آشنایی با روانشناسی جنایی
مدت طولانی بود که حقوق جزای کلاسیک تنها به جرم و اجرای مجازات توجه داشت اما روانشناسان جدید با طرح پیشگیری از وقوع جرم، توجه به شخصیت مجرم و شیوههای بهسازی او باب تازه ای در مباحث جزایی گشودند. برخی روانشناسان نیز متوجه شدند که قضاوت دادگستری نباید در رسیدگی به رفتارهای جنایی و صدور رأی فقط نفس جرم را در نظر بگیرد زیرا با این عمل مسئله اصلی که پیشیگیری از تکرار جرم در جامعه است حل نمیشود بلکه باید به مطالعه و شناخت علل و انگیزههای جرم، شخصیت اختصاصی جنایت کار و وضعیت جسمانی و روانی به ویژه تجربههای تلخ کودکی و محیط اجتماعی او اقدام کرده و انگیزههای آشکار و پنهانی که او را به تبهکاری کشانده مورد بررسی قرار دهند و حکمی صادر کنند که مبتنی بر این اطلاعات باشد و تاحد ممکن اقدامهای صورت گرفته به منظور بهسازی روانی، اصلاح و تهذیب اخلاق شخص تبهکار باشد و نه برای کینه جویی و انتقام.
از این جا بود که روانشناسی جنایی آغاز به کار کرد و راه برای پاسخگویی به سوالاتی همانند:
1- چرا آدمی تبهکار میشود؟
2- چگونه میتوان از وقوع جرم جلوگیری کرد؟
3- چگونه میتوان به علل تبکاری پی برد؟ و اینطور سوالات بوجود آمد.
روانشناسی علمی است که به ابعاد مختلف شخصیت، تحولات اجتماعی و خانودگی افراد نگرش دقیق تری دارد. یکی از شاخه های روانشناسی، روانشناسی جنایی است که در آن به مطالعه شخصیت، دلایل و انگیزه های فرد تبهکار میپردازند و سعی دارند که رابطه بین دلایل و انگیزه های فرد را به جامعه پذیری، تجربه های دوران کودکی، جریان اجتماعی شدن، محیط زندگی و ژنتیک مرتبط سازند و بتوانند شخصیت او را درک کنند.
روانشناسی؛ جرم را عملی میداند که نظم اجتماع را به هم میزند و مجرم کسی است که عملاً مرتکب جرم میشود، و دست خود را به این پدیده آلوده میسازد. خداوند انسان را خلیفه، جانشین، امانتدار، صاحب اراده، اختیار و دارای عقل و اندیشه که همه چیز را تحلیل و ارزیابی نماید، خلق کرد. ولی انسان در دورههای مختلف تاریخ که تحت تأثیر احساسات خویش قرار گرفته، در یک دوره از زندگی دست به جرم و جنایت میزند. به رفتار هایی که مخالف با قوانین جامعه است رفتار جنایی گفته می شود. رفتار جنایی خود نوعی رفتار اجتماعی است. به هر گونه رفتاری که در بافت اجتماعی رخ میدهد و از دیدگاه روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد رفتار اجتماعی گفته میشود.
به عبارت دیگر روانشناسی جنایی به مطالعه علمی رفتارهای جنایی و فرایندهای ذهنی ای که در ارتکاب جرم موثرهستند توجه میکند. و همچنین نقش ژنتیک و اختلالات روان شناختی در ایجاد شخصیت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره می کند.
توپی نارد (Topinard) فرانسوی اولین دانشمندی بود که واژه جرم را در مطالعات و تحقیقات روان شناختی خودش استفاده کرد و بعد از او دانشمندان زیادی در این باره پژوهشهای خود را ادامه دادند.
روانشناسی جنایی شاخه ای از علم روانشناسی است که بیشتر با بزهکاران، تبهکاران و مجرمان سر و کار دارد و به بررسی عوامل موثر در شکل گیری شخصیت این افراد میپردازد. همچنین به مطالعه علمی رفتارهای جنایی و فرایندهای ذهنی ای که در ارتکاب جرم موثرند، توجه میکنند.
در یک جمله روانشناسی جنایی را میتوان، مطالعهٔ علمی رفتار جنایی و فرایندهای ذهنیای که در ارتکاب جرم نقش دارند، تعریف کرد.
