توصیه های ساده برای بهداشت روانی داوطلبان
راهکار های مقابله با افکار منفی کنکور
در گوشهای نشسته بود و در فکر فرو رفته بود؛ با اینکه از چند ماه پیش، تلاش کرده بود و بخوبی درس میخواند، اما امروز وقتی که در آزمون آزمایشی نمره خوبی کسب نکرد، حسابی ناامید شد و دوباره افکار منفی کنکوری به سراغش آمد…
آهی کشید و گفت: «اصلاً این چه وضعیه؟ چرا این طوری میشه؟ چرا با اینکه این همه درس خوندم بازم نتونستم نمره خوبی در آزمون بگیرم؟ نکنه شیوه خوندنم ایراد داشته؟ نکنه کنکورم همین طوری بشه؟ و هزاران فکر منفی دیگر که در عرض چند دقیقه توانست افکارش را درهم بریزد.
افکار منفی یکی از بزرگترین چالش های یک دانش آموز کنکوری است
وقتی در سال کنکور قصد دارید مطالعه کنید همزمان با مطالعه افکار منفی متفاوتی به ذهن تان خطور می کند که جلوی مطالعه تان را می یگرد به طوری که هر روز می خواهید درس خواندن را به فردا واگذار کنید. چون این فکرهای منفی آزارتان می دهد و تمام فضای مغزتان را اشغال می کند و آنقدر مشکل را حاد و بزرگ می دانید که هیچ تلاشی را موثر نمی دانید.
افکار منفی یکی از بزرگترین چالش های یک دانش آموز کنکوری است
وقتی در سال کنکور قصد دارید مطالعه کنید همزمان با مطالعه افکار منفی متفاوتی به ذهن تان خطور می کند که جلوی مطالعه تان را می یگرد به طوری که هر روز می خواهید درس خواندن را به فردا واگذار کنید. چون این فکرهای منفی آزارتان می دهد و تمام فضای مغزتان را اشغال می کند و آنقدر مشکل را حاد و بزرگ می دانید که هیچ تلاشی را موثر نمی دانید.
همه ما روزانه با افکار منفي در برخي از موارد مواجه مي شويم. اين افکار، ذهن بيشتر کنکوري هاي عزيز را درهم مي ريزد و باعث مي شود تا فکر و توان آنها براي يادگيري دروس و آمادگي براي کنکور بخوبي عمل نکند. نگران نباشيد؛ شما در اين زمينه تنها نيستيد، بلکه همه کنکوريها در موارد و زمان هاي مختلف، دچار افکار منفي و نااميد کننده ميشوند؛ اما نکته مهم، اين است که بتوانيد اين افکار را دور بريزيد و بخوبي در ادامه مسير قرار بگيريد.
این مساله، بخصوص الان که بسیاری از کنکوریهای عزیز در حال تست زنی سرعتی به شیوه آزمون یا مشغول گذراندن آزمونهای آزمایشی هستند، بیشتر میشود. احساس منفی و نگرانی درباره کنکور، ممکن است که به صورت کم یا زیاد بر عملکرد شما کنکوریهای عزیز تاثیر بگذارد و علاوه بر اینکه وقت شما را بگیرد، باعث تحلیل یادگیریتان شود.
این نگرانی ها طبیعی است، هر چه قدر به کنکور نزدیک میشویم، افکار مختلف، ذهن بعضی از کنکوریها را به هم میریزد. این مساله معمولا در بهمن ماه که داوطلب خود را نزدیک به دوران جمع بندی میبیند بیشتر میشود، به طوری که بسیاری از داوطلبان کنکور برای خارج کردن خود از زیر فشار کنکور قید کنکور را میزنند! باید گفت احساسات منفی و نگرانی درباره کنکور، ممکن است که به صورت کم یا زیاد بر عملکرد شما کنکوریهای عزیز تاثیر بگذارد و علاوه بر اینکه وقت شما را بگیرد، باعث تحلیل یادگیریتان شود.
علت به وجود آمدن افکار منفی
احساسات ما ناشی از افکار ما هستند. بسته به دیدگاه و یا طرز فکری که در موقعیتهای مختلف دارید احساس شما هم متفاوت خواهد بود.
اگر فکر کنید که شما توانایی مقابله با یک موقعیت را ندارید و یا کاری از دست شما ساخته نیست.
اگر فکر کنید که شرایط بهگونهای است که احتمال دارد شکست بخورید
اگر فکر میکنید که ممکن است در آینده با مشکلاتی روبهرو شوید
اگر فکر میکنید که دیگران به شما اهمیتی نمیدهند
اگر فکر میکنید که ممکن است در اثر گرانی فقیر شوید
اگر فکر میکنید که دیگران بااستعدادتر از شما هستند و …
چنین افکاری باعث میشود که احساس نگرانی در ذهن شما شکل بگیرید؛ ترس بر شما پیروز شود و دنباله افکار منفی در ذهنتان تقویت شود. پسازاینکه احساس منفی در وجود ما شکل بگیرد، افکار منفی با سرعت چند برابر در ذهن ما ایجاد میشوند و توانایی کنترل زندگیمان را از ما میگیرد.
در چنین شرایطی باید از خود بپرسیم واقعاً چرا من اینگونه می اندیشم؟ چه کسی ذهن مرا اینگونه برنامه ریزی کرده است که فردی متوسط باشم؟ چه کسی ذهن مرا اینگونه برنامه ریزی کرده است که دست از رؤیاهایم بکشم؟ این افکار محدود از کجا نشأت گرفته اند؟ آیا احتمال دارد که این ذهنیتهای محدود و منفی از محیطی که در آن بزرگ شده ام به ذهن من القا شده باشند؟ آیا شما اجازه میدهید حرفهای منفی دیگران توانایی های عظیم شما را محدود کند؟
ریشه افکار منفی و مزاحم تکرار شونده در سال کنکور
یکی از راه هایی که مغز برای حمله کردن به درس خواندن در اختیار دارد، افکار منفی و مزاحمی است که در سه مرحله قبل از مطالعه، حین مطالعه و بعد از آن به صورت تکرار شونده و آزار دهنده ای از آن استفاده می کند. افکار منفی و مزاحم قبل از مطالعه برای جلوگیری از شروع درس خواندن، افکار حین درس خواندن برای خسته کردن ذهن و برهم زدن تمرکز و کاهش یادگیری و ایجاد حس بیقراری برای بلند شدن از پشت میز و افکار مزاحم پایان مطالعه برای ایجاد خاطره منفی از آن درس است.
خاطره منفی بوجود آمده در پایان مطالعه باعث می شود که درس بعدی را در همان روز سخت تر شروع کنید و همچنین بار بعدی که این فصل را بخواهید بخوانید، با خاطره منفی دفعه قبلی می تواند باعث آزار بیشترتان شود.
علت موفقیت مغز در تاثیر گذاری به وسیله افکار منفی این است که به صورت شرطی و تکراری به آن دانش آموز حمله می کند. یعنی آنقدر موضوع را تکرار می کند که باورتان شود حتما مشکل جدی وجود دارد و نباید درس بخوانید. اگر مغز فقط یک بار آن فکر منفی را بازگو کند تاثیر زیادی ندارد بلکه وقتی از آن فکر به صورت تکرار شونده استفاده می کند باعث ایجاد باور در وجود آن دانش آموز شده و او را متوقف می کند.
در واقع مغز یک فکر منفی تولید و آن را پخش می کند. اگر به آن واکنش نشان دهید در نتیجه بازخورد مثبت داده اید و مغز آن فکر را تقویت می کند و دوباره منتظر عکس العمل شماست. اگر بیشتر واکنش نشان دهید آن بازخورد مثبت تر می شود و مغز متوجه نقطه ضعف تان شده و از همان جنس افکار را بیشتر تولید می کند.
ریشه افکار منفی از کجا می آید؟ترس،ترس مهم ترین دلیل وجود افکار منفی است.
ترس و نگرانی از آینده
ترس از شکست در کنکور
ترس از این باور که من ناتوانم ،من بی عرضه ام...
ترس از قضاوت اطرافیان
ترس از دست دادن چیزهایی که داریم و هزاران ترس دیگر…
تمایل دارم افکار منفی و مزاحم را دسته بندی کنم تا به بینش عمیق تری در مورد طرز کار مغزمان برای تولید و ادامه دادن این تفکرات تکراری، برسیم. ریشه اصلی این افکار در اثر نوع تربیت، شخصیت و محیطی که در آن بزرگ شده ایم به یک یا چند مورد از جدول زیر می رسد:
خشم | استرس | نگرانی |
ترس | وسواس | کمال گرایی |
شک | وابستگی | چند پتانسیلی |
ناامیدی | میل به احترام | امنیت |
رضایت | خودکم بینی | شرم |
غم | خستگی | حسادت |
دشمنی و رقابت | تنفر | پشیمانی |
خودباختگی | حس گناه | دل شکسته شدن |
قربانی شدن | کلافگی و سردرگمی | بی عدالتی |
روزمرگی | اعتماد به نفس | قضاوت |
آنچه از این جدول متوجه می شویم این است که ریشه هر فکر منفی به یک یا چند احساس می رسد. احساسات همان راه نفوذی است که مغز در سایه آن به دانش آموز یا داوطلب کنکور حمله می کند تا حس و حال درس خواندن را از او بگیرد و این فکر را بوجود آورد که امروز، برای درس خواندن روز مناسبی نیست حالا شاید فردا بشود درس خواند.
در ادامه فهرستی از افکار منفی که در مغز یک دانش آموز یا داوطلب کنکور می تواند بوجود بیاید را برایتان می نویسم تا به صورت کاربردی تر با این جملات آشنا شوید. چند مورد اول را با دلیل مشخص کرده ام برای بقیه موارد با استفاده از جدول بالا سعی کنید ریشه افکار منفی و مزاحم خود را شناسایی کنید.
اگر نتوانستید ریشه یابی کنید حتما در پرسش و پاسخ، جملاتی که در مغزتان منتشر می شود را بپرسید تا ریشه افکار منفی تان را مشخص کنم. تمایل دارم به عنوان یک تمرین ریشه یابی از این فهرست استفاده کنید و حداقل حدس های خود را بزنید. باید از یک جایی شناختن خود را شروع کنید.
نکته مهم اینکه بسیاری از افکاری که در فهرست زیر می خوانید به ظاهر منفی نیستند و تعجب می کنید که چرا باید این فکر منفی باشد؟ دقت کنید که این افکار شاید به ظاهر منفی نباشند ولی دو خاصیت دارند: 1- می توانند مزاحم مطالعه باشند 2- با ادامه دار شدن شان می توانند روند منفی ایجاد کنند. پس به این مورد خیلی دقت کنید.
