هدایت جسم انسان توسط نیرویی به نام روان
پزشکانی که در چارچوبهای جسمانی معطوف شدهاند
نباید به انسان دیدگاه ماشینی داشت
میگنا: ملینا شیرانی در رابطه با تأثیر روان انسان بر جسم او، اظهار کرد: این موضوع مسئله جدیدی نیست که بشر امروزه به آن دستیافته باشد و از روزگاران گذشته فلاسفهای بودند که به هدایت جسم انسان توسط نیرویی به نام روان اشارهکردهاند.
وی بابیان اینکه امروزه تحقیقات جدید نیز این موضوع را اثبات میکند، گفت: چندی پیش آزمایشی انجام شد که در آن برای یک گروه از بیمارانی که عمل جراحی بر آنان انجامشده بود، در هنگام بیهوشی فایل صوتی با مضمون امیدواری و بهبودی پخش شد، اما برای گروه دیگر عمل طبق روال عادی شد. در پایان این آزمایش و در هنگام نتیجهگیری متخصصان دریافتند گروهی که در هنگام بیهوشی برای آنها فایل صوتی پخششده بود بسیار زودتر از گروهی که روال عادی داشتند بهبود یافتند، حتی بیماری در بدن آنها کاملاً از بین رفت.
این دکتر روانشناس بالینی با تأکید بر اینکه جسم انسان در مقابل روح او تأثیرپذیر است و تأثیرگذار نیست، تصریح کرد: آزمایش فوق نیز بیانگر اهمیت روان انسان است و درنهایت پژوهشگران دریافتند که همیشه نیرویی ماورای نیروی جسم بر انسان حاکم است که قدرت بیشتری نسبت جسم دارد.
وی با اشاره به نقش پزشکان و کادر درمانی جامعه در این راستا، گفت: پزشکی که علاوه بر تسلط بر علم فیزیولوژیک به تأثیر روان بر جسم افراد نیز واقف باشد تفاوت بسیاری با پزشک ناآگاه دارد؛ از نشانههای آن میتوان به تفاوت رفتاری، فکری و حتی نوع چیدمان مطب او اشاره کرد که دریچههای اطلاعاتی خود را نسبت به روح انسان گشوده و تنها به جسم او متکی نیست.
این روانشناس بالینی با اشاره بهظاهر مطب پزشکان و تأثیر آن بر روحیه بیماران، افزود: هنگام ورود به مطب پزشک، از طرز چیدمان محیط میتوان به آگاهی او در مورد عملکرد روح انسان پی برد، زیرا وقت، سلیقه و هزینه خود را صرف تلطیف فضای کار خودکرده و از گلهای شاداب و زیبا برای شادابی محیط استفاده کرده است. همچنین کسی را بهعنوان منشی استخدام کرده که قبل از علم مدیریت زمان، از علم ذهن و روان انسانها تا حدودی آگاهی دارد. این درحالیکه است که لحن صحبت و تن صدا و رفتار منشی یا همکاران مضطرب، باعث تشدید بیماری شده یا بر روند درمان مؤثر است.
شیرانی ادامه داد: پس از گذراندن این فیلترها و ورود به اتاق پزشک، نوع برخورد، ارتباط، صرف وقت برای بیمار، توضیح کامل بیماری و درنهایت پاسخ به سؤال او نشان از آگاهی پزشک نسبت به تأثیر روح بر جسم انسان است، چنین پزشکی میتواند در درمان بیمار خود موفق باشد، چراکه بداهت این موضوع مانند بدیهی بودن وجود خورشید است و همه انسانها از گرما و نور خورشید آگاهی دارند؛ بنابراین انسان بهمثابه ماشین نیست که بتوان با سفت کردن و سر جای خود قرار دادن پیچ و مهرهها مشکل او را برطرف کرد.
وی افزود: اما سؤال این است که آیا ارتباط درمانی میان پزشک و بیمار در محیطهای درمانی جامعه ما رعایت میشود؟ پزشکی که چند بیمار را همزمان وارد اتاق درمانی میکنند و به هیچکدام از آنها آنگونه که شایسته است رسیدگی نمیکند، صرفاً چیزی که خودش میداند را برای او تجویز کرده و بیمار را راهی منزل میکند؛ حس خود ارزشمندی و احترام نسبت به بیمار را مدنظر قرار نمیدهد، بااینوجود چگونه انتظار داریم که درمانها بر بدن بیماران نتیجه دهند؟
این روانشناسی بالینی با بیان اینکه نظارت پزشکی و آگاهی کادر درمانی به دو قسمت تقسیم میشود، تصریح کرد: قسمت اول یعنی سطح معاینه و پذیرش و دیگری در سطح درمان و فرآیند آن است. گاهی یک بیماری مسری و بسیار سرسخت است، بهطوریکه داروها نیز بر آن اثر نمیکنند، در اینجا پزشک باید به فرایندهای روانی بیمار توجه کند. برای مثال میتوان به جوشهای صورت مقاوم در برابر درمان اشاره کرد که در بسیاری از موارد هیجانات سرکوبشده در ضمیر ناخودآگاه فرد باعث وجود آنها است.
