اصل دوم خوشبختی
با کشف نکات مثبت خود احساس توانمندی را تجربه میکنید
برگرفته از کتاب چگونه میتوانیم انسان خوشبختی باشیم؟
عفت حیدری
اصل دوم
نکات مثبت و خوشایند را در خود پیدا کنید، با کشف آنها احساس توانمندی میکنید
( اصل اول اینجا)
جرات کنید خودتان را دوست بدارید و شادتر باشید خوشبختی به خود ما بستگی دارد ممکن است هیچوقت متوجه نشده باشید که یک حقیقت مهم پشت بدبختی و خوشبختی پنهان است و آن پاسخ به این سوال است:
آیا حقیقتا خودتان را دوست دارید؟ آیا تا به حال به خودتان عشق ورزیده اید؟
بیشتر ما در حالی زندگی میکنیم که این اصل مهم را نادیده میگیریم.صرف نظر از این که خوشبختی یا بدبختی ما در چه سطحی است، در نظر نمیگیریم که این مساله چه ربطی به احساسات ما در باره خودمان دارد چطور این امر امکان دارد؟ چطور میتوانیم امری به این مهمی را در باره احساسی که به خود داریم، مورد غفلت قرار دهیم.
من به شما میگویم چرا:
ما به سادگی میتوانیم از امری به این مهمی غفلت کنیم، زیرا در زندگی هوشیارانه ما ثبت نمیشود.ما به لحاظ عاطفی اغلب به اندازه کافی باهوش و زیرک نیستیم که درک کنیم، احساسات ما در باره خودمان تاثیر عمیقی روی زندگی و خوشبختی ما دارد.
هر مجله ی مشهوری که بر می دارید،میتوانید مقاله ایی تحت عنوان یادبگیرید خودتان را دوست بدارید، بخوانید.اما اغلب، این مطالب ارتباط واضحی با خوشبختی ندارند.ممکن است پیام های مقالات روی ما اثر بگذارند، اما نتوانیم آنها را به شیوه ای معنادار به احساس خود ربط دهیم.بسیاری از ما از اینکه بخواهیم به خود بپردازیم، احساس گناه می کنیم.چون این کار به نظرمان خودخواهانه میرسد،حرف مرا باور کنید، اینطور نیست؟
دوست داشتن دیگران
به افرادی که دوست دارید فکر کنید.تصویری از آنها را به ذهن بیاورید.شما آنها را دوست دارید و آماده اید به حرفهای آنها گوش بدهید.از این که همراه آنها باشید، احساس خوشحالی و رضایت میکنید.اگر مساله یا مشکلی داشته باشند، همیشه کنارشان حضور دارید.و هر کار خوبی که از دست تان برمیآید،برای آنها انجام میدهید.
میخواهید آنها خوشبخت باشند و امیدوارید که شما نیز بخشی از خوشبختی آنها باشید.بگذارید این را دیگر دوستی بنامیم.چرا که آنها عملا افراد دیگری هستند که شما دوست شان دارید. وقتی دیگری را دوست دارید، کارهای مثبتی برای او انجام می دهید،میخواهید در صورت لزوم در کنارش باشید، از او حمایت کنید، با او وقت بگذرانید و خواهان خوشبختی او هستید.این نکات مثبت به دلیل آن است که شما دیگران را ارزشمند میدانید و عزت نفس آنها را بالا میبرید.
خوب خودتان چه؟ چه چیزهایی را دوست دارید؟ حالا که می توانید مزایای دوست داشتن را ببینید، آیا نباید همه ی اینها را برای خودتان نیز بخواهید.آیا نمیخواهید خودتان را هم دوست بدارید؟ بله البته!
شاخص های مهم دوست داشتن
دوست دارم که یک خود تحلیلی فوری را ارائه دهم تا در یک لحظه بتوانید سه شاخص حیاتی دوست داشتن خود را بررسی کنید و بدانید چطور باید آنها را در مورد احساسات خودتان به کار ببرید.