توصیه می کنیم فهرست زیر را با حوصله و دقت بخوانید، چون می خواهید حمله ها را شناسایی کنید. این ها افکار منفی تکرار شونده مشترک بسیاری از کنکوری هاست. به راحتی از این لیست عبور نکنید. هر مورد را که خواندید از خود بپرسید آیا این فکر را داشته ام یا نه؟
- دیر از خواب بیدار شدم، درس خواندن با این وضعیت جالب نیست. (قضاوت، روزمرگی، کمال گرایی)
- دیشب خواب خوبی نداشتم، برای همین باید کمی بیشتر بخوابم که در طول روز، سردرد نگیرم. (ترس)
- کابوس دیدم، خواب وحشتناکی بود و فکرم درگیر است. اگر خوابی که دیدم اتفاق بیفتد؟ (ترس و وسواس)
- هرچقدر می خوابم، بازهم خسته هستم، ژنتیکی آدم های خسته و خوش خوابی هستیم. (قربانی دانستن خود و خستگی)
- این همه خمیازه می کشم، چطوری با این چشم های خواب آلود می خواهم درس خواندن را شروع کنم؟ (روزمرگی و خودباختگی)
- احساس بی حالی می کنی، اگر الان بلند شوی عمرا نمی توانی کامل درس بخوانی. (قضاوت و روزمرگی و خستگی)
- تو اگر دیرتر هم شروع کنی اتفاقی نمی افتد حالا به کارهای مهم تر بپرداز تا سر فرصت درس بخوانی (اعتماد به نفس)
- نگران این هستم که برنامه امروز را نتوانم کامل اجرا کنم برای همین فکرهای منفی به سراغم می آید و انگیزه درس خواندن را از دست می دهم. (نگرانی و قضاوت)
- وقتی از چیزی ناراحت می شوم، روزها درگیرش می شوم و فکرم به سمت آن می رود. این نوع مزاحمت های فکری برایم آزار دهنده است. ( می تواند یک یا چند مورد از موارد روبه رو باشد: ترس، خشم، وابستگی، امنیت، شرم، قضاوت، دل شکسته شدن، قربانی شدن، خود باختگی، غم، تنفر، حس گناه و میل به احترام)
- همه خواب هستند و تو می خواهی بیدار شوی. نه صبحانه ای آماده است نه کسی روزش را شروع کرده است. (می تواند یک یا چند مورد از موارد روبه رو باشد: غم، روزمرگی، خستگی، وابستگی و بی عدالتی)
- چند نفر از کنکوری ها، زودتر از من از خواب بلند شده اند؟ خیلی تنبلم، چطوری می خواهم در کنکور قبول شوم؟ (می تواند یک یا چند مورد از موارد روبه رو باشد: ترس، شک، ناامیدی، نارضایتی، غم، دشمنی و رقابت، خودباختگی، حس گناه، خود کم بینی، استرس، کمال گرایی و قضاوت)
- مگر می شود تا چشمت را باز کردی درس بخوانی؟ هنوز مغزم خواب است و حس درس خواندن ندارم.
- الان گرسنه هستی و منتظر بمان تا صبحانه آماده شود، بعدا روز را شروع می کنی.
- قبل از اینکه پشت میز مطالعه بروی، اول این کلیپ انگیزشی را گوش کن. به عنوان یک توضیح اضافه: (آموختیم که به جای کلیپ انگیزشی از عنوان کلیپ هیجانی استفاده کنیم زیرا این کلیپ ها باعث هیجان زدگی می شوند.)
- نیاز به روحیه داری، اگر این موسیقی را گوش کنی، حالت خوب می شود و می توانی درس خواندن را شروع کنی.
- دیروز شنیدم که خواننده مورد علاقه ام، آلبوم داده است. بروم آن را دانلود کنم گوش کنم وگرنه فکرش مثل خوره، روحم را می خورد.
- شنیده ام یک سریال جدید آمده است که در آن بازیگر محبوبم بازی می کند، می خواهم از الان شروع به دیدنش کنم. اصلا این کار یعنی تفریحم برای کنکور.
- خیلی از دوستانم، هر شب رمان می خوانند. دلم می خواهد در کنار درس ها، یک رمان بخوانم تا کتاب خوان تر شوم.
- اگر شبکه اجتماعی و پیام رسان ها را چک نکنی، همه فکرت درگیر می شود اول یه سری به آن ها بزن، شاید اتفاق بدی افتاده باشد یا قانون تازه ای برای کنکور آماده باشد یا دوستت چیزی گفته باشد. اول چک کن بعد درس می خوانیم.
- برنامه های صبح گاهی تلویزیون (رادیو) خیلی شاد هستند، چند دقیقه همراه با صبحانه خوردن این برنامه ها را هم می بینم (می شنوم) و بعد پشت میزم می روم.
- اگر چند دقیقه با مادرم (یا یکی دیگر از اعضای خانواده) صحبت کنم خیلی می توانم انرژی بگیرم و روز بهتری را شروع کنم.
- اگر به یکی از دوستانم زنگ بزنم ( با یکی از دوستانم چَت کنم) خیلی انرژی می گیرم و روزم را بهتر شروع می کنم.
- خیلی نگران این هستم که دوستم در کنکور قبول شود و خانواده ام سرکوفت قبولی او را به سرم بزنند.
- اگر در کنکور قبول نشوم احساس خنگی و گیجی می کنم و اعتماد به نفسم را از دست می دهم.
- نمی دانم چه شد، یک باره یاد دوستم افتادم؛ او الان چطور درس می خواند؟
- یک کار مهم برای امروز دارم که فکرم را درگیر کرده است.
- قرار است چند روز بعد به عروسی برویم، خیلی مشغولش هستم که بروم یا نروم؟
- احساس بی حوصلگی و سردر گمی دارم.
- احساس استرس دارم.
- ترس از شکست و قبول نشدن، هر روز یادم می آید.
- همیشه روز کنکور یادم می آید و پر از دلشوره و ترس هستم.
- نگرانی های بزرگی دارم، مثل اینکه آینده ام چه می شود؟ زندگی ام چطور رقم می خورد؟
- انگیزه و انرژی روزهای اول مطالعه را ندارم، نمی دانم چرا انرژی ام کم شده و اُفت کرده ام.
- آیا در خانه درس خواندن درست است؟ نکند می رفتم کتاب خانه بهتر بود. (برعکس این فکر منفی برای کسانی که کتابخانه می روند، وجود دارد).
- فکر می کنم، از بقیه کنکوری ها عقب هستم.
- گمان کنم روش درس خواندنم خوب نیست.
- نکند برنامه ریزی ام، ضعیف باشد.
- امروز در برنامه ام درس هایی هستند که بیشتر غلط هایم مربوط به آن هاست، خیلی برنامه امروزم عذاب آور است.
- خیلی ها در کنکور، زرنگ تر و باهوش تر از من هستند، آیا می شود موفق شوم؟
- از این درس خوشم نمی آید، حس خواندنش را ندارم.
- فکرم درگیر است، اما نمی دانم درگیر چیست؟
- مشکلات زیادی دارم مثل وسواس، عدم تمرکز، کمال گرایی، چطور با این همه مشکل می خواهم درس بخوانم؟
- امکانات مدرسه و شهرمان خیلی کم بوده، این رقابت عادلانه نیست.
- شایعه شده که قرار است در کنکور فلان اتفاق بیفتد، بروم چند خبرگزاری را چک کنم، نکند واقعا چیزی هست که از آن بی خبرم؟
- کنکور خیلی سخت و طولانی شده، احساس تنهایی می کنم از بس با دوست و فامیل نبوده ام.
- این همه درس بخوانی و آخرش هم معلوم نباشد قبول می شوی یا نه؟
- اگر در کنکور قبول نشوم، فامیل و دوستانم ( و یا همکلاسی های مدرسه) چطور مرا قضاوت می کنند؟
- احساس فشار روی دوش خودم حس می کنم، با این فشار روانی که نمی شود درس خواند.
- هیچ کسی برایم کاری نکرده ولی همه توقع دارند که بهترین رشته را قبول شوم.
- خانواده ام برای کنکورم ارزش قایل نیستند و کمی مرا درک نمی کنند.
- اگر خدای نکرده، اتفاقی برای پدر و مادرم بیفتد و آن ها فوت کنند و تنها شوم چه اتفاقی برای خودم و کنکورم می افتد؟
- پدرم دیشب، سر سفره شام یک خاطره از فرزند دوستش که پزشکی قبول شده بود تعریف کرد، منظورش چه بود؟ خیلی بهم ریختم. نکند آن ها توقع دارند که پزشکی قبول شوم و اگر نشود، دیگر آدم حسابم نمی کنند.
- بی خبری مرا زجر می دهد. هر وقت از دوستم یا یکی از اعضای خانواده و فامیل بی خبر باشم زجر می شکم و نمی توانم درس بخوانم
- دلم می خواهد در چند هدف، موفق باشم. مثلا هم ورزشکار مشهوری باشم، هم نوازنده خوب و هم پزشک معتبری باشم. اما این درس خواندن برای کنکور و بعدا هم قبولی در رشته پزشکی مرا می ترساند که به هدف های دیگرم نرسم.
- اگر خانواده خوبی داشتم، مرا حمایت می کردند تا استرس و فشارهای روحی ام کم شوند.
- زندگی ام، یکنواخت شده باید تغییراتی در آن ایجاد کنم. نمی شود که هر روز درس خواند.
- فکرم مشغول حرفی است که پشت سرم در فامیل می زنند.
- ای کاش می شد با دوستم، قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، خیلی دلم گرفته و بی حوصله شده ام.
- فکر می کنم، هدف خوبی برای خودم انتخاب نکرده ام، بروم بررسی کنم که آیا هدفم درست بوده است؟
- انگیزه ام کم شده است، اگر کمی خیال پردازی کنم می توانم انرژی بگیرم.
- روزهای زیادی را از دست داده ام، مگر می شود آن ها را جبران کرد؟
- اگر در کنکور قبول نشدم، پشت کنکور بمانم یا اینکه به فکر رشته دیگری باشم؟
- اگر شهر دیگری قبول شدم، در خوابگاه زندگی کنم یا یک خانه مستقل بگیرم؟
- اگر شهر دیگری قبول شدم، هر چند وقت یک بار به خانه سر بزنم؟
- ارتباط درست با افراد هم خوابگاهی چطور است؟
- برای دانشگاه رفتن چه مدلی لباس بپوشم بهتر است؟
- روی سر و صدا حساس هستم، حالا اگر شهر دیگری قبول شدم چطوری درس بخوانم؟
- اگر شهر دیگری قبول شدم، چطوری می شود انتقال بگیرم برای شهر خودم؟
- هی روزگار، دانشگاه باعث جدایی از دوستانم (همکلاسی ها) می شود. چقدر این دنیا کوچک است.
- با یکی از دوستانم (همکلاسی هایم) رقابت درسی دارم و دلم می خواهد هر طور شده، رتبه کنکورم از او بهتر شود.
- اگر یکی از همکلاسی ها پزشکی قبول شود و من نشوم، خیلی سخت است. حتما کلی هم مسخره می شوم.
- زندگی در خوابگاه چه مشکلاتی دارد؟
- به رشته پزشکی علاقه دارم، بروم چند دانشجوی پزشکی پیدا کنم و از سختی های رشته پزشکی سوال کنم.
- آیا در زمان دانشجویی می شود کار کرد؟
- آیا به دانشجویان حقوق می دهند؟
- وام دانشجویی چطوری است؟
- باید به فکر تفریحات زمان دانشجویی باشم، می خواهم دوران دانشجویی خوب و شادی داشته باشم.
