کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

The Butterfly effect

اثر پروانه ای چیست و نظریه آشوب چگونه شکل گرفت؟!

5 شهريور 1400 ساعت 17:55

اثر پروانه‌ای، با تأکید بر رویدادهای بزرگ در اثر تغییرات کوچک، به احتمال بروز سرنوشت‌های متفاوت برای یک سیستم عظیم و پیچیده بر اثر تغییر جزئی شرایط اولیه، اشاره دارد. اثبات شده است که گاهی اوقات ارتعاش حاصل از بال زدن یک پروانه‌ی کوچک می‌تواند باعث ایجاد یک طوفان بزرگ و سهمگین شود. این اصطلاح اولین بار در مورد آب و هوا استفاده شد، ولی بعدها در بسیاری از علوم به کار گرفته شد.


به خاطر میخی، نعلی افتاد.
به خاطر نعلی، اسبــــی افتاد.
به خاطر اسبــــــی سواری افتاد.
به خاطر سواری، جنگی شکســت خورد.
به خاطر شکستـــــی، مملکتـــــی نابود شد
.
و همه این‌ها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود… 

این ضرب‌المثل معروف ژاپنی، نظریه ادوراد لورنس را به ما یادآوری می‌کند، اینکه؛ حرکت بال یک پروانه در چین، می‌تواند باعث طوفانی در تگزاس شود! یعنی اثر پروانه ای.


اثر پروانه ای چیست؟
در واقع مفهوم اثر پروانه ای در ابتدا این بود که به هم خوردن بال های پروانه ممکن است به تغییرات کوچکی در فشار جو منتهی شود که در ترکیب با دیگر عناصر می تواند منجر به ایجاد، از هم پاشیدن یا تغییر جهت یک طوفان شوند. نکته مهم این است که اثر پروانه ای خود باعث و بانی شکل گیری یک طوفان نیست بلکه تنها موجب آشفتگی در سیستمی منظم از بی نظمی ها می شود که بعدها اتفاقات را به مسیر دیگری می برد.

اثر پروانه ای این ایده است که رویدادهای کوچک و به ظاهر پیش پا افتاده ممکن است در نهایت منجر به عواقبی بسیار بزرگتر شوند. به عبارت دیگر، آنها تأثیرات غیرخطی بر سیستم های بسیار پیچیده دارند.



اثر پروانه ای توسط چه کسی ابداع شد؟
اصطلاح “اثر پروانه ای”(Butterfly Effect) در دهه ۱۹۶۰ توسط ادوارد لورنز (Edward Lorenz)، استاد هواشناسی در انستیتوی فناوری ماساچوست، كه در حال مطالعه الگوهای هوا بود، ابداع شد.

وی مدلی را ابداع کرد که نشان می دهد اگر دو نقطه نشان دهنده هوای فعلی نزدیک به یکدیگر را مقایسه کنید، آنها به زودی از هم دور می شوند و بعداً، یک منطقه می تواند با طوفان های شدید مواجه شود، در حالی که منطقه دیگر آرام است.

اثر پروانه‌ای به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیارهٔ زمین (مثلاً بال‌زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع طوفان در کشوری دیگر) در آینده شود. اثر پروانه‌ای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است.

در آن زمان ، آمار شناسان هواشناسی تصور می کردند شما باید بتوانید آب و هوای آینده را بر اساس بررسی سوابق تاریخی پیش بینی کنید تا ببینید چه اتفاقی افتاده است. لورنز شک داشت.

داستان اثر پروانه‌ای از کجا شروع شد؟
اثر پروانه­‌ای، نظریه­‌ای جالب بود. لورنز که یک استاد معمولی هواشناسی دانشگاه MIT بود در سال 1961 یک برنامه کامپیوتری اولیه برای مدل­سازی آب و هوا نوشت. او در حال اجرای یک برنامه رایانه ای برای آزمایش شبیه سازی های مختلف هوا بود و متوجه شد که گرد کردن یک متغیر از ۵۰۶.۱۲۷ به ۵۰۶ به طور چشمگیری باعث تغییر پیش بینی های هوا در شبیه سازی شد. حرف او این بود که پیش بینی آب و هوا برای دوربرد عملاً غیرممکن است، زیرا انسان توانایی اندازه گیری پیچیدگی خارق العاده طبیعت را ندارد.

