جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ / ۰۶:۱۲
کد مطلب: 60705
۴
۱
Werther Effect

خودکشی تقلیدی یا اثر ورتر

این اصطلاح جهت توصیف آثار تقلیدی رفتارهای منجر به خودکشی ارائه میشود
خودکشی تقلیدی یا اثر ورتر
« اثر ورتر » ( Werther Effect ) اصطلاحی است که برای اولین بار در سال ۱۹۷۴، توسط جامعه‌شناسی به نام «دیوید فیلیپس» تعریف شد. فیلیپس این اصطلاح را جهت توصیف آثار تقلیدی رفتارهای منجر به خودکشی ارائه کرده بود. اثر ورتر تقلید از خودکشی پس از یک خودکشی بسیار تبلیغاتی است.

خودکشی تقلیدی، به معنای آن است که فرد خودکش اقدام به تقلید از روش خودکشی فرد دیگر می‌کند که آن را یا در رسانه‌های گروهی مشاهده کرده یا از قبل به‌طور شخصی از آن مطلع است.

خودکشی تقلیدی تنها یک روی اثر ورتر است. به بیان دیگر، قرار نیست حتماً مو به موی مسیری را که اولی رفته، شما هم طی کنید.

اثر ورتر نه تنها افزایش خودکشی را پیش بینی می کند ، بلکه اکثر خودکشی ها نیز به همان روشی انجام می شود که به همان شیوه تبلیغ شده انجام شده باشد.

هرچه فرد خودکشی تبلیغاتی بیشتر شبیه افراد در معرض اطلاعات مربوط به آن باشد، احتمال مرگ گروه سنی یا جمعیتی در اثر خودکشی بیشتر است. این افزایش معمولاً فقط در مناطقی اتفاق می افتد که داستان خودکشی بسیار تبلیغ شده است. برخی از افراد با اطلاع از خودکشی شخص دیگری تصمیم می گیرند که اقدام برای آنها نیز مناسب باشد ، خصوصاً اگر خودکشی تبلیغ شده مربوط به شخصی در موقعیتی مشابه وضعیت خود آنها باشد.

انتشار وسایل خودکشی، گزارش پرشور خودکشی، تجلیل از متوفی و ​​ساده جلوه دادن دلایل منجر به افزایش نرخ خودکشی می شود. افراد ممکن است خودکشی را یک پایان جذاب و پر زرق و برق ببینند ، نیاز به توجه ، همدردی و نگرانی قربانی که هرگز در زندگی ندیده اند.
نمونه هایی از افراد مشهوری که خودکشی های آنها باعث ایجاد خوشه های خودکشی شده است روان لینگیو، نوازندگان ژاپنی یوکیکو اوکادا و پنهان شدن، بازیگر کره جنوبی چوی جین سیل، که خودکشی آنها باعث افزایش 162.3 درصدی خودکشی شد و مرلین مونرو، که در پی آن مرگ 200 خودکشی بیشتر از متوسط ​​برای ماه آگوست رخ داد. 

مورد معروف دیگر این است خودسوزی از محمد بوعزیزی، یک فروشنده خیابانی تونسی که خود را در 17 دسامبر 2010 به آتش کشید، اقدامی که یک کاتالیزور برای انقلاب تونس و جرقه زد بهار عربی ، از جمله چندین مرد که تقلید از عمل بوعزیزی انجام گرف.

مطالعه ای در سال 2017 در پزشکی داخلی JAMA سری آنلاین منتشر شده خودکشی یک نوجوان خیالی را با افزایش جستجوهای اینترنتی مرتبط با خودکشی همراه دانست ، از جمله افزایش 26٪ جستجو در "نحوه خودکشی" ، 18٪ افزایش "خودکشی" و 9٪ افزایش "چگونگی کشتن خودت " .


رنج های ورتر جوان
اثر ورتر نام خود را از عنوان یکی از رمان‌های معروف «یوهان ولفگانگ فون گوته» گرفته است. این رمان «رنج‌های ورتر جوان» ( Die Leiden des jungen Werthers ) نام دارد. قهرمان داستان در انتهای کتاب، در راه عشق به زندگی خود پایان می‌دهد. رمان رنج‌های ورتر جوان، در ژانر «رمان‌های نامه‌نگارانه» نوشته شده است.

حدیث عشق‌های آتشین و پرسوز و گداز در این زمانه شاید بدیع و دور از انتظار به نظر برسد، غلیان احساسات و شور و عشقی چنان که سراسر ذرات وجود آدمی را به تسخیر خود درآورد در هر قلبی نمی‌گنجد. ورتر جوان ما اما در نامه‌های خود راوی چنین عشقی است.

