برگرفته از کتاب شادی درونی با برنامه ریزی ذهن
رشد خوبی ، قوای درونی
عفت حیدری
وقتی مدرسه میرفتم،از دیگر همکلاسی هایم کوچکتر، بسیار لاغر مردنی،خجالتی و عینکی بودم.چیز بدی برایم اتفاق نیفتاد، اما احساس می کردم همه را از یک دیوار شیشه ای تماشا میکنم و به عنوان تماشاچی نادیده گرفته و تحقیر میشدم. مشکلات من در مقایسه با دیگران کوچک بود.همه ما به عنوان کودک نیازی طبیعی برای دیده شدن و ارزشمند شمرده شدن داریم.وقتی نیازهای ما برآورده نمیشود،انگار در سوپی رقیق زندگی میکنیم.زنده میمانید اما احساس میکنید که از زندگی سیر شده اید.احساس می کردم که خلایی در دلم وجود دارد همانند حفره ای خالی.
اما در کالج که بودم، به نکته ای فوق العاده پی بردم که در حال حاضر نیز برایم فوق العاده است.هر وقت اتفاق کوچکی رخ میداد، پسرهای همکلاسی میگفتند: بیا بریم پیتزا بخوریم یا زن جوانی به من لبخند می زد.این ماجرای بزرگی نیست.اما متوجه شدم که این اتفاق میتواند تجربه بزرگی برایم باشد و فقط این ایده آل نیست ولی حداقل چند ثانیه طول می کشد تا در ذهن بماند.در عمل ممکن است 12 ثانیه طول بکشد، این راهی سریع، آسان وجالب بود و احساس بهتری داشتم.
در شروع، خلاء وجودم به اندازه استخری بزرگ و خالی بود. اما با توجه به تجارب اندکی که مورد قدردانی قرار میگیرد،مثل آنکه چند سطل آب به استخر بریزی.روزها میگذرد و سطل سطل آب ریخته می شود. و من تدریجا این خلا را پر میکردم.این تمرین خلق و خوی مرا تغییر داد و باعث شد که بسیار احساس اعتماد به نفس و راحتی کنم.
سالها بعد که دکترروانشناس شدم، آموختم که چقدر انجام این کار به ظاهر کوچک برای من تفاوت بزرگی ایجاد میکند.قدرتهای درونی خود را به بافت مغزو دهن و زندگی ام عجین کرده بودم که آنرا برنامه ریزی ذهن مینامم.
من زیاد راه رفته ام. بنابراین به محتوای کوله پشتی ام وابسته شده ام.
نیروهای درونی همان مواد اولیه داخل کوله پشتی هستند. زمانی که مسیر سختی را طی می کنید.آنها شامل خلق مثبت، عقل سلیم، تکامل و آرامش درونی، عزم و اراده و خوش قلبی هستند.محققان نیروهای دیگری مثل دلسوزی،احساس امنیت،هوش احساسی، مثبت اندیشی و نظم، آرامش و عملکردهای اجرایی را در نظر گرفته اند.
از واژه نیرو در سطح گسترده ایی استفاده میکنم تا احساسات مثبتی مثل آرامش، رضایت، دلسوزی و مهارتهایی مثل سرزندگی و یا ریلکسیشن و دیدگاه های مهم را پوشش دهد.نیروهای درونی برخلاف وضعیت های روحی بی ثبات، شیوه های ثابت تری هستند که شامل یک منبع رفاهی، کار عاقلانه و همکاری با دیگران میباشد.
نیروهای درونی ممکن است در وهله اول انتزاعی به نظر برسد.اجازه دهید که با مثالهای واضحتری آنرا توضیح دهم.ساعت زنگ می زند و شما مجددا آن را در حالت زنگ قرار میدهید، بنابراین شما قصد بیدار شدن دارید.در ضمن شما صاحب فرزندانی هستید که داد و بیداد میکنند و این وضعیت سرخوردگی به همراه دارد. بنابراین سعی میکنید به جای داد زدن و عصبانی شدن قاطعانه رفتار کنید. در محل کارتان اشتباهی کرده اید و گیج شده اید، بنابراین به خاطر موفقیتهای گذشته احساس ارزشمند بودن خود را به دست میآورید.به خاطر مسابقه ایی که در پیش رو دارید، استرس دارید.سعی میکنید با چند نفس عمیق آرامش خود را بازبیابید.به خاطر آنکه شریک و یار مناسبی ندارید، ناراحت هستید ولی با به یاد آوردن دوستان خوب تان، دلگرم میشوید، در طول روز به طور اتوماتیک قدرتهای درونی دیگری در پس ذهنتان فعالیت می کنند،نیروهایی چون ایمان،خود آگاهی و امید به آینده.