 


دلیل این اثر چیست؟
اثر پروانه ای یکی از تئوری هایی است که در کانون توجه اندیشمندان بسیاری در اکثر علوم قرار گرفته است که شاید بتوان تمام این تئوری را در یک جمله خلاصه کردن و آن ”برداشتن اولین گام برای نیل به اتفاقات بزرگ است

متغیرهای خیلی ساده ای وجود دارند که می توانند به عنوان نقاط محوری عمل کنند، و عواقب بسیار بزرگتری به بار می آورند. “به هم پیوستگی” بی شماری در طبیعت وجود دارد. اگر یک تغییر کوچک در طبیعت ایجاد کنیم، هرگز نمی دانیم چه اتفاقی در سر دیگر دنیا اتفاق می افتد و تغییرات بعدی برای بازگرداندن وضعیت قبلی بسیار پیچیده خواهد بود.

بنابراین، اثر پروانه ای به این معنی است که تغییرات کوچک می تواند عواقب بزرگی داشته باشد. لورنز سعی داشت بگوید که ما نمی توانیم این تغییرات را ردیابی کنیم. ما واقعاً دقیقاً نمی دانیم چه عواملی باعث می شود الگوی هوا از یک جهت دیگر عبور کند. لورنز این کار را “وابستگی حساس به شرایط اولیه” نامید وقتی که کار خود را در مقاله ای با عنوان “جریان غیر دوره ای قطعی” به مردم معرفی کرد. (اصطلاح “اثر پروانه ای” را او در سخنرانی های بعدی در مورد این موضوع بیان کرد.)

این بدین معناست که یک اتفاق کوچک می‌تواند نتایج بزرگی را رقم بزند! نمونه ملموس این نظریه را در شیوع ویروس کرونا (Covid-19) از ووهان کشور چین به کل جهان را شاهد بودیم. یکی از ویژگی‌های عصر کنونی، جهانی‌شدن مسائل، چالش‌­ها و بحران­‌های بزرگ است و این بحران‌ها زمینه دگرگونی اساسی در کلیه شئون زندگی بشر را فراهم می‌آورد.

در عصر جهانی‌شدن ﻧﮕﺮاﻧﯽ اﻓﺮاد از ﺑﻼﯾﺎی ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺨﺎﻃﺮات ﻧﺎﺷﯽ از فعالیت‌های اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺷﮑﻞ ﺟﻬﺎﻧﯽ و عالم‌گیر دارﻧﺪ، تغییر یافته اﺳﺖ. همچنین عصر مدرن که مانوئل کاستلز آن را جامعه اطلاعاتی (Information Society) می­‌نامد، فضای عمومی جدیدی را بر اساس ارتباطات الکترونیکی و فرایندهای اطلاع‌رسانی به وجود آورده است. با شروع انقلاب فناوری در حوزه‌های حمل‌ونقل و اطلاعات، مرزهای فیزیکی و قراردادی به‌طور فزاینده‌ای درهم ‌شکسته ­شده و به دلیل ماهیت بی‌­فضایی و بی‌مکانی پدیده‌­ها و وقایع، جهان به‌شدت کوچک شده است.

با شروع انقلاب فناوری هریک از افراد جامعه باید تعیین کنند در فضاهای ارتباطاتی جدید الکترونیک و متأثر از تکنولوژی‌های جدید اطلاع‌رسانی، چگونه زندگی خواهند کرد یا چگونه می‌خواهند در برابر آن صف‌آرایی نمایند و اینکه نهایتاً در این صف‌آرایی قدرتمند خواهند بود یا خنثی؟

