی.
دختر
Iran, Islamic Republic of
سلام من دختري ١٣ساله هستم وپدرومادرم خيلي خيلي روي من حساس هستن وحتي نميزارن تاسركوچه هم برم ولي من دوست دارم كه دنياي خودموببينم ويك بارتنها به بيروت برم وبات سي والدينم ازجامعه دارندروبه روشم وقتي هم سن وسال هاي خودم روميبينم كه آزادانه به هرجايي كه بخوان ميرن حس ميكنم كه خانواده ام فكرميكنن من هنوزبزرگ نشدم ميشه دراين باره كمك كنين
محدثه
Romania
سلام مطالبتون خیلی عالی ومفید بود من
واقعاازشون درس گرفتم
بدبخت ترین آدم روی زمین
Iran, Islamic Republic of
باسلام و عرض خسته نباشید و ممنون از مطالب خوبتون...و خوشا به حال فرزندانی که پدرو مادرشان طبق مطالب فوق با انها رفتار کنند..
من دختر 16ساله ایی هستم که با پدرو مادرم مشکلات زیادی دارم. پدر و مادرم فکر میکنند که اگر تمام نیاز های مادی را برایم فراهم کنند بهترین زندگی را برایم ساخته اند و دیگه هیچ کمبودی ندارم درحالی پدر و مادر گرانقدر من ب رفتار های خود اصلا توجهی نمیکنند و به هیچ یک از حرف های من ارزشی قائل نمیشوند و همیشه منو مورد مقایسه با خواهر بزرگترم و مورد تحقیر شدید قرار میدهند در حالی زمان منو خواهرم آسمون تا زمین باهم فرق داره و همچنین اخلاقامون 180 درجه باهم فرقه داره...من حدود یک و نیم پیش از طریق دعوا و تلافی با یکی از دوستان هم مدرسه اییم با یه پسری جهت تلافی دوست شدم و پدرومادرم تازه برایم گوشی خریده بودن و مادرم بافهمیدن این موضوع خشونت خیلی شدیدی نشون داد و اعتمادشو کاملا نسبت بهم از دست داد و از آن پس ارتباط من با مادرو پدرم ب طور افتضاح شد وتا کنونم ادامه دارد ب خاطر اتفاق این موضوع مادرم گوشیم رو ازم گرفت و تا دانشگاه نرم برام گوشی نمیخرن... این محدودیتی ک مادرم برایم درست کرده است واقعا خیلی برام سخته از طرفی وقتی دوستامو میبینم ک با پدرو مادرشان ارتباط دوستانه دارن و هرجا ک دوست دارن ب تنهایی میرن و همچنین مادر بعضی از دوستانم از روابط دوستی اشان با پسر با خبردارن.. دوست دارم خودمو بکشم... تروخدا راهنماییم کنید بدترین زندگی رو دارم :(
Iran, Islamic Republic of
سلام شما باید سطح. کاراتون رو با توقعات خانواده یکسان کنید که دوست بازی با پسران هیچ موقع عامل خوشبختی نیست بلکه باعث بدبخت شدن شما میشوند چون پسران هوس بازن وشما فقط وسیله برای پیشرفت خودمیدانند هیچ موقع سطح درک و فهم خانوادت رو با دوستانت مقایسه نکن چون باعث خودخوری میشوی
ن
Iran, Islamic Republic of
همتون خوبین..من دارم۱۹ ساله میشم اندازه یه بچه ۱۵ ساله آزادی ندارم..نمیدونم دیگه چیکار کنم.
