شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ / ۱۱:۴۶
کد مطلب: 52742
۱
روان شناسان و جامعه شناسان پاسخ دادند:

چگونه دل شکستگی هایمان را ترمیم کنیم؟

چگونه دل شکستگی هایمان را ترمیم کنیم؟
مشکلات روانی در بسیاری از مواقع بواسطه همدلی و همراهی اطرافیان قابل ترمیم هستند.

فراز و نشیب‌های زندگی گاهی لبخند و گاهی غم و غصه را میهمان قلب و روح می‌کند و چنان روح را به انزوا می‌کشاند که پیدا کردن راه گریز و فرار از خستگی‌های روحی و عاطفی رمقی برای انسان به جا نمی‌گذارد. زخم‌های عمیق و ویرانی‌های عاطفی از یک سو و از دست دادن ارتباط اجتماعی از سوی دیگر بدترین بحران‌های روحی و روانی را به دنبال دارد. کارشناسان حوزه روان‌پزشکی و جامعه‌شناسی معتقدند برخی اندوه‌های روحی و عاطفی گاهی ماه‌ها و سال‌ها طول می‌کشد تا ترمیم شوند، بنابراین به نظر می‌رسد اطرافیان نقش موثری در التیام زخم‌های ویرانگر دارند.


دکتر فربد فدایی، روان‌پزشک درباره ترمیم اندوه‌های روحی و عاطفی می‌گوید: در همه مسائل روانی و رفتاری و مشکلاتی که در اثر آن به وجود می‌آید، بهترین کار پیشگیری است، یعنی از ابتدا باید به شکلی رفتار کرد که همه جوانب سنجیده شده باشد. در واقع لازم است قبل از هر کاری عاقبت آن را قبل از آغازش بسنجیم، زیرا بسیاری از مشکلات انسان ناشی از بی‌توجهی او به امکانات، محیط و رعایت نکردن اصول صحیح رفتاری، اخلاقی و معنویات است. بسیاری از دل‌شکستگی‌های عاطفی و مشکلات خانوادگی ناشی از آن است که شخص از آغاز با برنامه صحیح و با هدف درست کاری را شروع نکرده است، بنابراین کاری که شتاب‌زده و بدون برنامه آغاز شود، احتمال شکستش زیاد خواهد بود.

عوارض ناکامی‌ها و شکست‌ها به صورت اضطراب، افسردگی، خشم و رنجش ظاهر می‌شود و اگر میزان عوارض اندوه‌های روحی و عاطفی شدید باشد، نیاز به اقدام درمانی دارد. در روان‌پزشکی اصطلاحی به نام نا‌بسامانی های سازگاری وجود دارد، به این معنی که اگر فرد در مدت کوتاهی با تغییر و تحولات شدید و ناگهانی روبه‌رو شود، به زودی دچار یک بیماری خواهد شد. این بیماری گاهی به صورت جسمی خود را نشان می‌دهد. برای نمونه بیماری‌های روان‌تنی از قبیل افزایش فشار خون شریانی از عوارض غم و ناراحتی‌های روحی و روانی است یا ممکن است به شکل بیماری روانی و افسردگی بروز کند، همچنین بیماری آسیب اجتماعی مانند اعتیاد یا جرم و جنایت نیز از عوارض مهم عواطف آسیب دیده است.


تجزیه و تحلیل رویدادهای استرس‌زا
وی ادامه می‌دهد: توجه به توان و امکانات، برخورداری از حمایت افراد خانواده، داشتن اعتقادات مذهبی قوی در تخفیف این فشار‌های روانی نقش موثری خواهند داشت. در هر حال در مورد مشکلات روانی که ناشی از شکست و ناکامی است، باید اقدامات درمانی هرچه زودتر آغاز شود و فرد مورد حمایت قرار بگیرد. لازم است از سرزنش و خرده‌گیری افرادی که احساسات‌شان صدمه دیده و دچار غم و اندوه شده‌اند، جلوگیری شده و ساز و کارهای روانی او تقویت شود تا به فروپاشی فرد منجر نشود. آنگاه زمانی که حالت نسبی در وضعیت روانی اینگونه افراد به وجود آمد، می‌توان به وسیله روان‌درمانی بینش‌گرا معنی و مفهوم استرس‌آور آن رویداد را تجزیه و تحلیل کرد تا فردی که عواطفش آسیب دیده، بازسازی روانی انجام دهد، یعنی نه‌تنها بتواند از عوارض شکست رها شده، بلکه با اندوختن تجربه و آگاه شدن از ظرفیت‌ها و توانایی‌های خود قوی‌تر از قبل شود.