عصر کنونی که به عصر مدرن، پست مدرن و جهانی شدن شهرت یافته، مسئله مخاطرات و بحران‌ها در مقیاس جهانی مطرح است. این وضعیت اﯾﻦ اﻣﮑﺎن ﺑﺮای انسان‌ به وجود آورده است تا درباره ﺧﻮیشتن و رواﺑﻂ اجتماعی‌­اش ﺑﺎزاﻧﺪﯾﺸﯽ کرده و در نتیجه ﺧﻮد و جامعه‌ را ﺑﺎزﺳﺎزی کند. بی‌شک وجود مخاطرات ما را به بازاندیشی رهنمون می‌کند. لازمه این بازاندیشی، برخورداری از دو توانایی یادگیری (learning) و یاد دادن(teaching) است. یاد دادن و یادگرفتن که به نوعی توسعه فرهنگی به حساب می­آیند، ظرفیت وجودی و میزان تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی جامعه و به طور خاص جامعه شهری و کلان­شهری را افزایش می­دهد و از بروز اختلال شدید در مواقع بحران­‌ها می‌­کاهد.

ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ جامعه‌شناس برجسته آلمانی، اولریش ﺑﮏ، ﺷﻌﺎر ﺟﺎمعه نوین از «من گرسنه‌ام»، به «من می‌ترسم ﯾﺎ ﻧﮕﺮاﻧﻢ» تغییر یافته است. این ترس و نگرانی و راه‌­های مقابله با آن مستلزم آگاهی افراد است و افزایش آگاهی از راه یادگیری و یاد دهی میسر می‌شود. بنابراین با توجه به شکل­‌گیری جامعه خلاق و توده­‌های خلاق در محیط­‌های شهری و روستایی، از مسئولیت دانشمندان، نخبگان علمی ـ اجتماعی و یا نهادهای دولتی و وزارت­خانه‌­های اجرایی کاسته می‌­شود و این مسئولیت بر دوش خیل ﻋﻈﯿﻤﯽ از گروه‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ قرار می‌­گیرد. جامعه مخاطره‌آمیز ﺻﺮﻓﺎً بیانگر خطرناک‌­شدن زﻧﺪﮔﯽ روزاﻧﻪ افراد نیست، بلکه ﻣﺴﺌﻠﻪ اصلی، بی­ﻣﺮز ﺷﺪن ﻣﺨﺎﻃﺮات و غیر قابل‌ کنترل شدن آن اﺳﺖ، همچون بحران شیوع ویروس کرونا که امروزه کل جهان با آن درگیر است. دوران ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﻬﻔﺘﮕﯽ ﺧﻄﺮﻫﺎ (ﻣﺜﻞ از ﺑﯿﻦ ﺑﺮدن اثرات این بیماری ﯾﺎ ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎی ﻏﺬاﯾﯽ و اقتصادی و ...) به‌راحتی ﻗﺎﺑﻞ کنترل ﻧﯿست. از این رو، مشخص­ کردن اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻋﺚ ایجاد و انتشار این بیماری و ﺑﺤﺮان­های اﻗﺘﺼﺎدی بعدی آن ﺷﺪه است، یا اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ باید ﻣﺴﺌﻮل این وضعیت باشد، بسیار دشوار اﺳﺖ.

