چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ / ۱۴:۰۴
کد مطلب: 59011
۰

تأثیر افسردگی بر روابط خانوادگی

تأثیر افسردگی بر روابط خانوادگی
افسردگی نه تنها سلامت جسم و ذهن شخص مبتلا را تخریب می‌کند، بلکه می‌تواند انجام کار‌های ساده‌ی روزمره و حفظ روابط، مخصوصا روابط خانوادگی، را عملا ناممکن کند. در نهایت، فشار ناشی از افسردگی روی روابط خانوادگی می‌تواند به اضطراب شدید، کلافگی و حتی بیگانگی با دیگران منجر شود.

اگر شما یا یکی از اعضای خانواده‌تان به افسردگی مبتلا باشید، حتما متوجه تأثیرات منفی این اختلال بر کیفیت کلی روابط اجتماعی شده‌اید. شناسایی آسیب‌های ناشی از افسردگی و اقدام به بهبود آن‌ها می‌تواند نقش بسیار پررنگی در بهبود روابط خانوادگی، عاطفی و اجتماعی ایفا کند و از این طریق، روند درمان را سرعت ببخشد.

در این مقاله به بررسی تأثیر افسردگی بر کیفیت روابط خانوادگی می‌پردازیم و سپس تأثیر افسردگی والدین بر روحیه‌ی فرزندان و بالعکس را بررسی می‌کنیم. در انتها، توصیه‌هایی کاربردی برای کنار آمدن با بروز اختلال افسردگی بالینی در اعضای خانواده ارائه می‌کنیم. با ما همراه باشید.


تأثیر افسردگی بالینی بر کیفیت روابط خانوادگی
افسردگی بالینی اختلالی است که به صورت مستقیم روی توانایی‌های فرد برای مدیریت وظایف و فعالیت‌های روزمره تأثیر منفی می‌گذارد. اما تأثیرات منفی این اختلال به این ختم نمی‌شود. گاهی افسردگی بالینی می‌تواند زندگی اطرافیان را هم دستخوش تغییرات شگرف کند و حتی باعث ابتلای آن‌ها به انواع اختلال‌های روحی و روانی شود! در این راستا، اعضای خانواده که معمولا نزدیک‌ترین روابط را با فرد مبتلا به افسردگی دارند، متحمل آسیب‌های فراوانی می‌شوند.

در مطالعه‌ای علمی که در سال ۲۰۱۶ در مجله‌ی Issues in Mental Health Nursing چاپ شد، مشخص شد خانواده‌هایی که با یک عضو مبتلا به افسردگی حاد سروکار دارند، اغلب درگیر اختلال‌های روحی و روانی متعددی می‌شوند. احساساتی که اعضای خانواده تجربه می‌کنند، عموما از خستگی، کلافگی مفرط و عذاب وجدان شروع شده و به اضطراب و ناآرامی ذهنی منجر می‌شود. در مواقعی، این احساسات به قدری شدید ابراز می‌شوند که همراهی و حفظ ارتباط با فرد مبتلا به افسردگی بالینی برای سایر اعضای خانواده بسیار دشوار و حتی ناممکن می‌شود.

در این شرایط، شناسایی و درک ماهیت افسردگی و تأثیرات منفی که روی کیفیت زندگی فرد مبتلا و اطرافیان می‌گذارد به بهتر مدیریت کردن وضعیت کمک می‌کند. بنابراین، اعضای خانواده نباید نقش مهم تحقیق، مطالعه و کسب اطلاعات صحیح و دقیق درباره‌ افسردگی بالینی را دست کم بگیرند. فراموش نکنید که پیدا کردن بهترین راه برای بهبود روابط خانوادگی و درمان افسردگی فرد مبتلا در گروی همکاری و همدلی اعضای خانواده در این مسیر پرپیچ‌وخم است. شناخت واقعیت افسردگی بالینی به اعضای خانواده کمک می‌کند تا با ذهنی باز، روحیه‌ای قوی و رفتاری مهربانانه و سرشار از امیدواری به مسیر بهبود قدم بگذارند.

افسردگی در خانواده‌ها معمولا به دو شیوه بروز پیدا می‌کند: گاهی والدین درگیر افسردگی بالینی هستند و فرزندان باید در راستای افزایش آگاهی درباره‌ی علائم این اختلال تلاش کنند و گاهی فرزندان در دام افسردگی میفتند و به آگاهی بیشتر والدین نیاز پیدا می‌کنند. نکته‌ی مهم در این خصوص، تأثیر شدیدتری است که افسردگی والدین روی کیفیت زندگی فرزندان می‌گذارد. در ادامه، این موضوع را عمیق‌تر مورد بررسی قرار می‌دهیم.