شیرانی در خصوص نکات مربوط به روان که بر بیماریهای جسمی مؤثر هستند، گفت: باید به سؤالاتی مانند "آیا عواطف سرکوبشده در این فرد وجود دارد؟ منشأ این بیماری به برخی هیجانات فروخورده مرتبط است؟ بیمار در چه محیطی زندگی، تحصیل یا کار میکند؟" پاسخ داده شود. امروزه در بیمارستانها و مراکز پزشکی بسیاری از کشورهای جهان در کنار هر پزشک، یک روانشناس متخصص برای بررسی بخش غیر جسمانی یا همان روح انسانها وجود دارد.
وی در پاسخ به این سؤال که "چرا باید یک روانشناس در کنار پزشک باشد؟" اظهار کرد: انسان ماشین یا تنها یک جسم فیزیکی نیست، بلکه متافیزیکی در انسان به نام هیجان، عاطفه، ضمیر ناخودآگاه موجود است. گاهی در علم پزشکی باید توجه کرد که چه چیزی در پس پرده ذهن انسان قرار دارد.
دکتر روانپزشک بالینی با اشاره به اینکه امروزه روانشناسان معتقدند که بیماریهای جسمانی ریشه در ذهن و روان انسانها دارند، گفت: باید توجه کرد که در عمیقترین لایههای ذهن انسان چه چیزی وجود دارد که باعث بروز علائم و نشانههای بیماریهایی غیر از بیماریهای مربوط به ژنتیک میشود. بسیاری از بیماریها مربوط به مسئله ژنتیک نیستند. اگر در زندگی یک فرد دقیق شویم و به هیجانات سرکوبشده، شیوه زندگی یا آرزوها و تفکرات او توجه کنیم نتیجه میگیریم که علائم بیماری در یک ارگان خاص از بدن فرد کاملاً با زندگی و هیجانی که تجربه میکند هماهنگ است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: مقداری انعطافپذیری فکری باید در کشور ایجاد شود که اصلاً در مراکز درمانی ما مشاهده نمیشود و متأسفانه برخی پزشکان را میبینیم که بهشدت در چارچوبهای جسمانی یا فیزیکی معطوف شدهاند، در مواردی کمک گرفتن از طریق تخلیه هیجانی یا رواندرمانی را به تمسخر میگیرند که نشان میدهد با علم روز دنیا پیش نرفتهایم، در کلام میگوییم که نباید به انسان دیدگاه ماشینی داشت، اما حداقل در مراکز درمانی به آن عمل نمیکنیم.
وی بابیان اینکه امروزه تحقیقات جدید نیز این موضوع را اثبات میکند، گفت: چندی پیش آزمایشی انجام شد که در آن برای یک گروه از بیمارانی که عمل جراحی بر آنان انجامشده بود، در هنگام بیهوشی فایل صوتی با مضمون امیدواری و بهبودی پخش شد، اما برای گروه دیگر عمل طبق روال عادی شد. در پایان این آزمایش و در هنگام نتیجهگیری متخصصان دریافتند گروهی که در هنگام بیهوشی برای آنها فایل صوتی پخششده بود بسیار زودتر از گروهی که روال عادی داشتند بهبود یافتند، حتی بیماری در بدن آنها کاملاً از بین رفت.
این دکتر روانشناس بالینی با تأکید بر اینکه جسم انسان در مقابل روح او تأثیرپذیر است و تأثیرگذار نیست، تصریح کرد: آزمایش فوق نیز بیانگر اهمیت روان انسان است و درنهایت پژوهشگران دریافتند که همیشه نیرویی ماورای نیروی جسم بر انسان حاکم است که قدرت بیشتری نسبت جسم دارد.
وی با اشاره به نقش پزشکان و کادر درمانی جامعه در این راستا، گفت: پزشکی که علاوه بر تسلط بر علم فیزیولوژیک به تأثیر روان بر جسم افراد نیز واقف باشد تفاوت بسیاری با پزشک ناآگاه دارد؛ از نشانههای آن میتوان به تفاوت رفتاری، فکری و حتی نوع چیدمان مطب او اشاره کرد که دریچههای اطلاعاتی خود را نسبت به روح انسان گشوده و تنها به جسم او متکی نیست.
این روانشناس بالینی با اشاره بهظاهر مطب پزشکان و تأثیر آن بر روحیه بیماران، افزود: هنگام ورود به مطب پزشک، از طرز چیدمان محیط میتوان به آگاهی او در مورد عملکرد روح انسان پی برد، زیرا وقت، سلیقه و هزینه خود را صرف تلطیف فضای کار خودکرده و از گلهای شاداب و زیبا برای شادابی محیط استفاده کرده است. همچنین کسی را بهعنوان منشی استخدام کرده که قبل از علم مدیریت زمان، از علم ذهن و روان انسانها تا حدودی آگاهی دارد. این درحالیکه است که لحن صحبت و تن صدا و رفتار منشی یا همکاران مضطرب، باعث تشدید بیماری شده یا بر روند درمان مؤثر است.
