مارینا درسال ۱۹۴۶ در بلگراد صربستان(یوگسلاوی سابق) به دنیا آمد و شخصیت هنری خود را در سال ۱۹۷۰ در همین شهر آغاز کرد. او از پیشگامان استفاده از پرفورمنس در قالب هنرهای بصری است. او انقلابی بزرگ در هنر پرفورمنس ایجاد کرد. مارینا در آثار هنریاش به دنبال کشف ارتباط مستقیم میان هنرمند و عموم مردم است به عبارتی هنرمند خود هنر میباشد و بینندگان اثر، موتور محرک آن. در کارهای او جسم یا بدن همواره به عنوان سوژه و وسیهی اجرا بوده است. مارینا آبراموویچ از بدنش به مثابه سوژه و رسانه اصلی هنرش استفاده میکند. اجراهای او شخصی و به لحاظ فیزیکی و حسی آشکار و پرمخاطره بودند. او در اجراهای خود کنشهای زندگی روزمره مانند قدم زدن، جیغ کشیدن و در کل کارهای عادی زندگی را ملاک قرار میداد تا از این طریق قدرت نهفته در این کارها را افشا کند.
ریتم صفر
در سال ۱۹۷۴، مارینا آبراموویچ یک اجرای هنری به مفهوم مدرن داشت: او اعلام کرده بود که در طی اجرای ۶ ساعته، مانند یک شیء بی حرکت و بدون هر گونه واکنش خواهد بود. (توی این اجرا، مارینا به مدت 6 ساعت (از 8 بعدازظهر تا 2 صبح) بدون حرکت ایستاده بود و حضار میتونستن هر کاری دلشون بخواد با/بدون یکی از 72 شیای که روی یه میز گذاشته بودن با مارینا بکنن. توی راهنمایی که روی میز گذاشته بودن، نوشته شده بود که مارینا یه شیئه و مسئولیت همه اتفاقات به عهده خودشه.)
در این مدت شرکت کنندگان اجازه داشتند هر کاری می خواهند با او بکنند و حتی از ۷۲ وسیله ای که آبراموویچ روی میز استودیو گذاشته بود هم استفاده نمایند. این اجرا «ریتم ِ صفر» نام داشت.
روی میز یادداشت زیر به چشم میخورد:
راهکار:
-۷۲ وسیله روی میز است که هر طور دوست داشتید می توانید آنها را روی من بکار ببرید. تعهد: - من برای مدت ۶ ساعت صرفاً یک ابژه خواهم بود و مسوولیت هر نوع عواقبی را بر عهده می گیرم.
-۶ ساعت از ۸ شب تا ۲ صبح می باشد. روی میز هم ادوات لذت مانند پر، دستمالهای ابریشمی، گل، آب و ... بود و هم ابزار شکنجه: چاقو، تیغ، زنجیر، سیم... و حتی یک اسلحه پُر!
میز اجرای ریتم صفر
در ابتدای کار همه رودربایستی داشتند. یک نفر نزدیک شد و او را بوسید و با گلها او را آراست.یک نفر بهش گل رز داد. یک نفر دیگر او را با سیم به یک شیء دیگر بست، دیگری قلقلکش داد... کمی بعد او را بلند کردند و جایش را تغییر دادند! و تمام لباس هایش را با تیغی که روی میز بود تیکه تیکه کردند. کم کم زنجیرها را بکار گرفتند، به او آب پاشیدند و وقتی دیدند واکنشی نشان نمیدهد رفتارها حالت تهاجمیتر گرفت.
منتقد هنری، توماس مک اویلی، که در این پرفورمنس شرکت کرده بود به خاطر میآورد که چگونه رفتار مردم رفته رفته، خشن و خشنتر شد. «اولش ملایم بود، یک نفر او را چرخاند، یکی دیگر بازوهایش را بالا برد... دیگری به نقاط خصوصی بدنش دست زد...» مردی جلو آمد و با تیغ ریش تراشی که برداشته بود گردن او را مجروح کرد و مردی دیگر خارهای گل را روی شکم آبراموویچ کشید. یک نفر تفنگ را به دستش داد و دستش را تا بالای گیجگاهش برد. یک نفر دیگر آمد تفنگ را گرفت و از پنجره به بیرون پرت کرد.
با این پرفورمنس آبراموویچ نشان داد که اگر شرایط برای افرادی که به خشونت گرایش دارند مهیا باشد، به چه راحتی و با چه سرعتی آن را اعمال میکنند.
بعد از پایان ۶ ساعت پرفورمنس، آبراموویچ در سالن استودیو به راه افتاد و از مقابل دستیاران و بازدیدکنندگان گذشت. همه از نگاه کردن به صورت او اجتناب میکردند. پس از پایان اجرا و نتیجه گیری انجام شده ، مارینا ابراز داشت که در طول پرفورمنس او خود را همچون یک شئ بی حرکت در اختیار شرکت کنندگان قرار داده بود، در نتیجه شرکت کنندگان در رفتار با او احساس آزادی عمل داشتند. اما به محض اینکه پرفورمنس « ریتم صفر» تمام شد و او دوباره به مارینا آبراموویچ «یک انسان» تبدیل شد، شرکت کنندگان به سرعت اتاق را ترک کردند یا از نگاه کردن به او اجتناب میکردند، زیرا جرات رویارویی با او به عنوان یک شخص را نداشتند یا از اینکه با همچون یک شئ برخورد کرده بودند، خجالت زده شدند.
