جامعه، خیانت، طلاق
شیدا آریاییپور
۱. مقدمه
طلاق در زمان حاضر به تدریج به بحرانی تبدیل شده است که باعث از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده و سبب تأثیرات منفی بر سلامت جسمی و روانی زوجها میشود. طلاق یک فقدان است که سازگاری فرد را تحت الشعاع قرار داده و اثرات نامطلوبی در این زمینه ایجاد میکند. فقدان کنترل، نارسایی و اختلال در زمینه کنترل عواطف و تنظیم هیجانها، کاهش اعتماد به نفس و خود ارزشمندی پایین، پیامدها و فقدانهایی هستند که ممکن است فرد پس از دریافت آسیب، طی وقایع تنش زایی مانند طلاق، آنها را تجربه کند.
گاهی زوجین در روابط زناشویی با معضلاتی روبرو میشوند که آنها را دچار تعارض میکنند که این تعارض آغازین قصه انفکاک و طلاق میباشد. سوأل اصلی که مطرح میشود این است که چه علل و عواملی موجب افزایش طلاق در جامعه میشود.
یکی از معضلات اجتماعی که در انفکاک زندگی زناشویی نقش دارد و گریبانگیر جامعه امروز ما میباشد خیانت است که در این راستا جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند که این معضل اجتماعی در چند سال اخیر نسبت به سالهای گذشته تغییر چندانی نداشته و جامعه همچنان از این مشکل مرارت میبرد خیانت افزایش آمار طلاق را پررنگ کرده به باور بسیاری از افراد طلاق به دلیل خیانت همسر قابل پذیرش و امر طبیعی است چرا که خیانت برای برخی افراد یک خط قرمز محسوب میشود طلاق در جامعه ما یک مسئلهی چالش برانگیز است و به راحتی پذیرفته نمیشود، اما از طرف دیگر خیانت مسئلهای نیست که بتوان به راحتی آن را بخشید و از خاطر محو کرد.
دلیل خیانت همسر میتواند بسیار متنوع و بسیط باشد یکی از عمدهترین دلایل خیانت نارضایتی در روابط زناشویی است و عدم توافق در مورد داشتن رابطه جنسی میتواند فرد را به سمت خیانت و ارضای نیازهای جنسی از طریق نامشروع سوق دهد؛ نداشتن اعتماد به نفس، معضلات روانشناسی، تعارف فرهنگی، معضلات اقتصادی، انتقام میتواند از دلایل خیانت باشند متأسفانه در جوامع امروزی پدیدهی نکوهیده خیانت بسیار دیده میشود که موجب تخریب و آسیب به روابط زوجه و زوج و بنیان خانواده میگردد.
این مسئله یک کابوس است مرد و زنی که به آنها خیانت شد دچار نوسانات شدید خلق و خو میشود و تمرکز بر فعالیتهای معمول روزمره را از دست خواهد داد.
به طور کلی، ۴ ساحت از زندگی که تحت تاثیر طلاق قرار میگیرد به شرح ذیل میباشد:
۲. دلایل خیانت
دلایل خیانت به همسر میتواند بسیار متنوع و گسترده باشد. یکی از عمدهترین دلایل خیانت، نارضایتی در روابط زناشویی است. سستی از طرف یکی از زوجین یا ناکارآمدی و عدم توافق در مورد داشتن رابطه جنسی میتواند فرد را به سمت خیانت و ارضای نیازهای جنسی بکشاند. نداشتن اعتماد به نفس، مشکلات روانشناختی، تعارضات فرهنگی، مشکلات مالی، انتقام و ... میتوانند از دلایل خیانت باشند. در هر صورت خیانت قابل توجیه و قابل دفاع نیست، اما لازم است که قبل از هر تصمیمی دلایل آن بررسی شود.
عمدهترین دلایل خیانت به شرح ذیل میباشند:
۳. رفتارهای تحقیرآمیز زوجین نسبت به عواطف همدیگر
۴. استفاده مکرر از الفاظ سرزنش آمیز توسط زوج یا زوجه
۵. عدم احساس صمیمیت میان زوجین
۶. احساس بیقدری زوجین به دلیل عدم بروز احساسات و بیان تعریف و تمجید نسبت به زوج یا زوجه
۷. از نظر زناشویی و رابطه جنسی ارضاء نشوند
۸. نادیدهانگاری همصحبتی در راستای نیازهای عاطفی
۳. پیشنهادات
افشای خیانت، یک آشفتگی عاطفی ایجاد میکند که این آشفتگی با یک شوک آغاز میشود و عواقب آن شامل احساس غم، خشم، اضطراب، شرم و انتقامجویی میباشد. یکی از متغیرهای تأثیرگذار در این زمینه، کنترل عواطف است. عدم توانایی کنترل عواطف، یکی از عواملی است که میتواند باعث طلاق زوجین شود. چرا که افراط و تفریط در عواطف، افراد را به سمت ناسازگاری، پرخاشگری، خشم، نفرت و اضطراب سوق میدهد که به صورت کنترل نشده، بهداشت روانی و عاطفی افراد را به گونهای جدی تهدید میکند. کنترل عواطف از طریق چهار بعد عاطفی منفی، اضطراب، خشم و خلق افسرده مشخص میشود.
