از ویژه خبرنامه پاییز 1400 انجمن روانشناسی ایران
درک رابطه بین بدرفتاری در دوران کودکی و رفتارهای خودکشی
کیمیا فضلی
پژوهشها با هدف شناسایی مکانیسمهایی که به رفتارهای خودکشی در جوانان بدرفتار کمک میکند، می تواند برای پیشرفت درمانهایی که از این مکانیسمها استفاده میکنند، مفید باشد.
مرگ با خودکشی 8.5 درصد از کل مرگ و میر در میان نوجوانان و جوانان در سراسر جهان را شامل میشود (15 تا 29 سالگی) و علت اصلی مرگ در بین جوانان در سراسر جهان است (WHO, 2017).
تحقیقات موجود نشان داده است که تقریباً 19.8 درصد و 24درصد از جوانان در ایالات متحده افکار خودکشی را تجربه میکنند)ناک، بورگس، برومت، چا و همکاران، 2008( و نرخهای مشابه در سایر کشورها مشاهده میشود (به عنوان مثال، کوکوی، روتسیکا ، ارپاکی و ریچاردسون ، 2012) این نرخها نگرانکننده است، به ویژه اینکه خودکشی قابل پیشگیری است. با این حال، درک عوامل مرتبط با خطر خودکشی هنوز در جوانان محدود است، و حتی اطلاعات کمتری در مورد اینکه چگونه ممکن است این خطر برای جوانانی که با بدرفتاری یا سوء استفاده روبرو می شوند مشابه یا متفاوت باشد، وجود دارد.
در مقالهای که اخیراً در مجله روانشناسی و روانپزشکی کودکان منتشر شده است، ما الگوها و شکافهای دانش موجود در زمینه متون مربوط به افکار و رفتارهای خودکشی در بین جوانان را شناسایی کردیم. ما دریافتیم که شواهد قوی وجود دارد که نشان میدهد انواع مختلف بدرفتاری در دوران کودکی (یعنی سوء استفاده جنسی، جسمی و احساسی) ایده خودکشی آینده و اقدام به خودکشی در بین جوانان را پیشبینی میکند.
بدرفتاری جنسی در دوران کودکی به عنوان یک عامل پرخطر برای رفتارهای خودکشی در مقایسه با سایر اشکال بدرفتاری و ناملایمات دوران کودکی است (به عنوان مثال، از دست دادن مراقب، خشونت خانوادگی، آسیبشناسی روانی والدین؛ فرگوسن، هوروود و لینسکی ، 1996 ؛ جوینر و همکاران ، 2007 ؛ مولنار ، برکمن و بوکا ، 2001). سابقه سوء استفاده جنسی در کودکان همچنین بر انتقال خطر خودکشی از والدین به فرزندان تأثیر میگذارد (برنت و همکاران ، 2002 ؛ ملهام و همکاران ، 2007).
علاوه بر این، مطالعات آینده نگر کوهورت و مطالعات دوقلوها، تأثیر بی نظیر سوءاستفاده جنسی بر اقدام به خودکشی و مرگ را در بین نوجوانان و جوانان، فارغ از عوامل زمینهای مانند ویژگی های والدین و فرزند و کیفیت محیط خانواده نشان داده است (به عنوان مثال براون، کوهن، جانسون و اسمایلز، 1999؛ کاستلوی و همکاران، 2017؛ فرگوسن، بودن و هوروود، 2008؛ فرگوسن، هوروود و لینسکی، 1996؛ نلسون و همکاران، 2002).
در این مطالعات نشان داده شده است که سوء استفاده جنسی دارای اثرات طولانی مدتتری نسبت به سوء استفاده فیزیکی (فرگوسن و همکاران ، 2008)، که یکی دیگر از عوامل خطرساز قوی برای افکار و تلاش برای خودکشی است، دارد (دان، مک لاگلین، اسلوپن، روزاند، و اسمولر، 2013 ؛ گومز و همکاران ، 2017). اگرچه کمتر مورد مطالعه قرار می گیرد، اما نشان داده شده است که سوءاستفاده عاطفی احتمال افکار خودکشی در کودکان و نوجوانان بزرگتر که از نظر متغیرهایی مانند سابقه افکار خودکشی، علائم افسردگی و در برخی موارد سوء استفاده جنسی و جسمی کنترل می شوند، را افزایش می دهد (گیب و همکاران ،2001 ؛ میلر و همکاران ، 2016).
در حالی که مطالعات به وضوح نشان میدهد که سوء رفتار در دوران کودکی یک عامل خطرساز برای افکار و رفتارهای خودکشی است، مهم است که به خاطر بسپاریم که در همه جوانانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته شدهاند افکار خودکشی ایجاد نمیشود یا رفتارهای خودآزاری یا خودکشی را انجام نمیدهند. در واقع، یافتههای قبلی نشان میدهد که برخی ویژگیهای روانشناختی، مانند هوش هیجانی، ممکن است در برابر آثار سوءاستفاده جنسی دوران کودکی از فرد در برابر افکار و تلاشهای خودکشی محافظت کند (ناک و چا، 2009). این ارتباط در بین افرادی که دارای سطوح متوسطی از هوش هیجانی بودند، ضعیف تر بود و از همه مهمتر، در بین افرادی که دارای سطح بالای هوش هیجانی بودند، کاملاً خنثی و ناچیز بود.
