پدر و مادرها مرجع امن پاسخ به سوالات بچهها
روانشناس کودک: گاهی والدین با ارائه محتوای غیراخلاقی به کودکان آسیب میزنند
چند روزی است یک موزیک ویدئو از خوانندهای که اغلب کارهایش مربوط به نوجوانان است، سروصدای زیادی کرده است. این خواننده این بار پا را از همه معیارهای اخلاقی فراتر گذاشته و یک بازیگر فیلمهای غیراخلاقی را مهمان موزیکویدئوی خود کرده است.
پرداختن به موضوعاتی مثل موزیک ویدئوی جدید برای ما درگیری در یک دوگانه بزرگ است. یکی از کارهایی که امثال این آدم انجام میدهد دیده شدن به هر قیمتی است و نقد این جریان باز هم به دیده شدن آن کمک میکند. اما از طرف دیگر اگر موضوع را مسکوت بگذاریم و درباره آن صحبت نکنیم، خطرات آن دامنگیر کودکان و نوجوانان خودمان میشود.
گروههایی که سلامت اخلاقی قشر کودک و نوجوان را هذف قرارگرفتهاند وضعیت روشنی دارند. در این بین این ما هستیم که باید این تهدید را تبدیل به فرصتی برای مراقبت و صیانت بیشتر از فرزندانمان در این فضا کنیم.
در این گفتوگو انسیه مجذوبی؛ روانشناس بالینی کودک، بازی درمانگر، از مهارتهایی گفته است که با آنها میتوان در فضای اینترنت و همسالانی که به محتواهایی خارج از عرف جامعه و خانواده ما دسترسی دارند، از بچهها مراقبت کرد. اگر تا امروز برای شما هم این سوال پیش آمده است که: « اگر فرزندم با همه نظارتهای من، ناخواسته با محتوای موزیک ویدئوهای غیراخلاقی مواجه شد، چه کنم؟» این گفتوگو را از دست ندهید.
اولین گام والدین در مواجهه محتواهایی از جنس موزیک ویدئوی جدید ساسی مانکن، چیست؟
ابتدا این را به بهانه عنوان مقدمه بگویم که در همه جای دنیا نمایش و در اختیار دادن مضامین غیراخلاقی به بچهها کار ممنوعی است. فرقی هم ندارد که آن جامعه رویکردش به مسائل اخلاقی و مذهبی چهطور باشد. ارائه این دست محتواها به کودک در هر جامعهای یک نوع آزارجنسی محسوب میشود. اعتقاد والدین آگاه این است که برای حفاظت از بچهها در برابر محتوای غیراخلاقی و زودتر از سنین، باید کارهایی انجام داد و مراقبتهایی را اعمال کرد تا آینده بچهها درگیر مشکلات متعدد نشود.
من معتقدم عامل مخرب هم میتواند به رشد جامعه کمک کند. امثال این خواننده کار خودش را انجام میدهد. ولی این ما هستیم که میتوانیم از این فرصت برای بالا بردن آگاهی خودمان و مراقبت از فرزندمان استفاده کنیم.
اتفاقی که در انیمیشن «رالف خرابکار» میافتد هم دقیقا همین است. این انیمشن میگوید تا خرابکاری نباشد، خوبی اتفاق نمیافتد. پس تمرکز ما الان نباید روی شخصی که خرابکاری کرده باشد، بلکه باید تمرکز خود را روی اتفاق خوبی که میتواند در پس این خرابکاری بیفتد، بگذاریم.
دنیا الان در حال تولید انبوه و انواع اطلاعات و محتواهایی است که از طریق تبلتی که در دست بچههای ماست به آنان منتقل میشود. پس اولین گام من به عنوان یک والد، آگاهسازی خودم از محتواهایی است که فرزندم در معرض آنها قرار دارد. میگویم اولین قدم آگاهی والدین است چون بعضی والدین از سر جهل در این موضوع حتی خودشان این محتواها را در اختیار کودک قرار میدهند.
