سارا حق بین
اهمیت آموزش تابآوری در مدارس
باشگاه تاب آوری
اهمیت آموزش تابآوری در مدارس
باشگاه تاب آوری
سارا حق بین
به گزارش میگنا به راستی که کودکان تابلوی رسای جامعه هستند. مغز آنها به لطف نوروپلاستیسیته در سنین جوانی انعطافپذیر است و به سرعت رشد میکند. این ظرفیت برای یادگیری، میتواند بزرگترین عامل آسیبپذیری کودکان نیز باشد، زیرا تجربیات اولیه در زندگی، نحوه ارتباط آنها با دیگران و خود را تا آخر عمر شکل میدهد.
اگر این تجارب حول محور عشق، ایمنی و امنیت باشد، عالی است. اما متأسفانه همه کودکان شرایط پرورشی با کیفیتی ندارند. عوامل اجتماعی، فرهنگی، نژادی و اقتصادی بر فرصتها و تجربیات کودکان تأثیر میگذارد. برخی از سیستمهای خانواده، الگوهای رفتاری نامطلوبی را تداوم میبخشند که ممکن است مانع رشد کودک شود.
در نهایت، این میتواند منجر به مشکلات اجتماعی و روانی شود. البته بسیاری از کودکان در مواجهه با مشکلات تابآور میشوند. اما تابآوری نباید از آسیب ناشی شود. تابآوری در مدارس میتواند از محیطهای خانه و کلاسهای آموزشی حمایتکننده و مدرسه شروع شود و توسعه یابد.
معلمانی که تابآوری را آموزش میدهند قادر هستند مسیر زندگی دانشآموزان را تغییر دهند. آموزش تابآوری در کلاس آسان نیست، اما بسیار مهم است. آموزش تابآوری فراتر از حفظ کردن، محاسبه و سایر روشهای یادگیری سنتی است زیرا نیاز به تعامل دائمی دارد. تابآوری در مورد فرآیند تبدیل شدن است که کودکان پس از ایجاد باوری استوار در مورد جایگاه خود در جهان، آن را درک میکنند. وقتی دانشآموزان باور کنند که شایستگی و توانایی غلبه بر چالشها را دارند، تابآور میشوند. اما معلمان چگونه این باور را در کلاس درس آموزش میدهند؟
عوامل موثر در تابآوری کودکان:
دوران کودکی بسیاری از ایدهها و عادات اصلی ما را شکل میدهد. هر تعامل یا رابطهای بر ما تأثیر میگذارد، از جمله پویایی بین والدین، بستگان نزدیک، خواهر و برادر و معلمان. نحوه واکنش عاطفی دانشآموزان به یک موقعیت ممکن است یادگاری از تجربیات دوران کودکی باشد. به همین دلیل، سناریوهای آسیبزا در دوران کودکی میتوانند عواقب بزرگی در بزرگسالی داشته باشند.
فرهنگ نیز بر شکلگیری تابآوری در کودکان تأثیر میگذارد. علاوه بر این، هنجارها و ساختارهای اجتماعی، پارامترهای خاصی را تعریف میکنند که پتانسیل کودک را برای رفاه، موفقیت و شادی به حداکثر یا به حداقل میرسانند.
شبکههای خانوادگی در هم تنیده میتوانند به عنوان یک حائل در برابر شرایط اجتماعی نامطلوب عمل کنند و کودکان را محافظت نمایند. پیوندهای خانوادگی استحکام و تابآوری افراد را تقویت میکند.
والدین هلیکوپتری (حمایت بیش از حد والدین) موجب میشود کودکان اعتماد به استقلال واقعی و متکی به خود را نداشته باشند و این میل بیش از حد به حمایت از کودکان میتواند نتیجه معکوس داشته باشد، مثلاً برخی از والدین تکالیف فرزندانشان را انجام میدهند. آنها میخواهند از فرزندانشان در برابر استرس یا ماهیت طاقتفرسا محافظت کنند. این نگرش والدین حتی اگر با نیت خوب باشد، اثرات معکوس دارد.
