سیده فاطمه رضایی
تأثیر درمانهای روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان سینه
سیده فاطمه رضایی
به گزارش میگنا در میان رویکردهای روانشناختی مختلف، درمان شناختی رفتاری بر بهبود وضعیت عاطفی و مقابله با بیماری از طریق اصلاح طرحوارههای شناختی ناسازگار و کاهش پریشانی شخصی متمرکز است. در درمان شناختی رفتاری استراتژیهای مختلفی را اتخاذ میکند (مثلاً آموزش آرامسازی)، و به نظر میرسد در کاهش سطح اضطراب و افسردگی، بازسازی طرحوارههای شناختی خودکار منفی و افزایش خوشبینی و افکار مثبت مؤثر باشد که به بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه کمک میکند.
سایر رویکردهای روانشناختی مرسوم در درمان زنان مبتلا به سرطان سینه، درمانهای حمایتی- بیانی و روانی-آموزشی است که عمدتاً با مداخلات گروهی متمرکز بر بهبود بهزیستی شخصی از طریق افزایش عاطفه مثبت و حالات عاطفی مشخص میشود. گروه درمانی حمایتی- بیانی یک درمان شناختی متمرکز بر هیجان است که با هدف ارتقاء توسعه حمایت اجتماعی و بیان عاطفی و بررسی نگرانیهای وجودی انجام میشود.
به نظر میرسد گروه درمانی حمایتی- بیانی ناراحتی عاطفی مرتبط با سرطان سینه را کاهش میدهد. درمان روانی آموزشی یک رویکرد میان رشتهای است، شامل یک برنامه آموزشی (به عنوان مثال، ارائه دانش کافی در مورد بیماری و درمانهای مرتبط با آن) و یک مداخله روانشناختی (به عنوان مثال، ارائه مهارتهای عاطفی و شناختی برای تشریح تجربیات مرتبط با بیماری). مطالعات متعددی اثربخشی درمان روانی آموزشی را در بهبود راهبردهای مقابله سازگارانه و کیفیت زندگی و در کاهش علائم آسیبشناسی روانی (به عنوان افسردگی و اضطراب) نشان دادهاند.
همچنین امکان افزایش انطباق با درمان و خودکارآمدی در زنان مبتلا به سرطان سینه را فراهم میکند. بدین ترتیب میتوان بیان کرد که شواهد علمی این رویکردها را تأیید کرد و اثرات مثبت بالایی در کاهش اضطراب و افسردگی و بهبود کیفیت زندگی نشان داد. علاوه بر این، این اثرات هم در پیگیریهای کوتاه مدت و هم در طولانی مدت حفظ میشوند.
به گزارش میگنا اگرچه بررسیهای گذشته این موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تأکید کردهاند که چگونه مداخلات روانشناختی میتواند کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه را بهبود بخشد، هنوز مشخص نیست که کدام مداخله مؤثرتر است. به طور کلی مطالعات و بررسیهای منفرد بر تعداد مشخص یا محدودی از پیامدهای روانشناختی متمرکز شدهاند. با این حال، کسب اطلاعات در مورد چندین پیامد میتواند برای تعریف اثربخشی یک مداخله خاص بر بهزیستی روانشناختی بیماران و ایجاد درمانهای کاربردیتر مفید باشد . علاوه براین، تعداد محدودی از مطالعات در مورد مقایسه رویکردهای مختلف وجود دارد.
به گزارش میگنا در میان رویکردهای روانشناختی مختلف، درمان شناختی رفتاری بر بهبود وضعیت عاطفی و مقابله با بیماری از طریق اصلاح طرحوارههای شناختی ناسازگار و کاهش پریشانی شخصی متمرکز است. در درمان شناختی رفتاری استراتژیهای مختلفی را اتخاذ میکند (مثلاً آموزش آرامسازی)، و به نظر میرسد در کاهش سطح اضطراب و افسردگی، بازسازی طرحوارههای شناختی خودکار منفی و افزایش خوشبینی و افکار مثبت مؤثر باشد که به بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه کمک میکند.
سایر رویکردهای روانشناختی مرسوم در درمان زنان مبتلا به سرطان سینه، درمانهای حمایتی- بیانی و روانی-آموزشی است که عمدتاً با مداخلات گروهی متمرکز بر بهبود بهزیستی شخصی از طریق افزایش عاطفه مثبت و حالات عاطفی مشخص میشود. گروه درمانی حمایتی- بیانی یک درمان شناختی متمرکز بر هیجان است که با هدف ارتقاء توسعه حمایت اجتماعی و بیان عاطفی و بررسی نگرانیهای وجودی انجام میشود.
به نظر میرسد گروه درمانی حمایتی- بیانی ناراحتی عاطفی مرتبط با سرطان سینه را کاهش میدهد. درمان روانی آموزشی یک رویکرد میان رشتهای است، شامل یک برنامه آموزشی (به عنوان مثال، ارائه دانش کافی در مورد بیماری و درمانهای مرتبط با آن) و یک مداخله روانشناختی (به عنوان مثال، ارائه مهارتهای عاطفی و شناختی برای تشریح تجربیات مرتبط با بیماری). مطالعات متعددی اثربخشی درمان روانی آموزشی را در بهبود راهبردهای مقابله سازگارانه و کیفیت زندگی و در کاهش علائم آسیبشناسی روانی (به عنوان افسردگی و اضطراب) نشان دادهاند.
همچنین امکان افزایش انطباق با درمان و خودکارآمدی در زنان مبتلا به سرطان سینه را فراهم میکند. بدین ترتیب میتوان بیان کرد که شواهد علمی این رویکردها را تأیید کرد و اثرات مثبت بالایی در کاهش اضطراب و افسردگی و بهبود کیفیت زندگی نشان داد. علاوه بر این، این اثرات هم در پیگیریهای کوتاه مدت و هم در طولانی مدت حفظ میشوند.
به گزارش میگنا اگرچه بررسیهای گذشته این موضوع را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تأکید کردهاند که چگونه مداخلات روانشناختی میتواند کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه را بهبود بخشد، هنوز مشخص نیست که کدام مداخله مؤثرتر است. به طور کلی مطالعات و بررسیهای منفرد بر تعداد مشخص یا محدودی از پیامدهای روانشناختی متمرکز شدهاند. با این حال، کسب اطلاعات در مورد چندین پیامد میتواند برای تعریف اثربخشی یک مداخله خاص بر بهزیستی روانشناختی بیماران و ایجاد درمانهای کاربردیتر مفید باشد . علاوه براین، تعداد محدودی از مطالعات در مورد مقایسه رویکردهای مختلف وجود دارد.