گزارشي از افزایش توهین و پرخاشگری در جامعه
فضای اجتماعی ما مستعد خشونت است
ایرونی اعصاب نداره، ایرونی دنبال شَر میگرده!
گاهی با کوچکترین اختلاف میان دو نفر، اگر طرفین به خشونت فیزیکی نرسند، حتماً با خشونت کلامی از یکدیگر استقبال میکنند. مثلاً نمونه چنین رفتاری در تصادفات رانندگی مشهود است، درحالیکه سازوکار قانونی رفع اختلاف برای تعیین فرد مقصر در یک تصادف وجود دارد، اما افراد ذینفع در حادثه بلافاصله دیگری را مقصر میدانند و زمانیکه این یقین با مخالفت طرف مقابل مواجه میشود، شروع به توهین بهیکدیگر میکنند.
نمونههایی از این دست زیاد است، طوریکه سبب شده سالانه تعداد زیادی پرونده مربوط به توهین و پرخاشگری در محاکم قضایی تشکیل شود. اوایل همین هفته بود که معاون وزیر آموزشوپرورش در نشستی مجازی با موضوع تعامل بین قوه قضائیه و نظام تعلیم و تربیت اعلام کرد که «امروزه ۵۰۰هزار پرونده توهین و پرخاشگری در قوه قضائیه وجود دارد.»
سیدجواد حسینی در ادامه این جلسه یادآور شد که بخش زیادی از دلایل افزایش پروندههای توهین و پرخاشگری به مسئله تابآوری مربوط است.
دراینباره یک کارشناس به ایسنا گفت: «این کاهش تحمل و تابآوری اجتماعی و کاهش آستانه خویشتنداری میتواند زمینه تحریکپذیری افراد را در زمینههای مختلف افزایش دهد و باعث افزایش خشونتها و درگیریهای کلامی، رفتاری و فیزیکی در روابط خانوادگی و روابط اجتماعی شود.»
مهرداد هوشمند معتقد است: «افزایش دعواها و درگیریها در خیابانها، پارکها و مجتمعهای مسکونی بیانگر آن است که میزان تابآوری و خویشتنداری مردم در زمینههای مختلف کاهش یافته و افراد در مواجهه با کوچکترین رفتار انتقاد و اعتراض مثل بوق زدن، صف بنزین، پارک کردن ماشین و ... سریع عصبانی میشوند و از خود رفتارهای پرخاشگرانه بروز میدهند.».
اما از آنجایی که این رفتارهای پرخاشگرانه در جامعه بهدفعات تکرار میشود و دیگر یک مسئله فردی نیست، بلکه باید آن را در ساحت اجتماعی مورد توجه قرار داد، دلایل کاهش تابآوری اجتماعی و البته بهدنبال آن افزایش خشونتهای کلامی را از نگاه یک جامعهشناس جستوجو کردیم.
«امانالله قراییمقدم» باتوجه به مولفههای رفتاری مانند نحوه برخورد مادر با فرزند در دوران کودکی و البته مولفههای جمعی مانند شکلگیری فرهنگ در یک جامعه گفت: «پرخاشگری و توهین علل زیادی دارد. براساس تحقیق روانشناسان اجتماعی مانند خانم مارگارت مید، یکی از علل این پرخاشگری از بدو تولد است، یعنی حتی نحوه شیر دادن مادر و شستوشو و قنداق کردن بچه میتواند سبب این پرخاشگری در آینده شود. اما یک علت دیگر که خیلی مهم است فرهنگ خشونتِ حاکم در جامعه است. مثلاً همین خانم مید در اندونزی یک تحقیق انجام داد و درنتیجه آن نوشت که گویی مردم این منطقه صبر و حوصله پایان ناپذیری دارند، چراکه خیلی دیر عصبانی میشوند.»
این جامعهشناس در ادامه باتوجه به مولفههای تاریخی وضعیت فرهنگ خشونت در ایران را مورد بررسی قرار داد و گفت: «متاسفانه در جامعه خودمان، فرهنگ ما نزدیک به خشونت است، بهتعبیر بسیاری هوای اجتماعی ایران، هوای خشونتآمیز است. یکی از دلایل آن بهگذشته برمیگردد، یعنی حکومتهای مستبدی که در تاریخ این کشور وجود داشتند، ظلمهایی که درگذشته تاریخ بهسر مردم این سرزمین روا شده است سبب شده یک فرهنگ آمیخته با خشونت شکل بگیرد. فرهنگی که در آن جای خالی خنده احساس میشود.