به سن قانونی رسیدم ولی اصلا نفهمیدم تا اینجا چیکار کردم -_-
محمدامین
Iran, Islamic Republic of
سلام.خداحافظ
ممل
Iran, Islamic Republic of
سلام خدمت بچه ها
من اصلا به این حرفا کار ندارم
تنها مشکلم اینه که هیچ دوستی ندارم
والا هم اخلاقم خوبه هم رفتارم
لطفا راهنمایی کنید
یه بی نشون
Romania
سلام من یه پسر 15 سالم که از زمان شروع بلوغم به اینور از زندگی متنفر شدم

خب آدم میتونه مشکلات زیادی داشته باشه و حلشون کنه و خیلی ها هم نادیده بگیره
از 13 سالگی به این ور با زدن جوشهای قرمز و سیاه قیافم غیر قابل تحمل شده زشت نه ها یه جورایی که واسه خودم عادی نیست ولی باهاش کنار اومدم

شروع کردم به شخصیت سازی تو خونواده. ولی مامان بابام با نادیده گرفتن من اعتماد به نفسمو از بین بردنو هنوزم دارن میبرن. اینم مهم نیس من دیگه نه نظری می دم نه چیز دیگه ای

دچار بی حالی شدید شدم.ولی تغریبا حلش کردم

به طور ارثی موریزه های جلوی سرم ریخت . ولی با اینم کنار اومدم

و...

ولی دیگه این آخری غیر قابل حل شد نه
داره زجرم میده . کاری کرده که با بقیه ی هم سن و سالام فرق کنم . نتونم با کسی ارتباط برقرار کنم مثلا تو دعوا اولش کل کل میکنن ولی من نمیتونم چون ...
توانایی تکلم یا صحبت کردنمو از دست دادم توی جمع مهمونی یا هر جای دیگه میترسم چیزی بگم به خاطر همین یه صفتی به نام خجالتی چسبوندن روم منم نمیتونم بگم که من خجالتی نیستم چون تواناییشو ندارم

خیلی با خودم کلنجار رفتم خیلی جاها که باید از خودم دفاع میکردم و حرف میزدم سکوت کردم و ریختم تو خودم رومم نمیشه به کسی بگم به خاطر همین تصمیم گرفتم خودم حلش کنم ولی نتونستم
ولی فهمیدم که اگه سرعت حرف زدنمو بیارم پایین تر روون تر حرف میزنم ولی اینم زیاد جواب نداد چون وقتی میخواسم با کسی حرف بزنم استرسم میرفت بالا و بعدش سرعت حرف زدنمم میرفت بالا و به پته پته و هن و هون میفتادم
الان خیلی از لحاظ روحی داغونم ایمان و اعتماد به نفسمو به کلی از دست دادم
من میتونم همه ی کلمات و حروف رو تلفظ کنم یعنی لکنت ندارم ولی تو جملاتی که حروف د . ر . س . ش .گ داره گیر میکنم کلا زبونم قفل می‌کنه حتی اگه با سرعت پایین حرف بزنم
مثلا نمیتونم بگم تو تو طول سال درس نخوندی یا آقا من. قبل دور برگردون پیاده میشم یا باید گوگل سرویستو اپدیت کنی یا خیلی چیزای دیگه

نمیتونم تمرکز کنم
لطفا کمکم کنین هرجا که بگی نمیتونم حرف بزنم بهت میگن راه که میتونی برای. فلان کارو که میتونی کنی ولی هیشکی نمیشه راه حلش اینه
خواهش میکنم یه راه حلی پیش روم بذارین
شادی
Iran, Islamic Republic of
سلام من دختر 12 ساله ای هستم . مادرو پدرم از اینکه من به تولد دوستام برم ویا با اونا قرار برم ناراضی هستند من حتی دوست پسر هم ندارم . حس میکنم هیچ فضایی برای تخلیه خودم ندارم لطفا را هی برام بگید
بیتا
Iran, Islamic Republic of
اینـ چیز خیلی خوبیه که دوست پسر نداری عزیزم
نرگس
Iran, Islamic Republic of