شیرانی ادامه داد: پس از گذراندن این فیلترها و ورود به اتاق پزشک، نوع برخورد، ارتباط، صرف وقت برای بیمار، توضیح کامل بیماری و درنهایت پاسخ به سؤال او نشان از آگاهی پزشک نسبت به تأثیر روح بر جسم انسان است، چنین پزشکی میتواند در درمان بیمار خود موفق باشد، چراکه بداهت این موضوع مانند بدیهی بودن وجود خورشید است و همه انسانها از گرما و نور خورشید آگاهی دارند؛ بنابراین انسان بهمثابه ماشین نیست که بتوان با سفت کردن و سر جای خود قرار دادن پیچ و مهرهها مشکل او را برطرف کرد.
وی افزود: اما سؤال این است که آیا ارتباط درمانی میان پزشک و بیمار در محیطهای درمانی جامعه ما رعایت میشود؟ پزشکی که چند بیمار را همزمان وارد اتاق درمانی میکنند و به هیچکدام از آنها آنگونه که شایسته است رسیدگی نمیکند، صرفاً چیزی که خودش میداند را برای او تجویز کرده و بیمار را راهی منزل میکند؛ حس خود ارزشمندی و احترام نسبت به بیمار را مدنظر قرار نمیدهد، بااینوجود چگونه انتظار داریم که درمانها بر بدن بیماران نتیجه دهند؟
این روانشناسی بالینی با بیان اینکه نظارت پزشکی و آگاهی کادر درمانی به دو قسمت تقسیم میشود، تصریح کرد: قسمت اول یعنی سطح معاینه و پذیرش و دیگری در سطح درمان و فرآیند آن است. گاهی یک بیماری مسری و بسیار سرسخت است، بهطوریکه داروها نیز بر آن اثر نمیکنند، در اینجا پزشک باید به فرایندهای روانی بیمار توجه کند. برای مثال میتوان به جوشهای صورت مقاوم در برابر درمان اشاره کرد که در بسیاری از موارد هیجانات سرکوبشده در ضمیر ناخودآگاه فرد باعث وجود آنها است.
شیرانی در خصوص نکات مربوط به روان که بر بیماریهای جسمی مؤثر هستند، گفت: باید به سؤالاتی مانند "آیا عواطف سرکوبشده در این فرد وجود دارد؟ منشأ این بیماری به برخی هیجانات فروخورده مرتبط است؟ بیمار در چه محیطی زندگی، تحصیل یا کار میکند؟" پاسخ داده شود. امروزه در بیمارستانها و مراکز پزشکی بسیاری از کشورهای جهان در کنار هر پزشک، یک روانشناس متخصص برای بررسی بخش غیر جسمانی یا همان روح انسانها وجود دارد.
وی در پاسخ به این سؤال که "چرا باید یک روانشناس در کنار پزشک باشد؟" اظهار کرد: انسان ماشین یا تنها یک جسم فیزیکی نیست، بلکه متافیزیکی در انسان به نام هیجان، عاطفه، ضمیر ناخودآگاه موجود است. گاهی در علم پزشکی باید توجه کرد که چه چیزی در پس پرده ذهن انسان قرار دارد.
دکتر روانپزشک بالینی با اشاره به اینکه امروزه روانشناسان معتقدند که بیماریهای جسمانی ریشه در ذهن و روان انسانها دارند، گفت: باید توجه کرد که در عمیقترین لایههای ذهن انسان چه چیزی وجود دارد که باعث بروز علائم و نشانههای بیماریهایی غیر از بیماریهای مربوط به ژنتیک میشود. بسیاری از بیماریها مربوط به مسئله ژنتیک نیستند. اگر در زندگی یک فرد دقیق شویم و به هیجانات سرکوبشده، شیوه زندگی یا آرزوها و تفکرات او توجه کنیم نتیجه میگیریم که علائم بیماری در یک ارگان خاص از بدن فرد کاملاً با زندگی و هیجانی که تجربه میکند هماهنگ است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: مقداری انعطافپذیری فکری باید در کشور ایجاد شود که اصلاً در مراکز درمانی ما مشاهده نمیشود و متأسفانه برخی پزشکان را میبینیم که بهشدت در چارچوبهای جسمانی یا فیزیکی معطوف شدهاند، در مواردی کمک گرفتن از طریق تخلیه هیجانی یا رواندرمانی را به تمسخر میگیرند که نشان میدهد با علم روز دنیا پیش نرفتهایم، در کلام میگوییم که نباید به انسان دیدگاه ماشینی داشت، اما حداقل در مراکز درمانی به آن عمل نمیکنیم.
مرجع : خبرگزاری ایسنا