دخیل کردن اطرافیان در حمایت از بیمار نیز نقش مفیدی دارد. کمک به بیمار برای انطباق مجدد با جامعه، یعنی از سر گرفتن تحصیل، یافتن شغل مناسب و ایجاد حلقه دوستان همگی به بیمار در ترمیم و بهبود اوضاع روحی کمک می‌کنند. برخی مواقع روان‌پزشک در رویارویی با بیمارانی که عواطف‌شان صدمه دیده بر حسب ضرورت برای علایمی از قبیل افسردگی، اضطراب و پرخاشگری از داروهای مناسب استفاده کند، به هر حال آنچه ضرورت دارد در برخورد با این بیماری انجام شود، توانبخشی آنان است، توانبخشی به معنای رساندن بیمار به حد اعلای توانایی‌های جسمی، روانی و اجتماعی است که قبل از آسیب روحی و عاطفی داشته است. توجه بیمار به وجود نیروی قادر و مهربان خداوند که همیشه می‌توان به او اتکا کرد، اصل عمده‌ای را در درمان موفق تشکیل می‌دهد. باید به یاد داشت، انسان به مدد طبیعت خود موجودی اجتماعی است، بنابراین تشکیل و عضویت در گروه‌هایی که مشکلات مشابهی داشته‌اند و توانسته‌اند بر آن مشکلات غلبه کنند، احساس نیاز به همبستگی و محبت را در اینگونه افراد بر طرف می‌کند و در او احساس امنیت و آرامش ایجاد می‌کند.


فراموشی، نعمتی برای ترمیم عواطف
 جعفر بای، جامعه‌شناس و محقق آسیب‌های اجتماعی درباره تاثیر اندوه‌های روحی و عاطفی در روابط اجتماعی می‌گوید: غم و ناراحتی آسیب روحی و روانی نامناسبی را همراه دارد و این امر در روابط اجتماعی تاثیر نامطلوبی بر جای می‌گذارد. در واقع انسان مصیبت دیده را نباید همانند انسانی که در رنج، غم و غصه است، با فرد سالم مورد مقایسه قرار داد، چون فردی که عواطفش آسیب دیده در تعاملات اجتماعی‌اش نمی‌تواند تصمیم درست و دقیق را اتخاذ کند و این امر باعث ایجاد اختلال در روند فعالیت‌های او شده و برنامه‌ریزی‌های اجتماعی‌اش با مشکلات جدی همراه می‌شود. همچنین باید توجه داشت وقتی یک مصیبت اجتماعی وارد می‌شود و همه شهروندان تحت‌تاثیر آن دچار غم و حزن می‌شوند، مصیبت اجتماعی میزان تخریب وسیع‌تری را همراه خواهد داشت. جامعه غم‌زده ناکارآمد، توام با رکود و سکوت خواهد بود و نشاط اجتماعی نخواهد داشت و دچار کم‌تحرکی می‌شود، زیرا حزن و غم همه فعالیت‌ها را تحت‌تاثیر قرار داده و تفکر و اندیشه‌های جمعی تحت‌تاثیر این مصیبت اجتماعی رشد و توسعه را از جامعه سلب می‌کند و تحرک مکانی و نشاط عاطفی را سلب می‌کند، همچنین حزن و اندوه فردی که در نتیجه آسیب به عواطف و احساسات بروز می‌کند، خلاقیت‌های فردی را از بین می‌برد. انسانی که در معرض آسیب عاطفی قرار گرفته باشد، با نعمت فراموشی می‌تواند به مرور زمان عضو جراحت را التیام بخشد و آرام‌آرام به کار، تلاش و فعالیت برگردد.


ضرورت همنوایی برای التیام زخم های روانی
این جامعه‌شناس معتقد است گاهی برای تسریع در امر فراموشی رویدادهای ناراحت‌کننده لازم است منابع دیداری را با مسافرت افزایش داد تا شرایط جدید برای زندگی نوین فراهم شود. با تحرک مکانی وسیع‌تر عمق جراحت وارده کم می‌شود و فرد پس از ترمیم احساسات شکست‌خورده با روحیه مناسب‌تری به زندگی بر‌می‌گردد، البته فراموش نشود که نیروی انسانی مرتبط با اینگونه افراد نقش بسیار کلیدی را در بازگشت سریع به کار و فعالیت اینگونه افراد بازی می‌کنند. مثلا در بعضی جوامع وقتی فرد بر اثر سوگ دچار غم و اندوه می‌شود، آیین‌ و رسومی وجود دارد که اطرافیان مسوولیت خطیری را در دعوت به کار، تلاش و فعالیت عناصر مصیبت دیده برعهده می‌گیرند. انجام این آیین‌ها که به عنوان مثال طی مراسم خاصی فرد را از منزل تا محل کار با ذکر صلوات و فاتحه همراهی می‌کنند، آلام او را تسکین می‌بخشند. در هر حال باید گفت: جبران خسارت ناشی از آسیب وارده مستلزم اراده، تلاش و فعالیت مضاعفی است که فرد تحت‌تاثیر نقش و مسوولیت اجتماعی به فعالیت می‌پردازد. گاهی اوقات انتظارات و توقعات اجتماعی فرد را آماده ایفای نقش مجدد اجتماعی می‌کند و فرد برای انجام مسوولیت اجتماعی خویش و فعالیت‌ها و تلاش‌های گروهی به مرور مصیبت وارده را به ورطه فراموشی می‌سپارد، البته این پدیده هم در عناصر انسانی متفاوت و هم در جوامع مختلف فرق می‌کند. بعضی جوامع در این خصوص مسوولیت زیادی را احساس می‌کنند و برای رفع مشکل پدید آمده عنصر مصیبت‌دیده را با مشارکت گروهی یاری می‌دهند. لازم است در بحران‌های روانی افراد با همنوایی و ابراز همدردی خود را شریک غم اینگونه افراد بدانند تا تحمل مصیبت آسان شود.
مرجع : رکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست به داشته هاي خود عميق تَر نگاه كنيم