هوش کلامی یا هوش زبانی (
Verbal/Linguistic
Intelligence)
به توانایی استفاده از کلمات و بیان (شفاهی یا کتبی)
مفاهیم مختلف از طریق آنها اطلاق می شود. هوش کلامی یکی از هشت نوع هوشی است که در سال 1983 که توسط هوارد گاردنر معرفی شد. او در مدل
هوش چندگانه خود، هوشهای متنوعی را مطرح کرد که هوش کلامی یکی از آنهاست (
فهرست هوشهای چندگانه).
شاید به عنوان کسی که به پرورش تسلط کلامی علاقهمند است، بخواهید بدانید که تعریف هوش کلامی چه بوده و ابتدا چگونه مطرح شده است. چون مانند هر مفهوم دیگری، با دانستن تعریف این اصطلاح بهتر میتوانیم قلمرو این بحث و مصداقهایش را بشناسیم و درک کنیم.
گاردنر هوش کلامی را اینطور تعریف می کند: «
هوش کلامی، حساسیت به معنی کلمات، ترتیب آنها، اصوات، وزن، مشتقات، کارکردهای مختلف زبانی، واج شناسی، نحو و کاربرد زبان است.»
به نظر می رسد که هوش کلامی با
نیمکره چپ مغز در ارتباط باشد. مشخصاً دو بخش اصلی دخیل در هوش کلامی، یکی ناحیه بروکا است که به زبان بیانی (Expressive) یا همان بیان ادراک اختصاص دارد؛ و دیگری ناحیه ورنیکهاست که به درک زبان کمک می کند.
هوش کلامی به ما امکان می دهد تا با دیگران گفتگو کنیم،چت صوتی کنیم یا حتی نامه یا ایمیل بنویسیم. بسیاری از مردم برای گذران زندگی به هوش کلامی خود وابسته اند، مانند نویسندگان، نقالان ،شعرا، روزنامه نگاران، وکلا، مترجمین، معلمان و بسیاری از مشاغل دیگر.
فن بیان را با هوش کلامی اشتباه نگیریم
ما نباید هوش کلامی را با فن بیان اشتباه بگیریم.
بیان به ارائه شفاهی اشاره دارد و هوش کلامی، به تسلط بر سخن و سخنوری.
هوش زبانی کلامی یکی از مهم ترین مهارت هایی است که شما برای اینکه فن بیان خوبی داشته باشید، ابتدا باید از آن برخوردار باشید.
زمانیکه قرار باشد شما ساختن خانهای را شروع کنید، در ابتدا به مصالح نیاز دارید. هوش کلامی نیز برای داشتن فن بیان قوی، حکم مصالح را دارد. فن بیان مجموعهای از مهارتهاست که به شما کمک میکند تا منظور خود را به درستی به مخاطب انتقال دهید. فن بیان مجموعه مهارت هایی هستند که بعد از خارج شدن کلام از به شما کمک میکنند تا منظورتان را به مخاطب انتقال بدهید. بنابراین شما در ابتدا باید توانایی صحبت کردن داشته باشید تا در مرحله بعد از مهارت های بیانی بهره ببرید.
به این توانایی صحبت کردن، در اصطلاح هوش کلامی میگویند. به همین علت، بارها بر این نکته تأکید کردهایم که:
تا حرف زدن کسی را ندیده باشید، نمیتوانید بگویید که توانایی او در فن بیان چگونه است و در چه سطحی است. اما از روی نوشتههای کسی مثل سعدی که حتی یک بار حرف زدنش را ندیدهایم، میگوییم که او استاد سخن و دارای هوش کلامی بالا بوده است.
مولفه های هوش کلامی چه هستند؟
گاردنر پس از اینکه شاعران را به عنوان نماد بهکارگیری هوش کلامی مطرح میکند، به سراغ تعریف هوش کلامی و مولفههای آن میرود.
او چهار مولفه به شرح زیر را برای هوش کلامی در نظر میگیرد:
در تعریف هر یک از این چهار مولفه، زبانشناسان آراء و دیدگاههای متفاوتی دارند.
اما گاردنر میکوشد با یک تعریف کلی و تأکید بر روی مشترکات، درگیر بحثها و اختلافنظرها نشود و از اصلِ دغدغهی خود بازنماند.