یک نظریه شناخته شده در علم پزشکی و روانشناسی این است که در طول زندگی و در موقعیتها و روابط خاص خود چطور احساس و عمل می کنید که این امر با سه عامل مشخص می شود. چالش هایی که با آن مواجه هستید، آسیب پذیری های ناشی از این چالشها که به طور یکنواخت ادامه پیدا می کنند.و نیروهایی که در وجود شماست تا با این چالش ها مقابله کرده و از آسیب پذیریهای شما محافظت کنند.
برای مثال، چالش یک رئیس ایرادگیر و بداخلاق با آسیب پذیری فرد به اضطراب بیشتر منجر می شود و یا او می تواند با فراخواندن نیروهای درونی خود برای آرامش و احساس احترام دیگران آرام وسازگار شود.
ما همگی نقاط ضعف و آسیب پذیریهایی داریم. شخصا آرزو می کردم آنقدر نگران نبودم وخودم را سرزنش نمی کردم. در زندگی برای چالشها پایانی وجودندارد و مسائل فرعی مثل افتادن تلفن همراه بر روی زمین و پیری و بیماری و مرگ وجود دارد.
شما به قوا و نیروهای درونی خود برای مواجه شدن با چالش ها و آسیب پذیری ها نیاز دارید. اگر میخواهید کمتر احساس اضطراب و نگرانی، سرخوردگی، بی حوصلگی، افسردگی، نومیدی، تنهایی و احساس گناه و بی کفایتی کنید، نیاز به قوای درونی خود دارید تا به شما کمک کنند.
قوای درونی برای داشتن یک زندگی شاد و مولد و عاشقانه ضروری و اساسی است. به عنوان مثال، تحقیق در مورد قدرت و احساسات مثبت نشان میدهد که استرس و واکنش منفی را کم کرده و به بهبود زخمهای مثبت پیگیری فرصتها را تشویق کرده و سیکل های مثبت را ایجاد کرده و موفقیت را بهبود میبخشد.
به طور میانگین، یک سوم نیروهای درونی داخلی بوده و به صورت ژنتیک بر اساس خلق وخو و استعدادها و شخصیت به وجود میآیند.دو سوم دیگر در طول زمان ایجاد میشوند.با رشد و پرورش آنها به آنها دست پیدا میکنید. برای من این اخبار جالب است، به این معناست که می توانیم خوشبختی و نیروهای دیگری که ازتعهد،عشق،کارآیی و عقل وخرد و آرامش درونی سرچشمه میگیرد را پیدا کنیم.پیدا کردن این که چطور این قوای درونی می تواند مهمترین نکته ایی باشد که تا به الان آموخته اید.
برگرفته از کتاب شادی درونی با برنامه ریزی ذهن
نوشته ریک هانسون.برگردان عفت حیدری.نشر بهارسبز.1395
اما در کالج که بودم، به نکته ای فوق العاده پی بردم که در حال حاضر نیز برایم فوق العاده است.هر وقت اتفاق کوچکی رخ میداد، پسرهای همکلاسی میگفتند: بیا بریم پیتزا بخوریم یا زن جوانی به من لبخند می زد.این ماجرای بزرگی نیست.اما متوجه شدم که این اتفاق میتواند تجربه بزرگی برایم باشد و فقط این ایده آل نیست ولی حداقل چند ثانیه طول می کشد تا در ذهن بماند.در عمل ممکن است 12 ثانیه طول بکشد، این راهی سریع، آسان وجالب بود و احساس بهتری داشتم.
در شروع، خلاء وجودم به اندازه استخری بزرگ و خالی بود. اما با توجه به تجارب اندکی که مورد قدردانی قرار میگیرد،مثل آنکه چند سطل آب به استخر بریزی.روزها میگذرد و سطل سطل آب ریخته می شود. و من تدریجا این خلا را پر میکردم.این تمرین خلق و خوی مرا تغییر داد و باعث شد که بسیار احساس اعتماد به نفس و راحتی کنم.
سالها بعد که دکترروانشناس شدم، آموختم که چقدر انجام این کار به ظاهر کوچک برای من تفاوت بزرگی ایجاد میکند.قدرتهای درونی خود را به بافت مغزو دهن و زندگی ام عجین کرده بودم که آنرا برنامه ریزی ذهن مینامم.
من زیاد راه رفته ام. بنابراین به محتوای کوله پشتی ام وابسته شده ام.
نیروهای درونی همان مواد اولیه داخل کوله پشتی هستند. زمانی که مسیر سختی را طی می کنید.آنها شامل خلق مثبت، عقل سلیم، تکامل و آرامش درونی، عزم و اراده و خوش قلبی هستند.محققان نیروهای دیگری مثل دلسوزی،احساس امنیت،هوش احساسی، مثبت اندیشی و نظم، آرامش و عملکردهای اجرایی را در نظر گرفته اند.
