چرا ما ارزشمند و دوستداشتنی هستیم / دکترمهوش معاذی نژاد
self love
دکتر مهوش معاذی نژاد
چرا ما ارزشمند و دوستداشتنی هستیم؟
به گزارش میگنا تا زمانی که شروع به دوست داشتن، گرامی داشتن و محترم شمردن خویش نکنیم، هرگز نخواهیم توانست دیگری را تحسین کنیم یا دوست داشته باشیم.
شما بینهایت باارزش هستید «فقط به دلیل اینکه وجود دارید». همیشه به خود یادآور شوید که شما بینهایت باارزش هستید فقط به این دلیل که در دنیا بیهمتا هستید و هیچکس دیگری در این کرۀ خاکی شبیه شما نخواهد بود. شما بینهایت باارزش هستید فقط به این دلیل که هیچکس دیگر در دنیا صفات و خصوصیات شمارا ندارد. شما بینهایت ارزشمند هستید زیرا چیزی بسیار یگانه و منحصربهفرد برای ساختن آیندۀ این جهان به همراه دارید. شما بینهایت ارزشمند هستید فقط به دلیل آنکه در دنیا، بیهمتا و منحصربهفرد هستید و هرگز بر روی این کرۀ خاکی مانند اثرانگشت شما وجود نخواهد داشت.
شما بینهایت ارزشمند هستید زیرا هیچکس در دنیا خصوصیات و صفات شمارا ندارد و شما بینهایت ارزشمند هستید زیرا انسان، اشرف مخلوقات هستید و چیزی بسیار یگانه برای ساختن آیندۀ این دنیا به همراه دارید. از همان زمان که از بین میلیونها اسپرم، یکی از آنها قادر شد خودش را به تخمک برساند و تبدیل به جنین انسان شود، شما برنده شدید چون توانستید پا به عرصۀ وجود بگذارید و از نعمت هستی، برخوردار شوید.
ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفتۀ ما میشنود
حتی یک شخص ناتوان یا بیمار در ساختن و ایجاد این دنیا سهیم است. هنگامیکه کودک هستیم حس خوبی نسبت به خویشتن خویش داریم و اعتمادبهنفس بالایی داریم، اما هرچقدر که بزرگتر میشویم با توجه به پاسخی که دیگران به ما میدهند، احساس ارزشمند بودن یا نبودن میکنیم بهگونهای که اگر دیگران رفتار مثبتی با ما داشتند حس باارزش بودن و در غیر این صورت احساس بیارزشی میکردیم.
درواقع یاد گرفتهایم ارزش ما از بیرون و در خارج از ما شکل میگیرد و این اشتباه بزرگی بود که در تمام طول زندگی ما به وجود آمده است. اولین و مهمترین قدم برای تصحیح این فکر اشتباه که «ارزش ما بستگی به میزان توجه و احترامی دارد که دیگران به ما میگذارند»، جایگزین کردن باور «من ارزشمند، کامل و دوستداشتنی هستم» است و درواقع شروع عشق ورزیدن به خودمان است.
مولانا میفرماید :
چرا ما ارزشمند و دوستداشتنی هستیم؟
به گزارش میگنا تا زمانی که شروع به دوست داشتن، گرامی داشتن و محترم شمردن خویش نکنیم، هرگز نخواهیم توانست دیگری را تحسین کنیم یا دوست داشته باشیم.
شما بینهایت باارزش هستید «فقط به دلیل اینکه وجود دارید». همیشه به خود یادآور شوید که شما بینهایت باارزش هستید فقط به این دلیل که در دنیا بیهمتا هستید و هیچکس دیگری در این کرۀ خاکی شبیه شما نخواهد بود. شما بینهایت باارزش هستید فقط به این دلیل که هیچکس دیگر در دنیا صفات و خصوصیات شمارا ندارد. شما بینهایت ارزشمند هستید زیرا چیزی بسیار یگانه و منحصربهفرد برای ساختن آیندۀ این جهان به همراه دارید. شما بینهایت ارزشمند هستید فقط به دلیل آنکه در دنیا، بیهمتا و منحصربهفرد هستید و هرگز بر روی این کرۀ خاکی مانند اثرانگشت شما وجود نخواهد داشت.
شما بینهایت ارزشمند هستید زیرا هیچکس در دنیا خصوصیات و صفات شمارا ندارد و شما بینهایت ارزشمند هستید زیرا انسان، اشرف مخلوقات هستید و چیزی بسیار یگانه برای ساختن آیندۀ این دنیا به همراه دارید. از همان زمان که از بین میلیونها اسپرم، یکی از آنها قادر شد خودش را به تخمک برساند و تبدیل به جنین انسان شود، شما برنده شدید چون توانستید پا به عرصۀ وجود بگذارید و از نعمت هستی، برخوردار شوید.
ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفتۀ ما میشنود
حتی یک شخص ناتوان یا بیمار در ساختن و ایجاد این دنیا سهیم است. هنگامیکه کودک هستیم حس خوبی نسبت به خویشتن خویش داریم و اعتمادبهنفس بالایی داریم، اما هرچقدر که بزرگتر میشویم با توجه به پاسخی که دیگران به ما میدهند، احساس ارزشمند بودن یا نبودن میکنیم بهگونهای که اگر دیگران رفتار مثبتی با ما داشتند حس باارزش بودن و در غیر این صورت احساس بیارزشی میکردیم.
