کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تاب آوری و فرهنگ

تنوع در فرایندهای حمایتی و سازگاری مثبت

باشگاه تاب آوری

28 خرداد 1401 ساعت 9:33

مهم است که ارزش­‌‌ها و عقاید و فعالیت­‌‌های روزمره­‌‌ی جامعه، فرصت­‌‌های مختلفی را برای کودک برای دسترسی به منابعی مثل سرمایه­‌‌ی اجتماعی، غذا، آموزش و فرصت­‌‌هایی برای ارتباطات محکم با افراد بالغ فراهم آورد


عفت حیدری مترجم کتاب تاب آوری جوانان و فرهنگ در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت الگوهای سازگاری با دشواری­‌‌ها تاچه­‌‌حد درمیان فرهنگ­‌‌ها متفاوت است؟آیا مجاورت با میراث فرهنگی (مثل فرهنگ پدربزرگ‌­ها و مادربزرگ­‌‌ها) همیشه منبع قدرت است یا می­‌‌تواند به­‌‌ضرر ما باشد؟
آیا فرهنگ می­‌‌تواند روی ارزشی که به الگوهای متفاوت سازگاری می­‌‌دهیم، تأثیربگذاردوبه برخی به­‌‌لحاظ اجتماعی امتیازبدهیم وآن­‌‌ها را قابل قبول بدانیم و یا موارد دیگررا به‌-عنوان الگوهای ناهنجار برچسب­‌‌گذاری کنیم؟ اگر قرار باشد رابطه­‌‌ی بین تاب­‌‌آوری وفرهنگ را درک کنیم، هریک از این سؤالات مهم‌­‌‌اند.
با معرفی ووجود اختلاف فرهنگی در درک تاب­‌‌آوری، می­‌‌توان ناهمگونی را در نحوه­‌‌ی سازگاری موفقیت­‌‌آمیز کودکان با وقایع تروماتیک بررسی کرد. برای مثال، به­‌‌دنبال نقل­‌‌مکان از یک خانه­‌‌ی آزارگر یا مرگ یک والد، تفاوت­‌‌های شخصیتی، شناختی ورفتاری، نقشی درتوانایی کودک برای سازگاری در یک دوره پرورشگاه و یا فرزندخواندگی دارد.
تفاوت­‌‌ها در اکولوژی اجتماعی کودک نقش مهمی در سازگاری کودک دارد در یک سطح عملی، تأثیرات فرهنگی سیستم­‌‌های معنا­‌‌دار به­‌‌نوبه­‌‌ی خود روی منابعی که برای کودکان آسیب­‌‌پذیر فراهم شده­‌‌اند،تأثیر می­‌‌گذارند.این‌ها شامل مواردی مثل ساختارمراقبت­‌‌های جایگزینی است که جوامع روی آن سرمایه­‌‌گذاری می­‌‌کنند (آیا یک موقعیت خانگی است یا سازمانی؟ آیا رابطه­‌‌ی قوم و خویشی است یا غیر قوم و خویشی؟). فرهنگ معنایی را که به یک کودک فرزندخوانده یا یتیم منسوب می­‌‌شود، با انگ­‌‌های اجتماعی مختلف و فرصت­‌‌های مختلف مربوط به مراقبت­‌‌های دولتی شکل می­‌‌دهد
برای کودک خاص، عوامل و فاکتورهای فرهنگی، میزانِ درمعرض عوامل خطربودن و مسیرهای منفی زندگی و تهدیدات نسبت به خودارزشمندی را تغییر می­‌‌دهد.گرچه این مهم است که ارزش­‌‌ها و عقاید و فعالیت­‌‌های روزمره­‌‌ی جامعه، فرصت­‌‌های مختلفی را برای کودک برای دسترسی به منابعی مثل سرمایه­‌‌ی اجتماعی، غذا، آموزش و فرصت­‌‌هایی برای ارتباطات محکم با افراد بالغ فراهم آورد. این،فرایند پویایی برای تعامل بین افراد و محیط­‌‌های آن­‌‌ها و فرهنگ­شان است .
 
