کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش علائم تجربه مجدد ضربه در جانبازان مبتلا به PTSD

فصلنامه مطالعات روانشناسی بالینی دانشگاه علامه , 25 ارديبهشت 1399 ساعت 21:42

آیا طرحواره درمانی برکاهش علائم تجربه مجدد هیجانی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس ضربه تاثیر دارد؟


علی موسوی اصل-دانشجوی دکتری روان شناسی عمومی دانشگاه علامه
احمد برجعلی - دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
فرامرز سهرابی - دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
نورعلی فرخی - استادیار دانشگاه علامه طباطبایی



چکیده

هدف: علیرغم وجود روش های متنوع روان شناختی برای درمان علائم اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)، فراتحلیل‌ ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به این اختلال، به درمان های مذکور پاسخ نمی دهند و یا بهبودی نسبتا کمی را نشان می دهند. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور پاسخ به این سئوال که" آیا طرحواره درمانی برکاهش علائم تجربه مجدد هیجانی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس ضربه تاثیر دارد؟" پایه ریزی و اجرا شده، تا از این طریق اثربخشی این شیوه درمانی نوپا، برای درمان علائم اختلالی که مزمن و مقاوم به درمان های روان شناختی گذشته است، ارزیابی شود.

روش: روش تحقیق، طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، ابزار پژوهش، پرسشنامه فرم کوتاه طرح واره یانگ، پرسشنامه جبران یانگ، پرسشنامه اجتناب یانگ-رای، پرسشنامه بالینی چند محوری میلون، مقیاس اجرایی بالینی اختلال استرس پس از ضربه، جامعه آماری، جانبازان مزمن PTSD، روش نمونه گیری، نمونه در دسترس هدفمند، حجم نمونه (3=N)، مداخلات درمانی: 21 جلسه درمان برای هر آزمودنی و دوره پیگیری دو ماهه.

ابزارهای آماری: میانگین، تغییر ضریب پایا، خطای استاندارد تفاوت و درصد بهبود بالینی. یافته‌ها: یافته ها نشان می دهد که طرح واره درمانی در رسیدن به آماج درمانی موفق، و انجام آن کاهش علائم تجربه مجدد PTSDرا به همراه داشته است، این درمان همچنین باعث کاهش شدت فعالیت طرحواره‌های ناسازگار در بیماران PTSD شده و دوره پیگیری روند درمان، نشان از دوام دستاوردهای درمان دارد.

نتیجه‌گیری: نظر به این که علائم تجربه مجدد در PTSD بسیار پایدار بوده و متغیر های شخصی در ایجاد و رشد و ابقاء آنها نقش موثری دارد و از سویی این عوامل، مرتبط با روابط ناسازگار پیش از ضربه‌اند که در ایجاد طرحواره های ناسازگار اولیه نقش دارند، طرح واره درمانی با آماج قرار دادن ریشه های تحولی اختلال و بازسازی طرح واره های ناسازگار، قادر به درمان پایدار علائم تجربه مجدد بوده است.


مقدمه
بحران هاي محیطی ناگهانی و غیرمنتظره، می توانند نشانه روان شناختی و جسمانی شدیدي را ایجاد کنند. این نشانه هاي شدید که اغلب با عنوان اختلال استرس پس از ضربه(PTSD: Post Traumatic Steers Disorder) از آن یاد میشود(باچر و همکاران، 2007؛ نقل از سیدمحمدي)، به این صورت تعریف میگردند:
پاسخ شدید در برابر یک عامل تنش زاي شدید که به صورت اضطراب بالا، اجتناب از محرك هاي مرتبط با آسیب روانی، و کرختی در پاسخ هاي هیجانی و عاطفی ظاهر میشود(دیویدسون ،2004؛ نقل از دهستانی، 1385).
 
