شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰ / ۱۴:۰۷
کد مطلب: 57032
۳
برگرفته از پژوهش نامه دکتر پرویز دباغی

شخصیت چیست و روانشناسی شخصیت کدام است ؟

Personality
شخصیت چیست و روانشناسی شخصیت کدام است ؟
روانشناسی شخصیت به تفاوت های فردی در تفکر، احساس و رفتار اشاره دارد.
در این شاخه از روان شناسی ابعاد مختلف شخصیت، جنبه های ادراكی، هیجانی، ارادی و بدنی افراد و چگونگی سازگاری فرد با محیط مورد مطالعه قرار می گیرد.

تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد». شخصیت به همه خصلت ها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.

به گزارش میگنا نظری اجمالی به تعاریف شخصیت، نشان می‌دهد که تمام معانی شخصیت را نمی‌توان در یک نظریه خاص یافت. برای مثال کارل راجرز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می‌دانست که محور تمام تجربه‌های وجودی بود. یا گوردن آلپورت شخصیت را مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت‌های فردی را جهت می‌دهد تلقی کرده است. واتسون شخصیت را مجموعه سازمان یافته‌ای از عادات می‌پنداشت و زیگموند فروید، عقیده داشت که شخصیت از نهاد(ID)، خود(Ego) و فراخود(Super ego) ساخته شده است.

تاریخچه مطالعه روان‌شناسی شخصیت
کوشش دانشمندان برای توصیف و طبقه‌بندی منش آدمی را می‌توان در یونان باستان ردیابی کرد. در عهد باستان، تفاوت افراد را از نظر خلق و مزاج به غلبه یکی از مزاج‌های چهارگانه(خون، صفرای سیاه، بلغم و صفرای زرد) نسبت می‌دادند و بر این اساس، افراد را به چهار سنخ یا تیپ شخصیتی: دموی ‌مزاج، سوداوی ‌مزاج(مالیخولیایی)، بلغمی‌ مزاج و صفراوی ‌مزاج طبقه‌بندی می‌کردند. بدین ترتیب، ضمن این‌که افراد به سنخ‌های مختلف شخصیتی طبقه‌بندی می‌شدند علت تفاوت‌های فردی نیز توجیه می‌شد. این نظریه تا قرن 19 همچنان دوام یافت.

نظریه‌های شخصیت، طی دوران شکل‌گیری خود مانند هر پدیده دیگری تحت تاثیر عوامل مختلف تاریخی قرار گرفته‌اند. از آن میان، چهار عامل نقش موثری داشته‌اند که عبارتند از: پیشرفت طب بالینی اروپا، روش‌های روان‌سنجی، روان‌شناسی رفتارگرایی و روان‌شناسی گشتالت. علاوه بر این عوامل تاریخی، عوامل معاصر موجود نیز در روان‌شناسی شخصیت تاثیر گذاشته‌اند. از جمله این عوامل می‌توان از پیدایش یا تکامل رشته‌هایی مانند روان‌شناسی میان‌فرهنگی، فرایندهای شناختی، روان‌شناسی در پهنه زندگی(تمام مدت عمر) و انگیزش نام برد
.
روان‌شناسان شخصیت برای مطالعه و تحقیق، از چهار نوع داده استفاده می‌کنند که عبارتند از: داده‌های مربوط به سوابق زندگی فرد، داده‌های جمع‌آوری شده توسط مشاهده‌گر، داده‌های حاصل از آزمون‌ها و داده‌های حاصل از گزارش‌های شخصی. هر یک از روان‌شناسان، نوعی از این داده‌ها را ترجیح می‌دهند. اما همه آن‌ها در مورد فایده بالقوه هر یک از انواع چهارگانه داده‌ها تردیدی ندارند.
شخصيت
عدهء كمي از مردم را مي بينيم كه از وضع خود كاملا راضي اند، بيشتر افراد معتقدند كه از ويژگيهاي مرموزي كه براي موفقيت اجتماعي لازم اند، برخوردار نيستند. در بين اين ويژ گيهاي مطلوب صفتي است كه آن را معمولا ((شخصيت)) مي نامند.در نظر روانشناسان، معناي كلمهء شخصيت فراتر از صفت جذابيت است كه ما را وادار ميكند در مورد دارندهء آن بگوييم كه (( فردي با شخصيت است.)).

شخصيت يك فرد از تمام صفات او تشكيل يافته است.
انواع صفت: ثابت قدمي، عجله، معاشرتي بودن، ميهن دوستي، مانند صفات ديگر كه علاقهء انسان را بيان ميكند مثل: زيبايي شناسي، ورزش دوستي و غيره. از جملهء صفات مهم خُلق و خو را ميتوان نام گرفت. اين صفات شامل ويژه گيهاي مثل : خوش بيني و بد بيني، زودرنجي و تُرشرويي، تحريك پذيري و ملايمت است.
 
