بررسی انواع خشونت علیه کودکان و فرزندان و باید ونبایدهای تربیتی
حکیمه غرویان، روانشناس مرکز مشاوره خانواده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه جرائم خشونتآمیز از نوع جرائم شدید است و مردم بیشترین ترس را از آنها دارند، اظهار کرد: بر اساس گزارش سازمانهای جمعآوری دادههای رسمی آدم کشی یا قتل، تجاوز، سرقت، کودکآزاری و ... به دلیل فراوانیشان و آسیبهای جسمی و روحی که به اشخاص دیگر وارد میکند بهعنوان جرایم خشونتآمیز شناخته شدند و از شاخصهای جرایم شدید هستند.
خشونت از ویژگیهای اصلی این نوع جرایم است برای مثال در تجاوز چون این عمل به واسطه زور یا تهدید انجام میشود و یا در کودکآزاری یا سالمند آزاری کودک و سالمند مورد آزار جسمی و روحی قرار میگیرند؛ قتل به معنای کشتن یک شخص توسط شخص دیگر است، قتل بهعنوان یک رفتار جنایی بهنوعی انگیزه آدمکشی ارادی و عمدی اشاره دارد که سبب میشود یک انسان منطقی شخص دیگری را به قتل برساند.
درمانگر حوزه کودک و نوجوان افزود: ازنظر جامعهشناسی انحرافات یک مسئله اجتماعی تلقی میشوند و این مسئله اجتماعی بر اساس ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه بهعنوان وضعیت نامطلوب شناخته میشود که افراد جامعه را تهدید میکند.
از منظر آسیبشناسی روانی قتل از پدیدههایی است که ازهمگسیختگی اجتماعی و تضاد اجتماعی را به همراه دارد، قتل بهعنوان یک مسئله اجتماعی در مقوله انحراف اجتماعی قرار میگیرد بنابراین قتلهایی که با انگیزههای شخصی انجام میشود بهعنوان انحراف اجتماعی شناخته میشود.
در تعیین قلمرو قتل در جامعهشناسی انحرافات میتوان گفت که قتل یکی از انواع جرایم خشونتآمیز است که در آن آسیب رساندن و صدمه وارد نمودن با هدف نابودی جسمانی و تباه ساختن و از بین بردن فرد یا افراد خاصی انجام میشود.
یکی از انواع قتلها، قتل در حالت احساسات، خشم و کینه شدید است بدون اینکه قصد معینی برای کشتن وجود داشته باشد برای مثال اغلب همسر کشیها از این قتل است؛ نوع دیگری از قتل از قتلهای عقلانی است که طراحیشده، تعاملی، جنایی و با قصد قبلی انجام میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه خشونت خانگی میتواند به شکلهای فیزیکی و جسمانی و یا به شکل روحی و روانی اعمال شود، عنوان کرد: خشونت خانگی در برخی از فرهنگها نمود بیشتری دارد بهطور مثال در جوامعی که مردسالار هستند حد خشونت خانگی نسبت به زنان بیشتر از جوامعی است که قائل به حقوق برابر و ارزش و احترام خانمها و دختران هستند.
مربی مهارتهای زندگی ادامه داد: اتفاقاً از شکلهای غالب خشونت روحی در جامعه و فضای خانوادهها خشونت کلامی است که ما مثالهای زیادی را در زندگی روزمره و موقعیتهای مختلف تجربه میکنیم؛ خشونت کلامی تأثیر زیادی روی روح و روان و سلامت روان افراد دارد مثل پرخاشگریهای کلامی، فحش دادن، تحقیر، مقایسه، سرزنش و انتقاد نابجا ازایندست موارد است که متأسفانه برخی والدین در برخورد با فرزندان خود چنین رفتاری دارند.
عضو سازمان نظام روانشناسی ایران ابراز کرد: یکی از مواردی که اغلب همیشه موردتوجه و سؤال والدین قرار میگیرد بحث تربیت فرزند و اصلاح رفتاری فرزندانشان است؛ اغلب از ما میپرسند تا چه اندازه حقداریم که با روشهای مختلف فرزندمان رو تربیت و اصلاح کنیم؟ در تربیت فرزند حد مشخص و خط قرمزی که وجود دارد این است که ما برای اینکه فرزندمان را به موضوعی هدایت کنیم حق نداریم از ابزارهایی مثل تحقیر کتک زدن و سرزنش و انتقاد نابجا و زیر سؤال بردن و تخریب شخصیتی فرزندمان استفاده کنیم و اگر هم فرزندی با اعمال این روشها به هدف موردنظر ما برسد بازهم راه و روشی که ما استفاده کردیم غلط است و تأثیر نامطلوب خودش را در حتماً درجایی دیگر نشان میدهد.