تجربه مجدد رویداد آسیب زا، از طریق پدیده هایی چون رویاها و کابوس ها، پس نگاهها(flashbacks) و افکار مزاحم، ناخواسته و پریشان کننده(intrusive distressing thoughts)،در مواردي شخص دچار حالت هاي تجزیه اي می شود که می تواند از چندثانیه تا چند ساعت و یا حتی چند روز به طول انجامد و در ضمن آن، مولفه هاي رویداد تجدید می شود و شخص به گونه اي رفتار می کند که گویی رویداد ها را تجربه می کند. پریشانی روانی شدید و یا واکنش هاي فیزیولوژیک اغلب زمانی ظاهر می شوند که شخص در معرض رویدادهاي برانگیزاننده اي قرار گیرد.

میزان شیوع اختلال این اختلال 7/8 درصد جمعیت است که از این میان 5درصد براي مردان و 10/6 براي زنان می باشد(براسلاو،2001؛ کاپلان، 2000).

از آن جایی که بین  17تا 30درصد از رزمندگان جنگ مبتلا به PTSD می شوند، فقط 10درصد از مبتلایان مرد و 26درصد از مبتلایان زن که علایم اختلال را گزارش کرده بودند، حاضر به پی گیري درمان شدند(ویسکو ،2008). در کنار عوامل متعدد، و مقتضیات شرایط جنگی، یکی از دلایل عمده این سهل انگاري در پیگیري درمان و پایین بودن رفتارهاي کمک جویانه، راهبردهاي مقابله اي اجتنابی و تجربه مجدد است که همراه و هم آیند این اختلال می باشد(کورسو و همکاران، 2009). هر چند ممکن است در ایران آمار دقیق و کاملی از مبتلایان به این اختلال در میان رزمندگان بازگشته از جنگ در دست نباشد، ولی برخی بررسی ها، شیوع آن را بین 20تا 30درصد ذکر کرده اند(علیپور و لرستانی،1378)

شواهد بالینی نشان می دهد که اکثر مبتلایان به اختلال PTSD ناشی از جنگ در ایران، پس از گذشت حدود دو دهه از خاتمه جنگ نه تنها بهبودي نیافته اند، بلکه تحت درمان هاي طولانی و عمدتا کم اثر (بدون بهبودي قطعی و آشکار) نیز قرار گرفته اند(یثربی،1380) . احمدي ابهري(1379) با بررسی اثرات درازمدت جنگ بر وضعیت روانی -اجتماعی جانبازان اعصاب و روان به این نتیجه رسید که گذشت زمان به خودي خود به نفع بهبودي بیمار نیست بلکه با افزایش سن علائم بیماري مخصوصا علائمی مثل؛ واکنش هاي ناگهانی، کابوس هاي شبانه و تحریک پذیري تشدید می شوند. علی رغم وجود روش هاي درمانی متعدد همچون دارو درمانی (فوا، کین و فریدمن ،2003) به نقل از سولومون و جانسن،2002)، روان پویشی(هوروویتز،1986)، هیپنوز(کینگسبوري،1988)، غرقه سازي تصویري(کین و کالوپ ،1983)، آرامش آموزي و پسخوراند زیستی(هیکلینگ، سیسان و وندر پلاگ،1976)  ،پردازش شناختی(ریسک و اشنیک، 1992)، گروه درمانی(استالارد و لو7 ،1993)، آموزش مدیریت اضطراب(فوا و راثبام و دیگران،1991، راسل و رادلوف،1998)، رویارویی تصویري طولانی مدت(فوا و میداوس1997)، بازسازي شناختی(تاریر، پلگریم، سامرفیلد و دیگران، 1999)، درمان شناختی-رفتاري(کوهن،2003؛ ون اتن و تیلر، 1998؛ بیسن، شفرد، جوي و دیگران، 2004)، و شناختی(الرز، کلارك، هکمن، مک مانوس و نل،2005)، فراتحلیل ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران به این تنوع درمانی جواب نمی دهند، و یا بهبودي نسبتا کمی را نشان میدهند(شرمن،1998؛ گرونر، سموکر، ویس و راش،2003. نقل ازافخمی1389).