سلام شادی جان دوست پسرو نه اصلا حرفشونزن یکی اازدوستام خیلی دوست داره داشته باشه ولی دلش هم میخواهم نمی خواد واسه همین من نقش دوست پسرشوبازی میکنم یعنی هررررچی حرف عاشقانس یادگرفتم جون توووووو
حمیدرضا
Estonia
سلام دوستان...حمیدرضاام ۱۴ سال دارم میتونم بگم زندگی خوبی دارم و با مادرم تونستم سر طرز رفتار با یک نوجوون کنار بیام...ولی مشکل اصلیم پدرمه که اصلا نمیتونه درک کنه و با اینکه میدونه ب بلوغ رسیدم ولی بازهم بد رفتار میکنه..مشاور هم رفتم ولی به کل یادمون رفت ادامه بدیم...یه چیزی هم درباره خود ارضایی بگم که خیلی از همسنای خودم و خودم هم درگیر این بیماریم...بقول معروف جایی که غریزه باشه منطق بی معنیه ولی خودم دارم سعی میکنم ترک کنم و به عنوان یک برادر به کسانی ک تازه ب بلوغ رسیدن بگم...تو رو خدا سمت اين عادت بد نرین با اینکه لذت داره ولی روح و روان ادم ب کل بهم میریزه...من الان خودم ۷- ۸ ماهه درگیر ام دروغ نگم فکرم یک لحظه ارامش نداره...واقعا ارزومه برگردم عقب و این کاررو اصلا انجام ندم...فدا همه بچه ها😚😚😘
گلنوش
Iran, Islamic Republic of
برین خدارو شکر کنین.من 24سالمه.هنوز نه گوشی دارم نه حق تنها بیرون رفتن و تنها موندن تو خونه.
Mahdiyar
Romania
تو دیگه کی هستی؟!
تارا
Iran, Islamic Republic of
مسخره نکن
سحر
Iran, Islamic Republic of
چیییی غیر ممکنه مسخره نکن
...
Iran, Islamic Republic of
سلام...مگه ممکنه همچنین چیزی واقعا؟؟
Germany
من الان 35 سالمه
بیست سال پیش منم مثه شما فکر میکردم حرفای پدر و مادرم برام خیلی سنگین بودن اصلا گوشم بدهکار حرفشون نبود .عاشق معلمم شده بودم.یعنی فریب حرفاشو خوردم.ازم سو استفاده کرد و من موندم و یه آینده که برای همیشه خراب شد.خواهش میکنم مراقب باشین .دخترا تو این سن خیلی آسیب پذیرن و اکثر پسرا دنبال هوا و هوس خودشونن و آینده دختر بی چاره اصلا براشون مهم نیست.
Iran, Islamic Republic of
بلوغ گاهی باعث می شود که دخترها از نظر سن از احساسات خاصی برخوردارشوند لطفا کمی به آنها توجه داشته باشید
جواد علیزاده
Iran, Islamic Republic of
لطفا با دکتر هلاکویی ،تلفنی صحبت کنید . به نظر من، ایشان بهتر از هر مشاوری میتواند راهنمایی کند .
فائزه
Iran, Islamic Republic of
سلام ، من دختر ۱۴ ساله ام که از وقتی یادم میاد بین مامان و بابام رابطه خوبی وجود نداشت که قبلا بهتر بود ولی تازه دو سه ساله شدت این اختلافات و رفتار مادرم نسبت به بابام خیلی بد شده بخاطر کاهایی و بدی هایی که بابام تو جوونیش به خاطر خانواده اش به مامانم کرده ؛ که الان مامانم به خاطر کارهاش نمی تونه ببخشه ، مامانم تو سن ۱۷ سالگی ازدواج کرده که اونوقت بابام هم ۳۰ سالش بوده، مامانم برای اینکه اون زمان بخاطر یه نفر لج بازی کرده و با بابام ازدواج کرده الان تاوان این کارش رو کل خانواده بخصوص من پس میدم .
الان تو این مطلب که خوندم نوشته بود که یک نوجوان نباید تو جنگ و دعوا بزرگ شه ،که متاسفانه تو خانواده ی ما هر روز جنگ و دعوا هستش ، و واقعا این روی من خیلی بدی اثر میزاره.
