گفتگو ابزاری کارآمد در معنا درمانی
گفتگو ابزاری کارآمد در معنا درمانی
انسانها باید یاد بگیرند که معنا را در زندگی پیدا کنند و انسانهایی که در پیدا کردن معنای زندگی خود دچار مشکل هستند میتوانند از یک درمانگر خوب کمک بگیرند در معنای زندگی فرد به انجام کارهای ارزشمند و دوست داشتنی سوق داده میشود
باید در نظر داشته باشیم انسانها میل به شدن در جهت رشد و تکامل دارند و این شدن هاست که به زندگی انسان ها معنا میباشد اگر انسان از این شدن ها سرپیچی کنند خود را محبوس شده در اتاقی کوچک و تاریک میابند،سوق دادن بیمار به سمت معنای زندگی از روشهای مختلفی انجام میشود یک درمانگر خوب نخست به صحبت های بیمار گوش میدهد و نکات کلیدی را پیدا میکند نکاتی که فرد از آنها در خاطرات گذشته،حال و آینده یاد میکند و درمانگر میتواند با تاکید بر آنها پلی بین خود و بیمار ایجاد کند و بیمار را در موقعیتی خاص قرار دهد،درمانگر در این گوش کردن ها حتی بیمار را تشویق میکند اگر رویایی را در خواب میبیند برای او تعریف کند،و با کمک این نکات و روشهای مطمعن فرد را به بهترین موقعیت در شرایط زندگیش سوق میدهیم که بهترین تصمیم را بگیرد یکی از کمک کننده ترین شیوه در معنادرمانی گفتگو هست گفتگو میان بیمار و درمانگر اگر حتی با همدلی و همدردی همراه باشد کمک شایانی در درمان میکند
گفتگوها را به چهار قسمت تقسیم میکنیم:گفتگوی اولیه یعنی هر آنچه که بر فرد گذشته تا به اینجا رسیده است خاطرات کودکی،نوجوانی،ازدواج،محل کار…که هدف آن شناخت ارزشها،بعد روحی و اجتماعی و شناخت عمیق فرد برای سوق جلسات مشاوره است و درمانگر برای ادامه گفتگو از جملات کلیدی من میفهمم و یا حتی من نفهمیدم استفاده میکند،یادمان باشد در جلسات مشاوره از نصیحت کردن کاملا بپرهیزیم.
گفتگوی میانی:در این مرحله درمانگر به یک تحلیل از نگرانی ها و احساسات بیمار میرسد و پیشنهاد هایی جزئی یادمان باشد جزئی به بیمار میدهد زیرا بیمار در تصمیم هایی که میگیرد باید آزاد باشد و مسئولیت را خود بپذیرد،در واقع در این مرحله تاکید بر نکات کلیدی خواهیم داشت و در آخر گفتگوی پایانی در این مرحله علائم بیماری کاهش میاید و اعتماد به نفس و عزت بیمار افزایش یافته فرد آماده است به تنهایی با مشکلات خود کنار بیاید گفتگوی بعدی این مرحله با درخواست بیمار جهت بررسی عملکردش انجام میشود اما مهارت های اساسی در این گفتگو ها توجه به نکات کلیدی،قصد متناقض،بازتاب زدایی،سازگاری نگرشی و جهت گیری بسوی معنا استفاده میشود
ما همیشه معجزه رادرشفا می دانیم :
اماآیاتو می دانی که لبخند های گرمت و دستان پرمهرت چه معجزه هامی کند؟
یک بیمار ممکن است نامت را فراموش کند :اما لبخندت هرگز