خانواده گرم نتیجه آشپزخانه گرم است!
عطیههمتی
میگنا: قدیمیها میگفتند:«اجاق خانه، گرمای خانه» انگاری اجاق خانه روشن نباشد خانه یخ میکند. اما آیا واقعا خانه یخ میکند؟ مشاوران خانواده میگویند غذای خانه فقط شکم اهل خانه را سیر نمیکند. غذا به روح و روانشان هم میرسد. توی دلشان ذوق میکنند که کسی برایشان وقت گذاشته و چیز خوشمزهای برایشان درست میکند. بچه مدرسهایها پز دستپخت مادرشان را توی مدرسه میدهند.
مردها بوی قرمهسبزی همسرشان از دم در ورودی ساختمان تشخیص میدهند و پلهها را دوتا یکی بالا میروند. اما آیا میشود به این فعالیت روزمره طور دیگر نگاه کرد که دیگر برای خانمها تکرارى نباشد؟ در آشپزی چه چیزی نهفتهاست که بسیاری از خانمها از صبح دغدغه «چیبپزم؟» دارند و مردها هنگام ورودشان به خانه در اولین سوال میپرسند:«شام چی داریم؟»
مردها بوی قرمهسبزی همسرشان از دم در ورودی ساختمان تشخیص میدهند و پلهها را دوتا یکی بالا میروند. اما آیا میشود به این فعالیت روزمره طور دیگر نگاه کرد که دیگر برای خانمها تکرارى نباشد؟ در آشپزی چه چیزی نهفتهاست که بسیاری از خانمها از صبح دغدغه «چیبپزم؟» دارند و مردها هنگام ورودشان به خانه در اولین سوال میپرسند:«شام چی داریم؟»
به همین بهانه سراغ «سجاد کریمان مجد» مشاور خانواده رفتیم و درباره این فعالیت مهم روزانه و تاثیر آن روی خانواده پرسیدیم.

آشپزی تنها سیر کردن جسم اعضای خانواده نیست
آشپزی رزق دادن دست اعضای خانواده است. حاج اسماعیل دولابی رحمتالله علیه همیشه میگفت من اگر میخواستم شغلی را انتخاب کنم که خیلی دوستش داشته باشم نانوا میشدم. چون نان به دست مردم دادن، یک جورهایی رزق دادن دست مردم است و کار خداییست. آشپزی کردن یک جور تغذیه کردن جسم و روان اعضای خانواده است.
یک خانم وقتی قرمه سبزی درست میکند یا آبگوشتی بار میگذارد شاید در ظاهر به نظر برسد که دارد جسم اعضای خانواده را سیر میکند اما از بعد روانی ماجرا نباید غافل شد. آشپزی 2 بُعد دارد که بُعد روانی آن موضوع صحبت ماست. بُعد روانی آشپزی را باید از دو منظر بررسی کرد
آشپزی مادر، نقش او را در خانه پررنگتر میکند
اتفاقی که برای مادر در خصوص آشپزی برای اعضای خانواده میافتد و اتفاقی که برای اعضای خانواده در خصوص آشپزی مادر میافتد. در منظر اول میتوان گفت وقتی من در جریان زندگی خودم به عنوان یک مادر نسبت به آنها احساس وظیفه دارم و در همین راستا برایشان کاری انجام میدهم ناخودآگاه یک گام از نظر عاطفی به آنها نزدیکتر میشوم. به طور مثال در تربیت فرزند ما میگوییم بخشی از وظایف یک کودک حتما به والد همجنسش سپرده شود. به طور مثال یک کودک سه ونیمساله باید با والد همجنسش حمام کند. یک دلیلش تربیت جنسی و مراقبت از حیا و عفاف کودک است. دلیل دیگر این است که وقتی یک پدر پسرش را به حمام میبرد و وظیفه استحمام را به عهده میگیرد. این یک گام به لحاظ عاطفی پدر را با پسرش نزدیکتر میکند. پدری که فقط متولی مسائل مالی خانوادهاست و در نهایتا شاید فقط بتواند با کودکش بازی کند، وقتی خستگی مادر را میبیند و به او کمک میکند وقتی صفر تا صد کاری مثل حمام کردن را به عهده میگیرد. پسرش نقش پدری را کاملا درک میکند و رابطه پدر و پسر صمیمیتر میشود.