با آنکه خشونت جسمی به علت زخم و جراحات آشکاری که بهجا میگذارد تکاندهندهتر و ملموستر است، ولی تمام انواع سوءاستفادهها و خشونتهای کلامی و روحی بهاندازۀ خشونت جسمی آشکار و واضح نیستند اما چهبسا تأثیرات بسیار بیشتری هم بر روان فرزندانمان داشته باشند.
بیتوجهی به نیازمندیهای کودک بهعنوان نوعی از مجازات، تحقیر کردن، شرمنده کردن، اهانت کردن، نام گذاشتن روی کودک و مقایسه کردن او بهصورت منفی با کودکان دیگر، تماس محدود جسمی با کودک، خودداری از به آغوش گرفتن کودک و نوازش دادن او، خودداری از بوسیدن کودک یا دیگر رفتاری که نشان از توجه عاطفی به کودک دارد و یا هر رفتاری که سبب شود فرزند احساس بیارزشی و حماقت کند نیز ازجملۀ انواع خشونت علیه کودکان هستند که بسیار واضح نمیباشند.
وی با اشاره به اینکه شاید خیلی سخت بتوان فردی را پیدا کرد که هیچوقت مورد خشونت خانگی و آزار کلامی قرار نگرفته باشد، بیان کرد: انسانها مورد خشونت کلامی قرار میگیرند و این امری است که با همه تلاشها و توصیههایی که در این زمینه میشود اما بازهم گاهی در فضای مجازی و در فضای حقیقی میبینیم که انسانها خیلی راحت همدیگر را مورد سخنها و کلمات ناسزا و آزارنده قرار میدهند.
اما در زمینه تربیت فرزند به طور اختصاصی، میتوانیم در بعضی موقعیتها برای نهی کردن فرزندمان از انجام دادن کار اشتباه با نگاه و زبان بدن و حالت چهره به فرزندمان بفهمانیم که این کار، کار اشتباهی است ولی دقت کنیم در این نگاه تند جایی برای اعمال تهدید وجود ندارد؛ برخی والدین از تهدید استفاده میکنند و این تهدید کردن بار منفی دارد و به فرزندمان نیز یاد میدهیم که تو نیز میتوانی با تهدید کردن، انسانها را کنترل کنی.
وی با اشاره به اینکه برخی والدین سؤال میپرسند آیا هر مخالفتی با فرزند خشونت محسوب میشود؟ گفت: خیر اینگونه نیست؛ در دنیای تربیتی و در راستای تربیت یک انسان ما گاهی باید مخالفت را اعمال کنیم بههرحال در کنار تشویق مواردی و موقعیتهایی وجود دارد که والدین باید با او مخالفت کنند و اما باید توجه داشته باشند که این مخالفت با هدف و مقصد سالم و بهصورت درست بدون تهدید، تحقیر، خشونت کلامی و فیزیکی باشد.
موقعیتی را در نظر بگیرید که فرزندی به طور ناگهانی وارد خیابان شلوغ شده و مادر یا پدر بهقصد محافظت از فرزندشان و جان فرزندشان او را بهطور ناگهانی پرت میکند تا از آسیب تصادف جلوگیری شود که این خشونت حساب نمیشود بلکه یک واکنش ناگهانی با هدف حفاظت و صیانت از جان فرزند است.
این روانشناس در پایان یادآور کرد: ولی در مورد نوجوانی که متأسفانه توسط پدرش به قتل رسید و ما میبینیم که پدر رومینا با برداشت اشتباه از خطای فرزندش و از ترس آبرو و حرف مردم دست به این عمل فجیع زده است؛ در صورتی که در دوران نوجوانی و جوانی فرزندان ما نیاز به راهنمایی، نیاز به گفتگو و نیاز به ارتباط سالم دارند و اگر فضای این خانواده فضایی بود که فرزند و حتی پدر و مادر میتوانستند با همدیگر صحبت کنند و گفتگو داشته باشند قطعاً چنین اتفاقی نمیافتاد؛ کما اینکه خیلی از اوقات نوجوانهای ما و جوانهای ما دچار ارتباطات نامناسب و خارج از عرفی میشوند اما با هدایت، محبت و توجه لازم میتوانند به سمت خانه و محیط خانواده کشیده بشوند.