مواردی را که در مورد شما مصداق دارد، علامت بزنید:
.آیا از این که برای خودتان وقت بگذرانید، احساس خوشحالی میکنید؟
.آیا معمولا احساس میکنید که فرد دوست داشتنی و خوب هستید؟
.آیا وقتی کار خوبی انجام میدهید و یا با یک چالش مواجه میشوید، دست نوازش به پشت خود می کشید؟ یا خیلی ساده، صرفا به خاطر آنکه خوبی هستید، این کار را انجام میدهید؟
امیدوارم لااقل یک مورد را علامت زده باشید، شاید هم نه! شاید مطمئن نیستید که چنین چیزهایی در مورد خودتان احساس میکنید.مثل این مورد که از بودن با خودتان خوشحال هستید یا این که دست نوازش بر سرخود بکشید.شاید به این دلیل است که در خودآگاه شما این قبیل رفتارها ثبت نشده است.
چرا برای احساسات خود وقت صرف نمیکنیم؟
اعتقاد دارم که این مساله به کمبود هوش هیجانی یا فقدان آن مربوط میشود.در مورد درک احساسات خود، زیرک و باهوش نیستیم.برای آنکه از تولد تا دوران بزرگسالی،افکار و احساسات ما جایی دیگر گره خورده اند.
والدین نادری وجود دارند که به کودکان خود یاد می دهند خود را دوست داشته باشند.آنقدر درگیر و مشغول امور روزانه زندگی خود میشوید که زمانی را صرف آموزش فرزندان خود نمی کنید و به آنها یاد نمی دهید که برای یکدیگر احترام قائل باشند.
تعجبی ندارد که والدین فرزندان خود را به چنین اموری تشویق کنند. زمان میگذرد.ما به کالج یا سرکار می رویم و باز بسیاری مسائل وقت گیر وجود دارند که مانع از آن می شوند که به دوست داشتن خود فکر کنیم.حتی در بررسیهای احساسی با دوستان و همکاران جایی که میتوانیم در مورد زندگی و احساسات خود حرف بزنیم، به ندرت این کار را انجام میدهیم.
بخشی از دوست داشتن خود مستلزم آن است که خودتان را بپذیرید.پذیرش خود شامل پذیرش همه نقاط مثبت و منفی خود است. مهم است درک کنید کسانی که خود را می پذیرند، میتوانند بعضی از باورهای غیرواقع بینانه و فشارهای جامعه را ببینند. این باورها و فشارها توان خوشبختی را تخریب می کنند.
برای مثال فشار فزاینده ایی روی زنان و به ویژه مادران برای کامل بودن وجود داردآنها مجبورند در سایز و شکل مناسب باشند، مدل موی مرتب و کاملی داشته باشند، آرایش چهره شان کامل باشد و مدل لباسی که میپوشند به روز باشد. این لیست بی انتها به نظر میرسد.
باورهای دیگری وجود دارد، مثل سمی برای ابرزن یا ابرمردبودن و سروکله زدن با یک شغل پردردسر، داشتن یک زندگی اجتماعی و یک زندگی خصوصی کامل،یک والد عالی و یک همسر دوست داشتنی بودن و غیره در حالی که همه این کارها را انجام میدهید، احساس می کنید باید یک موازنه و تعادل شگفت انگیزرا رعایت کنید و هرگز عصبانی نشوید و یا در مورد مساله ای آشفته نگردید.
آیا کسی میتواند طبق این ایده آل ها زندگی کند؟ اما مردم سعی میکنند و چیزی کمتر از این اهداف و ایده آل های مسخره میپذیرند و بنابراین هرگز خود را نمی پذیرند،برای آنکه هیچکس نمیتواند همه ی این کارها را همزمان انجام دهد و از پس آنها به خوبی برآید.
پذیرش خود منجر به افزایش عزت نفس میشود.پذیرش خود و پذیرش چیزهایی که به دلایل مختلف دوست داریم آنها را تغییر دهیم منجر به افزایش عزت نفس ما میشود.همانگونه که نسبت با دیگران احساس احترام داریم، در مورد خود نیز همین احساس ارزشمندی را باید داشته باشیم.
برگرفته از کتاب چگونه میتوانیم انسان خوشبختی باشیم؟
10 اصل اساسی برای ایجاد تحول در زندگی.