در ادامه به توضیحات کاملی درباره این علم خواهیم پرداخت. به بیان جامعتر میتوان اینگونه بیان کرد که علم مطالعهٔ شخصیت تبهکار و شناخت دلایل و انگیزههای تبهکاری است که این دلایل و انگیزهها به شیوههای جامعهپذیری، اجتماعی شدن، تجربههای دوران کودکی و محیط زندگی و همچنین نقش ژنتیک و اختلالات روان شناختی در ایجاد شخصیت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره میکند.
کار روانشناسان جنایی معمولاً یافتن روشهایی برای پیشگیری از جنایت دوبارهٔ مجرمین باسابقه یا جنایتکاران دارای اختلال روان است. از وظایف دیگر این گونه روانشناسان، تهیه کردن پروندههای روانشناختی برای بزهکاران باسابقه و پرسابقه و بررسی دلایل روحی و روانی این جنایتها است.
بسیاری از روانشناسان و روانکاوان علل رفتار جنایی در روانشناسی جنایی بر حسب نقض شخصیت مجرم میدانند و آنان به این باورند که برخی از گونههای شخصیتی بیشتر از گونههای دیگر گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارد. یعنی شخصیت انسان در وضعیتهای گوناگون اجتماعی تحت تأثیر پدیدههای جرم از طرف دیگران قرار گرفته و یا این که تمایلات انسان از محدوده خود خارج میشود و شخص دست به ارتکاب جرم و جنایت میزند.
فروید و روانشناسی جنایی
به نظر فروید تجربههای دوران کودکی به ویژه ارتباط کودک با مادر نقش اساسی در رشد شخصیت و نحوه سازگاری او با سایر افراد جامعه در آینده دارد. طبق این دیدگاه رفتار جنایی در درون انسان جای دارد و چنین رفتاری که از فرد سر میزند، تحت تأثیر تمایلات ناخودآگاه انسان میباشد.
بعضی از روانکاوان به این باور بودند که جرم به گونهای بیماری روانی در نظر میآید که از نابسامانیها در یکی از لایههای سه گانه شخصیت (نهاد، من، فرامن)، فرد و یا روابط آنها با یکدیگر پدید میآید. چنانچه در دوران اولیه زندگی کودکان در محیط خانواده که اساسیترین مرحله رشد، شکلگیری شخصیت و تکوین هویت کودکان میباشد، باید برای شناخت، ریشهیابی و درمان رفتار نابههنجار اجتماعی و اخلاقی، محیط باشد .فروید که رسالت خویش را در عرصه تشکیل شخصیت کودک به پایان رسانید، همه را متوجه ساخت که تا زمانی که ما خانوادههای تربیت یافته نداشته باشیم، فرزندان تربیت یافته نداریم. و محیط خانواده یک عامل اصلی و کلیدی در رفتار مجرمانه کودک در زندگی اجتماعی اوست.
روانشناسی جنایی
رفتار های اجتماعی بر اساس لیست بی پایانی از متغیرها شکل می گیرد. تعداد زیادی فاکتورهای مخصوص وجود دارد که تعاملات اجتماعی را به وجود می آورند.
این فاکتورها به طور کلی در پنج دسته ی اصلی جای میگیرند:
از این جا بود که روانشناسی جنایی آغاز به کار کرد و راه برای پاسخگویی به سوالاتی همانند:
1- چرا آدمی تبهکار میشود؟
2- چگونه میتوان از وقوع جرم جلوگیری کرد؟
3- چگونه میتوان به علل تبکاری پی برد؟ و اینطور سوالات بوجود آمد.
روانشناسی علمی است که به ابعاد مختلف شخصیت، تحولات اجتماعی و خانودگی افراد نگرش دقیق تری دارد. یکی از شاخه های روانشناسی، روانشناسی جنایی است که در آن به مطالعه شخصیت، دلایل و انگیزه های فرد تبهکار میپردازند و سعی دارند که رابطه بین دلایل و انگیزه های فرد را به جامعه پذیری، تجربه های دوران کودکی، جریان اجتماعی شدن، محیط زندگی و ژنتیک مرتبط سازند و بتوانند شخصیت او را درک کنند.
روانشناسی؛ جرم را عملی میداند که نظم اجتماع را به هم میزند و مجرم کسی است که عملاً مرتکب جرم میشود، و دست خود را به این پدیده آلوده میسازد. خداوند انسان را خلیفه، جانشین، امانتدار، صاحب اراده، اختیار و دارای عقل و اندیشه که همه چیز را تحلیل و ارزیابی نماید، خلق کرد. ولی انسان در دورههای مختلف تاریخ که تحت تأثیر احساسات خویش قرار گرفته، در یک دوره از زندگی دست به جرم و جنایت میزند. به رفتار هایی که مخالف با قوانین جامعه است رفتار جنایی گفته می شود. رفتار جنایی خود نوعی رفتار اجتماعی است. به هر گونه رفتاری که در بافت اجتماعی رخ میدهد و از دیدگاه روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد رفتار اجتماعی گفته میشود.
