جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۲۷ آبان ۱۳۹۰ / ۰۵:۴۵
کد مطلب: 6106
۱
۲

نقش برخی عوامل خانوادگی در خودپنداره خانوادگی دانش آموزان دبیرستانی

طرح بحث: خودپنداره و ابعاد مختلف آن از بعُد نظری و پژوهشی در سال های اخیر مورد توجه محققان و نظریه پردازان بوده است. با این حال عوامل تأثیرگذار و شکل دهندة آن همچنان به طور کامل شناخته نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش اشتغال مادر، اختلافات خانوادگی، جدایی، تحصیلات والدین و تعداد فرزندان در خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دبیرستانی است. روش: جامعة مورد مطالعه، دانش آموزان دبیرستان های دولتی سراسر کشور است که به صورت تصادفی 3935 نفر از آنها انتخاب شدند. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که اختلافات والدین، جنسیت، جدایی والدین، اشتغال مادر و تحصیل پدر همبستگی معنی داری با خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دارد. بین تعداد فرزندان و تحصیل مادر با خودپندارة خانوادگی رابطة معنی دار مشاهده نشد. نتیجه: نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد که دو متغیر اختلافات والدین و تحصیلات والدین در پیش بینی خودپندارة خانوادگی دانش آموزان نقش بارزتری دارند و بیشترین تبیین مربوط به اختلافات والدین است. این نتیجه، مبین آن است که اختلافات خانوادگی خودپنداره را تحت تأثیر شدید قرارمی دهد.   کلیدواژه ها: اختلافات والدین، اشتغال مادر، تحصیلات والدین، جدایی والدین، خودپندارة خانوادگی
مقدمه خانواده یک نظام طبیعی و اجتماعی است که افراد خواسته یا ناخواسته به آن وابسته اند و اولین کانونی است که فرد در آن احساس امنیت می کند و مورد پذیرش و حمایت قرار می گیرد. ساخت و فضای روانی خانواده، که ترکیب کلی و مجموعه روابط بین اعضای آن می باشد، هر کدام به گونه ای خاص عملکرد و رفتار فرد را درجهت رویارویی با مسائل و موانع و فشارهای روانی، اضطراب ها، ترس ها و سایر محرک های ناخوشایند تحت تأثیر قرارمی دهند. بروز تحولات فرهنگی اجتماعی اقتصادی چشم گیر در کشور موجب شده که در سال های اخیر ارتباطات کمتری بین فرزندان نوجوان و والدینشان نسبت به دو دهة قبل برقرار شود. برقراری تماس های کلامی و غیرکلامی بین والدین و فرزندان خود می تواند مانع جدی و عامل بازدارندة مهمی برای رشد بهنجاری در رفتارهای روان شناختی فرزندان باشد. از میان مهم ترین پدیده های روان شناختی که نقش تعیین کننده ای در زندگی فردی و اجتماعی فرد دارد، خود- پنداره است. روان شناسان معتقدند ارتباطات بین والدین و فرزندان با کیفیت آن سنجیده می شود که تحقیق حاضر بر آن است که مشخص کند آیا تحصیلات والدین و نوع روابط آنها می تواند کیفیت روابط را تحت تأثیر قرار بدهد و خودپندارة فرزندان آنها را تحت تأثیر قرار بدهد. خودپندارة خانوادگی منعکس کنندة میزان رضایت خاطر و خشنودی نوجوان از تعامل و گفتگو با والدین است. یک خودپندارة خوب طبق نظر هانت (Hunt, 1997: 460) موجب سازگاری بهتر نوجوانان با اجتماع می شود. دمن (Domen, 2000: 267) نشان داد که خودپندارة نوجوان در خانواده جان می گیرد و هرگونه نابسامانی در محیط خانواده باعث احساس ناامنی، عزت نفس پایین و پندار ه های غیرمنطقی می شود. 1) سوابق پژوهش پژوهش گران ارتباطات و کیفیت تعاملات را در زندگی خانوادگی مهم تلقی کرده اند. چنان چه زن و شوهر نتوانند یک الگوی ارتباطی سالم را در تعاملات خود به کار ببرند، روابط آنها در تعامل با دیگر اعضای خانواده دچار بحران می شود و روابط مختل حکم فرما می گردد (Fawerz, 1998: 534). برنان (Bernon, 1990) در کنوانسیون سالانة انجمن روان شناسان آمریکا، مقاله ای پژوهشی را تحت عنوان ٍ«الگوهای رفتار در تعارض خانواده» به عنوان دیدگاه سیستمی ارائه کردند. مشاهده کنش های متقابل تعارضات خانوادگی نشان داد که در تنازعات خانوادگی، چند الگوی رفتاری مختلف نظیر مقابلة منفی و مقابلة منفیِ توأم با خشونت بروز می کند. این پژوهش رابطة الگوهای تقابلی خانواده و مشکلات رفتاری فرزندان را به معرض نمایش گذارده است (Park, Buriel, 1997; 149). امری (1988) معتقد است که رضایت والدین از زندگی زناشویی تأثیر زیادی بر سلامت روانی و رشد شخصیت فرزندان دارد. همچنین بسیاری از مطالعات، ارتباط بین تعارض های زناشویی با اختلال در کیفیت ارتباط بین فردی فرزندان را مورد تأکید قرار داده است (Park, Buriel, 1997: 137). بروز تعارض های مخرب، به وحدت و یگانگی خانواده لطمه وارد کرده، موجب بروز نفاق و پرخاشگری و ستیزه جویی و سرانجام اضمحلال و زوال آن می شود. بروز تعارض های مکرر و جدال بین والدین، موجب آشفتگی و گسیختگی خانواده می شود و تأثیری منفی بر کیفیت و چگونگی رفتار نوجوان دارد (هومن، 1383: 73). بچ (1968) معتقد است اگر درگیری ها و تعارضات والدین در دوران کودکی فرزندان باشد، آنان می آموزند که چگونه مستقیماً بجنگند. در صحنة تعارضات و درگیری