در جدیدترین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) )، OCD به دسته اختلالات "وسواس فکری-عملی و اختلالات مرتبط" منتقل شده است. بیماری های مرتبط در این دسته شامل اختلال خودزشت انگاری ، اختلال احتکار و تریکوتیلومانیا (اختلال کندن موی وسواسی) است.
علائم وسواس فکری عملی
علائم OCD معمولاً به تدریج ظاهر می شوند و در صورت عدم درمان می توانند به صورت مزمن درآیند. افراد مبتلا به OCD ممکن است علائم وسواس فکری ، رفتارهای جبری و یا هر دو را تجربه کنند. چنین علائمی در بسیاری از زمینه های زندگی از جمله تحصیل، کار ، روابط و عملکرد طبیعی روزمره مشکل ایجاد می کند برای درمان وسواس فکری و عملی اقدامات گوناگوی باید انجام شود.
وسواس فکری
وسواس فکری، در حقیقت تصویر یا ایده ای است که از بین نمی رود، ناخواسته بوده و به شدت ناراحت کننده یا نگران کننده است ("اگر به یک بیماری کشنده آلوده شوم چه ؟" یا "اگر به شخصی آسیب برسانم چه؟")
برخی از علائم رایج وسواس فکری عبارتند از:
-افکار پرخاشگرانه درباره خود یا دیگران
-نیاز به داشتن یک نظم خاص در همه چیز
-ترس از میکروب
-افکار ناخواسته درباره موضوعات ممنوعه یا تابو مانند جنسیت، دین، یا آسیب رساندن به دیگران
رفتارهای جبری
این نوع رفتارها رفتارهایی است که باید مرتباً انجام شود تا اضطراب شخص برطرف شود. رفتارهای جبری اغلب با وسواس در ارتباط هستند. به عنوان مثال ، اگر وسواس فکری زیادی برای آلودگی دارید ، ممکن است مجبور شوید که دستان خود را به طور مکرر بشویید، اما همیشه هم به این صورت نیست.
برخی از رفتارهای جبری رایج عبارتند از:
-شمارش مکرر چیزها
-شستشو یا تمیز کردن بیش از حد
-ترتیب کارها به روشی خاص یا متقارن
-بررسی مکرر (مانند بررسی قفل شدن در یا خاموش بودن اجاق)
اهمیت معنا دادن به افکار در افراد وسواسی
معناییکه فرد وسواسی برای فکرش قائل است، تمرکزش را بر فکر وسواسی بیشتر کرده و این افکار بیشتر بهذهنش میآیند. بیمار باید درک کند بر افکارش کنترلی ندارد و مسئول افکارش نیست و تنها بر رفتار خود کنترل دارد و از طریق کنترل رفتار، افکار مزاحم و ناخواسته نیز تغییر میکنند. مهم است که بیمار درک کند افکار مزاحم بهذهن اکثر افراد خطور میکند، ولی در بیمار وسواسی بهدلیل اهمیت و معناییکه برای افکارش قائل است، این افکار بهطور مداوم بهذهنش بازمیگردند.
هرچقدر فرد بیشتر تلاش کند افکارش را سرکوب کند، این افکار بیشتر بهذهن میآید. (تمرین: تلاش کنید تصویر یک فیل صورتی را از ذهنتان دور کنید. تمام تلاشتان را کنید تا تصویر فیل صورتی را از ذهن بیرون کنید. میبینید که تلاش بیشتر باعث میشود تصویر فیل صورتی در ذهنتان بماند.) ضمناً بیمار باید بداند افراد وسواسی دیگری هستند که افکار وسواسی از نوع دیگری در ذهن دارند. این امر کمک میکند تا بیمار درک کند تنها ارزیابی افکار است که آنها را ازهم متمایز میکند. مثلاً فردیکه افکار وسواسی کودکآزاری دارد، وقتی متوجه شود افراد دیگری افکار مزاحم و ناخواسته درباره زیر گرفتن دیگران، تصاویر خشونتبار یا مستهجن، توهین بهمقدسات و … دارند (درحالیکه خود، این افکار مزاحم را ندارد) درک میکند که آنچه افکار مزاحم را از هم متمایز میکند، نحوه ارزیابیشان است. ارزیابی یک فرد وسواسی، با اضطراب یا دیگر احساسات منفی و تلاش برای کنترل یا خنثیکردن افکار مزاحم تداعی میشود. درحالیکه یک ارزیابی با بار خنثی با اضطراب کمتر و تلاش کمتر برای کنترل تداعی میگردد. هدف به اشتراکگذاری افکار دیگران با بیمار، عادیکردن وجود مزاحمتهای فکری ناخواسته و اهمیت ارزیابیهای خنثی است. در نمودار زیر اهمیت ارزیابی را در دو مورد نگرانی میبینیم.
