مراقبه واقعی چیست / دکتر مهوش معاذی نژاد
مراقبه واقعی چیست؟
به گزارش میگنا آیا تابهحال به معنی کلمه مراقبه فکر کردهاید؟ این کلمه گویای خودش است. مراقبه یعنی مراقب بودن. به یک معنا مراقبه یعنی اینکه همیشه مراقب افکار و اعمالتان باشید. با مراقبه و مدیتیشن به بالاترین حد زندگی و حالت روحی دست پیدا کنید
دو شیوهی متداول در مراقبه وجود دارد:
1- مراقبه متمرکز: در این روش فرد از طریق توجه فعال و مراقبتی به یک شیء یا موضوع یا فکر به نتیجهی مطلوب میرسد.
2- مراقبه راهگشا: در این شیوه، فرد ذهن خود را پالوده میکند تا آماده دریافت تجارب نو و بدیع شود.
ممکن است شما روزی یک ساعت مدیتیشن کنید و انواع و اقسام تمرینات تمرکز و حفظ آگاهی را انجام دهید اما اثراتش را فقط در آن یک ساعت حس کنید و بقیهی روز دوباره همان خشمها و الگوهای منفی و کهنهی ذهنی شما را درگیر خود میکنند. مهم است این نکته را بدانید که تحول درونی زمانی ارزشمند است که بهصورت پیوسته و همیشگی باشد.
فرض کنید که مشغول صحبت با دوستتان هستید و از فاز مراقبه خارج شدهاید. اصلاً یادتان نیست که مراقبه و عالم معنویات چه بود؟ شدیداً سرگرم صحبت با دوستتان درباره فلان روز و فلان خاطره هستید و درباره کسی که از دستش خشمگین هستید غیبت میکنید. ناگهان به ذهنتان میآید که الآن واقعاً در کجا قرار دارید و چهحرفهایی میزنید. آیا صحبتهایتان با ارزشها و اصول اخلاقیتان یکی است؟ درواقع انگار همانند یک شاهد از بیرون خودتان را نظاره میکنید و ارزیابی میکنید. شاید این بیداری بیشتر از چند ثانیه به طول نینجامد اما همان چند لحظه نیز بسیار ارزشمند است و کمکم تغییرات مثبت را در شما ایجاد میکند.
مراقبه یعنی مراقب ظهور و خاموشی افکار باشیم و با آنها ترکیب نشویم. بهعنوانمثال میتوانید در طول روز یک چیز منفی مانند خشم را انتخاب کنید و مراقب باشیم ببنیم در چه موقعیتهایی عصبانی میشویم؟ سپس حواسمان را جمع کنیم و یک چیز بهتر مانند دعا کردن برای شخصی که از دستش عصبانی هستیم جایگزین کنیم. این حالت باید در کل روز حفظ شود. بهمرورزمان باید ذهن ناهشیار ما یاد بگیرد و شرطی شود که اگر عصبی شد باید عصبانیت را با دعا و انرژی مثبت جایگزین کند.
پس از مدتی تمرین، خودبهخود کمتر خشمگین میشوید. هدف ما این نیست که خشم را سرکوب کنیم بلکه هدف آن است که خشم را به ماهیتی بهتر تبدیل کنیم. این کار را برای چیزهای دیگر نیز میتوانید انجام دهید.
بهعنوانمثال وقتی میخواهید غیبتکنید یاد این بیفتید که با بردن آبروی شخص، روزی آبروی شما هم برده میشود و این همان قانون کارمایی است؛ بنابراین این ترس در شما نهادینه میشود و خودبهخود کمتر غیبت میکنید. درواقع با این نوع مراقبه دیدگاه و نگاه خود را تغییر میدهید و بدون سرکوب، احساسات منفیتان را با جایگزینی احساسات بهتر ارتقاء میبخشید؛ زیرا سرکوب خشکوخالی فقط بهصورت موقت عمل میکند و تغییرات مثبت پایدار در شما به وجود نمیآورد. اینها نمونههایی از مراقبهی متمرکز هستند.