زیرا کودکان در مواجهه با یک چالش، به جای ایجاد مکانیسمهای مقابله یا اعتماد به توانایی خود در مواجهه با چالش، درماندگی آموخته شده را به وجود میآورند. والدین هلیکوپتری میتوانند در عزتنفس پایین، اعتماد به نفس کم، اضطراب و افسردگی متبلور شود.
نقش مدارس در تابآوری:
در اینجا نقش محوری معلمان در برخورد با این موضوع برجسته است. در واقع، وظیفه اساسی معلمان آموزش مهارتهای تابآوری به کودکان است. آنها مسئولیت، سازماندهی، خویشتنداری و آیندهنگری را آموزش میدهند. این مهارتها ممکن است در آزمایشهای استاندارد ارزیابی نشوند، اما همانطور که کودکان سفر خود را به سمت بزرگسالی ترسیم میکنند، تا حد زیادی مهمترین مهارتهای زندگی هستند که آموزش میبینند.
کودکانی که تابآوری دارند بهتر میتوانند با ناامیدی روبرو شوند، از شکست درس بگیرند، با شکست کنار بیایند و با تغییرات سازگار شوند. هنگامی که به عزم، صلابت و پشتکار کودکان برای مقابله با مشکلات و مقابله با چالشهای عاطفی مدرسه و زندگی توجه میکنیم، تابآوری را در کودکان تشخیص میدهیم. بنابراین ضروری است که معلمان راهبردهای بد فرزندپروری را جایگزین کرده و چارچوبی را اجرا کنند که تابآوری را تقویت نماید.
ویژگی تابآوری در دانشآموزان:
تابآوری به عنوان یک مهارت فردی که فقط در بزرگسالی بدست میآید اشتباه درک شده است. وقتی تابآوری را به عنوان یک ویژگی که به طور طبیعی در بزرگسالی ایجاد میشود تصور میکنیم، فرض میکنیم که هرکس به تنهایی قدرت خود را پیدا میکند. در حالیکه این مهارتها بدون پرورش و آموزش رشد نمیکنند. از این رو، معلمانی که تابآوری را در کلاس درس آموزش میدهند، میتوانند زندگی بسیاری را تغییر دهند.
سنی که ممکن است به تابآوری دست پیدا کنیم مشخص نیست، بلکه سنی فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی است.
تابآوری را میتوان ترکیبی از موارد زیر در نظر گرفت:
مدرسه نقش بزرگی در زندگی کودکان ایفا میکند، محیطی که در آن به طور متوسط حداقل 15000 ساعت وقت میگذارنند. در سیستم سنتی مدرسه، معلمان تمایل دارند به کودکان، زمانی که نمرات خوبی کسب میکنند یا رفتار مورد انتظاری دارند، پاداش دهند.
اغلب، مربیان وقتی دانشآموزان را از نظر تحصیلی موفق ارزیابی نمیکنند یا زمانی که رفتاری نامناسبی از خود نشان میدهند، تنبیه میکنند. البته همه سیستمهای آموزشی با این دوگانگی «خوب یا بد» عمل نمیکنند.
به عنوان مثال، سیستم آموزشی فنلاند به دلیل اصلاحات آموزشی پیشرفته، وجود اشکال استاندارد ارزیابی و نمرهدهی فردی دانشآموزان مشهور است. این محیط کلنگر، برابری و همکاری را در مقابل رقابت تقویت میکند. در گذشته، معلمان توجه زیادی به رویکردهای مبتنی بر کمبود داشتند، جایی که از اقدامات انضباطی و تنبیه برای مدیریت مشکلات رفتاری استفاده میشد اما از آنجا که زمانه در حال تغییر هست؛ یک رویکرد جدید، تحت تأثیر روانشناسی مثبت، مدل مبتنی بر اهمیت به نقاط قوت را با موفقیت در کلاس درس مورد توجه قرار میدهد.