همین موضوع برای مادر در آشپزی رخ میدهد و نقش او را در خانه پررنگتر میکند. مادر در مسائل بسیار مختلفی نقش تعیین کنندهای برای فرزندانش دارد. اما آن موارد مانند آشپزی ارتباط مستقیم ندارند. مثلا مرتب کردن خانه را بسیاری از مادران انجام میدهند اما بچه شاید کمتر درکش کند. اما آشپزی کردن و غذا دادن به کودک تاثیرگذاری حداکثری روی او دارد. وقتی من برای همسر و فرزندانم از قبل برنامه ریزی میکنم که چه چیزی بپزم، بیشتر از آنکه آنها حالشان خوب شود خود مادر حالش بهتر میشود. چون یک نقش را در زندگی به معنای واقعی ایفا میکنم. مسوولیت سیر کردن بچهها و همسرم با من است. اگر من به آنها غذا ندهم گرسنه میمانند و این موضوع سبب نگرانی مادر میشود و همین نگرانی یعنی شما برای من عزیز هستید و این رابطه عاطفی را بین طرفین تقویت میکند.
آشپزی، سبب دیده شدن زن در خانه میشود
هرکس در زندگی نیاز به دیده شدن و توجه دارد. ما در زندگیهایمان همیشه نگاهمان از همان زمانی که چشم باز میکنیم دوست داریم کاری انجام دهیم که دیده شویم و مورد تشویق قرار بگیریم. آشپزی بستر بسیار مناسبی برای دیده شدن است. رفتاری است که یک زن به صورت روزانه میتواند با خوب کردن حال جسمی و روانی اعضای خانواده با آن دیده شود.
البته این اتفاق زمانی رخ میدهد که این رفتار زن در خانه دیده شود. باقی اعضای خانواده نیز باید برای این فرصتی که به مادر خانواده اجازه دیده شدن میدهد گام بردارند و از او استقبال کنند تا از این موضوع برای بهتر شدن ارتباط اعضای خانواده استفاده شود. وقتی مادر خانواده آشپزی میکند و پدر خانواده با جمله زیباتری معنای بهتری به احساس خودش میدهد و به طور مثال میگوید:«وای چه غذای خوشمزهای درست کردی؟» شما نمیدانید این جمله چه ولولهای در درون یک زن به پا میکند.
آشپزی فرصتی برای بروز هنرهای زنانه است
خانمها به طور معمول زیباشناسی بیشتر و بهتری نسبت به آقایون دارند. آشپزی موقعیت و فرصت مناسبی برای تخلیه و به نمایش گذاشتن این هنر است. به طور مثال یک مادر میتواند با هنرش زندگی را برای بچههایش زیباتر کند. سالادی درست کند زیبا تزئین شدهاست، برنج و سوپی را در سفرهاش بگذارد که هنرمندانه طراحی شده است و آشپزی را موقعیتی برای ابراز هنرهایش بداند که زندگی را برای سایر افراد خانواده و مهمتر از همه خودش لذتبخش میکند.
زن و مرد هرکدام در زندگی با موقعیتهایی روبرو میشوند که میتوانند بر نقش خود تاکید کنند. اگر یک مرد در خانه موقعیتی برایش پیش نیاید که خرابی را تعمیر کند، پیچی را سفت کند و حتی لامپی را تعویض کند، ویژگیها و رفتارهای مردانه در او تقویت نمیشود. این موقعیتها فرصت مناسبی است که او مرد بودنش را نشان دهد.
حالا نگاه کنید آشپزی که به تمام معنا خودش یک هنر است از طبخ تا تزئین به طور روزانه فرصت مناسبی را برای یک زن به وجود میآورد که زنانگیاش را به بقیه اعضای خانواده نشان میدهد.