نمودار اهمیت ارزیابی در دو مورد نگرانی
همانطور که پِردون و کلارک و همکاران گفتهاند، فراوانی افکار و تصاویر در پی تلاش برای کنترلشان، بیشتر میشود. شما با تلاش برای فکر نکردن به افکار ناخواسته، سهواً توجّه بیشتری به افکارتان میکنید که باعث میشود این افکار بیشتر به خاطر شما بیاید. در حالیکه فردی که به وسواس فکری عملی دچار است میزان فراوانی بیشتر افکار جنسی خود را مدرکی میداند که نشان میدهد در حال تبدیل شدن به یک فرد خطرناک است و بنابراین بیشتر باید مواظب افکارش باشد.
خطای شناختی بیش برآورد احتمال خطر
خطای شناختی دیگر افراد وسواسی، بیش برآورد احتمال خطر است. بهطور مثال، در ذهن فردیکه وسواس چک کردن دارد، اگر قبل از ترک خانه اجاق گاز را چک نکند، به احتمال ۷۰درصد منجر به یک آتشسوزی گسترده میشود. نمودار زیر کمک میکند تا فرد میزان صحت احتمالش را درک کند. همانگونه که مشخص است، میزان این احتمال در واقعیت بسیار کمتر از تخمین فرد وسواسی است. در وسواسهای فکری دیگر نیز میتوان شبیه این نمودار احتمالات را تهیه کرد. بهطور مثال، چند درصد احتمال دارد من به یک کودک، آزار جنسی برسانم؟ چند درصد احتمال دارد کسی را زیر گرفته باشم؟ چند درصد احتمال دارد میکروب از این طریق وارد بدنم شود؟ چند درصد احتمال دارد اگر عددی را بهخاطر نسپارم، شخص دیگری آسیب ببیند؟
تشخیص و درمان وسواس
توجه به این نکته مهم است که همه عادت ها یا رفتارهای تکراری بهم معنی یک رفتار جبری نیستند. همه افراد کاهی مکرر درباره ی یک موضوع فکر می کنند ویا هراز گاهی درگیر بررسی مکرر مسایل خاصی می شوند. به منظور اینکه مشخص شود فردی مبتلا به OCD است باید علائم او با دارای ویژگی های زیر باشد:
-ناتوانی در کنترل افکار یا رفتارها، حتی وقتی میدانید که این رفتارها یا افکار بیش از حد یا غیر منطقی هستند
-روزانه یک ساعت یا بیشتر وقت صرف این وسواس های فکری و اجبارها می کنید
-به دلیل این افکار و رفتارها ، مشکلات و اختلالات قابل توجهی را در زندگی روزمره تجربه می کنید
-عدم کسب لذت از افکار یا رفتارها، (اما انجام رفتارهای جبری می تواند باعث خلاصی از اضطراب ناشی از افکار منفی شود)
وسواس یک بیماری نسبتاً شایع است که حدود 2.3درصد افراد در طول زندگی خود با آن دست و پنجه نرم می کنند. مردان و زنان به طور مساوی آن را تجربه می کنند و بر تمام نژادها و فرهنگ ها تأثیر می گذارند.
OCD معمولاً از اواخر دوره بلوغ یا بزرگسالی آغاز می شود ، اگرچه کودکان و نوجوانان نیز می توانند تحت تأثیر این بیماری قرار گیرند. والدین و معلمان اغلب متوجه این اختلال در کودکان خردسال و نوجوانان نمی شوند، زیرا افراد در این سن تلاش زیادی برای پنهان کردن علائم خود می کنند.
علل وسواس فکری
دلایل دقیق ابتلا به اختلال وسواس فکری مشخص نیست، اما چند عامل وجود دارد که در بروز آن نقش دارند.
عوامل بیولوژیکی: یک نظریه این است که OCD ناشی از اختلال در عملکرد بخشی از مغز است که بسیاری از افکار، ایده ها و انگیزه های روزانه را فیلتر یا "سانسور" می کند. اگر OCD داشته باشید ، مغز شما در تصمیم گیری در مورد اینکه کدام افکار و انگیزه ها را باید فیلتر کند مشکل دارد. در نتیجه ، ممکن است دچار وسواس فکری و یا رفتارهای جبری شوید. اختلال در این سیستم ممکن است مربوط به ناهنجاری های سروتونین باشد.
سابقه خانوادگی: اگر در خانواده ی شما سابقه بروز این اختلال وجود داشته باشد ، ممکن است بیشتر در معرض خطر باشید. تحقیقات نشان داده است که اگر شما ، پدر ، مادر یا خواهر و برادرتان مبتلا به OCD باشید ، 25درصد احتمال دارد که یکی دیگر از اعضای فامیل خانواده نیز به آن مبتلا شود.
