ارتباط مسئولیت پذیری و خوشبختی
نخستين گام به سوي اوج خوشبختي، پذيرفتن مسئوليت كامل و همه جانبه زندگي خود است. درست همانند فردي كه هر يك از جنبه هاي زندگي اش را خود مي آفريند. داشتن احساس مسئوليت، در قبال تمام وقايع چه خوب و چه بد،لذت بخش يا ناگوار، خوشايند و يا بدفرجام در زندگي لازم و ضروري است. البته تنها صحبت درباره مسئوليت عادي نیست كه در آن خود را فردي مسئوليت پذير مي شناسيم، بلكه منظور ازآن، قابل اعتماد بودن و به حرف خود عمل كردن است. يعني آن كه با وقوع هر حادثه اي، مسئوليت كامل آن را به گردن خود بگيريم و از اين پس بپذيريم كه دليل و سرچشمه تمام وقايع زندگيمان خود ما هستيم و نه هيچ كس ديگر.
ما قرباني يك زندگي"تحميل شده" نیستیم، بلكه آفريننده و عامل اصلي و طراح تجربه هاي زندگي خود هستيم. بايد اين عقيده را از خود دور نگه داريم كه دليل و قوع هر حادثه و موقعيتي در زندگي، عامل بيروني است. ما خود را به وضعيت و شرايط امروز رسانده ايم و خود خواسته ايم كه در همين وضعيت توقف كنيم. حال بايد باز هم خودمان تصميم بگيريم كه اين شرايط فعلي را تغيير دهيم و يا اين كه همچنان زندگي خود را بدون تغيير و يا حركتي ادامه دهيم.
بايد اين واقعيت را در يابيم كه اگر سلطه زندگي ما نا آگاهانه به دست شخص يا گروهي از افراد ديگري افتاده است خودمان اين وضعيت را پيش آورده ايم و هيچ شخص ديگري عامل آن نبوده است. طبيعي است كه مي توان سلطه زندگي را در هر زمان به دست آورده و سپس آن را به هر جهت و به سوي هر مقصدي هدايت كرد.
اين موضوع بيشترين آزادي و اختيار را براي ما تداعي مي سازد كه بايد به خاطر سپرده شود زيرا اكر خود ما آفريننده زندگيمان هستيم پس مي توانيم با آزادي تمام آنچه را كه تصميم به انجام آن گرفته ايم، انتخاب كنيم.با چنين طرزفكر جديدي احساس مسئوليت كامل،شادي و رضايت فوق العاده ايي را درون خود احساس مي كنيم. ديگر نيازي به اين نيست كه به دنبال كسب اجازه در بيرون از حيطه اختيار خود باشيم تا بتوانيم زندگي را به شيوه دلخواه خود اداره كنيم.مي توانيم خود را از قيد و بندهايي كه باعث محدوديت ما شده اند نجات دهيم. پذيرش مسئوليت، امري اجتناب ناپذيراست.
درك مفهوم "يكنواختي" براي عده اي از افراد مشكل است. آنها باقي ماندن در قيد و بندها و داشتن زندگي برده وار را به هر چيزديگر، حتي خود نيز ترجيح مي دهند. اين گونه افراد سالهاي سال در گور يك زندگي يكنواخت دفن شده اند و ماندن درآن را آسانتر از هر كار ديگري مي دانند. آنها ممكن است براي توجيه اين بي ارادگي عمدي خود،هزاران عذر و دليل بياورند كه در ظاهر درست و منطقي به نظر برسد.
ازدست دادن انگيزه پرس و جو از ديگران و پذيرفتن هر باور يا عقيده اي از اطراف و يا حتي دفاع كوركورانه از اين عقايد ناسنجيده به عنوان حقيقت محض،كاملا كار خسته كننده و بي فايده اي خواهد بود. زندگي بدون سنجش و تحقيق، بسيار خشك و بي روح است. براي شناخت زندگي و بهره گيري كامل از آن، بايد طرز فكرو ديد يك جنگجو را نسبت به زندگي را داشته باشيم.البته اين نگرش كينه توزانه نيست،بلكه با آگاهي،توانمندي و اراده سخت براي كسب پيروزي و غلبه بر سختي ها همراه است. مراقب خود باشيم تا در دام بي ارادگي گرفتار نشويم گرچه شايد به ظاهر راه آسان و راحتي باشد. در زندگي همواره موضوعات گمراه كننده پيش مي آيد كه ما اغلب به اشتباه آنها را در قالب حقايق و درستي ها مي شناسيم.