شما اگر به رفتار قدیمیها، پدربزرگها و مادربزرگها، نگاه کنید، گاهی در موقع خنده زیاد میگفتند که بین انگشت شصت و اشاره خودتان را گاز بگیرید تا خدا بهما رحم کند و اتفاقی نیفتد، یعنی خندیدن باعث عذرخواهی مردم میشد، گویی که دائم باید درحال عزاداری باشند. فرهنگ ما اصولاً یک فرهنگ غم زده است و گریه کردن یک کار پسندیده محسوب میشود.»
او معتقد است که «این میراث تاریخی امروز بهما رسیده است و حالا روی این بستر تاریخی و فرهنگی اتفاقاتی میافتد که مسئله خشونت در انواع کلامی و فیزیکی آن را تشدید میکند طوریکه در شرایط کنونی دلایل زیادی برای تکرار خشونت وجود دارد.»
بررسی مشکلات اقتصادی و اجتماعی-سیاسی در فضای کنونی جامعه و نقش آنها در بازتولید خشونتهای کلامی و فیزیکی، چیزی نبود که از نگاه این جامعهشناس پنهان بماند، او با برشمردن تعدادی از آنها صحبتهای خودش را اینگونه ادامه داد: «شما درنظر بگیرید، از لحاظ اقتصادی فقر و تورم بهعنوان علل پرخاشگری اجتماعی در این جامعه وجود دارد. از لحاظ سیاسی هم برای گروههای مختلف محدودیتهای زیادی وجود دارد، از نگاه اجتماعی بهطور کلی عللی مانند فشارهای عصبی، کمبود شادی و نشاط، بیکاری، فقر، شکاف طبقاتی، نارواییها و گرانی و تورم در اقتصاد که قبلتر بهآن اشاره کردم همگی از علل افزایش خشونت و پرخاشگری در جامعه امروز هستند.
متاسفانه برنامههای تلویزیون و نوع خبرهایی که منتشر میکنند جالب نیست، همیشه خبرها درباره جنگ و شلوغی و تظاهرات علیه این کشور اروپایی یا آن کشور امریکایی است، مورد دیگر که اهمیت دارد رفتار مسئولان مانند سوءاستفاده از قدرت، چنین خشونتی را در جامعه تشدید میکند.
همین واقعه اخیر را که یک نماینده مجلس به سرباز سیلی زد، درنظر بگیرید، در واقع او سیلی را به جامعه زد، چنین رفتاری جامعه را خشن میکند. یعنی کسی که قانون وضع میکند به مرد قانون که پلیس کشور است، توهین میکند و سیلی میزند، از طرفی وقتی عدهای پول بیتالمال را جاهای دیگر هزینه میکنند، یا مسئولانی که دائم با مردم و خودشان دعوا دارند، خشونت در جامعه تکرار میشود؛ بنابراین شما امروز کجا را سراغ دارید که خشونت نباشد، در چنین وضعیتی گویی که دارد از در و دیوار خشونت میبارد. بهتعبیر سعدی «گر بگویم که مرا با تو سروکاری نیست/ در و دیوار گواهی بدهند کاری هست» در چنین شرایطی اگر شما هرچقدر هم بخواهید از خشونت دور باشید، اما این خشونت است که سراغ شما میآید.
بنابراین با وجود آن پیشینه تاریخی درخصوص فرهنگ غم و خشونت در ایران که به آن اشاره شد، همچنین با وجود مولفههایی مانند فقر، بیکاری، کودکان کار و موارد مانند آن، باید گفت که همگی سبب نهادینه شدن انواع خشونت کلامی و فیزیکی در جامعه شده است و براساس تئوری چرخش خشونت، از خشونت خشونت زاییده میشود تا شرایط امروزی جامعه ما بهاینجا برسد.»
مرجع : روزنامه همدلی