یادگیری حرکتی/ دکتر حسن اریه
Motor learning
حسن اریه دکتر تخصصی رشد و رفتارحرکتی در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت : اگر مربیان اصول زیربنایی تمرین را بدانند، در موقعیتهای آموزشی، برتری قابل توجهی خواهند داشت. مهمترین نکته در این مورد درک ماهیّت و تعریف یادگیری است. یادگیری فرایندی همراه با تمرین و تجربه است که به تغییرات نسبتاً پایدار در قابلیت اجرای ماهرانه منجرمیشود.
برای درک مفهوم یادگیری باید به چند جنبه مهم از تعریف یادگیری بیشتر دقیق شویم که در ذیل اشارهمیشود:
یادگیری بر اثر تمرین و تجربه: یادگیری تنها با عواملی سر و کار دارد که با تمرین و تجربه مربوطند. مثلاً همراه با رشد بچّهها قابلیت عملکردشان نیز افزایشمییابد اما این افزایش قابلیت نشان دهنده یادگیری نمیباشد. زیرا به تمرین وابسته نمیباشد. یا حتی افزایش استقامت قلبی- عروقی یا قدرت که پس از مدّتی تمرین کردن حاصل میشود را نمیتوان به یادگیری مربوط ساخت زیرا این تغییرات به تمرین مربوط نیستند.
یادگیری مستقیماً قابل مشاهده نیست ولی نتایج آن قابل مشاهده است: در حین یادگیری، تغییرات زیادی در دستگاه عصبی مرکزی رخ میدهد که برخی از آنها به ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در قابلیت حرکت کمک میکند. عموماً این فرایندها به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند؛ از این رو وجود آنها باید از تغییراتی که در اجرا به وجود میآورد ثابت شود. این تغییرات در فرایندهای اساسی کنترل حرکت رخ میدهند.
نمونههای از این فرایند عبارتند از :
الف) افزایش استفاده از فرایندهای خودکار (شناسایی محرّک)
ب) گسترش شیوههای انتخاب (گزینش پاسخ) و معلوم کردن آمارهها (برنامه ریزی پاسخ) ساختن برنامه حرکتی
ج) ایجاد مرجع اصلاح دقیق.
تغییرات نسبتاً پایدار در مهارت نشان دهنده یادگیری است. برای اینکه تغییر در سطح اجرا به یادگیری نسبت داده شود باید نسبتاً پایدار باشد. عوامل متعدّدی بر عملکرد لحظهای اثرمیگذارند. برای مثال مهارتها در اثر استفاده از دارو، کمخوابی، خلق و خو، تنش روانی و چیزهای دیگر تغییر مییابند.
بسیاری از این متغیرها به طور موقت بر مهارت اثرگذارند و به زودی از بین میروند. دانستن این امر که یادگیری با تغییرات نسبتاً پایدار همراه است، با استفاده از روشهای ویژه ای برای سنجش یادگیری و ارزشیابی آثار تنوع تمرینات بر آن منجر شده است. اساساً این روشها تغییرات نسبتاً پایدار (ناشی از یادگیری) را از تغییرات موقتی جدا میکند.
چهار ویژگی کلیدی یادگیری حرکتی
متخصصین علم یادگیری حرکتی چهار ویژگی اصلی را برای تعریف یادگیری در نظر میگیرند، که اگر اجرای فرد این ویژگیها را از خود نشان دهد، میتوان استنباط کرد که یادگیری روی داده است.
پیشرفت: پیشرفت عملکرد فرد در طول زمان (جلسات تمرین) یکی از ملاکهایی است که خواسته یا ناخواسته برای مربی و خود بازیکن اهمیت ویژه ای دارد. اهمیت این بخش در ادامه تمرین بسیار حیاتی است چرا که در انگیزه ورزشکار و حتی خود مربی نیز اثرمیگذارد.
همسانی: عملکرد فرد در ابتدای کار، تغییرات بسیاری دارد، یعنی در هر بار اجرا کردن، شکل اجرای متفاوتی را به نمایشمیگذارد، در صورتی به فرد ماهر گفته میشود، که بتواند در دفعات مختلف اجرای همسانی را از خود نشان دهد.
ماندگاری: به آن ویژگی پایداری هممیگویند؛ منظور این است که عملکرد فرد بعد از مدّتی بیتمرینی دچار افت نشود. اگر بعد از ترک تمرینات عملکرد فرد به روز اولی که تمرینی نکرده بود، برگردد، میتوان گفت که مهارت به خوبی فرا گیری نشده است.
انطباق پذیری: این مفهوم این نکته را به ما میگوید که فردی که مهارتی را به خوبی یادگرفته باشد و در واقع ماهر باشد باید بتواند تحت هر شرایط مهارت یادگرفته شده را اجرا کند.
به عنوان مثال بازیکنی که مهارت شوت فوتسال از فاصله 6 متری روبروی دروازه را خوب اجرا میکند، باید بتواند از زاویههای مختلف و از فاصلههای مختلف نیز به خوبی یا به شکل نزدیک به همان فاصله 6 متر و زاویه روبرو؛ این کار را انجام دهد. مثال ملموسی که در بیشتر ورزشها صدق میکند این است که به عنوان مثال پاسی که برای اسپک زدن یک والیبالست یا شوت زدن یک فوتبالیست مهیا میشود، همیشه یکسان نیست.