عشقی کمیاب و گاه عجیب و اغراق انگیز! شرح نامه‌نگاری‌هایی به یک دوست که احساسات شما را بر می‌انگیزد و طبیعت را چنان وصف می‌کند که دوست دارید برگردید و طبیعت را این بار نه با نگاه همیشه که از دریچه دید ورتر نگاه کنید. بر خلاف تصور اولیه رنج‌های ورتر جوان یک رمان عاشقانه و رمانتیکِ ساده نیست. رنج های ورتر جوان یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات رمانتیسیسم اروپا محسوب می‌شود که با انتشار آن تاریخ رمان نویسی غرب جهت تازه‌ای پیدا کرد، و نه تنها در حیطه‌ی ادبیات تاثیرگذار بود که زمینه‌ساز فرهنگی با نام «تب ورتری» شد.

در سال 1774، وقایع عجیبی در سراسر آلمان شروع به ظهور کرد. ابتدا مردان جوان به طور دسته جمعی پوشیدن لباسی یکسان و یک شکل را شروع کردند که تا حدودی مانند یونیفرم بود. هزاران جوان شلوار زرد، کت، یک ژاکت آبی به تن و چکمه‌های تیره به پا کردند. اما کمی بعد این پدیده به موضوعی نگران‌کننده تبدیل شد: گویی یک بمب خودکشی ترکید و در پی آن تعداد زیادی در حالی که از همین لباس یکسان استفاده می‌کردند و همه اسلحه‌ای یکسان داشتند خودکشی کردند. روشن شد که آلمان با اولین نمونه‌های خودکشی کپی‌برداری‌شده درگیر است. اما چه چیزی این مردان جوان را به ناامیدی و خودکشی سوق می‌داد؟ در این کتاب ورتر هنرمندی حساس است که شلوار زرد می‌پوشد و ناامیدانه عاشق شارلوت زیبا و با فضیلت می‌شود.

افسوس، شارلوته با مرد دیگری به نام آلبرت نامزد کرده است بنابراین در عوض، ورتر جوان تصمیم می‌گیرد که رابطه افلاطونی را با لوته آغاز کند. شارلوت سرانجام با آلبرت ازدواج می‌کند و ورتر، گویی متقاعد شده که کسی را باید از مثلث عشق کاملاً غیرضروری خود حذف کند، پس خودش را با تپانچه می‌کشد. رنج‌های ورتر جوان مرثیه‌ای است برای حماقت‌های تلخ و شیرین جوانی، اما پاسخ فرهنگی به این رمان سلب حق رای مردانه قرن هجدهم است که در جو فرهنگی امروز بازتاب دارد.«رنج‌های ورتر جوان» خیلی زود به دلیل «ترویج خودکشی» از سوی کلیسا ممنوع اعلام شد. فردریش نیکولای کمی بعد تصمیم گرفت کتاب رنج‌های ورتر جوان را به صورت متنی هجوآمیز و با پایان خوش بازنویسی کند. او کتاب را «شادی‌های ورتر جوان» نامید و در آن ورتر را فریب داد تا از خودکشی‌اش جلوگیری کند و سرانجام عشق لوته را بدست آورد.

ورتر پس از نوشتن نامه خداحافظی که پس از مرگش پیدا می شود، به آلبرت نامه می نویسد که دو تپانچه اش را می خواهد، به این بهانه که «به سفر» می رود. شارلوت با احساسات بسیار درخواست را دریافت می کند و تپانچه ها را می فرستد. سپس ورتر به سر خود شلیک می کند ، اما تا دوازده ساعت بعد نمی میرد.

ورتر در رمان لباس بسیار متمایزی می پوشد که شامل چکمه، شلوار زرد، یک جلیقه زرد و یک ژاکت آبی است. هنگامی که این رمان در سراسر اروپا رایج شد، هزاران مرد جوان از لباس ورتر تقلید کردند.

گوته این کتاب را در سال ۱۷۷۴، هنگامی که تنها ۲۵ سال داشت، منتشر کرد. «رنج‌های ورتر جوان» خیلی زود به دلیل «ترویج خودکشی» از سوی کلیسا ممنوع اعلام شد.

این کتاب در اوایل انتشار به دلیل توجیه مسئله خودکشی مخالفت گسترده روحانیون را در پی داشت و در نتیجه فروش آن ممنوع اعلام شد اما هیاهوی ناشی از این ممنوعیت به فروش بیشتر اثر کمک کرد و طولی نکشید که به چندین زبان گوناگون ترجمه شد. این کتاب شهرت فراوانی برای گوته به همراه داشت و آوازه او را به سراسر اروپا رساند. ناپلئون در دیداری خصوصی خود به گوته اقرار کرد که ورتر را شش یا هفت مرتبه مطالعه کرده است.

داستان این کتاب در قالب نامه‌هایی روایت می‎شود که ورتر برای یکی از دوستان نزدیک خود نوشته است. او در این نامه‌ها سرگذشت تیره‌وتار خود را روایت کرده، و از عشق خود به دختری به نام «شارلوت» سخن می‌گوید که به عقد مرد دیگری درآمده است. ورتر در نهایت با شلیک به سر، به زندگی خود خاتمه می‌دهد. جسد وی در پای یک درخت لیمو دفن شده، و کسی هم در این مراسم شرکت نمی‌کند.

