جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۰ / ۰۱:۰۱
کد مطلب: 54602
۱

روان‌کاو کیست؟ و تکنیک‌ های روان‌کاوی چیست؟

روان‌کاو کیست؟ و تکنیک‌ های روان‌کاوی چیست؟
روان‌کاوی psychoanalyse مجموعه‌ای از نظریه‌ها و تکنیک‌های درمانی مربوط به مطالعه ذهن ناخودآگاه است که با هم روشی برای درمان اختلالات روانی - درمانی تشکیل می‌دهند. این رشته در اوایل دهه ۱۸۹۰ توسط نورولوژیست اتریشی زیگموند فروید تأسیس شد و تا حدی از کار بالینی جوزف Breuer و دیگران ریشه گرفت.


ناهشیار (ناخودآگاه) افکار، تمایلات، باورها، انگیزه‌ها، نگرش‌ها، احساسات و هیجان‌هایی از انسان را دربرمی‌گیرد که نسبت به آن‌ها آگاهی ندارد. این معنی را اولین بار زیگموند فروید طرح شده است.

در یکی از جنبه‌های روانکاوی یعنی درمان، درمانگر که روان‌کاو نامیده می‌شود می‌کوشد درمان جو را نسبت به تعارض‌های ناخودآگاهش آگاه کند. در روان‌کاوی، روان‌کاو داده‌های خود را از مصاحبه‌های بالینی کسب می‌کند.

ساختار ذهن در روانکاوی روانکاوان ذهن را به صورت ۳ سطح می بینند. این سه سطح به صورت زیستی تعریف می شود که شامل اید یا نهاد، ایگو یا خود، و سوپرایگویا فرامن است. این سطوح اولین بار توسط فروید مطرح شده اند. در ادامه به صورت جداگانه به هریک از آن ها اشاره خواهیم کرد.

 
روانکاو کیست؟
روانکاو یک روانشناس یا متخصص روان پزشک است که رویکرد درمانی خود را روانکاوی انتخاب کرده است. روانکاوان باور دارند که اختلالاتی که مراجع به خاطر آن ها به درمانگر مراجعه می کند تنها روبنای بیماری هستند و مسائل اصلی بیشتر به ذهن ناخودآگاه افراد و تعارضات آن مربوط می شود.

در حقیقت روانکاوی یکی از زیرمجموعه‌های روانشناسی بوده و فروید پدر علم روانشناسی و بنیان‌گذار این شاخه از روانشناسی است. روانکار یک روانشناس بوده که برای درمان مشکلات مربوط به سلامت روان از رویکردهای روانکاوی استفاده می‌کند. فردی که عنوان روانکاو به خود می‌گیرد، علاوه بر تحصیل در رشته روانشناسی و کسب مدرک روانشناسی، دوره‌های تخصصی روانکاوی را نیز می‌گذراند(البته در ایران مرزبندی علمی APA رعایت نمی شود)؛ پس از گذراندن این دوره تخصصی فرد قادر بوده تا به عنوان یک روانکاو به درمان اختلالات روانی بپردازد.

کاری که روانکاو انجام می‌دهد فراتر از گوش دادن به گفته‌های بیمار است؛ این فرد به‌طور دقیق افکار، تمایلات، رفتار و … را در شخص بررسی کرده و سپس به کاوش در این مورد می‌پردازد. در نهایت روانکاو به درمان مشکلات و اختلالات فرد اقدام می‌کند.


ریشه مشکلات کجاست؟
روانکاو معمولاً برای رسیدن به ریشه مشکلات کنونی ما و برای حل آن به کنکاش و جستجو در دوران کودکی و نوجوانی ما مشغول می‌شود. در کودکی و نوجوانی از آن جایی که جهان را تقریباً بدون واسطه کشف می‌کنیم و برای اولین بار با بعضی از مفاهیم ممنوعه آشنا می‌شویم، این ریشه‌ها قوی‌تر است. اصولا روانکاو معتقد است که آسیب‌ها و اختلالات روانی که فرد با آن‌ها سر و کار داشته، به گذشته دور دوران کودکی و به سنین 5 سالگی فرد مربوط می‌شود. نگاه یک روانکاو به روان انسان ریشه‌ای، عمیق و ریزبینانه است. او به بررسی ناهشیار افکار و هیجانات سرکوب‌شده فرد و گذشته‌های دور می‌پردازد.