های زناشویی، فرزندان به روش های مختلف اثرات تعارض را منعکس می کنند و والدین در مقابل رفتارهای آنان از شیوه های مختلف استفاده می کنند که این شیوه ها عبارتند از: تشویق، کنترل به وسیله اجبار از طریق تنبیه، کنترل به وسیله تهدیدهای غیرمنطقی و بن بست مضاعف[1] که وجود دو منظور متناقض در یک پیام است. استفاده از این روش ها به نوعی، سرکوب و پنهان کردن تعارضات زناشویی است که این تعارضات می تواند در ابعاد _______________________________ [1]. Duble Bind مختلف رابطة زناشویی وجود داشته باشد (هومن، 1383: 74). ماهیت روابط خانوادگی در نوجوانی کیفیت خاصی پیدا می کند. در دنیای معاصر وقتی از نوجوان و خانواده صحبت می شود، تصاویر به خصوصی در ذهن افراد تداعی می شود. مثلاً این که نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستانش سپری می کند، در مقابل خواسته های والدین مقاومت می ورزد و هر نوع مداخلة والدین در امور زندگی خود را تهدیدی برای استقلال خود می بیند. به همین دلیل بسیاری از والدین، که فرزندان نوجوان دارند، برای آیندة آنان بسیار نگرانند. آنها احساس می کنند که از فرزندان نوجوان خود بسیار فاصله دارند و رابطة مطلوب گذشته آنها خدشه دار شده است (احدی و جمهری، 142:1378). از آن جایی که روابط والد فرزند[1] ابتدایی ترین و اصلی ترین روابط اجتماعی انسان در گسترة زندگی است. کیفیت روابط والد فرزند به عنوان مهم ترین عامل مؤثر شایستگی، شکوفایی و بهزیستی همه افراد مورد بحث قرار گرفته است (برجعلی، 1380: 92). دلبستگی نخستین والدین به فرزند و فرزند به والدین در نوباوگی، شالودة روابط خانوادگی آینده به شمار می رود. والدین قوانین جامعه ای را که کودک باید در آن زندگی کند، به او می آموزند. به این ترتیب هنگامی که بر طبق معیارهای رفتار پسندیده عمل کند تحسین و اگر از آنها تخلف کند تأدیب می شود. علاوه بر این، والدین رفتار فرزندانشان را تغییر می دهند به این طریق که برای کودک در حکم سرمشقی قرار می گیرند که می تواند خود را با آن همسان سازد و یا از آن تقلید کند (طهوریان و دیگران، 1373: 67). در رابطه با اشتغال مادر، زیگل (1959) نظر بدبینانه ای را بیان می کند و می گوید «خانواده ای که مادر شاغل دارد، در واقع، نوعی خانوادة گسسته است و در بعضی از خانواده ها اشتغال مادر عامل تباهی است. وعده های غذائی نامنظم است، کارهای خانه انجام نمی شود و امکانات رشد اجتماعی و تفریحی بسیار کم است» (سرمد، 1357: 74). از طرف دیگر، شواهد قابل توجهی وجود دارد مبنی بر این که مادران غیرشاغل کودکان خردسال در زمرة ناراضی ترین و افسرده ترین گروه بزرگسالان قرار دارند. این را می توان _______________________________ [1]. Parent Child Relationship تا حدود زیادی به کار خسته کننده و محدودیت ها و خواسته های پایان ناپذیری که در نقش یک مراقب و مواظبت کننده بر عهدة آنها است، نسبت داد و انعکاس آن را در کنش های متقابل بین مادر و فرزند نیز مشاهده کرد (طهوریان 1373: 71). به نظر می رسد که تجربیات والدین خارج از خانه، به ویژه در دنیای کار، در شیوه های پرورش کودکانشان انعکاس می یابد. در تحقیقی که کوهن و اسکولر ارائه داده اند، رابطة جالب توجهی میان میزان خودفرمانی شغلی که یک پدر در موقعیت کاری اش تجربه می کند و رابطة وی با فرزندانش دیده شده است (طهوریان، 1373: 92). هافمن دریافت که مادران شاغل، در مقایسه با مادران خانه دار، وقت کمتری را به مراقبت از بچه ها اختصاص می دهند. برخی از پژوهش ها نشان می دهدکه نوع شغل، رتبة شغلی و میزان علاقه مادران به کار در کیفیت و میزان مراقبت از کودکان و نوجوانان نقش دارد. به طور مثال، شغلی که روحیه خود ارزشمندی یک مادر را افزایش می دهد، ارتباط صمیمی و عمیق مادر با فرزند را در پی دارد. برعکس، شغلی که سبب خستگی بیش از حد، تضعیف روحیه و پرورش احساس خودکم بینی در مادر شود، طبعاً بر چگونگی ارتباط مادر با فرزندش تأثیر سوء دارد. به نظر می رسد که دختران بیش از پسران از داشتن یک مادر شاغل بهره می برند. دخترانی که مادران شاغل دارند نسبت به دخترانی که مادرانشان شاغل نیستند، از خودکفایی، سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیشتری برخوردارند و تمایل بیشتری به اشتغال نشان می دهند (بیابانگرد، 1376: 78). مزایای مادران شاغل، بیشتر برای نوجوانان مفید است تا کودکان. پژوهش ها نشان داده است که مادران شاغل نوجوانانی مسؤولیت پذیر و مستقل تربیت می کنند. گلد و اندرسون (1979) در پژوهشی دریافتند که نوجوانان دارای مادران شاغل در مقایسه با نوجوانی که مادران آنها خانه دار هستند، از احساس خودارزشمندی، سازگاری، تعلق خاطر به خانواده و حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار هستند (بیابانگرد، 1376: 76). یافته ها فهم و ادراک نوجوان را در مورد طلاق والدین منفی ارزیابی می کنند و آنها والدین خود را عامل طلاق و مشکلات ناشی از آن می دانند (بیابانگرد، 1376: 96). اختلافات