خشونت از ویژگیهای اصلی این نوع جرایم است برای مثال در تجاوز چون این عمل به واسطه زور یا تهدید انجام میشود و یا در کودکآزاری یا سالمند آزاری کودک و سالمند مورد آزار جسمی و روحی قرار میگیرند؛ قتل به معنای کشتن یک شخص توسط شخص دیگر است، قتل بهعنوان یک رفتار جنایی بهنوعی انگیزه آدمکشی ارادی و عمدی اشاره دارد که سبب میشود یک انسان منطقی شخص دیگری را به قتل برساند.
درمانگر حوزه کودک و نوجوان افزود: ازنظر جامعهشناسی انحرافات یک مسئله اجتماعی تلقی میشوند و این مسئله اجتماعی بر اساس ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه بهعنوان وضعیت نامطلوب شناخته میشود که افراد جامعه را تهدید میکند.
از منظر آسیبشناسی روانی قتل از پدیدههایی است که ازهمگسیختگی اجتماعی و تضاد اجتماعی را به همراه دارد، قتل بهعنوان یک مسئله اجتماعی در مقوله انحراف اجتماعی قرار میگیرد بنابراین قتلهایی که با انگیزههای شخصی انجام میشود بهعنوان انحراف اجتماعی شناخته میشود.
در تعیین قلمرو قتل در جامعهشناسی انحرافات میتوان گفت که قتل یکی از انواع جرایم خشونتآمیز است که در آن آسیب رساندن و صدمه وارد نمودن با هدف نابودی جسمانی و تباه ساختن و از بین بردن فرد یا افراد خاصی انجام میشود.
یکی از انواع قتلها، قتل در حالت احساسات، خشم و کینه شدید است بدون اینکه قصد معینی برای کشتن وجود داشته باشد برای مثال اغلب همسر کشیها از این قتل است؛ نوع دیگری از قتل از قتلهای عقلانی است که طراحیشده، تعاملی، جنایی و با قصد قبلی انجام میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه خشونت خانگی میتواند به شکلهای فیزیکی و جسمانی و یا به شکل روحی و روانی اعمال شود، عنوان کرد: خشونت خانگی در برخی از فرهنگها نمود بیشتری دارد بهطور مثال در جوامعی که مردسالار هستند حد خشونت خانگی نسبت به زنان بیشتر از جوامعی است که قائل به حقوق برابر و ارزش و احترام خانمها و دختران هستند.
مربی مهارتهای زندگی ادامه داد: اتفاقاً از شکلهای غالب خشونت روحی در جامعه و فضای خانوادهها خشونت کلامی است که ما مثالهای زیادی را در زندگی روزمره و موقعیتهای مختلف تجربه میکنیم؛ خشونت کلامی تأثیر زیادی روی روح و روان و سلامت روان افراد دارد مثل پرخاشگریهای کلامی، فحش دادن، تحقیر، مقایسه، سرزنش و انتقاد نابجا ازایندست موارد است که متأسفانه برخی والدین در برخورد با فرزندان خود چنین رفتاری دارند.
عضو سازمان نظام روانشناسی ایران ابراز کرد: یکی از مواردی که اغلب همیشه موردتوجه و سؤال والدین قرار میگیرد بحث تربیت فرزند و اصلاح رفتاری فرزندانشان است؛ اغلب از ما میپرسند تا چه اندازه حقداریم که با روشهای مختلف فرزندمان رو تربیت و اصلاح کنیم؟ در تربیت فرزند حد مشخص و خط قرمزی که وجود دارد این است که ما برای اینکه فرزندمان را به موضوعی هدایت کنیم حق نداریم از ابزارهایی مثل تحقیر کتک زدن و سرزنش و انتقاد نابجا و زیر سؤال بردن و تخریب شخصیتی فرزندمان استفاده کنیم و اگر هم فرزندی با اعمال این روشها به هدف موردنظر ما برسد بازهم راه و روشی که ما استفاده کردیم غلط است و تأثیر نامطلوب خودش را در حتماً درجایی دیگر نشان میدهد.