ضمن اینکه در هر دو رشته والیبال و فوتبال حضور مدافعین حریف هر بار به یک صورت است و هر بار فشارهای متفاوتی را بر بازیکنی که اسپک میزدند یا شوت میزند واردمیشود، در این حالت بازیکنی که ماهر باشد باید بتواند تحت این شرایط سخت نیز عملکرد خود را به خوبی نشان دهد. این قضیه بخشی از مفهوم انتقال یادگیری است.
برای درک مفهوم یادگیری باید به چند جنبه مهم از تعریف یادگیری بیشتر دقیق شویم که در ذیل اشارهمیشود:
یادگیری بر اثر تمرین و تجربه: یادگیری تنها با عواملی سر و کار دارد که با تمرین و تجربه مربوطند. مثلاً همراه با رشد بچّهها قابلیت عملکردشان نیز افزایشمییابد اما این افزایش قابلیت نشان دهنده یادگیری نمیباشد. زیرا به تمرین وابسته نمیباشد. یا حتی افزایش استقامت قلبی- عروقی یا قدرت که پس از مدّتی تمرین کردن حاصل میشود را نمیتوان به یادگیری مربوط ساخت زیرا این تغییرات به تمرین مربوط نیستند.
یادگیری مستقیماً قابل مشاهده نیست ولی نتایج آن قابل مشاهده است: در حین یادگیری، تغییرات زیادی در دستگاه عصبی مرکزی رخ میدهد که برخی از آنها به ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در قابلیت حرکت کمک میکند. عموماً این فرایندها به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند؛ از این رو وجود آنها باید از تغییراتی که در اجرا به وجود میآورد ثابت شود. این تغییرات در فرایندهای اساسی کنترل حرکت رخ میدهند.
نمونههای از این فرایند عبارتند از :
الف) افزایش استفاده از فرایندهای خودکار (شناسایی محرّک)
ب) گسترش شیوههای انتخاب (گزینش پاسخ) و معلوم کردن آمارهها (برنامه ریزی پاسخ) ساختن برنامه حرکتی
ج) ایجاد مرجع اصلاح دقیق.
تغییرات نسبتاً پایدار در مهارت نشان دهنده یادگیری است. برای اینکه تغییر در سطح اجرا به یادگیری نسبت داده شود باید نسبتاً پایدار باشد. عوامل متعدّدی بر عملکرد لحظهای اثرمیگذارند. برای مثال مهارتها در اثر استفاده از دارو، کمخوابی، خلق و خو، تنش روانی و چیزهای دیگر تغییر مییابند.
بسیاری از این متغیرها به طور موقت بر مهارت اثرگذارند و به زودی از بین میروند. دانستن این امر که یادگیری با تغییرات نسبتاً پایدار همراه است، با استفاده از روشهای ویژه ای برای سنجش یادگیری و ارزشیابی آثار تنوع تمرینات بر آن منجر شده است. اساساً این روشها تغییرات نسبتاً پایدار (ناشی از یادگیری) را از تغییرات موقتی جدا میکند.
چهار ویژگی کلیدی یادگیری حرکتی
متخصصین علم یادگیری حرکتی چهار ویژگی اصلی را برای تعریف یادگیری در نظر میگیرند، که اگر اجرای فرد این ویژگیها را از خود نشان دهد، میتوان استنباط کرد که یادگیری روی داده است.
پیشرفت: پیشرفت عملکرد فرد در طول زمان (جلسات تمرین) یکی از ملاکهایی است که خواسته یا ناخواسته برای مربی و خود بازیکن اهمیت ویژه ای دارد. اهمیت این بخش در ادامه تمرین بسیار حیاتی است چرا که در انگیزه ورزشکار و حتی خود مربی نیز اثرمیگذارد.
همسانی: عملکرد فرد در ابتدای کار، تغییرات بسیاری دارد، یعنی در هر بار اجرا کردن، شکل اجرای متفاوتی را به نمایشمیگذارد، در صورتی به فرد ماهر گفته میشود، که بتواند در دفعات مختلف اجرای همسانی را از خود نشان دهد.
ماندگاری: به آن ویژگی پایداری هممیگویند؛ منظور این است که عملکرد فرد بعد از مدّتی بیتمرینی دچار افت نشود. اگر بعد از ترک تمرینات عملکرد فرد به روز اولی که تمرینی نکرده بود، برگردد، میتوان گفت که مهارت به خوبی فرا گیری نشده است.
انطباق پذیری: این مفهوم این نکته را به ما میگوید که فردی که مهارتی را به خوبی یادگرفته باشد و در واقع ماهر باشد باید بتواند تحت هر شرایط مهارت یادگرفته شده را اجرا کند.
به عنوان مثال بازیکنی که مهارت شوت فوتسال از فاصله 6 متری روبروی دروازه را خوب اجرا میکند، باید بتواند از زاویههای مختلف و از فاصلههای مختلف نیز به خوبی یا به شکل نزدیک به همان فاصله 6 متر و زاویه روبرو؛ این کار را انجام دهد. مثال ملموسی که در بیشتر ورزشها صدق میکند این است که به عنوان مثال پاسی که برای اسپک زدن یک والیبالست یا شوت زدن یک فوتبالیست مهیا میشود، همیشه یکسان نیست.
ضمن اینکه در هر دو رشته والیبال و فوتبال حضور مدافعین حریف هر بار به یک صورت است و هر بار فشارهای متفاوتی را بر بازیکنی که اسپک میزدند یا شوت میزند واردمیشود، در این حالت بازیکنی که ماهر باشد باید بتواند تحت این شرایط سخت نیز عملکرد خود را به خوبی نشان دهد. این قضیه بخشی از مفهوم انتقال یادگیری است.