زناشویی و طلاق، تأثیرات طولانی تری روی پسران در مقایسه با دختران دارد. مطالعه روی دختران 13 تا 17 ساله نشان می دهدکه گرچه گهگاه بین آنها مشکلات و تعارض هایی در زمینة ازدواج دیده می شود، پسران خانواده های مطلقه در مقایسه با دختران خانواده های مطلقه و فرزندان خانواده های هسته ای، اختلالات رفتاری و مشکلات ناشی از روابط بین فردی بیشتری را (در خانه و مدرسه با همسالان و معلمان) تجربه می کنند. یافته های پژوهشی نشان می دهند که کودکان و نوجوانان، زندگی با یک والد حمایت کننده را، بر زندگی با هر دو والد که مرتباً با هم نزاع دارند و به هم بدبین هستند- ترجیح می دهند (بیابانگرد، 1376: 80). تعداد افراد خانواده از جمله متغیرهای مهم روانی اجتماعی در محیط خانواده است. همراه با افزایش تعداد فرزندان در خانواده، نگرش والدین در مورد پرورش کودک و شرایطی که در آن کودک پرورش می یابد، تغییر می کند. در خانواده هایی که کودکان زیادی، به ویژه بیش از 6 فرزند دارند، نقش های خانواده با صراحت مشخص نمی شوند، وظیفه هرکس تعیین نمی گردد و انضباط شدیدتر و قدرت طلبانه تر است (طهوریان، 1373: 88). در خانواده های پرجمعیت، مادران به ویژه در مورد فرزندان دخترشان، کنترل شدید و خصمانه ای را اعمال می کنند. از آن جایی که والدین در خانواده های پرجمعیت، نمی توانند همچون والدین در خانواده های کم جمعیت، با فرزندانشان ارتباط نزدیکی برقرار کنند، برای حمایت، پرورش یا نظارت مستقیم بر فرزندان، فرصت کمتری پیش می آید. چنین رابطه ای موجب می ِشود که کودکان خانواده های پرجمعیت، از استقلال بیشتری برخوردار شوند، ولی پیشرفت های تحصیلی چشمگیری از خود نشان ندهند (طهوریان، 1373: 89). به باور فلدمن (Feldman, 1992: 227)، مشکلاتی که افراد و خانواده ها تجربه می کنند، نتیجه فرآیندهای میان فردی و درون فردی است. هر چه قدر این روابط سنجیده و مورد توافق اعضاء خانواده باشد، به همان نسبت به رشد و تکامل رفتار و شخصیت فرزندان کمک می کند. خانواده با برقراری ارتباط نزدیک با فرزند خود، نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او دارد و به او کمک می کند تا واقعیت های زندگی و هنجارهای اجتماعی ر درونی سازد. فقدان روابط عاطفی مناسب والدین با نوجوان و نبود روابط مناسب میان اعضای خانواده این شکل گیری رفتار و شخصیت را دچار وقفه و مشکل می کند. اسکات (Scott, 1989: 117) نشانة این نوع سازگاری و رفتار را، رضایت نوجوان از والدین و محیط خانواده می داند و نشان می دهد که مبنای فراگیری هنجارها و ارزش های اجتماعی و فرهنگ پذیری، محیط خانواده است. زمانی که نوجوان امنیت و اعتماد عاطفی را تجربه می کند و به درستی با والدین ارتباط برقرار می کند، عملکرد اجتماعی او نیز تقویت و شکوفا می شود. کم بودن ارتباط متقابل میان والدین و فرزندان و سرخوردگی آنان دو عامل مهم در تفاوت بنیادی میان خانواده های پرجمعیت و کم جمعیت است. در خانواده های پرجمعیت تعامل میان برادران و خواهران کم می شود. نوجوانان خانواده های کوچک در پیشبرد امور مربوط به خود به والدین خویش متکی نیستند، بلکه خانواده راه را برای خود پیروی و رشد وجدان اخلاقی آنان باز می نماید. بدون شک بیشتر این تفاوت ها ناشی از سخت گیری و اعمال قدرت والدین در خانواده های پرجمعیت است (خلیلی شوینی، 1375: 168). در پژوهش های جدید روان شناختی، خودپنداره از جمله موضوعاتی است که توجه زیادی را به خود معطوف ساخته و به عنوان یک موضوع مهم در روان شناسی مطرح است. از نظر راجرز و کلی، مفهوم «خود» نقش مهمی در یکپارچه ساختن عملکرد انسان داشته است. کمبز معتقد است که حفظ و نگهداشت خود درک شده، انگیزة تمام رفتارهاست. هر فردی می کوشد طوری رفتار کند که با درک و تفسیر او از خود مطابقت داشته باشد، یعنی مردم همیشه می کوشند رفتارشان به همان سبک و روشی که خودشان را می بینند، باشد (کدیور، 1382: 224). خودپنداره، دید جامع فرد درباره خودش است که با تجربة فرد و تفسیر دیگران از آن تجربه شکل می گیرد و متحول می شود (خرازی، 1375: 114) خودپنداره محور نظریة راجرز است. راجرز معتقد بود وقتی با مردم اطراف خود مثل پدر و مادر و افراد خانواده و دوستان و معلمان در تعامل هستیم شروع به ایجاد خودپنداره می کنیم. خودپنداره بر پایة نظرات دیگران نسبت به ما شکل می گیرد. ما خودمان را براساس آنچه دیگران دربارة ما فکر می کنند ارزشیابی می کنیم، نه براساس آنچه که احساس می کنیم و درک می کنیم (کدیور، 1382: 227). رشد خودپنداره کودکان و نوجوانان با تجارب و ادراکات آنها از خانواده و به ویژه والدین وابسته است و در این میان پیوند عمیق و رابطه عاطفی میان والدین حائز اهمیت بوده و این پیوند باعث پرورش حس خودباوری و اعتماد به نفس در فرزندان می شود. در خانواده هایی که صمیمیت، محبت، عشق و مهربانی حاکم است، کودک می تواند هم ثبات خودپنداره را حفظ کند و هم موجبات تغییرات مطلوب در شخصیت خویش را فراهم آورد. از یک سو می تواند با