ژنتیک: اگرچه تاکنون حتی یک ژن مربوط به اختلال فکری-عملی شناسایی نشده است ، اما ممکن است OCD با گروه های خاصی از ژن ها در ارتباط باشد.
استرس: استرس ناشی از بیکاری، مشکلات در روابط ، مشکلات در مدرسه، بیماری یا زایمان می تواند محرکی قوی برای علائم OCD باشد.
افرادی که در معرض ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی هستند، نیاز شدیدی به کنترل افکار خود دارند و معتقدند که افکار عجیب و غریب یا غیرمعمول در نهایت آنها را دیوانه می کند یا باعث می شود کنترلشان را از دست بدهند. اگرچه برای بسیاری از افراد این یک امر طبیعی است که هنگام احساس استرس افکار عجیب یا غیرمعمول داشته باشند، اما برای افراد آسیب پذیردر برابر OCD ، نادیده گرفتن یا فراموش کردن این افکار دشوار است. در حقیقت، از آنجا که این افکار از نظر شخص مبتلا بسیار خطرناک به نظر می رسند، در نهایت حتی بیشتر به آنها توجه می کند، که این خود یک چرخه معیوب را ایجاد می کند.
انواع OCD
وسواس فکری عملی می تواند به چند روش مختلف بروز کند. برخی از افراد فقط وسواس فکری را تجربه می کنند و برخی فقط رفتار جبری را ، در حالی که برخی هم هر دو علائم را بروز می دهند. هیچ نوع فرعی از اختلال وسواس فکری-عملی تا به حال به رسمیت شناخته نشده است اما تحقیقات نشان می دهد که بیشترین وسواس فکری و رفتارهای جبری بر روی موارد زیر متمرکز است:
-تمیزی یا ترس از آلودگی
-نیاز به نظم، تقارن یا کمال
-افکار تابو
-جمع آوری یا احتکار
برخی از انواع دیگر OCD که افراد ممکن است تجربه کنند شامل نیاز به بررسی مکرر چیزها ، شمارش اشیا خاص و نشخوار افکار یا موضوعات خاص می باشد.
والدین همچنین باید از یک نوع فرعی از اختلال وسواس فکری-عملی در کودکان که توسط گلودرد استرپتوکوکی تشدید یا تحریک می شود، آگاه باشند که در آن سیستم ایمنی بدن کودک به مغز حمله می کند. بیش از 25 درصد کودکان مبتلا به او سی دی، این فرم از اختلال عصب روانشناختی خود ایمنی کودکان(PANDAS) را تجربه می کنند.
برخلاف OCD طبیعی، که به آرامی توسعه می یابد، نوع PANDAS به سرعت رشد کرده و علائم مختلف دیگری دارد که با موارد معمولی OCD ارتباطی ندارد.
شما می توانید درمقابل انجام اعمال وسواسی مقاومت کنید اما نمی توانید جلوی یک فکر وسواسی را بگیرید.
افکار وسواسی یا به خاطر واکنش های بیوشیمیایی یا بخش ناهشیار مغز تولید می شوند و برای بیماران وسواسی کاملا واقعی به نظر می رسند.پس شما هشیارانه نمی توانید جلوی آنها را بگیرید. مطالعاتی که روی سرکوب افکار انجام شده نشان می دهد هرچه بیشتر بخواهید به موضوعی فکر نکنید، به شکل متناقضی، بیشتر به آن موضوع فکر خواهید کرد.
دو راهکار برای کنترل افکار وسواسی وجود دارد:
راهکار اولی که به مراجعانم می گویم این است:« اگر می خواهید کمتر به آن فکر کنید، بیشتر به آن فکر کنید.» شما نه می توانید از این افکار وسواسی فرار کنید و نه می توانید مانع احساس اضطراب و ترس ناشی از آن ها شوید.
ترس نیز در ذهن زاده می شود و برای غلبه بر آن بسیار اهمیت دارد که بپذیرید هیچ راه فراری نیست و باید با آن مواجه شوید. راه کار دوم پیدا کردن دلیل ایجاد افکار وسواسی در شماست. ریشه فکر وسواسی اضطراب درونی است و اضطراب درونی هم ناشی از تعارضات دورنی است و تا زمانی که تعارضات درونی خود را درمان نکنید وسواس فکری شما از بین نخواهد رفت.
درمان وسواس فکری
درمان های OCD ممکن است شامل استفاده از دارو ، روان درمانی یا ترکیبی از این دو باشد.