به عبارت دیگر روانشناسی جنایی به مطالعه علمی رفتارهای جنایی و فرایندهای ذهنی ای که در ارتکاب جرم موثرهستند توجه میکند. و همچنین نقش ژنتیک و اختلالات روان شناختی در ایجاد شخصیت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره می کند.
توپی نارد (Topinard) فرانسوی اولین دانشمندی بود که واژه جرم را در مطالعات و تحقیقات روان شناختی خودش استفاده کرد و بعد از او دانشمندان زیادی در این باره پژوهشهای خود را ادامه دادند.
روانشناسی جنایی شاخه ای از علم روانشناسی است که بیشتر با بزهکاران، تبهکاران و مجرمان سر و کار دارد و به بررسی عوامل موثر در شکل گیری شخصیت این افراد میپردازد. همچنین به مطالعه علمی رفتارهای جنایی و فرایندهای ذهنی ای که در ارتکاب جرم موثرند، توجه میکنند.
در یک جمله روانشناسی جنایی را میتوان، مطالعهٔ علمی رفتار جنایی و فرایندهای ذهنیای که در ارتکاب جرم نقش دارند، تعریف کرد.
در ادامه به توضیحات کاملی درباره این علم خواهیم پرداخت. به بیان جامعتر میتوان اینگونه بیان کرد که علم مطالعهٔ شخصیت تبهکار و شناخت دلایل و انگیزههای تبهکاری است که این دلایل و انگیزهها به شیوههای جامعهپذیری، اجتماعی شدن، تجربههای دوران کودکی و محیط زندگی و همچنین نقش ژنتیک و اختلالات روان شناختی در ایجاد شخصیت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره میکند.
کار روانشناسان جنایی معمولاً یافتن روشهایی برای پیشگیری از جنایت دوبارهٔ مجرمین باسابقه یا جنایتکاران دارای اختلال روان است. از وظایف دیگر این گونه روانشناسان، تهیه کردن پروندههای روانشناختی برای بزهکاران باسابقه و پرسابقه و بررسی دلایل روحی و روانی این جنایتها است.
بسیاری از روانشناسان و روانکاوان علل رفتار جنایی در روانشناسی جنایی بر حسب نقض شخصیت مجرم میدانند و آنان به این باورند که برخی از گونههای شخصیتی بیشتر از گونههای دیگر گرایش به تبهکاری و ارتکاب جرم دارد. یعنی شخصیت انسان در وضعیتهای گوناگون اجتماعی تحت تأثیر پدیدههای جرم از طرف دیگران قرار گرفته و یا این که تمایلات انسان از محدوده خود خارج میشود و شخص دست به ارتکاب جرم و جنایت میزند.
فروید و روانشناسی جنایی
به نظر فروید تجربههای دوران کودکی به ویژه ارتباط کودک با مادر نقش اساسی در رشد شخصیت و نحوه سازگاری او با سایر افراد جامعه در آینده دارد. طبق این دیدگاه رفتار جنایی در درون انسان جای دارد و چنین رفتاری که از فرد سر میزند، تحت تأثیر تمایلات ناخودآگاه انسان میباشد.
بعضی از روانکاوان به این باور بودند که جرم به گونهای بیماری روانی در نظر میآید که از نابسامانیها در یکی از لایههای سه گانه شخصیت (نهاد، من، فرامن)، فرد و یا روابط آنها با یکدیگر پدید میآید. چنانچه در دوران اولیه زندگی کودکان در محیط خانواده که اساسیترین مرحله رشد، شکلگیری شخصیت و تکوین هویت کودکان میباشد، باید برای شناخت، ریشهیابی و درمان رفتار نابههنجار اجتماعی و اخلاقی، محیط باشد .فروید که رسالت خویش را در عرصه تشکیل شخصیت کودک به پایان رسانید، همه را متوجه ساخت که تا زمانی که ما خانوادههای تربیت یافته نداشته باشیم، فرزندان تربیت یافته نداریم. و محیط خانواده یک عامل اصلی و کلیدی در رفتار مجرمانه کودک در زندگی اجتماعی اوست.