اختلال استرس پس از ضربه براي بسیاري از رزمندگان جنگ هرگز پایانی نداشته، آنان در ذهنشان به آنجا(میدان جنگ) پرواز می کنند و خاطراتشان دوباره زنده می شود. 98درصد از آنان نیز در خواب یا بیداري حادثه تروماتیک جنگی را تجربه می کنند(مدحی، 1385). این بیماري با گذشت زمان میل به مزمن شدن داشته و ممکن است تا 40 سال پس از جنگ و حادثه نیز باقی بماند(بروین،1996).

اختلال استرس پس از ضربه بیماري بسیار پایداري است که متغیر هاي شخصی در ایجاد و رشد و ابقاء آن نقش موثري دارد(آر.جی مک فاري، اي جی میگنیگ، ام جی ماراز،1989). از طرفی به نظر می رسد این عوامل مرتبط با روابط ناسازگار پیش از ضربه همان عواملی هستند که بدیهی فرض شده که در ایجاد طرحواره هاي ناسازگار اولیه نقش دارند(یانگ، 1990 ،1999؛ یانگ، کلوسکو و وایشار،2003). دالگلیش(1999) عنوان کرده است که اکثر نظریه هاي شناختی PTSD در مفهوم پردازي هاي زیر مشترك هستند: افراد بازنمایی هاي شناختی(طرحواره ها و باورها(درباره خود، دنیا و دیگران دارند که مجبورند آنها را با واقعیت هاي بسیار ناهمخوان تروما (نابودي، تزلزل، خیانت و شرم) تطبیق دهند.
 
این نظریه ها عنوان می کنند که ناتوانی افراد در انطباق این اطلاعات با بازنمایی هاي شناختی موجود، علت اصلی نشانه هاي اجتنابی و تجربه مجدد PTSD است. بررسی ها نشان میدهد که طرحواره هاي ناسازگار اولیه در شکل گیري و گسترش بسیاري از اختلالات روان شناختی همچون اختلالات شخصیت، اختلالات اضطرابی و افسردگی مزمن نقش دارند(ماسون و همکاران، 2005. نقل از حقیقت منش ،1387).

گمان میرود که، تجربه مکرر خاطرات مزاحم و ارزیابی منفی از این خاطرات، سهم عمده اي در ثبات و پایداري PTSD دارد. پیآیند تجربه تروما، به واسطه پردازش نامناسب و ناکافی، رفتارهاي غیرانطباقی خاصی نظیر سرکوبی، نشخوار ذهنی و اجتناب صورت می گیرد؛ که این خود سبب بوجود آمدن چرخه معیوب فزاینده اي بین خاطرات مزاحم و رفتارهاي ناسازگارانه خواهد شد(پروین، 2001).

بر اساس مطالعات صورت گرفته بدیهی به نظر می رسد که بین تجربیات اولیه دوران کودکی و ایجاد طرحواره هاي ناسازگار اولیه رابطه اي وجود دارد و این طرحواره هایکی از عوامل اصلی در مدل بیماري پذیري ارثی تنش اختلالات روانی راتشکیل می دهند(بامبر و مک ماهون،2008؛ موریس،2006؛ ساشس-اریکسون، ورونا، جونیر و پیچر ،2006؛ یانگ، 1990 ،1999؛ یانگ، 2003؛ والر،2003؛ اوهانیان، مایر و عثمان،2000).
 
بنابراین این فرضیه مطرح شده است که طرحواره هاي ناسازگار اولیه میتوانند در بروز و تداوم اختلال استرس پس از ضربه موثر باشند. به علت ماهیت چند وجهی، پیچیده و مزمن PTSD، سایر درمان هاي موجود کارایی چندانی در نگهداشت تاثیر درمان در درازمدت نداشته و عود و برگشت علائم را در پی دارند، ولی چون افراد مبتلا به PTSD درمقایسه با افراد بدون این اختلال نمرات بالاتري در پرسشنامه طرحواره یانگ دریافت می کنند(کوکران،2009)، و از سویی تشخیص و شناسایی طرحواره هاي ناسازگار اولیه در فرایند درمان می توانند نرخ بهبودي را افزایش و نرخ عود را کاهش دهند(هورلی،2010).