معناشناسی
نخستین مولفه از هوش کلامی، معناشناسی است. به این مفهوم که معنا و بار معنایی واژهها را در زبان بدانیم.
طبیعی است که واژهها بسته به بستر کاربرد خود، میتوانند پیامهای متفاوتی را منتقل کنند. اما برای اغلب آنها میتوان یک معنای محوری و اصلی در نظر گرفت که اگر واژه را از فضا و متن جدا کنیم، در جانِ آن باقی میماند.
مثلاً شب را در نظر بگیرید.
با وجودی که در ادبیات سیاسی ممکن است از این واژه برای اشاره به حاکمیت خودکامگی استفاده شود، اما در حالت عادی و مستقل از فضای کاربرد، همهی ما یک تصویر ذهنی تقریباً مشابه از واژهی شب داریم.
بحثهایی که ما در متمم تحت عنوان دایره واژگان مطرح کردهایم و نیز، بخش مهمی از مجموعه درسهای ظرافتهای کلامی به این مولفه از هوش کلامی میپردازد.
در بحث معناشناسی، گاردنر دوباره با ارجاع و استناد به الیوت، تأکید میکند که شاعر و نویسنده در استفاده از کلمات نوعی دقت و وسواس جدی دارند که آن را میتوان با دقت دانشمندان در بهکارگیری روش علمی مقایسه کرد.
آواشناسی
دومین مولفهای که گاردنر به آن اشاره کرده آواشناسی است.
او آواشناسی را به عنوان یکی از مولفههای چهارگانهی هوش کلامی چنین تعریف میکند: شناخت آوای واژهها و تعامل و کنش موسیقایی آنها بر روی یکدیگر.
در اینجا هم اگر بخواهیم به سبک گاردنر به سراغ شاعران برویم، باید بگوییم که قافیه در شعر فارسی نمونهای از تسلط بر آوای واژگان است.
البته در نثر هم، مصداق توجه به آوا فراوان است که متنهای سعدی در گلستان را میتوان نمونه والای آن دانست:
… شنیدم که سحرگاهی با تنی چند خاصان به بالین قاضی فراز آمد.
شمع را دید ایستاده و شاهد نشسته و مِی ریخته و قدح شکسته و قاضی در خواب مستی، بیخبر از مُلکِ هستی…
قواعد و دستور زبان و توانایی جملهسازی
گاردنر در شرح قواعد و دستور زبان چنین میگوید و به سرعت از روی آن عبور میکند:
«شناخت قواعد و دستور زبان، که اغلب به صورت شهودی و پس از تعامل گسترده با جملهها و متنها در یک زبان، بر ذهن حاکم میشود.»
اما مشخصاً بارها در متن خود تأکید میکند که قواعد را بیش از آیین نگارش، به عنوان شیوه کنار هم چیدن کلمات میبیند.
بنابراین، اگر دستور زبان شما را به یاد گرامر و آیین نگارش میاندازد، شاید بهتر باشد به جای این عبارت، از اصطلاح هوش ترکیب کلمات و جملهسازی استفاده کنید.
کاربرد زبان و واژهها
با وجودی که در مولفهی اول هوش کلامی، اشاره کردیم که هر واژهای دارای یک معنای مرکزی و مستقل است، این را هم میدانیم که معنا و پیام واژهها و جملهها، بسته به موقعیتی که در آن قرار میگیرند تغییر میکند.
واژهای که در یک شعر حماسی بهکار میرود، در شعر عاشقانه معنایی دیگر پیدا میکند.
همچنین پیام و معنای واژهای که در یک متن مدیریتی بهکار میرود، با پیام و معنای آن در یک متن روانشناسی تفاوت خواهد داشت.
البته وقتی از درک کاربرد و کارکرد زبان در بستر و محیط آن صحبت میکنیم، همه چیز در موضوع خلاصه نمیشود (اینکه مثلاً بگوییم معنای این واژه در مدیریت با مفهوم آن در روانشناسی تفاوت دارد).
بستر بهکارگیری واژه شامل موارد بسیاری است که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شناخت ما از مخاطب و ویژگیهای او
سابقهی گفتگوهای قبلی و نیز آنچه در بخشهای قبلی متن یا سخنرانی گفته شده
ساختار گرامری و دستوری که واژه یا عبارت در آن قرار میگیرد
تصوری که مخاطب از نیت و قصد گوینده دارد.