فرهنگ چیست؟ محیط چیست؟
فرهنگ، فعالیت­‌‌های روزمره­‌‌ای است که برای تجارب و ارزش­‌‌ها و عقایدی که از آن­‌‌ها حمایت می­‌‌کند، نظم ایجاد می­‌‌کند
محیط به اکولوژی­‌‌های اجتماعی و فیزیکی­‌‌ای اشاره می­‌‌کند که تجربه­‌‌ی زیستی کودک را شکل می­‌‌دهد. به­‌‌هرحال، محیط شامل فرهنگ و بسیاری از جنبه­‌‌های اکولوژی اجتماعی تحت­‌‌تأثیر فرهنگ، مثل ساختار دولت و کسی که برای حمایت اجتماعی به­‌‌وی مراجعه می­‌‌کنیم، می­‌‌شود.
برای مثال، چه کودک در یک محیط روستایی زندگی کند یا محیط شهری و چه کودک توسط دولتی حمایت شود که به­‌‌لحاظ فیزیکی و عقلی، سرویس­‌‌هایی را برای کودکان معلول فراهم می­‌‌کند، همگی عوامل متنی­‌‌ای هستند که ممکن است فرهنگ و ارزش­‌‌هایی را که فرهنگ به­‌‌آن­‌‌ها بهبودی می­‌‌بخشد منعکس کند(برای مثال، فردگرایی زمخت خانواده­‌‌های کشاورز سنتی). باتوجه به شیوه­‌‌های متعددی که فرایندهای اجتماعی را تحت­‌‌تأثیر قرار می­‌‌دهد، فرهنگ بیش­‌‌تر به­‌‌عنوان یسازه­‌‌ای چندبعدی درک می­‌‌شود.
فرهنگ، موقتی است و بیش­‌‌تر زمانی مطرح و مهم می­‌‌شود که طی آن، فرد رشد می­‌‌کند و شرایط اجتماعی و اقتصادی، در زمان زندگی فرد حاکم است
ای فرهنگی را تحت­‌‌تأثیر قرار می­‌‌دهد.ما از کار یوری برونفنبرنرمتوجه می­‌‌شویم که فرهنگ (فاکتور کلان­‌‌سیستمی) و محیط (فاکتور برون­‌‌سیستمی) هرگزمشخص نیستند. فرهنگ، ارزش­‌‌هایی را منعکس می­‌‌کنند که در آن چه­گونگی و کیفیت منابعی که سلامتی را بهبود می­‌‌بخشند، مثل آموزش و سرویس­‌‌ها و خدمات بهداشت روانی فراهم می­‌‌شوند.اکولوژی­‌‌های اجتماعی ما به شیوه­‌‌های بسیاری، فرهنگ ما و گوناگونی فرهنگ­‌‌هایی را که در آن زندگی ما تعامل دارند، منعکس می­‌‌کنند(تمام جنبه­‌‌های متن و فرهنگ که در آن زندگی می­‌‌کنیم).برای مثال، یک جامعه­‌‌ی جمع­‌‌گرا هم­چون ژاپن را درنظر بگیرید که در آن، مراقبت سازمانی از یتیم‌­ها معمول­‌‌ترین الگوی مراقبت است. کودکان تشویق می­‌‌شوند که در مؤسسه، حسی از ایباشو یا تعلق به مکانیرا رشد دهند.

برعکس، درمحیط­‌‌های کانادایی و غیرآمریکایی، مکان سازمانی خود به­‌‌عنوان تهدیدی بالقوه برای رشد روانی اجتماعی کودک محسوب می­‌‌شودبه­‌‌همین شکل، جوامع سازگار با یتیمانی در جهان وجود دارند که انتقال موفق کودک در خارج از خانه­‌‌اش را تسهیل می­‌‌کنند. برای مثال، در برخی از ملل آفریقایی و جوامع بدوی و اصیل در آمریکای شمالی، هنجارهای فرهنگی روی نقش خانواده­‌‌ی گسترده و فرزندخواندگی توسط قوم و خویش­‌‌ها تأکید و آنرا به پرورشگاه­‌‌ها و جاهایی برای نگهداری از کودک ترجیح می­‌‌دهند؛ ولو این­که در این سیاست­‌‌گذاری، خطرهایتی هم وجود داشته باشد
در هر مورد،منابعی به کودک داده می­‌‌شود تا مشکلاتی را در شیوه­‌‌های دلبستگی خود تعدیل کند­‌‌؛ به­‌‌شکلی که مورد قبول فرهنگ قرار بگیرد.
درک ماهیت درهم­‌‌تنیده­‌‌ی تاب­‌‌آوری با فرهنگ، توجه را به گوناگونی و تعدد استراتژی­‌‌های سازگاری و ناهم­گونی آن­‌‌چه که رفتارهای به­هنجار خوانده می­‌‌شود، جلب می­‌‌کند. آلجریا و دیگران که در یک پاردایم درون­‌‌فرهنگی-­ـ­برون­‌‌فرهنگی کارمی­‌‌کنند ، درداده­‌‌های ملی خود ازسوی جوانان لاتین در آمریکا، ملاحظه کرده­‌‌اند که دیدگاه درون‌­فرهنگی-­­ـ­­برون‌­فرهنگی، با مفاهیمی از درون فرهنگ شروع می­‌‌شود و به­‌‌دنبال درک معنای آن­‌‌چه مورد مطالعه است و ارتباطآن با عوامل دیگر، بااستفاده از قالب فرهنگی است.ازطرف دیگر، دیدگاه برون­‌‌فرهنگی شامل ارزیابی پدیده بااستفاده از سازه­‌‌های خنثی و انتزاعی است). هر دو دیدگاه به گسترش درک از پیچیدگی فرهنگی تاب­‌‌آوری کمک کرده­‌‌اند.
 