افسردگی والدین چه تأثیری بر روحیه‌ فرزندان می‌گذارد؟
داشتن والد یا والدینی که از افسردگی بالینی رنج می‌برند تجربه‌ چندان منحصربه‌فردی نیست. در واقع، والدین بسیاری در برهه‌هایی از زندگی دچار افسردگی می‌شوند و بیشتر مواقع آن را به امید خودبه‌خود بهتر شدن نادیده می‌گیرند. غافل از آنکه اختلال‌های روحی و روانی به صرف نادیده گرفته شدن بهبود نمی‌یابند، بلکه شدیدتر می‌شوند. باید در نظر داشت که افسردگی بالینی درمان‌نشده می‌تواند فشار روحی بسیاری به فرزندان وارد کند، چراکه آن‌ها مدام با والدین در ارتباط هستند و متوجه کوچک‌ترین تغییرات در رفتار و افکارشان می‌شوند.

یک نمونه از رفتار‌های والدین مبتلا به افسردگی که می‌تواند به فرزندان آسیب‌های جدی وارد کند، تمایل شدید به دوری گزیدن از اجتماع است. بروز این تمایل یکی از بارزترین نشانه‌های ابتلا به افسردگی در بزرگسالان است و هنگامی که در والدین پدیدار شود، بر نحوه‌ی برقراری ارتباط فرزندان با دیگران تأثیر منفی می‌گذارد. والدین نخستین الگو‌های فرزندان برای فراگیری شیوه‌های برقراری روابط درخور در جامعه هستند. بنابراین، والدینی که در اثر ابتلا به افسردگی بالینی میل بسیار اندکی به برقراری ارتباط در محیط خارج از خانه دارند، نمی‌توانند از فرزندان خود توقع برقراری روابط سالم اجتماعی داشته باشند.

آسیب دیگری که ممکن است در اثر ابتلای والدین به افسردگی بالینی به فرزندان وارد شود، نادیده گرفتن نیاز‌های اساسی آن‌ها است. معمولا افرادی که از سطوح شدیدی از افسردگی بالینی رنج می‌برند، در گذر زمان نسبت به رعایت بهداشت فردی و برطرف‌سازی نیاز‌های اساسی، همچون خوردن و خوابیدن به اندازه‌ی کافی، بی‌توجه می‌شوند. بروز این رفتار‌های منفی در والدین، نه تنها به سلامت جسمی و روحی خودشان آسیب جبران‌ناپذیر وارد می‌کند، بلکه می‌تواند رسیدگی به نیاز‌های اولیه فرزندان را هم به میزان قابل‌توجهی دشوار سازد. عدم تعادل روانی و غیرقابل پیش‌بینی بودن رفتار‌های والدین مبتلا به افسردگی بالینی، سلامت روحی و روانی فرزندان را تهدید می‌کند.

بدیهی است که فرزندان حین بزرگ شدن به حمایت عاطفی والدین و حضور فیزیکی آن‌ها در لحظات حساس زندگی احتیاج دارند. حال اگر والدین به خاطر درگیر بودن با افسردگی بالینی درمان‌نشده قادر به حمایت از فرزندانشان نباشند، آن‌ها دچار احساس کمبود شدیدی می‌شوند که از توهم ناکافی بودن برای والدینشان نشأت می‌گیرد. متأسفانه ترامای حاصل از احساس ناکافی بودن در فرزندان به قدری جدی است که اگر به موقع درمان نشود، می‌تواند به صورت نسلی ادامه پیدا کند. این پدیده همچنین ممکن است به فرزندان احساس تنهایی شدید را القا کند و فرصت بچگی کردن و داشتن تجربیات دلگرم‌کننده در دوران کودکی را از آن‌ها بگیرد.

در کنار آسیب‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، یافته‌های علمی در حیطه‌ روابط خانوادگی نشان داده‌اند که مبتلا بودن والد/والدین به افسردگی بالینی، در صورت درمان نشدن، می‌تواند احتمال ابتلای فرزندان به افسردگی در سنین بالاتر را به میزان قابل‌توجهی افزایش دهد. مطالعه‌های صورت گرفته روی نومادران مبتلا به افسردگی هم نشان داده که نوزادان این مادران، نسبت به سایر نوزادان، بیشتر و شدیدتر گریه می‌کنند.


