بحران روانشناختی لزوماً به یک حادثه یا اتفاق ناخوشایند مربوط نیست و بیشتر بر اساس واکنش افراد به موقعیتهای دشوار تعریف میشود، برای مثال زلزله، تصادف، از دست دادن شغل یا تنش در روابط بین فردی برای همه افراد میتواند همراه با ناراحتی و فشار روانی باشد، ولی همه افراد با این اتفاقات دچار بحران نمیشوند. بحران زمانی اتفاق میافتد که فرد توانایی کنار آمدن با شرایط یا حل مشکل مبتلا به را نداشته باشد و نتواند بهخوبی از تواناییهای خود برای حل و فصل آن استفاده کند.
عوامل بسیار متعدد و پیچیدهای در ایجاد بحران روانشناختی تأثیرگذار است و پیشبینی اینکه هر یک از ما در چه زمانی و با چه عواملی ممکن است بحران را تجربه کنیم آسان نیست. به عبارتی افراد آسیبپذیریهای متفاوتی دارند و موقعیت سختی که یک نفر آن را بدون مسأله جدی طی میکند میتواند در فرد دیگری با بحران همراه شود. بهطور کلی مشکلات زمینهای سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب افراد را مستعد تجربه بحران میکنند. استرس و تنشهای مزمن و طولانیمدت نیز توانایی تطابق افراد را کمتر کرده و احتمال بحرانهای روانشناختی را بیشتر میکند.
بحران علاوه بر فشار و اضطراب زیادی که برای فرد و گاهی اطرافیان او ایجاد میکند، میتواند عواقب مخرب و گاه غیرقابلجبرانی نیز داشته باشد. در بحران ممکن است توانایی قضاوت درست، شناخت فرد از مسائل و حل مسأله تحت تأثیر قرار گیرد و فرد تصمیمهایی بگیرد که شرایط را بحرانیتر و دشوارتر کند، برای نمونه یک نوجوان را تصور کنید که به دلیل فشار کنکور و مشکلات اقتصادی در خانواده نشانههایی از افسردگی دارد و به دلیل تعارض با یکی از اعضای خانواده دچار بحران شده است. این نوجوان ممکن است احساس کند همهچیز غیرقابل تحمل است و هیچ کس به او اهمیت نمیدهد. درحالی که این نوجوان در شرایط غیربحرانی توانایی بهتری برای تجزیه و تحلیل مسائل و حل آنها دارد.
مداخله در بحران اقدام درمانی است که درموارد بحرانهای روانشناختی انجام میشود. مداخله در بحران توسط افراد آموزشدیده در این حیطه مانند روانپزشک، روانشناس یا مشاور و در بسترها و شکلهای متفاوتی مانند اورژانس بیمارستان، کلینیک، محل وقوع حادثه یا به صورت خط تلفن بحران انجام میشود و درمانگر تلاش میکند با ارزیابی دقیق، همدلی و حمایت، حل مسأله مشارکتی و روشهای درمانی دیگر اضطراب و فشار روانی فرد دچار بحران را کمتر کند و به او کمک کند تا تصمیم بهتری در شرایط بحرانی گرفته و برای خارج شدن از بحران برنامهریزی کند.
اگر اشاره مختصری به موانع و چالشهای استفاده از خدمات مداخله در بحران داشته باشم باید به این نکته تأکید داشت که بسیاری از موارد بحران به دلیل نبود شناخت و آگاهی فرد یا اطرافیانش از مشکلات سلامت روان، بدون کمک و بدون اقدام درمانی مناسب طی میشود. انگ و نگرش منفی نسبت به مشکلات سلامت روان یکی از موانع جدی مراجعه بموقع برای دریافت درمان و کمک تخصصی است. یکی دیگر از چالشها، دسترسی کم به این خدمات است که به دلایلی مانند در دسترس نبودن درمانگر آموزشدیده، فاصله زیاد و دوری راه در برخی مناطق و مشکل مالی برای پرداخت هزینههای درمانی ایجاد میشود. راهکارهای مختلفی برای رفع این موانع وجود دارد که یکی از آنها ایجاد خدماتی مانند خط تلفنهای بحران است که افراد بتوانند در هر زمان و مکانی و بدون هزینه به حداقل کمک تخصصی در زمان بحران دسترسی داشته باشند.
مطالعات مختلفی اثربخشی و سودمندی مداخله در بحران را اثبات کردهاند. بحرانها با وجود تنش و اضطرابی که برای فرد دارند، فرصت رشد نیز ایجاد میکنند. افرادی که یک بحران را بهخوبی پشت سر گذاشتهاند، اغلب گزارش میکنند توانایی آنها برای روبهرو شدن با مشکلات بیشتر شده و دیدگاه متفاوتی به برخی جنبههای زندگی پیدا کردهاند.
دکتر مریم طباطبایی
عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
منبع: روزنامه ایران