در مورد صفات شخصيتي
در بارهء صفات شخصيتي، دو بُعد از شخصيت را روانشناسان مد نظر ميگيرند كه يكي، ( برون گرايي ٍExtraversion ) و ديگري ( درون گرايي Intraversion ) ميباشد. از سالهاست كه هيچ بُعدي از شخصيت به اندازهء بُعديكه به وسيلهء اين دو كلمه بيان ميشود، جلب توجه نكرده است.
روانشناس مشهور آلماني بنام كارل گوستاو يونگ ( Carl Gustav Jung) برون گرايي و درون گرايي را چنين تعريف ميكند :
برون گرا ، شخصي است كه بيشتر به اشيا و اشخاص جهان بيرون علاقمند است، و درون گرا، شخصي است كه بيشتر به افكار و احساسات خود علاقه دارد. برون گرا در زمان حال زندگي ميكند، به دارايي و موفقيت خود ارزش قايل است ، ولي درون گرا در آينده زندگي ميكند و به ملاكها و عقايد خود ارج مي نهد.
برون گرا به جهان محسوس و قابل لمس علاقمند است، در حاليكه درون گرا به نيروهاي زير بنايي و قوا نين طبيعت علاقه دارد. برون گرا اهل عمل است، داراي عقل متعارف و درون گرا اهل تخيل و ادراك شهودي است.
برون گرا مايل به عمل است و به آساني تصميم ميگيرد، در حاليكه درون گرا تحليل و طرح را ترجيح ميدهد و پيش از تصميم گيري ترديد نشان ميدهد.
شخصيت عبارت است از تركيب پيچيده اي از نيرو هاي دروني كه شيوه اي را قالب ريزي ميكند تا فرد به آن شيوهء آن نوع شخص بودن را كه هست، ادامه بدهد.
شخصيت، نظام آرزو ها و مقاصدي است كه شيوهء شخصي فرد را در مورد سازگاري با محيط خود تشكيل ميدهد. انگيزه ها، كليد هايي هستند كه در را به روي شناخت كاملتر ساخت و كار كرد شخصيت و همچنين رشد خلق و خوي هيجاني باز ميكنند. شخصيت، فاكتور هايي هستند كه در رفتار و خاطر انسان رول بازي ميكنند و تا دير زمان باقي ميمانند.
دوره نوجوانى و جوانى، مرحله ‏اى حساس از شكل‏ گيرى شخصيت انسان‏ است كه شناخت ويژگيهاى آن و توجه به عواملى كه در شكل دادن به ‏ساختار شخصيتى جوان نقش اساسى دارد از نيازهاى مقدماتى ولى ضرورى‏ جوانان و اولياء تربيت و مربيان پرورشى به شمار مى‏رود. ضرورت اين امرتجربه‏ اى است ملموس و مشهود براى همه آنانى كه با عنايت‏ به اين مهم،دوره جوانى را سپرى كرده و به مراحل بعدى رسيده ‏اند.
چه اينكه در رهنمودهاى دينى نيز با اهتمام ويژه‏ اى به اين مرحله نگريسته شده و تلاش‏ شده است اذهان متوجه اهميت آن گردد.
پرواضح است كه شكل‏ گيرى‏ ساختار شخصيت آدمى از نخستين روزهاى زندگى و حتى پيش از آن آغازمى‏شود و اين امر تا آخرين لحظات حيات ادامه مى‏يابد اما سالهاى نخستين ‏زندگى بويژه دوره نوجوانى و جوانى كه علاوه بر ويژگيهاى روحى و جسمى‏ اين دوره، گام نهادن در جامعه و قرار گرفتن در روابط و مناسبات اجتماعى‏ نيز به صورتى بسيار شاخص در ساختار روحى و شخصيتى و منش انسانى فردتاثير میگذارد را نمیتوان به اميد سالهاى بعد رها كرد.
جوان با احساس‏ شخصيت مستقل همزمان با حضور در جامعه و شكل دادن به روابط اجتماعى خود، مرحله‏ اى بسيار حساس از حيات انسانى خويش را تجربه‏ مى‏كند و آغاز اين تجربه اگر با آموزشها و آگاهي هاى لازم و واقع‏ بينى وخردورزى كافى همراه نباشد آفت ها و خطرهايى را در پى دارد كه چه بسا مسير زندگى او را كاملا دگرگون مى‏سازد و تجربه‏ هاى تلخى را بر جاى‏ مى‏گذارد.
مسؤليت دست‏ اندركاران آموزشى و اولياء تربيتى نسبت‏ به مقطع ‏سنين جوانى بسيار سنگين، حساس و باظرافت است. اين مسؤوليت را تنهامى‏توان با آميزه ‏اى از جامع‏ نگرى، حسن تدبير، بردبارى، دلسوزى، آگاهى‏ كافى، و همفكرى به انجام رساند.
هر گونه شتابزدگى، يكسويه‏ نگرى، افراط،سهل ‏انگارى و برخوردهاى ناشيانه میتواند آثار نامطلوب و گاه‏ جبران‏ ناپذيرى را بر جاى گذارد.
شناخت نقاط عطف در زندگى و شخصيت و ساختار روحى جوان،نيازها، عوامل تاثيرگذار، موانع بازدارنده، و آگاهى از شاخص هاى رشد و كمال‏ در جوان و نوجوان، ضرورتى است كه هم جوانان در شكل‏ دهى  ‏شخصيت‏ خويش، سخت نيازمند آنند و هم اولياء و مربيان تربيتى و آموزشى‏ و نيز مراكز و محافلى كه مساله جوان در حوزه مسؤوليت آنان میگنجد.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
طوری زندگی كن كه اسمت با جسمت زیر خاك نرود