روانکاوان با بررسی گذشته افراد سعی می کنند تا این تعارضات را پیدا کرده و برای حل و فصل آن ها تلاش کنند. چرا که هرکس نسبت به محتوای ناخودآگاه ذهن خود، آگاهی ندارد. به همین خاطر روانکاو در این مسیر می تواند به فرد یاری برساند. همان طورکه گفته شد روانکاوی تنها یکی از رویکردهای روانشناسی است و هرکسی که در حیطه روانشناسی کار می کند لزوما روانکاو نیست؛ بلکه ممکن است براساس رویکردهای دیگری فعالیت کند. از جمله سایر رویکردهای روانشناسی که امروزه به میزان بسیاری مورد استفاده قرار می گیرد می توان به رویکرد شناختی رفتاری اشاره کرد.

 

تکنیک‌ های روانکاوی
برای درمان اختلالات روانی واقعیت در اتاق روانکاوی بیشتر از هر چیز با فرصتی برای گفتگو روبرو می‌شویم. گفتگویی که ما را به سفری به دور و به عمیق‌ترین بخش‌های وجودمان می‌برد. در طول زمان درمان، می‌توانیم افکار و احساساتی را که برای ما مطلوب نبودند و آن‌ها را در پس ذهنمان مدفون کرده‌ایم تجربه کنیم. و پس از شناسایی آنها، با کمک درمانگر برای رفع آنها اقدام کنیم.

تکنیک‌ های روانکاوی کلاسیک برای درمان اختلالات روانی، به پنج دسته کلی تقسیم می‌شوند.
از این ۵ دسته در کنار هم استفاده می‌شود تا به یک نتیجه مطلوب و ثابت برسیم:

- تفسیر Interpretation
- تحلیل رویا dream analysis
- تداعی آزاد free Association
- مقاومت resistance
- انتقال transference

تفسیر:
این روش اصلی‌ترین روش تکنیک های روانکاوی است. در فرایند تفسیر، درمانجو به بیان تمام افکار خودش می‌پردازد و نظراتش را درباره خود و دیگران و زندگی بیان می‌کند تا با کمک روانکاو این بیانات تفسیر شود و به درمانجو کمک شود تا با ریشه‌ها و ماهیت احساسات و افکار خود آشنا شود. به عنوان مثال زمانی که مراجع به بیان خاطرات روزمره زندگی خود می‌پردازد اما هر بار که می‌خواهد درباره مادرش صحبت کند، بدنش را منقبض می‌کند و لحن صدایش دچار تغییر می‌شود. در اینجا ممکن است روانکاو متوجه احساس خشم او نسبت به مادرش شود و با کمک هم اتفاقاتی را که در طول سالیان دراز برای درمانجو رخ داده است تفسیر و بررسی کنند.

 
تکنیک تحلیل رویا
فروید متوجه شد که رویاها مجموعه‌ای از احساس‌ها و تمایلات سرکوب شده انسانها هستند و در واقع ما در رویاهایمان آن چیزهایی را که نمی‌خواهیم ببینیم و آن‌ها را به ناخودآگاهمان فرستاده‌ایم، در شکل و صورتی جدید خواهیم دید. در واقع فروید متوجه شد که زمانی که خواب هستیم، مکانیسم‌های دفاعی ما تا حدود زیادی برداشته می شوند و بنابراین تحلیل رویا یکی از روش‌هایی است که می‌تواند تا حدود خوبی به درمانگران کمک کند که به محتوای ناهشیار ذهن ما دسترسی پیدا کنند.
 
تکنیک تداعی آزاد
فروید ابتدا متوجه شد که مراجعان با کمک مکانیسم‌های دفاعی سعی می‌کنند تا خودشان را سانسور کنند و تمام حقیقت را بیان نمی‌کنند. اینجا بود که به تکنیک تداعی آزاد رسید. او متوجه شد که وقتی از درمانجو می‌خواهد که در یک وضعیت راحت، روی صندلی بنشیند یا دراز بکشد و هرچه را به ذهنش می‌رسد بیان کند، اغلب درمانجویان به بیان احساسات سرکوب شده و ناخودآگاهشان در پشت سخنانی که بیان می‌کنند می‌پردازند.