آیا تقویت هوش کلامی امکانپذیر است؟
در گفتگوهایی که پیرامون استعداد و شناسایی استعدادها مطرح میشوند، معمولاً بحث به سرعت به یک سوال آشنا میرسد: این توانمندی، ذاتی است یا اکتسابی؟
به بیان دیگر، آیا در همان لحظه تولد مشخص است که چه سطحی از این هوش و هوشمندی در وجود ما نهاده شده؟ یا اینکه میتوانیم به رشد و پرورش آن امیدوار باشیم؟
چون اگر هوش کلامی یک استعداد ذاتی باشد، صرفاً کسانی که از آن بهره بردهاند میتوانند به افزایش هوش کلامی و پرورش آن فکر کنند و دیگران باید این هوش را رها کرده و به سراغ مولفههای دیگر هوش چندگانه بروند.
گاردنر به عنوان کسی که مفهوم هوش کلامی را مطرح کرده، در این زمینه بسیار محتاطانه حرف میزند و میکوشد جایی در میانهی طیف را حفظ کند.
اما از لابهلای حرفهایش میتوان تشخیص داد که به پرورش هوش کلامی اعتقاد دارد و فکر میکند که با وجود تفاوتها، همه میتوانند تا حدی برای افزایش هوش کلامی تلاش کنند.
ویژگی های صاحبان هوش کلامی
یکی از ویژگی های شاخص افراد دارای هوش کلامی بالا، توانایی فوق العاده آنها در استفاده از زبان و همچنین یادگیری زبان های جدید است. افرادی که هوش کلامی بالایی دارند توانمندی خاصی در بیان آنچه که در ذهن شان می گذرد دارند، کلمات را به درستی انتخاب می کنند، کلام شان روان است و قدرت درک بالایی دارند.
افراد دارای هوش کلامی بالا به کلمات علاقمندند و از مطالعه و شعر لذت می برند. برای آنها نوشتن گزارش کار نه تنها کسالت بار نیست، بلکه جذاب و لذت بخش هم هست. افزون بر این، در آزمون هایی که مولفه های مرتبط با زبان را می سنجند نمرات بالایی کسب می کنند.
از جمله ویژگی های بارز دارندگان هوش کلامی بالا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
خوب ارتباط برقرار می کنند؛
از خواندن و نوشتن لذت می برند؛
مهارت بالایی در هجی کردن دارند و خطاهای املایی و گرامری را به سرعت تشخیص می دهند؛
دامنه واژگان آنها گسترده است و در ترکیب کلمات مهارت بالایی دارند. آنها به استفاده از کلمات متنوع و غیرمعمول علاقه دارند و حتی کلمه سازی هم می کنند؛
گوش کردن را یاد دارند. مخصوصاً از آنجایی که به مسائل زبانی حساس هستند، به الگوهای زبانی دیگران توجه می کنند؛
علاقه و سلیقه خاصی در انتخاب کلمات و کاربردشان، مشتقات آنها و … از خود نشان می دهند؛
به راحتی بازی های کلمه محور و قافیه می سازند؛
توانایی خاصی در متقاعدکردن دیگران به کمک لفاظی دارند؛
حافظه کلامی خوبی برای اطلاعات عمومی دارند؛
انسانهای منظم و سیستماتیکی هستند و لذا می توانند منظورشان را به شکل سازماندهی شده ای انتقال بدهند؛
توانایی کافی برای انتخاب واژگان به منظور ایجاد احساس مورد نظرشان را دارند. مثلاً می دانند که چطور باید نامه، شعر، داستان یا گزارش نوشت؛
از مصاحبت با افرادی که مثل خودشان هوش کلامی بالایی دارند لذت می برند.
*مهارتهای به دست آمده از تکنیک های افزایش هوش کلامی
افرادی که از هوش کلامی بالا برخوردارند، مهارتهایی را در اختیار دارند که با استفاده از آنها در زندگی فردی و اجتماعی خود موفقتر عمل میکنند. مهارتهای اینگونه افراد عبارتند از:
۱-توانایی در متقاعدسازی دیگران دارند و حرفشان نفوذ بیشتری روی مخاطب میگذارد.