اطمینان به شخصیت خویش با ناملایمات و مشکلات گوناگون رو به رو شده و از جهت دیگر بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتار نامناسب خود را مورد شک و تردید قرار داده، سعی می کند که آن را به نحوی مطلوب و قابل قبول تغییر دهد. حس خودپنداره از اول زندگی شخص و به تدریج با تربیت والدین شروع به شکوفاشدن می کند. اگر میان والدین درگیری و کشمکش آشکار وجود داشته باشد، فرزند خانواده دچار تعارض روانی شده و میان دو قطب پدر و مادر سرگردان می شود. گاهی به طرف مادر و گاهی به طرف پدر گرایش پیدا می کند، و زمانی هم که نمی تواند از کسی پشتیبانی کند و دچار سرگردانی می شود (نجاتی، 1371: 114). کاف (Caff, 1989) نشان داد که سازگاری ضعیف در مدرسه در میان پسران فاقد پدر، با نگرش منفی مادرانشان نسبت به نبود پدر می تواند به طور معناداری در ایجاد خودپندارة ضعیف و رفتارهای نابهنجار در کودک نقش داشته باشد. شغل مادر در ایجاد اعتماد به نفس و خودپندارة او مؤثر است. کوپر اسمیت (1967) با انجام پژوهشی دریافت که شغل مادر در صورتی که وی احساس مثبتی به کارش داشته باشد، با اعتماد به نفس کودکش همبستگی دارد (کریم زاده، 1380: 94). مارش (Marsh, 1997: 1055) یک الگوی نظری از خودپنداره ارائه می کند که در آن خودپندارة کلی به دو مؤلفه خودپندارة تحصیلی و غیرتحصیلی تقسیم می شود. خودپندارة غیرتحصیلی شامل مؤلفه های خودپندارة اجتماعی، خودپندارة عاطفی و خودپندارة جسمی است. یک وجه از خودپندارة غیرتحصیلی مارش به ادراک و برداشت فرزند خانواده از رابطه با والدین مربوط می شود و منعکس کنندة کیفیت و چگونگی این رابطه است و نشان می دهد تا چه اندازه نوجوان با پدر و مادر خود احساس نزدیکی و صمیمیت و آسودگی دارد و از بودن با آنها لذت می برد و حتی می تواند بدون احساس طردشدگی عقاید و احساسات پیچیدة خود را با آنها در میان بگذارد و پدر و مادر هم با مهربانی و عطوفت شنوای صحبت های او هستند و با او رفتاری دوستانه و انعطاف پذیر دارند. این همنوایی با والدین باعث ایجاد عزت نفس در نوجوان می شود و زمینه را برای تجربه یک زندگی موفق و آزادمنشانه در آینده فراهم می کنند. دانلوپ (Dunlop, 2001; 130) رابطة خودپندار، ساختار خانواده، و روابط والد- کودک را در یک دورة زمانی دوساله در نوجوانان بررسی کرد و نشان داد پدرانی که از همسر خود جدا شده اند، ارتباط ضعیفی با خانوادة خود برقرار کرده و در مراقبت از فرزندان خود کوتاهی کرده اند. از آن جایی که خودپندارة خانوادگی بخش مهمی از دنیای روان شناختی انسان را تشکیل می دهد و رشد آن یکی از پیش نیازهای تکوین شخصیت سالم است و خانواده نقش سازنده ای در پرورش آن می تواند داشته باشد، لذا در این پژوهش به بررسی نقش برخی از متغیرهای خانوادگی شامل اشتغال مادر، اختلافات و جدایی والدین، میزان تحصیلات والدین و جمعیت فرزندان خانواده بر خودپنداره خانوادگی پرداخته می شود. 2)روش 1-2) جامعة آماری جامعة آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر سال های اول، دوم و سوم رشته های انسانی، تجربی و ریاضی دبیرستان های دولتی سراسر کشور است. 2-2) نمونه آماری و روش نمونه برداری برای برآورد حجم نمونه، از جدول مورگان استفاده گردید، لذا براساس آن تعداد نمونة هر استان 420 نفر در نظر گرفته شد، که این تعداد، حدود 20 نفر بیشتر از برآوردها می باشد این تعداد اضافی، به خاطر افت احتمالی آزمودنی ها می باشد. گروه نمونه آماری پژوهش حاضر از طریق روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین دانش آموزان دبیرستان های سراسر کشور انتخاب شد، و تلاش گردید تا عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از طریق نمونه گیری کنترل شوند. در این پژوهش ده استان از بین کل استان های کشور مدنظر می باشند و 9 استان به صورت تصادفی انتخاب شدند. از آن جا که تهران به لحاظ جمعیتی و موقعیتی در بین سایر استان های کشور موقعیت ویژه ای دارد، به صورت غیرتصادفی انتخاب گردید. سایر استان های کشور از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی به 9 منطقه جغرافیایی بدین صورت تقسیم و از بین مناطق مشخص شده یک استان بصورت تصادفی انتخاب شده است. استان های گیلان، مازندران و گلستان یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان مازندران به صورت تصادفی، انتخاب گردید. استان های اردبیل، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان اردبیل به صورت تصادفی، انتخاب شد. استان های کردستان، کرمانشاه و ایلام یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان کرمانشاه به صورت تصادفی، انتخاب گردید. استان های همدان، زنجان و قزوین یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان زنجان به صورت تصادفی، انتخاب شد. استان های خوزستان، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از این چهار استان، استان لرستان به صورت تصادفی، انتخاب گردید. استان های اصفهان، یزد و