- خیلی ها می گویند، بیشتر رشته های دانشگاهی درآمدزا نیست، نکند این همه درس بخوانم و رشته مورد علاقه منم چند سال بعد کار و درآمدی نداشته باشد.
- اگر در کنکور قبول شوم و دوستانم قبول نشوند آنوقت ممکن است رابطه دوستی مان خراب شود.
- افکار وسواسی نسبت به مطالعه و یادگیری دارم. همیشه قبل از مطالعه به خودم می گویم که نکند جزوه هایم کامل نباشد و انگیزه ام برای دست به خودکار شدن را کاهش می دهد.
- دوست دارم ذهنم، خالی خالی باشد تا بتوانم درس بخوانم. ولی همیشه یک فکری هست که مرا مشغول خودش کند. الان دارم به همین افکار، فکر می کنم که مثل خوره تا چشم باز می کنم، همراهم هستند.
- پدر و مادرم برایم کلی هزینه کرده اند و اگر در کنکور موفق نشوم آن ها حتما خستگی به تنشان می ماند و شرمنده محبتشان می شوم.
- پدر و مادرم باید به من افتخار کنند و می ترسم با نتیجه کنکورم باعث شرمندگی آن ها در بین فامیل و دوستان شوم.
- ناراحتی هایم در خانواده جدی گرفته نمی شود. همیشه می خواهند مشکلات مرا کوچک و ساده در نظر بگیرند.
- وقتی یاد شرایط زندگی دختر خاله ام (یا هر شخص هم سن و سال دیگری) می افتم، خیلی حسودی ام می شود. او در بهترین امکانات برای کنکور مشغول درس خواندن است.
- می ترسم ظرفیت دانشگاه ها برای کنکور سال بعدی کمتر شود و استرس می گیرم که اگر بخواهم پشت کنکور بمانم شاید قبول نشوم.
- درگیر صحبت های معلم های مدرسه می شوم و وقتی آن ها شخص دیگری را به عنوان فرد موفق، معرفی می کنند روحیه ام به هم می ریزد.
- سر کلاس، وقتی کسی سوالی را حل می کند و نمی توانم به سرعت پاسخ دهم یا اصلا راه حل را بلد نیستم، دچار تنش و استرس می شوم.
- وقتی اتفاقی برایم می افتد، از فردای آن روز، همه فکرم این می شود که چرا این اتفاق افتاد؟ چرا آن کاری که باید می کردم را نکردم؟ چرا حرفی که باید می زدم را نزدم؟ کل فکرهایم از جنس سرزنش کردن و سرکوفت زدن به خودم است.
- ترس از بیماری دارم. وقتی خبری در مورد بیماری ایدز می خوانم حالا کل فکرم درگیر این می شود که نکند من هم ایدز بگیرم، این ترس را برای هر بیماری دارم حتی یک سرما خوردگی هم فکر مرا به خودش مشغول می کند.
- از مقایسه شدن می ترسم. از بچگی حتی با افرادی که سال ها از خودم بزرگتر بودند مقایسه شده ام. الان که در سال کنکور هستم، خیلی برایم دردناک است که نتیجه ام را با دیگران مقایسه کنند. فکر اینکه نکند مرا با کسی مقایسه کنند، خیلی مرا نگران کرده است.
- دیشب خواب خوبی نداشتم، برای همین باید کمی بیشتر بخوابم که در طول روز، سردرد نگیرم. (ترس)
- کابوس دیدم، خواب وحشتناکی بود و فکرم درگیر است. اگر خوابی که دیدم اتفاق بیفتد؟ (ترس و وسواس)
- هرچقدر می خوابم، بازهم خسته هستم، ژنتیکی آدم های خسته و خوش خوابی هستیم. (قربانی دانستن خود و خستگی)
- این همه خمیازه می کشم، چطوری با این چشم های خواب آلود می خواهم درس خواندن را شروع کنم؟ (روزمرگی و خودباختگی)
- احساس بی حالی می کنی، اگر الان بلند شوی عمرا نمی توانی کامل درس بخوانی. (قضاوت و روزمرگی و خستگی)
- تو اگر دیرتر هم شروع کنی اتفاقی نمی افتد حالا به کارهای مهم تر بپرداز تا سر فرصت درس بخوانی (اعتماد به نفس)
- نگران این هستم که برنامه امروز را نتوانم کامل اجرا کنم برای همین فکرهای منفی به سراغم می آید و انگیزه درس خواندن را از دست می دهم. (نگرانی و قضاوت)
- وقتی از چیزی ناراحت می شوم، روزها درگیرش می شوم و فکرم به سمت آن می رود. این نوع مزاحمت های فکری برایم آزار دهنده است. ( می تواند یک یا چند مورد از موارد روبه رو باشد: ترس، خشم، وابستگی، امنیت، شرم، قضاوت، دل شکسته شدن، قربانی شدن، خود باختگی، غم، تنفر، حس گناه و میل به احترام)
- همه خواب هستند و تو می خواهی بیدار شوی. نه صبحانه ای آماده است نه کسی روزش را شروع کرده است. (می تواند یک یا چند مورد از موارد روبه رو باشد: غم، روزمرگی، خستگی، وابستگی و بی عدالتی)
- چند نفر از کنکوری ها، زودتر از من از خواب بلند شده اند؟ خیلی تنبلم، چطوری می خواهم در کنکور قبول شوم؟ (می تواند یک یا چند مورد از موارد روبه رو باشد: ترس، شک، ناامیدی، نارضایتی، غم، دشمنی و رقابت، خودباختگی، حس گناه، خود کم بینی، استرس، کمال گرایی و قضاوت)
- مگر می شود تا چشمت را باز کردی درس بخوانی؟ هنوز مغزم خواب است و حس درس خواندن ندارم.
- الان گرسنه هستی و منتظر بمان تا صبحانه آماده شود، بعدا روز را شروع می کنی.
- قبل از اینکه پشت میز مطالعه بروی، اول این کلیپ انگیزشی را گوش کن. به عنوان یک توضیح اضافه: (آموختیم که به جای کلیپ انگیزشی از عنوان کلیپ هیجانی استفاده کنیم زیرا این کلیپ ها باعث هیجان زدگی می شوند.)
- نیاز به روحیه داری، اگر این موسیقی را گوش کنی، حالت خوب می شود و می توانی درس خواندن را شروع کنی.
- دیروز شنیدم که خواننده مورد علاقه ام، آلبوم داده است. بروم آن را دانلود کنم گوش کنم وگرنه فکرش مثل خوره، روحم را می خورد.
- شنیده ام یک سریال جدید آمده است که در آن بازیگر محبوبم بازی می کند، می خواهم از الان شروع به دیدنش کنم. اصلا این کار یعنی تفریحم برای کنکور.
- خیلی از دوستانم، هر شب رمان می خوانند. دلم می خواهد در کنار درس ها، یک رمان بخوانم تا کتاب خوان تر شوم.
- اگر شبکه اجتماعی و پیام رسان ها را چک نکنی، همه فکرت درگیر می شود اول یه سری به آن ها بزن، شاید اتفاق بدی افتاده باشد یا قانون تازه ای برای کنکور آماده باشد یا دوستت چیزی گفته باشد. اول چک کن بعد درس می خوانیم.
- برنامه های صبح گاهی تلویزیون (رادیو) خیلی شاد هستند، چند دقیقه همراه با صبحانه خوردن این برنامه ها را هم می بینم (می شنوم) و بعد پشت میزم می روم.
- اگر چند دقیقه با مادرم (یا یکی دیگر از اعضای خانواده) صحبت کنم خیلی می توانم انرژی بگیرم و روز بهتری را شروع کنم.
- اگر به یکی از دوستانم زنگ بزنم ( با یکی از دوستانم چَت کنم) خیلی انرژی می گیرم و روزم را بهتر شروع می کنم.
- خیلی نگران این هستم که دوستم در کنکور قبول شود و خانواده ام سرکوفت قبولی او را به سرم بزنند.
- اگر در کنکور قبول نشوم احساس خنگی و گیجی می کنم و اعتماد به نفسم را از دست می دهم.
- نمی دانم چه شد، یک باره یاد دوستم افتادم؛ او الان چطور درس می خواند؟
- یک کار مهم برای امروز دارم که فکرم را درگیر کرده است.
- قرار است چند روز بعد به عروسی برویم، خیلی مشغولش هستم که بروم یا نروم؟
- احساس بی حوصلگی و سردر گمی دارم.
- احساس استرس دارم.
- ترس از شکست و قبول نشدن، هر روز یادم می آید.
- همیشه روز کنکور یادم می آید و پر از دلشوره و ترس هستم.
- نگرانی های بزرگی دارم، مثل اینکه آینده ام چه می شود؟ زندگی ام چطور رقم می خورد؟
- انگیزه و انرژی روزهای اول مطالعه را ندارم، نمی دانم چرا انرژی ام کم شده و اُفت کرده ام.
- آیا در خانه درس خواندن درست است؟ نکند می رفتم کتاب خانه بهتر بود. (برعکس این فکر منفی برای کسانی که کتابخانه می روند، وجود دارد).
- فکر می کنم، از بقیه کنکوری ها عقب هستم.
- گمان کنم روش درس خواندنم خوب نیست.
- نکند برنامه ریزی ام، ضعیف باشد.
- امروز در برنامه ام درس هایی هستند که بیشتر غلط هایم مربوط به آن هاست، خیلی برنامه امروزم عذاب آور است.
- خیلی ها در کنکور، زرنگ تر و باهوش تر از من هستند، آیا می شود موفق شوم؟
- از این درس خوشم نمی آید، حس خواندنش را ندارم.
- فکرم درگیر است، اما نمی دانم درگیر چیست؟
- مشکلات زیادی دارم مثل وسواس، عدم تمرکز، کمال گرایی، چطور با این همه مشکل می خواهم درس بخوانم؟
- امکانات مدرسه و شهرمان خیلی کم بوده، این رقابت عادلانه نیست.
- شایعه شده که قرار است در کنکور فلان اتفاق بیفتد، بروم چند خبرگزاری را چک کنم، نکند واقعا چیزی هست که از آن بی خبرم؟
- کنکور خیلی سخت و طولانی شده، احساس تنهایی می کنم از بس با دوست و فامیل نبوده ام.
- این همه درس بخوانی و آخرش هم معلوم نباشد قبول می شوی یا نه؟
- اگر در کنکور قبول نشوم، فامیل و دوستانم ( و یا همکلاسی های مدرسه) چطور مرا قضاوت می کنند؟
- احساس فشار روی دوش خودم حس می کنم، با این فشار روانی که نمی شود درس خواند.
- هیچ کسی برایم کاری نکرده ولی همه توقع دارند که بهترین رشته را قبول شوم.
- خانواده ام برای کنکورم ارزش قایل نیستند و کمی مرا درک نمی کنند.
- اگر خدای نکرده، اتفاقی برای پدر و مادرم بیفتد و آن ها فوت کنند و تنها شوم چه اتفاقی برای خودم و کنکورم می افتد؟
- پدرم دیشب، سر سفره شام یک خاطره از فرزند دوستش که پزشکی قبول شده بود تعریف کرد، منظورش چه بود؟ خیلی بهم ریختم. نکند آن ها توقع دارند که پزشکی قبول شوم و اگر نشود، دیگر آدم حسابم نمی کنند.