به این معنی که به جای تمرکز بر صفات نامطلوب، از معلمان خواسته میشود تا روی نقاط قوت دانشآموز تمرکز کنند و در عین حال بهباشی و تابآوری را ارتقا دهند.
در محیط مدرسه، زمانی میتوان به این امر دست یافت که عناصر زیر در آن گنجانده شوند:
به عنوان مثال، خانم کارول دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، معلمان را ترغیب میکند که از دانشآموزان بخواهند اغلب در مورد رشد شخصی فکر کنند. او به معلمان توصیه میکند که جملات و سوالات زیر را از دانشآموزان بپرسند:
«شما میتوانید افکار خود را کنترل کنید. اگر از آنها در راه درست استفاده کنید، میتوانید ذهن خود را تقویت کنید.
وای واقعاً نمره خوبی بود، شما حتماً سخت تلاش کردهاید تا بتوانید به آن برسید.
امروز چه آموختی؟
امروز اشتباهی که از آن درس گرفتی چیست؟
چه چیزی از این شکست میتوانید بیاموزید؟
دفعه بعد که در این موقعیت قرار گرفتید چه خواهید کرد؟»
وقتی این سؤالات به طور منظم از کودکان پرسیده میشود، ممکن است به دانشآموزان کمک کند تا بینشی در مورد تجربیات خود پیدا کنند، پیشرفت خود را پیگیری کنند و از قبل برنامه ریزی نمایند. نتیجه این فرآیند میتواند شامل افزایش احساس عزتنفس و استقلال، ایمان و اطمینان به خود برای دانشآموزان باشد. از طرفی زمانی که مربیان به دانشآموزان خود ایمان داشته باشند و رشد آنها را در اولویت قرار دهند، دانشآموزان میتوانند پیشرفت خود را توسعه داده و تابآوری خود را افزایش دهند.
در حالت ایدهآل، مدرسه فضایی است که دانشآموزان در آن مهارتها یا وظایف خاصی را دنبال میکنند تا زمانی که به آنها تسلط پیدا کنند. از آنجایی که همه دانشآموزان در یادگیری و توسعه مهارتها سرعت یکسانی ندارند، منطقی است که به جای نتیجه، به فرآیند پاداش داده شود.
متأسفانه محدودیت زمان و تعداد دانشآموزان این کار را دشوار میکند. اما حتی شروع فرآیند کار به سمت تسلط میتواند تابآوری ایجاد کند. بینش و تغییر دیدگاه در مورد شکست و موفقیت، کلیدی برای دستیابی به هر مهارتی است. وقتی همه چیز سخت میشود، دیگران برای کمک آنجا هستند. همسالان یا معلمان میتوانند پیشرفت، تکنیک یا تمرین فرد را تسهیل کنند.یادگیری بدون شکست انجام نمیشود.
وقتی دیگران موفقیت را تجربه میکنند، برخی افراد حسادت میکنند. با این حال، کار و زمانی که شخصی به مهارت خاصی اختصاص داده، ممکن است کمتر قابل مشاهده باشد. برای معلمان، پاسخها و سوالاتی که رشد را تشویق می کند، به کلاس آنها کمک می کند تا بر وظایف و لحظات دشوار غلبه کنند.
سؤالاتی که به خوبی بیان شوند ممکن است به دانش آموزان کمک کند تا موقعیت را به عنوان یک فرصت مبتنی بر رشد درک کنند. این سوالات عبارتند از:
ترجمه سارا حق بین از اینجا
باشگاه تاب آوری
سارا حق بین
به گزارش میگنا به راستی که کودکان تابلوی رسای جامعه هستند. مغز آنها به لطف نوروپلاستیسیته در سنین جوانی انعطافپذیر است و به سرعت رشد میکند. این ظرفیت برای یادگیری، میتواند بزرگترین عامل آسیبپذیری کودکان نیز باشد، زیرا تجربیات اولیه در زندگی، نحوه ارتباط آنها با دیگران و خود را تا آخر عمر شکل میدهد.