منظور از کنترل عواطف، توانایی تشخیص، ابراز و بیان و کنترل عواطف منفی و مثبت است. تنظیم و کنترل عواطف، شکل خاصی از خودنظم بخشی است. فرد با پریشانیهای روانشناختی تمایل دارد که از افشای تجربههای هیجانی اش جلوگیری کند.
از دیگر مولفههایی که بر زندگی زناشویی اثرگذار است، تنظیم شناختی هیجان و دشواری در تنظیم هیجان میباشد. تنظیم هیجان به ظرفیت نظارت، ارزیابی، فهم و اصلاح واکنشهای هیجانی به شیوه ای که برای عملکرد بهنجار سودمند میباشد، اشاره دارد و فرایندی را شامل میشود که از طریق آن افراد هیجانهای شان را خواه به صورت هشیار یا ناهشیار به وسیله اصلاح تجارب یا تغییر موقعیت فراخواننده هیجان تنظیم مینمایند.
همانطور که بیان شد، تنظیم هیجانی به منظم کردن و تنظیم فرایندهای احساسی گفته میشود. پس دشواری در تنظیم به معنای بینظمی احساسات است. بینظمی احساسات به نارساییهایی در توانایی تجربه، ابراز و استفاده از احساسات اطلاق میشود، وقتی که احساسات فرد دچار بینظمی میشود، احساس از دست دادن کنترل را گزارش میدهند.
همسرانی که آسیبدیده هستند از لحاظ هیجانی در ترس و عدم امنیت غوطهور بوده و به هنگام مواجهه با فشارهای ناگوار پاسخهایی نظیر جنگ، کناره گیری و یا تسلیم میدهند. در طی مراحل درمانی، درمانگر به اکتشاف تجربی افراد خیانت دیده میپردازد، جاییکه احساسات، تداعیها، خاطرات و تصاویر با موضوعات جاری درمانجو ارتباط پیدا میکنند.
در حقیقت شناسایی احساسات متداعی با آسیب ناشی از خیانت همسر به آسودگی بدنی و احساس راحتی منجر میشود؛ به عبارتی شناسایی احساسات و هیجانات باعث میشود زمانی که یک احساس دقیق و قوی خاصی به وضوح بیان میشود، درمانجو حس آزادشدگی یا سازش تجربی خواهد کرد، که در نتیجه باعث پذیرش هیجان و کنترل تکانه در درمانجو میشود.
گاهی زوجین در روابط زناشویی با معضلاتی روبرو میشوند که آنها را دچار تعارض میکنند که این تعارض آغازین قصه انفکاک و طلاق میباشد. سوأل اصلی که مطرح میشود این است که چه علل و عواملی موجب افزایش طلاق در جامعه میشود.
یکی از معضلات اجتماعی که در انفکاک زندگی زناشویی نقش دارد و گریبانگیر جامعه امروز ما میباشد خیانت است که در این راستا جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند که این معضل اجتماعی در چند سال اخیر نسبت به سالهای گذشته تغییر چندانی نداشته و جامعه همچنان از این مشکل مرارت میبرد خیانت افزایش آمار طلاق را پررنگ کرده به باور بسیاری از افراد طلاق به دلیل خیانت همسر قابل پذیرش و امر طبیعی است چرا که خیانت برای برخی افراد یک خط قرمز محسوب میشود طلاق در جامعه ما یک مسئلهی چالش برانگیز است و به راحتی پذیرفته نمیشود، اما از طرف دیگر خیانت مسئلهای نیست که بتوان به راحتی آن را بخشید و از خاطر محو کرد.
دلیل خیانت همسر میتواند بسیار متنوع و بسیط باشد یکی از عمدهترین دلایل خیانت نارضایتی در روابط زناشویی است و عدم توافق در مورد داشتن رابطه جنسی میتواند فرد را به سمت خیانت و ارضای نیازهای جنسی از طریق نامشروع سوق دهد؛ نداشتن اعتماد به نفس، معضلات روانشناسی، تعارف فرهنگی، معضلات اقتصادی، انتقام میتواند از دلایل خیانت باشند متأسفانه در جوامع امروزی پدیدهی نکوهیده خیانت بسیار دیده میشود که موجب تخریب و آسیب به روابط زوجه و زوج و بنیان خانواده میگردد.
این مسئله یک کابوس است مرد و زنی که به آنها خیانت شد دچار نوسانات شدید خلق و خو میشود و تمرکز بر فعالیتهای معمول روزمره را از دست خواهد داد.