- بی خبری مرا زجر می دهد. هر وقت از دوستم یا یکی از اعضای خانواده و فامیل بی خبر باشم زجر می شکم و نمی توانم درس بخوانم
- دلم می خواهد در چند هدف، موفق باشم. مثلا هم ورزشکار مشهوری باشم، هم نوازنده خوب و هم پزشک معتبری باشم. اما این درس خواندن برای کنکور و بعدا هم قبولی در رشته پزشکی مرا می ترساند که به هدف های دیگرم نرسم.
- اگر خانواده خوبی داشتم، مرا حمایت می کردند تا استرس و فشارهای روحی ام کم شوند.
- زندگی ام، یکنواخت شده باید تغییراتی در آن ایجاد کنم. نمی شود که هر روز درس خواند.
- فکرم مشغول حرفی است که پشت سرم در فامیل می زنند.
- ای کاش می شد با دوستم، قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، خیلی دلم گرفته و بی حوصله شده ام.
- فکر می کنم، هدف خوبی برای خودم انتخاب نکرده ام، بروم بررسی کنم که آیا هدفم درست بوده است؟
- انگیزه ام کم شده است، اگر کمی خیال پردازی کنم می توانم انرژی بگیرم.
- روزهای زیادی را از دست داده ام، مگر می شود آن ها را جبران کرد؟
- اگر در کنکور قبول نشدم، پشت کنکور بمانم یا اینکه به فکر رشته دیگری باشم؟
- اگر شهر دیگری قبول شدم، در خوابگاه زندگی کنم یا یک خانه مستقل بگیرم؟
- اگر شهر دیگری قبول شدم، هر چند وقت یک بار به خانه سر بزنم؟
- ارتباط درست با افراد هم خوابگاهی چطور است؟
- برای دانشگاه رفتن چه مدلی لباس بپوشم بهتر است؟
- روی سر و صدا حساس هستم، حالا اگر شهر دیگری قبول شدم چطوری درس بخوانم؟
- اگر شهر دیگری قبول شدم، چطوری می شود انتقال بگیرم برای شهر خودم؟
- هی روزگار، دانشگاه باعث جدایی از دوستانم (همکلاسی ها) می شود. چقدر این دنیا کوچک است.
- با یکی از دوستانم (همکلاسی هایم) رقابت درسی دارم و دلم می خواهد هر طور شده، رتبه کنکورم از او بهتر شود.
- اگر یکی از همکلاسی ها پزشکی قبول شود و من نشوم، خیلی سخت است. حتما کلی هم مسخره می شوم.
- زندگی در خوابگاه چه مشکلاتی دارد؟
- به رشته پزشکی علاقه دارم، بروم چند دانشجوی پزشکی پیدا کنم و از سختی های رشته پزشکی سوال کنم.
- آیا در زمان دانشجویی می شود کار کرد؟
- آیا به دانشجویان حقوق می دهند؟
- وام دانشجویی چطوری است؟
- باید به فکر تفریحات زمان دانشجویی باشم، می خواهم دوران دانشجویی خوب و شادی داشته باشم.
- خیلی ها می گویند، بیشتر رشته های دانشگاهی درآمدزا نیست، نکند این همه درس بخوانم و رشته مورد علاقه منم چند سال بعد کار و درآمدی نداشته باشد.
- اگر در کنکور قبول شوم و دوستانم قبول نشوند آنوقت ممکن است رابطه دوستی مان خراب شود.
- افکار وسواسی نسبت به مطالعه و یادگیری دارم. همیشه قبل از مطالعه به خودم می گویم که نکند جزوه هایم کامل نباشد و انگیزه ام برای دست به خودکار شدن را کاهش می دهد.
- دوست دارم ذهنم، خالی خالی باشد تا بتوانم درس بخوانم. ولی همیشه یک فکری هست که مرا مشغول خودش کند. الان دارم به همین افکار، فکر می کنم که مثل خوره تا چشم باز می کنم، همراهم هستند.
- پدر و مادرم برایم کلی هزینه کرده اند و اگر در کنکور موفق نشوم آن ها حتما خستگی به تنشان می ماند و شرمنده محبتشان می شوم.
- پدر و مادرم باید به من افتخار کنند و می ترسم با نتیجه کنکورم باعث شرمندگی آن ها در بین فامیل و دوستان شوم.
- ناراحتی هایم در خانواده جدی گرفته نمی شود. همیشه می خواهند مشکلات مرا کوچک و ساده در نظر بگیرند.
- وقتی یاد شرایط زندگی دختر خاله ام (یا هر شخص هم سن و سال دیگری) می افتم، خیلی حسودی ام می شود. او در بهترین امکانات برای کنکور مشغول درس خواندن است.
- می ترسم ظرفیت دانشگاه ها برای کنکور سال بعدی کمتر شود و استرس می گیرم که اگر بخواهم پشت کنکور بمانم شاید قبول نشوم.
- درگیر صحبت های معلم های مدرسه می شوم و وقتی آن ها شخص دیگری را به عنوان فرد موفق، معرفی می کنند روحیه ام به هم می ریزد.
- سر کلاس، وقتی کسی سوالی را حل می کند و نمی توانم به سرعت پاسخ دهم یا اصلا راه حل را بلد نیستم، دچار تنش و استرس می شوم.
- وقتی اتفاقی برایم می افتد، از فردای آن روز، همه فکرم این می شود که چرا این اتفاق افتاد؟ چرا آن کاری که باید می کردم را نکردم؟ چرا حرفی که باید می زدم را نزدم؟ کل فکرهایم از جنس سرزنش کردن و سرکوفت زدن به خودم است.
- ترس از بیماری دارم. وقتی خبری در مورد بیماری ایدز می خوانم حالا کل فکرم درگیر این می شود که نکند من هم ایدز بگیرم، این ترس را برای هر بیماری دارم حتی یک سرما خوردگی هم فکر مرا به خودش مشغول می کند.
- از مقایسه شدن می ترسم. از بچگی حتی با افرادی که سال ها از خودم بزرگتر بودند مقایسه شده ام. الان که در سال کنکور هستم، خیلی برایم دردناک است که نتیجه ام را با دیگران مقایسه کنند. فکر اینکه نکند مرا با کسی مقایسه کنند، خیلی مرا نگران کرده است.
الان که این فهرست را مطالعه کرده اید، انتظار دارم آن موردهایی که در زندگی کنکوری تان صدق می کند را مشخص و حتی موارد خود را هم به آن اضافه کرده باشید. در قدم بعدی باید این مراحل را طی کنیم تا افکار منفی به جای اذیت کردن ما، باعث رشد و پیشرفت شخصی مان شوند:

1. مغز با تکرار این فکر منفی و بی آنکه اتفاق تازه ای افتاده باشد سعی می کند حالت روحی را از سفید به سیاه تبدیل کند. بنابراین وقتی یک فکر منفی تولید می شود با آگاهی از اینکه مغز قرار است وضعیت را سیاه جلوه دهد تا فرایند درس خواندن را متوقف کند، به مطالعه خود ادامه دهید حتی اگر حس بی کیفیتی و حواس پرتی و عمقی نبودن مطالعه را داشتید ولی بازهم ادامه دهید.
2. طبق توضیحات نوشتاری همین متن باید ریشه افکار منفی و مزاحم خود را پیدا کنیم. مثلا ریشه فکرهای یک دانش آموز ممکن است قضاوت های نادرست، برای دیگری ترس و نفر بعدی، استرس باشد.
3. حالا که ریشه نقطه ضعف خود را پیدا کردید لازم است برای آن راه حل بدهید. ما به فکر منفی و مزاحم نمی گوییم که «برو، دوست ندارم به تو فکر کنم. دلم نمی خواهد برایت وقت بگذارم» بلکه ریشه یابی کرده و آن را حل می کنم. وقتی مشخص می شود که من فردی استرسی هستم باید این استرس یک بار برای همیشه برطرف شود.
تا وقتی به این نتیجه نرسید که باید مشکل را حل کرد، با افکار منفی اذیت می شوید. فکر منفی نشانه ضعف های شخصیتی آن فرد است. بنابراین ریشه یابی کرده و آن را برطرف کنید. نگذارید مغز دستاویزی برای اذیت کردن داشته باشد.
نکته مهمی که لازم است بار دیگر در انتهای این مطلب به آن اشاره کنم این است که:
هنر مغز در تکرار کردن افکار منفی است. به این مثال دقت کنید؛ اگر کسی یک بار بگوید: «چقدر پوست صورتت چرب است» یک واحد روی شما اثر دارد ولی اگر این جمله را بارها بشنوید آنگاه تاثیر این جمله بسیار بسیار افزایش می یابد. اگر در تیتر این مطلب روی کلمه تکرار شونده تاکید کردم برای این است که مغز سعی می کند یک فکر منفی را بارها تکرار کند.
وقتی آن فکر مزاحم چند بار تکرار شد آنگاه دانش آموز یا داوطلب کنکور می گوید: «مشکلم خیلی بزرگ و عمقی است و فکر نمی کنم به این زودی ها خوب شوم. اوضاعم خیلی بدتر از آن چیزی است که فکرش را می کنم.» بنابراین به تکرار شدن افکار منفی دقت کنید زیرا مغز می خواهد آن را وخیم و بدتر از آن چیزی که هست نشان دهد.
فکر مزاحم نشانه وجود یک یا چند مشکل است ولی تحت تاثیر تکرار شدن هایش قرار نگیرید. مشکل وجود دارد ولی آنقدری که مغز سعی در غلو و سیاه کردن اوضاع دارد، بزرگ نیست. ریشه یابی افکار منفی به آگاهی تان در جهت خنثی کردن این حملات مغز کمک می کند. لازم است یک بار برای همیشه ریشه این افکار مزاحم تکراری را بیرون بکشید که این مطلب کمک می کند این اقدام مهم را اجرا کنید.
اگر این افکار کنترل نشوند،چه اتفاقی می افتد؟
همین الان افکار منفی خود را یاداشت کنید و به آن ها فکر کنید.
خواهید دید که خیلی از این افکار کاملا بی دلیل هستند.خصوصا زمانی که شما تلاش می کنید.
اگر از شما بپرسم کار مغز چیست؟ قطعا اولین پاسخ این است فکر کردن پس نباید توقع داشته باشید ،مغز فکر نکند.مغز ما همیشه در حال تفکر کردن است.روزانه هزاران فکر به مغز انسان خطور می کند. مهم این است که روی افکار منفی تمرکز نکنیم.ذهن ما مثل رودخانه ای است که روان است .این ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی از این رودخانه بگیریم.
یک مثال کاربردی در رابطه با کنکور:
غرق در مطالعه هستم،ناگهان این فکر می آید که نکند موفق نشوم؟!
اینجا دوتا کار می توانم انجام دهم؟
1- این فکر را ادامه دهم و بگوبم آره من آدم بدشانسی هستم و همیشه شکست خوردم در زندگی،هیچ کس مثل من بدبخت نبوده ،این از خانواده که درک نمی کنند.
این از شرایط خودم و…. اینقدر ادامه میدید تا گریه می کنید.