روانشناسی جنایی
رفتار های اجتماعی بر اساس لیست بی پایانی از متغیرها شکل می گیرد. تعداد زیادی فاکتورهای مخصوص وجود دارد که تعاملات اجتماعی را به وجود می آورند.
این فاکتورها به طور کلی در پنج دسته ی اصلی جای میگیرند:
- رفتار و منش افراد دیگر.
- شناخت های اجتماعی ( افکار، نگرش ها و حافظه ی ما در مورد افرادی که در اطراف ما هستند).
-متغیرهای بوم شناختی ( به طور مستقیم و غیر مستقیم شامل محیط فیزیکی می شود).
-زمینه های فرهنگی-اجتماعی که هنگام رفتار اجتماعی رخ می دهد.
-جنبه های ماهیت زیست شناختی ما که مربوط به رفتار اجتماعی می شوند.
کار روانشناسان در مطالعه روی شخصیت، سازگاری، نحوه تربیت سبب شد تا روانپزشکان با استفاده از پرسشنامههای خود بتوانند شخصیت مجرم را چه در لحظات اولیه زندگی و چه بعد از آن بشناسند .بسیاری از روانشناسانی که به مطالعه جرم می پردازند عقیده دارند که باید بر متغیرهای شخصیت افراد تکیه کرد و آن را بهترین عامل در قضاوت بالینی می دانند.
هلی و برونر به عوامل طبیعی و شخصیت تاکید داشتند آنان بیش از هزار نمونه مجرم را مطالعه کردند و دریافتند که مجرمان بیشتر از غیر مجرمان دارای اختلال شخصیتی هستند. اما جامعه شناسان ریشه بیماری از رفتارهای جنایی را محیط اجتماعی فرد می دانند و به جای این که فرد را مورد توجه قرار دهند جامعه و انحراف در آن را مورد توجه قرار می دهند.
بررسی عوامل مختلف در روانشناسی جنایی عوامل مختلفی وجود دارند که میتوانند در شکل گرفتن جرم تأثیرگذار باشند:
- جامعه پذیری ناقص
- یادگیری رفتار انحرافی
- فشارهای ساختاری
امروزه برای پیشگیری از وقوع جرم از دیدگاه روانشناسی راهبردهای زیر قابل اجرا و کارساز و مثبت خواهد بود که عبارتند از:
روان درمانی
هدف آن سازگاری عاطفی به منظور برخورداری از روابط صحیح است که در آن رابطه درمانگر با مراجع (درمانجو) باید بر اساس همدلی باشد.
روانکاوی
که تجزیه و تحلیل محتویات ضمیر ناخودآگاه فرد است رفتار درمانی اشاره به تمامی رفتارهای ظاهر دارد که از تقویت کننده ها و تکنیک های قابل درمان خود استفاده می کند.
روان درمانی حمایتی
به منظور کسب تعادل روانی بر اساس اطمینان بخشی، سبکبار کردن، تعدیل محیط و ترغیب می باشد
خانواده درمانی
که درمان به شکل گروهی و مشاوره با تمامی اعضای خانواده ها به منظور حل تعارضات خانوادگی و بهبود روابط درون سازمانی خانواده است.
روان درمانی گروهی
بر روی یک گروه برای بهره گیری از تاثیر متقابل اعضای گروه است.
درمان با کار
که ایجاد اشتغال برای بیکاران است در نهایت اقدامات تامینی و تربیتی پیشگیری از وقوع جرم و عادت دادن به زندگی اجتماعی است.
نیمرخ جنایی
تکنیکی که بر پایه آن خصیصههای روان و شخصیت یک بزهکار یا بزهکاران بر ریشه رفتارهای فعلیت یافته در ارتکاب بزه پیشبینی میشود.
- شناخت های اجتماعی ( افکار، نگرش ها و حافظه ی ما در مورد افرادی که در اطراف ما هستند).
-متغیرهای بوم شناختی ( به طور مستقیم و غیر مستقیم شامل محیط فیزیکی می شود).
-زمینه های فرهنگی-اجتماعی که هنگام رفتار اجتماعی رخ می دهد.
-جنبه های ماهیت زیست شناختی ما که مربوط به رفتار اجتماعی می شوند.
کار روانشناسان در مطالعه روی شخصیت، سازگاری، نحوه تربیت سبب شد تا روانپزشکان با استفاده از پرسشنامههای خود بتوانند شخصیت مجرم را چه در لحظات اولیه زندگی و چه بعد از آن بشناسند .بسیاری از روانشناسانی که به مطالعه جرم می پردازند عقیده دارند که باید بر متغیرهای شخصیت افراد تکیه کرد و آن را بهترین عامل در قضاوت بالینی می دانند.