درمان وسواس فکری : دارو
دارو درمانی علی رغم مفید بودن، به تنهایی کافی نیست. معمولا اکثر افراد برای مشکلات خود، به دنبال راه حل های ساده، سریع و آسان می گردند. با اینکه همه بیماران مبتلا به وسواس دوست دارند یک راهکار جادویی پیدا کنند تا علائم شان را به سرعت از بین ببرد، اما متاسفانه چنین روشی وجود ندارد. دارو درمانی اگرچه می تواند مفید و کمک کننده باشد، اما به تنهایی کافی نیست.
به طور کلی می توان گفت دارو 30 الی 70 درصد نشانه های وسواس شما را کاهش می دهد که خیلی خوب است، اما کافی نیست. افراد معدودی هستند که فقط با مصرف دارو کاملا خوب می شوند. درمان وسواس فکری انواع مختلفی از داروها وجود دارد که در کاهش شدت علائم OCD موثر هستند.
بسیاری از داروهایی که در درمان OCD موثر هستند، مانند پروزاک (فلوکستین)، پاکسیل (پاروکستین)، زولفت (سرترالین) ، آنافرانیل (کلومیپرامین) و لووکس (فلووکسامین) بر سطح سروتونین تأثیر می گذارند.
درمان قطعی وسواس فکری و عملی با استفاده از دارو
دارو درمانی وسواس فکری عملی با استفاده از داروهایی مانند کلومی پرامین، فلوکستین و فلووکسامین انجام میشود.
دارو درمانی وسواس فکری عملی تنها بین ۲۰ تا ۴۰ درصد باعث کاهش نشانههای فرد میشود و تغییر عمدهای را موجب نمیشود. دارو درمانی دارای محدودیت است. بسیاری از بیماران به دارو درمانی پاسخ نمیدهند (حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد پاسخ بسیار اندکی به دارو درمانی میدهند)، گروه باقیمانده نیز بهطور نسبی بهبود کمی در نشانههای وسواس نشان میدهند و در نهایت با قطع دارو بهطور معمول علائم بیماری بهسرعت باز میگردد. مهمترین مزیت دارو درمانی بر روشهای شناختی رفتاری راحتی آن است. مسلما درمان رفتاری اضطراب زیادی تولید میکند و تلاش و استمرار بیمار را میطلبد. اما با وجود موفقیت داروها در تاثیرگذاری، دلیل استفاده از رواندرمانی برای درمان وسواس چه میباشد؟
۱. ۲۰ تا ۳۰ درصد افراد از مصرف دارو امتناع میورزند. گروهی نیز بهجهت عوارض جانبی که برای آنها دارد، دارو مصرف نمیکنند.
۲. در حدود ۲۵ درصد افراد نیز تغییرات اندکی بهواسطه دارو در خود گزارش میکنند.
۳. با وجود تأثیر چشمگیر درمان دارویی در درمان وسواس فکری و عملی، ولکن ۲۰ تا ۳۰ درصد از علائم در فرد باقی میماند و رواندرمانی موجب بهبودی بیشتر علائم میشود.
۴. میزان عود در درمان وسواس فکری و عملی از طریق دارو بالا است.
ایراد دارو درمانی این است که معمولا پس از قطع مصرف، علایم وسواس مجددا عود می کنند. دلیلش هم این است که دارو بیشتر کنترل کننده علایم است تا درمان کننده آن. فقط درمان های پویشی می تواند وسواس را ریشه کن کند ( البته به شرط وسواس ریشه فیزیولوژیک شدیدی نداشته باشد).
یک نکته منفی دیگر در مورد دارو، احساس بدی است که مصرف دارو در فرد ایجاد می کند. استفاده از دارو به معنای ضعیف تر بودن شما از دیگران نیست، بلکه به این معناست که بدن شما برای غلبه بر وسواس به این مواد نیاز دارد. شما همیشه نمی توانید با دست خالی جلوی شرایط خاص مغزتان بایستید. به خصوص اگر ریشه مشکل شما عوامل فیزیولوژیک باشد.
باید مراقب بازگشت علایم وسواس خود باشید
خوب شدن نیمی از مسیر و خوب ماندن نیم دیگر آن است. دوباره حرف اولم را تکرار می کنم وسواس مزمن است و پس از درمان باید برای حفظ تغییرات ایجاد شده به موارد خاصی توجه کنید. یکی از این نکات این است که همیشه با ترس ها و وسواس های خود مقابله کنید و اجازه رشد به آنها ندهید. علت دیگر بازگشت وسواس این است که گاهی فرد احساس می کند خوب شده و بدون اطلاع دادن به درمانگر یا نزدیکان، مصرف داروهایش را متوقف می کند یا فرایند درمان را نیمه کاره رها می کند.