بازدید کنندگان هم آنقدر عادی رفتار می کردند که انگار اصلاً از خشونتی که دمی پیش به خرج داده بودند و اینکه چگونه از آزار و حمله به او لذت برده بودند چیزی در خاطرشان نمانده. این اثر نکته ای دهشتناک را در باب وجود بشر آشکار میکند.
او اظهار داشت که از نظر جسمی و روحی و جنسی مورد خشونت قرار گرفته بود. آسیب دیده بود مورد تحقیر قرار گرفته بود و یک تفنگ پر به سمت او نشانه رفته بود. « ریتم صفر» نکته ای دهشتناک را در باب وجود بشر آشکار میکند. به ما نشان میدهد که اگر شرایط برای افرادی که به خشونت گرایش دارند مهیا باشد با چه سرعت و به چه آسانی میتواند به همنوع خود آسیب برساند، به چه سادگی میشود از شخصی که از خود دفاع نمیکند یا نمیجنگد بهرهکشی کرد.
این مطالعه اجتماعی همچنین نشان داد که چگونه انسان قادر است تحت تاثیر محیط در محدوده و مرز ادب و احترام حرکت کند و زندگی اجتماعی و متمدنانهای را داشته باشد، اما هنگامی که تمام این محدودیتها ازمیان برداشته شد، قادر است این نقاب و ماسک مدنیت را از چهره بردارد و طبیعت و غریزه خشن خود را بروز دهد.
هدف قوانین رفتاری که جامعه بر ما تحمیل میکند، محدود کردن خشونت و طبیعت وحشی انسانی است چیزی که ما را با حیوانات ارتباط میدهد و این طبیعت که در طی چنیدن قرن مدنییت خفه شده است ممکن است در طی چند دقیقه آشکار شود.
این نمایش به ما نشان میدهد که اگر شرایط مناسب باشد، یک انسان با چه سرعت و به چه آسانی میتواند به همنوع خود آسیب برساند، به چه سادگی میشود از شخصی که از خود دفاع نمیکند یا نمیجنگد بهرهکشی کرد و این که اگر بسترش فراهم باشد اکثریت افراد به ظاهر «نرمال» جامعه می توانند در چشم برهم زدنی به موجودی حقیقتاً وحشی و خشن تبدیل شوند.
مارینا بعدها اعلام کرد که وقتی که شب به هتل خود برگشته بود، دید که یک دسته از موهایش در عرض چند ساعت سفید شده بود. خودداری و عدم واکنش او چنین هزینهای به او تحمیل کرده بود.
برخی نتیجه گرفتن که اگر شرایط مناسب باشد، یک انسان خیلی سریع و راحت میتواند به همنوع خودش آسیب برساند، و به سادگی می شود از شخصی که از خودش دفاع نمیکند یا نمیجنگد بهرهکشی کرد.
دیگر اینکه اگر شرایط و بستر فراهم باشد اکثریت افراد به ظاهر «نرمال» جامعه میتوانند در یک چشمبههمزدن به موجودی واقعا وحشی و خشن تبدیل بشوند.
مارینا آبراموویچ در اجرای ریتم صفر به ما یاد میدهد كه وقتی منفعل باشید هم خودتان نابود میشوید و هم بخش نابودگر دیگران را بیدار میكنید و وقتی منفعل میشوید، آدمها وحشی میشوند و با زورگویی اخلاق و کرامت انسانی شما را نادیده می گیرند. پس تا می توانید قوی شوید.
***توضیح:
پرفورمنس آرت یا نمایش اجرامحور (به انگلیسی: Performance Art) را به فارسی هنر اجرا یا هنر نمایشگون ترجمه کردهاند و هنریست مرتبط با دیگر رشتههای هنری که برای بینندگانی اجرا میشود. این اجرا میتواند از پیش نوشته شده یا فی البداهه، تصادفی یا کاملاً هماهنگ شده باشد؛ ذاتی و خود جوش یا دقیق از پیش طراحی شده، همراه با شرکت بینندگان یا بدون حضور آنها باشد.
همچنین اجرا میتواند به صورت زنده یا از طریق رسانه به نمایش درآید. در واقع میتواند هر موقعیتی را که دارای چهار عنصر پایهای: زمان، مکان، بدن اجراکننده یا حضور رسانهای آن و رابطهٔ میان اجراکننده و بیننده است، شامل شود. این هنر میتواند هرجایی اجرا شود، در هر محل یا با هر تنظیمات و هر مدت زمانی. حرکات و اعمال یک شخص یا یک گروه در یک جای خاص و زمان خاص کار را شکل میدهند.