۲-الهامبخش و انرژیدهنده هستند.
۳-خوب گوش میدهند.
۴-نویسندههای ماهری هستند.
۵-روانتر صحبت میکنند و در هنگام صحبت، حرف کم نمیآورند.
۶- از کلمات جدید و متنوع استفاده میکنند.
مشاغل مناسب
بهترین مشاغلی که صاحبان هوش کلامی بالا در آنها مشغول به کار می شوند عبارتند از:
نویسندگی
معلمی و تدریس
روزنامه نگاری
مجری گری و گویندگی
ویراستاری
وکالت
مشاغل سیاسی
بازیگری
طنزپردازی و استندآپ
خدمات مشتریان و امور تجاری
نمایشنامه نویسی
بازاریابی و فروش
مترجمی
روشهایی برای تقویت هوش کلامی
تقویت هوش کلامی مزایای فراوانی را دربردارد. اول اینکه، زبان قدرتمندترین وسیله برای انتقال دانش و احساسات است و البته کارکردهای فراوان دیگری مثل متقاعدکردن، مباحثه، سخنرانی، مذاکره و فروش نیز دارد. افزون بر این، هوش کلامی در دوران تحصیل نیز به شدت به کار فراگیران می آید، چرا که معمولاً مبنای امتحانات بر حفظ و ارائه اطلاعات در قالب کلامی (کتبی یا شفاهی) است.
اگر به دنبال تقویت هوش کلامی خود هستید، فهرست زیر را مطالعه کرده و به کار ببندید:
هر روز یک کلمه جدید یاد بگیرید و سعی کنید که از آن عملاً استفاده کنید؛
بیشتر رادیو گوش کنید و در صورت تمایل، تماس بگیرید و نظرتان را بیان کنید؛
یک داستان بسازید و آن را برای یک نفر بازگو کنید؛
هر نوع رمان، داستان و لطیفه ای که به دست تان رسید بخوانید؛
یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید و هرگاه که داستان، لطیفه یا شعری به ذهن تان رسید آن را یادداشت کنید؛
پیج یا وبلاگ خودتان را به راه بیندازید و موضوعات مورد علاقه خود را در آن پوشش بدهید؛
به جای پیام های کوتاه، برای عزیزان یا دوستان تان ایمیل یا نامه های طولانی تر بنویسید؛
برای صحبت و بحث کردن با دیگران وقت بگذارید. در مباحثی که به موضوع آنها علاقمند هستید مشارکت کنید و تا می توانید در آنها نقش فعال داشته باشید؛
هر وقت که صحبت می کنید، سعی کنید که واضح حرف بزنید و منظورتان را به شکل منظم و سازمان یافته ای ارائه کنید؛
گوش دادن به حرف دیگران با تمام توجه را تمرین کنید. معمولاً هنگامی که به حرف دیگران گوش می کنیم، بیشتر از آنکه واقعاً به پیام دقت کنیم به این فکر می کنیم که چه پاسخی باید بدهیم. تقویت توانایی شنیدن می تواند به تقویت هر چه بیشتر هوش کلامی شما کمک کند.
هنگامی که با دیگران صحبت می کنید، روی کلمات و لحن عاطفی خود تمرکز داشته باشید؛
داستان، لطیف و حکایت تعریف کنید. همه اینها را به گونه ای سازماندهی کنید که برای شنونده، جالب و سرگرم کننده به نظر برسند؛
بازی های تقویت حافظه کلمه محور یا حل کردن جدول را امتحان کنید؛
صدای خودتان را ضبط کنید و سپس به صدای ضبط شده گوش کنید. ببینید که کدام قسمت از کلام تان به اصلاح یا بهبود نیاز دارد؛
به طور منظم به کتابخانه بروید و کتاب مورد علاقه تان را مطالعه کنید. با کتابهایی که بیشتر برای شما خوشایند و لذت بخش هستند شروع کنید و برای مطالعه برنامه ریزی داشته باشید، مثلاً هفته ای یک کتاب بخوانید؛
خاطرات خود را بنویسید و هر روز چند دقیقه ای وقت بگذارید و خواسته های خود را هم به روی کاغذ بیاورید.