بررسی ما همچنین برخی از گرایشهای موجود در این زمینه از تحقیقات، به ویژه تلاش کردن برای درک بهتر ویژگیهای بدرفتاری و چگونگی تأثیر آن بر افکار و رفتارهای خودکشی، را مشخص کرده است. مطالعات اخیر به سمت شناسایی ویژگیهای موقتی بدرفتاری (یعنی شروع اولین مواجهه، قرار گرفتن در معرض آن در یک دوره تکاملی خاص) و تعیین ارتباط آنها با افکار و رفتارهای خودکشی تغییر کرده است.
ما یافتههای متفاوتی در مورد دورههای حساس قرار گرفتن در معرض بدرفتاری پیدا کردیم، برخی از آنها تأثیر قرار گرفتن در معرض بدرفتاری در اواسط نوجوانی را برجسته می کردند (خان و همکاران ، 2015)، برخی دیگر تأکید بر قرار گرفتن در معرض آن در دوران پیشدبستانی و اوایل دوران کودکی دارند (دان و همکاران ، 2013 ؛ خان و همکاران ، 2015) ، و سرانجام برخی گزارش میدهند که هیچ ارتباطی وجود ندارد (گومز و همکاران ، 2017). برخی از این عوامل ممکن است به جنسیت یا نوع بدرفتاری بستگی داشته باشد (خان و همکاران ، 2015).
موارد بیشتری برای یادگیری درباره تأثیرات بدرفتاری در دوران کودکی بر رفتارهای خودکشی وجود دارد. هم مرگ با خودکشی و هم بدرفتاری در دوران کودکی قابل پیشگیری است - درک بهتر از این دو حوزه تحقیق، امکان رویکردی منحصر به فرد، مقطعی و چند زمینه ای را برای کار با جوانانی فراهم می آورد که تجربیات نامطلوب آنها در افکار و تلاش های خودکشی آنها نقش داشته است. با تمرکز تحقیقات ما بر روی شناسایی مکانیسم های فردی و انعطاف پذیر، می توانیم توسعه درمان هایی را که این مکانیسم ها را هدف قرار می دهد، به عنوان راهی برای جلوگیری از مرگ خودکشی برای این جوانان در معرض خطر، معرفی کنیم.
ترجمه کیمیا فضلی
پژوهشها با هدف شناسایی مکانیسمهایی که به رفتارهای خودکشی در جوانان بدرفتار کمک میکند، می تواند برای پیشرفت درمانهایی که از این مکانیسمها استفاده میکنند، مفید باشد.
مرگ با خودکشی 8.5 درصد از کل مرگ و میر در میان نوجوانان و جوانان در سراسر جهان را شامل میشود (15 تا 29 سالگی) و علت اصلی مرگ در بین جوانان در سراسر جهان است (WHO, 2017).
تحقیقات موجود نشان داده است که تقریباً 19.8 درصد و 24درصد از جوانان در ایالات متحده افکار خودکشی را تجربه میکنند)ناک، بورگس، برومت، چا و همکاران، 2008( و نرخهای مشابه در سایر کشورها مشاهده میشود (به عنوان مثال، کوکوی، روتسیکا ، ارپاکی و ریچاردسون ، 2012) این نرخها نگرانکننده است، به ویژه اینکه خودکشی قابل پیشگیری است. با این حال، درک عوامل مرتبط با خطر خودکشی هنوز در جوانان محدود است، و حتی اطلاعات کمتری در مورد اینکه چگونه ممکن است این خطر برای جوانانی که با بدرفتاری یا سوء استفاده روبرو می شوند مشابه یا متفاوت باشد، وجود دارد.
در مقالهای که اخیراً در مجله روانشناسی و روانپزشکی کودکان منتشر شده است، ما الگوها و شکافهای دانش موجود در زمینه متون مربوط به افکار و رفتارهای خودکشی در بین جوانان را شناسایی کردیم. ما دریافتیم که شواهد قوی وجود دارد که نشان میدهد انواع مختلف بدرفتاری در دوران کودکی (یعنی سوء استفاده جنسی، جسمی و احساسی) ایده خودکشی آینده و اقدام به خودکشی در بین جوانان را پیشبینی میکند.
بدرفتاری جنسی در دوران کودکی به عنوان یک عامل پرخطر برای رفتارهای خودکشی در مقایسه با سایر اشکال بدرفتاری و ناملایمات دوران کودکی است (به عنوان مثال، از دست دادن مراقب، خشونت خانوادگی، آسیبشناسی روانی والدین؛ فرگوسن، هوروود و لینسکی ، 1996 ؛ جوینر و همکاران ، 2007 ؛ مولنار ، برکمن و بوکا ، 2001). سابقه سوء استفاده جنسی در کودکان همچنین بر انتقال خطر خودکشی از والدین به فرزندان تأثیر میگذارد (برنت و همکاران ، 2002 ؛ ملهام و همکاران ، 2007).