اگر این تجارب حول محور عشق، ایمنی و امنیت باشد، عالی است. اما متأسفانه همه کودکان شرایط پرورشی با کیفیتی ندارند. عوامل اجتماعی، فرهنگی، نژادی و اقتصادی بر فرصتها و تجربیات کودکان تأثیر میگذارد. برخی از سیستمهای خانواده، الگوهای رفتاری نامطلوبی را تداوم میبخشند که ممکن است مانع رشد کودک شود.
در نهایت، این میتواند منجر به مشکلات اجتماعی و روانی شود. البته بسیاری از کودکان در مواجهه با مشکلات تابآور میشوند. اما تابآوری نباید از آسیب ناشی شود. تابآوری در مدارس میتواند از محیطهای خانه و کلاسهای آموزشی حمایتکننده و مدرسه شروع شود و توسعه یابد.
معلمانی که تابآوری را آموزش میدهند قادر هستند مسیر زندگی دانشآموزان را تغییر دهند. آموزش تابآوری در کلاس آسان نیست، اما بسیار مهم است. آموزش تابآوری فراتر از حفظ کردن، محاسبه و سایر روشهای یادگیری سنتی است زیرا نیاز به تعامل دائمی دارد. تابآوری در مورد فرآیند تبدیل شدن است که کودکان پس از ایجاد باوری استوار در مورد جایگاه خود در جهان، آن را درک میکنند. وقتی دانشآموزان باور کنند که شایستگی و توانایی غلبه بر چالشها را دارند، تابآور میشوند. اما معلمان چگونه این باور را در کلاس درس آموزش میدهند؟
عوامل موثر در تابآوری کودکان:
دوران کودکی بسیاری از ایدهها و عادات اصلی ما را شکل میدهد. هر تعامل یا رابطهای بر ما تأثیر میگذارد، از جمله پویایی بین والدین، بستگان نزدیک، خواهر و برادر و معلمان. نحوه واکنش عاطفی دانشآموزان به یک موقعیت ممکن است یادگاری از تجربیات دوران کودکی باشد. به همین دلیل، سناریوهای آسیبزا در دوران کودکی میتوانند عواقب بزرگی در بزرگسالی داشته باشند.
فرهنگ نیز بر شکلگیری تابآوری در کودکان تأثیر میگذارد. علاوه بر این، هنجارها و ساختارهای اجتماعی، پارامترهای خاصی را تعریف میکنند که پتانسیل کودک را برای رفاه، موفقیت و شادی به حداکثر یا به حداقل میرسانند.
شبکههای خانوادگی در هم تنیده میتوانند به عنوان یک حائل در برابر شرایط اجتماعی نامطلوب عمل کنند و کودکان را محافظت نمایند. پیوندهای خانوادگی استحکام و تابآوری افراد را تقویت میکند.
والدین هلیکوپتری (حمایت بیش از حد والدین) موجب میشود کودکان اعتماد به استقلال واقعی و متکی به خود را نداشته باشند و این میل بیش از حد به حمایت از کودکان میتواند نتیجه معکوس داشته باشد، مثلاً برخی از والدین تکالیف فرزندانشان را انجام میدهند. آنها میخواهند از فرزندانشان در برابر استرس یا ماهیت طاقتفرسا محافظت کنند. این نگرش والدین حتی اگر با نیت خوب باشد، اثرات معکوس دارد.
زیرا کودکان در مواجهه با یک چالش، به جای ایجاد مکانیسمهای مقابله یا اعتماد به توانایی خود در مواجهه با چالش، درماندگی آموخته شده را به وجود میآورند. والدین هلیکوپتری میتوانند در عزتنفس پایین، اعتماد به نفس کم، اضطراب و افسردگی متبلور شود.