به گفته اولریش بک، در جامعه مخاطره‌آمیز دعوا نه بر سر تقسیم ثروت، بلکه مسئله توزیع امور منفی و مخاطرات است؛ انسان مدرن و مدرنیزاسیون افراطی، تعداد کثیری از مسائل را ایجاد کرده که چاره‌ای جز فرایند خودارزیابی Self-Assessment و بازاندیشی کنش‌ها، رفتارها و تصمیمات ندارند. جهان نو و ﻧﻮﮔﺮاﯾﯽ، مخاطره ﮐﻠﯽ در ﺑﺮﺧﯽ از حوزه‌ها و شیوه‌های زﻧﺪﮔﯽ را ﮐﺎﻫﺶ داده، اما ﻋﻮاﻣﻞ مخاطره‌آمیز تازه­ای را ﻣﻄﺮح ﺳﺎخته ﮐﻪ در عصر پیشامدرن تا حدو زیادی ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮدند. دگردیسی مهم و مشخصه اصلی عصر مدرن و پسامدرن، تخصصی ­شدن و تغییر در ﺷﮑﻞ و ﻣﺤﺘﻮای ﮐﺎر و مشاغل اﺳﺖ. اﮔﺮ در ﺟﺎﻣﻌه ﺻﻨﻌﺘﯽ مشاغل به‌صورت ﺧﻄﯽ (ﯾﻌﻨﯽ به‌صورت ﻣﺸﺨﺺ از مرحله اﺳﺘﺨﺪام ﺗﺎ بازنشستگی بود) و با هدف تامین معاش صورت می‌­گرفت، اما در جامعه مخاطره‌آمیز کنونی، ﺣﺎﻟﺘﯽ غیرخطی و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﻪ ﺧﻮد می‌گیرد. اﮔﺮ در جامعه سنتی ﺷﻐﻞ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﻌﯿﻦ می‌کرد که ﻧﻈﺎم زندگی‌اش چگونه ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺮوزه ﻋﻮاﻣﻞ شکل‌دهنده ﺑﻪ ﻧﻈﻢ و ﻧﻈﺎم زﻧﺪﮔﯽ انسان‌ها ﻣﺘﻨﻮع ﺷﺪه و در زمان‌بندی ﻣﺸﺎﻏﻞ نیز ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﻬﻤﯽ رخ‌داده اﺳﺖ که به دلیل پیچیدگی فزاینده، الزامات خاص خود را می‌­طلبد. در جوامع پیشامدرن غالباً سنت رفتار روزمره را هدایت می‌کرد، درحالی‌که در جوامع مدرن کنش­‌های اجتماعی پیوسته در پرتو اطلاعات تازه‌­تر مورد بازبینی قرار می‌گیرد.


جامعه‌­شناس بلندآوازه انگلیسی، آنتونی گیدنز معتقد است که بازاندیشی در زندگی اجتماعی دربرگیرنده این واقعیت است که کارکردهای افراد پیوسته بازسنجی می‌شوند، یعنی با اصلاح به‌وسیله داده‌های تازه، ویژگی‌های آن به‌گونه‌­ای اساسی دگرگون می‌شود. گیدنز بر این باور است که در جامعه مدرن، انسان‌ها با آفرینش و اصلاح هویت خود، چه ‌بودن و چگونه این ‌شدن خود را پیوسته بازنگری می‌کنند و همه صورت‌های زندگی، کم ‌و بیش با دانشی که کنش­گران از این صورت‌ها دارند، ساخته می‌شود. ما با وجود آنکه با کنش‌هایمان، خود جهان اجتماعی را می‌سازیم، نمی‌توانیم تاریخ را كاملاً تحت نظارت داشته باشیم. بازاندیشی نااستوار در تركیب با فاصله‌­گیری زمانی ـ مكانی و مکانیزیم‌های از جاکندگی در دنیای مدرن امروز نه‌تنها امکان‌ها و فرصت‌های بی‌نظیری در اختیار ما می‌گذارد، در عین‌حال ما را نیز بـا مخاطرات پیش‌بینی‌ ناپذیری روبه‌رو می‌کند و جهانی ذاتاً عنان‌گسیخته را برای ما به ارمغان می‌آورد. از این‌روست كه این جهان بیشتر شبیه سوارشدن بر یك گردونة بیمار است و نه سوارشدن در اتومبیلی كه كاملاً تحت نظارت و مهار راننده باشد. هرچند كه گیدنز با طرح «واقع‌بینی تخیلی (Realism Utopian)» این امید را می‌پروراند كه بشر می‌خواهد دست كم فرمان این نیروی ویرانگر را در دست بگیرد. برای گیدنز، بازاندیشی در جامعه مدرن عبارت است از این واقعیت كه كردارهای اجتماعی، بیش از آن‌که با مدل‌های رفتار و سلوك از پیش تعیین‌شده ساخته‌شده باشند، پیوسته در پرتو اطلاعات در مورد آن‌ها بررسی و اصلاح می‌گردند. تأکید گیدنز بر بی‌همتایی دنیای مدرن بر این واقعیت متمركز است كه عرصه‌های فزاینده‌ای از زندگی اجتماعی دیگر نه از طریق سنت، بلكه بر زمینه‌های عقلانی توجیه می‌شوند كه ایـن امر امکان‌ها و فرصت‌های زیادی را برای ما فراهم كرده و ما را از قیود گذشته آزاد می‌کند. بنابراین آنچه باید در این روزهای آکنده از ترس، اضطراب و در وضعیت به هم ریختگی نظام اجتماعی مد نظر قرار گیرد، فراهم کردن منابع و بسترها و زمینه‌های یادگرفتن و یاد دادن از طریق عمل بازاندیشی است و این شرایط از طریق رسانه‌های جهانی آزاد، فضای مجازی سالم، فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی و دانش‌های جدید و به طور خاص از طریق کنش­گری فعال نهادهای مردمی نظیر شورایاری­‌ها، انجمن­‌های صنفی، سندیکاها، اتحادیه‌­ها و... فراهم می‌­شود. چراکه این منابع و بسترها باعث تکثر مراجع و زمینه‌های عمل می‌شوند و انسان عصر جدید با قرار گرفتن در آن، اقدام به تأمل و بازاندیشی می‌کند.