همین چند روز پیش در مهدکودک موبایلی در دست یک دختر دوساله دیدم که مادر برای او آهنگی از همین آقای خواننده پخش کرده بود. آن کودک دوساله متوجه نیست که چه چیزی گوش میدهد. فقط جذب ریتم یا محتوای بصری کار شده بود. اما این نمایش قطعا در فطرت و ناخودآگاه آن کودک تاثیراتی خواهد داشت. مادر اگر آگاهی داشت این محتوا را در اختیار کودک حتی دوساله خود قرار نمیداد.
این آگاهیسازی با مطالعه، به روز بودن، شرکت در کلاسها و کارگاههای فرزندپروری و کمک گرفتن از مشاورین و... حاصل میشود.
به طور کلی چرا بچهها جذب این دست محتواها میشوند؟ چون گاهی مانند مثال شما این موزیکها را از موبایل و تبلت بچههایی میشنویم که با توجه سن و سالشان نباید از محتوای آن سر دربیاورند.
این بحث بیشتر، در تخصص افرادی است که متخصص سواد رسانهای هستند. اما من به عنوان یک روانشناس میبینم که تولید موزیک ویدئوهایی از این دست، کار یک نفر نیست. بلکه کار یک تیم است که نیاز نوجوان ما و نیاز و گرایش این نسل را خوب میبیند. شما میبینید که این آهنگ، ضربی یا به قول خودشان «شش و هشت» است. ریتم رقص دارد. زیبایی بصری یعنی استفاده از رنگ و نورهای جذاب دارد. پس نیاز نوجوان به هیجان را برطرف میکند. نیاز به شادی و زیباییشناسیاش را مرتفع میکند و به او حس سرزندگی میدهد.
گروههایی که سلامت اخلاقی قشر کودک و نوجوان را هذف قرارگرفتهاند وضعیت روشنی دارند. در این بین این ما هستیم که باید این تهدید را تبدیل به فرصتی برای مراقبت و صیانت بیشتر از فرزندانمان در این فضا کنیم.
در این گفتوگو انسیه مجذوبی؛ روانشناس بالینی کودک، بازی درمانگر، از مهارتهایی گفته است که با آنها میتوان در فضای اینترنت و همسالانی که به محتواهایی خارج از عرف جامعه و خانواده ما دسترسی دارند، از بچهها مراقبت کرد. اگر تا امروز برای شما هم این سوال پیش آمده است که: « اگر فرزندم با همه نظارتهای من، ناخواسته با محتوای موزیک ویدئوهای غیراخلاقی مواجه شد، چه کنم؟» این گفتوگو را از دست ندهید.
اولین گام والدین در مواجهه محتواهایی از جنس موزیک ویدئوی جدید ساسی مانکن، چیست؟
ابتدا این را به بهانه عنوان مقدمه بگویم که در همه جای دنیا نمایش و در اختیار دادن مضامین غیراخلاقی به بچهها کار ممنوعی است. فرقی هم ندارد که آن جامعه رویکردش به مسائل اخلاقی و مذهبی چهطور باشد. ارائه این دست محتواها به کودک در هر جامعهای یک نوع آزارجنسی محسوب میشود. اعتقاد والدین آگاه این است که برای حفاظت از بچهها در برابر محتوای غیراخلاقی و زودتر از سنین، باید کارهایی انجام داد و مراقبتهایی را اعمال کرد تا آینده بچهها درگیر مشکلات متعدد نشود.
من معتقدم عامل مخرب هم میتواند به رشد جامعه کمک کند. امثال این خواننده کار خودش را انجام میدهد. ولی این ما هستیم که میتوانیم از این فرصت برای بالا بردن آگاهی خودمان و مراقبت از فرزندمان استفاده کنیم.
اتفاقی که در انیمیشن «رالف خرابکار» میافتد هم دقیقا همین است. این انیمشن میگوید تا خرابکاری نباشد، خوبی اتفاق نمیافتد. پس تمرکز ما الان نباید روی شخصی که خرابکاری کرده باشد، بلکه باید تمرکز خود را روی اتفاق خوبی که میتواند در پس این خرابکاری بیفتد، بگذاریم.
