زمان واکنش و بی پاسخی روانشناختی / دکتر حسن اریه
متخصّصان اظهار میدارند که RT احتمالا زمان صرف شده برای رخدادهای ذهنی، نظیر پردازش محرّک، تصمیمگیری و برنامه ریزی حرکت را اندازهگیری میکند. زمان واكنش نشان دهنده بسيار مهم سرعت تصميم گيري و كارآيي آن است. RT معناي نظري مهمي دارد كه شايد دليل اصلي توجه پژوهشگران به آن همين باشد.
در بررسی زمان واکنش و اهمیت آن در مهارتهای حرکتی متخصصان از سه شیوه مختلف انجام حرکات استفاده میکنند که شامل زمان واکنش ساده، زمان واکنش افتراقی و زمان واکنش انتخابی بوده که از طریق این شیوهها اندازهگیری زمان واکنش در محیطهای ورزشی امکان پذیر میشود.
در مطالعه منحنی فرضی الکتریسیته نگاری یا همان (Electromyography) یک عضله درگیر(فعال) در حرکت نشان داده شده است که در طول بخش زیادی از زمان RT، منحنی EMG آرام بوده و نمایانگر این است که فرمان حرکت هنوز به عضله مربوط نرسیده است.
پس از آن در اواخر زمان EMG ، عضله فعال شده ولی به مدّت ۴۰ تا ۸۰ هزارم ثانیه هیچ حرکتی اتفاق نمیافتد. فاصله زمانی بین علامت و اوّلین تغییر در EMG ، زمان پیش حرکتی نامیده میشود و به نظر میرسد که به فرایندهای درگیر در تولید پاسخ مثل ادراک و تصمیمگیری دلالت دارد. فاصله بین اوّلین تغییر در EMG تا حرکت آشکار را زمان حرکتی نامیدهاند و نشانگر فرایندهای مربوط به دستگاه عضلانی است.
اندازه گیری زمان واکنش به دو دلیل در تحقیقات مربوط به مهارتها بسیار رایج است؛ اول این که سنجشهای RT جزئی از تکالیف دنیای واقعی هستند. دلیل دوم و مهم تر این است که احتمالا زمان صرف شده، برای رخدادهای درونی حرکت، نظیر پردازشاطلاعات میباشد.
بخشهای زمان واکنش
عوامل تأثير گذار بر زمان واكنش
- تعداد محرّك- پاسخ
سازگاري محرّك- پاسخ
مقدار تمرين
بيني كردن براي تقليل تأخير
يكي از عوامل مهم و اثر گذار بر زمان واكنش، تعداد محرّكهايي است كه هر كدام ممكن است به پاسخ جداگآنهاي منجر شوند و هر زمان امكان اجرا داشته باشند. در زمان واكنش انتخابي اجرا كننده بايد يك پاسخ را از بين حركات ممكن از پيش تعيين شده انتخاب كند. زمان واكنش، زمان مورد نياز براي شناسايي محرّك، انتخاب پاسخ و آغاز مناسب است. سريعترين زمان واكنش فقط شامل يك محرّك و يك پاسخ است و به آن زمان واكنش ساده ميگويند.
سازگاري محرّك- پاسخ
سازگاري محرّك-پاسخ يكي از مهمترين عوامل تعيين كننده زمان واكنش انتخابي است. اين سازگاري معمولاً به دامنهاي گفته ميشود كه در آن محرّك و پاسخي كه براي آن راه اندازي ميشود، به طور طبيعي به يكديگر وابسته شوند. به اين پديده، سازگاري جانبي محرك-پاسخ ميگويند.
براي تعدادي معيني از محرك- پاسخ هرگاه سازگاري آنها بيشتر باشد زمان واكنش انتخابي آن كاهش پيدا ميكند.
مقدار و نوع تمرين
دو عامل اصلي كه زمان واكنش را متأثر ميكنند، نوع و مقدار تمرين است. وقتي كه تعداد محرك-پاسخ مشخّص است، هر چه مقدار تمرين بيشتر باشد زمان واكنش كوتاهتر خواهد شد. به طور كلي ميتوان گفت كه هنگام ازدياد محرّك-پاسخ تمرين كردن، شيب افزايش زمان واكنش را كاهش ميدهد. معناي اين جمله آن است كه اثر تمرين بر زمان واكنش ساده، ناچيز اما بر زمان واكنش انتخابي، چشمگير است.