نوشته پام اسپور.برگردان عفت حیدری.نشرفراروان .1396
اصل دوم
نکات مثبت و خوشایند را در خود پیدا کنید، با کشف آنها احساس توانمندی میکنید
( اصل اول اینجا)
جرات کنید خودتان را دوست بدارید و شادتر باشید خوشبختی به خود ما بستگی دارد ممکن است هیچوقت متوجه نشده باشید که یک حقیقت مهم پشت بدبختی و خوشبختی پنهان است و آن پاسخ به این سوال است:
آیا حقیقتا خودتان را دوست دارید؟ آیا تا به حال به خودتان عشق ورزیده اید؟
بیشتر ما در حالی زندگی میکنیم که این اصل مهم را نادیده میگیریم.صرف نظر از این که خوشبختی یا بدبختی ما در چه سطحی است، در نظر نمیگیریم که این مساله چه ربطی به احساسات ما در باره خودمان دارد چطور این امر امکان دارد؟ چطور میتوانیم امری به این مهمی را در باره احساسی که به خود داریم، مورد غفلت قرار دهیم.
من به شما میگویم چرا:
ما به سادگی میتوانیم از امری به این مهمی غفلت کنیم، زیرا در زندگی هوشیارانه ما ثبت نمیشود.ما به لحاظ عاطفی اغلب به اندازه کافی باهوش و زیرک نیستیم که درک کنیم، احساسات ما در باره خودمان تاثیر عمیقی روی زندگی و خوشبختی ما دارد.
هر مجله ی مشهوری که بر می دارید،میتوانید مقاله ایی تحت عنوان یادبگیرید خودتان را دوست بدارید، بخوانید.اما اغلب، این مطالب ارتباط واضحی با خوشبختی ندارند.ممکن است پیام های مقالات روی ما اثر بگذارند، اما نتوانیم آنها را به شیوه ای معنادار به احساس خود ربط دهیم.بسیاری از ما از اینکه بخواهیم به خود بپردازیم، احساس گناه می کنیم.چون این کار به نظرمان خودخواهانه میرسد،حرف مرا باور کنید، اینطور نیست؟
دوست داشتن دیگران
به افرادی که دوست دارید فکر کنید.تصویری از آنها را به ذهن بیاورید.شما آنها را دوست دارید و آماده اید به حرفهای آنها گوش بدهید.از این که همراه آنها باشید، احساس خوشحالی و رضایت میکنید.اگر مساله یا مشکلی داشته باشند، همیشه کنارشان حضور دارید.و هر کار خوبی که از دست تان برمیآید،برای آنها انجام میدهید.
میخواهید آنها خوشبخت باشند و امیدوارید که شما نیز بخشی از خوشبختی آنها باشید.بگذارید این را دیگر دوستی بنامیم.چرا که آنها عملا افراد دیگری هستند که شما دوست شان دارید. وقتی دیگری را دوست دارید، کارهای مثبتی برای او انجام می دهید،میخواهید در صورت لزوم در کنارش باشید، از او حمایت کنید، با او وقت بگذرانید و خواهان خوشبختی او هستید.این نکات مثبت به دلیل آن است که شما دیگران را ارزشمند میدانید و عزت نفس آنها را بالا میبرید.
خوب خودتان چه؟ چه چیزهایی را دوست دارید؟ حالا که می توانید مزایای دوست داشتن را ببینید، آیا نباید همه ی اینها را برای خودتان نیز بخواهید.آیا نمیخواهید خودتان را هم دوست بدارید؟ بله البته!
شاخص های مهم دوست داشتن
دوست دارم که یک خود تحلیلی فوری را ارائه دهم تا در یک لحظه بتوانید سه شاخص حیاتی دوست داشتن خود را بررسی کنید و بدانید چطور باید آنها را در مورد احساسات خودتان به کار ببرید.