در مراقبه راهگشا نکته اصلی این است که از لایههای ذهن منطقی فراتر میرویم و احساسی را تجربه میکنیم که کلمات قادر به توصیف آن نیستند. کلمات یا هر نوع کوششی در شرح تجربههای برتر مراقبه نمیتواند اثر عمیقی در شخص باقی گذارد، درحالیکه تجربهی عملی حتی در سطح پایین میتواند به تغییر کلی زندگی شخصی منجر شود. برای دریافت این تغییر و احساس، باید روزانه بهصورت منظم و سر ساعت مشخص تمرینات مدیتیشن را انجام دهید و اگر در ابتدای راه تغییر محسوسی در شما اتفاق نیفتاد ناامید نشوید و به تمرینات خود ادامه دهید. بدون هیچ تردیدی میتوانم به شما بگویم از زمانی که مراقبه را شروع کردم آرامش درونم بیشتر شد و به من کمک کرد تا تمرکز بیشتری روی کارهایم داشته باشم و کمتر درباره مسائل استرسزا نگران شوم و بیشتر از قبل از موهبتهای زندگیام سپاسگزار باشم. برای همین انجام مدیتیشن را بهشدت به شما هم توصیه میکنم.
این نکته را فراموش نکنید که افرادی واقعاً طعم مدیتیشن را چشیدهاند که بیشازحد آن را جدی نگرفتهاند و اصولاً زندگی برایشان یک سرگرمی است. تجربهی این احساس با مذهب و عقاید فلسفی و حتی بیایمانی، مغایرت و مخالفتی ندارد زیرا مدیتیشن و مراقبه، شخص را در انجام فعالیتهای مهم زندگی فعالتر میکند. وی با توسعهی ذهن، درک بیشتری از عقاید دیگران به دست میآورد و رفتارها و عکسالعملهایش متعادلتر و موزونتر خواهد شد.
هرگز عجله نکنید و درهرصورت نتیجه را به خدا بسپارید زیرا هیچ کوششی در زندگی به هدر نمیرود، بهخصوص گامهایی که برای رسیدن به حقیقت برداشته میشوند.
در مدیتیشن شما به نتیجهی کار فکر نمیکنید و در این حالت متوجه میشوید که نه شاد هستید و نه غمگین، بلکه شما یک نظارهگر هستید که ذهن شما به آهستگی شروع به ساکت شدن میکند و شما وقتی خود را در حال مشاهده آرام شدن ذهنتان ببینید تا حدودی خود واقعی خود را دیدهاید و رسیدن به چنین حالتی هدف اصلی تمام مراقبههاست.
مطمئن باشید سفر درون، سفر بسیار جالب و زیبایی است که از هر مرحله از آن لذت خواهید برد.
عشق ورزیدن، گوش فرادادن به موسیقی، تماشای غروب خورشید یا زیبایی گل سرخ، همه و همه پدیدههایی هستند که میتوانید با آنها تجربهی یکی شدن را داشته باشید.
با تمرینهای منظم مراقبه، تمام شخصیت و رفتار شما تحت تأثیر تغییری معجزهآسا و مثبت قرار خواهد گرفت و درخت هستی شما با جوانهها و برگهای جدیدی به رشد خود ادامه خواهد داد.
برای شروع بهتر است که ابتدا برای دو دقیقه در جایی بنشینید و مدیتیشن کنید شاید خندهدار به نظر برسد اما در ابتدا همین کار تمرینی عالی برای مراقبه است. کافی است به مدت یک هفته هرروز دو دقیقه درجایی بنشینید. اگر خوب پیش رفتید در هفتهی بعدی دو دقیقهی دیگر به زمان مراقبه اضافه کنید و میتوانید در ماه دوم روزی 10 دقیقه مدیتیشن کنید و بهمرورزمان، زمانش را افزایش دهید.