افسردگی فرزندان چه تأثیری بر روحیه‌ والدین می‌گذارد؟
حال که تأثیرات جدی و منفی افسردگی بالینی درمان‌نشده در والدین بر روحیه‌ی فرزندان را بررسی کردیم، بد نیست گذری هم به تأثیراتی بزنیم که افسردگی فرزندان بر والدین می‌گذارد. واقعیت این است که بروز افسردگی بالینی در فرزندان، اغلب برای والدین بسیار غیرقابل درک است. دیدگاه جامعه نسبت به مقوله‌ی افسردگی در کودکان و نوجوانان معمولا به گونه‌ای است که آن‌ها را شایسته‌ داشتن احساسات ناخوشایند نمی‌داند و مدام اعتبار احساساتشان را زیر سؤال می‌برد. در کنار وجود داشتن این طرز فکر، والدین معمولا در رسیدگی به نیاز‌های فرزند افسرده و مراقبت از سایر فرزندان به صورت همزمان به مشکل برمی‌خورند و دچار احساس شکست‌خوردگی، ناامیدی و عذاب وجدان می‌شوند.

از طرفی، توجه بیشتر والدین به نیاز‌های فرزند مبتلا به افسردگی بالینی ممکن است حسادت سایر فرزندان را برانگیزد. معمولا سایر فرزندان، مخصوصا در سنین پایین، متوجه دلیل توجه بیشتر والدین به یکی از خواهران یا برادرانشان نمی‌شوند و آن را تبعیض تلقی می‌کنند. در چنین شرایطی، داشتن مکالمه‌های سرگشاده و دقیق با فرزندان در رابطه با موضوع افسردگی، می‌تواند جلوی وقوع سوءتفاهم‌های احتمالی را بگیرد.

تعادل برقرار کردن میان ابعاد مختلف زندگی، با وجود فرزندانی که از افسردگی بالینی رنج می‌برند برای والدین بسیار چالش‌برانگیز است. آن‌ها اغلب بار سنگینی را روی دوش خود احساس می‌کنند که با وجود اضطراب، نگرانی و ترس از آسیب دیدن فرزندانشان مدام سنگین‌تر هم می‌شود. هنگامی که فرزندان از افسردگی رنج می‌برند، والدین عموما عملکردشان را با معیار‌های بسیار سخت‌گیرانه می‌سنجند و اگر مطابق با انتظاراتشان ظاهر نشوند، خود را بی‌رحمانه سرزنش می‌کنند. این باعث می‌شود انرژی بسیار زیادی از والدین گرفته شود و گهگاه آن‌ها را از انجام ساده‌ترین فعالیت‌ها عاجز کند.

در وهله‌ اول، بهترین راهکار برای مقابله با این احساسات منفی، درک صحیح پدیده‌ی افسردگی و کسب آگاهی از میزان شیوع آن است. بسیاری از کودکان و نوجوانان درگیر افسردگی می‌شوند، آنچه معمولا از آن غافل می‌مانیم این است که افسردگی به شیوه‌ها و شدت‌های مختلف در هر شخص بروز پیدا می‌کند. افسردگی در کودکان و نوجوانان معمولا به شکل کج‌خلقی و پایین آمدن آستانه‌ تحمل پدیدار می‌شود. اگر فرزندی مبتلا به افسردگی بالینی دارید، سعی کنید با او رفتار ملایم‌تری داشته باشید و مدام به دنبال تصحیح اشتباهات و گوشزد کردن خطاهایش نباشید.

نکته‌ مهم دیگر، پرهیز از القای احساس عذاب وجدان به فرزندان است. بسیاری از کودکان و نوجوانان هیچ توجیهی برای احساسات منفی که تجربه می‌کنند ندارند و از پاسخ دادن به پرسش‌هایی که از آن‌ها طلب توضیح می‌کنند بازمی‌مانند. بنابراین، لازم است که والدین در راستای ایجاد فضایی امن برای ابراز آزادانه‎ احساسات تلاش کنند تا فرزندان احساس جدا افتادن از دیگران را نداشته باشند و بتوانند با صحبت کردن درباره اختلال افسردگی، راهکار‌هایی برای درمان آن پیدا کنند. به خاطر داشته باشید که افسردگی پیچیدگی‌های بسیاری دارد و به صرف مثبت‌نگری و امیدواری نسبت به آینده درمان نمی‌شود. درمان افسردگی بالینی، همدلی، مهربانی و درک تمام اعضای خانواده را می‌طلبد.