به نظر می رسد براي درمان اختلالات مزمن و مقاوم به درمان، تاکید بر محتوا و فرایند هاي پردازش فکري و کارکردن در سطح افکار خودآیند منفی و باورهاي هسته اي بیماران(که در شناخت درمانی مد نظر هستند)کافی نباشد و باید به طرحواره هاي شناختی بیماران به خصوص طرحواره هاي شناختی ناسازگار اولیه به عنوان پایه اي ترین و ابتدایی ترین سطوح شناختی توجه بیشتري نمود(بک، فریمن، یانگ،1990، نقل از احمدیان گرجی، 1385).

بنابراین، پژوهشگر برآن بود تا از طریق بازسازي مجدد طرحوارهاي ناسازگار این جانبازان)از طریق طرحواره درمانی(،علائم ملاكهاي BوCوD را کاهش داده، و براساس عوامل زمینه ساز تداوم طرحواره ناسازگار به درمان اختلال اقدام نماید، و به این سئوال پاسخ گوید که آیا طرحواره درمانی در درمانعلائم تجربه مجدد جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه موثر است یا خیر؟

روش پژوهش
در پژوهش حاضر طرح تحقیق، طرح تجربی تک موردي از نوع خط پایه چندگانه میباشد. هدف اساسی طرح خط پایه چندگانه، نمایش تغییرات در نشانه ها، در نتیجه درمان، در تمام شرکت کنندگان حاضر در مطالعه است. در طرح خط پایه چندگانه، شرکت کنندگان پشت سر هم به پیاپی درمان می شوند. ارزیابی هاي هفتگی مکرر متغیرهاي هدف، در طی دوره پژوهش انجام می گیرد.

مولفه هاي اصلی طرح خط پایه چندگانه، شامل توصیف موردي خط پایه، ویژگی هاي شرکت کنندگان، شرایط درمانی و تغییرات در نشانه هاي بیماري در طی زمان است.

این شیوه پژوهشی داده هاي مربوط به هر شرکت کننده را به صورت موردي، تحت بررسی قرار می دهد و عموما از روش هاي پیچیده آماري براي تجزیه و تحلیل موفقیت درمانی استفاده نمی کند، در عوض به جاي آن میزان تغییرات در هر شرکت کننده را توصیف می کند که در این جا، هر بیمار به عنوان کنترل خود عمل می کند(کرسول ،2002)، و به همین دلیل هم در این نوع طرح ها نیاز به گروه کنترل نیست.


نمونه و پروتکل درمانی
ابزار پژوهش پرسشنامه هاي:
1.(PCL) The post traumatic Disorder checklist.
Young schema Questionnaire(YSQ-SF).2.
3. Young compensation inventory(YCI)
4. Millon Clinical Multiaxial(MCM)
5. Composite International Diagnostic Inventory

جامعه آماري: جانبازان مزمنPTSD
روش نمونه گیري: نمونه دردسترس هدفمند
حجم نمونه(3=N)
پروتکل درمانی: 21جلسه درمان براي هرآزمودنی و دوره پیگیري دو ماهه
ابزارهاي آماري: میانگین، تغییر ضریب پایا، خطاي استاندارد تفاوت و درصد بهبود بالینی

*** دریافت متن کامل مقاله بصورت PDF؛ اینجـــــــــــــا

 


کد مطلب: 50502

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/50502/اثربخشی-طرحواره-درمانی-کاهش-علائم-تجربه-مجدد-ضربه-جانبازان-مبتلا-ptsd

میگنا
  https://www.migna.ir