مادران پسران بخوانند

غیر از آنکه می‌خواستید آن‌ها در آینده سراغ تحصیلات عالی بروند و مشاغلی مانند دکتری و مهندسی را انتخاب کنند، چه مهارت‌های دیگری را برای آن‌ها ضروری می‌دانستید؟ مهارت‌هایی که آموختنشان در همین سنین طلایی ضروری است که هنوز شخصیت آن‌ها شکل نگرفته است.
شانون رالف، یک مادر وبلاگ نویس است. او مادر یک پسر ۱۱ ساله‌ی باهوش است. او فرزندش را پسری مهربان و بخشنده توصیف می‌کند. اما می‌گوید مانند هر بچه‌ی دیگری، فرزند او نیز با سرعتی باورنکردنی در حال بزرگتر شدن است.

 

«آرزو‌های هر شب من برای آنکه کائنات، محض رضای خدا، قدری از شتاب ثانیه‌ها کم کنند تا او دیرتر بزرگ شود، تاثیری نداشته است. او هر تابستان ۳ اینچ بلندتر می‌شود، و به همین زودی‌ها از من نیز بلندتر خواهد شد. کفش هایش به سرعت به پایش تنگ می‌شوند و همه این‌ها یعنی پسر من دارد مرد می‌شود.»

رالف می‌گوید: «دوست دارم پسرم مردی خوب در دنیای نه چندان خوب باشد». برای همین لازم می‌داند که او چند مهارت زندگی را قبل از رسیدن به سن نوجوانی یاد بگیرد.

مهارت‌هایی که رالف معتقد است فرزند پسرش باید بیاموزد:

۱- یاد بگیرد که مهربانی قدرت است نه ضعف: آرام و صبور بودن قدرت است. همدل بودن هم همینطور. می‌خواهم او بیاموزد که بی رحمی رفتاری «مردانه» نیست. می‌خواهم یاد بگیرد، آرام بودن «ضعف» نیست. ما خیلی اوقات قدرت مهربانی در تغییر جهان را به شدت دست کم می‌گیریم.

۲- می‌خواهم یاد بگیرد به دختر‌ها و حریم شخصی شان و قواعد و اعتقاداتشان احترام بگذارد.

۳- می خواهم یاد بگیرد احساساتش را نشان دهد. با استفاده از کلمات. نمی‌خواهم احساساتش را قورت دهد یا آن‌ها را به پس ذهن هل دهد. احساسات ما هستند که از ما انسان‌های کامل می‌سازند. با این احساسات است که ما دیگر مردمان غارنشین بدوی نیستیم.

 

۴- می خواهم او آشپزی، تمیز کردن خانه، و شستن لباس هایش را یاد بگیرد. هر مردی باید بتواند غذا‌های خوشمزه درست کند. حتی اگر خوشمزه هم نبود، قابل خوردن باشد کافی است. او باید بتواند خانه اش و لباس هایش را تمیز کند. او باید یاد بگیرد که هیچ کدام از این کار‌ها «کار‌های زنانه» نیستند.

۵- می‌خواهم در مکالمات هر روزه اش از کلمات «خواهش می‌کنم»، «متشکرم»، «ببخشید»، استفاده کند. منش هر فردی حائز اهمیت است. منش و رفتار هستند که در دنیای مدرن باعث تمایز افراد می‌شوند. منش و رفتار است که باعث می‌شود، در گرفتن شغل، در روابط عاطفی و ... یک سرو گردن از بقیه جلوتر باشید.

۶- می خواهم بیاموزد به هر کسی اعتماد نکند؛ و در عین حال از اینکه به هر کسی اعتماد نکند نیز پرهیز کند. او باید یاد بگیرد که مردم نیاز دارند اعتماد او را به خود جلب کنند؛ بنابراین باید بیاموزد به افرادی اعتماد کند که لیاقت اعتماد او را دارند. ما همواره حلقه‌ای از دوستان نزدیک می‌خواهیم که پشتیبانی ما را داشته باشند.

۷- می خواهم یاد بگیرد قدری اعتماد به نفس می‌تواند در موفقیت‌های او نقش چشمگیری داشته باشد. حتی می‌تواند تظاهر کند که اعتماد به نفس دارد؛ و شاید باورتان نشود، خیلی اوقات افراد از استراتژی تظاهر به داشتن اعتماد به نفس استفاده می‌کنند. اگر باور کنید که باهوش ، توانمند و با استعداد هستید، تمام چیز‌هایی که برای تحقق رویاهایتان نیاز دارید را در اختیار دارید. فقط به خودتان باور داشته باشید.

۸- می خواهم به او یاد بدهم اگر دختری به او اعتماد کرد و از او خواستگاری کرد، لازم نیست که همه‌ی دوستان خود را از این ماجرا مطلع کند. او باید یاد بگیرد به احساسات دیگران احترام بگذارد.

۹- می خواهم بیاموزد که هر جوکی ارزش گفتن ندارد. خیلی چیز‌ها مثل دوستی، اعتماد، مهربانی از بذله گویی مهم ترند. من با حس بذله گویی او مشکلی ندارم، اما می‌خواهم قبل از گفتن هر جوکی خوب فکر کند و ببیند آیا در آن موقعیت خاص ارزشش را دارد؟

۱۰- از او می‌خواهم که جهان را بگردد. چیز‌های جدید ببیند. مکان‌های جدید ببیند. افق دیدش را گسترده‌تر کند؛ و بداند هر جایی که برود می‌تواند مطمئن باشد خانه‌ی من حریم امن او باقی خواهد ماند.

اگر شما بودید چه مهارت‌هایی را به پسران و دخترانتان می‌آموختید؟