تئوری اثر پروانه ای در مدیریت
اگر مفهوم اثر پروانه ای را به زندگی انسانی بکشانیم دیدگاه جدید و جالبی شکل می گیرد. به عبارت ساده، هر تصمیم به ظاهر ساده و کم اثری که هر روزه می گیریم می تواند تاثیر بزرگی بر زندگی و آینده خود و اطرافیانمان داشته باشد. در طول تاریخ تصمیمات کوچکی که انسان ها در یک لحظه گرفته و بسیار کوچک و ناچیز شمرده شده اند باعث وقوع اتفاقات بزرگی شده که مسیر جهان را تغییر داده اند.

اتفاقاتی که بساری از ما حتی در زندگی روزمره آنرا تجربه کرده و مدیران سازمان های دولتی و شرکت های خصوصی بطور اجتناب ناپذیری با این تئوری و پدیده سر و کار دارند. گاهی یک تصمیم کوچک که چندان در یک سازمان محسوس نیست منجر به تغییراتی بنیادین در آن سازمان می شود که کلیه تصمیمات و رفتارهای اتی مدیران و کارمندان بخش های مختلف را تحت تاثیر جدی قرار می دهد و سرنوشت کاری کلیه سلسله مراتب آن را تحت الشعاع خود قرار می دهد. لذا این تئوری می تواند موید این موضوع باشد که در تصمیمات یک مدیر هیچ چیز نباید دست کم انگاشته شود چرا که هر موضوع به ظاهر پیش پا افتاده ای می تواند به تغییرات بنیادین در سازمان منجر شود که حیات آن سازمان را یا به اوج برساند و یا به قهقرا.
 
 
اساسا اولین سوالی که پیش می آید، این است که چگونه دو بالِ منابع مالی و نیروی انسانی در یک سیستم آموزشی محلی موجب تغییرات عظیم در کل سیستم می گردد؟ در این مقاله که به روش کیفی- توصیفی است، اثر پروانه ای در سیستم های دینامیک محلی آموزش و پرورش شبیه سازی شده و تأثیر آن بر افزایش بهره وریِ آموزش و توسعه اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.

این طور به نظر می رسد که طبق نظریه پروانه ای، پیش بینی نتایج تصمیمات جزئی در یک سیستم بزرگ مثل آموزش و پرورش که از مهمترین مولفه های تأثیر گذار در روند توسعه اقتصادی محسوب می گردد، با شناخت سیستم های جزئی آموزش و پرورش به عنوان دینامیک های محلی و تاثیرات آنها در کل سیستم آموزش و پرورش امکان پذیر است و باید بتوان به درستی آنها را تا حد ممکن مدل نمود و بعد از اصلاحات، با ارائه مجموعه ای از تصمیم گیری های دنباله دار زمینه ای فراهم کرد تا سیستم آموزش در افزایش بهره وریِ درآموزش و توسعه اقتصادی به بهبود قابل ملاحظه ای دست یابد.


 
اثر پروانه ای و نظریه آشوب
اثر پروانه ای نام پدیده‌ای است که به دلیل حساسیت سیستم‌های آشوب‌ناک به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیارهٔ زمین (مثلاً بال‌زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع طوفان در کشوری دیگر) در آینده شود. اثر پروانه‌ای به این معناست که تغییر جزئی در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است.