نقش مدارس در تابآوری:
در اینجا نقش محوری معلمان در برخورد با این موضوع برجسته است. در واقع، وظیفه اساسی معلمان آموزش مهارتهای تابآوری به کودکان است. آنها مسئولیت، سازماندهی، خویشتنداری و آیندهنگری را آموزش میدهند. این مهارتها ممکن است در آزمایشهای استاندارد ارزیابی نشوند، اما همانطور که کودکان سفر خود را به سمت بزرگسالی ترسیم میکنند، تا حد زیادی مهمترین مهارتهای زندگی هستند که آموزش میبینند.
کودکانی که تابآوری دارند بهتر میتوانند با ناامیدی روبرو شوند، از شکست درس بگیرند، با شکست کنار بیایند و با تغییرات سازگار شوند. هنگامی که به عزم، صلابت و پشتکار کودکان برای مقابله با مشکلات و مقابله با چالشهای عاطفی مدرسه و زندگی توجه میکنیم، تابآوری را در کودکان تشخیص میدهیم. بنابراین ضروری است که معلمان راهبردهای بد فرزندپروری را جایگزین کرده و چارچوبی را اجرا کنند که تابآوری را تقویت نماید.
ویژگی تابآوری در دانشآموزان:
تابآوری به عنوان یک مهارت فردی که فقط در بزرگسالی بدست میآید اشتباه درک شده است. وقتی تابآوری را به عنوان یک ویژگی که به طور طبیعی در بزرگسالی ایجاد میشود تصور میکنیم، فرض میکنیم که هرکس به تنهایی قدرت خود را پیدا میکند. در حالیکه این مهارتها بدون پرورش و آموزش رشد نمیکنند. از این رو، معلمانی که تابآوری را در کلاس درس آموزش میدهند، میتوانند زندگی بسیاری را تغییر دهند.
سنی که ممکن است به تابآوری دست پیدا کنیم مشخص نیست، بلکه سنی فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی است.
تابآوری را میتوان ترکیبی از موارد زیر در نظر گرفت:
- شایستگی اجتماعی و ارزشهای اجتماعی
دلبستگی به خانواده، مدرسه و یادگیری
مهارتهای حل مسئله
سبک مقابلهای موثر
تصویر مثبت از خود
مدرسه نقش بزرگی در زندگی کودکان ایفا میکند، محیطی که در آن به طور متوسط حداقل 15000 ساعت وقت میگذارنند. در سیستم سنتی مدرسه، معلمان تمایل دارند به کودکان، زمانی که نمرات خوبی کسب میکنند یا رفتار مورد انتظاری دارند، پاداش دهند.
اغلب، مربیان وقتی دانشآموزان را از نظر تحصیلی موفق ارزیابی نمیکنند یا زمانی که رفتاری نامناسبی از خود نشان میدهند، تنبیه میکنند. البته همه سیستمهای آموزشی با این دوگانگی «خوب یا بد» عمل نمیکنند.
به عنوان مثال، سیستم آموزشی فنلاند به دلیل اصلاحات آموزشی پیشرفته، وجود اشکال استاندارد ارزیابی و نمرهدهی فردی دانشآموزان مشهور است. این محیط کلنگر، برابری و همکاری را در مقابل رقابت تقویت میکند. در گذشته، معلمان توجه زیادی به رویکردهای مبتنی بر کمبود داشتند، جایی که از اقدامات انضباطی و تنبیه برای مدیریت مشکلات رفتاری استفاده میشد اما از آنجا که زمانه در حال تغییر هست؛ یک رویکرد جدید، تحت تأثیر روانشناسی مثبت، مدل مبتنی بر اهمیت به نقاط قوت را با موفقیت در کلاس درس مورد توجه قرار میدهد.
به این معنی که به جای تمرکز بر صفات نامطلوب، از معلمان خواسته میشود تا روی نقاط قوت دانشآموز تمرکز کنند و در عین حال بهباشی و تابآوری را ارتقا دهند.