متاسفانه، مغز شما زمانی که دارو مصرف می کنید خودش را ترمیم و تعمیر نمی کند و زمانی که مصرف دارو را قطع می کنید، مواد شیمیایی درون مغزتان به همان وضعیت ناکارآمد سابق برمی گردد. پس تا زمانی که دوره روان درمانی شما کامل نشده است طبق دستور روانپزشک داروهای خود را مصرف کنید. نکته آخر هم اینکه، داشتن سبک زندگی متعادل به تداوم بهبودی شما کمک زیادی می کند پس باید تلاش کنید رژیم غذایی مناسب، خواب کافی، ورزش، روابط اجتماعی و کارهای مفید دیگر، را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا درمان وسواس و بهبودی شما تداوم پیدا کند. البته معمولا در درمان پویشی احتمالا عود مجدد اختلال بسیار کمتر است.
درمان وسواس فکری : روان درمانی
روشهای درمانی روانشناختی نیز درمانهای بسیار موثری برای کاهش شدت علائم OCD هستند. درمان های روانشناختی موثر برای OCD عموما بر تغییر رفتار و / یا افکار تأکید دارد.
در صورت لزوم ، روان درمانی را می توان به تنهایی یا همراه با دارو انجام داد.به طور کلی دو متد اصلی درمانی روانشناختی برای OCD شامل درمان شناختی-رفتاری (CBT or cognitive behavioral therapy) و درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ (exposure and response prevention or ERP) است.
درمان روان پویشی بهترین روش درمان و درمان شناختی-رفتاری بهترین روش کنترل وسواس است.
به طور کلی به جز دارو درمانی دو روش کلی برای درمان وسواس داریم:
درمان شناختی رفتاری که به کنترل علایم وسواس کمک می کند و درمان روان پویشی که می تواند وسواس را درمان کنند. اما این که کدام روش درمانی برای شما مناسب تر است بستگی به علل، طول مدت و ریشه های وسواس شما دارد.
افرادی که علت وسواس آنها عوامل فیزیولوژیک و ژنتیک است بهتر است از ترکیب دارو درمانی و درمان شناختی رفتاری استفاده کنند. اما اگر ریشه اصلی مشکل شما عوامل فیزیولوژیک نیست، درمان روان پویشی می تواند به صورت ریشه ای مشکل شما را حل کند. در درمان پویشی یا دینامیک عوامل ایجاد کننده وسواس در شخص شناسایی و درمان می شود. در این روش درمانی تاکید بر عوامل ناهشیار ایجاد کننده اختلال و درمان آنهاست.
تحقیقات نشان می دهد انداز اثر درمان روان پویشی 91 درصد و درمان شناختی رفتاری 68 درصد است. اما متاسفانه تعداد درمانگران متبحر روانپویشی (به دلیل دشواری بیشتر آن) بر خلاف درمانگران شاختی رفتاری بسیار کمتر است. به همین دلیل در صورت عدم دسترسی به درمانگر روانپویشی متحبر بهتر است به درمانگر شناختی رفتاری علی رغم اثربخشی کمتر مراجعه کنید.
مهمترین تکنیک درمان شناختی رفتاری برای درمان وسواس، روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ است. مواجهه و جلوگیری از پاسخ؛ شامل رویارویی تدریجی با افکار و موقعیت های ترسناک (مثلا آلودگی)، و مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی خود است. هدف این است که در مقابل هر چیز اضطراب آوری مقاومت کنید تا سطح تحمل تان برای آن فکر یا موقعیت اضطراب آور بالا برود و یاد بگیرید که اگر هیچ اقدام محافظتی ای انجام ندهید، هیچ اتفاقی نمی افتد.
مواجهه و جلوگیری از پاسخ در درمان وسواس عملی و فکری
مواجههسازی اصلیترین و موثرترین روش درمان وسواس فکری و عملی میباشد. معجزه درمان وسواس مواجهه سازی معجزه درمان وسواس است. بهطور مثال، اگر به وسواس تمیزی دچار هستید، باید به کمک درمانگر ترغیب شوید تا با چیزی که از نظر شما آلوده است، تا حد امکان تماس برقرار کنید (مواجهه) و سپس بهمدت یک تا دو ساعت از شستن دست یا پا خودداری کنید (جلوگیری از پاسخ). اگر وسواس فکری شما آن است که آیا در حین رانندگی کسی را زیر گرفتهاید و به این جهت، کل مسیر را دوباره بر میگردید تا مطمئن شوید کسی را زیر نگرفتهاید، باید در مسیرهایی که فکر زیرگرفتن در شما بیشتر ایجاد میشود، مانند جادهای که دستانداز دارد و یا عابر پیاده زیاد عبور میکند، رانندگی کنید (مواجهه) ولی نباید از آینه به عقب نگاه کنید و یا دور بزنید تا مطمئن شوید کسی را زیر نگرفتهاید (جلوگیری از پاسخ).