خیلی زود پس از انتشار این رمان در سال ۱۷۷۴، جوانان و نوجوانان شروع به تقلید از شخصیت اصلی آن کردند.در این رمان، ورتر پس از اینکه از معشوقه اش پاسخ نه دریافت نمود، با یک تپانچه به خود شلیک کرد. بلافاصله پس از انتشار این رمان، گزارش هایی مبنی بر خودکشی جوانان با استفاده از این روش به گوش رسیده است.

اثر گوته‌ی جوان به چنان موفقیتی دست یافت، که ۴۰ نفر به سیاقی مشابه ورتر دست به خودکشی زدند. این پدیده‌ی عجیب و ناگوار به ممنوعیت فروش کتاب در کشورهایی مانند دانمارک و ایتالیا منجر شد.

این باعث شد تا این رمان در چندین مکان ممنوع اعلام شود. از این رو اصطلاح "اثر ورتر" در ادبیات فنی برای اشاره به خودکشی تقلیدی استفاده شد. این اصطلاح توسط داوید فیلیپس در سال ۱۹۷۴ ابداع شد.

گوته شخصیت لوته را بر اساس شارلوت بلوف، دوست خود در زندگی واقعی که عمیقا شیفته او بود، ساخت. مانند بلوف، لوته در نهایت به ورتر اطلاع می دهد که نباید به عشق او امیدوار باشد و دوستی آنها از بین می رود.


طبقات اجتماعی در ورتر جوان
گوته در سال 1774 رنج‌های ورتر جوان را در حالی نوشت که بسیاری از مردم در سراسر جهان به خاطر برابری جنگ می‌کردند. آلمان با تصویب اصلاحات قانونی سعی در بهبود شرایط زندگی برای طبقه پایین داشت، تا بتواند تا حدودی از درگیری‌های مسلحانه فرانسه و آمریکا اجتناب کند. به عنوان مثال رعیت در سال 1770 منسوخ شد و برای اولین‌بار دهقانان توانستند صاحب زمین شوند و امکان مسافرت رفتن داشته باشند. با این وجود، شکاف‌های فاحش اجتماعی هنوز بین طبقات بالا و پایین وجود داشت و گوته از موقعیت منحصر به فرد ورتر در طبقه متوسط ​​برای بررسی ماهیت و تأثیرات این شکاف استفاده می‌کند. موضع گوته در مورد طبقه اجتماعی نسبتاً محافظه کارانه است  او نسبت به توانایی انقلاب در تأمین برابری بسیار بدبین است، و همچنین به نظر می‌رسد ایده برابری را به عنوان یک هدف شایسته بی ارزش می‌کند.

گوته با نشان دادن اینکه طبقات پایین از طبیعت چقدر خوشحال هستند و اگر مجبور باشند به روش دیگری زندگی کنند چقدر بدبخت می‌شوند شروع می‌کند. ورتر مکرراً در مورد کارگران مزرعه به ویلهلم می‌نویسد، آشکارا از ناتوانی خود در زندگی مانند کار با دست در طبیعت ابراز تاسف می‌کند و هرگز به سخت‌کوشی دهقانان یا کمبود گزینه‌های آنها برای بهتر کردن زندگی خود اعتراف نمی‌کند. او زندگی کارگران را بچگانه و بی‌دغدغه می‌بیند و درباره آنها همانظور صحبت می کند که درباره فرزندان خانواده لوته صحبت می‌کند. گوته پیشنهاد می‌کند که اگر هدف انقلاب (به تعادل رساندن طبقات بالا و پایین) باشد، انتظار می‌رود که خادم خانوار از کشاورز دهقان خوشحال‌تر باشد. مشاهدات ورتر نشان می‌دهد که این چنین نیست.یکی از دلایلی که ورتر برای خوشبختی نسبی کارگران مزرعه مطرح می‌کند این است که طبقه بالا در معیارهای اجتماعی چنان پیچیده زندگی می‌کنند که طبقه پایین نمی‌تواند آنها را درک کند. گوته تقریباً بیست سال پس از نوشتن رنج‌های ورتر جوان، نمایشنامه‌ای به نام «شهروند ژنرال» نوشت که مستقیماً به تمسخر انقلاب فرانسه پرداخت. در آن نمایشنامه، گوته بیشتر مضامین طبقاتی را که ابتدا با ورتر در نظر گرفت بررسی کرد: یعنی اعتقاد او به اینکه سلسله مراتب طبقاتی یک ساختار مناسب اجتماعی است و انقلاب هرگز نمی‌تواند پیچیدگی آن را درک کند یا به آن احترام بگذارد. شاید به عنوان عضوی از اشراف، تعجب‌آور نباشد که گوته این موضع را اتخاذ کرد.