چگونه با افسردگی یکی از اعضای خانواده کنار بیاییم؟
تا اینجا متوجه شدیم که در صورت ابتلای یکی از اعضای خانواده به افسردگی بالینی، باید به سلامت روحی و جسمی سایر اعضای خانواده هم بیشتر توجه کرد. اگر از ابتلای یک یا چند تا از اعضای خانواده به افسردگی بالینی مطلع هستید، علائم بروز افسردگی در آن‌ها را با دقت مورد بررسی قرار دهید. با انجام این کار می‌توانید رفتار‌های خود و سایر اعضای خانواده را تا جای ممکن به گونه‌ای تنظیم کنید که کمترین آسیب به آن‌ها وارد شود. به خاطر داشته باشید که افسردگی بالینی اختلالی چندوجهی است و تمام ابعاد وجودی، از قبیل ذهن و جسم، را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از این رو، طبیعی است که روند درمان آن پیچیده و نسبتا طولانی باشد.

بهترین کاری که اطرافیان یک شخص مبتلا به افسردگی بالینی می‌توانند بکنند، پرهیز از قضاوت کردن‌های بی‌جا و بی‌مورد است. معمولا کسانی که خود درگیر افسردگی بوده‌اند، اهمیت داشتن رفتاری عاری از هر گونه قضاوت با افراد افسرده را به خوبی درک می‌کنند. داشتن رفتار درست با افراد افسرده باعث برقراری اعتماد متقابل می‌شود و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بدون ترس از قضاوت شدن احساسات خود را ابراز کنند و مسیر بهبودی را با سرعت بیشتری بپیمایند.

سعی کنید تا جای ممکن شنونده‌ خوبی باشید. در بیشتر مواقع، فرد مبتلا به افسردگی بالینی نیاز به شنونده‌ای خوب دارد که مدام حرف‌هایش را قطع نکند و ذهن بازی برای پذیرش افکارش داشته باشد. فراموش نکنید که شنونده‌ی خوبی بودن لزوما به معنای گوش دادن و تلاش برای ارائه‌ پیشنهادات و توصیه‌هایی برای بهبود نیست. گاهی فقط لازم است به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید و او را تا جایی همراهی کنید که احساس تنهایی نکند.

به خاطر داشته باشید که به دنبال مقصر نگردید، حتی اگر اعتقاد دارید فرد افسرده خود مقصر وقوع تمام اتفاقاتی بوده است که به افسردگی بالینی منجر شده است. پیدا کردن مقصر هیچ کمکی به بهبود افسردگی نمی‌کند. از گفتن جمله‌های انگیزشی توخالی مانند «کافی است خودت بخواهی درمان شوی» یا «چرا مثبت‌نگری را امتحان نمی‌کنی؟» به فرد مبتلا به افسردگی بالینی به شدت خودداری کنید. این جمله‌ها در ظاهر زیبا به نظر می‌رسند، اما درک و عملی کردن آن‌ها برای فرد افسرده معمولا ناممکن به نظر می‌رسد و می‌تواند او را از ادامه‌ی روند درمان ناامید کند.

مرور کلی
افسردگی بالینی، نه تنها فرد مبتلا، بلکه اطرافیان نزدیکش را تحت تأثیر قرار می‌دهد. معمولا اعضای خانواده متحمل احساساتی مانند عذاب وجدان، شکست‌خوردگی و ناامیدی می‌شوند و حتی ممکن است خود به اختلال‌های روحی و روانی مبتلا شوند. در این مسیر، آنچه اهمیت بسیار دارد، کسب آگاهی درباره‌ی نحوه‌ بروز افسردگی و چگونگی برخورد با افراد مبتلا به افسردگی است. اگر در خانواده تان شخصی به افسردگی بالینی مبتلا است، شنونده‌ خوبی باشید و سعی کنید با ذهنی باز و عاری از هر گونه قضاوت با او ارتباط برقرار کنید.
 




 
منبع: دیجی کالا
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تونل هابه ما آموختند که حتی دردل سنگ هم راهی برای عبور هست، تونل ها راست میگویند ؛ راه است ، حتی از دلِ سنگ! " آنجا كه راه نیست ، خداوند راه را می گشاید... "