آشپزی یک زن چگونه اعضای خانوادهاش را تحت تاثیر قرار میدهد؟
وقتی فرزند یا مرد خانواده میبیند که برای او در خانه توسط مادر خانواده آشپزی میشود، یک پیام مثبت از موتور محرک خانه دریافت میکند که زندگی جریان دارد و نشان میدهد زندگی با وجود مادر و همسر معنای متفاوتی برای شوهر و فرزندان دارد. یک مرد میتواند گرمای این زندگی را با زمانی مقایسه کند که مجرد بود و همسر نداشت یا یک فرزند میتواند حضور مادرش را با نبودش مقایسه کند که چقدر این حضور گرمابخشتر است.
آشپزی میتواند رابطه عاطفی اعضای خانواده را تقویت کند. آقا بابت آشپزی از خانم تشکر میکند و میبینیم خانم بابت تهیه مواد اولیه غذا از شوهرش تشکر میکند و روابط محبتآمیزتر میشود. آشپزی گاهی میتواند به یک فعالیت مشترک تبدیل شود؛ یعنی آقا و یا فرزندان خانواده در تهیه غذای خانواده به مادر و خانم خانه کمک کنند. خود این موضوع یکی از تکنیکهای روانشناسی است. تکنیک فعالیت مشترک. اگر ما آشپزی را موقعیتی ببینیم که میتواند منجر به یک فعالیت مشترک در خانه شود. فرصت بسیار مناسبی برای ترمیم روابط آسیب دیده میان زوجهاست.
داشتن مادری که هنر منحصربفردی به نام آشپزی در خانه دارد برای بچهها بسیار شیرین است. اگر دقت کرده باشید در سنین کودکی بچهها به داشتههایشان به طرز اغراق آمیزی افتخار میکنند و بالعکس از نداشتههایشان نیز به همین شکل اغراق آمیز ضربه میخورند. به طور مثال ماشین بابای من تندتر میره، قد من بلندتره. پس اگر مادری نداشته باشند که بتواند لذت خوردن یک غذای خوشمزه در محیط خانواده را به آنها بچشاند و حالشان را بهتر کند، با اغراق ناراحت میشوند.

آیا آشپزی یک وظیفه زنانه است؟
بسیاری از زنان در موضوع آشپزی میگویند که ما دوست نداریم این کار را انجام دهیم. یک زمانی بحث بر سر دوست داشتن و دوست نداشتن است که باید قبل از اینکه وارد زندگی مشترک شویم دربارهاش حرف بزنیم. متعاقبا یک آقا هم میتواند بگوید من از اینکه زباله دم در بگذارم بدم میآید. دوست ندارم پردههای خانه را نصب کنم. باید بدانیم که یک مسائل عرفی از پیش تعیین شده در زندگی مشترک وجود دارد که هرکس وقتی چیزی را دوست ندارد باید قبل از وارد شدن به زندگی مشترک آن را بیان کند.
اما چرا به طور عرف مسوولیت آشپزی به عهده خانمهاست؟ شاید در فضای خانه حوصله و صبوری خانمها به سبب ویژگیهای زنانهای که دارند بیشتر از آقایون است. اگر عمومیت شغلی آقایون نسبت به خانمها را لحاظ کنیم، شاهد این هستیم که تعداد زیادی از خانمها خانه دار هستند و همین باعث شده مسوولیت آشپزی اصطلاحا به سمت خانمها غش کند. وگرنه هیچ دستورالعمل شرعی و روانشناسی وجود ندارد که حتما باید خانمها آشپزی کنند.
آیا رونق نداشتن آشپزی در خانه میتواند زندگی را سرد کند؟
در جلسات مشاوره هیچگاه خود ما به عنوان مشاور به این موضوع به طورمستقیم اشاره نمیکنیم، مگر زمانی که خود زوجها درباره این موضوع حرف بزنند یا گلایهای کنند. گاهی اوقات از زبان یک آقا این گله را میشنویم که ما در خانهمان یک وعده غذای گرم نداریم که بخوریم. آن وقت ما متوجه میشویم که این زندگی، زندگی گرمی نیست. خانمی که برای این موضوع وقت نمیگذارد ممکن است برای احساس آرامش دادن به همسرش هم وقت نگذارد. او برای تامین نیاز عاطفی فرزندانش هم وقت نمیگذازد. یعنی اولویتهای دیگری دارد که برایش بیشتر اهمیت دارند که اولویتهای شخصی اوست.
مرجع : خبرگزاری فارس