دیوید فیلیپس
دیوید فیلیپس مطالعه‌ی گسترده‌ای را بین سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۸ بر روی موارد مشابه از خودکشی ترتیب داد. نتیجه‌ی پژوهش‌های وی با اطلاعات نگران‌کننده‌ای همراه بود. او متوجه شد که هر بار در پی انتشار خبری مبنی بر خودکشی یک شخصیت مشهور توسط روزنامه‌ی نیویورک تایمز، میزان خودکشی در ماه بعد ۱۲ درصد افزایش نشان می‌داد.

گزارش های فیلیپس و همکارانش در سال 1985 و 1989 نشان داد که به نظر می رسد خودکشی و سایر تصادفات پس از یک خودکشی کاملاً مشهور افزایش می یابد.

فیلیپس گفت: "به نظر می رسد شنیدن خبر خودكشی باعث می شود افراد آسیب پذیر احساس كنند كه مجوز انجام این كار را دارند." وی به مطالعاتی اشاره کرد که نشان می دهد در صورت ابتکار عمل شخص دیگری ، افراد به احتمال زیاد رفتارهای انحرافی خطرناکی مانند مصرف مواد مخدر انجام می دهند.

این الگوی افزایش در آمار خودکشی محدود به سده‌ی گذشته نیست، بلکه تا همین دهه‌ی جدید نیز ادامه پیدا کرده است. اواسط سال ۲۰۱۷ بود که دولت کانادا تلاش کرد از پخش سریال «۱۳ دلیل برای این که» در این کشور جلوگیری کند. دولت کانادا بیم آن را داشت که این سریال بتواند اثر ورتر را در جامعه برانگیزد.


رابرت سیالدینی
رابرت سیالدینی ( Cialdini ) روانشناسی متقاعدسازی در کتاب «اثر ورتر» خود بیان می کند که اثر ورتر بر این اصل مبتنی بر اثبات اجتماعی است ، که ما از اعمال دیگران برای تصمیم گیری در مورد رفتار مناسب خود استفاده می کنیم، به ویژه زمانی که آن دیگران را شبیه به خود می بینیم.

یک مدل جایگزین برای توضیح خودکشی کپی ، به نام "اثبات اجتماعی"توسط سیالدینی ، فراتر از نظریه های تسبیح و جلوه دادن ساده دلایل این است که ببینیم چرا خودکشی های کپی برداری ، از نظر جمعیتی و در روش های واقعی ، به خودکشی اصلی تبلیغ شده بسیار شبیه است. در مدل اثبات اجتماعی ، افراد علی رغم یا حتی به دلیل عدم تأیید جامعه ، از کسانی که شبیه به هم هستند ، تقلید می کنند. این مدل از این جهت مهم است که دارای انشعابات تقریباً متضادی برای کارهایی است که رسانه ها باید در مورد اثر خودکشی کپی نسبت به مدل استاندارد انجام دهند.

برای مقابله با این مشکل ، الکس مسعودی از دانشگاه Queen Mary لندن، برای بررسی چگونگی خودکشی های کپی برداری ، یک مدل رایانه ای از جامعه 1000 نفره را ایجاد کرد. اینها به 100 گروه 10 نفره تقسیم شدند ، در الگویی طراحی شده برای نشان دادن سطوح مختلف سازمان اجتماعی ، مانند مدارس یا بیمارستانها در یک شهر یا ایالت. مسعودی سپس شبیه سازی را در 100 نسل پخش کرد. وی دریافت كه افراد شبیه سازی شده درست همانگونه كه تئوری جامعه شناسان پیش بینی كرده است عمل می كنند. آنها به دلیل اینکه این ویژگی را از دوستان خود آموخته اند یا به دلیل اینکه افراد خودکشی احتمالاً شبیه یکدیگر هستند ، بیشتر احتمال دارد که به دلیل خودکشی در خوشه ها بمیرند.


پشته
پشته (2002) نتایج 42 مطالعه را تجزیه و تحلیل کرد و دریافت که کسانی که اثر داستان خودکشی مشهور را اندازه گیری می کنند 14.3 برابر بیشتر از مطالعاتی که انجام نمی دهند ، احتمال پیدا کردن اثر کپی را دارند. مطالعات مبتنی بر یک واقعیت در مقایسه با یک داستان تخیلی 4.03 برابر بیشتر احتمال دارد که یک اثر کپی را کشف کند و تحقیقات بر اساس داستان های تلویزیونی 82٪ کمتر از اثر مبتنی بر روزنامه ها گزارش شده است. محققان دیگر در مورد اینکه آیا خودکشی های کپی واقعاً اتفاق می افتد یا به طور انتخابی تبلیغ می شوند ، اطمینان کمتری داشته اند. به عنوان مثال ، ترس از موج خودکشی به دنبال خودکشی کرت کوبین هرگز در افزایش واقعی خودکشی تحقق نیافته است. پوشش خودکشی کوبین در محلی سیاتل این منطقه بیشتر به درمان مسائل بهداشت روان ، پیشگیری از خودكشی و رنج مرگ كوبین برای خانواده اش متمركز شد. شاید در نتیجه ، میزان خودکشی محلی در ماه های بعدی واقعاً کاهش یافته است.