از واژه نیرو در سطح گسترده ایی استفاده میکنم تا احساسات مثبتی مثل آرامش، رضایت، دلسوزی و مهارتهایی مثل سرزندگی و یا ریلکسیشن و دیدگاه های مهم را پوشش دهد.نیروهای درونی برخلاف وضعیت های روحی بی ثبات، شیوه های ثابت تری هستند که شامل یک منبع رفاهی، کار عاقلانه و همکاری با دیگران میباشد.
نیروهای درونی ممکن است در وهله اول انتزاعی به نظر برسد.اجازه دهید که با مثالهای واضحتری آنرا توضیح دهم.ساعت زنگ می زند و شما مجددا آن را در حالت زنگ قرار میدهید، بنابراین شما قصد بیدار شدن دارید.در ضمن شما صاحب فرزندانی هستید که داد و بیداد میکنند و این وضعیت سرخوردگی به همراه دارد. بنابراین سعی میکنید به جای داد زدن و عصبانی شدن قاطعانه رفتار کنید. در محل کارتان اشتباهی کرده اید و گیج شده اید، بنابراین به خاطر موفقیتهای گذشته احساس ارزشمند بودن خود را به دست میآورید.به خاطر مسابقه ایی که در پیش رو دارید، استرس دارید.سعی میکنید با چند نفس عمیق آرامش خود را بازبیابید.به خاطر آنکه شریک و یار مناسبی ندارید، ناراحت هستید ولی با به یاد آوردن دوستان خوب تان، دلگرم میشوید، در طول روز به طور اتوماتیک قدرتهای درونی دیگری در پس ذهنتان فعالیت می کنند،نیروهایی چون ایمان،خود آگاهی و امید به آینده.
یک نظریه شناخته شده در علم پزشکی و روانشناسی این است که در طول زندگی و در موقعیتها و روابط خاص خود چطور احساس و عمل می کنید که این امر با سه عامل مشخص می شود. چالش هایی که با آن مواجه هستید، آسیب پذیری های ناشی از این چالشها که به طور یکنواخت ادامه پیدا می کنند.و نیروهایی که در وجود شماست تا با این چالش ها مقابله کرده و از آسیب پذیریهای شما محافظت کنند.
برای مثال، چالش یک رئیس ایرادگیر و بداخلاق با آسیب پذیری فرد به اضطراب بیشتر منجر می شود و یا او می تواند با فراخواندن نیروهای درونی خود برای آرامش و احساس احترام دیگران آرام وسازگار شود.
ما همگی نقاط ضعف و آسیب پذیریهایی داریم. شخصا آرزو می کردم آنقدر نگران نبودم وخودم را سرزنش نمی کردم. در زندگی برای چالشها پایانی وجودندارد و مسائل فرعی مثل افتادن تلفن همراه بر روی زمین و پیری و بیماری و مرگ وجود دارد.
شما به قوا و نیروهای درونی خود برای مواجه شدن با چالش ها و آسیب پذیری ها نیاز دارید. اگر میخواهید کمتر احساس اضطراب و نگرانی، سرخوردگی، بی حوصلگی، افسردگی، نومیدی، تنهایی و احساس گناه و بی کفایتی کنید، نیاز به قوای درونی خود دارید تا به شما کمک کنند.
قوای درونی برای داشتن یک زندگی شاد و مولد و عاشقانه ضروری و اساسی است. به عنوان مثال، تحقیق در مورد قدرت و احساسات مثبت نشان میدهد که استرس و واکنش منفی را کم کرده و به بهبود زخمهای مثبت پیگیری فرصتها را تشویق کرده و سیکل های مثبت را ایجاد کرده و موفقیت را بهبود میبخشد.
به طور میانگین، یک سوم نیروهای درونی داخلی بوده و به صورت ژنتیک بر اساس خلق وخو و استعدادها و شخصیت به وجود میآیند.دو سوم دیگر در طول زمان ایجاد میشوند.با رشد و پرورش آنها به آنها دست پیدا میکنید. برای من این اخبار جالب است، به این معناست که می توانیم خوشبختی و نیروهای دیگری که ازتعهد،عشق،کارآیی و عقل وخرد و آرامش درونی سرچشمه میگیرد را پیدا کنیم.پیدا کردن این که چطور این قوای درونی می تواند مهمترین نکته ایی باشد که تا به الان آموخته اید.
برگرفته از کتاب شادی درونی با برنامه ریزی ذهن
نوشته ریک هانسون.برگردان عفت حیدری.نشر بهارسبز.1395