پذيرش مسئوليت به طور كامل،تنها راه تغيير زندگي و رسيدن به اوج توانمندي است. ما در صورتي مسئوليت پذير مي شويم كه اين حقيقت را بپذيريم،سرچشمه همه تواناييها درون خود ما است و نيز اين كه ما توانايي كسب هر تجربه دلخواه را داريم. متاسفانه بيشتر مردم از داشتن آزادي، محبوبيت، قدرتمندي و همچنين موفقيت ترس دارند.
بايد اين واقعيت را در يابيم كه اگر سلطه زندگي ما نا آگاهانه به دست شخص يا گروهي از افراد ديگري افتاده است خودمان اين وضعيت را پيش آورده ايم و هيچ شخص ديگري عامل آن نبوده است. طبيعي است كه مي توان سلطه زندگي را در هر زمان به دست آورده و سپس آن را به هر جهت و به سوي هر مقصدي هدايت كرد.
اين موضوع بيشترين آزادي و اختيار را براي ما تداعي مي سازد كه بايد به خاطر سپرده شود زيرا اكر خود ما آفريننده زندگيمان هستيم پس مي توانيم با آزادي تمام آنچه را كه تصميم به انجام آن گرفته ايم، انتخاب كنيم.با چنين طرزفكر جديدي احساس مسئوليت كامل،شادي و رضايت فوق العاده ايي را درون خود احساس مي كنيم. ديگر نيازي به اين نيست كه به دنبال كسب اجازه در بيرون از حيطه اختيار خود باشيم تا بتوانيم زندگي را به شيوه دلخواه خود اداره كنيم.مي توانيم خود را از قيد و بندهايي كه باعث محدوديت ما شده اند نجات دهيم. پذيرش مسئوليت، امري اجتناب ناپذيراست.
درك مفهوم "يكنواختي" براي عده اي از افراد مشكل است. آنها باقي ماندن در قيد و بندها و داشتن زندگي برده وار را به هر چيزديگر، حتي خود نيز ترجيح مي دهند. اين گونه افراد سالهاي سال در گور يك زندگي يكنواخت دفن شده اند و ماندن درآن را آسانتر از هر كار ديگري مي دانند. آنها ممكن است براي توجيه اين بي ارادگي عمدي خود،هزاران عذر و دليل بياورند كه در ظاهر درست و منطقي به نظر برسد.
ازدست دادن انگيزه پرس و جو از ديگران و پذيرفتن هر باور يا عقيده اي از اطراف و يا حتي دفاع كوركورانه از اين عقايد ناسنجيده به عنوان حقيقت محض،كاملا كار خسته كننده و بي فايده اي خواهد بود. زندگي بدون سنجش و تحقيق، بسيار خشك و بي روح است. براي شناخت زندگي و بهره گيري كامل از آن، بايد طرز فكرو ديد يك جنگجو را نسبت به زندگي را داشته باشيم.البته اين نگرش كينه توزانه نيست،بلكه با آگاهي،توانمندي و اراده سخت براي كسب پيروزي و غلبه بر سختي ها همراه است. مراقب خود باشيم تا در دام بي ارادگي گرفتار نشويم گرچه شايد به ظاهر راه آسان و راحتي باشد. در زندگي همواره موضوعات گمراه كننده پيش مي آيد كه ما اغلب به اشتباه آنها را در قالب حقايق و درستي ها مي شناسيم.
پذيرش مسئوليت به طور كامل،تنها راه تغيير زندگي و رسيدن به اوج توانمندي است. ما در صورتي مسئوليت پذير مي شويم كه اين حقيقت را بپذيريم،سرچشمه همه تواناييها درون خود ما است و نيز اين كه ما توانايي كسب هر تجربه دلخواه را داريم. متاسفانه بيشتر مردم از داشتن آزادي، محبوبيت، قدرتمندي و همچنين موفقيت ترس دارند.
مرجع : خبرگزاری مهر