اشعار مورد علاقه، یا متن یا متونی که دوست دارید را حفظ کنید؛
چنانچه در هنگام مطالعه به کلماتی برخورد کردید که معنی آنها را نمی دانید، از آنها سرسری نگذرید و معنی شان را پیدا کرده و به خاطر بسپارید. به عنوان مثال می توانید به اینترنت مراجعه کنید.
یک دقیقه وقت بگیرید، یک معیار تعیین کنید و همه کلماتی که به ذهن تان می رسد را بنویسید. مثلاً کلماتی که با یک حرف یا پیشوند خاص شروع می شوند، یا حرف صدادار خاصی دارند، یا در یک گروه معنایی قرار دارند، مثل وسایل آشپزخانه. حتی می توانید با دوستان یا اعضای خانواده خود مسابقه بگذارید.
هنگامی که در ترافیک هستید، پیاده روی می کنید و در اوقات بیکاری خود کتاب صوتی گوش کنید؛
برای کتابها، داستان ها یا اشعار مختلف نقد و بررسی بنویسید و نظرات خود را در وبلاگ تان یا فروم های مرتبط منتشر کنید؛
سعی کنید که آرایه های ادبی متون خاصی که می خوانید را پیدا کنید و حتی خودتان هم در متن هایی که می نویسید از آرایه های ادبی استفاده کنید؛
از مقالات و ویدیوهایی که در اینترنت درباره سخنرانی، مذاکره و گفتگو موجود است به نحو احسن بهره برداری کنید؛
زبان های جدیدی را یاد بگیرید. در حال حاضر، دوره ها، موسسات، مدرسین و حتی اپ هایی به راحتی در دسترس تان قرار دارند که می توانند در این زمینه به شما کمک کنند.
30 تمرین افزایش هوش کلامی
اتفاقی که هم روی دیگر هوش های شما اثر می گذارد و صد البته، موفقیت های شخصی شما را هم بالاتر و بالاتر می برد !
این 30 تمرین که تونی بازان آنها را طراحی کرده است را فقط نخوانید، بلکه بلافاصله شروع به استفاده کاربردی از آنها در زندگیتان کنید تا شاهد معجزات آنها شوید :
جدول کلمات، اسکرابل بازی های لغوی مثل واژه یابی و رمزگشایی و … را حتماً انجام بدهید.
شما بالاخره درگیر شغلی هستید دیگر، لطفاً سعی کنید واژگان مربوط به شغل خودتان را پیدا کنید و آنها را گسترش بدهید؛ در حرفه ای جلوه دادن شما خیلی موثر است.
شکارچی کلمات جدید در زندگی تان باشید. مدام آنها را یادداشت کنید و مورد استفاده قرار بدهید.
در روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون، دنبال کلمات جالب و جذاب باشید و یادداشت کنید و روی آنها فکر کنید.
یک نقشه ذهنی تهیه کنید؛ درباره فایده هایی که افزایش دانش لغوی برایتان خواهد داشت. (درباره نقشه ذهنی
اینجا را بخوانید)
یک لغتنامه خوب و استاندارد داشته باشید. می توانید روی گوشی همراه تان هم نصبش کنید. مدام به آن مراجعه کنید و با آن سر و کله بزنید.
تقلید کردن از بهترین های دانش لغوی مثل مجریان، بازیگران، سخنرانان برجسته و … هم خوب است؛ هم نوع کلمات شان را می توانید تقلید کنید، هم نحوه ادای کلمات و جملات را.
سعی کنید با کلمات بازی کنید. با آنها شعر بسازید. دنبال کلماتی باشید که از دو طرف یکی هستند، قافیه سازی و قافیه یابی کنید و …
شما به طور عادی و روزمره، دارید از کلماتی استفاده می کنید. دنبال ریشه یابی این کلمات باشید. ریشه یابی، می تواند مانور واژگانی شما را افزایش دهد.
از حروف به هم ریخته، کلمات مختلف بسازید؛ هم بازی است، هم ارتقای مهارت کلامی شما.
می دانید کلمات مترادف چه چیزهایی هستند؟ همان معنی را می دهند، اما کمی، فقط کمی، متفاوت اند. سعی کنید یک فرهنگ کلمات مترادف و متضاد تهیه کنید. توی اینترنت می توانید سرچ کرده و دانلودش کنید.
