باشگاه تابآوری
حیطه های ششگانه تابآوری
سارا حق بین
به گزارش میگنا تعریف جدیدی که از
تابآوری تقریباً در همه جا ارائه میشود «پیشرفت با وجود ناملایمات» است، اما این تعریف بطور دقیقتر به چه معناست؟ کدام دسته از رفتارها، مهارتها و باورهای ما میتوانند به تابآوری ما کمک بیشتری کنند؟ واقعاً با چه مقیاسی میتوانیم تابآوریمان را بسنجیم؟
ما موجودات پیچیدهای هستیم. بنابراین، منطقی است که بسیاری از عوامل مختلف به تابآوری ما کمک کنند، از جمله: باورهایی که ما از جهان، خود و دیگران داریم. اطلاعاتی که به آنها دسترسی داریم؛ تعصبات، مهارتها و آموزش؛ برای درک همه این فرآیندها و رفتارهای ذهنی، گروهبندی اجزای مرتبط میتواند مفید باشد. با توجه به تحقیقات انجام شده، این مؤلفهها در شش حوزه مجزا دستهبندی شدند که عوامل خاصی را که باعث تابآوری فرد میشوند را توضیح میدهند که شاید کمتر به آنها پرداخته شده باشد.
نکته جالب اینکه این شش حوزه به تنهایی کارکردهایی دارند، اما بر یکدیگر نیز تأثیر میگذارند. همانطور که نقاط قوت در برخی از حوزهها میتواند حوزههای ضعیفتر را جبران کند، ضعف در برخی از حوزهها نیز میتواند باعث کاهش دامنههای دیگر شود. چیزی که در مورد این حوزهها عالی است این است که ما کاملاً ظرفیت ایجاد و بهبود هر حوزه را داریم و بنابراین میتوانیم تابآوری خود را توسعه دهیم. تابآوری برای ما یک سفر طولانی و مداوم است که با تلاش ما میتواند موجب بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی و دستیابی به اهداف شخصی و سازمانی شود.
1. چشم انداز (Vision)
• مهمترین حوزه، داشتن چشمانداز در مورد اهداف و دیدگاه شخصی شما برای خودتان است. دلیل اینکه این مهمترین حوزه است این است که همه حوزههای دیگر بر اساس آنچه میخواهید به دست آورید هدایت میشوند. داشتن وضوح در این حوزه به شما این امکان را میدهد که در مواجهه با انتخابهای سخت قاطع باشید و در هنگام مواجهه با چالشها دیدگاه خود را حفظ کنید. چه اهداف شما مربوط به خانواده باشد، چه به کار یا یک پروژه جانبی، آنچه مهم است مشخص و واضح بودن آن است.
•
وضوح چشمانداز شما را متمرکز نگه میدارد. اگر هدف خاصی ندارید که روی آن کار کنید، به راحتی حواس شما با جزئیات و رویدادهای بیاهمیت میتواند پرت شود. داشتن وضوح در مورد چشمانداز، مهم است به طوری که وقتی شرایط سخت میشود، بدانید چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست تا متمرکز بمانید و به اهداف خود برسید.
•
همخوانی داشتن از ملزومات دیگر است. تناسب و همخوانی به این معنی است که همه اقدامات شما در راستای دیدگاه بزرگتر شما از خود و هدفتان، از طریق اهداف میانمدت و کوتاهمدت، با هم کار کنند. وقتی در این موارد شفافیت ندارید، این احتمال وجود دارد که برخی از اهداف شما با یکدیگر تضاد داشته باشند و در نتیجه باعث ناامیدی شوند زیرا حرکت به سمت یک هدف شما را از هدف دیگر دورتر میکند. در عوض، اگر اقدامات شما همسو باشد، هر کاری که انجام میدهید به آرامی شما را به سمت اهداف نهاییتان سوق میدهد و به شما کمک میکند به دستاوردهایی دست یابید که دیگران آن را غیرممکن میدانستند.
2. خونسردی (Composure)
• این موضوع به تنظیم احساسات برمیگردد. واکنش جنگ یا گریز مغز دوست دارد هنگام مواجهه با درگیری یا شنیدن تغییر ناگهانی در روال زندگی، شعلهور شود. اما توانایی غلبه بر آن واکنش عاطفی غریزی و حفظ خونسردی، اغلب به معنای توانایی تشخیص فرصتهای پنهان و حل مشکلات به روشهای جدید است. این به این دلیل است که هیجانی شدن شما را از دسترسی مناسب به توانایی خود برای تفکر انتقادی باز میدارد.
خونسردی فقط در مورد بحرانهای بزرگی نیست که با آن روبرو هستیم، بلکه در مورد چیزهای کوچک روزمره نیز هستند. حفظ خونسردی به معنای حفظ آرامش است تا بتوانید انرژی خود را برای کارهای مهم ذخیره کنید.