2-من داردم تلاش می کنم و حتما موفق می شوم،توکل برخدا من از بچگی خیلی باهوش بودم
متوجه شدید: شاید ورود فکر منفی دست شما نباشد.ولی چگونه مدیریت افکار منفی قطعا دست شماست.
باید حواست باشد که فکر منفی همیشه خواهد آمد؟
اگر از شما بپرسم کار مغز چیست؟قطعا اولین پاسخ این است فکر کردن پس نباید توقع داشته باشید ،مغز فکر نکند.مغز ما همیشه در حال تفکر کردن است.روزانه هزاران فکر به مغز انسان خطور می کند. مهم این است که روی افکار منفی تمرکز نکنیم.ذهن ما مثل رودخانه ای است که روان است.این ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی از این رودخانه بگیریم.(ماهی یا زباله)
با کسانی که تلاش می کنند تا ذهن ما را مسموم کنند، چگونه رفتار کنیم؟
ما باید اینرا بدانیم که هرگاه کسی بخواهد با ایمان قلبی خود کاری را به انجام برساند، همیشه کسانی هستند که با گفته هایشان ذهن او را مسموم می کنند. اکثر اوقات آنها قصد بدی ندارند، بلکه فکر میکنند به خیر و صلاح شما صحبت میکنند. آنها به شما گوشزد میکنند که چرا نمیتوانید آن کار را به انجام برسانید. مثلا میگویند: «برادر یا خواهر من هم همین کار را انجام داد و شکست خورد! یا حتی خود من بارها در کنکور سراسری شرکت کردم اما نتوانستم در رشته و دانشگاه دلخواهم قبول شوم».
تمام صحبتهای این افراد چه از سر دلسوزی باشد و یا از سر حسادت و کینه، یک پیام مشترک برای شما دارد و آن اینکه از نظر آنها؛ هدف شما غیرممکن است. اما پاسخ شما به آنها باید این باشد : این رؤیای من است نه شما ، خداوند وعده تحقق این رؤیا را در قلب شما قرار نداده است، بلکه او وعده تحقق آن را تنها در قلب من قرار داده است.بنابراین هرگز اجازه ندهید حرفهای منفی دیگران سرنوشت شما را محدود کند. جنگ واقعی در درون ذهن شماست. اگر شما در ذهنتان خود را ببازید، در دنیای بیرون نیز قطعا خواهید باخت.
اگر این افکار کنترل نشوند،چه اتفاقی می افتد؟
این افکار به راحتی باعث شکست ما در زندگی می شوند.یک مثال: من همیشه فکر می کم در کنکور موفق نمی شوم، به مرور این شکست را از لحاظ ذهنی می پذیرم و دست از تلاش برمی دارم. در نتیجه در کنکور شکست خواهم خورد و همین باعث خواهد شد که همیشه فکر کنم یک فرد کاملا ناتوان و شکست خورده هستم.
اولین قدم برای مبارزه با این افکار چی هست؟
این هست که،این افکار و احساسات منفی را بشناسیم و بدانیم که، این افکار منفی در کنکور باعث شکست ما در کنکور خواهند شد. این اولین مرحله مبارزه است ،یعنی شما نسبت به این افکار آگاهی داشته باشد.
دومین مرحله مقابله با افکار منفی ثبت آن ها هست؟اولین قدم برای مبارزه با این افکار چی هست؟
این هست که،این افکار و احساسات منفی را بشناسیم و بدانیم که، این افکار منفی در کنکور باعث شکست ما در کنکور خواهند شد. این اولین مرحله مبارزه است ،یعنی شما نسبت به این افکار آگاهی داشته باشد.
همین الان افکار منفی خود را یاداشت کنید و به آن ها فکر کنید.
خواهید دید که خیلی از این افکار کاملا بی دلیل هستند.خصوصا زمانی که شما تلاش می کنید.
سومین قدم برای مبارزه با این افکار،جایگزینی افکار مثبت هست.
باید به موارد مثبت فکر کنید.و آن ها را در خود تقویت کنید.سعی کنید از امروز به بعد در تمام روز به موارد مثبت فکر کنید.
توجه: حتی اگر مورد مثبتی سراغ ندارید، فکر کنید و پیدا کنید.هزاران فکر مثبت هست،کافی است تمرکز کنید. مثلا آینده خوب،موفقیت در زندگی،موفقیت در کنکور،رتبه عالی
باید حواست باشد که،فکر منفی همیشه خواهد آمد؟توجه: حتی اگر مورد مثبتی سراغ ندارید، فکر کنید و پیدا کنید.هزاران فکر مثبت هست،کافی است تمرکز کنید. مثلا آینده خوب،موفقیت در زندگی،موفقیت در کنکور،رتبه عالی
اگر از شما بپرسم کار مغز چیست؟ قطعا اولین پاسخ این است فکر کردن پس نباید توقع داشته باشید ،مغز فکر نکند.مغز ما همیشه در حال تفکر کردن است.روزانه هزاران فکر به مغز انسان خطور می کند. مهم این است که روی افکار منفی تمرکز نکنیم.ذهن ما مثل رودخانه ای است که روان است .این ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی از این رودخانه بگیریم.
یک مثال کاربردی در رابطه با کنکور:
غرق در مطالعه هستم،ناگهان این فکر می آید که نکند موفق نشوم؟!
اینجا دوتا کار می توانم انجام دهم؟
1- این فکر را ادامه دهم و بگوبم آره من آدم بدشانسی هستم و همیشه شکست خوردم در زندگی،هیچ کس مثل من بدبخت نبوده ،این از خانواده که درک نمی کنند.
این از شرایط خودم و…. اینقدر ادامه میدید تا گریه می کنید.
2-من داردم تلاش می کنم و حتما موفق می شوم،توکل برخدا من از بچگی خیلی باهوش بودم
متوجه شدید: شاید ورود فکر منفی دست شما نباشد.ولی چگونه مدیریت افکار منفی قطعا دست شماست.
باید حواست باشد که فکر منفی همیشه خواهد آمد؟
اگر از شما بپرسم کار مغز چیست؟قطعا اولین پاسخ این است فکر کردن پس نباید توقع داشته باشید ،مغز فکر نکند.مغز ما همیشه در حال تفکر کردن است.روزانه هزاران فکر به مغز انسان خطور می کند. مهم این است که روی افکار منفی تمرکز نکنیم.ذهن ما مثل رودخانه ای است که روان است.این ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی از این رودخانه بگیریم.(ماهی یا زباله)
با کسانی که تلاش می کنند تا ذهن ما را مسموم کنند، چگونه رفتار کنیم؟
ما باید اینرا بدانیم که هرگاه کسی بخواهد با ایمان قلبی خود کاری را به انجام برساند، همیشه کسانی هستند که با گفته هایشان ذهن او را مسموم می کنند. اکثر اوقات آنها قصد بدی ندارند، بلکه فکر میکنند به خیر و صلاح شما صحبت میکنند. آنها به شما گوشزد میکنند که چرا نمیتوانید آن کار را به انجام برسانید. مثلا میگویند: «برادر یا خواهر من هم همین کار را انجام داد و شکست خورد! یا حتی خود من بارها در کنکور سراسری شرکت کردم اما نتوانستم در رشته و دانشگاه دلخواهم قبول شوم».
تمام صحبتهای این افراد چه از سر دلسوزی باشد و یا از سر حسادت و کینه، یک پیام مشترک برای شما دارد و آن اینکه از نظر آنها؛ هدف شما غیرممکن است. اما پاسخ شما به آنها باید این باشد : این رؤیای من است نه شما ، خداوند وعده تحقق این رؤیا را در قلب شما قرار نداده است، بلکه او وعده تحقق آن را تنها در قلب من قرار داده است.بنابراین هرگز اجازه ندهید حرفهای منفی دیگران سرنوشت شما را محدود کند. جنگ واقعی در درون ذهن شماست. اگر شما در ذهنتان خود را ببازید، در دنیای بیرون نیز قطعا خواهید باخت.
احساس منفی و نگرانی درباره کنکور، ممکن است که به صورت کم یا زیاد بر عملکرد شما کنکوریهای عزیز تاثیر بگذارد و علاوه بر اینکه وقت شما را بگیرد، باعث تحلیل یادگیریتان شود. از جمله این راهکارها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- از خود سؤال کنید: «انجام چه کاری در این شرایط جواب می دهد؟»
حتی زمانی که احساس می کنید هیچ کاری از دستتان بر نمیآید، به دقت فکر کنید؛ مطمیناً یک راه پیدا می کنید که به شما کمک کند. همین موضوع هم جای بسی خوشحالی دارد. حال چگونه می توانید آن را به کار بندید و ارتقا دهید؟ با مطرح کردن این سؤال، خودتان را از دایره منفیگراییهایی نظیر «واقعاً ناامید کننده است»، نجات دادهاید و میتوانید روی نکات مثبت تمرکز کنید. به این طریق، شما راهی را پیدا کرده اید که بتوانید از ناامیدیها نجات پیدا کنید. یادتان باشد که تا روز آخر مانده به کنکور، وقت دارید تا با انجام برخی از کارها، مثلاً تست زنی بیشتر، مرور مجدد مطالبی که در آنها ضعیف هستید و اشکال دارید و … به بهتر شدن وضعیتتان در کنکور کمک کنید.
2- هر کاری را که با موفقیت انجام داده اید، یادداشت کنید
یکی از کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که روی پیشرفت ها و کارهایی که تاکنون در جهت آمادگی برای کنکور داشتهاید، فکر کنید و فعالیت ها و کارهایی را که کردهاید، تحسین کنید؛ حتی اگر از نگاه شما یا دیگران جزیی باشد. باید بدانید که این تلاش حتماً کمک موثری برای شما خواهد بود. نگاهی به برنامه خود بیندازید و فقط روی نقاط مثبت تمرکز کنید؛ اینکه از زمان شروع به مطالعه، هر درس را چقدر مطالعه کرده، چقدر مرور داشته و چه مطالب جدیدی یاد گرفتهاید. به خاطر داشته باشید که فقط و فقط به نکات مثبت کار و تلاشتان در طی آمادگی برای کنکور و پیشرفتهایتان تمرکز کنید و مجالی برای بروز افکار منفی نگذارید. در روزهای باقی مانده تا کنکور، به طور روزانه، این کار را انجام دهید تا اگر در آزمونها یا تست زنی دچار مشکل شدید روحیه شما آسیب نبیند و برای ادامه کار، انرژی داشته باشید.
3- روی عملی کردن آرزوهای خود تمرکز کنید
گاهی چنان غرق مطالعه و مسایل مربوط به کنکور میشویم که یادمان می رود هدف اصلی از شرکت در آن چیست. به همین دلیل هم با کمترین موضوعی، دچار ناامیدی و یاس میشویم. به جای اینکه یک آزمون یا به یاد نیاوردن یک مبحث درسی، شما را به هم ریخته و ناامید کند، هدف اصلیتان را در ذهن خود تجسم کنید و با خود بگویید که انتظار دارید که چه اتفاق متفاوتی رخ دهد. روی هدفتان تمرکز کنید و بدون اینکه به افکار منفی در ذهنتان مجال جولان دهید، با انرژی ادامه دهید.