در نظریه آشوب یا بی‌نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده‌ها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آن‌ها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستم‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستم‌های جوی از اثر پروانه‌ای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند (الوانی، ۱۳۷۸).

در نظریه آشوب یا بی‌نظمی اعتقاد بر آن است که در تمامی پدیده‌ها، نقاطی وجود دارند که تغییری اندک در آن‌ها باعث تغییرات عظیم خواهد شد و در این رابطه سیستم‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سازمانی، همچون سیستم‌های جوی از اثر پروانه‌ای برخوردارند و تحلیلگران باید با آگاهی از این نکته مهم به تحلیل و تنظیم مسائل مربوط بپردازند (الوانی، ۱۳۷۸).

ایدهٔ این‌که پروانه‌ای می‌تواند باعث تغییری آشوبی شود نخستین بار در ۱۹۵۲ در داستان کوتاهی به نام آوای تندر اثر ری بردبری مطرح شد. عبارت «اثر پروانه‌ای» هم در ۱۹۶۱ در پی مقاله‌ای از ادوارد لورنتس به وجود آمد. وی در صد و سی و نهمین اجلاس ای‌ای‌ای‌اس در سال ۱۹۷۲ مقاله‌ای با این عنوان ارائه داد که «آیا بال‌زدن پروانه‌ای در برزیل می‌تواند باعث ایجاد تندباد در تکزاس شود؟» بعداً دانشمندان دیگر به اهمیت کشف لورنز پی بردند. بینش وی بنیادی را برای شاخه ای از ریاضیات موسوم به نظریه آشوب ایجاد کرد. این نظریه ایده تلاش برای پیش بینی رفتار سیستم هایی که ذاتاً قابل پیش بینی نیستند می باشد. هر روز می توانید نمونه هایی از اثر پروانه را مشاهده کنید. آب و هوا فقط یک نمونه است. تغییر اقلیم مورد دیگری است.

در تحقیقات بعمل آمده، یکی از این تأثیرات غیرمستقیم بررسی شد و دیده شد که چگونه آب و هوای آینده به آرامی باعث عدم تطابق در مکان فضایی یک پروانه و گیاه میزبان آن خواهد شد. اگر بخواهیم لحظه ای مکث کنیم و به همه گونه های دیگر موجود در یک شبکه غذایی بیندیشیم، ناگهان احتمال بسیاری از گونه ها نه فقط یک پروانه کوچک وجود دارد. این تأثیر پروانه در عمل است.. به عنوان مثال، حیواناتی که از آن پروانه تغذیه می کنند و حیواناتی که از آن حیوانات تغذیه می کنند، یا سایر گونه های حشرات با هم، یا حتی سایر پروانه ها چه می کنند؟ پروژه کاملا کنترل شده است زیرا گونه های پروانه ما فقط یک نوع گیاه را می خورند، اما وقتی کل اکوسیستم را در نظر بگیرید) منطق آن حفظ می شود.


لورنتس در پژوهش بر روی مدل ریاضی بسیار ساده‌ای از آب و هوای جو زمین، به معادلهٔ دیفرانسیل غیرقابل حل رسید. وی برای حل این معادله از روش‌های عددی به کمک رایانه بهره جست. او برای این‌که بتواند این کار را در روزهای متوالی انجام دهد، نتیجه آخرین خروجی یک روز را به عنوان شرایط اولیه روز بعد وارد می‌کرد. لورنتس در نهایت مشاهده کرد که نتیجه شبیه‌سازی‌های مختلف با شرایط اولیه یکسان با هم کاملاً متفاوت است. بررسی خروجی چاپ شده رایانه نشان داده که رویال مک‌بی (Royal McBee)، رایانه‌ای که لورنتس از آن استفاده می‌کرد، خروجی را تا ۴ رقم اعشار گرد می‌کند. از آنجایی که محاسبات داخل این رایانه با ۶ رقم اعشار صورت می‌گرفت، از بین رفتن دو رقم آخر باعث چنین تأثیری شده بود. مقدار تغییرات در عمل گردکردن نزدیک به اثر بال‌زدن یک پروانه‌است. این واقعیت غیرممکن بودن پیش‌بینی آب و هوا در دراز مدت را نشان می‌دهد.