الکس مسعودی
الکس مسعودی ، روانشناس دانشگاه لندن ، به خبرنگاران توصیه می کند که از نوع دستورالعمل های سازمان بهداشت جهانی و دیگران برای پوشش هرگونه خودکشی پیروی کنند: از محدودیت شدید در پوشش این مرگ ها استفاده کنید - کلمه "خودکشی" را از عنوان خارج کنید ، دنبال مرگ عاشقانه نباشید ، و تعداد داستان ها را محدود کنید. عکاسی ، تصاویر ، تصاویر بصری یا فیلم هایی که چنین مواردی را به تصویر می کشد نباید به صورت عمومی منتشر شود.


خودکشی تبلیغاتی
خودکشی تبلیغاتی، در غیاب عوامل محافظتی ، برای خودکشی بعدی توسط یک فرد مستعد یا مستعد به عنوان یک محرک عمل می کند. از این به عنوان سرایت خودکشی یاد می شود. آنها گهگاه از طریق یک سیستم مدرسه ای ، از طریق یک جامعه یا از نظر موج خودکشی افراد مشهور ، در سطح ملی گسترش می یابند. به این خوشه خودکشی گفته می شود. خوشه های خودکشی ناشی از یادگیری اجتماعی رفتارهای مربوط به خودکشی یا " خودکشی های تقلیدی " است. خوشه های نقطه ای خوشه های خودکشی در هر دو زمان و مکان هستند و با یادگیری مستقیم اجتماعی از افراد نزدیک ارتباط دارند. خوشه های دسته جمعی خوشه های خودکشی در زمان خود هستند اما از لحاظ مکانی نه چندان زیاد و با پخش اطلاعات مربوط به خودکشی افراد مشهور از طریق رسانه های جمعی مرتبط هستند.


عوامل جمعیتی
به نظر می رسد افرادی که جوان یا پیر هستند اما در میانسالی نیستند - بیشتر در معرض این اثر هستند. حداقل پنج درصد از خودکشی های جوانان ممکن است تحت تأثیر سرایت باشد.

با توجه به اثرات شناسایی دیفرانسیل، افرادی که اقدام به کپی کردن اقدام انتحاری می کنند ، دارای همان سن و جنسیت خودکشی محرک هستند.

زمان خودکشی
این اقدامات خودکشی معمولاً در روزها و گاهی هفته ها پس از اعلام خودکشی اتفاق می افتد. در موارد استثنایی ، مانند خودکشی که توسط یک فرد مشهور مورد بحث قرار می گیرد ، افزایش سطح فکر در مورد خودکشی ممکن است تا یک سال ادامه داشته باشد.

اثر ورتر در رسانه ها
این مسئله به حدی مخاطره‌انگیز است، که سازمان بهداشت جهانی برای مبارزه با آن یک دستورالعمل جامع از نکاتی منتشر نمود که روزنامه‌نگاران در هنگام گزارش دادن اخبار مربوط به خودکشی باید به آن توجه کنند.

خطرناک بودن اشاره به خودکشی در رسانه ها بستگی به این دارد که اخبار مربوط به خودکشی چگونه پوشش داده شوند. یکی از نکات مهم در گزارش این قبیل از خبرها این است که خبرنگار باید از اشاره به جزئیات احساسات‌برانگیزاننده خودداری کند. رویدادهایی از این دست تحت هیچ شرایطی نباید به بروز خودکشی تقلیدی بینجامد. واضح است که رسانه‌ها باید از آب و تاب دادن به چنین موضوعاتی اجتناب کنند، چرا که ممکن است جزئیات آن عده‌ای را به خود علاقه‌مند سازد.

خیلی از هنرمندان در طول تاریخ سعی کرده‌اند جلوه‌ی عاشقانه‌ای به خودکشی بدهند. همین مسئله عامل جلوبرنده در بروز موارد عدیده‌ای از خودکشی‌ها بوده است.

بسیاری از متخصصان مفهوم اثر ورتر را رد کرده‌اند، ولی همگی قبول دارند که در بعضی از موارد ممکن است ارتباطی در کار باشد. تقریباً همه‌ی کارشناسان این را پذیرفته‌اند که ممکن است بعضی از افرادی که قصد خودکشی دارند، از اسلوب خودکشی چهره‌های مشهور تبعیت کنند.

اخبار مربوط به خودکشی باید با دقتی مضاعف نسبت به جریحه‌دار نشدن احساسات مردم منتشر شوند. توصیه می‌شود هیچ‌گونه عکس یا مدرک تشویق‌کننده‌ای در اختیار عموم قرار داده نشود، به خصوص در موارد مربوط به خودکشی کودکان و نوجوانان، رعایت این نکته بسیار ضروری به نظر می‌رسد.