4- به راه حل های ساده فکر کنید
به جای اینکه با صحبت منفی دیگران یا یک آزمون نه چندان خوب که دادهاید و یا چند تست منفی که زدهاید، دچار ناراحتی و اضطراب شوید، برای اینکه در مدت باقی مانده انرژی خود را حفظ کرده و با توان عالی به پیش بروید، به راه حلهای ساده برای جبران مشکل خود فکر کنید. چند راه حل برای خود بنویسید و آن وقت بهترین این راه حلها را انتخاب کنید؛ مثلاً شما به عنوان داوطلب گروه آزمایشی علوم انسانی، پس از زدن تستهای آمار و با وجود اینکه قبلاً درس آمار را بخوبی مطالعه کردهاید در آزمونی که از خود گرفتهاید، نتوانستهاید که بخوبی به تستهای درس آمار و ریاضی پاسخ دهید. به جای استرس و نگرانی سعی کنید به این سؤال پاسخ دهید که چه کاری باید انجام دهید. برای پاسخ به این سؤال، چند راه حل را در نظر بگیرید؛ مثلاً در مدت باقیمانده، در این درس، تست های بیشتری بزنید و به طور گستردهای رفع اشکال کنید؛ یا اینکه تصمیم بگیرید مباحثی را که در آنها اشتباهات زیادی دارید، به طور کلی از تست زنی در کنکور حذف کنید. تنها دانستن این مطلب که شما میتوانید راه حلهای متفاوتی را پیشِ رویتان بشمارید، به شما کمک میکند که احساس بهتری پیدا کنید.
5- اهل عمل باشید
بساری از داوطلبان عزیز، وقتی یک یا چند بار در آزمونهای آزمایشی یا تستزنی نتیجه خوبی کسب نمیکنند، معمولاً شور و اشتیاق اولیه خود را از دست میدهند و دیگر حتی تمایلی ندارید که به کنکور فکر کرده و درس بخوانند. این موضوع، بخصوص الان که شما در اواخر راه هستید، میتواند بسیار آسیبزا باشد. به جای ناامیدی و استرس، به کارهایی که میتوانید در این مدت برای رفع مشکلتان انجام دهید فکر کنید. شما بیشتر مسیر را پیمودهاید، و چه خوب وچه بد، مهم این است که برای روزهای باقی مانده یک تصمیم خوب بگیرید و بدون اینکه اجازه دهید مسایل کوچک، شما را خسته و ناراحت کند، دست به عمل بزنید. منتظر چه هستید؟ بلند شوید و از همین الان، درست است از همین الان، کارهایی را انجام دهید که در کنکور شما تاثیر مثبت داشته باشد. نگویید: «زمان کمی دارید»؛ فقط به آنچه می توانید انجام دهید فکر کنید و همه آن کارها را با برنامه ریزی در زمان باقی مانده انجام دهید. همین که تصمیم به عمل گرفتید، احساس بهتری به سراغ شما خواهد آمد.
همان طور که توماس ادیسون گفته است: «بسیاری از افراد شکست خورده کسانی هستند که متوجه نبوده اند تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده اند.» مساله دیگری که ممکن است اتفاق بیفتد، این است که شما وقت زیادی را صرف نگرانی میکنید. نگرانی، یکی از بدترین راههای اتلاف انرژی است و اجازه نمیدهد که شما به سمت جلو حرکت کنید. تنها کاری که باید انجام دهید، این است که اهل عمل باشید. زمانی که مجدداً توانستید به سمت جلو حرکت کنید، آن وقت متوجه میشوید که دیگر دلیلی برای نگرانیهایتان وجود ندارد.
6- نتیجه مثبت را تجسم کنید
بیشتر آن وقتی را که می خواهید صرف نگرانی، ترس و منفی بافی کنید، صرف مثبت اندیشی کنید. این درست همان چیزی است که شما باید به آن برسید. خودتان را ببینید که کنکور را بخوبی پشت سر گذاشته و به آرزوها و اهدافتان رسیدهاید. روی این کار وقت بگذارید. این امر به شما امید میدهد تا راهتان را با انرژی و با احساس مثبت ادامه دهید.
تاییدات مثبت را از یاد نبرید. وقتی به هدف خاصی میرسید، معمولاً جملات و عبارات مثبت را از افراد مختلف خواهید شنید. این عبارتها معمولاً کوتاه، قابل باور و مشخص است؛ پس بهتر است که این جملات را بارها برای خودتان تکرار کنید تا نوع دیگری از افکار درونی برای شما ایجاد شود. گام بعدی این است که تمام این تاییدات را با صدای بلند و با شور و شوق بگویید. حواستان باشد که خواندن از روی جملات و کلمات مثبت بدون هیچ حسی، فایدهای ندارد.
7- اتفاقات خوب را دستِکم نگیرید
افکار منفی باعث میشوند اتفاقات مثبت را حتی وقتی واقعا اتفاق میافتند، نبینیم. دقیقا مثل این است که عینکی مخصوص داشتم باشیم که اجازه دیده شدن اتفاقات مثبت را نمیدهد و فقط اتفاقاتی از آنها عبور میکنند که جنبه منفی داشته باشند و فکرهای منفی را تقویت کنند. این عینک باعث میشود شکستهایتان را بزرگ ببینید و موفقیتهایتان را کوچک و این باعث ناامیدی و احساس شکست میشود. عادت کنید به جای اینکه شکستهایتان را دائمی و فراگیر بدانید، آنها را موقتی و مقطعی بدانید. همه ما بیشتر تمایل داریم به نتیجهای برسیم که انتظارش را داشتهایم. مثلا اگر راجع به کسی احساس بدی دارید، کمکم به نکات مثبتی در مورد او فکر کنید: «خیلی دورو و ریاکاره! خیلی … اما خب اگه عادلانه بخوام بگم، توی اون پروژه خیلی کمکم کرد. آدم خیلی شوخی هم هست و کنارش خوش میگذره.» نکات مثبت همیشه وجود دارند، اما این شما هستید که باید آنها را پیدا کنید.
8- به جای بقیه فکر نکنید
وقتی شرایط کمی نامعلوم و مبهم باشد، افکار منفی آرامش ما را سلب میکنند و این اتفاق ممکن است باعث «ذهنخوانی» شود. «جواب ایمیل من رو نداد؛ حتما از من خوشش نمیاد» یا «فقط برای اینکه من رو خوشحال کنه این رو گفت وگرنه اصلا اینطوری فکر نمیکرد…» اگر از آن دست افرادی هستید که از هر اتفاق کوچکی، حتی بدون اینکه دلایل کافی داشته باشید، معانیِ مختلفی برداشت میکنید، احتمالا خیلی راحت، تمام چیزهایی که به ذهنتان میرسد را بدون هیچ پرسشی، باور میکنید. یکی از مهمترین گامها، برای اینکه بر افکار منفی غلبه کنید، همین است، قضاوت در مورد شرایط و اتفاقات مبهمی را که اطلاعات کافی از آنها در اختیار ندارید، کنار بگذارید. وقتی کمی مثبتنگرتر (یا حداقل بیطرفتر) شوید، بیشتر از قبل این حرفها را با خودتان تکرار خواهید کرد: «نمیدونم چرا هنوز پیامک من رو جواب نداده …» اما در این صورت میتوانید همهی احتمالات ممکن (و نه فقط اتفاقات بد) را در نظر بگیرید: شاید تلفن همراهش را فراموش کرده باشد. شاید شارژ تلفن همراهش تمام شده باشد. شاید اعتبار تماس و پیامک تلفن همراهش به اتمام رسیده باشد. شاید سر کلاس درس باشد. شاید در هواپیما و در حال پرواز است. فکر کنم نکتهی اصلی را متوجه شدید؛ هیچ یک از این اتفاقات کوچکترین ارتباطی با شما ندارند و درست به اندازهی هر توضیح دیگری، منطقی هستند.
وقتی شرایط کمی نامعلوم و مبهم باشد، افکار منفی آرامش ما را سلب میکنند و این اتفاق ممکن است باعث «ذهنخوانی» شود. «جواب ایمیل من رو نداد؛ حتما از من خوشش نمیاد» یا «فقط برای اینکه من رو خوشحال کنه این رو گفت وگرنه اصلا اینطوری فکر نمیکرد…» اگر از آن دست افرادی هستید که از هر اتفاق کوچکی، حتی بدون اینکه دلایل کافی داشته باشید، معانیِ مختلفی برداشت میکنید، احتمالا خیلی راحت، تمام چیزهایی که به ذهنتان میرسد را بدون هیچ پرسشی، باور میکنید. یکی از مهمترین گامها، برای اینکه بر افکار منفی غلبه کنید، همین است، قضاوت در مورد شرایط و اتفاقات مبهمی را که اطلاعات کافی از آنها در اختیار ندارید، کنار بگذارید. وقتی کمی مثبتنگرتر (یا حداقل بیطرفتر) شوید، بیشتر از قبل این حرفها را با خودتان تکرار خواهید کرد: «نمیدونم چرا هنوز پیامک من رو جواب نداده …» اما در این صورت میتوانید همهی احتمالات ممکن (و نه فقط اتفاقات بد) را در نظر بگیرید: شاید تلفن همراهش را فراموش کرده باشد. شاید شارژ تلفن همراهش تمام شده باشد. شاید اعتبار تماس و پیامک تلفن همراهش به اتمام رسیده باشد. شاید سر کلاس درس باشد. شاید در هواپیما و در حال پرواز است. فکر کنم نکتهی اصلی را متوجه شدید؛ هیچ یک از این اتفاقات کوچکترین ارتباطی با شما ندارند و درست به اندازهی هر توضیح دیگری، منطقی هستند.
9- مقابله این باور غلط: من در بهترین مدارس درس نمی خوانم!
آیا تمام کسانی که در بهترین مدارس موجود درس خواندند در کنکور نفرات برتر شدند؟ آیا تمام کسانی که در مدارس معمولی درس خواندند پشت کنکور ماندند و هیچکس نتوانست رتبه ی خوبی کسب کند جز آنها که در مدارس درجه 1 درس خواندند؟ پس این همه دانش آموزان و نفرات برتر کنکور که از روستاهای دور افتاده و بدون دسترسی به امکانات عالی موفق شدند چه کسانی هستند؟ موجودات فضایی؟ می بیند باور منفی بیهوده ای است که حتی پشتوانه منطقی هم ندارد.
10- لازم نیست مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرید
آیا تمام کسانی که در بهترین مدارس موجود درس خواندند در کنکور نفرات برتر شدند؟ آیا تمام کسانی که در مدارس معمولی درس خواندند پشت کنکور ماندند و هیچکس نتوانست رتبه ی خوبی کسب کند جز آنها که در مدارس درجه 1 درس خواندند؟ پس این همه دانش آموزان و نفرات برتر کنکور که از روستاهای دور افتاده و بدون دسترسی به امکانات عالی موفق شدند چه کسانی هستند؟ موجودات فضایی؟ می بیند باور منفی بیهوده ای است که حتی پشتوانه منطقی هم ندارد.