مواردی را که در مورد شما مصداق دارد، علامت بزنید:
.آیا از این که برای خودتان وقت بگذرانید، احساس خوشحالی میکنید؟
.آیا معمولا احساس میکنید که فرد دوست داشتنی و خوب هستید؟
.آیا وقتی کار خوبی انجام میدهید و یا با یک چالش مواجه میشوید، دست نوازش به پشت خود می کشید؟ یا خیلی ساده، صرفا به خاطر آنکه خوبی هستید، این کار را انجام میدهید؟
امیدوارم لااقل یک مورد را علامت زده باشید، شاید هم نه! شاید مطمئن نیستید که چنین چیزهایی در مورد خودتان احساس میکنید.مثل این مورد که از بودن با خودتان خوشحال هستید یا این که دست نوازش بر سرخود بکشید.شاید به این دلیل است که در خودآگاه شما این قبیل رفتارها ثبت نشده است.
چرا برای احساسات خود وقت صرف نمیکنیم؟
اعتقاد دارم که این مساله به کمبود هوش هیجانی یا فقدان آن مربوط میشود.در مورد درک احساسات خود، زیرک و باهوش نیستیم.برای آنکه از تولد تا دوران بزرگسالی،افکار و احساسات ما جایی دیگر گره خورده اند.
والدین نادری وجود دارند که به کودکان خود یاد می دهند خود را دوست داشته باشند.آنقدر درگیر و مشغول امور روزانه زندگی خود میشوید که زمانی را صرف آموزش فرزندان خود نمی کنید و به آنها یاد نمی دهید که برای یکدیگر احترام قائل باشند.
تعجبی ندارد که والدین فرزندان خود را به چنین اموری تشویق کنند. زمان میگذرد.ما به کالج یا سرکار می رویم و باز بسیاری مسائل وقت گیر وجود دارند که مانع از آن می شوند که به دوست داشتن خود فکر کنیم.حتی در بررسیهای احساسی با دوستان و همکاران جایی که میتوانیم در مورد زندگی و احساسات خود حرف بزنیم، به ندرت این کار را انجام میدهیم.
بخشی از دوست داشتن خود مستلزم آن است که خودتان را بپذیرید.پذیرش خود شامل پذیرش همه نقاط مثبت و منفی خود است. مهم است درک کنید کسانی که خود را می پذیرند، میتوانند بعضی از باورهای غیرواقع بینانه و فشارهای جامعه را ببینند. این باورها و فشارها توان خوشبختی را تخریب می کنند.
برای مثال فشار فزاینده ایی روی زنان و به ویژه مادران برای کامل بودن وجود داردآنها مجبورند در سایز و شکل مناسب باشند، مدل موی مرتب و کاملی داشته باشند، آرایش چهره شان کامل باشد و مدل لباسی که میپوشند به روز باشد. این لیست بی انتها به نظر میرسد.
باورهای دیگری وجود دارد، مثل سمی برای ابرزن یا ابرمردبودن و سروکله زدن با یک شغل پردردسر، داشتن یک زندگی اجتماعی و یک زندگی خصوصی کامل،یک والد عالی و یک همسر دوست داشتنی بودن و غیره در حالی که همه این کارها را انجام میدهید، احساس می کنید باید یک موازنه و تعادل شگفت انگیزرا رعایت کنید و هرگز عصبانی نشوید و یا در مورد مساله ای آشفته نگردید.
آیا کسی میتواند طبق این ایده آل ها زندگی کند؟ اما مردم سعی میکنند و چیزی کمتر از این اهداف و ایده آل های مسخره میپذیرند و بنابراین هرگز خود را نمی پذیرند،برای آنکه هیچکس نمیتواند همه ی این کارها را همزمان انجام دهد و از پس آنها به خوبی برآید.
پذیرش خود منجر به افزایش عزت نفس میشود.پذیرش خود و پذیرش چیزهایی که به دلایل مختلف دوست داریم آنها را تغییر دهیم منجر به افزایش عزت نفس ما میشود.همانگونه که نسبت با دیگران احساس احترام داریم، در مورد خود نیز همین احساس ارزشمندی را باید داشته باشیم.
برگرفته از کتاب چگونه میتوانیم انسان خوشبختی باشیم؟
10 اصل اساسی برای ایجاد تحول در زندگی.
نوشته پام اسپور.برگردان عفت حیدری.نشرفراروان .1396