پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ / ۰۳:۱۶
کد مطلب: 54784
۱

پذیرش نقایص خود یک رفتار علمی است؛ نه تنبلی

پذیرش نقایص خود یک رفتار علمی است؛ نه تنبلی
علی فیضی دکتری تخصصی روانشناسی سلامت در گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره رویکردهای آسیب‌زننده انتشار محتوا و کتاب‌های روانشناسی زرد گفت: روانشناسی زرد که گاهی به عنوان روانشناسی موفقیت می‌شناسیم، جزو آن دسته از علومی است که بسیاری از کتاب‌های پرفروش انگلیسی این حوزه به سرعت در ایران ترجمه می شود. این نوع از شبه علم معتقد است شادمانی هدف بسیار مهمی است که انسان‌ها باید برای آن تلاش بسیاری کنند. حال در تعریف شادمانی باید گفت؛ بیشینه‌بودن احساسات مثبت از قبیل لذت و کمینه‌بودن احساسات منفی.

وی افزود: اگر بخواهیم با دقت نگاه کنیم، به تمامی این احساسات برچسب زده شده است؛ درحالی‌که می‌بینیم تمامی احساسات ودیعه‌هایی هستند که به ما داده شده است؛ اگر بخواهیم همیشه حس شادمانی را تجربه کنیم، چگونه می‌توانیم در برابر ناملایمات زندگی واکنش نشان دهیم. برای مثال، اگر در موقعیتی به ما حمله شد، نترسیم یا در شرایط ضروری احساس خشم نکنیم.

به گفته این کارشناس، در روانشناسی زرد انسان ماهیتی کنترل‌گر دارد که می‌تواند بر ذهن، روان و احساساتش تسلط داشته باشد و باید به گونه‌ای کنترل کند که به حس شادمانی برسد و این‌گونه است که خوشبخت می‌شود. از سوی دیگر موضوعی که این نوع از مفاهیم انتقال می‌دهد، این است که اگر انسان شامان نباشد، حتما از نوعی بیماری روحی رنج می‌برد. در سطح اول باید به کتاب‌های زرد و مربی‌های فراوانی که در این بازار هستند، اشاره کنیم که معمولا تاثیرات مخربی بر سلامت روانی افراد می‌گذارد.

وی در تشریح اینکه در کنار رشد روانشناسی زرد نوع دیگری از محتوا در کتاب‌های روانشناسی در حال رواج است، گفت: خوشبختانه رویکرد دیگری برآمده از کتاب‌هایی با عنوان ضدموفقیت هم در حال رواج است که در لیست پرفروش‌ها هم قرار دارند؛ اما نگاه متفاوت‌تری را ارائه می‌دهند. کارشناسان پیرو این رویکرد معتقدند انسان حتما نباید همواره هیجانات مثبت را تجربه کند.

فیضی افزود: وقتی از تنبلی صحبت می‌شود، دو نوع  تعریف در ذهن خطور می‌کند؛ یک تعریف به تنبلی فیزیکی و مادی اشاره دارد و آن را در بافتار وظیفه‌ای قرار می‌دهد؛ در واقع این را القا می‌کند که وظیفه یک فرد این است که به‌شدت کار کند و فعالیت داشته باشد و اگر چنین نبود، او فرد تنبلی است. این گزاره مورد انتقاد جدی روانشناسی علمی است. چراکه تشویق زیاد و شعارهای گوناگون برای کار و تلاش بیش از اندازه انسان را به مولدبودن و مصرف‌گرایی و رقابت‌گرایی سوق می‌دهد و ترس عقب افتادن، شرمنده‌شدن را به‌شدت در افراد نمایان می‌کند.

وی گفت: حال در میان این تفکرات تلاش‌گرایی افراطی، محتوا و فرهنگی رشد پیدا می‌کند که معتقد است افراد و نوع بشر باید به اندازه یک انسان با تمامی نقایص خود سازگار باشد و متناسب با آن‌ها انتظار داشته باشد.

به گفته این روان‌درمانگر، در فرهنگی که تاکید زیادی بر احساسات مثبت و دستاوردها دارد، استرس بسیار زیادی بر مردم وارد می‌شود. شاید به همین دلیل است که در عصر حاضر و در سطح اجتماعی آدم‌ها به غذاهای مضر رو می‌آورند. اما بنابراین تفکر ضدموفقیت انسان همواره باید عضو فعال و مفیدی باشد؛ اما به اندازه کافی نه بیش از اندازه توان ذاتی و استعداد درونی خود. در حقیقت انسان‌ها را به پذیرش نقایص خود که دارای یک خردمندی است، سوق می‌دهد؛ و از آنجایی که ما شرایط اولیه زندگی خود را انتخاب نکرده‌ایم و بر مولفه‌های بیرونی که تاثیر زیادی بر شرایط ما می‌گذارد، نقشی نداشته‌ایم؛ بنابراین باید انتظار واقع‌بینانه‌تری داشته باشیم.  

وی ادامه داد: در روانشناسی زرد بدون درنظرداشتن این مولفه‌ها انسان‌ها همواره باید شاد باشند. اینکه نسبت به خود شفقت داشته باشیم، یکی از رویکردهای واقع‌بینی در روانشناسی است؛ نه تنبلی. اینکه از خود پذیرش نشان دهیم، به معنای تنبلی نیست.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
زبان هیچ استخوانی ندارد اما آنقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند. پس مراقب حرف هایتان باشید.