10- لازم نیست مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرید
فرض کنید موفقیت نسبتا بزرگی کسب کردهاید و خودتان بیشترین نقش را در کسب آن داشتهاید. آیا همه چیز را به «شانس» یا «تلاش بقیه» نسبت میدهید؟ این کار «بیرونیسازی» اتفاقات خوب است. گاهی ممکن است وقتی دوستتان به شما محبتی میکند با گفتن جملاتی مثل: «این کار رو فقط برای جلب توجه و کسب محبوبیت انجام داد.» ارزش کار او را پایین بیاورید. اگر خودتان (یا هر کس دیگری) کار مثبتی انجام داد، آن را بپذیرید. بعضی افرادِ منفینگر، عکسِ این کار را نیز انجام میدهند. در واقع آنها اتفاقات بد و منفی را «درونیسازی» میکنند. آنها خودشان را بابت هر اتفاق بدِ کوچک و بزرگی که کمترین ارتباطی با آنها ندارد، سرزنش میکنند. همیشه به این فکر کنید که چیزهایی که راجع به آنها منفیبافی میکنید، چقدر تحت کنترل شما هستند؟
11- مثبت باقی بمانید
معمولاً موارد مختلف به آن اندازهای که آنها را در ابتدای کار میبینید، بد نیستند. گاهی اوقات چیزها بدتر از آنچه هستند به نظر میرسند؛ تنها به این دلیل که ما خودمان خسته هستیم و از نظر ذهنی آمادگی نداریم. کمی استراحت و احساس امید و انرژی، میتواند اوضاع را عوض کند. یکی از ویژگیهای افکار منفی، طولانی بودن و کامل شدن آنهاست. فکرهای منفی این قدر در ذهن باقی میماند و دنبال هم میچرخد تا یک ماجرای تلخ و منفی بزرگ در ذهن شکل بگیرد، اما از حالا به بعد، سعی کنید که این تمرین را انجام دهید. فکرهای شاد و مثبت را مانند یک فیلم طولانی و نشاط انگیز دنبال کنید. برخی از تجسمها بسیار مفید خواهد بود و باید تا میتوانید داستان را ادامه دهید و بگذارید که ساعتها زمان شما را به خودش اختصاص دهد؛ در ضمن، خیلی بهتر است اگر این داستان را درباره خودتان بسازید و تصور کنید که به هدفهایتان رسیدهاید. در مورد کنکور شما نیز مساله به همین سادگی است؛ فقط کافی است که مثبت فکر کنید و مثبت باقی بمانید تا انرژیهای مثبت به شما کمک کنند تا مطالعات و دانستههایتان براحتی در ذهنتان جاری شوند و شما موفق شوید. یادتان باشد که افکار مثبت میتواند افکار منفی و در نتیجه استرس و اضطراب را از شما دور کند؛ پس مثبت باقی بمانید.
12- زیاد فکر و خیال نکنید
داشتن کمی استرس برای داوطلبان طبیعی است و میتواند خلاقیت را در آنها ایجاد کند و موجب افزایش کارایی در امور تحصیلیشان شود. اضطراب هنگامی نگران کننده است که در عملکرد شما تاثیر منفی داشته باشد، و البته مرز بین اضطراب طبیعی و غیرطبیعی باید شناسایی و اضطراب منفی رفع شود.
نکته دیگری که باید حتماً به آن توجه داشته باشید، این است که سعی کنید زیاد به کنکور و نتیجه آن فکر نکنید. شما سعی و تلاش خود را کرده اید و نتیجه و شرایط تحصیلی آینده شما به جز این، به شرایط دیگری، مانند میزان آمادگی داوطلبان، سطح سؤالات و … بستگی دارد. آیا تا به حال به این موضوع دقت کرده اید که گاهی از نظر شما شرایط خیلی ناامید کننده است، اما بعد اتفاقات خوبی میافتد که شما اصلاً تصورش را هم نمیکردید یا اصلاً جریان موضوع چنان میشود که کلاً با تصورات شما فرق میکند؟ در مورد کنکور هم همین طور است. کمی مثبت اندیش باشید و با خود بگویید: «ممکن است که اصلاً از قسمتهایی که من ضعف دارم سؤال نیاید» یا اینکه: «سطح سؤالات برای همه سخت باشد و برای من راحت» و ….
13- به حالتهای افراطی فکر نکنید
برای دور کردن افکار منفی نباید به ته خط فکر کنید. تقریبا هیچجای زندگی سیاه و سفید نیست، هیچجای زندگی صفر و یکی نیست و هیچ چیزی در زندگی از همه یا هیچ پیروی نمیکند. اما افکار منفی باعث میشوند اتفاقات بد را به بدترین شکل ممکن ببینیم، پس: «نمیتونم امتحانم را اونطور که دوست دارم، بدهم.» میشود: «حتما میفتم و نمیتونم توی امتحان قبول بشم.» «مسیر شغلی من چالشهای زیادی داره و به زمان احتیاج دارم.» میشود: «همه چیز به هم میریزه و من نمیتونم خودم رو با شرایط تطبیق بدم. من توی این مسیر شکست میخورم.» «موقع سخنرانی کمی دچار استرس میشوم.» میشود: «آنجا از ترس سکته میکنم! همه من رو ملامت و مسخره میکنند.»
تفکر همه یا هیچ، نکات ظریفی را در زندگیمان از قلم میاندازد. آینده را به شکل مجموعهای از حوادث ناگوار، فجایع و اتفاقاتِ ناخوشایند نشان میدهد. مطمئنا اتفاقات بد و ناگوار گاهی اوقات رخ میدهند اما بر خلاف هیاهویی که از کیوسکهای روزنامهفروشی به گوشمان میرسد، بخش اعظمِ زندگی، خاکستری است و نه سیاه و نه سفید. به عنوان اولین گام برای غلبه بر منفیگرایی، لازم نیست همیشه و همهجا مثبت فکر کنیم، بلکه باید به دنبال واقعبینی و خاکستری دیدن زندگی باشیم. فرض کنید در مورد یک رابطه، نگران هستید. به جای اینکه بگویید: «نتیجه فاجعه خواهد بود! من مطمئنم.» یا حتی «مطمئنم همهچیز عالی پیش خواهد رفت!» اینطور به ماجرا نگاه کنید: «انتظار دارم درست مثل هر رابطهای، اتفاقات عالی، خوب و گاهی بد برای ما پیش بیاید.» روی یک کاغذ، مسئلهای که دربارهی آن منفیبافی میکنید را یادداشت کنید. بدترین اتفاقاتی که ممکن است بیفتند را بنویسید. حالا سه اتفاق بِینابیِنی را یادداشت کنید. برای این کار سعی کنید به جای اتفاقات هیجانانگیز و جذاب، اتفاقاتی که واقعبینانهتر هستند را انتخاب کنید. در نظر گرفتن احتمالات مختلف و داشتن گزینههای بیشتر به شما کمک خواهد کرد به جای رفتار احساسی، شفافتر فکر کنید و تصمیمهای بهتری بگیرید.
برای دور کردن افکار منفی نباید به ته خط فکر کنید. تقریبا هیچجای زندگی سیاه و سفید نیست، هیچجای زندگی صفر و یکی نیست و هیچ چیزی در زندگی از همه یا هیچ پیروی نمیکند. اما افکار منفی باعث میشوند اتفاقات بد را به بدترین شکل ممکن ببینیم، پس: «نمیتونم امتحانم را اونطور که دوست دارم، بدهم.» میشود: «حتما میفتم و نمیتونم توی امتحان قبول بشم.» «مسیر شغلی من چالشهای زیادی داره و به زمان احتیاج دارم.» میشود: «همه چیز به هم میریزه و من نمیتونم خودم رو با شرایط تطبیق بدم. من توی این مسیر شکست میخورم.» «موقع سخنرانی کمی دچار استرس میشوم.» میشود: «آنجا از ترس سکته میکنم! همه من رو ملامت و مسخره میکنند.»
تفکر همه یا هیچ، نکات ظریفی را در زندگیمان از قلم میاندازد. آینده را به شکل مجموعهای از حوادث ناگوار، فجایع و اتفاقاتِ ناخوشایند نشان میدهد. مطمئنا اتفاقات بد و ناگوار گاهی اوقات رخ میدهند اما بر خلاف هیاهویی که از کیوسکهای روزنامهفروشی به گوشمان میرسد، بخش اعظمِ زندگی، خاکستری است و نه سیاه و نه سفید. به عنوان اولین گام برای غلبه بر منفیگرایی، لازم نیست همیشه و همهجا مثبت فکر کنیم، بلکه باید به دنبال واقعبینی و خاکستری دیدن زندگی باشیم. فرض کنید در مورد یک رابطه، نگران هستید. به جای اینکه بگویید: «نتیجه فاجعه خواهد بود! من مطمئنم.» یا حتی «مطمئنم همهچیز عالی پیش خواهد رفت!» اینطور به ماجرا نگاه کنید: «انتظار دارم درست مثل هر رابطهای، اتفاقات عالی، خوب و گاهی بد برای ما پیش بیاید.» روی یک کاغذ، مسئلهای که دربارهی آن منفیبافی میکنید را یادداشت کنید. بدترین اتفاقاتی که ممکن است بیفتند را بنویسید. حالا سه اتفاق بِینابیِنی را یادداشت کنید. برای این کار سعی کنید به جای اتفاقات هیجانانگیز و جذاب، اتفاقاتی که واقعبینانهتر هستند را انتخاب کنید. در نظر گرفتن احتمالات مختلف و داشتن گزینههای بیشتر به شما کمک خواهد کرد به جای رفتار احساسی، شفافتر فکر کنید و تصمیمهای بهتری بگیرید.
14- شادابی تان را حفظ کنید
آرامش با شادابی ارتباط مستقیم دارد. آن قدر حجم کار خود را زیاد نکنید و به خود سخت نگیرید که هرچه به کنکور نزدیکتر شوید، خستگی و بی حوصلگی، شما را فراگیرد. باید آن قدر سرحال و شاداب باشید که وقتی به روز کنکور میرسید، با روحیهای آماده سر جلسه آماده شوید. برای سرحالی و شادابی، رعایت چند نکته لازم است: اول نظم، دوم ورزش و نرمش که حتماً باید هر روز انجام شود. هر قدر که برایتان امکان پذیر است، بخصوص اول صبح، حرکات ورزشی انجام دهید. این توصیه را برای روز کنکور هم فراموش نکنید، و سوم تغذیه مناسب و چهارم و مهم تر از همه هم داشتن تفکر و انرژی مثبت.
15 – تنظیم ساعت بیولوژیک
حالات بدنی برحسب عادت در ساعات مختلف متفاوت است. کسی که عادت دارد بعد از ظهرها دو ساعت بخوابد، اگر یک روز برای خوابیدن فرصت پیدا نکند، احساس خمودگی و کسالت پیدا میکند. کسی که عادت دارد در ساعات معینی مطالعه کند، در صورتی که بخواهد به اجبار این ساعات را تغییر دهد، نتیجه کمتری از مطالعه اش خواهد گرفت.
بسیاری از داوطلبان، ممکن است که به دلیل نزدیک شدن به کنکور، بیش از توان و انرژی خود از خود و مغزشان کار کشیده و ساعات زیادی را صرف مطالعه کنند. این موضوع در کنار تحرک نداشتن، باعث می شود تا احساسات منفی هم به دلیل خستگی به سراغ داوطلبان بیاید. به این موضوع توجه داشته باشید که بازدهی خوب، همیشه نتیجه یک مغز آماده و به دور از خستگی است؛ پس ساعتهای خواب و بیداری خود را تنظیم کنید. همچنین خوب بخوابید و اوقاتی را برای استراحت خود در نظر بگیرید. تا دچار استرس و اضطراب کمتری شوید.