دوتا برادر بزرگتر از خودم دارم که یکیش ۹ سال ازم بزرگتره و اون یکی ۱۳ سال . برادر بزرگم تو اصفهان هستش و برادرکوچیکم با ما زندگی میکنه که تازه نامزد شده ، خیلی سخته برای یه دختر که مامانش نسبت به مامانای دوستاش خیلی خیلی بی حوصله و بی انگیزه نسبت به همه چیز باشه ، یه دختر بیشتر از هروقتی این زمان به مامانش احتیاج داره .
واقعا دیگه هیچ کسی منو درک نمی کنه تو خانواده . من یک آدم خیلی فراموشکاری هستم و مُدام فراموش میکنم که کارایی که مامانم گفته رو انجام بدم و مامانم بیش از حد روی این موضوع واسه من غر میزنه و وقتی که بخوام از خودم دفاع کنم زود بهم پشت سر هم میگه ( خفه شو ، خفه شو دیگه هیچی نگو) ، منم که کم موندم از اعصبانیت منفجر شم فقط سکوت میکنم و از مامانم دور میشم تا کمی آروم شم که مبادا که بهش بی احترامی کنم.
وقتی ازدواج های ناموفق (که خیلی هم تعداد این ازدواج ها در اطرافم خیلی زیاده) رو میبینم ، احساس ترس میکنم که در اینده ازدواج کنم مبدا که انتخابم اشتباه باشه .
واقعا تحملم نسبت به خانوادم تموم شده دیگه ، هم رو من خیلی حساس اند هیچ جا تنهایی نمی ذارن برم هم داداش کوچیکم مُدام گوشیمو ، تلگرامم رو و ... چک میکنه درحالی نه دوست پسر دارم کار بدی میکنم نه چیز دیگه ای و این باعث میشه ناخواسته گوشیمو و وسایل شخصیمو قایم کنم
واقعا هر روز واسم یه عذابه مخصوصا تو تابستون که بیشتر وقت ها با خانواده ام هستم
خواهش میکنم کمکم کنید که من تو این شرایط چیکار باید بکنم؟؟🙏😭
و شما تو این شرایط بودین چکار میکردین؟؟؟؟؟
اکبر
United Kingdom
فائزه عزیز
سلام
مشکلاتی که من با پدر و مادرم داشتم، خیلی شبیه اون چیزیه که تو داری میگی. من اولین صحنه هایی که از زندگیم یادم میاد، پر از داد و بیداد والدینمه و این داستان تا سالها ادامه داشت تا تصمیم گرفتن از هم جدا بشن. میفهمم که چطور حس میکنی زمانت داره از دست میره و نمیتونی کاری بکنی. میفهمم که چطور عشق و نفرتت نسبت به پدر و مادر، دائما در حال تغییره. من میفهمم که تو این شرایط چقدر انگیزه توبرای زندگی و رسیدن به هدفهات کم میشه، مثل خود من که ترک تحصیل کردم ولی بیا برای این مشکلات یه فکری بکنیم. زمان نوجوانی من کسی نبود راهنماییم کنه اما شاید الان این چیزهایی که بهت میگم، به کار بیاد.
اول برای خودت یه هدف بزرگ داشته باش. چیزی که فکر میکنی براش خلق شدی. شاید اون چیز، رشتهدمورد علاقه تدیا یه کار هنری باشه. هر چی که هست، سفت و سخت بهش بچسب. روانشناسها به این میگن معنای زندگی. معنا دادن به زندگیت، به تو کمک میکنه سختیها رو راحتتر پشت سر بذاری.
دوم کمک گرفتن از یه مشاور خوب و خبره. یه مساور، روانشناس یا روانکاو خوب به تو دوتا کمک بزرگ میتونه بکنه. یکی اینکه کنارت میمونه تاوخشم و دردت نسبت به والدینت رو درست تخلیه کنی بدون اینکه به اونها یا خودت صدمه بزنی و بعد اینکه راهنماییت میکه تا به زندگیت معنای غنی تری بدی.