به گزارش میگنا آیا تابهحال به معنی کلمه مراقبه فکر کردهاید؟ این کلمه گویای خودش است. مراقبه یعنی مراقب بودن. به یک معنا مراقبه یعنی اینکه همیشه مراقب افکار و اعمالتان باشید. با مراقبه و مدیتیشن به بالاترین حد زندگی و حالت روحی دست پیدا کنید
دو شیوهی متداول در مراقبه وجود دارد:
1- مراقبه متمرکز: در این روش فرد از طریق توجه فعال و مراقبتی به یک شیء یا موضوع یا فکر به نتیجهی مطلوب میرسد.
2- مراقبه راهگشا: در این شیوه، فرد ذهن خود را پالوده میکند تا آماده دریافت تجارب نو و بدیع شود.
ممکن است شما روزی یک ساعت مدیتیشن کنید و انواع و اقسام تمرینات تمرکز و حفظ آگاهی را انجام دهید اما اثراتش را فقط در آن یک ساعت حس کنید و بقیهی روز دوباره همان خشمها و الگوهای منفی و کهنهی ذهنی شما را درگیر خود میکنند. مهم است این نکته را بدانید که تحول درونی زمانی ارزشمند است که بهصورت پیوسته و همیشگی باشد.
فرض کنید که مشغول صحبت با دوستتان هستید و از فاز مراقبه خارج شدهاید. اصلاً یادتان نیست که مراقبه و عالم معنویات چه بود؟ شدیداً سرگرم صحبت با دوستتان درباره فلان روز و فلان خاطره هستید و درباره کسی که از دستش خشمگین هستید غیبت میکنید. ناگهان به ذهنتان میآید که الآن واقعاً در کجا قرار دارید و چهحرفهایی میزنید. آیا صحبتهایتان با ارزشها و اصول اخلاقیتان یکی است؟ درواقع انگار همانند یک شاهد از بیرون خودتان را نظاره میکنید و ارزیابی میکنید. شاید این بیداری بیشتر از چند ثانیه به طول نینجامد اما همان چند لحظه نیز بسیار ارزشمند است و کمکم تغییرات مثبت را در شما ایجاد میکند.
مراقبه یعنی مراقب ظهور و خاموشی افکار باشیم و با آنها ترکیب نشویم. بهعنوانمثال میتوانید در طول روز یک چیز منفی مانند خشم را انتخاب کنید و مراقب باشیم ببنیم در چه موقعیتهایی عصبانی میشویم؟ سپس حواسمان را جمع کنیم و یک چیز بهتر مانند دعا کردن برای شخصی که از دستش عصبانی هستیم جایگزین کنیم. این حالت باید در کل روز حفظ شود. بهمرورزمان باید ذهن ناهشیار ما یاد بگیرد و شرطی شود که اگر عصبی شد باید عصبانیت را با دعا و انرژی مثبت جایگزین کند.
پس از مدتی تمرین، خودبهخود کمتر خشمگین میشوید. هدف ما این نیست که خشم را سرکوب کنیم بلکه هدف آن است که خشم را به ماهیتی بهتر تبدیل کنیم. این کار را برای چیزهای دیگر نیز میتوانید انجام دهید.
بهعنوانمثال وقتی میخواهید غیبتکنید یاد این بیفتید که با بردن آبروی شخص، روزی آبروی شما هم برده میشود و این همان قانون کارمایی است؛ بنابراین این ترس در شما نهادینه میشود و خودبهخود کمتر غیبت میکنید. درواقع با این نوع مراقبه دیدگاه و نگاه خود را تغییر میدهید و بدون سرکوب، احساسات منفیتان را با جایگزینی احساسات بهتر ارتقاء میبخشید؛ زیرا سرکوب خشکوخالی فقط بهصورت موقت عمل میکند و تغییرات مثبت پایدار در شما به وجود نمیآورد. اینها نمونههایی از مراقبهی متمرکز هستند.