در جریان همین تداعی‌هاست که فراموشی‌های لحظه‌ای، بیان خواب و رویا، بیان خیالپردازی‌های فردی، لغزش‌های کلامی و دیگر کنش‌های فرد، توسط روانکاو بازخورد داده می‌شود و فرد در راستای تجزیه و تحلیل دستگاه روان خودش توانا می‌گردد. در واقع در این روش هم تا حدود زیادی مکانیسم‌های دفاعی کاهش پیدا می‌کند.
 

همچنین در این مرحله مراجع ممکن است با احساسات متفاوت و شدیدی روبرو شود. در همین زمان است که روانکاو از او می‌خواهد احساسات خود را تجربه کند و اجازه دهد احساساتش آن طور که شایسته است بروز پیدا کند.

 
مقاومت
حالا که روانکاو با کمک تداعی آزاد و تحلیل رویا به احساسات پشت مکانیسم‌های دفاعی دسترسی پیدا کرد، باید بفهمد که چرا درمانجو درباره بیان این احساسات تاکنون مقاومت داشته است. به همین دلیل در جریان تداعی‌ها بسیار اتفاق می‌افتد که فرد به شکلی آگاه و ناآگاه آن‌چه را که در روانش می‌گذرد بیان نمی‌کند. چرا که بیان آن‌ها به نوعی با اضطراب برای وی همراه است. پس ناخودآگاه مکانیسمی را در جهت دفاع از خویش و پنهان سازی در اختیار دارد که به آن مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه گفته می‌شود که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به: واپس‌رانی، واپس‌روی، انکار، جابجایی، کنش‌نمایی، فرافکنی و درون‌فکنی و … اشاره نمود. در واقع روانکاو در این مرحله تمام تلاشش را می‌کند تا ابتدا کشف کند که چرا درمانجو درباره بیان بعضی از مسائل مقاومت می کند، سپس این مقاومت را به او هم نشان دهد و در پایان با کمک هم و با کمک تضعیف مکانیسم‌های دفاعی، این مقاومت‌ها را از بین ببرند.
 
  انتقال
گاهی درمانجو احساساتی را که در گذشته درباره یکی از اعضای خانواده‌ یا آشنایانش تجربه کرده است، به درمانگر انتقال می‌دهد و همان حس را با او تجربه می‌کند. یعنی دریافت عواطف انتقالی روانکاوی شونده توسط روانکاو و انتقال عاطفی‌اش به فرد. یعنی یک فرایند روانکاوی با انتقال متقابل روانکاو، رو به شکست می‌رود. به عنوان مثال ممکن است همان حسی را که نسبت به پدرش داشته است درباره درمانگر داشته باشد. گاه این اتفاق حتی درباره ظاهر می‌افتد. مثلاً ممکن است درمانجو احساس کند که شیوه لباس پوشیدن درمانگر به پدر او شباهت بسیاری دارد.

گاهی هم این انتقال، احساسات و عواطف او را درگیر می‌کند. به عنوان مثال نسبت به درمانگر احساس عشق، خشم، یا حتی نفرت می‌کنیم. واقعیت این است که انتقال هم ابزار دیگری است برای آنکه با واقعیت افکار و احساساتمان روبرو نشویم. به همین دلیل، انتقال را هم می‌توانیم شکل دیگری از مقاومت بدانیم. به پایان این مقاله نزدیک می‌شویم. انواع تکنیک های روانکاوی را با هم بررسی کردیم. امیدواریم که با خواندن این مقاله در کنار سایر مقالات که درباره روانکاوی نوشته شده بودند، بتوانیم تا حدود خوبی به شناخت کافی از علم روانکاوی برسیم. شما چه تجربه‌ای از تکنیک ‌های روانکاوی داشته‌اید؟ آیا این تکنیک‌ها برای شما مفید بوده‌اند؟ با ما در بخش نظرات همراه باشید.

خنثی بودن (نوترالیتی)
روانکاو همواره خنثی است. به این معنی که تلاش می کند ذهنیات خود را وارد جلسه نکند و تنها آینه ای از رفتار های مراجع بوده و به او بازخورد بدهد. این خنثی بودن برای درمانگر و درمانجو مزیت های زیادی دارد. برای مثال باعث می شود تا مراجع در درجه اول بتواند خود به بینش هیجانی-عقلانی برسد و در درجه دوم می تواند باعث شود تا مشکلات ناخودآگاه درمانگر با مشکلات درمانجو تداخل نکند. یعنی در واقع خنثی بودن، انتقال متقابل را به حداقل می رساند.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