فائزه عزیز
مسیر آدمها پر از چاله و پرتگاهه. آدمها دردهای گوناگونی دارن و نیاز دارن برای اینکه بتونن خوب زندگی کنن، از پس این دردهادبر بیان. یادت نره که در جدال بین روزهای سخت و آدمهای سخت، این آدمهای سخت هستند که می مانند.
ارادت
Iran, Islamic Republic of
واقعا تاثیر گذار بود ممنون.
پویان مقدم
Romania
فائزه عزیز
من مشاور و روانشناس هستم، وقتی سعی می کنم خودمو جای شما بذارم، که نمی دونم چقدر می تونم اینکارو انجام بدم، احساس می کم غم بزرگی سینه شما رو فشار می ده، شما و همه کسانی که شرتیط شما رو دارن، خوب که فکر می کنم باخودت می گی چرا مامان و بابا نباید اونطور که باید پناه دل کوچک من باشن، حتما بار بزرگی رو یا خودت حمل می کنی، شما تقصیری نداری، شرایط زندگی گاهی اونطور که ما می خوایم نیست، اما در مورد شما قطعا خیلی ناراحت کننده اس، شاید مواقعی پیش بیاد که نگران باشی که نکنه تنها بمونی، و یا نگران باشی که نکنه در آینده کسی وارد زندگی من بشه که من با اون احساس های خوب رو تجربه نکنم، فائزه عزیزم، شما یک گلی و داری به سنی می ر سی که کم کم می تونی از خودت مواظبت كنی، پدر و ماد شما قطعا شما رو خیلی دوست دارن، اما شاید به اندازه کافی مهارتهای ارتباطی قوی ای ندارن، مثل اینکه نمی دونن دعواهای زیادشون جلوی شما چقدر می تونه در روحیه لطیف شما تاثیر منفی بذاره، مثل اینکه نمی دونن وقتی انقدر همدیگه رو تخریب می کنن حال شما چقدر بد می شه، مثل اینکه نمی دونن وقتی دارن مشاجره می کنن نباید شما رو به شمت خودشون بکشن، چون شما بچه هر دوی اونهایی، من حای شما نیستم اما فکر می کنم شرایط سختی داری که گاهی وقتها خیلی ناراحتت می کنه، من برای شما چند پیشنهاد دارم، اپل اینکه بهتره با یک مشاور مهربون مثل خودت در ارتباط مستمر باشی چون شرایط زندگی شما می تونه زمینه ناراحتی رو برای شما فراهم کنه، مشاور به شما می گه که چطور در میون اینهمه سر وصدا بتونی صدای درست رو بشنوی و بتونی احساسهات رو مدیریت کنی تا بتونی حال بهتری داشته باشی و دست به انتخابهایی نزنی که ناخوداگاه ناشی از حال بدت باشه، دوم اینکه در انتخاب دوستات دقت کن، دوستانی رو انتخاب کن که مورد تایید بیشتر جامعه باشن، و بتونن به همفکر های خوبی برای شما باشن و همینطور بتونن به درد دلهای شما گوش کنن، اگر مادر بزرگ یا خاله یا عمه ای داری که فکر می کنی فرد منطقی، مهربان و قابل اعتمادی است گه گاهي رو با او بگذرون و با حرف بزن، سوم اینکه خوبه که شما بدونی شما هم نیازهایی داری، یعنی باید بدونی که با وجود اینکه شرایط خونه شما مساعد نیست اما این نباید باعث بشه که پدر، مادر یا هر کس دیگری نیازهای شما مثل نیاز به حمایت، نیاز به راه نمایی شدن و نیاز به دوست داشته شدن رو نادیده بگیره، شما مثل هر کس دیگری در سن خودت باید حتما بازی کنی، بازی خیلی مهمه فائزه جان، زمانهایی رو به خودت اختصاص بده، چون تو مهمی. و در نهایت بدون که همه ما تو رو دوست داریم و برات آرزوی موفقیت می کنیم، تو هم مثل همه درد هایی داری که گاهی باید اونها رو بیرون بریزی پس اینکار رو بکن، من مطمنم تو بهترین کسی هستی که می تونید برای خودت تصمیم بگیری، چون شما در مرکز اطلاعات زندگی خودت هستی، و اکر این کار رو با مشورت اذمهای قابل اعتماد و فهمیده انجام بدی که چه بهتر، فائزه عزیزم، مراقب خوبیات باش، ما و خدا و خودت کنارتیم و دوست داریم. شاد باشی
محمدحسین پدرپورواجارگاه
Romania
هرسنی آدم یکجور فکر میکنه ولی پدرومادر هم مسئولیت دارند وباید براساس اطلاعات وعلم خودشان درراه درست تربیت کردن بچه ها وآینده ای خوب وهدایت درجهت خداپسندانه سعی میکنند هدف بنده صالح تربیت کردن است
Romania
سلام
نوجوانی باسختی وتلاش خیلی زیاد کشاورزی وتحصیل وبعد هم خوشبختانه یا...درمدارس به شغل معلمی وگذشت زان با دانش آموران وهمکاران بخوبی سپری شدوادامه دارد...