در مراقبه راهگشا نکته اصلی این است که از لایههای ذهن منطقی فراتر میرویم و احساسی را تجربه میکنیم که کلمات قادر به توصیف آن نیستند. کلمات یا هر نوع کوششی در شرح تجربههای برتر مراقبه نمیتواند اثر عمیقی در شخص باقی گذارد، درحالیکه تجربهی عملی حتی در سطح پایین میتواند به تغییر کلی زندگی شخصی منجر شود. برای دریافت این تغییر و احساس، باید روزانه بهصورت منظم و سر ساعت مشخص تمرینات مدیتیشن را انجام دهید و اگر در ابتدای راه تغییر محسوسی در شما اتفاق نیفتاد ناامید نشوید و به تمرینات خود ادامه دهید. بدون هیچ تردیدی میتوانم به شما بگویم از زمانی که مراقبه را شروع کردم آرامش درونم بیشتر شد و به من کمک کرد تا تمرکز بیشتری روی کارهایم داشته باشم و کمتر درباره مسائل استرسزا نگران شوم و بیشتر از قبل از موهبتهای زندگیام سپاسگزار باشم. برای همین انجام مدیتیشن را بهشدت به شما هم توصیه میکنم.
این نکته را فراموش نکنید که افرادی واقعاً طعم مدیتیشن را چشیدهاند که بیشازحد آن را جدی نگرفتهاند و اصولاً زندگی برایشان یک سرگرمی است. تجربهی این احساس با مذهب و عقاید فلسفی و حتی بیایمانی، مغایرت و مخالفتی ندارد زیرا مدیتیشن و مراقبه، شخص را در انجام فعالیتهای مهم زندگی فعالتر میکند. وی با توسعهی ذهن، درک بیشتری از عقاید دیگران به دست میآورد و رفتارها و عکسالعملهایش متعادلتر و موزونتر خواهد شد.
هرگز عجله نکنید و درهرصورت نتیجه را به خدا بسپارید زیرا هیچ کوششی در زندگی به هدر نمیرود، بهخصوص گامهایی که برای رسیدن به حقیقت برداشته میشوند.
در مدیتیشن شما به نتیجهی کار فکر نمیکنید و در این حالت متوجه میشوید که نه شاد هستید و نه غمگین، بلکه شما یک نظارهگر هستید که ذهن شما به آهستگی شروع به ساکت شدن میکند و شما وقتی خود را در حال مشاهده آرام شدن ذهنتان ببینید تا حدودی خود واقعی خود را دیدهاید و رسیدن به چنین حالتی هدف اصلی تمام مراقبههاست.
مطمئن باشید سفر درون، سفر بسیار جالب و زیبایی است که از هر مرحله از آن لذت خواهید برد.
عشق ورزیدن، گوش فرادادن به موسیقی، تماشای غروب خورشید یا زیبایی گل سرخ، همه و همه پدیدههایی هستند که میتوانید با آنها تجربهی یکی شدن را داشته باشید.
با تمرینهای منظم مراقبه، تمام شخصیت و رفتار شما تحت تأثیر تغییری معجزهآسا و مثبت قرار خواهد گرفت و درخت هستی شما با جوانهها و برگهای جدیدی به رشد خود ادامه خواهد داد.
برای شروع بهتر است که ابتدا برای دو دقیقه در جایی بنشینید و مدیتیشن کنید شاید خندهدار به نظر برسد اما در ابتدا همین کار تمرینی عالی برای مراقبه است. کافی است به مدت یک هفته هرروز دو دقیقه درجایی بنشینید. اگر خوب پیش رفتید در هفتهی بعدی دو دقیقهی دیگر به زمان مراقبه اضافه کنید و میتوانید در ماه دوم روزی 10 دقیقه مدیتیشن کنید و بهمرورزمان، زمانش را افزایش دهید.