تفاوت افسردگی و ناراحتی چیست؟

این روزها همه ما به دلایل مختلف زانوی غم بغل می کنیم و حوصله انجام هیچ کاری را نداریم. اما آیا می توان به راحتی ادعا کرد که دچار افسردگی شده ایم؟
آیا معنی دقیق افسردگی را می دانیم؟
علائم آن را می شناسیم؟
آیا تفاوت میان غم و اندوه را با افسردگی می دانیم؟

افسردگی، یکی از شایع ترین اختلالات روانی است که به احساس غم و اندوه محدود نمی شود. این بیماری بالینی علائم کاملا مشخص داشته و به راحتی وارد زندگی افراد نمی شود.
 

تفاوت بین اندوه و افسردگی
بسیاری از مردم غم و اندوه را با افسردگی اشتباه می‌گیرند. در حالی که غم و اندوه بخش کوچکی از افسردگی است که احساس اضطراب، پشیمانی و انزجار را تقویت می‌کند، نمی‌توان آن را به عنوان افسردگی سو تعبیر کرد. غم و اندوه احساسی موقتی است که ممکن است بیش از آنکه به خودی خود بروز کند، تحریک شود. در واقع اندوه احساسی است که برای لحظاتی کوتاه می‌آید و می‌رود، اما تاریکی طولانی بر جای نمی‌گذارد. 

غم و اندوه معمولا علت های مختلف همچون مشکلات خانوادگی، مشکلات در مدرسه و یا محل کار، اجاره نشینی، از دست دادن یک دوست، بیماری و یا مراقبت از بیمار، تغییرات شیمیایی بدن بعد از استفاده از دارو، تغییر در اندیشه و تفکر اتفاق می افتد.

غم بخش جدایی ناپذیر از زندگی شماست که پایدار نیست و ایجاد نگرانی نمی کند. اما در این حالت فرد به خودکشی فکر نمی کند. اغلب، کسانی که غمگین هستند، انرژی مثبت و ظاهرشان را از دست داده و زبان بدنشان هم حکایت از غم شدید آن ها دارد.


نشانه‌هایی برای تعیین اینکه آیا غم و اندوه شما نوعی افسردگی است یا نه
افسردگی می‌تواند به گونه‌های مختلفی بروز کند. غم و اندوه نیز بخشی از آن است. در اینجا برخی نشانه‌ها می‌بینید که به شما نشان می‌دهند موقتا اندوهگین هستید یا افسردگی دارید.

اندوه طاقت فرسا
غم و اندوه یک حالت شایع است که می‌تواند در تمام گروه‌های سنی رخ دهد. موقتی است و شما می‌توانید با حواس پرتی و فعالیت‌هایی که ذهن شما را از مشکل موجود منحرف می‌کند، بر آن غلبه کنید. با این حال، افسردگی مجموعه‌ای از احساسات طاقت فرساست که منشأ مشخص ندارد و ممکن است باعث ایجاد حالت گیجی و گمراهی شود.

غم و اندوه بدون دلیل
وقتی غم و اندوه رخ می‌دهد، یک دلیلی پشت آن نهفته است و دقیقاً می‌دانید که چرا چنین احساساتی را تجربه می‌کنید. اما در افسردگی با هجوم ناگهانی عواطف روبرو می‌شوید که هیچ منشا و دلیلی در ظاهر ندارد.

 انجام کار‌ها و وظایف دشوار می‌شود
شما با وجود غم و اندوه کارتان را انجام می‌دهید، زیرا دلایل آن را می‌دانید و با فعالیت‌های مختلف ذهن خود را منحرف می‌کنید. با این حال، افسردگی تمرکز را می‌گیرد و ذهن را از انجام هر کار مثبتی منع می‌کند. فرد مبتلا هیچ معنا و مفهومی در زندگی نمی‌یابد و بنابراین ترجیح می‌دهد همه چیز را به همان حال که هست رها کند.

از دست دادن علاقه به دوستان
در غم و اندوه، مردم در کنار خانواده و دوستان آرامش می‌یابند. اما در افسردگی سعی می‌کنید از عزیزانتان دوری کنید. ذهن شما چنان به احساسات منفی آلوده می‌شود که منزوی کردن خود را نسبت به بودن در کنار مردم ترجیح می‌دهید و همین احتمال ابتلا به نوع شدیدتر افسردگی را ایجاد می‌کند.

 غم و اندوه‌ در شما ادامه دارد و به خودی خود از بین نمی‌رود
 غم و اندوه موقتی بوده و خودش از بین می‌رود. اما افسردگی ماندگار می‌شود و به خودی خود از بین نمی‌رود. اگر فردی از نزدیکا‌ن‌تان از افسردگی رنج می‌برد، احتمالاً برای گذر از آن به کمک شما نیاز خواهد داشت. این مشکل چیزی نیست که فرد بتواند به تنهایی از پس آن بربیاید.

 نوسانات خلقی
گرچه غم و اندوه هم می‌تواند نوسانات خلقی ایجاد کند، اما جایی برای عذرخواهی و پذیرش باقی می‌گذارد. اما افسردگی می‌تواند منجر به افزایش سطح اضطراب و عصبانیت شود که به نوعی هر نوع آشتی و پیوند را منع می‌کند.

 نداشتن تمرکز
از عدم توانایی در تعیین علت استرس و اضطراب خود گرفته تا نداشتن علاقه به زندگی، چرا که افسردگی می‌تواند باعث شود که تمرکزتان از بین برود.

احساس پوچي
افسرده ها معمولا هدفي براي زندگي خود ندارند و احساس پوچي و بي ارزشي مي كنند و حتي به افكار خودكشي هم به عنوان يكي از راه حل هاي غيرمنطقي فكر مي كنند.