مواجههسازی ذر درمان وسواس فکری و عملی را در دو قانون زیر میتوان توضیح داد:
۱. تا آنجا که میتوانید با چیزهایی که از آن میترسید، روبرو شوید و اجتناب نکنید.
۲. از انجام آدابی (مانند چک کردن، شستن، قرینه کردن) که به شما در حین مواجههسازی احساس بهتری میدهد، اجتناب کنید.
کلید مواجههسازی: خوگیری
اگر به منزل دوستان خود که در نزدیکی مکانی شلوغ زندگی میکنند، رفته باشید؛ لابد تعجب کردهاید که چگونه آنها در این مکان پرسروصدا زندگی میکنند، چنان که گویی صدایی نمیشنوند. به این پدیده خوگیری گویند.
نکته کلیدی در درمان وسواس آن است که در صورت ادامه دادن تمرینهای مواجههسازی و جلوگیری از پاسخ، اجبارها و فشارهای درونی پایان مییابند. اما شدت کاهش اجبارها در افراد با سرعت متفاوتی صورت میگیرد. در گروهی از افراد، اجبارها در ساعتهای ابتدایی تمرین و در گروهی دیگر تنها پس از هفتهها تمرین سخت کاهش مییابد.
نکته مهم آن است که فیزیولوژی و روان انسان بهگونهای است که راهی بجز خوگیری ندارد. تنها مساله مهم، پافشاری بر انجام تمرینها است. باید آگاه باشید که در حین مواجههسازی، اضطراب شما افزایش مییابد و اگر بتوانید با اضطراب مواجه شوید و تا زمان فروکش کردن اضطراب، با آن کنار بیایید؛ در غلبه بر وسواس خود موفق خواهید شد.
مقاومت در برابر تمایلات و یا افکار وسواسی بهجهت انجام آداب رفتاری (رفتار وسواسی) در درمان وسواس فکری و عملی تا زمانی که این تمایلات در شما فروکش کنند، به بدن و ذهن شما میآموزد که بدون انجام آداب نیز میتوان احساس بهتری داشت، در حالیکه شما پیش از آن به ذهن و بدن خود آموخته بودید که تنها با انجام آداب رفتاری است که میتوانید احساس بهتری داشته باشید. بهعبارت دیگر، ذهن و بدن شما به انجام این آداب شرطی شده بود.
نکات کلیدی در مواجههسازی در درمان وسواس فکری و عملی
۱. افکار وسواسی، احساس پریشانی و اضطراب، و رفتار وسواسی سه مقوله متفاوتند. شما بر رفتار وسواسیتان میتوانید کنترل داشته باشید، ولکن بر احساس و افکار خیر. مثلاً «آیا کسی را زیر کردهام؟» و «آیا دستانم هنوز آلودهاند؟» افکار وسواسی هستند. شما در نتیجه این افکار، احساس پریشانی یا اضطراب میکنید. برای تسکین احساس ناخوشایندتان به چککردن مسیر یا شستن دست میپردازید (رفتار وسواسی). شما بر احساس و افکار وسواسی، تنها پس از کنترل رفتار وسواسیتان میتوانید کنترل بیابید. پس از کنترل رفتار وسواسی، ابتدا احساس فشار و اضطراب شما کاهشیافته، سپس افکار وسواسی از بین میروند. آنها همزمان کاهش نمییابند.
همانگونهکه در نمودار فوق میبینید، پس از مواجههسازی احساس پریشانی و اضطراب و افکار وسواسی حتی افزایش نیز مییابند. ولکن با گذشت زمان و تمرینات بیشتر، روند کاهشی آغاز میشود.
۲. در درمان وسواس فکری و عملی حمایت یکی از اعضای خانواده یا یک دوست بهعنوان حامی، شانس موفقیتتان را در مواجههسازی افزایش میدهد. حامی بهواسطه مشاوره در تعیین اهداف و تمرینها، اطمیناندادن هنگام مواجههسازی، تشویقکردن هنگام ناامیدی و شکست و یادآوری پیشرفتها، به شما در تمرینات مواجههسازی کمک میکند. فرد حامی مانع میشود دست از تلاشهایتان بکشید.