با آنکه خشونت جسمی به علت زخم و جراحات آشکاری که بهجا میگذارد تکاندهندهتر و ملموستر است، ولی تمام انواع سوءاستفادهها و خشونتهای کلامی و روحی بهاندازۀ خشونت جسمی آشکار و واضح نیستند اما چهبسا تأثیرات بسیار بیشتری هم بر روان فرزندانمان داشته باشند.
بیتوجهی به نیازمندیهای کودک بهعنوان نوعی از مجازات، تحقیر کردن، شرمنده کردن، اهانت کردن، نام گذاشتن روی کودک و مقایسه کردن او بهصورت منفی با کودکان دیگر، تماس محدود جسمی با کودک، خودداری از به آغوش گرفتن کودک و نوازش دادن او، خودداری از بوسیدن کودک یا دیگر رفتاری که نشان از توجه عاطفی به کودک دارد و یا هر رفتاری که سبب شود فرزند احساس بیارزشی و حماقت کند نیز ازجملۀ انواع خشونت علیه کودکان هستند که بسیار واضح نمیباشند.
وی با اشاره به اینکه شاید خیلی سخت بتوان فردی را پیدا کرد که هیچوقت مورد خشونت خانگی و آزار کلامی قرار نگرفته باشد، بیان کرد: انسانها مورد خشونت کلامی قرار میگیرند و این امری است که با همه تلاشها و توصیههایی که در این زمینه میشود اما بازهم گاهی در فضای مجازی و در فضای حقیقی میبینیم که انسانها خیلی راحت همدیگر را مورد سخنها و کلمات ناسزا و آزارنده قرار میدهند.
اما در زمینه تربیت فرزند به طور اختصاصی، میتوانیم در بعضی موقعیتها برای نهی کردن فرزندمان از انجام دادن کار اشتباه با نگاه و زبان بدن و حالت چهره به فرزندمان بفهمانیم که این کار، کار اشتباهی است ولی دقت کنیم در این نگاه تند جایی برای اعمال تهدید وجود ندارد؛ برخی والدین از تهدید استفاده میکنند و این تهدید کردن بار منفی دارد و به فرزندمان نیز یاد میدهیم که تو نیز میتوانی با تهدید کردن، انسانها را کنترل کنی.
وی با اشاره به اینکه برخی والدین سؤال میپرسند آیا هر مخالفتی با فرزند خشونت محسوب میشود؟ گفت: خیر اینگونه نیست؛ در دنیای تربیتی و در راستای تربیت یک انسان ما گاهی باید مخالفت را اعمال کنیم بههرحال در کنار تشویق مواردی و موقعیتهایی وجود دارد که والدین باید با او مخالفت کنند و اما باید توجه داشته باشند که این مخالفت با هدف و مقصد سالم و بهصورت درست بدون تهدید، تحقیر، خشونت کلامی و فیزیکی باشد.
موقعیتی را در نظر بگیرید که فرزندی به طور ناگهانی وارد خیابان شلوغ شده و مادر یا پدر بهقصد محافظت از فرزندشان و جان فرزندشان او را بهطور ناگهانی پرت میکند تا از آسیب تصادف جلوگیری شود که این خشونت حساب نمیشود بلکه یک واکنش ناگهانی با هدف حفاظت و صیانت از جان فرزند است.
این روانشناس در پایان یادآور کرد: ولی در مورد نوجوانی که متأسفانه توسط پدرش به قتل رسید و ما میبینیم که پدر رومینا با برداشت اشتباه از خطای فرزندش و از ترس آبرو و حرف مردم دست به این عمل فجیع زده است؛ در صورتی که در دوران نوجوانی و جوانی فرزندان ما نیاز به راهنمایی، نیاز به گفتگو و نیاز به ارتباط سالم دارند و اگر فضای این خانواده فضایی بود که فرزند و حتی پدر و مادر میتوانستند با همدیگر صحبت کنند و گفتگو داشته باشند قطعاً چنین اتفاقی نمیافتاد؛ کما اینکه خیلی از اوقات نوجوانهای ما و جوانهای ما دچار ارتباطات نامناسب و خارج از عرفی میشوند اما با هدایت، محبت و توجه لازم میتوانند به سمت خانه و محیط خانواده کشیده بشوند.
مرجع : خبرگزاری ایسنا