اين اثر وقتي زيادتر مي شود كه تعداد محرّك-پاسخ زياد و سازگاري آن كم باشد.
تمرين يكنواخت به صورتي كه يك محرّك هميشه به يك پاسخ منجر شود به ايجاد واكنش سريع كمك ميكند و تمرين، سازمان محرك و پاسخ را سازگارتر ميكند.
پيشبيني كردن براي تقليل تأخير
يكي از روشهاي مناسب براي فايق آمدن بر زمان واكنش طولاني اين است كه اجرا كننده بتواند وقوع محرك را پيشبيني كند. اجرا كننده ميتواند اطلاعات را از پيش پردازش كند؛
دوره بی پاسخی روانشناختی:
زمانی که دو محرّک به طور غیر قابل پیشبینی، نزدیک به هم ارائه میشوند؛ سیستم، درگیر محرّک اول بوده و شروع به انتخاب و تولید پاسخ برای آن محرّک میکند. بنابراین هنگامیکه محرّک دوم وارد میشود سیستم مشغول پردازش محرک اول است و از ورود به جفت محرّک-پاسخ دوم جلوگیری میکند.
پس یک تنگ راه موقتی در مرحله انتخاب پاسخ یا مرحله برنامه ریزی پاسخ و یا هر دو وجود دارد. به دلیل اینکه در این مراحل، در یک زمان، فقط یک محرّک میتواند انتخاب یا سازماندهی یا آماده سازی شود.، عمل دیگر باید تا تکمیل و آماده سازی پاسخ اول، به تأخیر بیفتد.
طولانیترین تأخیر هنگامی است که فاصله میان محرکی بسیار کوتاه (تقریبا 50 تا 60 هزارم ثانیه) باشد. زیرا در این زمان، وقتی مرحله انتخاب پاسخ برای حرکت اول شروع میشود، این انتخاب باید مسیر خود را به اتمام برساند تا پاسخ انتخاب گردد.
هنگامیکه فاصله میان محرّکی افزایش مییابد بخش زیادی از آماده سازی پاسخ اوّل تا ارائه پاسخ دوم به پایان رسیده است، بنابراین تأخیر کمیدر آمادهسازی پاسخ دوم وجود دارد.
یک پدیده بسیار جالب زمانی است که فاصله میان محرّکی بسیار کوتاه و در حد کمتر از 40 هزارم ثانیه است، در این حالت، سیستم به روش خیلی متفاوت پاسخ میدهد، یعنی هر دو پاسخ را همزمان تولید میکند. به عبارت دیگر، مثل اینکه دو محرّک یکی هستند. این پاسخها به این دلیل ایجاد میشوند که هر دو محرّک به عنوان یک علامت تشخیص داده میشوند.
فریب در ورزشها: استفاده از دوره بی پاسخی روانشناختی
اغلب بازیکن بسکتبال قبل از شوت واقعی، شوتی را برای فریب به کار میبرد. بازیکنان مدافع قدرتمندانه سعی در سدّ کردن شوت اولیه دارند و خودشان را در موقعیتی قرار میدهند که قادر به توقف شوت واقعی نیستند.
پدیده دوره بی پاسخی روانشناختی تشریح خوبی ارائه میدهد که چرا حرکت واقعی بعد از حرکت فریبنده، یک استراتژی موفقیت آمیز است. در مثال بسکتبال، بازیکن از شوت واقعی بعد از عمل فریبنده استفاده میکند. اجرا کننده هنگامیکه هیچ حرکت دیگری در مرحله برنامه ریزی پاسخ نداشته باشد این توالی را به عنوان یک واحد سازماندهی میکند. اما مدافع بخش اول این توالی، یعنی حرکت فریبنده را به عنوان شوت واقعی تصور میکند. حرکت فریبنده مشابه با محرک اولیه در الگوی تحریک دوگانه، پاسخ اولیه را تحریک میکند. زمانی که مدافع این پاسخ را اجرا میکند، محرک دوم اتفاق میافتد و وی قادر به سازگاری همزمان برای توقف شوت نیست.