اجحاف وزارت بهداشت در حق روانشناسان
نادیده گرفتن خدمات روانشناسان در لایحه حمایت از حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی
میگنا: دکتر حمید پورشریفی، دانشیار روانشناسی سلامت با انتقاد از نادیده گرفتن خدمات روانشناسان در لایحه حمایت از حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی طی یادداشتی نوشت:
اگرچه بیماری، چه جسمی و چه روانی، درد و رنج دارد، اما، تحمل بیماریهای روانی سختتر است؛ چرا که بیماران روانی ضمن کلنجار رفتن با نشانههای طاقتفرسای بیماری و آثار این نشانهها، تحت تاثیر مشکلاتی نظیر انگ بیماری و نیز عدم آگاهی جامعه قرار میگیرند. شرایط زمانی سختتر میشود که برخی از بیماران روانی، سالهای زیاد با بیماری دست و پنجه نرم میکنند، گاهی شغلشان را از دست میدهند، مشکلات مالی پیدا میکنند و اگر همۀ این موارد به هزینههای بالای درمانهای دارویی و غیردارویی افزوده شود، اوضاع بغرنجتر و غیرقابل تحملتر میشود. تک تک این موارد، ضرورت حمایت از بیماران روانی را دوچندان میکند و لزوم تدوین قوانین حمایتی را مطرح میسازد.
اگرچه بیماری، چه جسمی و چه روانی، درد و رنج دارد، اما، تحمل بیماریهای روانی سختتر است؛ چرا که بیماران روانی ضمن کلنجار رفتن با نشانههای طاقتفرسای بیماری و آثار این نشانهها، تحت تاثیر مشکلاتی نظیر انگ بیماری و نیز عدم آگاهی جامعه قرار میگیرند. شرایط زمانی سختتر میشود که برخی از بیماران روانی، سالهای زیاد با بیماری دست و پنجه نرم میکنند، گاهی شغلشان را از دست میدهند، مشکلات مالی پیدا میکنند و اگر همۀ این موارد به هزینههای بالای درمانهای دارویی و غیردارویی افزوده شود، اوضاع بغرنجتر و غیرقابل تحملتر میشود. تک تک این موارد، ضرورت حمایت از بیماران روانی را دوچندان میکند و لزوم تدوین قوانین حمایتی را مطرح میسازد.
اطلاع حاصل شده است که به تاریخ 26 فروردین 1399 «لایحه حمایت از حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی»، توسط مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شده است. اگرچه این لایحه اقدامی ارزشمند است اما حاوی نقصی جدی است که در صورت عدم رفع آن، ممکن است بیماران روانی در کنار سودهایی که از این لایحه دریافت میکنند آسیبهایی را نیز متحمل شوند.
در این لایحه، به روانشناسان آموزش دیده به ویژه روانشناسان بالینی که به طور مشخص در زمینۀ کمک به بیماران روانی آموزش دیده و تربیت میشوند اشاره نشده است، و این درحالی است که درمان بیماریهای روانی و ارتقای سلامت روان آنها، نیازمند یک اقدام تیمی است و به ویژه روانشناسان بالینی بخش بسیار مهم و تعیین کنندۀ این تیم هستند.
اگرچه در بخشی از این لایحه (ماده 32) که به بیمه اختصاص یافته است علاوه بر روانپزشکان، به عبارت «سایر متخصصین حوزه سلامت روان» اشاره شده است، اما با توجه به اینکه قانون باید صراحت داشته باشد، عدم اشارۀ مستقیم به روانشناسان واجد صلاحیت، به ویژه روانشناسان بالینی، باعث خواهد شد که بیماران نیازمند مشاوره و رواندرمانی، همچنان نتوانند به راحتی از خدمات روانشناختی برخوردار شوند.
در واقع لایحه به گونهای نوشته شده است که حتی ظرفیتِ همکاران هیات علمی شاغل در وزارت بهداشت که دارای تخصص روانشناسی بالینی هستند و در مواردی آموزش دهندۀ روانپزشکان هستند نادیده گرفته شده است.
از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به عنوان سازمان حرفهای روانشناسان انتظار میرود در اسرع وقت در خصوص درج ظرفیت تخصصی روانشناسان واجد صلاحیت در این لایحه اقدام جدی به عمل آورد. البته اگر سازمان نظام همچون قبل بر درج تخصص همۀ روانشناسان اصرار داشته باشد، امری که ناقض مرزبندی صلاحیت حرفهای است، باعث خواهد شد که کل تلاش ره به جایی نبرد و صرفا در حد یک اقدام تبلیغاتی باقی بماند.
امید است در یک اقدام جمعی توسط همۀ ظرفیتهای جامعۀ روانشناسی کشور به ویژه منظومۀ انجمنهای علمی، امکان برخورداری بیماران روانی از ظرفیت روانشناسان آموزش دیده به ویژه روانشناسان بالینی فراهم شود.