پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - 28 Mar 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۰ / ۱۴:۱۲
کد مطلب: 52884
۱

بیگانگی با خود

بیگانگی با خود
شاید یکی از مهم ترین علل عقلانی، فردی و اجتماعی این اقدام، درگیری و بیگانگی افرادی که خویش را می کُشند با چهار چیز یا چهار موضوع و مقوله ی زیر باشد: با دنیا، با دیگران، با کارشان و با خودشان.

نخست آن که اشخاصی که خود را از میان برمی دارند دنیا و جهان را آن گونه که «هست» درک نمی کنند یا نمی پذیرند و دنیا و طبیعت نیز آنان را آن گونه که «هستند» تحمل نمی کند. هنگامی که یکی از آدم ها می میرد یا خود را می میراند، بقیه و دنیا به زندگی و راه خود ادامه می دهند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.

دوم آن که ارتباط و صمیمیت و اعتماد متقابل میان آنان با دیگران از بین می رود. مردم، احساسات وعواطفشان را درک نمی کنند و فقط قضاوتشان می کنند. ما آدم ها خیلی شتاب زده در مورد دیگران قضاوت و داوری می کنیم حال آن که اهل معرفت و خردمندان گفته اند «اگر بخواهید از آدم ها حرف بزنید باید خودتان را جای آن ها بگذارید».

سوم آن که افرادی که خودکشی می کنند یا بیکارند یا کار مداوم و مستمری ندارند یا اگر دارند از کاری که می کنند خوششان نمی آید و هیچ معنایی برایشان ندارد. به بیان دیگر، با کارِشان بیگانه اند.

چهارم و مهم تر از همه، درگیری با خود و بیگانگی از خود است. آنان بتدریج از خودِ واقعی شان جدا می شوند و احساس فقدان معنا یا حس بی معنایی یا گم شدگی دارند. بدیهی است که بیماری و بی مسوولیتی برخی از افرادِ جامعه و حکومت، انسان را به این مرحله از احساس می رسانَد.

بیگانگی، جدایی و غریبه شدن با این چهار موضوع و مقوله، بیماری های جسمی و روحی به ویژه نگرانی و افسردگی را افزایش می دهد، گرفتاری های بُغرنج را گریبانگیر خودکُش ها می کند. آن بیگانگی، از قدرتشان برای زندگی کردن و امیدوار بودن یا اعتراض کردن به وضع بدِ موجود، می کاهد و آنان را کم کم و سپس یکجا می میرانَد.

چاره کار، گردش و سیر در طبیعت، تعمق و تفکر کردن در احوال خود و جامعه، مبارزه و مطالعه مداوم، اصلاح و تزکیه خویش، تقویت ارتباط، عشق ورزیدن و کمک بی چشمداشت به دیگران، مدفون شدن در گدازه های رنج زندگی و صبوری و خَم به ابرو نیاوردن است و در این اوقات و در این وضعیت است که انسان اثبات می کند چند مَرده حَلّاج است!

عاقلان و عارفان باور دارند که انسان برای زندگی کردن، عبادت ورزیدن، رو به سوی نور و روشنایی رفتن و برای نیکی و احسان کردن به دیگران، خلق شده است و لازم است اندکی شادی در زندگی کسانی که به اندازه ی خود او شاد و سعادتمند نیستند، بدمَد. به لبخند دیگران پاسخ دهد تا زندگی نیز همیشه به او لبخند بزند. به همین اعتبار و روش، حساسیت ما نسبت به صداهای همنوعان و هموطنان، افزایش می یابد و حیات، معنادار می شود.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
هم اکنون که در حال نفس کشیدن هستید، کس دیگری دارد نفس های آخرش را می کشد. پس دست از گله و شکایت بردارید و بیاموزید چگونه با داشته هایتان زندگی کنید.