مشاهدات لورنتس باعث پررنگ شدن مبحث نظریه آشوب شد. عبارت عامیانه «اثر پروانه‌ای» در زبان تخصصی نظریه آشوب، «وابستگی حساس به شرایط اولیه» ترجمه می‌شود. به غیر از آب و هوا، در سیستم‌های پویای دیگر نیز حساسیت به شرایط اولیه به چشم می‌خورد. یک مثال ساده، توپی است که در قله کوهی قرار گرفته. این توپ با ضربه بسیار کمی، بسته به اینکه ضربه از چه جهتی زده شده باشد، می‌تواند به هرکدام از دره‌های اطراف سقوط کند.



چگونه اثر پروانه ای را کنترل کنیم؟
وقتی شروع به بررسی این می کنیم که چگونه یک تغییر کوچک می تواند به سرعت منجر به پیامدهای ناخواسته زیادی شود، طبیعتاً جای نگرانی وجود دارد. به عنوان مثال، محدود کردن ساخت سدهای برق ممکن است انواع خاصی از آسیب های زیست محیطی را کاهش دهد. اما در از بین بردن این منبع احتمالی انرژی پاک، ما تمایل به استفاده از سوخت های فسیلی داریم که باعث گرم شدن کره زمین می شوند. یارانه های سوخت های زیستی، به منظور کاهش وابستگی ما به سوخت های فسیلی، باعث افزایش تخریب جنگل های بارانی، ضایعات آب شیرین و افزایش قیمت مواد غذایی شده است که اقشار فقیرتر جمعیت انسانی را تحت تأثیر قرار داده است.

چگونه ممکن است بدون ترس از آسیب رساندن، در زندگی خود کارهای زیادی انجام دهیم؟
به عنوان نمونه به پروانه ها برمی گردیم. شناخت بهتر از اثرات غیرمستقیم، یكی از مهمترین مراحل تلاش برای كاهش این اثرات است. به زبان ساده تر، صرفاً نزدیك نگه داشتن طبیعت به حالت اولیه خود مهمترین چیز است. “اکوسیستم ها بسیار پیچیده هستند و از بین رفتن یک گونه خاص ممکن است تأثیر محسوسی نداشته باشد، اما می تواند اثرات ناگهانی بر کل سیستم داشته باشد.” پس ما باید در نظر بگیریم که چگونه اثر پروانه ای می تواند در زندگی فردی ما نقش داشته باشد. با نزدیک به ۸ میلیارد انسان در کره زمین، فقط یک نفر می تواند تغییراتی ایجاد کند که در اطراف زمین طنین انداز شود. پس وسایلی که می خریم، افرادی که با آنها ارتباط برقرار می کنیم و چیزهایی که می گوییم، هرکدام می توانند تأثیرات ناگهانی خود را در جامعه داشته باشند. به همین دلیل مهم است که تلاش کنیم برای ایجاد یک تأثیر مثبت و اینکه سعی کنیم یک فرد خوب باشیم.
 
نتیجه‌گیری
اثر پروانه ای مفهومی است که طبق آن، علت‌های کوچک می‌توانند معلول‌های بزرگی به همراه داشته باشند. در ابتدا از این مفهوم در پیش‌بینی آب‌و‌هوا استفاده می‌شد، اما به‌مرور به اصطلاحی تبدیل شد که در گفت‌و‌گوهای علمی و غیرعلمی به کار می‌رود. این اصطلاح توسط ادوارد لورنز برای اثری که از مدت‌ها پیش شناخته شده بود، به کار رفت. این اصطلاح تحت‌تأثیر مثال‌های استعاری ایجاد شد که طبق آنها گردباد توسط نواسانات جزئی برآمده از به‌هم‌خوردن بال‌های پروانه‌ای در دوردست‌ها ایجاد می‌شود.



منابع:
مطلب فریبا نوروزی؛ دانشجوی دکتری جامعه‌‌شناسی اقتصاد و توسعه و حمیدرضا تلخابی؛ دکترای برنامه ریزی شهری در خبرگزاری کتاب


کد مطلب: 54675

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/54675/اثر-پروانه-چیست-نظریه-آشوب-چگونه-شکل-گرفت

میگنا
  https://www.migna.ir