•
سوگیری تفسیر مهم است. رئیس شما به سمت شما میآید و میگوید: «باید با شما صحبت کنم. بعداً به اتاقم بیایید.» آیا شما مظطرب و نگران میشوید که چه اتفاقی افتاده است و چه چیزی در انتظار شماست؟ در حالیکه بیانیه رئیس شما در این مثال خنثی است و هیچ مورد منفی وجود ندارد. حتی میتواند یک خبر خوب باشد! تحقیقات نشان میدهد که تمایل طبیعی به تفسیر منفی موقعیتهای مبهم، باعث میشود افراد شش برابر بیشتر علائم افسردگی را نشان دهند، در حالیکه تفسیر مثبت منجر به تابآوری بالاتر میشود.
•
خونسردی فقط این نیست که بتوانید به حالت متوازن برگردید، بلکه در وهله اول به این معناست که باورها و انتظارات خود را نیز در نظر بگیرید که باعث ایجاد هیجانات و احساسات میشوند. به عنوان مثال، اگر انتظار دارید که هیچ مشکلی در پروژه شما پیش نیاید، احتمالاً با یک شوک بزرگ مواجه خواهید شد. آن را با یک باور سالمتر مقایسه کنید که ممکن است مشکلی پیش آید و زمانی که اتفاق افتاد، آن را مدیریت خواهید کرد.
3. استدلال (Reasoning)
• خلاقیت و حل مسئله نوآورانه در هنگام مواجهه با چالشهایی که در مسیر هدف وجود دارد بسیار مفید است. این همان چیزی است که حوزه استدلال در مورد آن است. این حوزه به این نیاز دارد که شما خونسردی خود را حفظ کنید و همچنین چشمانداز داشته باشید تا بدانید که اقدامات خود را به سمت چه اهدافی هدایت کنید.
• پیشبینی و برنامهریزی کنید. مانند خونسردی، این فقط در مورد به کارگیری تفکر انتقادی در طول یک بحران نیست، بلکه در مورد اقدامات قبل از آن برای جلوگیری از اشتباه در گام اول است. در واقع، بیشتر در مورد اقدامات پیشگیرانه است مانند رفتن منظم به دندانپزشکی. فعالانه در مورد اینکه چگونه ممکن است همه چیز اشتباه پیش برود فکر کنید و برای جلوگیری یا به حداقل رساندن تأثیرات آن، زودتر اقدام کنید و به نحوه برخورد با سناریوهای مختلف فکر کنید.
• مدیر باشید. داشتن اطلاعات، ابزار، تکنیکها و افراد مناسب به شما کمک میکند تا مشکلات را به طور موثرتر حل کنید و راههای کارآمدتری برای رسیدن به اهداف خود بیابید. تدبیر مهارتی است که ما باید آن را به طور فعال بسازیم و هر چه باتدبیرتر باشیم، ایجاد ارتباطات غیرمعمول و یافتن راههای نوآورانه به جلو آسانتر میشود.
• فرصت را در تغییر ببینید. توانایی استدلال بالا به این معنی است که از یک محیط در حال تغییر استقبال میشود زیرا همیشه فرصتهای پنهان را به همراه دارد. با حفظ خونسردی خود و دانستن آنچه میواهید به دست آورید، تغییر دیگر یک تهدید نیست و میتوانید به دنبال چیزهایی باشید که ممکن است دیگران از دست داده باشند و به شما در موفقیت کمک کند.
4. سرسختی (Tenacity)
• پشتکار و سرسختی کلید موفقیت است. انیشتین به اهمیت پشتکار برای موفقیت این گونه اشاره کرد: «این به این معنی نیست که من بسیار باهوش هستم، بلکه زمان بیشتری را با مسائل و مشکلات میگذرانم.» اگر امیدواریم به چیزی دست پیدا کنیم، باید مایل باشیم سخت و هوشمندانه کار کنیم و با مشکل بمانیم، به خصوص اگر میخواهیم به چیزی برسیم که هیچکس دیگری آنرا ندارد.
• از اشتباهات درس بگیرید. به ندرت در اولین بار کارها را درست انجام خواهیم داد و حتی وقتی کاری را انجام میدهیم که به خوبی میدانیم، ممکن است اشتباه کنیم. اشتباهات در همه جا رخ میدهد در خانه، با دوستان، در محل کار. بنابراین آنچه مهم است این است که چگونه به اشتباهات واکنش نشان دهیم. نصیحت کردن به تنهایی کمکی نمیکند. در عوض، مهم این است که بتوانیم اشتباهات خود را به طور عینی نگاه کنیم، از آنها درس بگیریم. گذشته در آنجاست که از آن درس بگیریم، نباید در آن ماندگار شویم.