تحقیقات نشان میدهند اولاً فرد بدون حضور درمانگر و با کمک یک حامی نیز قادر به انجام مواجههسازی میباشد. دوماً، سهچهارم کسانیکه مبتلا به وسواس فکری عملی بودهاند، از طریق مواجههسازی بهبود یافتهاند. یکچهارم باقیمانده نیز قادر به اتمام روند مواجههسازی بهدلیل ترسهایشان نبودهاند. این امر نشانگر موفقیت چشمگیر مواجههسازی در درمان وسواس فکری و عملی میباشد.
۳. مواجهه و جلوگیری از پاسخ باید حداقل یکساعت بهطول بینجامد. من مراجعان بسیاری داشتهام که میگفتند قبلاً هم در شرایط نشستن دست بودهاند یا مسیر رانندگی را چک نکردهاند، ولی هنوز وسواس دارند و افکارشان کاهشنیافته است. نکته اینجاست که مواجههسازی کوتاهمدت نه تنها اثری ندارد، بلکه ترسها را افزایش میدهد. شما باید در وضعیت جلوگیری از پاسخ تا زمانیکه تمایلاتتان فروکش کنند بهمدت یک تا دو ساعت- بمانید تا بدن و ذهنتان درک کند بدون انجام آداب و رفتار وسواسی نیز میتوانید احساس بهتری داشته باشید.
تعیین اهداف مواجههسازی در درمان وسواس فکری و عملی
۱. برای تعیین هدفتان از درمان نمیتوانید تنها به جملههای کلی مانند «میخواهم دست از شستن یا حمامکردن بردارم» یا «میخواهم دیگر قفلها را چک نکنم» اکتفا کنید. اهدافتان باید مشخص و قابل ارزیابی باشند. مانند: «میخواهم زمان دوش گرفتنم را از ۴ ساعت به ۳۰ دقیقه کاهش دهم»؛ «میخواهم تنها پس از یکبار وارسی قفل، خانه را ترک کنم». اینها اهداف بلندمدت شما میباشند. ولی نمیتوانید به این اهداف بلاواسطه دست یابید، باید اهداف کوتاهمدتی نیز برای خود تعیین کنید. مثلاً ابتدا هدف کوتاهمدتتان رسیدن بهزمان ۳ ساعت در دوشگرفتن است. این مرحله را آنقدر تکرار میکنید تا با این مرحله احساس راحتی کنید. سپس مواجههسازی با مرحله بعدی را شروع میکنید. گاهاً در مسیر درمان وسواس فکری و عملی بیمار نمیتواند بهتنهایی برای خود اهداف بلندمدت تعیین کند. زیرا قادر به تشحیص نرمهای معمول نمیباشد. در اینصورت لازم است بیمار از اطرافیانش بپرسد آنها مثلاً چندبار در هفته حمام میکنند یا چند بار قفلها را چک میکنند. پس از تحقیق از اطرافیان، حال فرد میتواند اهداف بلندمدت واقعبینانهای برای خود تعیین کند.
۲. در تعیین اهداف دقت کنید تا تنها روی یک نشانه کار کنید. بهبود یک نشانه خودبهخود روی سایر نشانهها نیز تاثیر میگذارد. از وسوسهی کار روی نشانههای متعدد بپرهیزید. مثلاً اگر روی وسواس اجتناب از اشیاء آلوده مانند حشرهکش، گوشتخام یا سطل آشغال کار میکنید، وسواس شستشو نیز در شما بهبود مییابد.
۳. اولین نشانه را برای تمرین، بادقت انتخاب کنید. هدفی تعیین کنید که بیشترین تاثیر را بر زندگیتان میگذارد تا انگیزه بالایی برای تمرین و مواجههسازی داشته باشید. اگر وسواستان از دسته نظافت/ شستشو میباشد، نمونهای که بیشترین آشفتگی را در شما ایجاد میکند، انتخاب کنید (مانند شستن دستها ۲۰ مرتبه در روز، هربار بهمدت ۱۰ دقیقه) و تنها روی همان کار کنید.
۴. اهدافتان را از آسان بهسخت و میزانیکه در شما اضطراب و پریشانی ایجاد میکند، رتبهبندی کنید. از مقیاس ۱۰۰ درجهای واحد پریشانیهای ذهنی (SUDS) استفاده کنید و اضطرابتان را از ۱۰۰ تا ۰ درجهبندی کنید و آن را در جدولی مانند زیر بنویسید.
جدول فوق، ترسهای بابک را از آلودگی بهواسطه دستزدن به اشیاء ناپاک نشان میدهد. همچنین بر اساس سلسلهمراتب ترسهای بابک تهیهشده و از ترس اندک به ترس زیاد تنظیم شده است. بابک ابتدا از ترسهای کم شروع به مواجههسازی میکند و پس از موفقیت در هر مرحله، به مرحله بعدی میرود.