دنیا الان در حال تولید انبوه و انواع اطلاعات و محتواهایی است که از طریق تبلتی که در دست بچههای ماست به آنان منتقل میشود. پس اولین گام من به عنوان یک والد، آگاهسازی خودم از محتواهایی است که فرزندم در معرض آنها قرار دارد. میگویم اولین قدم آگاهی والدین است چون بعضی والدین از سر جهل در این موضوع حتی خودشان این محتواها را در اختیار کودک قرار میدهند.
همین چند روز پیش در مهدکودک موبایلی در دست یک دختر دوساله دیدم که مادر برای او آهنگی از همین آقای خواننده پخش کرده بود. آن کودک دوساله متوجه نیست که چه چیزی گوش میدهد. فقط جذب ریتم یا محتوای بصری کار شده بود. اما این نمایش قطعا در فطرت و ناخودآگاه آن کودک تاثیراتی خواهد داشت. مادر اگر آگاهی داشت این محتوا را در اختیار کودک حتی دوساله خود قرار نمیداد.
این آگاهیسازی با مطالعه، به روز بودن، شرکت در کلاسها و کارگاههای فرزندپروری و کمک گرفتن از مشاورین و... حاصل میشود.
به طور کلی چرا بچهها جذب این دست محتواها میشوند؟ چون گاهی مانند مثال شما این موزیکها را از موبایل و تبلت بچههایی میشنویم که با توجه سن و سالشان نباید از محتوای آن سر دربیاورند.
این بحث بیشتر، در تخصص افرادی است که متخصص سواد رسانهای هستند. اما من به عنوان یک روانشناس میبینم که تولید موزیک ویدئوهایی از این دست، کار یک نفر نیست. بلکه کار یک تیم است که نیاز نوجوان ما و نیاز و گرایش این نسل را خوب میبیند. شما میبینید که این آهنگ، ضربی یا به قول خودشان «شش و هشت» است. ریتم رقص دارد. زیبایی بصری یعنی استفاده از رنگ و نورهای جذاب دارد. پس نیاز نوجوان به هیجان را برطرف میکند. نیاز به شادی و زیباییشناسیاش را مرتفع میکند و به او حس سرزندگی میدهد.

پس لازم است که من به عنوان والد بدانم این موزیک ویدئو و کارهایی از این دست چه نیازهایی از بچه من را برآورده میکند. حالا وقت آن است که بپرسم من چهطور میتوانم این نیازها را بدون اینکه در معرض محتوای ناسالم قرار بگیرد، برطرف کنم؟ تا به حال برای بطرف کردن نیاز او به شور و هیجان چه کردهام؟
پس من باید فرزندم را نیازسنجی کنم. درباره سن قبل از نوجوانی که کودک وقت بیشتری را با والدین سپری میکند، این نیازسنجی و در اختیار گذاشتن لوازم ارضای این نیاز اهمیت بیشتری دارد. یکی از مثالهایی که همیشه میزنم این است که وقتی در خانهای اغلب غذای خوب وجود دارد، طبیعی است که اعضای خانه کمتر سراغ غذای ناسالم بیرون میروند.
کمی مصداقیتر وارد بشویم. من اگر بخواهم فرزندم جذب چنین موزیکهایی نشود و با آن موزیک نیازش به هیجان را تخلیه نکند؛ دقیقا باید چهکاری برای او انجام بدهم؟
ما برای مرتفع شدن هر نیاز، چندین راهبرد داریم. مثلا نیاز به شادی هم با گوش دادن به موسیقی برطرف میشود، هم با تفریح با دوستان و هم با خوردن یک وعده غذایی خوب. اینها همه راهبردهایی هست برای تامین یک نیاز واحد به اسم شادی.
هنر والدگری در ارضای نیاز کودک به شادی این است که، راهبردی را انتخاب کند که با ارزشهای خانوادگی و اولویتهای تربیتی او سازگار باشد. در واقع من باید راهبردی را انتخاب کنم که حجم بیشتری از نیاز را در عمیقترین لایه برای کودکم برطرف کند.