در محیط مدرسه، زمانی میتوان به این امر دست یافت که عناصر زیر در آن گنجانده شوند:
- محیط فیزیکی امن، پایدار و مطمئن
فضایی امن از نظر روانی
روابط حمایتی و یک جامعه در هم تنیده و هماهنگ
احساس تعلق و هویت
هنجارهای اجتماعی مثبت
فرصتهایی برای مهارتسازی، تصمیمگیری و برنامهریزی
ادغام اجتماعی و فرهنگی خانواده و جامعه
به عنوان مثال، خانم کارول دوک استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، معلمان را ترغیب میکند که از دانشآموزان بخواهند اغلب در مورد رشد شخصی فکر کنند. او به معلمان توصیه میکند که جملات و سوالات زیر را از دانشآموزان بپرسند:
«شما میتوانید افکار خود را کنترل کنید. اگر از آنها در راه درست استفاده کنید، میتوانید ذهن خود را تقویت کنید.
وای واقعاً نمره خوبی بود، شما حتماً سخت تلاش کردهاید تا بتوانید به آن برسید.
امروز چه آموختی؟
امروز اشتباهی که از آن درس گرفتی چیست؟
چه چیزی از این شکست میتوانید بیاموزید؟
دفعه بعد که در این موقعیت قرار گرفتید چه خواهید کرد؟»
وقتی این سؤالات به طور منظم از کودکان پرسیده میشود، ممکن است به دانشآموزان کمک کند تا بینشی در مورد تجربیات خود پیدا کنند، پیشرفت خود را پیگیری کنند و از قبل برنامه ریزی نمایند. نتیجه این فرآیند میتواند شامل افزایش احساس عزتنفس و استقلال، ایمان و اطمینان به خود برای دانشآموزان باشد. از طرفی زمانی که مربیان به دانشآموزان خود ایمان داشته باشند و رشد آنها را در اولویت قرار دهند، دانشآموزان میتوانند پیشرفت خود را توسعه داده و تابآوری خود را افزایش دهند.
در حالت ایدهآل، مدرسه فضایی است که دانشآموزان در آن مهارتها یا وظایف خاصی را دنبال میکنند تا زمانی که به آنها تسلط پیدا کنند. از آنجایی که همه دانشآموزان در یادگیری و توسعه مهارتها سرعت یکسانی ندارند، منطقی است که به جای نتیجه، به فرآیند پاداش داده شود.
متأسفانه محدودیت زمان و تعداد دانشآموزان این کار را دشوار میکند. اما حتی شروع فرآیند کار به سمت تسلط میتواند تابآوری ایجاد کند. بینش و تغییر دیدگاه در مورد شکست و موفقیت، کلیدی برای دستیابی به هر مهارتی است. وقتی همه چیز سخت میشود، دیگران برای کمک آنجا هستند. همسالان یا معلمان میتوانند پیشرفت، تکنیک یا تمرین فرد را تسهیل کنند.یادگیری بدون شکست انجام نمیشود.
وقتی دیگران موفقیت را تجربه میکنند، برخی افراد حسادت میکنند. با این حال، کار و زمانی که شخصی به مهارت خاصی اختصاص داده، ممکن است کمتر قابل مشاهده باشد. برای معلمان، پاسخها و سوالاتی که رشد را تشویق می کند، به کلاس آنها کمک می کند تا بر وظایف و لحظات دشوار غلبه کنند.
سؤالاتی که به خوبی بیان شوند ممکن است به دانش آموزان کمک کند تا موقعیت را به عنوان یک فرصت مبتنی بر رشد درک کنند. این سوالات عبارتند از:
- در طول این کار چه چیزی یاد گرفتید؟ از چه نظر سخت بود؟
آیا اشتباهی مرتکب شدید؟ اگر چنین است، چه اشتباهی؟
در طول این فعالیت از چه مهارتهایی استفاده کردید؟ آیا قبلاً از اینها استفاده کرده بودید؟
اگر بخواهید همه چیز را از نو شروع کنید، دفعه بعد کاری متفاوت انجام میدهید؟
چه توصیهای به دانشآموزی دارید که تازه این کار را شروع میکند؟
ترجمه سارا حق بین از اینجا