قم یک منطقة جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان اصفهان به صورت تصادفی، انتخاب گردید. استان های فارس، بوشهر و هرمزگان یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان بوشهر به صورت تصادفی، انتخاب گردید. استان های کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی یک منطقه جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان کرمان به صورت تصادفی، انتخاب شد و استان های خراسان رضوی، خراسان شمالی و سمنان یک منطقة جغرافیایی در نظر گرفته شد که از بین این سه استان، استان خراسان رضوی به صورت تصادفی، انتخاب گردید. در اقدام بعدی، از بین شهرستان های هر استان، یک شهرستان به صورت تصادفی انتخاب گردید. در استان تهران، شهرقدس به صورت تصادفی از بین مجموع شهرستان های استان، انتخاب شد و در استان مازندران، شهرستان آمل، استان اردبیل، شهرستان خلخال، استان زنجان، شهرستان خرم دره، استان کرمانشاه، شهرستان گیلان غرب، استان لرستان، شهرستان کوهدشت، استان بوشهر، بندر دیر، استان اصفهان، شهرستان کاشان، استان کرمان، شهرستان بافت، و در استان خراسان رضوی، شهرستان نیشابور به صورت تصادفی از بین مجموع شهرستان های آنها انتخاب شدند. برای انتخاب آزمودنی های هر استان، ابتدا مرکز استان به چهار منطقه تقسیم شد، سپس از هر منطقه یک دبیرستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه انتخاب گردید و از هر دبیرستان دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند و از بین دبیرستان های شهرستان های هر استان چهار دبیرستان به صورت تصادفی (دو دبیرستان پسرانه و دو دبیرستان دخترانه) انتخاب شدند و از بین کلاس های هر دبیرستان، یک کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردیدند که تعداد دانش آموزان هر کلاس بین 16 تا 34 دانش آموز در هر استان نوسان داشت. 3-2) ابزار پژوهش 1-3-2) پرسش نامه خودپنداره (SDQ)[1] این پرسش نامه توسط هربرت دبلیو مارش (1983)، استاد تعلیم و تربیت دانشگاه سیدنی استرالیا ساخته شده و تاکنون پژوهش های زیادی در کشورهای مختلف (کانادا، آمریکا، استرالیا و ...) با استفاده از این پرسش نامه انجام شده است. این پرسش نامه براساس الگوی چندبعدی و سلسله مراتبی مارش و شولسون از خودپنداره ساخته شده است. در این الگو فرض می شود که خودپنداره دارای 7 بعد جداگانه و مستقل است که باهم ترکیب می ِشوند _______________________________ [1]. Self-Descriptive Questionnaire و یک سازه کلی تر به وجود می آورند. در پژوهش حاضر تنها از عامل خودپندارة خانوادگی (خودپندارة رابطه با والدین) استفاده شده است. مارش قابلیت اعتماد پرسش نامه را بین 80/0 تا 94/0 گزارش کرده است. در ایران، کریم زاده (کریم زاده, 1380: 112) این پرسش نامه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و ضریب قابل اعتماد آن را 84/0 گزارش کرد. در پژوهش حاضر ضریب قابل اعتماد (آلفای کرونباخ) عامل خودپندارة رابطه با والدین که بر روی دو گروه از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی محاسبه شده است 79/0 می باشد که نشان می دهد این ابزار از پایایی کافی برخوردار است. همچنین در پژوهش حاضر نتایج تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس یک عامل را نشان داد که بار عاملی گویه ها بین 79/0 تا 63/0 در نوسان می باشد. برای به دست آوردن روایی محتوایی پرسش نامه از برخی متخصصان و اساتید دانشگاه در حوزه تعلیم و تربیت، نظرخواهی شد، که بعد از بررسی و اعمال نظر، آنها نظر مثبت و مساعد خود را اعلام نمودند. 2-3-2) مقیاس اختلافات والدین دانش آموز این مقیاس را نخستین بار ثنایی و همکاران (ثنایی و همکاران 1375: 152) تهیه نمودند و ضریب قابل اعتماد آن را 76/0 گزارش کرد ه اند. این مقیاس در پژوهش حاضر با اعمال تغییراتی مورد استفاده قرار گرفت. این مقیاس میزان تعارضات و اختلافات درونی خانواده را نشان می دهد و منعکس کنندة بسامان و نابسامان بودن خانواده است. در پژوهش حاضر ضرایب قابل اعتماد (آلفای کرونباخ) آن بر روی دو گروه از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی محاسبه شده است که مقدار آن 69/0 است و نشان می دهد از پایایی کافی برخوردار است. در این پژوهش همچنین نتایج تحلیل عاملی مؤلفه های اصلی با چرخش واریماکس یک عامل را نشان داد که بار عاملی گویه ها بین 67/0 تا 56/0 در نوسان است. برای به دست آوردن روایی محتوایی مقیاس از برخی متخصصان و اساتید دانشگاه در حوزة تعلیم و تربیت، نظرخواهی شد، که بعد از بررسی و اعمال نظر، آنها نظر مثبت و مساعد خود را اعلام نمودند. 