علاوه بر این، مطالعات آینده نگر کوهورت و مطالعات دوقلوها، تأثیر بی نظیر سوءاستفاده جنسی بر اقدام به خودکشی و مرگ را در بین نوجوانان و جوانان، فارغ از عوامل زمینهای مانند ویژگی های والدین و فرزند و کیفیت محیط خانواده نشان داده است (به عنوان مثال براون، کوهن، جانسون و اسمایلز، 1999؛ کاستلوی و همکاران، 2017؛ فرگوسن، بودن و هوروود، 2008؛ فرگوسن، هوروود و لینسکی، 1996؛ نلسون و همکاران، 2002).
در این مطالعات نشان داده شده است که سوء استفاده جنسی دارای اثرات طولانی مدتتری نسبت به سوء استفاده فیزیکی (فرگوسن و همکاران ، 2008)، که یکی دیگر از عوامل خطرساز قوی برای افکار و تلاش برای خودکشی است، دارد (دان، مک لاگلین، اسلوپن، روزاند، و اسمولر، 2013 ؛ گومز و همکاران ، 2017). اگرچه کمتر مورد مطالعه قرار می گیرد، اما نشان داده شده است که سوءاستفاده عاطفی احتمال افکار خودکشی در کودکان و نوجوانان بزرگتر که از نظر متغیرهایی مانند سابقه افکار خودکشی، علائم افسردگی و در برخی موارد سوء استفاده جنسی و جسمی کنترل می شوند، را افزایش می دهد (گیب و همکاران ،2001 ؛ میلر و همکاران ، 2016).
در حالی که مطالعات به وضوح نشان میدهد که سوء رفتار در دوران کودکی یک عامل خطرساز برای افکار و رفتارهای خودکشی است، مهم است که به خاطر بسپاریم که در همه جوانانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته شدهاند افکار خودکشی ایجاد نمیشود یا رفتارهای خودآزاری یا خودکشی را انجام نمیدهند. در واقع، یافتههای قبلی نشان میدهد که برخی ویژگیهای روانشناختی، مانند هوش هیجانی، ممکن است در برابر آثار سوءاستفاده جنسی دوران کودکی از فرد در برابر افکار و تلاشهای خودکشی محافظت کند (ناک و چا، 2009). این ارتباط در بین افرادی که دارای سطوح متوسطی از هوش هیجانی بودند، ضعیف تر بود و از همه مهمتر، در بین افرادی که دارای سطح بالای هوش هیجانی بودند، کاملاً خنثی و ناچیز بود.
بررسی ما همچنین برخی از گرایشهای موجود در این زمینه از تحقیقات، به ویژه تلاش کردن برای درک بهتر ویژگیهای بدرفتاری و چگونگی تأثیر آن بر افکار و رفتارهای خودکشی، را مشخص کرده است. مطالعات اخیر به سمت شناسایی ویژگیهای موقتی بدرفتاری (یعنی شروع اولین مواجهه، قرار گرفتن در معرض آن در یک دوره تکاملی خاص) و تعیین ارتباط آنها با افکار و رفتارهای خودکشی تغییر کرده است.
ما یافتههای متفاوتی در مورد دورههای حساس قرار گرفتن در معرض بدرفتاری پیدا کردیم، برخی از آنها تأثیر قرار گرفتن در معرض بدرفتاری در اواسط نوجوانی را برجسته می کردند (خان و همکاران ، 2015)، برخی دیگر تأکید بر قرار گرفتن در معرض آن در دوران پیشدبستانی و اوایل دوران کودکی دارند (دان و همکاران ، 2013 ؛ خان و همکاران ، 2015) ، و سرانجام برخی گزارش میدهند که هیچ ارتباطی وجود ندارد (گومز و همکاران ، 2017). برخی از این عوامل ممکن است به جنسیت یا نوع بدرفتاری بستگی داشته باشد (خان و همکاران ، 2015).
موارد بیشتری برای یادگیری درباره تأثیرات بدرفتاری در دوران کودکی بر رفتارهای خودکشی وجود دارد. هم مرگ با خودکشی و هم بدرفتاری در دوران کودکی قابل پیشگیری است - درک بهتر از این دو حوزه تحقیق، امکان رویکردی منحصر به فرد، مقطعی و چند زمینه ای را برای کار با جوانانی فراهم می آورد که تجربیات نامطلوب آنها در افکار و تلاش های خودکشی آنها نقش داشته است. با تمرکز تحقیقات ما بر روی شناسایی مکانیسم های فردی و انعطاف پذیر، می توانیم توسعه درمان هایی را که این مکانیسم ها را هدف قرار می دهد، به عنوان راهی برای جلوگیری از مرگ خودکشی برای این جوانان در معرض خطر، معرفی کنیم.
ترجمه کیمیا فضلی
مرجع : انجمن روانشناسی ایران