مثلا اگر کودک من به موسیقی علاقه دارد، برای او موسیقی کودکانه مناسب با سنش پخش کنیم و اجازه بدهیم با آن موسیقی تحرک را هم تجربه کند. این روزها خوشبختانه موقعیت ما در موسیقی کودک بسیار خوب است. مثلا موسیقی پخش کنیم و به او اجازه بدهیم دور خانه بچرخد یا بپربپر کند. حالا اینکه چه موسیقی در یک خانه یا داخل اتومبیل یک خانواده پخش بشود، بستگی به فرهنگ و سبک زندگی آن خانواده دارد. اما نکته مهم این است که اگر کودک من با موسیقی شاد میشود، باید موسیقی مناسب او و خانواده را قبل از اینکه سراغ موسیقی نامناسب و خارج از سن خودش برود در اختیار او بگذارم. به همین خاطر هم تاکید من بر این است که موسیقیهایی را انتخاب کنیم که حس زیباشناختی کودک را برطرف میکند. نه موسیقی که صرفا ریتم و هیجان دارد. موسیقی مناسب و در چارچوب تا نوجوانی نیاز کودک به موسیقی، شادی و هیجان را برطرف خواهد کرد.
حالا اگر خواستیم اصلا از موسیقی استفاده نکنیم باید سراغ راهبردهای دیگری برویم که این حس شادی را در کودک ما به وجود میآورد. مثلا ترتیب دادن یک مهمانی تولد، رفتن به خانه بازی، بازی با دوستان در خانه و کارهایی این دست. مهم تشخیص این نیاز و پیدا کردن بهترین راهبرد برای پاسخ به آن در چارچوب ارزشهای خانواده است.
حتی در این ایام کرونا که ترتیب دادن مهمانی یا بازی با همسالان زیاد میسر نیست، شاید خرید یک «ترامپولین خانگی» هم نیاز کودک به شادی و تحرک را برطرف کند. اینها بستگی به شناخت ما از کودکمان دارد.
البته در این بین، والد اگر اهل گوش دادن به موسیقی «شش و هشت» یا موسیقی که در آن الفاط نامناسب به کار میرود، باشد طبیعی است که سلیقه فرزند هم به همین سمت هدایت خواهم شد. روی سخن ما با والدینی است که روی هر محتوایی که در اختیار فرزند خود قرار میدهند حساسیتهای عرفی و خانوادگی را لحاظ میکنند.
حضور موثر والدین را هم نباید نادیده گرفت. بعضی والدین بچهها را با ابزارهایی مثل موبایل و تبلت تنها میگذارند و نظارتی هم روی استفاده آنها ندارند. من معتقدم تا سنی که بچهها نیازی دقیق به موبایل، تبلت و لپتاپ ندارند، نیازی هم نیست آنها را به عنوان یک وسیله شخصی داشته باشند. اینها میتوانند وسائل خانوادگی باشند که متعلق به والدین هستند اما بچهها برای انجام بعضی کارهای مشخص میتوانند از آن استفاده کنند. به این ترتیب من به محتوایی که فرزندم در حال تماشا یا جستجوی آن است، دسترسی دارم. و اگر در اینها به مورد نامناسبی برخوردم باید از او حمایت کنم تا مسیر درست را پیدا کند.
گاهی کودکان در مواجهه با محتوای ناماسب از والدین درباره الفاط یا رفتارهایی که شنیدهاند و مشاهده کردهاند، سوال میپرسند، بهترین عکسالعمل در این مواقع چیست؟
اولین نکته این است که وقتی نظارت داریم؛ متوجه این موضوع میشویم و میتوانیم از ابتدا راهکار مناسب را در برابر آن اتخاذ کنیم. نه اینکه مدتها بعد و وقتی دیر شده است، تازه متوجه بشویم و بدانیم که کودک ما حتما کنجکاو است، نیاز به آگاهی داشته، نیاز به راهنمایی داشته و ما در هیچکدام از این مراحل در کنار او نبودهایم.