4-2) روش های آماری تحلیل داده ها در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی، رگرسیون چندمتغیری گام به گام و آزمودن غیر پارامتریک خی دو (2x) استفاده شده است. 3) نتایج مقدار همبستگی بین متغیرهای مستقل (پیش بین) و وابسته (ملاک) در دانش آموزان دختر و پسر و دختر و پسر به طور جداگانه در جدول شمارة 1 آمده است. جدول 1: همبستگی متغیرهای پیش بین و ملاک در دانش آموزان دختر و پسر و دختر و پسر به طور جداگانه متغیر ملاک/متغیر پیش بین خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دختر و پسر خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دختر خودپندارة خانوادگی دانش آموزان پسر اختلافات والدین 41/0 * 49/0* 35/0 * بردارجنسیت 04/- * - - بردار جدایی والدین 098/- * 084/- * 114/- * بردار اشتغال مادر 07/- * 089/- * 056/ - * بردار جمعیت فرزندان 004/ 006/- 008/ بردار تحصیل کمتر از دیپلم پدر 070/- * 07/- * 09/- * بردار تحصیل دیپلم و بالاتر از دیپلم پدر 067/ * 082/ * 05/ * بردار تحصیل کمتر از دیپلم مادر 002/ 005/ 005/ بردار تحصیل دیپلم و بالاتر از دیپلم مادر 023/ 015/ 027/ \3935= N\1896= N\2029= N *همبستگی معنی دار در سطح 01/ اطلاعات جدول شمارة 1 نشان می دهد که بین اختلافات والدین و خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی همبستگی مشاهده می شود که از لحاظ آماری در سطح (.../P<) معنی دار می باشد. مقدار همبستگی برای دانش آموزان دختر و پسر (41 درصد= r) و به تفکیک در دانش آموزان دختر (49 درصد= r) و دانش آموزان پسر (35 درصد= r) می باشد. در سایر موارد به جزء جمعیت فرزندان، بردار تحصیلی کمتر از دیپلم مادر و بردار تحصیلی دیپلم و بالاتر از دیپلم مادر همبستگی معنی دار مشاهده می شود. برای تعیین سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین، در پیش بینی متغیر ملاک از روش رگرسیون چندمتغیری گام به گام استفاده شد. در این روش متغیرهایی که قدرت پیش بینی کنندگی بالاتری دارند وارد معادله رگرسیون می شوند. در این پژوهش تنها متغیر اختلافات والدین و بردار تحصیلی دیپلم و بالاتر از دیپلم پدر وارد معادله شده اند. جدول 2: تحلیل واریانس برای رگرسیون خودپنداره خانوادگی از روی متغیرهای پیش بین اختلافات والدین و بردار تحصیل دیپلم و بالاتر پدر منبع تغییرات مجموع مجذورات درجة آزادی میانگین مجذورات f سطح معنی داری رگرسیون 876/22297 2 938/11148 32/397 000/ پسامد 92/110331 3932 060/28     کل 80/132629 3934       با توجه به جدول شمارة 2 نسبت f مشاهده شده (32/397= f) برای تحلیل رگرسیون مدل گام به گام در سطح (000/‍P<) از لحاظ آماری معنی دار است. جدول 3: خلاصة مدل و مقدار مجذور ضریب همبستگی چندگانه (2R) در پیش بینی متغیر ملاک در تحلیل رگرسیون گام به گام متغیرهای پیش بینی R مجذور 2R مجذور 2R تنظیم شده اختلافات والدین 405/0 164/0 163/0 بردار تحصیل دیپلم و بالاتر از دیپلم پدر 414/0 172/0 171/0 در جدول شمارة 3 مشاهده می شود که (171/0= 2R) واریانس خودپندارة خانوادگی در مورد دانش آموز دبیرستانی سراسر کشور به وسیله ترکیب خطی کمترین مجذورات اختلافات خانوادگی (1x) و بردار تحصیلی دیپلم و بالاتر از دیپلم (2x) تبیین می شود. برای مقایسه سطوح خودپندارة خانوادگی و سطوح اختلافات والدین در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی از آزمون غیرپارامتری خی دو (2) استفاده شد. جدول 4: نتایج آزمون خی (2) برای مقایسه خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی جنسیت خودپندارة خانوادگی کل پایین متوسط بالا پسر 1014/5 درصد 42821 درصد 15016/73 درصد 2039 دختر 1362/7 درصد 4338/22 درصد 132770 درصد 1896 کل 246 861 2828 3935 016/p< و 297/8 = 2 همان طور که در جدول شمارة 4 مشاهده می شود از مجموع کل دانش آموزان پسر، 6/73 درصد، خودپندارة خانوادگی مثبت و بالایی دارند و 21 درصد در حد متوسط و 4/5 درصد در حد ضعیف و پایین قرار دارند. همچنین 70 درصد از دانش آموزان دختر دبیرستانی خودپندارة خانوادگی مثبت و بالایی دارند و 8/22 درصد در حد متوسط و 2/7 درصد در حد ضعیف و پایین است و تفاوت بین آنها در سطح (016/p<) معنی داری است. جدول 5: نتایج آزمون خی دو (2) برای مقایسه اختلافات والدین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی جنسیت اختلافات والدین کل پایین متوسط بالا پسر 15544/76 درصد 2976/14 درصد 1882/9 درصد 2039 دختر 15423/81 درصد 2417/12 درصد 1136 درصد 1896 کل 301 538 3096 3935 000/p< و 392/19 = 2 همان طور که در جدول شمارة 5 مشاهده می شود از مجموع کل دانش آموزان پسر، 2/9 درصد میزان اختلافات را بالا ارزیابی کرده اند و 6/14 درصد این اختلافات را متوسط و 4/76 درصد آن را کم ارزیابی کرده اند، همچنین 6 درصد از دانش آموزان دختر این اختلافات را زیاد ارزیابی کرده اند. 7/13 درصد متوسط و 7/87 درصد آن را کم ارزیابی کرده اند و این تفاوت ها در سطح (000/p<) معنی دار است. 4)بحث و نتیجه گیری یافته های پژوهش نشان می دهد که اختلافات والدین، جنسیت، جدایی والدین، اشتغال مادر، بردار تحصیل کمتر از دیپلم پدر، بردار تحصیل دیپلم و بالاتر از دیپلم پدر همبستگی معنی داری با خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دبیرستانی