باتوجه به تفاوت­‌‌های فرهنگی، تاب­‌‌آوری نیاز به تعریفی دارد که به­‌‌صورت تلویحی به نقش فرهنگ در حمایت یا مدیریت توانایی کودک برای سازگاری اشاره کند. دیدگاه فرهنگی به­‌‌ما کمک می­‌‌کند تا درک خود را از تاب­‌‌آوری تغییردهیم.چنین دیدگاهی تمرکز کم­‌‌تری روی آن­‌‌چه کودک انجام می­‌‌دهد، می­‌‌کند و بیش­‌‌تر روی این مطلب تمرکزمی­‌‌کند که محیط چه­طور می‌­تواند فرایندهای رشد مثبت و دسترسی به انواع فاکتورهای توصیفی فوق را تسهیل کند.
وقتی تاب­‌‌آوری به­‌‌عنوان مفهوم اکولوژی اجتماعی درک می­‌‌شود، توانایی افراد برای ره­یابی به منابع فرهنگی لازم برای انجام کار به­‌‌هنگام مقابله با دشواری­‌‌ها است وظرفیت آن­‌‌ها برای ره­یابی این منابع به­‌‌شکلی فراهم می­‌‌شود که معنادارند
منابع می­‌‌توانند فردی باشند(برای مثال، یک ویژگی شخصیتی، هوشی و یا استعداد شخصی)، منابع ارتباطی(برای مثال، وابستگی به مراقب یا رهنما، یا تعاملات مثبت هم­سالان، خانواده­‌‌ی گسترده) یامنابع جمعی­‌‌ای که در آن مسئولیت فوری و گسترده­‌‌تر جامعه برای دردسترس­‌‌قراردادن منابع (برای مثال، احساس تعلق، تجربیات استمرار فرهنگی ازطریق بزرگداشت­‌‌های سنتی، امنیت شخصی، فرصت‌­‌‌هایی برای مشارکت در رفاه و بهزیستی دیگران) درنظر گرفته شود.
درحالی­‌‌که ظرفیت فرد برای ره­یابی شامل انگیزه­‌‌ی وی برای موفقیت، استعدادهای شخصی و ویژگی­‌‌های شخصیتی، ارزش‌­‌‌هایی که به این ظرفیت­‌‌ها داده می­‌‌شود، همیشه مورد مذاکره است برای مثال، این­که چه سرویس­‌‌هایی برای کودکان اختصاص داده می­‌‌شود و چه مقدار از این تصمیمات توسط کسانی که قدرت سیاسی و اجتماعی دارندکنترل و مدیریت می­‌‌شود.

مدرسه­‌‌ای که بودجه­‌‌ی چندانی ندارد و نمی­‌‌تواند به خدمات روان­‌‌شناسی موردنیاز برای سنجش ناتوانی­‌‌های یادگیریدسترسی داشته باشد،؛ بلکه می­‌‌تواند وقتی که کودک برای یادگیری آن­چه بالای حد میانگین رشد وی است، انگیزه دارد، مانع از به فعل­‌‌درآمدن توانایی کودک برای موفقیت شود.

درک اجتماعی اکولوژی تاب­‌‌آوری نشان می­‌‌دهد که در هنگام بررسی تعادل و برابری فردی و محیطی، هرچه موانع کودک برای رشد جسمی وروانی پرچالش­‌‌تر و سخت­‌‌ترباشد -،این موانع فردی هستند یا سیستمی-،محیط بیش­‌‌تر می­‌‌تواند توان آن را داشته باشد تا منابعی را که باعث سلامتی می­‌‌شوند، فراهم کند (دومونت، ارهارد­‌‌-ـ­دیتزل و کیرکلند،؛ 2012؛، اونگار،؛ 2012).
به­‌‌عبارت دیگر،این فرصت نادری در محیط­‌‌های تهدیدآمیز است که تجربیات کودک تأثیر بیش­‌‌تری روی توانایی کودک برای بقا و موفقیت، اثر می­‌‌گذارد. برای مثال، حکایت­‌‌های افراد تاب­‌‌آور نشان می­‌‌دهد که فرد بزرگ‌سالی که در محیط، کودکی را راهنمایی می­‌‌کند که آزار و بدرفتاری را تجربه می­‌‌کند،و توان آن را دارد که مسیرکودک را در زندگی به­‌‌شدت تغییر دهد.

برگرفته از کتاب تاب آوری جوانان و فرهنگ.
نوشته لیندا.سی. ترون.
برگردان محمدرضا مقدسی.عفت حیدری.
نشر شبگیر.1401
 

 


کد مطلب: 59134

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/59134/تنوع-فرایندهای-حمایتی-سازگاری-مثبت

میگنا
  https://www.migna.ir