سعی کنید پسوندها و پیشوندها را خوب بیاموزید؛ در این صورت خودتان می توانید واژه سازی کنید و همه به شما غبطه خواهند خورد.
کلمات کلیدی را، رنگی کنید. در این صورت، از اثر رستروف استفاده می کنید که معتقد است چیزی که نامتعارف، رنگی یا خنده دار باشد، اثر بیشتری روی مغز می گذارد.
از قدرت انگاره سازی مثبت استفاده کنید: مدام خودتان را در موقعیت های مختلف تصور کنید که دارید به خوبی از کلام خود، استفاده می کنید. سعی کنید به این تجسم خلاق ادامه بدهید.
سعی کنید قدرت خودتان را در حوزه کشف کلمات هم قافیه و مترادف با تعداد حروف یکسان و حرکات زیر و زبر یکسان، افزایش بدهید.
بروید جلوی آینه و با خودتان حرف بزنید، ادا در بیاورید، تمرین زبان بدن بکنید.
بازی های صوتی هم در این امر کارساز است. با صدا و دهان خود، بازی کرده و صداهای زیر و خشن و کارتون و فیلم و حیوانات مختلف و … را در بیاورید.
آواز بخوانید.
سعی کنید نسبت واژگان مثبت و منفی خود را استخراج کنید. سعی کنید نسبت مثبت ها را، بیشتر و بیشتر و باز هم بیشتر کنید. این جوری، هم دیگران از شما خوششان خواهد آمد؛ هم خودتان از خودتان.
همیشه بلند و واضح حرف بزنید؛ برای چی خجالت می کشید؟
به راویان قصه و داستان خوب توجه کنید و از آنها یاد بگیرید. خودتان هم قصه بگویید. حتی لطیفه هم می توانید تعریف کنید.
شما در آپارتمان و شهر و محل کار، نمی توانید صدای خودتان را آزاد کنید. پس به استادیوم یا جنگل بروید و صدای حبس شده خودتان را آزاد کنید؛ استادیوم خیلی خوب است.
سعی کنید کلمات و تصورات را جمع ببندید تا به ترکیب های خوبی برسید.
به گفتگوهای درونی خودتان توجه کنید؛ خوب و با کلمات و واژگان مناسبت و شیک با خودتان حرف بزنید.
هنگام مطالعه، واژه به واژه مطالعه نکنید. اول یک اسکن کلی داشته باشید از متنی که می خواهید بخوانید، سئوال بپرسید، چه می خواهد به شما بگوید؟ بعد با خودکار یا نشانگر یا هر چیزی، سریع بخوانید.
به جای یادداشت برداری سنتی که دال بر نظم ریاضی و لیست واره بودن است، از نقشه ذهنی و درخت ذهنی و … استفاده کنید. این جوری، قدرت واژگان شما واقعاً افزایش پیدا می کند.
برای خودتان، پوشه هوش کلامی درست کنید. در آن، خلاصه رمان ها، شعرهای خوب، کلمات جدید، نمودارهای ذهنی و … را ذخیره کنید.
شما در طول روز، معمولاً چند دفعه ای مجبورید که به دیگران آدرس بدهید. این کار را با دقت انجام بدهید؛ از طریق استفاده درست از فاصله ها و توصیف خلاقانه و نشانه های توی جاده و دست چپ و راست و …، چنان به طرف تان آدس بدهید که خودش هم کیف کند. برای این کار، باید ترکیبی مناسب از زمان، فاصله، نشانه های مهم بصری و جهت را ارائه کنید. اولش می توانید پیش خودتان تمرین کنید.
شوخ طبع باشید؛ قدرت خلاقه شما را افزایش می دهد. شوخ طبعی واژگانی هم جالب است.
دیگر جنبه های هوشی شما نیز بر افزایش هوش کلامی شما مؤثر است: هوش عددی، هوش هیجانی، هوش اقتصادی و … . سعی کنید آنها را افزایش بدهید. برعکسش هم درست است؛ افزایش هوش کلامی هم باعث افزایش آنها می شود.
منابع:
متمم
آکادمی صدا