در ساخت سلسلهمراتب و آغاز مواجههسازی مهم است شروع کار با موردی باشد که اضطراب نسبتاً کمی را ایجاد کند و بیمار کاملاً مطمئن است آن را با موفقیت پشت سر میگذارد. گامهای بعدی، تدریجی هستند. استقامت، کلید دوم موفقیت مواجههسازی است. هرچه تعداد مواجههسازیها بیشتر باشد، ترس زودتر از بین میرود.
شما نمی توانید، و نباید، برای مدیریت اضطراب و درمان وسواس خود، به دیگران متکی باشید!
اگر برای اطمینان گرفتن، جواب دادن به سوال ها، دست زدن به اشیاء یا انجام وسواس های خود به دیگران نیاز داشته باشید، در زمان تنهایی چه می کنید؟ احتمال زیاد ناتوان و درمانده می شوید. اگر هم تکالیف درمانی خود را فقط وقتی دیگران به شما یادآوری می کنند و یا غر میزنند، انجام دهید نیز همان اتفاق خواهد افتاد. هیچ کس بیشتر از خودتان نمی تواند به شما کمک کند. اگر انگیزه ی شما آنقدر کم است که نمی توانید به تنهایی تلاش کنید (با فرض اینکه به افسردگی مبتلا نباشید)، نمی توانید بر وسواس خود غلبه کنید. پس قبل از شروع درمان وسواس خود دلایلی که به شما انگیزه لازم برای درمان می دهد را پیدا کنید. البته در درمان شناختی رفتاری وسواس بیشتر از تکالیف خانگی استفاده می کند.
کنار آمدن با بیماری
OCD یک بیماری مزمن و طولانی مدت است و درمان وسواس فکری ممکن است مدت ها طول بکشد. که ممکن است با گذشت زمان بدتر شود ، بنابراین مهم است که تحت درمان حرفه ای قرار بگیرید.
استراتژی های مراقبت از خود را به خوبی انجام دهید که به شما کمک می کند تا با استرس کنار بیایید. استرس اغلب می تواند علائم OCD را تحریک کند ، بنابراین مهم است که به روش های مقابله ای موثر و سالم اعتماد کنیم. تحقیقات نشان داده است که اختلالات خواب با تشدید علائمOCD ارتباط مستقیم دارد . علاوه بر خواب ، ورزش بدنی منظم و رژیم غذایی سالم گزینه هایی در سبک زندگی است که شما می توانید استرس و نگرانی هایی را که در زندگی برای شما پیش می آید را تخفیف دهید.
تکنیک های آرام سازی را امتحان کنید. برخی از ابزارهای موثر مانند مراقبه، تنفس عمیق، تجسم و شل کردن عضلات را به روتین های آرامش خود اضافه کنید.
یک پشتیبان برای خود پیدا کنید. پیوستن به یک گروه پشتیبانی را در نظر بگیرید. چنین گروه هایی برای درمان وسواس فکری می توانند برای گفتگو با افرادی که تجربه مشابه شما را داشته اند مفید باشند. حمایت اجتماعی برای بهبود شرایط ذهنی مهم است و گروه های پشتیبانی می توانند منبع مفیدی در این زمینه باشند.
درمان وسواس زمان بر است.
چقدر طول می کشد؟
به اندازه ای که فرد نیاز داشته باشد. بنا به تجربه، می توانم بگویم که فرد مبتلا به وسواس نه چندان پیچیده، به حدود 6 الی 12 ماه زمان برای بهبودی کامل نیاز دارد. اگر نشانه ها شدید تر و سرعت پیشرفت فرد کمتر باشد، ممکن است فرایند درمان بیشتر هم طول بکشد. همچنین برخی از افراد نیاز دارند پس از اتمام دوره ی درمان وسواس خود، روی جنبه های دیگر زندگی خود کار کنند. مثلا ممکن است زمان زیادی از آخرین باری که مهمانی رفته یا شغل ثابتی داشته یا کارهای خانه را انجام داده اند گذشته باشد. تمرین برای انجام این فعالیت ها ممکن است طول دوره درمان را بیشتر کند.
نکته مهم این است که باید درمان خود را کامل کنید. چیزی به نام درمان ناقص وجود ندارد. افرادی که فکر می کنند تنها با درمان نشانه هایی که مقابله با آن ها راحت تر است می توانند مشکل خود را حل کنند، به زودی به خانه ی اول بر می گردند. برای توضیح دادن این موضوع به بیمارانم، درمان وسواس را به درمان عفونت تشبیه می کنم. از آن ها می پرسم :« آیا از جراح می خواهی همه عفونت را از بدنت خارج کند و یا اینکه بخشی از آن را باقی بگذارد؟»