یه سر در گم
Iran, Islamic Republic of
سلام من چارده ساله هستم اون موقعی ک کلاس هفتم بودم نمره کارنامم ۱۹/۸۶ شد ترم دوم نم نم بخاطر رابطه با جنس مخالف نمراتم کم شد سال بعد هفده و نیم شدم ترم دومش هجده .
من هنوز اون دختر خانومو دوست دارم ولی چون خانواده ها فهمیدن جدا شدیم من شنیدم اون با ی پسری بعد از من دوست شده ب خودم گفتم همه ک مسه تو نیستن مشکل از تو همه ب یکی دل نمیبندن اون دختر خانوم از اون اقا پسر هم جدا شد خانوادم از این داستانا متنفرن چون برادر بزرگم هم از سن ۱۹ سالگی عاشق شد در صورتی ک درسش از همون موقع افتضتح بود ولی من میگم ب خودم باید دکتر شم ارزو خانوادم و براورده کنم با اینکه کلی درس میخونم نمره عالی ای نمیگیرم من فکرم بعد سه سال پیش اون دختر خانومه من متاسفانه بیضه هام مشکل داره دکترا میگن خوب میشم هر جای اینترنتو میخونم نوشته بعد عمل بعد چن وقت دوبار اوضاع مثل اول میشن منم میگم اخه من واسه چی با اون دختر دوست شم (اگ برگرده ک واقعا تلاش خودمو دارم میکنم) ممکنه ی اتفاقاتی ناگواری بعد دوستی بیفته بخاطر سن بلوغ و این مسائل من میگم خودم به درک اون واسه چی اسیب ببینه اصا گیرم ازدواج کردیم من ک نمیتونم بچه دار شم س ساله هر شب از خدا کمک میخوام من پنج سال پیش مادرمم سکته کرد اوضاش خوب نیس من اوضاع روحی خوبی ندارم تازگیا نماز میخونم و از خدا کمک میخوام دو روز پیش بم گفت تکلیفم با بخودم معلوم نیست هرچی پیام هم میدم جوابمو نمیده من نمیدونم چرا نمیتونم فراموشش کنم.
نرگس
Iran, Islamic Republic of
سلام من دخترها ساله ای هستم درمدرسه ما همه چیزهای ی احساسات عاطفی گفته شده خداوند باپدرش ارتباط خیلی خوبی دارم ولی بامادرم نه چون مافقط مقایسه میکند درضمن من خیلی رویکرد شدم واصلا تمرکز ندارم لطفا راهکار های ارائه بدین
Arash
Iran, Islamic Republic of
سلام من پسری 15 ساله هستم 1 سال هست که سیگار می کشم به خاطر شکست رابطه ای که با یه دختر داشتم پدر و مادرم بهم اعتماد ندارن نمی زارن با دوستام باشم منم هر روز می رم میشینم تو پارک همش سیگار می کشم نمی دونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
آنكه مدام از كمبودها و ناراستي هاي زندگي خويش سخن مي گويد دوست خوبي براي تو نخواهد بود .