چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ / ۱۴:۳۸
کد مطلب: 56790
۰

معلم اصفهانی؛ مدافع دو سنگر آموزش و سلامت

معلم اصفهانی؛ مدافع دو سنگر آموزش و سلامت
فروغ علیدادی، از معلمان استان اصفهان، مدرک فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارد و 2 سال است که به صورت نیروی آزاد با آموزش و پرورش همکاری می کند. او امسال در دو مدرسه غیر انتفاعی گلستان مهر ناحیه 5 در مقطع متوسطه اول برای 24 دانش آموز دختر و در مدرسه غیر انتفاعی گل‌های هدایت هسته ناحیه 6 پایه اول ابتدایی برای 21 دانش اموز پسر تدریس می کند.

وی در مورد دلیل انتخاب شغل معلمی به پانا گفت: «دلیل انتخاب شغل معلمی عشق و علاقه به این کار بود و این عقیده را دارم کسی که که در حال تحصیل است، باید زکات علم خود را بپردازد و زکات علم من با شغل معلمی پرداخته می شود، خیلی علاقه دارم چیزی را که یاد گرفته ام به کسی یاد بدهم. به نظرم شغل بسیار جذابی است؛ چون می توانی چیزی از دانسته‌هایت را به کسی آموزش دهی، ضمن اینکه امسال که معلم کلاس اول شده ام، ارتباط با بچه‌ها برایم بسیار جذاب تر است، چون می توانم به کسی که هنوز هیچ چیز بلد نیست، پایه یادگیری را تدریس کنم.»

علیدادی در مورد این که چگونه این اقدام خداپسندانه را انجام می‌دهد، عنوان کرد: «خواهر من در بسیج فعالیت دارد و من را به جلسه ای که در زمینه جذب نیروی جهادی برای فعالیت در بیمارستان در بخش مراقبت های ویژه کرونا بود دعوت کرد، در جلسه اعلام کردند که برای رفتن به بیمارستان برای کمک به پزشکان، پرستاران، بیماران و همراهانشان نیروی جهادی زن و مرد می خواهند.»

وی ادامه داد: «من و خواهرم می دانستیم که خانواده با این کار مخالفت می کنند. کرونا شوخی‌پردار نبود، اوایل که آمده بود شناختی رویش وجود نداشت و دقیقا زمانی که ما وارد بیمارستان شدیم زمان اوج گرفتن کرونا بود، ولی من و خواهرم مشوق هم شدیم برای این کار و تصمیم خود را گرفتیم که در بخش کرونا فعالیت کنیم.»

این ز بیان کرد:« زمانی که به خانواده گفتیم، مادرم مخالفت شدیدی کرد، ولی پدرم خیلی با ما همراهی کرد، البته چند روز بعد از شروع شیفت ها مادرم هم همراه ما شد و در این زمینه به ما خیلی کمک کرد.»

علیدادی افزود: «قبل از این که ما وارد این کار بشویم، من و خواهرم کسانی بودیم که با بوی خون و الکل واقعا نمی تواستیم کنار بیاییم حالا چه رسد به این که در بیماستان مشغول کار شویم. ولی لطف خدا بود که این کار برایمان آسان شد. این کار جزو کارهایی بود که دلی انجامش دادم، شرایط خیلی بدی را در بیمارستان می دیدم، ولی هیچگاه ترس به دلم نیامد و جزو کارهایی بود که پا پس نکشیدم، با این که می دانستم ممکن است چه اتفاقات بدی بیفتد.»

وی بیان کرد: «در مدت فعالیت در بیمارستان من نه تنها تدریس مجازی داشتم، بلکه در آن زمان دانشجوی فوق لیسانس بودم ،سخت بود، ولی این کار را مدیریت کردم. مجبور بودم شیفت بیمارستان را شیفت شب بردارم. صبح تا ظهر در مدرسه گلستان مهرناحیه 5 تدریس داشتم، عصر ها کلاس فوق لیسانسم بود و شب را برای شیفت به بیمارستان می رفتم. به لطف خدا در این مدت نه خودم و نه خانواده ام به بیماری کرونا مبتلا نشدیم.»
مرجع : خبرگزاری پانا
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
كاغذ سفيد را هر چقدر هم تميز و زيبا باشد كسی قاب نمی‌گيرد، برای ماندگاری در ذهن‌ها بايد حرفی برای گفتن داشت