شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ / ۱۲:۲۴
کد مطلب: 54293
۰
5 پرونده که علم روانشناسی هیچ پاسخی برای آن ها ندارد

۵ نمونه از عجیب‌ترین موارد روانشناسی در تاریخ

۵ نمونه از عجیب‌ترین موارد روانشناسی در تاریخ
با ظهور روانشناسی، مطالعه درمورد افرادی که متناسب با هنجار نیستند، سرنخ‌های بسیار ارزشمندی را در مورد این که ما به عنوان یک گونه چیستیم، به عنوان یک فرد چه چیزی می‌خواهیم و چگونگی عملکرد مغز ما و همچنین درخشان کردن عمیق‌ترین و تاریک‌ترین نیاز‌های ما ارائه داده است.

علم روانشناسی میلیون ها پرونده در جهان را حل کرده ، میلیون ها نفر از مزایای این علم بهره برده اند …اما در مقابل پرونده هایی وجود دارد که پاسخی برای نیافته اند، این 5 پرونده آن قسمت از تاریخ علم روانشناسی است که در برابر آن شگفت زده شده و جواب برای آن ها ندارد، نگاهی داریم به این پرونده ها:



پسر وحشی آویرون
در سال ۱۸۰۰، پسری از جنگل آویرون فرانسه بیرون آمد. او ۱۱ یا ۱۲ ساله بود و ظاهراً، چند سال در جنگل به تنهایی زندگی می‌کرد. «کودک وحشی» هیچ زبانی نمی‌دانست و توسط پزشک ژان مارک گاسپارد ایتارد، «ویکتور» نامگذاری شد، که مطالعه پسر را خود بر عهده گرفت.

ویکتور به یک شخصیت مشهور تبدیل شد و یک مورد مطالعاتی عالی از طبیعت در برابر پرورش بود. در حالی که او هرگز یاد نگرفت که روان صحبت کند، او شروع به پوشیدن لباس کرد، عادت‌های مناسب پیدا کرد و می‌توانست چند حرف را بنویسد. ایتارد تنها دانشمندی نبود که این پسر را مورد مطالعه قرار داد، اما پنج سال کار، پزشک را به تحقیق پیشگامانه در زمینه آموزش معلولان رشد رساند.

اوتی فریث، متخصص اوتیسم معتقد است ویکتور احتمالاً کودک اوتیسم بوده است، اما نمی‌توانیم به طور قطعی این تشخیص را بدهیم.


مردی که همسرش را با کلاه اشتباه گرفت
اولیور ساکس در دنیای روانشناسی بسیار معروف و مشهور است. لیور ساکس نویسنده این کتاب از جمله پزشکان نویسنده قرن بیست و یکم است که در اثر خود، داستان‌های عجیب اما واقعی انسان‌هایی را روایت کرده که در دنیای غریب و به ظاهر گریزناپذیر انواع اختلال‌های عصب روان شناختی در دام افتاده‌اند.

ساکس معتقد است در حکایت‌های قدیمی، شخصیت‌های تمثیلی (قهرمان، قربانی، شهید، جنگجو) حضور دارند. بیماران اعصاب نیز از زمره همین شخصیت‌های تمثیلی‌اند و در داستان‌های غریبی که نقل خواهد شد حتی بیشتر هم هستند. وجود ذاتی بیمار در رده‌های بالاتر عصب‌شناسی و در روان‌شناسی بسیار مهم می‌شود؛ چون در این رده است که پای شخصیت بیمار، مستقیم به میان می‌آید و مطالعه بیمار و بیماری از یکدیگر جدایی ناپذیر می‌شود. ا و عصب‌شناسی است که پیچیدگی‌های مغز را بررسی کرده و به شیوایی درباره آن‌ها در کتاب‌هایی مانند «بیداری‌ها» و «مردی که همسرش را با یک کلاه عوضی می‌گرفت» نوشت،بله عنوان کتاب دوم داستان یکی از عجیب ترین رازهای دنیای روانشناسی است ، داستانی که اولیور ساکس هم درباره اختلالات ذهنی آن هیچ جوابی ندارد.

ماجرا مربوط به دکتر p است، مردی که دارای بیماری آگنوزی یا ادراک پریشی بود. یک فرد ادراک‌پریش می‌تواند اشیاء و اشکال را حس کند اما نمی‌تواند هوشیارانه آن‌ها را تشخیص دهد و معنی آن‌ها را تفسیر کند. ادراک‌پریشی حاصل آسیب عصب‌شناختی است و می‌تواند تقریباً در هر دستگاه ادراکی شناختی ظاهر شود.

دکتر p هم دچار این بیماری بود و به همین خاطر همسرش را حتی به شکل یک کلاه می دید. متخصص مغز و اعصاب انگلیسی و الیور ساکس، نویسنده در مطالعات خود با بیش از چند مورد عجیب روبه‌رو شدند. یکی از مشهورترین کتاب‌های ساکس، «مردی که همسرش را با یک کلاه اشتباه گرفت» شرح حال یکی از دکتر‌هایی بود که از یک معلولیت بینایی رنج می‌برد - یک بیماری از آسیب به لوب‌های اکسیپیتال یا آهیانه مغز ایجاد می‌شود.

