چگونه به كودكان طلاق كمك كنيم؟

چگونه ميتوان حس اطمينان را در كودك ايجاد كرد؟
در مورد بيان احساس كودكان بايد به آنها كمك كرد چون آنها نميتوانند از طريق كلمات، احساسات واقعيشان را ابراز كنند، بنابراين والدين بايد آنها را ياري كنند تا حرفهايشان را صادقانه و بدون ترس بيان كنند و از اينكه شما را با حرفهايشان برنجانند بيمي نداشته باشند. حمايت و محبت به فرزند، او را در مقابل اينگونه حوادث بيمه ميكند و اين اطمينانبخشي، استرس را از كودك دور ميكند. كودك بايد از ادامه يافتن ارتباط با پدر و مادر اطمينان خاطر داشته باشد و بداند كه هر دو والدين به همان اندازه قبل به او علاقه دارند و در صورت بروز مشكل همه خانواده با كمك هم از پس آن برخواهند آمد.
آيا روند زندگي گذشته كودك پس از طلاق ادامه خواهد داشت؟ ايجاد نظم در زندگي فرزندان، عامل بسياري موثري است. اين نظم هم براي كودك كم سن و هم بزرگ ضروري است. وقتي كودك در زندگي احساس نظم ميكند، امنيت بيشتري را حس ميكند. زندگي نامنظم به احساس ناامني ميانجامد براي مثال والدين ميتوانند هنگام خوردن غذا، انجام تكاليف فرزندان را مشخص كنند كه اين مساله موجب ايجاد نظم ذهني ميشود و از احساس آشوب و بينظمي جلوگيري ميكند. قوانين منزل، تشويق، پاداش و نظم گذشته بايد ادامه پيدا كند. با شكستن قوانين تنها فرزندتان را لوس خواهيد كرد. چگونه سازگاري كودك با طلاق حاصل ميشود؟ كودكان براي رشد سالم احتياج به محيط آرام دارند. والدين بايد اهميت اين موضوع را در نظر بگيرند و با وجود ناسازگاريهايشان تصميم بگيرند تا محيطي آرام و بدون تنش براي فرزندانشان ايجاد كنند و بر سر اين موضوع به توافق دو نفره برسند. كودك در محيط درگيري والدين آسيب ميبيند البته طلاق نيز راهحل درستي نيست و مشكلي را حل نميكند اما ميتواند بين پدر و مادر توافقي باشد. كودكان به دو سال يا بيشتر زمان احتياج دارند تا بتوانند با اين مساله سازگاري پيدا كنند. اين تصميم به ميزان درگيري و حمايتهاي بعد از طلاق بستگي دارد. بعضي از كودكان با طلاق پدر و مادر سازگاري پيدا ميكنند و برخي نيز مشكل بيشتري در دوران بزرگسالي پيدا ميكنند. واكنش كودك به جدايي چيست؟ از آنجا كه كودكان پيشدبستان مهارتهاي لازم كنار آمدن با تغييرات را ندارند، احتمال بروز مشكلات سازگاري در آنها نسبت به كودكان بزرگتر بيشتر است و خودشان را به شدت گناهكار ميدانند. در سن شش تا هشتسالگي اين احساس گناه كمتر ديده ميشود ولي احساس غمگيني بسياري را به دليل از دست دادن يكي از والدين تجربه ميكنند. كودكان بين 9 تا 12سال به نحوي بهتر طلاق والدين را درك ميكنند و نوجوانان كه قدرت درك بالاتري دارند، هم علت طلاق را درك و هم آن را مفهومسازي ميكنند، بنابراين ميتوانند سازگاري بهتري داشته باشند. عكسالعمل دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا گوشهگير و مضطرب ميشوند ولي پسران پرخاشگر ميشوند و سعي ميكنند تا از اطاعت سر باز زنند. پدر و مادر بعد از طلاق بايد چه رفتاري با كودك داشته باشند؟ با توجه به نوع برخورد و رفتار والدين، كودكان دچار مسايل متفاوتي ميشوند، مهمترين مساله در طلاق، سازگاري والدين و ادامه داشتن ديدارها به يك اندازه با هر دو آنهاست. كودكاني كه داراي خلقوخوي خاص هستند دچار پيامدهاي بيشتري بعد از طلاق ميشوند. پدر و مادر بعد از طلاق نبايد وظايف اصلي خود را فراموش کنند و انتظار نداشته باشند كه كودكان نيازهاي احساسي آنها را برآورده كنند. ديدار كودك با ديگر والدين بايد منظم و قابل پيگيري باشد و بعد از ديدار ديگر والدين از كودك بازجويي نكنند و نسبت به نيازهاي فرزندشان حساس باشند. طلاق چه پيامدي روي رفتار كودكان دارد؟ بهطور كلي تحقيقات نشان داده كودكاني كه والدينشان طلاق گرفتهاند نسبت به خانوادههاي معمولي داراي مشكلات بيشتري در مدرسه نظير مشكلات رفتاري، ديدگاههايي منفي نسبت به خود، ناسازگاري با همسالان و والدين هستند. البته همه كودكان طلاق دچار اين مشكلات نميشوند ولي تعداد بالايي از آنها با معضلاتي اينچنيني درگير ميشوند. در حقيقت يافتههاي تحقيقاتي در اين مورد دوپهلو است. از سويي اكثر كودكان طلاق مشكلات جدي كه احتياج به كمك حرفهاي داشته باشند، ندارند و از طرف ديگر تعداد بسياري از بچههاي طلاق دچار مشكل ميشوند. اين كودكان احساس ناراحتي بيشتري ميكنند و حتي چنين مشكلاتي تا پايان دوره نوجواني با آنها همراه خواهد بود. طلاق حتي در دوران جواني هم ميتواند اثرات گذشته را زنده نگه دارد. براي مثال يادآوري دوري از پدر يا مادر تا 10سال بعد هم ميتواند دردآور و غمناك باشد. از آنجايي كه جواني هم دورهاي است كه براي ايجاد روابط جديد با والدين به سختي ميگذرد، ميتواند براي اين افراد ايجاد اشكال كند. سوال مهم اين نيست كه كودكان طلاق مشكلات بيشتري دارند يا نه، بلكه اين است كه چه چيزي باعث ايجاد تغيير بين كودكان معمولي و كودكان طلاق ميشود؟ جواب اين سوال فقدان والده مورد علاقه، مشكلات اقتصادي، استرس، تضادهاي والدين و چيزهاي ديگر است. يافتههاي جديد، توجه ما را از اثرات طلاق به خاطرات تلخ و احساس درماندگي ناشي از طلاق بر كودكان جلب ميكند. بايد به اين مطلب اشاره كرد كه چگونه ميتوان به كودكان طلاق از همان ابتدا كمك كرد تا خاطراتشان را از حالت تلخ و احساس درماندگي خارج كنند. آيا فرزند طلاق افسرده ميشود؟ همه كودكان در زمانهايي احساس غم و ناراحتي ميكنند. توجه داشته باشيد اگر وقفهاي در فعاليت كودك ايجاد شود، ميتواند اثرات افسردگي در آنها داشته باشد. طلاق والدين و از دست دادن يكي از آنها ميتواند علت بروز افسردگي در كودكان باشد، البته تمام بچههاي طلاق از افسردگي رنج نميبرند.
والدين براي جلوگيري از صدمات روحي و حفظ روابط سالم چه كاري باید انجام دهند؟ اگر والدين آرامش خود را حفظ كنند و از نظر احساسي متعادل باشند، كودكان نيز احساس بهتري پيدا ميكنند. والدين ميتوانند براي جلوگيري از مشكلات رواني، ورزش كنند و غذاي سالم بخورند، چون بهطور معمول ورزش ميتواند استرس ناشي از طلاق را كاهش دهد و خوردن غذاهاي سالم باعث احساس دروني بهتر ميشود. بهتر است والدين ارتباطشان با دوستان خود را حفظ كنند، ممكن است با جدايي زن و مرد برخي از روابط خانوادگي قطع شود ولي ديدار با دوستان، ذهن والدين از محيط طلاق را آزاد ميكند و باعث میشود بر این موضوع ناراحتکننده تمرکز نکنند. كار ديگري كه به والدين كمك ميكند، نوشتن احساسات افكار و خلقياتشان است كه ميتواند تنش را آزاد كند و عصبانيت و ناراحتي را از بين ميبرد. والدين ميتوانند با دوستانشان در مورد تلخي عصبانيت خود صحبت كنند. والدين بايد مراقب باشند تا احساسات منفي خود را با كودكان شريك نشوند. آنها ميتوانند لبخند را وارد زندگي كنند و طنز و شوخطبعي را به خود و فرزندانشان هديه دهند، اين مساله باعث از بين بردن استرس ميشود و در نهايت استفاده از راهنمايي مشاوران را فراموش نكنند. شرق - شيوا بامداد