به طور کلی، ۴ ساحت از زندگی که تحت تاثیر طلاق قرار میگیرد به شرح ذیل میباشد:
۲. دلایل خیانت
دلایل خیانت به همسر میتواند بسیار متنوع و گسترده باشد. یکی از عمدهترین دلایل خیانت، نارضایتی در روابط زناشویی است. سستی از طرف یکی از زوجین یا ناکارآمدی و عدم توافق در مورد داشتن رابطه جنسی میتواند فرد را به سمت خیانت و ارضای نیازهای جنسی بکشاند. نداشتن اعتماد به نفس، مشکلات روانشناختی، تعارضات فرهنگی، مشکلات مالی، انتقام و ... میتوانند از دلایل خیانت باشند. در هر صورت خیانت قابل توجیه و قابل دفاع نیست، اما لازم است که قبل از هر تصمیمی دلایل آن بررسی شود.
عمدهترین دلایل خیانت به شرح ذیل میباشند:
۳. رفتارهای تحقیرآمیز زوجین نسبت به عواطف همدیگر
۴. استفاده مکرر از الفاظ سرزنش آمیز توسط زوج یا زوجه
۵. عدم احساس صمیمیت میان زوجین
۶. احساس بیقدری زوجین به دلیل عدم بروز احساسات و بیان تعریف و تمجید نسبت به زوج یا زوجه
۷. از نظر زناشویی و رابطه جنسی ارضاء نشوند
۸. نادیدهانگاری همصحبتی در راستای نیازهای عاطفی
۳. پیشنهادات
افشای خیانت، یک آشفتگی عاطفی ایجاد میکند که این آشفتگی با یک شوک آغاز میشود و عواقب آن شامل احساس غم، خشم، اضطراب، شرم و انتقامجویی میباشد. یکی از متغیرهای تأثیرگذار در این زمینه، کنترل عواطف است. عدم توانایی کنترل عواطف، یکی از عواملی است که میتواند باعث طلاق زوجین شود. چرا که افراط و تفریط در عواطف، افراد را به سمت ناسازگاری، پرخاشگری، خشم، نفرت و اضطراب سوق میدهد که به صورت کنترل نشده، بهداشت روانی و عاطفی افراد را به گونهای جدی تهدید میکند. کنترل عواطف از طریق چهار بعد عاطفی منفی، اضطراب، خشم و خلق افسرده مشخص میشود.
منظور از کنترل عواطف، توانایی تشخیص، ابراز و بیان و کنترل عواطف منفی و مثبت است. تنظیم و کنترل عواطف، شکل خاصی از خودنظم بخشی است. فرد با پریشانیهای روانشناختی تمایل دارد که از افشای تجربههای هیجانی اش جلوگیری کند.
از دیگر مولفههایی که بر زندگی زناشویی اثرگذار است، تنظیم شناختی هیجان و دشواری در تنظیم هیجان میباشد. تنظیم هیجان به ظرفیت نظارت، ارزیابی، فهم و اصلاح واکنشهای هیجانی به شیوه ای که برای عملکرد بهنجار سودمند میباشد، اشاره دارد و فرایندی را شامل میشود که از طریق آن افراد هیجانهای شان را خواه به صورت هشیار یا ناهشیار به وسیله اصلاح تجارب یا تغییر موقعیت فراخواننده هیجان تنظیم مینمایند.
همانطور که بیان شد، تنظیم هیجانی به منظم کردن و تنظیم فرایندهای احساسی گفته میشود. پس دشواری در تنظیم به معنای بینظمی احساسات است. بینظمی احساسات به نارساییهایی در توانایی تجربه، ابراز و استفاده از احساسات اطلاق میشود، وقتی که احساسات فرد دچار بینظمی میشود، احساس از دست دادن کنترل را گزارش میدهند.
همسرانی که آسیبدیده هستند از لحاظ هیجانی در ترس و عدم امنیت غوطهور بوده و به هنگام مواجهه با فشارهای ناگوار پاسخهایی نظیر جنگ، کناره گیری و یا تسلیم میدهند. در طی مراحل درمانی، درمانگر به اکتشاف تجربی افراد خیانت دیده میپردازد، جاییکه احساسات، تداعیها، خاطرات و تصاویر با موضوعات جاری درمانجو ارتباط پیدا میکنند.
در حقیقت شناسایی احساسات متداعی با آسیب ناشی از خیانت همسر به آسودگی بدنی و احساس راحتی منجر میشود؛ به عبارتی شناسایی احساسات و هیجانات باعث میشود زمانی که یک احساس دقیق و قوی خاصی به وضوح بیان میشود، درمانجو حس آزادشدگی یا سازش تجربی خواهد کرد، که در نتیجه باعث پذیرش هیجان و کنترل تکانه در درمانجو میشود.
منابع
صالحی، محمدنبی؛ نعامی، عبدلالزهرا؛ کاظمی، نسا؛ حمیدی، زیبا. ۱۳۹۷.
اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر کنترل عواطف و دشواری در تنظیم هیجان زنان متقاضی طلاق مواجه شده با خیانت همسر. زن و جامعه، سال نهم – شماره ۴، صفحه ۱۹۷- ۲۱۶.
***شیدا آریاییپور
*حقوقدان، پژوهشگر و نویسنده
مرجع : سایت فرارو