اما در این مسیر ممکن است کودک از ما معانی کلماتی که در این موزیکها بشنود را بپرسید. من یک مثال از همین ویدئوهای جدید میزنم. اگر کودک ما به هر دلیلی یکی از این موزیکها را شنید و از ما پرسید: «سکس یعنی چه؟» اینجا پاسخ ما بستگی بسیار به سن کودک و میزان آگاهی او دارد اما یکی از سادهترین و عمومیترین جوابها در پاسخ به این سوال این است که «یعنی زن و مرد»
متاسفانه والدین ما در زمینه مراقبت در موضوعات جنسی کودکان بسیار ناکارآمد هستند. اغلب در این زمینه کودک را بعد از پرسیدن این سوال دعوا میکنند و میگویند: « این چرت و چرتها چیه گوش میدی؟»، «از کی شنیدی»، «دیگه موبایل بی موبایل» و صحبتهایی از این دست. اینها باعث میشود کودکان دیگر امنیت پرسیدن این دست سوالها را از والدین نداشته باشند. سوال آنها که از بین نمیرود. پس این سوال را سوالهای بعدی را بار دیگر به جای والدین، به جای دیگری میبرند و از دوست و همکلاسی و گوگل میپرسند و طبیعتا پاسخهای محافظتنشدهای میگیرند.
والدین باید مرجع امن پاسخگویی به هر سوال کودک باشند. اگر قرار است این روزها با توجه به حواشی زیاد این موزیک ویدئو از بچهها بشنویم که « پورن چیست؟» و... باید آگاهی لازم برای مواجهه شدن با این سوالات را داشته باشیم. اول اینکه مرجع امن باشیم، به کودک برچسب نزنیم، او را از خود نرانیم و او را از سوالش نترسانیم که: « دیگه نبینم از این حرفها بزنیها!»
در مرحله بعد لازم نیست سریع به سوال کودک جواب بدهیم. ما اول باید بدانیم او این اطلاعات را از کجا کسب کرده است. برای همین باید پاسخ سوالش را از خودش بخواهیم: « چی شد که این سوال برات پیش اومد؟»، «خودت چی فکر میکنی؟» به این صورت هم مرجعی که اطلاعات غلط به کودک داده است را شناسایی میکنیم و هم میدانیم که او خودش چقدر از ماجرا را میداند. گاهی وقتی ابتدا به ساکن به سوالات کودک جواب میدهیم، حتی اطلاعاتی بیش از آنچه میداند را در اختیارش را میگذاریم. به عنوان مثال اگر پرسید: « فلان خواننده کیه؟» بعد از اینکه متوجه شدیم او فقط اسمش را از یکی از همکلاسیهایش شنیده میتوانیم بگوییم:« یه خوانندهاش که شعرهاش اصلا جالب و قشنگ نیست». برای کودکی که تا همین حد از موضوع میداند، این پاسخ در اغلب موارد کافی خواهد بود.
کودک هنوز تفکر انتزاعی ندارد و اگر شما جواب دور از ذهنی به او بدهید آن را نمیپذیرد و به دنبال پاسخ آن در جای دیگری خواهد رفت.
برای نوجوان در مواجهه با این موقعیت، چه راهکاری پاسخگو خواهد بود؟
ما برای نوجوان توصیه به «تفکر نقاد» داریم. این هدیهای است که والدین در کنار سواد رسانهای از اولین روزهای نوجوانی باید به فرزند خود بدهند. اتفاقا کار با نوجوان در این زمینهها راحتتر است. چون کودک را نمیتوان زیاد توجیه کرد اما به نوجوان میتوان گفت که عدهای هستند که کارشان تولید محتواهایی در سبک «ساسی مانکن» است تا سلامت اخلاقی بچهها را به خطر بیاندازند و آنها را سرگرم کارهای نادرست کنند. این دست گفتوگوها نوجوان را به فکر میبرد و باعث میشود در برابر تولیدات دیگر هم این تفکر نقادانه را داشته باشد که: « الان این موزیک چه سودی به حال من دارد؟» « چرا باید آن را گوش کنم و کلمات نامناسبش را تکرار کنم؟»
کار کردن سواد رسانه و تفکر نقادانه برای سنین نوجوانی اهمیتش را در اینجا نشان میدهد.
مرجع : خبرگزاری فارس