• سادهلوح نباشید و خوشبینی واقعبینانه داشته باشید. تحقیقات نشان میدهد افرادی که بیش از حد به موفقیت خوشبین هستند، کمتر احتمال دارد آنرا بدست آورند، زیرا در اولین نشانههای بروز مشکل تسلیم میشوند. آنچه برای موفقیت مفیدتر است داشتن حس «خوشبینی واقعبینانه» است، به این معنی که به توانایی خود برای موفقیت امیدوار هستید، اما متوجهاید که راه سخت و پر از چالش خواهد بود. این درک همراه با تمایل به پایداری چیزی است که در نهایت منجر به موفقیت افراد، تیم ها و سازمانها میشود.
5. همکاری (Collaboration)
• ما موجوداتی اجتماعی هستیم. مغز نیاز اساسی عمیقی به ارتباط با دیگران دارد تا بتواند رشد کند. مغز ساختارهای عصبی را برای تشخیص حالات چهره اختصاص داده است تا هنگام ضرورت به ما کمک کنند با دیگران همدردی کنیم. به هر حال، ما با هم هستیم، بنابراین آنچه انجام میدهیم و روی آن تمرکز میکنیم فقط برای ما نیست، بلکه برای کمک به جوامع خود و بهبود دنیایمان است.
• حمایت کنید و مورد حمایت قرار بگیرید. در یک دنیای پیچیده، تعداد کمی از ما میتوانیم به تنهایی به چیزی معنادار دست پیدا کنیم، بنابراین ایجاد شبکههای پشتیبانی برای ما بسیار مهم است تا بتوانیم هم یک شبکه حمایتی داشته باشیم و هم شبکه حمایتی برای دیگران باشیم. تحقیقات نشان میدهد که وقتی صحبت از آرامش خاطر به میان میآید، پشتیبانی واقعی موجود مهم نیست، بلکه درک حمایت موجود، مهم است. بنابراین حتی اگر 100 نفر آماده حمایت از شما باشند، اگر متوجه این موضوع نباشید، احساس حمایت نخواهید کرد. این موضوع را در مورد دیگران نیز در نظر داشته باشید و به افرادی که از آنها مراقبت میکنید نشان دهید که هر زمان که به شما نیاز داشته باشند در آنجا هستید تا از آنها حمایت کنید.
• زمینه را به درستی تشخیص دهید. بخش مهمی از همکاری، درک زمینه تعامل شما با دیگران است. ملاقات با افراد در محل کار و گذراندن وقت با دوستان در آخر هفته دو زمینه بسیار متفاوت هستند. به عنوان مثال، در محل کار مهمتر است که روی حقایق تمرکز کنید تا احساسات، کارها را حرفهای نگه دارید و چیزی را شخصی نگیرید. در خانه، همیشه به حقایق مربوط نمیشود و پرداختن به احساسات بسیار مهم است، زیرا احساسات بخش مهمی از حفظ روابط سالم است. کسب امتیاز بالا در همکاری به این معنی است که بتوانید بدانید چه رفتاری در زمینههای مختلف بهترین است تا بتوانید کارها را سازنده نگه دارید و روابط مثبت ایجاد کنید.
6. سلامتی (Health)
• حوزه بنیادی سلامتی به معنای مراقبت از بدن خود از طریق آنچه میخورید، انجام ورزش و خواب با کیفیت است.
یک بدن سالم پایهای قوی برای تابآوری شما فراهم میکند تا بتوانید بر اهداف خود تمرکز کنید. سلامتی به خودی خود هدف نهایی نیست، بلکه در عوض، توانمندی برای دستیابی به چشمانداز شخصی بزرگتر شماست.
• تغذیه همچنین بر سلامت مغز و عملکرد ذهنی شما تأثیر میگذارد. خوردن منظم غذاهایی با ترکیبی از چربیها و قندها (مانند شکلات، بستنی، فستفودها و ...) در واقع مواد شیمیایی موجود در مغز را کاهش میدهند و این موجب میشود سازگاری ذهنی شما کاهش یابد.
• کمبود خواب منجر به اشتباهات بیشتر، کاهش حوزه توجه و کاهش توانایی مقابله با استرس میشود. همچنین کورتیزول، هورمون استرس مغز را افزایش میدهد. این تأثیرات به مرور زمان افزایش مییابد و عوارض آن بدن، مغز و عملکرد را تحت تأثیر قرار میدهد. البته این فقط مربوط به کمیت و ساعات خواب ما نیست، بلکه به خواب کافی با کیفیت استاندارد مربوط میشود.
• تاثیر ورزش منظم نه فقط در مورد تناسب اندام، بلکه برای افزایش عملکرد ذهنی و افزایش توانایی شما برای یادگیری ثابت شده است. همچنین در درازمدت از بیماریهای عصبی ممانعت میکند. بنابراین حتی اگر از بدن خود راضی هستید، ورزش همچنان حیاتی است!
ترجمه: ساراحق بین از
اینجا