نوع پوشش اخبار خودکشی در سطح رسانه‌ها از آن چیزهایی است که نیاز به آموزش عمومی دارد. در تمام دنیا ازجمله در کشور ما برای نحوه پوشش اخبار خودکشی دستورالعمل‌های مشخصی وجود دارد. اخبار خودکشی ازجمله اخباری است که موضوع آزادی بیان و سانسور در رابطه با آن، شکل دیگری پیدا می‌کند.

مطالعات نشان داده که توجه نکردن به ظرافت‌ها در پوشش اخبار خودکشی، ممکن است شانس خودکشی‌های مشابه را در جامعه افزایش دهد و مرگ آدم‌ها حتی به تعداد یک نفر مهم است و باید از آن پیشگیری کرد.اثر «ورتر جوان» در پژوهش‌های مربوط به‌خودکشی یک مثال معروف است.

در حقیقت شهروندان که امروز به مدد شبکه‌های اجتماعی، در مقام تولید محتوا قرار گرفته‌اند، باید این را یاد بگیرند که انتشار محتوای خشونت آمیز یا محتوای مربوط به‌خودکشی، حائز ظرافت‌هایی است و من به همین دلیل به آنها توصیه می‌کنم تا پوشش اخبار مرتبط با خودکشی را به خبرنگاران حرفه‌ای واگذارند.

این یعنی ما به‌عنوان شهروند، نباید خودمان رسانه اینگونه اخبار شویم و باید این را بدانیم که حتی یک فوروارد، یک توییت یا یک نظر در این گونه موارد می‌تواند روی یک انسان دیگر تأثیر منفی قابل توجهی داشته باشد و به قیمت جان او تمام شود. بله عموم جامعه که آسیب‌پذیری روانی ندارند ممکن است تأثیر خاص یا معناداری از این اخبار نگیرند، اما بعضی از افراد ممکن است با خواندن این اخبار یا واکنش‌ها– که ممکن است دال بر قهرمان‌سازی، دراماتیزه کردن یا نشان دادن خودکشی به‌عنوان یک عمل قهرمانانه یا یک انتخاب شخصی باشد- تصمیم به‌خودکشی بگیرند.

در مواجهه با خانواده افرادی که خودکشی کرده‌اند باید توجه کنیم که هر نوع کنجکاوی و گمانه زنی و سؤال یک امر اخلاقی نیست. چون خانواده به اندازه کافی در اندوه و بهت است و خودشان به اندازه کافی احساس گناه و خود سرزنش گری دارند و قطعا بخشی از این احساس گناه به این دلیل است که خودشان هم نمی‌دانند که دقیقا چه اتفاقی افتاده است.

این یعنی ناباوری بخشی از این پدیده است، حتی اگر فرد فرضا بیمار بوده یا خودکشی برای او قابل حدس بوده باشد. لذا نوع همدردی ما با خانواده فردی که خودکشی کرده، دقیقا باید همانند فردی باشد که به‌دلیلی غیراز خودکشی، درگذشته است. این همدردی باید بر این موضوع استوار باشد که اینها کسی را از دست داده‌اند که برایشان عزیز بوده، او را دوست داشته‌ و طبعا این فقدان، برای آنها فوق العاده دردناک بوده است.

در این مسیر مهم است که کنجکاوی نکنیم، تحلیل نکنیم و حتی تسکین ندهیم. ممکن است فردی که خبره این کار است یا رابطه معنادار عاطفی با خانواده مورد نظر دارد، وارد گفت‌وگوهایی با بازماندگان شده و آنها را تسکین دهد. اما دیگران که دورتر هستند، باید صرفا به ابراز همدردی بسنده کنند. هر کاری بیشتر از ابراز همدردی، در منظر خانواده‌ها ممکن است نوعی احساس تعرض به حیطه‌ای را بدهد که آنها به‌دلیل احساس شرم یا گناه دوست ندارند آن را با دیگران به اشتراک بگذارند.

مواردی همچون کنجکاوی، تسکین دادن به شکل مثال زدن، حرف علمی زدن، حرف کلی زدن، حرف فلسفی زدن و... وضع را برای خانواده‌ها بدتر می‌کند.درباره خودکشی چهره‌های مشهور هم دستورالعمل بسیار مهم این است که اصلا نباید فرد را قهرمان جلوه داد؛ باید ارزش کارهای او را بدانیم و یاد او را به اعتبار اندیشه‌ها، کارها، تعهد و تشخص‌اش گرامی بداریم، مثل هر فرد دیگری که در اثر اتفاقی به غیر از خودکشی، جانش را از دست داده است.

خودکشی مریلین مونرو
صبح ۷ام آگوست ۱۹۶۲ آبستن خبری تکان‌دهنده برای دنیا بود. بامداد آن روز، بدن بی‌جان هنرپیشه‌ی معروف، مریلین مونرو، در حمام خانه‌اش کشف شده بود. رسانه‌ها به سرعت خبر خودکشی این بازیگر افسانه‌ای را تأیید کردند. و بعد از آن، اتفاقی که نباید می‌افتاد به وقوع پیوست. طی چند ماهی که از مرگ مریلین می‌گذشت، ۳۰۳ نفر دست به خودکشی زدند. اثر ورتر دوباره به تیتر اول روزنامه‌ها تبدیل شده بود. 