دارد و جمعیت فرزندان و تحصیل کمتر از دیپلم و دیپلم و بالاتر از دیپلم مادر همبستگی با خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دبیرستانی همبستگی معنی داری مشاهده نمی شود. بیشترین رابطه بین اختلافات والدین و خودپنداره خانوادگی می باشد، این رابطه، مثبت و همان طور که اشاره شد، معنی دار است (جدول شمارة 1) و نشان دهندة این مطلب است که این متغیر نقشی حیاتی در شکل گیری خودپندارة خانوادگی نوجوانان دارد و هر چقدر که میزان این اختلافات کمتر باشد به همان نسبت تشکیل خودپندارة خانوادگی به شکل موفق تری صورت می گیرد. میزان اختلافات کم نمایان کنندة بسامان بود خانواده و رضایت بخش بودن روابط بین اعضای خانواده است و خودپندارة خانوادگی بالا هم منعکس کنندة رابطة صمیمانة نوجوان با والدین است که نشانه ای از عملکرد مثبت و سازندة خانواده است. این یافته با نظر دمن (2000: 267) و دانلوپ و همکاران (2001: 130)، که مبنای شکل گیری خودپنداره را خانواده می دانند و نشان می دهند که عملکرد خانواده در این فرایند نقش مؤثری دارد، هماهنگ می باشد. در این جدول دیده می شود که مقدار همبستگی بین اختلافات والدین و خودپندارة خانوادگی در دانش آموزان دختر 49/0 و در دانش آموزان پسر این مقدار 35/0 است. این یافته مبین این مطلب است که احتمالاً دخترها بیشتر از پسرها تحت تأثیر خانواده می باشند، اما نوجوانان پسر با افزایش سن و تبلور احساس استقلال طلبی به تدریج از خانواده فاصله گرفته و به گروه دوستان و همسالان می پیوندند و نفوذ والدین بر آنها کم می شود. از یافته های دیگر پژوهش نقش منفی جدایی والدین بر خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دبیرستانی است (جدول شماره 1) و میزان همبستگی بین جدایی والدین و خودپنداره خانوادگی در دانش آموزان پسر بیشتر (114 درصد- = r) از دانش آموزان دختر (084/- r) است که نمایانگر این موضوع است که جدایی والدین به رابطة صمیمانه و پایدار دانش آموزان پسر با والدین آسیب بیشتری می رساند. این یافته با نظر پاریش (1989) که نشان می دهد طلاق تأثیر مخرب و ویرانگرتری بر روی پسران نسبت به دختران دارد، هماهنگ است. در این پژوهش همچنین مشخص شد که رابطة بین اشتغال مادر و خودپندارة خانوادگی نوجوانان دبیرستانی منفی است. این نتیجه با برخی نظریات قدیمی مانند زیگل (1959) هماهنگ است و با نظر کرنیک و همکاران (1983) و هافمن (1992) و گلد و اندرسون (1979) که در پژوهش خود نشان می دهند که نوجوانانی که مادران شاغل دارند تعلق خاطر بیشتری به خانواده دارند، ناهماهنگ است. این یافته پژوهش آشکارکنندة این مسأله است که مادران شاغل ایرانی احتمالاً نمی توانند رابطة رضایت بخش و خوبی با فرزندان خود برقرار کنند و اشتغال آنها بر روی این تعامل سایه انداخته باشد. در جدول شمارة 1 دیده می شود که تعداد فرزندان نقشی بر روی خودپندارة خانوادگی نوجوانان ندارد و رابطه ای مشاهده نمی شود. و می توان گفت که جمعیت فرزندان بر خودپنداره خانوادگی نوجوانان دخیل نیست. البته برخی از پژوهش ها نظیر بوسارد (1960) نشان می دهد که افزایش تعداد فرزندان از برقراری ارتباط نزدیک بین والد و کودک جلوگیری می کند. هترینگتون (به نقل از همان منبع) بیان می کند که والدین خانواده های پرجمعیت به جای برقراری ارتباط با فرزندان خود، سعی می کنند آنها را بیشتر تحت کنترل خود قرار دهند و کنترل ها شدید و خصمانه است. در این پژوهش همچنین مشخص شد، پدرانی که دارای مدرک تحصیلی می باشند رابطة بهتری با فرزندان خود برقرار کرده اند، امّا بین میزان تحصیلات مادر و خودپنداره خانوادگی فرزندان نوجوان آنها رابطه مشاهده نمی شود. همچنین بین مدرک تحصیلی کمتر از دیپلم پدر با خودپندارة خانوادگی نوجوانان رابطة منفی و معنی داری مشاهده می شود که نشان می دهد نداشتن تحصیلات نقشی منفی در این فرایند رشد شخصیت ایفا می کند. در جدول شمارة 4 رگرسیون چندمتغیری نشان می دهد که دو متغیر اختلافات والدین و بردار تحصیلات دیپلم و بالاتر از دیپلم پدر در پیش بینی خودپندارة خانوادگی دانش آموزان نقش بیشتری دارند و سایر متغیرها وارد معادلة رگرسیون نشده اند و از قدرت تبیین کمتری برخوردار می باشند. این دو متغیر مجموعاً 17/0 از واریانس خودپندارة خانوادگی را تبیین می کنند که بیشترین مقدار تبیین مربوط به اختلافات خانوادگی است که مؤید نقش مهم و حیاتی آن در چگونگی روابط و تعاملات درونی خانواده است. این یافته با نظر مارش (1997: 1059) و دمن (2000: 267) و دانلوب و همکاران (2001: 130) که خانواده را مهم ترین منبع تشکیل دهندة خودپنداره می دانند، همسو می باشد. جدول شمارة 5 نشان می دهد که بین خودپندارة خانوادگی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی تفاوت معنی داری مشاهده می شود و دانش آموزان پسر از خودپندارة خانوادگی مثبت تری برخوردار می باشند. 