هلی و برونر به عوامل طبیعی و شخصیت تاکید داشتند آنان بیش از هزار نمونه مجرم را مطالعه کردند و دریافتند که مجرمان بیشتر از غیر مجرمان دارای اختلال شخصیتی هستند. اما جامعه شناسان ریشه بیماری از رفتارهای جنایی را محیط اجتماعی فرد می دانند و به جای این که فرد را مورد توجه قرار دهند جامعه و انحراف در آن را مورد توجه قرار می دهند.
بررسی عوامل مختلف در روانشناسی جنایی عوامل مختلفی وجود دارند که میتوانند در شکل گرفتن جرم تأثیرگذار باشند:
- جامعه پذیری ناقص
- یادگیری رفتار انحرافی
- فشارهای ساختاری
امروزه برای پیشگیری از وقوع جرم از دیدگاه روانشناسی راهبردهای زیر قابل اجرا و کارساز و مثبت خواهد بود که عبارتند از:
روان درمانی
هدف آن سازگاری عاطفی به منظور برخورداری از روابط صحیح است که در آن رابطه درمانگر با مراجع (درمانجو) باید بر اساس همدلی باشد.
روانکاوی
که تجزیه و تحلیل محتویات ضمیر ناخودآگاه فرد است رفتار درمانی اشاره به تمامی رفتارهای ظاهر دارد که از تقویت کننده ها و تکنیک های قابل درمان خود استفاده می کند.
روان درمانی حمایتی
به منظور کسب تعادل روانی بر اساس اطمینان بخشی، سبکبار کردن، تعدیل محیط و ترغیب می باشد
خانواده درمانی
که درمان به شکل گروهی و مشاوره با تمامی اعضای خانواده ها به منظور حل تعارضات خانوادگی و بهبود روابط درون سازمانی خانواده است.
روان درمانی گروهی
بر روی یک گروه برای بهره گیری از تاثیر متقابل اعضای گروه است.
درمان با کار
که ایجاد اشتغال برای بیکاران است در نهایت اقدامات تامینی و تربیتی پیشگیری از وقوع جرم و عادت دادن به زندگی اجتماعی است.
نیمرخ جنایی
تکنیکی که بر پایه آن خصیصههای روان و شخصیت یک بزهکار یا بزهکاران بر ریشه رفتارهای فعلیت یافته در ارتکاب بزه پیشبینی میشود.
هدف های روانشناسی جنایی
اولین هدف روانشناسی جنایی شامل موضوع آن یعنی مطالعه و شناخت شخصیت مجرمان و علل و انگیزه های آن ها به هنگام وقوع جرم می شود. این خود سبب هدف بعدی روانشناسی جنایی که در ادامه آمده است می شود.
پیشگیری از وقوع احتمالی جرم به منظور کاهش تکرار جرم توسط افراد دیگر و همچنین تکرار جرم توسط مجرم فعلی که خود شامل موارد زیر می شود:
پیشگیری از وقوع احتمالی جرم به منظور کاهش تکرار جرم توسط افراد دیگر و همچنین تکرار جرم توسط مجرم فعلی که خود شامل موارد زیر می شود:
الف) بازسازی، بازپروری و درمان مجرمان
ب) بازپذیری اجتماعی و ادامه ی درمان مجرمان
پ) سعی در برطرف نمودن عوامل اجتماعی مولد جرم
که این سه مورد باید همزمان و به موازات هم به وسیله ی حمایت سازمان های مسئول اجرا شوند.
ب) بازپذیری اجتماعی و ادامه ی درمان مجرمان
پ) سعی در برطرف نمودن عوامل اجتماعی مولد جرم
که این سه مورد باید همزمان و به موازات هم به وسیله ی حمایت سازمان های مسئول اجرا شوند.
کمک به مَراجع قضایی برای به وجودآوردن قوانین جدید با توجه به مسائل اجتماعی، روانشناسی، فرهنگی، اقتصادی، دینی و بین المللی برای بهبود نسبی وضعیت جرم خیزی جامعه و مجرمین.
- 1.گسن، ریموند(1988) ترجمه مهدی کی نیا، مقدمهای بر جرم شناسی؛ تهران 1370
2.بارتول،1995 به نقل از ستوده و همکاران(1384)-ص؛21
Rossi, D. (1982). Crime scene behavioral analysis: Another tool for the law enforcement investigator.3 Police Chief, 18(4),152–155.