اثر ورتر در هنر
سال‌ها بعد از ماجرای مریلین مونرو، طی دهه‌ی ۱۹۹۰، جامعه‌ی آمریکا رویداد نسبتاً مشابهی را با ماجرای مرگ «کرت کوبین» تجربه کرد. کوبین بنیان‌گذار، گیتاریست و ترانه‌سرای گروه موسیقی راک بسیار معروف «نیروانا» بود. او تاریخ ۵ام آوریل ۱۹۹۴، در حالی که تنها ۲۷ سال داشت، با شلیک به سر به زندگی خود پایان داد. مرگ کوبین به ظهور موج دیگری از خودکشی‌ها در ایالات متحده انجامید.

کلوب ۲۷ از نمونه های مشهور خودکشی تقلیدی در موسیقی راک است. و خوانندگانی همچون برایان جونز، جیمی هندریکس، جنیس جاپلین و جیم موریسون و کرت کوبین دست به این عمل زدند.

کلوب ۲۷ ( 27 Club یا Forever 27 Club ) که همچنین با نام «کلوب ۲۷ جاویدان» نیز شناخته می‌شود، گروهی مشتمل بر پنج اسطوره راک است که به دلیل مرگ‌های غیرعادی شان در حدود سن ۲۷ سالگی چنین عنوانی برای آن‌ها مطرح شد. البته ابتدا این کلوب شامل چهار نفر می‌شد. یعنی به ترتیب سال، برایان جونز ( غرق شدن در استخر ، 3 ژوئیه 1969 )، جیمی هندریکس ( اختناق ، در 18 سپتامبر 1970 ) ، جنیس جاپلین ( اوردوز هروئین ، در 4 اکتبر 1970 ) و جیم موریسون ( مشکل قلبی، در 3 ژوئیه 1971 ). تواتر غیرمعمول این مرگها به حدی بود که سه نفر از این جمع که مرگشان در بازه‌ای به مراتب کوتاه‌تر (۱۰ ماه) رخ داد، یعنی جیمی هندریکس، جنیس جاپلین و جیم موریسون به همراه هم تری جِیز (Three J's) اسطوره‌ای و تراژیک راک دهه ۱۹۶۰ لقب گرفتند.

نکته جالب، تفاوت دقیقاً دو سال بین زمان مرگ برایان جونز و جیم موریسون (۳ ژوئیه به ترتیب سال‌های ۱۹۶۹ و ۱۹۷۱) است. بعدها با خودکشی جنجال‌برانگیز کرت کوبین در 5 آوریل 1994 با شلیک گلوله در ۲۷ سالگی او نیز به اعضای این کلوب اضافه شد.
کیم جونگ هیون خواننده اصلی گروه کره‌ای شاینی نیز با خودکشی ناشی از مسمومیت با مونوکسید کربن در 18 دسامبر 2017 در سن ۲۷ سالگی، به این باشگاه پیوست.


هانا بیکر
«هانا بیکر» دختری بود که به مدرسه می‌رفت. اما یک‌سری از اتفاقات باعث شد که دیگر به مدرسه نرود، چرا که او تصمیم به خودکشی گرفت. «۱۳ دلیل برای این که» سریالی جنجالی بود (و هم‌چنان بنا به دلایل نامعلوم به بودن ادامه می‌دهد) که در سال ۲۰۱۷ سر و صدای زیادی به پا کرد. عده‌ای غرق داستان و تصویرسازی واقع‌گرایانه و بی‌رحم نت‌فلیکس شدند، عده‌ای آن را محکوم به بدآموزی کردند، و عده‌ای هم شاید بدون هیچ صحبتی به زندگی خود پایان دادند، همان‌طور که هانا تصمیم به این کار گرفت.

در فصل اول سریال می‌بینیم که هانا ابتدا ۱۳ خرده‌داستان متفاوت از بخش‌های دور و نزدیک زندگی خود را بر روی ۱۳ نوار کاست ضبط می‌کند. او سپس این نوارها را جلوی درب خانه‌ی دوست مورد اعتماد خود رها کرده، و برای پایان دادن به زندگی فلاکت‌بار خود به خانه باز می‌گردد.

هانا در هر یک از ۱۳ قسمت فصل اول، یکی از ۱۳ دلیل خود برای خودکشی را به مخاطب بازگو می‌کند. هر کدام از این نوارها، یک شخصیت خاص را در سریال مورد هدف قرار داده، بنابراین، مجموعاً ۱۳ نفر در تصمیم هانا به خودکشی شرکت داشته‌اند، که باید تقاص کار خود را پس دهند.