4/5 درصد درصد دانش آموزان پسر و 2/7 درصد درصد از دانش آموزان دختر از خودپندارة خانوادگی پایینی برخوردار می باشند که نشان می دهد این تعداد از دانش آموزان قادر نیستند با والدین خود ارتباط صمیمانه ای برقرار نمایند و رابطة آنها با والدین خود آزارنده و ناخوشایند است. نتایج تحقیق نشان داد بین اختلافات خانوادگی در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی تفاوت مشاهده می شود و دانش آموزان دختر روابط والدین خود را مثبت تر ارزیابی کرده اند. نتایج این قسمت از پژوهش نشان می دهد که 2/9 درصد پسران و 6/7 درصد دختر اختلافات والدین را زیاد ارزیابی کرده اند که آشکار می سازد میزان آشفتگی و نابسامانی در خانوادة آنها شدید است.   جواد کاوسیان*، پروین کدیور**  * کارشناس ارشد روان شناسی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم (مؤسسة تحقیقات تربیتی) <kavousian@saba.tmu.ac.ir ** دکترای روان شناسی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم منابع : 1. بیابانگرد، اسماعیل. (1376), روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان, تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان. 2. نجاتی، حسین. (1351), نقش تربیتی پدر در خانواده, تهران، انتشارات ندا. 3. احدی، ح. جمهری، ف. (1378), روانشناسی 2 (نوجوانی، بزرگسالی), تهران، نشر پردیس. 4. پورافکاری، نصرت ا... (1376), فرهنگ جامع روانشناسی روانپزشکی, فارسی انگلیسی, تهران، انتشارات فرهنگ معاصر. 5. خلیلی شورینی، سیاوش. (1375), روانشناسی نوجوانی (رشد، رفتار، مسائل و ارائه راهکارها), تهران، نشر یادواره کتاب. 6. هترینگتون، ای. موریس پارک، راس، ری. (1373), روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر (جلد 2), (جواد طهوریان و همکاران), مشهد، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی. 7. راجرز، دورتی. (1357), روانشناسی کودک (جلد 2), (غلامعلی سرمد),. تهران، انتشارات مدرسه پارس. 8 . ثنایی، باقر. (1375), عوامل مؤثر در شکست تحصیلی دانش آموزان در دوره های تحصیلی مختلف, تهران، مؤسسة تحقیقات تربیتی دانشگاه تربیت معلم. 9. کریم زاده، منصور. (1380), بررسی رابطه مفهوم خود، خودکارآمدی تحصیلی با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان دختر شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تهران. 10. برجعلی، احمد. (1378), تأثیر سازگاری و الگوهای فرزندپروری والدین بر تحول روانی اجتماعی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران، رساله دکترای تخصصی رشته روان شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی. 11. هومن، عباس. (1383)، مقایسه دو گروه نوجوانان دارای رفتار بهنجار و نابهنجار روان شناختی از لحاظ وضعیت الگوهای ارتباطی و تدابیر والدین آنان در تعارض های زناشویی, تهران، دانشگاه تربیت معلم، مؤسسه تحقیقات تربیتی. 12. پروین، لارنس. (1382), روان شناسی شخصیت، نظریه پژوهش (محمدجعفر جوادی، پروین کدیور), تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگی رسا. 13. Marsh, H. W. Seeshing, Yeung. A. (1997), Causal Effects of academic self-concept on academic achivement. Structural Education model of longitudinal data, (university of western Sydney. Mocarthur), Journal of Edu.psy, vol 89, No 1041-54. 14. Fowerz, B. J. (1998), Psychology and the good marriage, American Behavioral scientist, 41, 516-542. 15. Park, R. P. Buriel, R. (1997), Hand book of child psychology, (5th ed). V. 4, chapter 8, William Domon. Editor in chief, Nancy Eisenberg. 16. Scott, Ruth Scott, W. A. (1989), Adjustment of adolescents. International, Seris in social Psychology. 17. Feldman, S. S. Wentzel, K. R. Weinberger, S. A. Muson, J. A. (1990), Mariysl satisfaction of parents of preadolescent boys and its relationship to family and child functioning, journal of Family psychology, 4(2), 213-239. 18. Doman, A. F. (2000), Predictors of adolescent run away behavior, Social Behavior and Personality, 28(3). 261-268. 19. Hunt, Teresal (1997), Self-concept, Hope and Academic achievement, Missouri western state college, may (1997). 20. Dunlop, R. Burns, A. Bermigham, S. (2001), Parents-child relations and adolescent self-image following divorce, A 10 year study, Journal of Youth and Adolescence, 30, (2) 117-134. //  
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

Iran, Islamic Republic of
me30.khub bud estefade kardam
فرزانه صادقی
Iran, Islamic Republic of
سلام وقتتون بخیر از مقاله خوب شما ممنونم آیا میتوانید پرسشنامه خودپنداره تحصیلی مارش و نمرهگذاری آن را برای من ایمیل کنید قبلا از لطف شما ممنونم
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
برای موفقیت لازم نیست نابغه باشی فقط کافیه یه قدم جلوتر باشی/ انیشتن