درواقع یاد گرفتهایم ارزش ما از بیرون و در خارج از ما شکل میگیرد و این اشتباه بزرگی بود که در تمام طول زندگی ما به وجود آمده است. اولین و مهمترین قدم برای تصحیح این فکر اشتباه که «ارزش ما بستگی به میزان توجه و احترامی دارد که دیگران به ما میگذارند»، جایگزین کردن باور «من ارزشمند، کامل و دوستداشتنی هستم» است و درواقع شروع عشق ورزیدن به خودمان است.
مولانا میفرماید :
از جمادی مُردم و نامی شدم مُردم از حیوانی و آدم شدم حملۀ دیگر بمیرم ز بشر بار دیگر ازملک پران شوم |
وز نما مُردم به حیوان سر زدم پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟ تا بر آرم از ملائک بالوپر آنچه اندر وهم ناید آن شوم |
برای عشق ورزیدن به خود باید ابتدا یاد بگیریم خود را همانگونه که هستیم، با وجود همهی عیب و نقصهایمان و بدون هیچ قید و شرطی بپذیریم. هیچکس دیگری در دنیا نمیتواند آن را برای ما و بهجای ما انجام دهد. باید این تصویر غلط را از ذهنمان پاککنیم که تصور میکنیم همان چیزی که هستیم لیاقت عشق را نداریم. یا به اشتباه فکر میکنیم باید چیزهایی را کسب کنیم تا لیاقت عشق ورزیدن به خودمان را داشته باشیم، مانند کسب شغل بهتر یا مدرک بالاتر یا بعد از رسیدن بهتناسب اندام یا چهرهی زیباتر و ... .
لازم نیست برای اینکه لیاقت عشق به خودتان را داشته باشید این موارد را حتماً کسب کنید، بلکه شما درواقع میتوانید با عشق ورزیدن به خودتان بدون هیچ قید و شرطی، این عشق را در خود ظاهرسازید و بهتدریج که انجام این کار را یاد میگیرید و میتوانید در زندگیتان افرادی را که میتوانند شمارا بدون قید و شرط دوست داشته باشند، جذب نمایید. اگر ما تلاش کنیم عشق را در بیرون از خودمان به دست آوریم تلاش ما با شکست مواجه میشود، زیرا نمیتوانیم آن چیزی را که خود از خود منع میکنیم از طریق دیگران به دست آوریم.
زمانی که از دادن عشق به خود مقاومت و خودداری میکنیم یا خودمان را ارزشمند یا دوستداشتنی نمیدانیم، بیشتر اوقات جذب افرادی میشویم که مانند خودمان عزتنفس پایینی دارند و خودشان را کوچک میشمارند. این مقاومت در برابر عشق ورزیدن به خویش ازآنجا ناشی میشود که بخشی از وجود ما احساس نمیکند که شایستۀ یک عشق بدون قید و شرط است درحالیکه ما واقعاً سزاوار همۀ خوبیها هستیم فقط به این دلیل که توفیق حضور در این جهان راداریم یا فرزندان جهانیم.
برای رسیدن به نور درون، باید ابتدا تاریکی را ببینید. تاریکی به معنای موانع و محدودیتهای خودساخته و سموم انباشتهشده است و شما باید از آن عبور کنید. به همین دلیل باید تمام موانع و محدودیتهای ذهنتان را شناسایی کرده آنها را بپذیرید و بر آنها غلبه کنید. برای رسیدن به این هدف باید جسارت، صداقت و اشتیاق داشته باشید.
حال موقع آن رسیده است که افکار و صداهای سرزنشگر که اهداف و آرزوهای شمارا مسخره میکنند شناسایی کنید. صادقانه اعتراف کنید که تابهحال چند بار خودتان و آرزوهایتان را سرکوب کرده و خود را موردحمله قرار دادهاید. چه فضایی در درون خودساختهاید که خود را تنها و ناتوان مییابید و خدا را فراموش میکنید؟ چه انتخابهایی در زندگی داشتهاید و کدام افراد به عزتنفس شما آسیب رساندهاند؟ معمولاً چه نوع گفتگویی با خود دارید؟ آیا این گفتگو تحقیرآمیز و سرزنشگرانه است؟ آیا درگیر رابطهای آزاردهنده یا اعتیادی مخرب هستید؟ شما نباید اجازه دهید که رنجهای گذشته بخشی از وجودتان را اسیر کنند و شمارا ناامید کنند.
به شما اطمینان میدهم هیچ زمانی مهمتر و ارزشمندتر از زمانی نیست که انرژی، تمرکز و توجه خود را به سرچشمهی الهی خود معطوف کنید و هرروز برای عشق، هدایت و مراقبت به آن سرچشمهی بیکران روی آورید.
برای برنده شدن در بازی زندگی باید بخواهید دنیای خارج از ذهن خود را کشف کنید، باید این نکته را در نظر بگیرید که کار ذهن شما تولید فکر و بیشتر اوقات افکار منفی و نگرانیهای گذشته و آینده است.
اگر از عملکرد ذهن آگاه نباشید همانند غدهای سرطانی بر آگاهیتان غلبه میکند و شمارا اسیر امیال نفسانی و شک و تردید نسبت به تواناییهایتان میکند. از گذشته رها شوید و به بزرگی، عظمت و شکوه آنچه هستید ایمان آورید. با پذیرفتن گذشته میتوانید این پیله را بشکافید و چنان نرم و رها شوید که به خارج از دنیایی که تاکنون میشناختهاید سفر کنید و گنج نهفته در وجودتان را درک کنید. اولین گام عملی برای رسیدن به این هدف، آشتی با کودک درون است.
دکتر مهوش معاذی نژاد ، صدای سخن عشق