قسمت آخر فصل اول شاید یکی از دراماتیک‌ترین اپیزودهایی بود که تاکنون در یک سریال نوجوان‌پسندانه به تصویر کشیده شده است. هانا به شکلی عادی، ولو بسیار واقع‌گرایانه، دستان خود را از مچ تا نزدیکی آرنج می‌شکافد، و پس از آن در وان حمام منتظر می‌ماند تا سرنوشت خونین‌بار وی به سرانجام برسد.

تماشای همه‌ی این‌ها برای عده‌ی کثیری از مخاطبین لذت‌بخش و آموزنده بود؛ اما جمعی از روان‌شناسان ابداً از این مسئله خشنود نبودند. آن‌ها معتقد بودند که این داستان با ارائه‌ی تصویری جذاب از خودکشی و طبیعی جلوه دادن آن، می‌تواند به شیوع اثر ورتر در بین نوجوانان بینجامد. که احتمالاً این اتفاق هم افتاد.

در واقعیت ماجرا، پیامدهایی که پس از خودکشی عاید خانواده و اطرافیان فرد قربانی می‌شود، به آن اندازه که در این سریال نشان داده شده، هیجان‌انگیز و دراماتیک نیست. شاید هم باشد. ولی قطعاً تا این اندازه سهل نیست.
اگر شما به سبک هانا بیکر، تعدادی نوار کاست از دلایل‌تان برای خودکشی ضبط کرده، و سپس مانند وی به زندگی خود پایان دهید، قربانی اثر ورتر شده‌اید.


یکشنبه غم انگیز
یکشنبه‌ی غم‌انگیز نام ترانه‌ای است که بیش‌تر تحت عنوان «آهنگ خودکشی مجارستانی» شناخته می‌شود. این آهنگ در سال ۱۹۳۳ توسط پیانیست مجارستانی، «رژو شرش»، ساخته شده بود. عنوان اصلی این آهنگ در زمان انتشار «جهان رو به پایان» بود، و ارتباط خیلی زیادی هم به خودکشی پیدا نمی‌کرد. «جهان رو به پایان» در وصف غم و اندوه ناشی از جنگ سروده شده بود.

«جهان رو به پایان» خیلی زود به فراموشی سپرده شد، و جای خود را به «یک‌شنبه‌ی غم‌انگیز» داد. یکشنبه‌ی غم‌انگیز شعری به قلم «لازلو جاور» بود، که بر روی آهنگ رژو شرش روایت می‌شد. شاعر در این قطعه به مرگ معشوق خود و تمایل بسیار زیادش به خودکشی اشاره می‌کرد. «پال کالمار» برای اولین بار این ترانه را در سال ۱۹۳۵ ضبط کرد.

آن چه که ما از آن به عنوان یک‌شنبه‌ی غم‌انگیز یاد می‌کنیم، نسخه‌ی انگلیسی این ترانه است، که در سال ۱۹۴۱ توسط «بیلی هالیدی» اجرا شد. نسخه‌ی هالیدی به شهرت بسیار زیادی دست یافت. پس از آن افسانه‌های زیادی پیرامون این آهنگ مطرح گردید. خیلی‌ها معتقد بودند که یک‌شنبه‌ی غم‌انگیز به خودکشی عده‌ی زیادی منجر شده است. البته، صحت ماجرا هرگز اثبات نگردید. اما می‌دانیم که موجی از تمایل به خوکشی در پس این آهنگ به راه افتاده بود.

آهنگ‌ساز اثر تقریبا ۳۵ سال بعد از ساخت این قطعه، در سال ۱۹۶۸، اقدام به خودکشی کرد، و جان خود را گرفت. بقیه‌اش را هم که خودتان می‌دانید. اگر صاحب اثری که به ترویج خودکشی بدنام شده باشد، جان خود را بگیرد … چه اتفاقی می‌افتد؟ افسانه به واقعیت بدل می‌گردد.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

هاجر مرادی دوست
ضمن تشکر از سایت میگنا بابت اطلاع رسانی و همچنین نگارنده محترم این نوشته پرمعنا،

لازم به ذکر است که " هانا بیکر" یک شخصیت خیالی نویسنده ای به نام جی اشر ( رمان سیزده دلیل برای اینکه) در سال دوهزارو هفت است. البته ده سال بعد، اقتباس سریالی هم بر اساس این رمان تولید شده است. یعنی به زبان ساده تر: قلم یک نویسنده پیرامون موضوع حساسی به نام " خودکشی" و در ادامه سازندگان هنر هفتم و هنر بازیگری و اعجاز تصویر همه دست به دست هم می دهند تا داستانی غیرواقعی را رویا پردازی کنند.
و من همیشه به این عبارت معتقدم که

هر کتابی ارزش خواندن ندارد.
و در ادامه هر کتابی هم ارزش فیلم ساختن ندارد.
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
شايد شخصي آنقدر ميل به درك شدن دارد، ميل به دوست داشته شدن ندارد