16- اتفاقات گذشته را کنار بگذاريد.
گذشته، گذشته است و براي تغيير آن نميتوانيد کاري انجام دهيد؛ جز آنکه از آن درس بگيريد؛ پس افکاري را که درباره مسائل گذشته است و ذهن شما را به خود مشغول ميسازند به پس زمينه برانيد؛ چون اين مسايل، جزء مسائل غيرمهم به شمار ميروند. مسائل حل ناشدني زندگي را که راه حلي ندارند و بايد با آنها کنار بياييد، جزء مسايل غيرمهم محسوب کرده و آنها را يادداشت کنيد. جاي آنها در پس زمينه است؛ پس به آنها اجازه جولان ندهيد و محکم بگوييد: “گذشتهها، گذشته است؛ مهم، آينده است و من مي توانم از پس همه چيز برآيم.” دور ريختن افکار منفي، کار بسيار راحتي است. فقط کافي است که به صورت مداوم به اهدافتان فکر کنيد و خودتان را در رشته و دانشگاه مورد نظر خود تصور کنيد. با خود فکر کنيد که به شغلي که آرزو داريد بعد از فراغت از تحصيل، در آن مشغول باشيد، اشتغال داريد و فرد مطرحي در جامعه هستيد. يادتان باشد که مهمترين راه براي بيرون ريختن افکار منفي، داشتن افکار مثبت است؛ پس مرتب با خود بگوييد: «من ميتوانم. من ميتوانم، به همه آنچه که در ذهن دارم برسم. من موفق ميشوم.»
17- داشتن برنامه ریزی به شما در مبارزه با افکار منفی در کنکور کمک خواهد کرد.
وقتی برنامه ریزی دارید و بصورت هدفمند، نقشه راهی بصورت یک جدول زمان بندی شده از کارهایی که باید انجام دهید داشته باشید خیالتان راحت خواهد بود که در چه مرحله ای هستید و قرار هست تا کجا برسید. درگیر شدن با درس و تست زنی منسجم باعث می شود ذهن شما متمرکز به درس باشد و با فضای کنکور شبیه سازی کند و در صورت عدم فعالیت مغز ذهن به چیزهای دیگر فکر خواهد کرد.
پس نگرانی از آینده و افکار منفی کمتر خواهید داشت.
گذشته، گذشته است و براي تغيير آن نميتوانيد کاري انجام دهيد؛ جز آنکه از آن درس بگيريد؛ پس افکاري را که درباره مسائل گذشته است و ذهن شما را به خود مشغول ميسازند به پس زمينه برانيد؛ چون اين مسايل، جزء مسائل غيرمهم به شمار ميروند. مسائل حل ناشدني زندگي را که راه حلي ندارند و بايد با آنها کنار بياييد، جزء مسايل غيرمهم محسوب کرده و آنها را يادداشت کنيد. جاي آنها در پس زمينه است؛ پس به آنها اجازه جولان ندهيد و محکم بگوييد: “گذشتهها، گذشته است؛ مهم، آينده است و من مي توانم از پس همه چيز برآيم.” دور ريختن افکار منفي، کار بسيار راحتي است. فقط کافي است که به صورت مداوم به اهدافتان فکر کنيد و خودتان را در رشته و دانشگاه مورد نظر خود تصور کنيد. با خود فکر کنيد که به شغلي که آرزو داريد بعد از فراغت از تحصيل، در آن مشغول باشيد، اشتغال داريد و فرد مطرحي در جامعه هستيد. يادتان باشد که مهمترين راه براي بيرون ريختن افکار منفي، داشتن افکار مثبت است؛ پس مرتب با خود بگوييد: «من ميتوانم. من ميتوانم، به همه آنچه که در ذهن دارم برسم. من موفق ميشوم.»
17- داشتن برنامه ریزی به شما در مبارزه با افکار منفی در کنکور کمک خواهد کرد.
وقتی برنامه ریزی دارید و بصورت هدفمند، نقشه راهی بصورت یک جدول زمان بندی شده از کارهایی که باید انجام دهید داشته باشید خیالتان راحت خواهد بود که در چه مرحله ای هستید و قرار هست تا کجا برسید. درگیر شدن با درس و تست زنی منسجم باعث می شود ذهن شما متمرکز به درس باشد و با فضای کنکور شبیه سازی کند و در صورت عدم فعالیت مغز ذهن به چیزهای دیگر فکر خواهد کرد.
پس نگرانی از آینده و افکار منفی کمتر خواهید داشت.
17- ذکر خدا، آرامش بخش دل ها
به عنوان مهمترین موضوع این بخش باید اشاره کنیم که تمام جریان امور دنیا در مسیر خواست خدا در حرکت است و ما نیز جزیی از این جریان هستیم. شما تلاش خود را بکنید و اجازه ندهید که موضوعات کوچک و سطحی، باعث ناامیدیتان گردد؛ سپس به خدا توکل کنید و از او بخواهید تا بهترین ها را برای شما مقدر کند.
بنابراین هر زمان که افکار منفی به شما هجوم آوردند،چشمان خود را ببندید و از خداوند انرژی بگیرید. شما را از خودش سیراب خواهد کرد.
همیشه بهترینها، آنهایی نیستند که ما یا اطرافیانمان فکر میکنیم. گاهی بهترین بودن یک موضوع بعد از گذشت سالها برای افراد مشخص میشود؛ بنابراین، با قلبی آکنده از ایمان به خدا، فقط تلاش کنید و نتیجه را به او واگذار نمایید.
بنابراین هر زمان که افکار منفی به شما هجوم آوردند،چشمان خود را ببندید و از خداوند انرژی بگیرید. شما را از خودش سیراب خواهد کرد.
همیشه بهترینها، آنهایی نیستند که ما یا اطرافیانمان فکر میکنیم. گاهی بهترین بودن یک موضوع بعد از گذشت سالها برای افراد مشخص میشود؛ بنابراین، با قلبی آکنده از ایمان به خدا، فقط تلاش کنید و نتیجه را به او واگذار نمایید.
حرف خودمونی:
دختر یا پسر خوبم:
نگران نباش خدا دوستت داره، نگران نباش خدا دوستت داره چون تو رو آفریده. چون از روح خودش درون تو دمیده . چون تو بهترین آفریده خدا هستی. وقتی مطمئن باشی یکی دوستت داره، خیالت راحت می شه! الان هم خیالت راحت، هر اشتباهی هم کرده باشی خدا بازم دوستت داره و حمایتت می کنه.خیالت راحت !
خودت باش! نگران نباش خدا دوستت داره. وقتی عشق و دوست داشتن بزرگترین قدرت عالم رو همراه خودت داری، پس نگران نباش!
سعی کن با قدرت ادامه بدی! به جای اینکه مدام بگی ” من فکر می کنم…..”بگو “من یقین دارم”
من یقین دارم خدا دوستم داره!
من یقین دارم موفق می شم.
من یقین دارم به اهدافم میرسم.
من یقین دارم روزهای خوبی در انتظار منه !
من یقین دارم….چون تلاش کردم ، تلاش می کنم و خدا هم همیشه همراه من است.چون خدا شما رو دوست داره پس آرزوهاتون رو شجاعانه از خدا بخواهید.
خدا دوستت داره! چون تو رو آفریده،قسمتی از روح خودش رو بهت داده ،پس نگران نباش! دوستت داره و تو این روزها هم پشتت هست.از طرفی ،تو توسط خدای بزرگ به وجود اومدی، اونی که مهربونه و قدرتش خیلی زیاده، تو زندگی وقتی می خوای ببینی وسیله ای که داری خوب کار می کنه یا نه؟به کارخانه سازنده اش دقت می کنی، به کشور سازنده اش دقت می کنی. خیالت راحت می شه که خوبه!!
خیالت راحت! تو هم ساخته بهترین کارخانه عالم هستی. پس خیالت راحت، خیلی خوب و کم نقص ساخته شدی. تو این روزا، فقط آروم باش، به خدا توکل کن و باور کن در حد خودت بهترین نتیجه رو می گیری!
فراموش نکنید که حرف آخر را خداوند می زند نه مردم! او هرگز وعده ای به شما نمیدهد و رؤیایی را در قلب شما قرار نمیدهد، مگر اینکه بداند شما قادر به انجام دادن آن هستید. پس واقع بین و مثبت اندیش باش، نگران فردا نباش چون خدای مهربون زود تر از تو آنجاست. اگر این متن توانست حالت را بهتر کند برایمان بنویس و در پایین همین صفحه کامنت بگذار.
نگران نباش خدا دوستت داره، نگران نباش خدا دوستت داره چون تو رو آفریده. چون از روح خودش درون تو دمیده . چون تو بهترین آفریده خدا هستی. وقتی مطمئن باشی یکی دوستت داره، خیالت راحت می شه! الان هم خیالت راحت، هر اشتباهی هم کرده باشی خدا بازم دوستت داره و حمایتت می کنه.خیالت راحت !
خودت باش! نگران نباش خدا دوستت داره. وقتی عشق و دوست داشتن بزرگترین قدرت عالم رو همراه خودت داری، پس نگران نباش!
سعی کن با قدرت ادامه بدی! به جای اینکه مدام بگی ” من فکر می کنم…..”بگو “من یقین دارم”
من یقین دارم خدا دوستم داره!
من یقین دارم موفق می شم.
من یقین دارم به اهدافم میرسم.
من یقین دارم روزهای خوبی در انتظار منه !
من یقین دارم….چون تلاش کردم ، تلاش می کنم و خدا هم همیشه همراه من است.چون خدا شما رو دوست داره پس آرزوهاتون رو شجاعانه از خدا بخواهید.
خدا دوستت داره! چون تو رو آفریده،قسمتی از روح خودش رو بهت داده ،پس نگران نباش! دوستت داره و تو این روزها هم پشتت هست.از طرفی ،تو توسط خدای بزرگ به وجود اومدی، اونی که مهربونه و قدرتش خیلی زیاده، تو زندگی وقتی می خوای ببینی وسیله ای که داری خوب کار می کنه یا نه؟به کارخانه سازنده اش دقت می کنی، به کشور سازنده اش دقت می کنی. خیالت راحت می شه که خوبه!!
خیالت راحت! تو هم ساخته بهترین کارخانه عالم هستی. پس خیالت راحت، خیلی خوب و کم نقص ساخته شدی. تو این روزا، فقط آروم باش، به خدا توکل کن و باور کن در حد خودت بهترین نتیجه رو می گیری!
فراموش نکنید که حرف آخر را خداوند می زند نه مردم! او هرگز وعده ای به شما نمیدهد و رؤیایی را در قلب شما قرار نمیدهد، مگر اینکه بداند شما قادر به انجام دادن آن هستید. پس واقع بین و مثبت اندیش باش، نگران فردا نباش چون خدای مهربون زود تر از تو آنجاست. اگر این متن توانست حالت را بهتر کند برایمان بنویس و در پایین همین صفحه کامنت بگذار.