 
 

وقتی دکتر پی به دنیای اطرافش نگاه کرد، کاملاً درست نمی‌دید و قادر به تشخیص اشیا یا افراد نبود. به عنوان مثال، وقتی به همسرش نگاه کرد - کلاهی را دید. او همچنین چهره‌هایی را می‌دید که اصلاً وجود نداشتند.


زنی که همه‌جا اژد‌ها می‌دید
مقاله تحقیقاتی در The Lancet در سال ۲۰۱۴ با عنوان «پروسوپومتامورفوپسی و توهمات صورت» منتشر شد. این پرونده غیر معمول یک زن ۵۲ ساله هلندی را نشان می‌دهد که به کلینیک روانپزشکان نویسنده مراجعه کرده است. گویی او در یک زندگی واقعی «بازی تاج و تخت» زندگی می‌کرد، در تمام زندگی خود شاهد تغییر چهره مردم به چهره اژد‌ها بود. او همچنین توهم این را داشت که چهره‌هایی را هر روز می‌بیند.

محققان، شامل الیور ساکس، گزارش دادند که زن توصیف می‌کند که صورت اژد‌ها «سیاه و سفید، دارای گوش‌های بلند و پر لبه و یک پوزه برجسته است، و یک پوست خزنده و چشم‌های بزرگ به رنگ‌های زرد، سبز، آبی یا قرمز روشن» را نشان می‌دهد.

اژد‌ها نه تنها در چهره‌ها بلکه تقریباً در همه جا به نظر می‌رسید - در دیوارها، پریز‌های برق، صفحه رایانه یا فقط شب‌ها از تاریکی بیرون می‌آمدند.

دانشمندان حتی پس از آزمایش‌های گسترده‌ای که شامل معاینات عصبی، EEG و اسکن مغزی MRI بود، به طور کامل علت این توهمات را کشف نکردند.


مردی که می‌خواست خورده شود
این مورد برای افراد ضعیف نیست. پزشکان بیمارستان روانپزشکی تورنتو با شخصی به نام استفان روبه‌رو شدند که می‌خواست او را بخورند. اما طلسم آدم خواری معکوس کافی نبود. استفان شدیداً ترجیح داد که این خوردن توسط «یک زن بزرگ و مسلط» انجام شود و سپس او را دفع کند.

استفن یک مرد کانادایی بود که یک زندگی سالم داشت اما یک روز یک تماس با بیمارستان روانپزشکی تورنتو نشان داد که از یک نوع روان پریشی عجیب رنح می برد. او از تمام های خانم های چاق می خواستند که او را بخورند، او برای این که خورده شود هم یک دلیل عجیب داشت ، او می خواست به رحم آن ها برود تا دوباره متولد شود این بیماری هم و علت آن هم هیچ گاه درک نکرده اند.

از این مرد ۴۵ ساله به عنوان یک پسر تمیز و معمولی یاد می‌کردند که از لحاظ ظاهری، روان‌پریش نبود. محققان آرزو‌های عجیب و غریب او را به میل به دنیا آمدن نسبت داده‌اند، گویی به رحم بازمی‌گردند. نکته اساسی در این امر این بود که به طور کامل بلعیده شود و سپس خارج شود.

قابل توجه است، این مشکل دلیل مراجعه استفان به پزشکان نبود - معلوم شد او نگران همجنسگرایی است و پزشکان چنین تصور نمی‌کردند و واژه اصلی اینجا vorarephilia است. تمایل اروتیک به خوردن دیگران یا «عشق به بلعیدن» به لاتین است.


زنی که چهار سال نتوانست موسیقی را متوقف کند
نوازندگان موسیقی پاپ معمولاً سعی می‌کنند آهنگ‌هایی پر از نکات جذاب تولید کنند که نمی‌توانید از ذهن خود بیرون بیاورید، اما هیچ کس نمی‌خواهد این کار تا اینجا پیش برود بانویی به نام سوزان روت از اسکس انگلستان آهنگ خاصی را به مدت چهار سال در سر خود تکرار می‌کرد.

برای همه ما پیش آمده است که یک موسیقی در ذهنمان می افتد و هی تکرار می کنیم اما این ماجرا برای سوزان روت یک کابوس شد، او به مدت 4 سال اهنگ Doggie را با خودش زمزمه می کرد و در ذهنش گیر افتاده است، این مساله هم سوزان و هم همسرش را دچار مشکل کرده بود، چرا این آهنگ سوزان را گرفتار کرده بود؟

هیچ کس نمی داند به گزارش Medical Daily، درمانگران نتوانستند برای درمان توهمات موسیقی سوزان که «musical tinnitus» نامیده می‌شود، کار زیادی انجام دهند. وضعیت وی آنقدر بد شد که شوهر ۴۰ ساله او فقط برای جلب توجه او مجبور می‌شد فریاد بزند.

این شرایط نادر در هنگام شب. وقتی ساکت بود، وخیم‌تر می‌شد. سوزان مجبور شد تلویزیون را روشن کند تا بتواند آهنگ بی‌وقفه را تنظیم کند و بخوابد.

سوزان در اواخر زندگی خود، با وجود این موسیقی در سرش دچار توهمات دائمی شد.


منبع: بیگ تینگ
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ميزان هوش، با توانايى تغيير كردن، اندازه گيرى ميشود. آلبرت انشتين